منابع و پی نوشتهای متوسط
جامعیت مقاله متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

فقیه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{خوب}}
 
{{خوب}}
«فَقیه» از ریشه «[[فقه]]» و جمع آن «فقهاء» است، و به معنی دانشمند، دانشمند دینى، عالم به [[احکام]] [[دین اسلام]] از روى دلیل می باشد. اما در اصطلاح کنونی آن فقیه به معنای دارنده ملکه استنباط [[احکام شرعی]] از منابع معتبر می‌باشد.
+
'''«فقیه»''' از ریشه «[[فقه]]» و جمع آن «فقهاء» است، و در اصطلاح کنونی به معنای عالم دینى و دارنده ملکه استنباط [[احکام شرعی]] از منابع و ادلّه معتبر اسلامی می‌باشد.
 +
==مفهوم‌شناسی==
 +
«[[فقه]]» در لغت به معنای فهم، فطانت و درک عمیق و دقیق آمده است و اساس و ریشه آن به گشودن و شکافتن باز می‌گردد و «فقیه» به کسی اطلاق می‌شود که دارای فهم عمیق و دقیق است، احکام را می‌کاود و گره‌ها و معضلات آن را می‌گشاید و حل می‌کند.<ref>ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج ۴، ص ۴۴۲.</ref> در کلمات متأخران، واژه مجتهد نیز به معنای فقیه به کار رفته است.
  
==فقیه در اصطلاح حدیث==
+
واژه فقه و فقیه در [[آیات]] و روایات در همان معنای لغوی به کار رفته و همه معارف و آموزه‌های دینی، اعم از [[اصول دین|اصول]] و [[فروع دین|فروع]] را دربر می‌گیرد و اختصاص به حوزه خاصی ندارد. مراد از «فقیه» در برخی روایات، بصیر در امر [[دین|دین]] است. در [[حدیث]] [[پیامبر|حضرت رسول]] (صلی الله علیه وآله) آمده: «من حَفظ على امتى اربعین حدیثاً بعثه الله فقیهاً عالماً»؛ (هر کس چهل حدیث بر امت من حفظ کند خداوند او را فقیه و عالم محشور کند).<ref> خصال، صدوق، صفحه ۵۴۱؛ ثواب الاعمال، صدوق، صفحه ۱۶۲. </ref>
مراد از «فقیه» در روایات، بصیر در امر [[دین|دین]] است. در [[حدیث]] [[پیامبر|حضرت رسول]] (صلی الله علیه و آله) آمده: «من حفظ على امتى اربعین حدیثاً بعثه الله فقیهاً عالماً».(هر کس چهل حدیث بر امت من حفظ کند خداوند او را فقیه و عالم محشور کند).<ref> خصال، صفحه ۵۴۱؛ ثواب الاعمال، صفحه ۱۶۲. </ref>
 
  
«فقه» و بصیرت دینى، گاه به موهبت پروردگار حاصل شود، مانند این دعاى پیغمبر (صلی الله علیه و آله) در باره [[امام على]] (علیه السلام)، هنگامى که وى را به [[یمن]] اعزام داشت و فرمود: «اللهم فقّههُ فى الدین» (خدایا او را در دین فقیه و دانا گردان).
+
«فقه» و بصیرت دینى، گاه به موهبت پروردگار حاصل شود، مانند این دعاى پیامبر (صلی الله علیه وآله) درباره [[امام على]] (علیه السلام)، هنگامى که وى را به [[یمن]] اعزام داشت و فرمود: «اللهم فقّههُ فى الدین» (خدایا او را در دین فقیه و دانا گردان). و گاه به کسب و تحصیل بدست آید، چنانکه [[امیرالمؤمنین]] (علیه السلام) به فرزندش [[امام حسن]] (علیه السلام) فرمود: «و تفقَّه یا بُنیّ فى الدین».<ref> مجمع البحرین، طریحی، "فقه". </ref>
  
و گاه به کسب و تحصیل بدست آید، چنانکه [[امیرالمؤمنین]] (علیه السلام) به فرزندش [[امام حسن]] (علیه السلام) فرمود: «و تفقَّه یا بنیّ فى الدین».<ref> مجمع البحرین. </ref>  
+
لیکن این واژه به تدریج در اصطلاح فقها محدود به حوزه خاصی یعنی «فقه الاحکام» شده است. و «فقیه» نیز به کسی اطلاق می‌گردد که در رشته‌ای خاص از [[علوم اسلامی]] یعنی [[احکام شرعی]] فرعی دارای ملکه استنباط است و می‌تواند حکم شرعی هر مسئله‌ای را با بحث و بررسی از ادله معتبر شرعی به دست آورد.<ref>طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۴۲۱؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۱، ص۷.</ref>  
  
==فقیه در اصطلاح کنونی==
+
توضیح این که علمای [[اسلام]]، تعالیم اسلامى را به سه قسمت منقسم کردند:
  
کلمه فقه در اصطلاح علماء به مرور زمان به «فقه الاحکام» اختصاص یافته است. توضیح این که علماء [[اسلام]]، تعالیم اسلامى را منقسم کردند به سه قسمت:
+
*الف) معارف و [[عقاید|اعتقادات]]، یعنى امورى که هدف از آن‌ها شناخت و [[ایمان]] و اعتقاد است که به قلب و دل و فکر مربوط است مانند مسائل مربوط به مبدأ و [[معاد]] و [[نبوت]] و [[وحى]] و [[ملائکه]] و [[امامت]].
  
*الف) معارف و [[عقاید|اعتقادات]]، یعنى امورى که هدف از آن‌ها شناخت و [[ایمان]] و اعتقاد است که به قلب و دل و فکر مربوط است مانند مسائل مربوط به مبدا و [[معاد]] و [[نبوت]] و [[وحى]] و [[ملائکه]] و [[امامت]].
+
*ب) [[اخلاق|اخلاقیات]] و امور تربیتى، یعنى امورى که هدف از آن‌ها این است که [[انسان]] از نظر خصلت‌هاى روحى چگونه باشد و چگونه نباشد. مانند [[تقوا]]، [[عدالت]]، [[سخاوت]]، [[شجاعت]]، [[صبر]] و رضا، استقامت و غیره.
  
*ب) [[اخلاق|اخلاقیات]] و امور تربیتى، یعنى امورى که هدف از آن‌ها این است که [[انسان]] از نظر خصلت‌هاى روحى چگونه باشد و چگونه نباشد. مانند [[تقوا]]، [[عدالت]]، جود و [[سخاوت|سخا]]، [[شجاعت]]، [[صبر]] و رضا، استقامت و غیره.
+
*ج) [[احکام]] و مسائل عملى، یعنى امورى که هدف از آن‌ها این است که انسان در خارج، عمل خاصى انجام دهد و یا عملى که انجام مى دهد چگونه باشد و چگونه نباشد و به عبارت دیگر «قوانین و مقررات موضوعه».
 +
 
 +
فقها کلمه «فقه» را در مورد قسم اخیر اصطلاح کردند، شاید از آن نظر که از صدر اسلام آنچه بیشتر مورد توجه و پرسش مردم بود مسائل عملى بود. از این رو کسانى که تخصصشان در این رشته مسائل بود به عنوان «فقهاء» شناخته شدند.<ref>همان.</ref> و در تعریف فقیه گفته می شود: «فقیه کسی است که قادر به استنباط احکام شرعی فرعی از منابع فقه اسلامی باشد». [[منابع فقه اسلامی|منابع فقه]] در نزد مذاهب مختلف اسلام متفاوت است. از نظر [[شیعه]]، [[قرآن]]، [[سنت]]، [[اجماع]] و [[عقل]] منابع فقه به شمار می‌رود.<ref> اصول فقه دانشگاهی، محمدرضا شب‌خیز، انتشارات کتاب آوا.</ref>
 +
 
 +
==مسئولیت‌های فقیه جامع شرایط==
 +
 
 +
علاوه بر استنباط [[احکام]] و [[فتوا]]، تصدی امر قضا و تولّی امور مسلمین، از مهمترین مسئولیتهای فقیه جامع شرایط در دوره [[غیبت امام زمان (عج)|غیبت حضرت ولی عصر]] (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌) است.
 +
 
 +
غیبت امام زمان، به معنای تعطیلی [[دین]] و دیانت و برداشته شدن [[تکلیف]] از دوش انسان و رهایی امت اسلامی از قید بندگی و طاعت پروردگار متعال نیست. هر آنچه که دین متوجه انسان می‌داند، در زمان غیبت هم وجود دارد. این مجموعه وظایف، زمانی دست‌یافتنی است که شیعیان از تمرکز در رفتار فردی خارج و به امور اجتماعی نیز اهمیت داده و به لوازم حیات اجتماعی پایبند گردند.
 +
 
 +
[[امام خمینی]] درباره تکلیف مسلمانان در عصر غیبت و چگونگی اداره امور مسلمین در این دوره، در کتاب «ولایت فقیه» می‌نویسد: اکنون که شخص معینی از طرف خدای تبارک‌وتعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت تعیین نشده است، تکلیف چیست؟ آیا باید [[اسلام]] را رها کنید؟ دیگر اسلام نمی‌خواهیم؟ اسلام فقط برای دویست سال بود؟ یا این‌که اسلام تکلیف را معین کرده است، ولی تکلیف حکومتی نداریم؟ معنای نداشتن حکومت این است که تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود؛ و ما با بی‌حالی دست روی دست بگذاریم که هر کاری می‌خواهند بکنند... آیا باید این‌طور باشد؟ یا این‌که حکومت لازم است؛ و اگر خدا شخص معینی را برای حکومت در دوره غیبت تعیین نکرده است، لکن آن خاصیت حکومتی را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب (علیه‌السّلام) موجود بود، برای بعد از غیبت هم قرار داده است. این خاصیت که عبارت از علم به قانون و [[عدالت]] باشد، در عده بی‌شماری از فقهای عصر ما موجود است. اگر با هم اجتماع کنند، می‌توانند حکومت عدل عمومی در عالم تشکیل دهند.<ref>موسوعة الامام الخمینی، ج۲۱؛ ولایت فقیه حکومت اسلامی، ص۵۰.</ref>
  
*ج) [[احکام]] و مسائل عملى، یعنى امورى که هدف از آن‌ها این است که انسان در خارج، عمل خاصى انجام دهد و یا عملى که انجام مى دهد چگونه باشد و چگونه نباشد و به عبارت دیگر «قوانین و مقررات موضوعه».
+
«[[ولایت فقیه]] از موضوعاتی است که تصور آنها موجب تصدیق می‌شود، و چندان به [[برهان]] احتیاج ندارد؛ به این معنی که هر کس عقاید و احکام اسلام را حتی اجمالاً دریافته باشد، چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بی‌درنگ تصدیق خواهد کرد، و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت. این‌که امروز به ولایت فقیه چندان توجهی نمی‌شود و احتیاج به استدلال پیدا کرده، علتش اوضاع اجتماعی مسلمانان عموماً و [[حوزه علمیه|حوزه‌های علمیه]] خصوصاً می‌باشد.»<ref>موسوعة الامام الخمینی، ج۲۱؛ ولایت فقیه حکومت اسلامی، ص۳.</ref>
  
فقهاء اسلام، کلمه فقه را در مورد قسم اخیر اصطلاح کردند، شاید از آن نظر که از صدر اسلام آنچه بیشتر مورد توجه و پرسش مردم بود مسائل عملى بود. از این رو کسانى که تخصصشان در این رشته مسائل بود به عنوان «فقهاء» شناخته شدند.<ref>همان.</ref> و در تعریف فقیه گفته می شود: «فقیه کسی است که قادر به استنباط احکام شرعی فرعی از منابع فقه اسلامی باشد». [[منابع فقه اسلامی|منابع فقه]] در نزد مذاهب مختلف اسلام متفاوت است. از نظر [[شیعه]]، [[قرآن]]، [[سنت]]، [[اجماع]] و [[عقل]] منابع فقه به شمار می‌رود.<ref> اصول فقه دانشگاهی، محمد رضا شب خیز، انتشارات کتاب آوا.</ref>
+
فقیه جامع‌الشرایط در عصر غیبت امام عصر، در جمیع صور، بر جامعه اسلامی ولایت دارد، همان‌گونه که حضرت [[رسول الله]] (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌) و [[ائمه]] معصومین (علیهم‌السّلام) ولایت داشتند. البته اگرچه فقیه در جمیع صور بر جامعه اسلامی ولایت دارد، لیکن تولی امور و تشکیل حکومت امری است که به آرای اکثریت مسلمین بستگی دارد که در صدر اسلام از آن به [[بیعت]] با ولی مسلمین تعبیر می‌شده است.  
  
==فقهای پیشین==
 
بزرگان متفقند که فقیه ترین پیشینیان شش تن بودند که آنها از اصحاب [[امام باقر]] (علیه السلام) و [[امام صادق]] (علیه السلام) مى باشند و آنها عبارتند از: [[زرارة بن اعین]] و [[معروف بن خربوذ|معروف بن خرّبوذ]] مکى و [[ابوبصیر اسدی|ابوبصیر اسدى]] و [[فضیل بن یسار|فضیل بن یسار]] و [[محمد بن مسلم]] و [[برید بن معاویه|برید معاویه عجلى]].<ref> بحارالانوار: ۴۶/۳۴۵.</ref> <ref>برای آشنایی با تک تک فقیهان رجوع شود به «[[:رده:فقیهان|فقیهان]]» در همین دانشنامه.</ref>
 
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
 
 
==منابع==
 
==منابع==
 +
*"فقیه"، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام]]، ج۵، ص۷۲۳.   
 +
*"فقیه"، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، محمد ساعدی.
 +
*"فقیه"، [[معارف و معاریف (کتاب)|فرهنگ معارف و معاريف]]، سيد مصطفى حسينى دشتی.
  
*سيد مصطفى حسينى دشتی، فرهنگ «معارف و معاريف».
+
==مطالب مرتبط==
*فقیه، [http://wikifeqh.ir/%D9%81%D9%82%DB%8C%D9%87 ویکی فقه].
+
*[[فقه]]
*[[فقه]]، همین دانشنامه.
+
*[[ولایت فقیه]]
 
{{فقه}}
 
{{فقه}}
  

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۹:۵۹

«فقیه» از ریشه «فقه» و جمع آن «فقهاء» است، و در اصطلاح کنونی به معنای عالم دینى و دارنده ملکه استنباط احکام شرعی از منابع و ادلّه معتبر اسلامی می‌باشد.

مفهوم‌شناسی

«فقه» در لغت به معنای فهم، فطانت و درک عمیق و دقیق آمده است و اساس و ریشه آن به گشودن و شکافتن باز می‌گردد و «فقیه» به کسی اطلاق می‌شود که دارای فهم عمیق و دقیق است، احکام را می‌کاود و گره‌ها و معضلات آن را می‌گشاید و حل می‌کند.[۱] در کلمات متأخران، واژه مجتهد نیز به معنای فقیه به کار رفته است.

واژه فقه و فقیه در آیات و روایات در همان معنای لغوی به کار رفته و همه معارف و آموزه‌های دینی، اعم از اصول و فروع را دربر می‌گیرد و اختصاص به حوزه خاصی ندارد. مراد از «فقیه» در برخی روایات، بصیر در امر دین است. در حدیث حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) آمده: «من حَفظ على امتى اربعین حدیثاً بعثه الله فقیهاً عالماً»؛ (هر کس چهل حدیث بر امت من حفظ کند خداوند او را فقیه و عالم محشور کند).[۲]

«فقه» و بصیرت دینى، گاه به موهبت پروردگار حاصل شود، مانند این دعاى پیامبر (صلی الله علیه وآله) درباره امام على (علیه السلام)، هنگامى که وى را به یمن اعزام داشت و فرمود: «اللهم فقّههُ فى الدین» (خدایا او را در دین فقیه و دانا گردان). و گاه به کسب و تحصیل بدست آید، چنانکه امیرالمؤمنین (علیه السلام) به فرزندش امام حسن (علیه السلام) فرمود: «و تفقَّه یا بُنیّ فى الدین».[۳]

لیکن این واژه به تدریج در اصطلاح فقها محدود به حوزه خاصی یعنی «فقه الاحکام» شده است. و «فقیه» نیز به کسی اطلاق می‌گردد که در رشته‌ای خاص از علوم اسلامی یعنی احکام شرعی فرعی دارای ملکه استنباط است و می‌تواند حکم شرعی هر مسئله‌ای را با بحث و بررسی از ادله معتبر شرعی به دست آورد.[۴]

توضیح این که علمای اسلام، تعالیم اسلامى را به سه قسمت منقسم کردند:

  • ج) احکام و مسائل عملى، یعنى امورى که هدف از آن‌ها این است که انسان در خارج، عمل خاصى انجام دهد و یا عملى که انجام مى دهد چگونه باشد و چگونه نباشد و به عبارت دیگر «قوانین و مقررات موضوعه».

فقها کلمه «فقه» را در مورد قسم اخیر اصطلاح کردند، شاید از آن نظر که از صدر اسلام آنچه بیشتر مورد توجه و پرسش مردم بود مسائل عملى بود. از این رو کسانى که تخصصشان در این رشته مسائل بود به عنوان «فقهاء» شناخته شدند.[۵] و در تعریف فقیه گفته می شود: «فقیه کسی است که قادر به استنباط احکام شرعی فرعی از منابع فقه اسلامی باشد». منابع فقه در نزد مذاهب مختلف اسلام متفاوت است. از نظر شیعه، قرآن، سنت، اجماع و عقل منابع فقه به شمار می‌رود.[۶]

مسئولیت‌های فقیه جامع شرایط

علاوه بر استنباط احکام و فتوا، تصدی امر قضا و تولّی امور مسلمین، از مهمترین مسئولیتهای فقیه جامع شرایط در دوره غیبت حضرت ولی عصر (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌) است.

غیبت امام زمان، به معنای تعطیلی دین و دیانت و برداشته شدن تکلیف از دوش انسان و رهایی امت اسلامی از قید بندگی و طاعت پروردگار متعال نیست. هر آنچه که دین متوجه انسان می‌داند، در زمان غیبت هم وجود دارد. این مجموعه وظایف، زمانی دست‌یافتنی است که شیعیان از تمرکز در رفتار فردی خارج و به امور اجتماعی نیز اهمیت داده و به لوازم حیات اجتماعی پایبند گردند.

امام خمینی درباره تکلیف مسلمانان در عصر غیبت و چگونگی اداره امور مسلمین در این دوره، در کتاب «ولایت فقیه» می‌نویسد: اکنون که شخص معینی از طرف خدای تبارک‌وتعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت تعیین نشده است، تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام نمی‌خواهیم؟ اسلام فقط برای دویست سال بود؟ یا این‌که اسلام تکلیف را معین کرده است، ولی تکلیف حکومتی نداریم؟ معنای نداشتن حکومت این است که تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود؛ و ما با بی‌حالی دست روی دست بگذاریم که هر کاری می‌خواهند بکنند... آیا باید این‌طور باشد؟ یا این‌که حکومت لازم است؛ و اگر خدا شخص معینی را برای حکومت در دوره غیبت تعیین نکرده است، لکن آن خاصیت حکومتی را که از صدر اسلام تا زمان حضرت صاحب (علیه‌السّلام) موجود بود، برای بعد از غیبت هم قرار داده است. این خاصیت که عبارت از علم به قانون و عدالت باشد، در عده بی‌شماری از فقهای عصر ما موجود است. اگر با هم اجتماع کنند، می‌توانند حکومت عدل عمومی در عالم تشکیل دهند.[۷]

«ولایت فقیه از موضوعاتی است که تصور آنها موجب تصدیق می‌شود، و چندان به برهان احتیاج ندارد؛ به این معنی که هر کس عقاید و احکام اسلام را حتی اجمالاً دریافته باشد، چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بی‌درنگ تصدیق خواهد کرد، و آن را ضروری و بدیهی خواهد شناخت. این‌که امروز به ولایت فقیه چندان توجهی نمی‌شود و احتیاج به استدلال پیدا کرده، علتش اوضاع اجتماعی مسلمانان عموماً و حوزه‌های علمیه خصوصاً می‌باشد.»[۸]

فقیه جامع‌الشرایط در عصر غیبت امام عصر، در جمیع صور، بر جامعه اسلامی ولایت دارد، همان‌گونه که حضرت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌) و ائمه معصومین (علیهم‌السّلام) ولایت داشتند. البته اگرچه فقیه در جمیع صور بر جامعه اسلامی ولایت دارد، لیکن تولی امور و تشکیل حکومت امری است که به آرای اکثریت مسلمین بستگی دارد که در صدر اسلام از آن به بیعت با ولی مسلمین تعبیر می‌شده است.

پانویس

  1. ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج ۴، ص ۴۴۲.
  2. خصال، صدوق، صفحه ۵۴۱؛ ثواب الاعمال، صدوق، صفحه ۱۶۲.
  3. مجمع البحرین، طریحی، "فقه".
  4. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج ۳، ص ۴۲۱؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۱، ص۷.
  5. همان.
  6. اصول فقه دانشگاهی، محمدرضا شب‌خیز، انتشارات کتاب آوا.
  7. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۱؛ ولایت فقیه حکومت اسلامی، ص۵۰.
  8. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۱؛ ولایت فقیه حکومت اسلامی، ص۳.

منابع

مطالب مرتبط

فقه
کلیات: تاریخ فقه، ابواب فقه، احکام، اجتهاد، منابع اجتهاد در فقه شیعه، تقلید، اصول فقه، قواعد فقهی
منابع: عروة الوثقى، شرایع الاسلام، علل الشرائع، لمعه، جواهرالكلام، المكاسب المحرمه، مدارک الاحکام و ...
↓ رده ها ↓
فقه: فقیهان، منابع فقهی، اصطلاحات فقهی، آیات الاحکام، منابع اجتهاد در فقه شیعه، قواعد فقه
اصول فقه: اصول فقه، اصولیون، منابع اصول فقه، اصطلاحات اصول فقه
احکام: احکام، احکام عبادی، احکام اقتصادی، احکام خانواده، احکام روابط اجتماعی، احکام قضایی و جزایی، احکام اطعمه و اشربه، اصطلاحات احكام


مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه