ماتریدیه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ایجاد)
 
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
{{خوب}}
یک مکتب کلامی است که به پیروی از ابومنصور محمد بن محمد بن محمود ماتریدی سمرقندی تاسیس شده است
+
'''«ماتُریدیه»''' مکتبی [[کلام|کلامی]] معتدل میان [[اهل حدیث]] و [[معتزله]] بوده که پیشوای آن، ابومنصور محمد ماتریدی سمرقندی (متوفای ۳۳۳ ق) بود. ماتریدی معروفترین فرد در علم کلام [[اهل سنت]] در منطقه [[ماوراءالنهر]] بوده است.
__Toc__
+
==مؤسس ماتریدیه==
با دقت در تاريخ مكتب ماتريدى، به روشنى ثابت می‌شود كه او انديشه‌ هاى كلامى خود را از ابوحنيفه گرفته، زيرا ابوحنيفه پيش از آنكه به فقه بپردازد، داراى حلقه كلامى بوده است
+
===زندگی‌نامه===
 +
مؤسس مکتب «ماتریدیه» ابومنصور محمد ماتریدی سمرقندی است، اما بنیانگذار این مکتب در عصر خود معروفیت کامل پیدا نکرد و بعدها نیز ترجمه نگاران به ضبط زندگى او کمتر پرداختند، در حالى که همه [[تذکره]] نگاران به بیان زندگى اشعرى پرداخته و از او به گونه‌اى یاد کرده‌اند و شاید نکته آن این باشد که ‌«ماتریدى‌» دور از مرکز آن روز اسلام یعنى‌ [[عراق‌]] زندگى مى‌کرد، در حالى که‌ «اشعرى‌» در عاصمه اسلام به دنیا آمد و در همان جا درگذشت و دوستان و دشمنان او هر یک به گونه‌اى از او یاد کرده‌اند.
  
از روزى كه مسائل كلامى در محيط اسلامى به صورت ساده مطرح گرديد، در ميان مسلمانان دو گروه پديد آمد.
+
مترجمان زندگانى‌ «ماتریدى‌» مى‌گویند وى در سال ۳۳۳ ق. چشم از جهان بست، در حالى که از سال تولد او چیزى گزارش نمى‌کنند؛ ولى به گونه‌اى مى‌توان گفت که او در حدود ۲۴۸ یا ۲۵۰ ق. متولد شده است؛ زیرا وى از «نصیر بن یحیى بلخى‌» اخذ [[حدیث]] نموده و او در سال ۲۶۸ ق. درگذشته است. اگر ماتریدی در آن روز ۲۰ سال داشت، طبعا تولد او همان خواهد بود که یادآور شدیم.
  
1 - گروه اهل حديث كه آنان را«حشويه‌»و«سلفيه‌»و«حنابله‌»مى‌نامند. اين گروه كليه عقايد خود را از ظواهر آيات، و قسمت اعظم آن را از حديث مى‌گيرند، و براى عقل و خرد ارزشى قائل نمى‌باشند، و اگر در ميان اين گروه عقايدى مانند تشبيه و تجسيم و جبر و حكومت قضا و قدر بر افعال اختيارى انسان پديد آمد، و يا بر رؤيت‌خدا در روز رستاخيز اصرار مى‌ورزند، در اثر احاديثى است كه در ميان آنان منتشر شد، و غالبا اثر انگشت احبار يهود و راهبان نصارى در آنها ديده مى‌شود، تا آنجا كه به قديم بودن كلام خدا (قرآن) قائل شدند، بسان يهوديان كه تورات را قديم و يا مسيحيان كه مسيح را ازلى مى‌دانند، و آنان نيز قرآن را قديم و ازلى دانستند.
+
ماتریدی در منطقه‌اى به نام‌ «ماترید» -که یکى از بخش هاى سمرقند در «[[ماوراءالنهر]]» است- دیده به جهان گشود و سپس به نام هاى ‌«ماتریدى‌» سمرقندى و یا علم الهدى معروف شده است و گویا از نظر نسب، به‌ «[[ابو ایوب انصاری|ابوایوب انصارى‌]]» مى‌رسد که میزبان [[پیامبر اسلام]] بود.<ref>بیاضى: اشارات المرام، ص ۲۳.</ref>
 +
===فعالیتهای علمی===
 +
محمد ماتریدی در عقاید و [[کلام]] و [[فقه]] از امام مذهب خود -[[ابوحنیفه]]- پیروى نموده و از این افراد نیز درس آموخته است: ابوبکر احمد بن اسحاق جوزجانى؛ ابونصر احمد بن العیاض؛ نصیر بن یحیى و محمد بن مقاتل.<ref>اشارات المرام، ص ۲۳.</ref>
  
2 - گروه معتزله كه به عقل و خرد بها و ارزش داده، حديث و روايتى را كه با حكم خرد مخالف باشد، طرد مى‌نمايند و عقايد خود را از نصوص قطعى كتاب و سنت و حكم خرد مى‌گيرند.
+
گروهى از شخصیت هاى کلامى نیز از او بهره گرفته‌اند، از جمله: ابوالقاسم اسحاق بن محمد معروف به حکیم سمرقندى(۳۴۰)، امام ابواللیث‌ بخارى، ابومحمد عبدالکریم بن موسى بزدوى. وى جد پدر محمد بن محمد بن الحسین بن عبدالکریم بزدوى مؤلف کتاب‌ «اصول الدین‌» است. وى در این کتاب مى‌گوید: من کتاب توحید ابومنصور ماتریدى سمرقندى را دیدم که مطابق مذهب [[اهل سنت]] ‌بود. پدرم از جدش عبدالکریم بن موسى کراماتى از ابومنصور ماتریدى نقل مى‌کرد و جد ما مقاصد کتاب هاى مشایخ و کتاب «توحید» و «تاویلات» را از ابومنصور ماتریدى فراگرفت.  
  
چيزى كه بر آنها خرده مى‌گيرند اين است كه به عقل بيش از حد، بها بخشيده‌اند و چه بسا نصوص فراوانى كه در شريعت مقدس آمده، به خاطر انديشه مخالفت آن با عقل، به كنار مى‌گذارند.
+
===آثار و تألیفات===
  
سالها جنگ و نبرد فكرى ميان اين دو گروه پيوسته برقرار و پيروزى هر گروه بر گروه ديگر، در گرو كمكهاى فرمانروايان وقت‌بود كه جانب يكى را مى‌گرفتند و در تضعيف ديگرى مى‌كوشيدند، و اين نزاع، تا آغاز سال 300 هجرى به صورتى چشمگير ادامه داشت، ولى در آغاز قرن چهارم، دو شخصيت در دو قطر و منطقه، سربلند كردند و مكتبى را كه در حقيقت مكتب معتدلى ميان اهل حديث و مكتب معتزله بود، پديد آوردند.
+
ابومنصور آثار فراوانى تألیف نموده و آنچه الان موجود است، سه کتاب بیش نیست. دو تاى از آنها چاپ و منتشر شده و دیگرى به حالت مخطوط باقى مانده است.
  
يكى از اين دو نفر ابو الحسن اشعرى (260 - 324) است كه در عراق از مذهب اعتزال توبه كرد، و خود را يار و ياور احمد بن حنبل معرفى نمود، و در عين حال، در مذهب ابن حنبل تصرفاتى پديد آورد، و به تدريج مذهب رسمى اهل سنت‌شد. همان طور كه مذاهب چهارگانه فقهى به تدريج مذهب اهل سنت گرديدند.
+
#کتاب التوحید؛ این کتاب بزرگترین منبع براى عقاید فرقه ماتریدى است. او در این کتاب در اثبات آراى خود، از [[قرآن|کتاب]] و [[سنت]] و [[عقل]] بهره مى‌گیرد و گاهى به عقل، برترى بیشترى مى‌بخشد.
 +
#تاویلات اهل السنة؛ این کتاب در [[تفسیر قرآن]] نگاشته شده و در آن، عقاید [[اهل سنت]] و آراى فقهى امام خود [[ابوحنیفه]] را مطرح مى‌کند و در حقیقت کتاب عقیدتى و فقهى است و یک دوره تفسیر [[قرآن]] است و جزء اخیر آن از [[سوره منافقون]] تا آخر قرآن را دربرمى‌گیرد. به هنگام مقایسه روشن مى‌شود که این دو کتاب در مسائل عقیدتى از نظر مطلب و لفظ کاملا به هم نزدیکند.
 +
#المقالات؛ محقق کتاب التوحید مى‌گوید: نسخه‌اى از آن در کتابخانه‌هاى اروپا موجود است.
 +
#اخذ الشرایع
 +
#الجدل فی اصول الفقه
 +
#بیان وهم المعتزلة
 +
#رد الامامة لبعض الروافض
 +
#الرد على اصول القرامطة.
  
ديگرى ابو منصور ماتريدى سمرقندى (250 - 333) كه در مشرق جهان اسلام، به جانبدارى از اهل حديث‌برخاست، و درست همان كارى را انجام داد كه همتاى او«اشعرى‌»انجام داد، و عجيب اين كه اين دو بنيانگذار، در حالى كه در يك عصر مى‌زيستند و در يك مسير گام برمى‌داشتند، از كار يكديگر آگاه نبودند.
+
==تاریخچه پیدایش ماتریدیه==
 +
از روزى که مسائل کلامى در محیط [[اسلام|اسلامى]] به صورت ساده مطرح گردید، در میان مسلمانان دو گروه پدید آمد:
  
منطقه شرق اسلامى در آن روز، مركز بحثهاى كلامى بود، همان طور كه بصره زادگاه اشعرى نقطه برخورد آراى عقايد مختلف به شمار مى‌رفت و افكار بيگانگان به هنگام فتوحات اسلامى، از كشورهاى مختلف به صورت افكار وارداتى به جهان اسلام منتقل شده بود.
+
*گروه [[اهل حدیث|اهل حدیث]] که آنان را «حشویه‌» و «سلفیه‌» و «حنابله» مى‌نامند. این گروه کلیه عقاید خود را از ظواهر آیات [[قرآن]] و قسمت اعظم آن را از [[حدیث]] مى‌گیرند و براى [[عقل]] و خرد ارزشى قائل نمى‌باشند و اگر در میان این گروه عقایدى مانند تشبیه و تجسیم و [[جبر]] و حکومت [[قضا و قدر]] بر افعال اختیارى انسان پدید آمد و یا بر رؤیت‌ [[الله|خدا]] در روز [[قیامت|رستاخیز]] اصرار مى‌ورزند، در اثر احادیثى است که در میان آنان منتشر شد و غالباً اثر انگشت [[اَحبار|احبار]] [[یهود|یهود]] و راهبان [[مسیحیت|نصارى]] در آنها دیده مى‌شود، تا آنجا که به قدیم بودن کلام خدا ([[قرآن]]) قائل شدند، بسان یهودیان که [[تورات]] را قدیم و یا [[مسیحیت|مسیحیان]] که [[حضرت عیسی علیه السلام|مسیح]] را ازلى مى‌دانند و آنان نیز قرآن را قدیم و ازلى دانستند.
  
از نظر فقهى مذهب حنفى در خراسان رواج كامل داشت، در حالى كه مردم بصره بيشتر شافعى بودند از اين جهت، حنفيها گرايش فراوانى به ماتريدى پيدا كردند، در حالى كه شافعيها بيش از همه به اشعرى گرويدند، ماتريدى قسمتى از انديشه‌هاى كلامى خود را از ابو حنيفه گرفته و از كتاب‌«فقه اكبر»او كه مربوط به عقايد است متاثر مى‌باشد، از اين جهت پيروان بيشتر ماتريدى در خراسان مى‌زيستند و در فقه، حنفى بودند مانند:
+
*گروه دیگر [[معتزله]] بود که به عقل و خرد بها و ارزش داده، حدیث و روایتى را که با حکم خرد مخالف باشد، طرد مى‌نمایند و عقاید خود را از نصوص قطعى کتاب و [[سنت]] و حکم خرد مى‌گیرند. چیزى که بر آنها خرده مى‌گیرند این است که به عقل بیش از حد، بها بخشیده‌اند و چه بسا نصوص فراوانى که در [[شریعت|شریعت]] مقدس آمده به خاطر اندیشه مخالفت آن با عقل به کنار مى‌گذارند.
  
1 - فخر الاسلام محمد بن عبد الكريم بزودى (493) .
+
سالها جنگ و نبرد فکرى میان این دو گروه پیوسته برقرار و پیروزى هر گروه بر گروه دیگر در گرو کمک هاى فرمانروایان وقت ‌بود که جانب یکى را مى‌گرفتند و در تضعیف دیگرى مى‌کوشیدند و این نزاع تا آغاز سال ۳۰۰ هجرى به صورتى چشمگیر ادامه داشت، ولى در آغاز قرن چهارم، دو شخصیت در دو منطقه سر بلند کردند و مکتبى را که در حقیقت مکتب معتدلى میان اهل حدیث و مکتب معتزله بود، پدید آوردند.
  
2 - ابو حفص عمر بن محمد نسفى (573) .
+
یکى از این دو نفر [[ابوالحسن اشعری|ابوالحسن اشعرى]] (۲۶۰-۳۲۴ ق) بود که در [[عراق]] از مذهب [[معتزله|اعتزال]] توبه کرد و خود را یار و یاور [[احمد بن حنبل]] معرفى نمود و در عین حال در مذهب ابن حنبل تصرفاتى پدید آورد و به تدریج مذهب رسمى [[اهل سنت|اهل سنت‌]] شد. همان طور که مذاهب چهارگانه [[فقه|فقهى]] ([[حنفی]]، [[حنبلی]]، [[مالکی]]، [[شافعی]]) به تدریج مذهب اهل سنت گردیدند.
  
3 - سعد الدين تفتازانى (791) .
+
دیگرى ابومنصور ماتریدى سمرقندى (۲۵۰-۳۳۳ ق) بود که در مشرق جهان [[اسلام]] به جانبدارى از اهل حدیث‌ برخاست و درست همان کارى را انجام داد که همتاى او «اشعرى‌» انجام داد و عجیب این که این دو بنیانگذار در حالى که در یک عصر مى‌زیستند و در یک مسیر گام برمى‌داشتند، از کار یکدیگر آگاه نبودند.
  
4 - كمال الدين احمد بياضى (قرن 11) .
+
منطقه شرق اسلامى در آن روز مرکز بحث هاى کلامى بود، همان طور که [[بصره]] -زادگاه اشعرى- نقطه برخورد آراى عقاید مختلف به شمار مى‌رفت و افکار بیگانگان به هنگام فتوحات اسلامى، از کشورهاى مختلف به صورت افکار وارداتى به جهان اسلام منتقل شده بود.
  
5 - كمال الدين محمد بن همام الدين (861) .
+
از نظر فقهى، مذهب [[حنفی|حنفى]] در [[خراسان]] رواج کامل داشت، در حالى که مردم بصره بیشتر [[شافعی|شافعى]] بودند؛ از این جهت، حنفی ها گرایش فراوانى به ماتریدى پیدا کردند در حالى که شافعی ها بیش از همه به اشعرى گرویدند. ماتریدى قسمتى از اندیشه‌هاى کلامى خود را از [[ابوحنیفه|ابوحنیفه]] گرفته و از کتاب ‌«فقه اکبر» او که مربوط به عقاید است متأثر مى‌باشد، از این جهت پیروان بیشتر ماتریدى در خراسان مى‌زیستند و در فقه، حنفى بودند. مانند: فخرالاسلام محمد بن عبدالکریم بزودى(۴۹۳ ق)، ابوحفص عمر بن محمد نسفى(۵۷۳ ق)، [[مسعود بن عمر تفتازانی]](۷۹۱ ق) و کمال الدین محمد بن همام الدین(۸۶۱ ق).
  
با دقت در تاريخ مكتب ماتريدى، به روشنى ثابت مى‌شود كه او انديشه‌هاى كلامى خود را از ابو حنيفه گرفته، زيرا ابو حنيفه پيش از آنكه به فقه بپردازد، داراى حلقه كلامى بوده. آنگاه كه با«حماد بن ابى سليمان‌»رابطه برقرار كرد، بحث كلامى را ترك كرد و به فقه پرداخت.
+
با دقت در تاریخ مکتب «ماتریدی»، به روشنى ثابت می‌شود که او اندیشه‌ هاى [[علم کلام|کلامى]] خود را از [[ابوحنیفه|ابوحنیفه]] گرفته، زیرا ابوحنیفه پیش از آن که به [[فقه]] بپردازد، داراى حلقه کلامى بوده است. آنگاه که با «حماد بن ابى سلیمان‌» رابطه برقرار کرد، بحث کلامى را ترک کرد و به فقه پرداخت.
  
اين تنها ماتريدى نيست كه عقايد كلامى خود را از ابو حنيفه گرفته، بلكه معاصر او ابو جعفر طحاوى (321) مؤلف عقايد طحاوية، انديشه‌هاى كلامى خود را از ابو حنيفه گرفته، حتى در آغاز رساله خود مى‌گويد:اين رساله عقيده فقهاى امت اسلامى است، آنگاه از ابو حنيفه و دو نفر ديگر از تلاميذ معروف او به نامهاى:ابو يوسف و محمد بن حسن شيبانى نام مى‌برد. (1)
+
این تنها ماتریدى نیست که عقاید کلامى خود را از ابوحنیفه گرفته، بلکه معاصر او ابوجعفر طحاوى (۳۲۱ ق) مؤلف عقاید طحاویة، اندیشه‌هاى کلامى خود را از ابوحنیفه گرفته، حتى در آغاز رساله خود مى‌گوید: این رساله عقیده فقهاى امت اسلامى است، آنگاه از ابوحنیفه و دو نفر دیگر از تلامیذ معروف او به نامهاى: ابویوسف و محمد بن حسن شیبانى نام مى‌برد.<ref>العقیدة الطحاویة، ص ۲۵، نگارش شیخ عبدالغنى میدانى دمشقى، متوفى ۱۲۹۸.</ref>
  
عبد القاهر بغدادى مؤلف كتاب‌«الفرق بين الفرق‌»در كتاب ديگر خود به نام‌«اصول دين‌»يادآور مى‌شود كه ابو حنيفه كتابى به نام‌«الفقه الاكبر»دارد كه در آنجا ردى بر قدريه نگاشته است و در رساله ديگر، قول اهل سنت در مساله‌اى (2) را تاييد كرده است البته رسائل موروث از ابى حنيفه بيش از اين دو رساله است كه او يادآور شده است.
+
از مجموع آنچه که یادآور شدیم، روشن مى‌شود که ریشه‌هاى‌ «مکتب ماتریدى‌» با سند خاصى به ابومنصور ماتریدى و به گونه‌اى به ابوحنیفه مى‌رسد و این مکتب، یک منهج معتدل میان اهل حدیث و [[معتزله|اعتزال]] مى‌باشد. هرچند این مکتب به شیوه تعقل و اعتزال نزدیکتر است تا به مکتب اهل حدیث.
  
از آنجا كه مسائل كلامى در رساله‌هاى ابو حنيفه فاقد نظم و انسجام بود، كمال الدين بياضى، در قرن يازدهم اسلامى به تنظيم اين مسائل پرداخت، و كتابى به نام‌«اشارات المرام من عبارات الامام‌»نوشت، و در آن كتاب مى‌گويد:من اين مسائل را از كتابهاى:1 - الفقه الاكبر2 - الرسالة‌3 - الفقه الابسط 4 - كتاب العالم و المتعلم 5 - الوصية كه همگى از ابو حنيفه به وسيله مشايخ نقل شده است تنظيم نمودم. (3)
+
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
  
از مجموع آنچه كه يادآور شديم، روشن مى‌شود كه ريشه‌هاى‌«مكتب ماتريدى‌»با سند خاصى به ماتريدى و به گونه‌اى به ابو حنيفه مى‌رسد و همان طور كه خواهيم ديد اين مكتب، يك منهج معتدل ميان اهل حديث و اعتزال مى‌باشد. حتى خواهيم ديد كه اين مكتب، به شيوه تعقل و اعتزال نزديكتر است تا به مكتب اهل حديث.
+
==منابع==
 
+
*[http://www.taqrib.info/persian/index.php?option=com_content&view=article&id=361:1389-03-23-07-21-57&catid=36:feraghekalami&Itemid=84 سایت مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]، به نقل از [[جعفر سبحانی]]، فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامى، ج4.
 
 
== زندگانى ماتريدى ==
 
 
 
 
 
بررسى كتابهاى تراجم، اين مطلب را قطعى مى‌سازد كه بنيانگذار اين مكتب، در عصر خود معروفيت كامل پيدا نكرد و بعدها نيز ترجمه نگاران به ضبط زندگى او كمتر پرداختند، در حالى كه همه تذكره نگاران به بيان زندگى اشعرى پرداخته و از او به گونه‌اى ياد كرده‌اند و شايد نكته آن اين باشد كه‌«ماتريدى‌»دور از عاصمه آن روز اسلام يعنى‌«عراق‌»زندگى مى‌كرد، در حالى كه‌«اشعرى‌»در عاصمه اسلام به دنيا آمد و در همان جا درگذشت و دوستان و دشمنان او هر يك به گونه‌اى از او ياد كرده‌اند.
 
 
 
ابن نديم (م 388) در فهرست‌خود، از«ماتريدى‌»ياد ننموده در حالى كه ترجمه مختصرى از اشعرى انجام داده است، كتاب شيخ طحاوى پيشواى حنفيها، در مصر مورد عنايت قرار گرفته و شروح زيادى بر آن نوشته شده است، در حالى كه اين كار درباره كتابهاى‌«ماتريدى‌»صورت نپذيرفته است از اين جهت مى‌بينيم ترجمه نگاران مانند:
 
 
 
1 - ابن خلكان (681) مؤلف‌«وفيات الاعيان‌»
 
 
 
2 - صلاح الدين صفدى (764) مؤلف‌«الوافي بالوفيات‌»
 
 
 
3 - ابن شاكر كتبى، (764) مؤلف‌«فوات الوفيات‌»
 
 
 
4 - تقى الدين اسلامى (774) ، مؤلف‌«الوفيات‌».
 
 
 
5 - ابن خلدون (808) مؤلف‌«مقدمه و تاريخ‌»
 
 
 
6 - جلال الدين سيوطى (911) مؤلف‌«طبقات المفسرين‌»و همچنين ديگر نويسندگان از«ماتريدى‌»نامى نبرده‌اند، در حالى كه از افرادى كه از نظر علمى كمتر بوده‌اند، نام برده‌اند، حتى كسانى كه به ترجمه او پرداخته‌اند، چيز مفصلى ياد نكرده‌اند، و آنچه نگارنده توانسته از لابلاى كتابها درباره زندگانى او به دست آورد، همين است كه اينجا مى‌نگارد.
 
 
 
 
 
=== تاريخ تولد ===
 
 
 
 
 
مترجمان زندگانى‌«ماتريدى‌»مى‌گويند وى در سال 333 چشم از جهان بست، در حالى كه از سال تولد او چيزى گزارش نمى‌كنند، ولى به گونه‌اى مى‌توان گفت كه او در حدود 248 يا 250 متولد شده است، زيرا وى از«نصير بن يحيى بلخى‌»اخذ حديث نموده و او در سال 268 در گذشته است. اگر او در آن روز 20 سال داشت، طبعا تولد او همان خواهد بود كه يادآور شديم.
 
 
 
 
 
=== زادگاه او ===
 
 
 
 
 
او در منطقه‌اى به نام‌«ماتريد»كه يكى از بخشهاى سمرقند در«ماوراء النهر»است ديده به جهان گشود و سپس به نامهاى‌«ماتريدى‌»سمرقندى و يا علم الهدى معروف شده است و گويا از نظر نسب به‌«ابو ايوب انصارى‌»مى‌رسد كه ميزبان پيامبر گرامى بود. (4)
 
 
 
 
 
=== تحصيلات او ===
 
 
 
 
 
او در عقايد و كلام و فقه از امام مذهب خود، ابو حنيفه پيروى نموده، و از اين افراد نيز درس آموخته است:
 
 
 
1 - ابو بكر احمد بن اسحاق جوزجانى 2 - ابو نصر احمد بن العياض 3 - نصير بن يحيى تلميذ حفص بن سالم پدر مقاتل 4 - محمد بن مقاتل. (5)
 
 
 
كلام اهل سنت‌ساخته و پرداخته دو نفر است كه يكى حنفى و ديگرى شافعى است، حنفى ابو منصور ماتريدى و شافعى ابو الحسن اشعرى است. (6)
 
 
 
مصلح الدين قسطلانى مى‌گويد:معروفترين فرد در علم كلام در سرزمين خراسان و عراق و شام و بيشتر مناطق، ابو الحسن اشعرى است، و در ماوراء النهر ابو منصور ماتريدى است. (7)
 
 
 
زبيدى مى‌گويد:هر گاه اهل سنت گفته شود، مقصود اشاعره و ماتريديه است. (8)
 
 
 
 
 
=== شاگردان او ===
 
 
 
 
 
گروهى از شخصيتهاى كلامى از او بهره گرفته‌اند كه اسامى برخى را مى‌آوريم:
 
 
 
1 - ابو القاسم:اسحاق بن محمد معروف به حكيم سمرقندى (340) .
 
 
 
2 - امام ابو الليث‌بخارى.
 
 
 
3 - ابو محمد عبد الكريم بن موسى بزدوى.
 
 
 
وى جد پدر محمد بن محمد بن الحسين بن عبد الكريم بزدوى مؤلف كتاب‌«اصول الدين‌»وى در اين كتاب مى‌گويد:من كتاب توحيد ابو منصور ماتريدى سمرقندى را ديدم كه مطابق مذهب اهل سنت‌بود. پدرم از جدش عبد الكريم بن موسى كراماتى از ابو منصور ماتريدى نقل مى‌كرد، و جد ما مقاصد كتابهاى مشايخ و كتاب توحيد و تاويلات (9) را از ابو منصور ماتريدى فرا گرفت. چيزى كه هست كتاب‌«توحيد»ماتريدى خالى از اغلاق نيست و اگر دور از اغلاق بود، ما به همان كتاب اكتفا مى‌كرديم.
 
 
 
 
 
===  آثار ماتريدى ===
 
 
 
 
 
ابو منصور آثار فراوانى از خود به يادگار نهاده و آنچه الان موجود است، سه كتاب بيش نيست. دو تاى از آنها چاپ و منتشر شده و ديگرى به حالت مخطوط باقى مانده است.
 
 
 
1 - كتاب التوحيد، اين كتاب بزرگترين منبع براى عقايد فرقه ماتريدى است. او در اين كتاب در اثبات آراى خود، از كتاب و سنت و خرد بهره مى‌گيرد و گاهى به عقل، برترى بيشترى مى‌بخشد. اين كتاب در سال 1390 در بيروت در 412 صفحه منتشر شده و دكتر فتح الله خليف به تحقيق نص آن پرداخته است. و همان طورى كه بزدوى مؤلف اصول الدين يادآور شده، در تعبير خالى از اغلاق نيست.
 
 
 
2 - تاويلات اهل السنة، اين كتاب در تفسير قرآن كريم نگاشته شده و در آن، عقايد اهل سنت و آراى فقهى امام خود ابو حنيفه را مطرح مى‌كند، و در حقيقت كتاب عقيدتى و فقهى است. و يك دوره تفسير قرآن است و جزء اخير آن، از سوره منافقين، تا آخر قرآن را در بر مى‌گيرد. و آن را دكتر«ابراهيم عوضين‌»به كمك شخصى ديگر در قاهره منتشر نموده است، به هنگام مقايسه، روشن مى‌شود كه اين دو كتاب در مسائل عقيدتى، از نظر مطلب و لفظ كاملا به هم نزديكند.
 
 
 
3 - المقالات، محقق كتاب التوحيد مى‌گويد:نسخه‌اى از آن در كتابخانه‌هاى اروپا موجود است و اما ديگر آثار او كه نام آنها در كتابهاى ترجمه آمده، عبارتند از:
 
 
 
4 - اخذ الشرايع 5 - الجدل في اصول الفقه 6 - بيان و هم المعتزلة 7 - رد كتاب الاصول الخمسة للباهلي 8 - رد الامامة لبعض الروافض 9 - الرد على اصول القرامطة 10 - رد تهذيب الجدل للكعبي 11 - رد وعيد الفساق للكعبي 12 - رد اوائل الادلة للكعبي.
 
 
 
از اين كتابها تا كنون اثرى به دست نيامده است.
 
 
 
پى‌نوشت‌ها:
 
 
 
1 - رح العقيدة الطحاوية، ص 25، نگارش شيخ عبد الغنى ميدانى دمشقى، متوفاى 1298.
 
 
 
2 - مقصود«تقارن قدرت با فعل يا تقدم آن بر فعل‌»است و ابو حنيفه بسان ديگر اهل سنت گفته است كه مقارن با فعل مى‌باشد.
 
 
 
3 - اشارات المرام، ص 21 - 22، اين كتاب از مصادر مكتب كلامى ماتريدى است، و قبل از اينها كتابهاى خود ماتريدى است‌به نامهاى التوحيد و التفسير و پس از اين دو، اصول الدين بزدوى است.
 
 
 
4 - بياضى:اشارات المرام، ص 23.
 
 
 
5 - اشارات المرام، ص 23.
 
 
 
6 - مفتاح السعادة و مصباح السيادة، ج 2، ص 22 - 23.
 
 
 
7 - حاشيه كستلى بر شرح العقائد النسفية كه همراه با شرح چاپ شده است، ص 17.
 
 
 
8 - اتحاف السادة المتقين بشرح اسرار احياء علوم الدين:2/8 طبع قاهره.
 
 
 
9 - كتاب‌«توحيد»و«تاويلات اهل السنة‌»از آثار ابو منصور است كه جد پدر بزدوى، آن دو را نزد او خوانده است. به كتاب اصول الدين بزدوى:مراجعه شود
 
 
 
 
 
== منبع ==
 
[http://www.taqrib.info/persian/index.php?option=com_content&view=article&id=361:1389-03-23-07-21-57&catid=36:feraghekalami&Itemid=84 سایت مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]، به نقل از جعفر سبحانی، فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامى، ج 4
 
  
 
[[رده:فرقه های کلامی]]
 
[[رده:فرقه های کلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۴۲

«ماتُریدیه» مکتبی کلامی معتدل میان اهل حدیث و معتزله بوده که پیشوای آن، ابومنصور محمد ماتریدی سمرقندی (متوفای ۳۳۳ ق) بود. ماتریدی معروفترین فرد در علم کلام اهل سنت در منطقه ماوراءالنهر بوده است.

مؤسس ماتریدیه

زندگی‌نامه

مؤسس مکتب «ماتریدیه» ابومنصور محمد ماتریدی سمرقندی است، اما بنیانگذار این مکتب در عصر خود معروفیت کامل پیدا نکرد و بعدها نیز ترجمه نگاران به ضبط زندگى او کمتر پرداختند، در حالى که همه تذکره نگاران به بیان زندگى اشعرى پرداخته و از او به گونه‌اى یاد کرده‌اند و شاید نکته آن این باشد که ‌«ماتریدى‌» دور از مرکز آن روز اسلام یعنى‌ عراق‌ زندگى مى‌کرد، در حالى که‌ «اشعرى‌» در عاصمه اسلام به دنیا آمد و در همان جا درگذشت و دوستان و دشمنان او هر یک به گونه‌اى از او یاد کرده‌اند.

مترجمان زندگانى‌ «ماتریدى‌» مى‌گویند وى در سال ۳۳۳ ق. چشم از جهان بست، در حالى که از سال تولد او چیزى گزارش نمى‌کنند؛ ولى به گونه‌اى مى‌توان گفت که او در حدود ۲۴۸ یا ۲۵۰ ق. متولد شده است؛ زیرا وى از «نصیر بن یحیى بلخى‌» اخذ حدیث نموده و او در سال ۲۶۸ ق. درگذشته است. اگر ماتریدی در آن روز ۲۰ سال داشت، طبعا تولد او همان خواهد بود که یادآور شدیم.

ماتریدی در منطقه‌اى به نام‌ «ماترید» -که یکى از بخش هاى سمرقند در «ماوراءالنهر» است- دیده به جهان گشود و سپس به نام هاى ‌«ماتریدى‌» سمرقندى و یا علم الهدى معروف شده است و گویا از نظر نسب، به‌ «ابوایوب انصارى‌» مى‌رسد که میزبان پیامبر اسلام بود.[۱]

فعالیتهای علمی

محمد ماتریدی در عقاید و کلام و فقه از امام مذهب خود -ابوحنیفه- پیروى نموده و از این افراد نیز درس آموخته است: ابوبکر احمد بن اسحاق جوزجانى؛ ابونصر احمد بن العیاض؛ نصیر بن یحیى و محمد بن مقاتل.[۲]

گروهى از شخصیت هاى کلامى نیز از او بهره گرفته‌اند، از جمله: ابوالقاسم اسحاق بن محمد معروف به حکیم سمرقندى(۳۴۰)، امام ابواللیث‌ بخارى، ابومحمد عبدالکریم بن موسى بزدوى. وى جد پدر محمد بن محمد بن الحسین بن عبدالکریم بزدوى مؤلف کتاب‌ «اصول الدین‌» است. وى در این کتاب مى‌گوید: من کتاب توحید ابومنصور ماتریدى سمرقندى را دیدم که مطابق مذهب اهل سنت ‌بود. پدرم از جدش عبدالکریم بن موسى کراماتى از ابومنصور ماتریدى نقل مى‌کرد و جد ما مقاصد کتاب هاى مشایخ و کتاب «توحید» و «تاویلات» را از ابومنصور ماتریدى فراگرفت.

آثار و تألیفات

ابومنصور آثار فراوانى تألیف نموده و آنچه الان موجود است، سه کتاب بیش نیست. دو تاى از آنها چاپ و منتشر شده و دیگرى به حالت مخطوط باقى مانده است.

  1. کتاب التوحید؛ این کتاب بزرگترین منبع براى عقاید فرقه ماتریدى است. او در این کتاب در اثبات آراى خود، از کتاب و سنت و عقل بهره مى‌گیرد و گاهى به عقل، برترى بیشترى مى‌بخشد.
  2. تاویلات اهل السنة؛ این کتاب در تفسیر قرآن نگاشته شده و در آن، عقاید اهل سنت و آراى فقهى امام خود ابوحنیفه را مطرح مى‌کند و در حقیقت کتاب عقیدتى و فقهى است و یک دوره تفسیر قرآن است و جزء اخیر آن از سوره منافقون تا آخر قرآن را دربرمى‌گیرد. به هنگام مقایسه روشن مى‌شود که این دو کتاب در مسائل عقیدتى از نظر مطلب و لفظ کاملا به هم نزدیکند.
  3. المقالات؛ محقق کتاب التوحید مى‌گوید: نسخه‌اى از آن در کتابخانه‌هاى اروپا موجود است.
  4. اخذ الشرایع
  5. الجدل فی اصول الفقه
  6. بیان وهم المعتزلة
  7. رد الامامة لبعض الروافض
  8. الرد على اصول القرامطة.

تاریخچه پیدایش ماتریدیه

از روزى که مسائل کلامى در محیط اسلامى به صورت ساده مطرح گردید، در میان مسلمانان دو گروه پدید آمد:

  • گروه اهل حدیث که آنان را «حشویه‌» و «سلفیه‌» و «حنابله» مى‌نامند. این گروه کلیه عقاید خود را از ظواهر آیات قرآن و قسمت اعظم آن را از حدیث مى‌گیرند و براى عقل و خرد ارزشى قائل نمى‌باشند و اگر در میان این گروه عقایدى مانند تشبیه و تجسیم و جبر و حکومت قضا و قدر بر افعال اختیارى انسان پدید آمد و یا بر رؤیت‌ خدا در روز رستاخیز اصرار مى‌ورزند، در اثر احادیثى است که در میان آنان منتشر شد و غالباً اثر انگشت احبار یهود و راهبان نصارى در آنها دیده مى‌شود، تا آنجا که به قدیم بودن کلام خدا (قرآن) قائل شدند، بسان یهودیان که تورات را قدیم و یا مسیحیان که مسیح را ازلى مى‌دانند و آنان نیز قرآن را قدیم و ازلى دانستند.
  • گروه دیگر معتزله بود که به عقل و خرد بها و ارزش داده، حدیث و روایتى را که با حکم خرد مخالف باشد، طرد مى‌نمایند و عقاید خود را از نصوص قطعى کتاب و سنت و حکم خرد مى‌گیرند. چیزى که بر آنها خرده مى‌گیرند این است که به عقل بیش از حد، بها بخشیده‌اند و چه بسا نصوص فراوانى که در شریعت مقدس آمده به خاطر اندیشه مخالفت آن با عقل به کنار مى‌گذارند.

سالها جنگ و نبرد فکرى میان این دو گروه پیوسته برقرار و پیروزى هر گروه بر گروه دیگر در گرو کمک هاى فرمانروایان وقت ‌بود که جانب یکى را مى‌گرفتند و در تضعیف دیگرى مى‌کوشیدند و این نزاع تا آغاز سال ۳۰۰ هجرى به صورتى چشمگیر ادامه داشت، ولى در آغاز قرن چهارم، دو شخصیت در دو منطقه سر بلند کردند و مکتبى را که در حقیقت مکتب معتدلى میان اهل حدیث و مکتب معتزله بود، پدید آوردند.

یکى از این دو نفر ابوالحسن اشعرى (۲۶۰-۳۲۴ ق) بود که در عراق از مذهب اعتزال توبه کرد و خود را یار و یاور احمد بن حنبل معرفى نمود و در عین حال در مذهب ابن حنبل تصرفاتى پدید آورد و به تدریج مذهب رسمى اهل سنت‌ شد. همان طور که مذاهب چهارگانه فقهى (حنفی، حنبلی، مالکی، شافعی) به تدریج مذهب اهل سنت گردیدند.

دیگرى ابومنصور ماتریدى سمرقندى (۲۵۰-۳۳۳ ق) بود که در مشرق جهان اسلام به جانبدارى از اهل حدیث‌ برخاست و درست همان کارى را انجام داد که همتاى او «اشعرى‌» انجام داد و عجیب این که این دو بنیانگذار در حالى که در یک عصر مى‌زیستند و در یک مسیر گام برمى‌داشتند، از کار یکدیگر آگاه نبودند.

منطقه شرق اسلامى در آن روز مرکز بحث هاى کلامى بود، همان طور که بصره -زادگاه اشعرى- نقطه برخورد آراى عقاید مختلف به شمار مى‌رفت و افکار بیگانگان به هنگام فتوحات اسلامى، از کشورهاى مختلف به صورت افکار وارداتى به جهان اسلام منتقل شده بود.

از نظر فقهى، مذهب حنفى در خراسان رواج کامل داشت، در حالى که مردم بصره بیشتر شافعى بودند؛ از این جهت، حنفی ها گرایش فراوانى به ماتریدى پیدا کردند در حالى که شافعی ها بیش از همه به اشعرى گرویدند. ماتریدى قسمتى از اندیشه‌هاى کلامى خود را از ابوحنیفه گرفته و از کتاب ‌«فقه اکبر» او که مربوط به عقاید است متأثر مى‌باشد، از این جهت پیروان بیشتر ماتریدى در خراسان مى‌زیستند و در فقه، حنفى بودند. مانند: فخرالاسلام محمد بن عبدالکریم بزودى(۴۹۳ ق)، ابوحفص عمر بن محمد نسفى(۵۷۳ ق)، مسعود بن عمر تفتازانی(۷۹۱ ق) و کمال الدین محمد بن همام الدین(۸۶۱ ق).

با دقت در تاریخ مکتب «ماتریدی»، به روشنى ثابت می‌شود که او اندیشه‌ هاى کلامى خود را از ابوحنیفه گرفته، زیرا ابوحنیفه پیش از آن که به فقه بپردازد، داراى حلقه کلامى بوده است. آنگاه که با «حماد بن ابى سلیمان‌» رابطه برقرار کرد، بحث کلامى را ترک کرد و به فقه پرداخت.

این تنها ماتریدى نیست که عقاید کلامى خود را از ابوحنیفه گرفته، بلکه معاصر او ابوجعفر طحاوى (۳۲۱ ق) مؤلف عقاید طحاویة، اندیشه‌هاى کلامى خود را از ابوحنیفه گرفته، حتى در آغاز رساله خود مى‌گوید: این رساله عقیده فقهاى امت اسلامى است، آنگاه از ابوحنیفه و دو نفر دیگر از تلامیذ معروف او به نامهاى: ابویوسف و محمد بن حسن شیبانى نام مى‌برد.[۳]

از مجموع آنچه که یادآور شدیم، روشن مى‌شود که ریشه‌هاى‌ «مکتب ماتریدى‌» با سند خاصى به ابومنصور ماتریدى و به گونه‌اى به ابوحنیفه مى‌رسد و این مکتب، یک منهج معتدل میان اهل حدیث و اعتزال مى‌باشد. هرچند این مکتب به شیوه تعقل و اعتزال نزدیکتر است تا به مکتب اهل حدیث.

پانویس

  1. بیاضى: اشارات المرام، ص ۲۳.
  2. اشارات المرام، ص ۲۳.
  3. العقیدة الطحاویة، ص ۲۵، نگارش شیخ عبدالغنى میدانى دمشقى، متوفى ۱۲۹۸.


منابع