المدخل إلی علوم نهج‌البلاغة (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی « بندانگشتی|المدخل إلی علوم نهج‌البلاغة '''المدخل إلی علوم...» ایجاد کرد)
 
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
[[پرونده:Ketab128.jpg|بندانگشتی|المدخل إلی علوم نهج‌البلاغة]]
+
'''«المدخل إلی علوم نهج‌البلاغة»''' تألیف محسن باقر الموسوى محقق معاصر [[لبنان|لبنانى]]، کتابى است که به معرفى دانش‌هاى مربوط به «[[نهج البلاغة|نهج‌البلاغه]]» و نیز علوم قابل استنباط از این کتاب شریف مى‌پردازد.
 +
{{مشخصات کتاب
  
 +
|عنوان=
  
 +
|تصویر= [[پرونده:Ketab128.jpg|240px|وسط]]
  
 +
|نویسنده= محسن باقر الموسوى
  
'''المدخل إلی علوم نهج‌البلاغة''' كتابى است به زبان عربى كه توسط دكتر محسن باقر الموسوى از نويسندگان و پژوهش‌گران معاصر لبنانى نوشته و به معرفى دانش‌هاى مربوط به نهج‌البلاغه و نيز علوم قابل استنباط از اين كتاب مى‌پردازد.
+
|موضوع= نهج البلاغة
  
== ساختار كتاب ==
+
|زبان= عربی
  
 +
|تعداد جلد=۱
  
كتاب مشتمل بر مقدمه‌اى به قلم مؤلف و چهار فصل و هر فصل مشتمل بر چندين مبحث است.
+
|عنوان افزوده1=
  
== گزارش محتوا ==
+
|افزوده1=
  
 +
|عنوان افزوده2=
  
نويسنده در مقدمه كتاب به مفهوم مورد نظر خود از علوم نهج‌البلاغه اشاره مى‌كند و مى‌نويسد:
+
|افزوده2=
  
مفهومى كه ما در اين كتاب از "علوم نهج‌البلاغه" مد نظر داريم داراى دو جنبه متفاوت است:
+
|لینک=
 +
}}
  
جنبه اول: علوم مرتبط با نهج‌البلاغه كه شامل تمام علومى كه مى‌تواند در فهم نهج‌البلاغه ما را يارى كرده و ما را تا حد امكان به نص صحيحى كه حضرت انشاد فرموده‌اند، نزديك سازد، مى‌شود. به باور نويسنده، نامگذارى اين قبيل دانش‌ها به علوم نهج‌البلاغه چيز جديدى نيست، چرا كه از قديم‌الايام و حتى در زمان حاضر آثار فراوانى در رابطه با علوم مرتبط با قرآن كريم به نگارش درآمده كه از آن ميان مى‌توان به اسباب‌النزول، ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه و غيره اشاره كرد. نويسنده معتقد است، به همين سياق مى‌توان بحث درباره زمان و مكان ايراد خطبه‌هاى نهج‌البلاغه، شأن ايراد اين خطبه‌ها، راويان نهج‌البلاغه، خطبه و انواع آن و غيره را نيز در شمار علوم نهج‌البلاغه به‌شمار آورد.
+
==معرفی کتاب==
  
جنبه دوم: علومى كه از نهج‌البلاغه قابل استفاده و استنباط است و مى‌توان به صورت موضوعى بدان‌ها پرداخت. اين علوم عبارتند از: اقتصاد، مديريت، قضاوت، تاريخ، فلسفه، عرفان، استراتژى نظامى و.... به باور مؤلف اساس و بنيان تمام اين علوم در نهج‌البلاغه يافت مى‌شود و استنباط اين دانش‌ها از نهج‌البلاغه تنها در گرو تلاش متخصصين هر يك از دانش‌هاى مذكور مى‌باشد تا كلام حضرت را به خوبى دريافته و انديشه‌ها و موضوعات مرتبط با علوم ياد شده را از اين كتاب ارزشمند استخراج نمايند. و درست به دليل همين نياز به متخصص، مؤلف از پرداختن به اين دانش‌ها جز به صورت اشاره‌اى اجمالى و كوتاه به عناوين موضوعات و علوم اصلى و فرعى، خوددارى كرده و اين كار را به اهل فن واگذارده است.
+
نویسنده در مقدمه کتاب «المدخل إلی علوم نهج‌البلاغة»، به مفهوم مورد نظر خود از علوم [[نهج البلاغة|نهج‌البلاغه]] اشاره مى‌کند و مى‌نویسد: مفهومى که ما در این کتاب از "علوم نهج‌البلاغه" مد نظر داریم داراى دو جنبه متفاوت است:
  
وى بر اين باور است كه اهل فن، كليد هر دانشى را در كلام [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] مى‌توانند، بيابند چرا كه على(ع) در شهر علم است؛ علمى كه از وحى سرچشمه مى‌گيرد.
+
* جنبه اول: علوم مرتبط با نهج‌البلاغه که شامل تمام علومى که مى‌تواند در فهم نهج‌البلاغه ما را یارى کرده و ما را تا حد امکان به نص صحیحى که [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام انشاد فرموده‌اند، نزدیک سازد، مى‌شود. نویسنده معتقد است، مى‌توان بحث درباره زمان و مکان ایراد خطبه‌هاى نهج‌البلاغه، شأن ایراد این خطبه‌ها، راویان نهج‌البلاغه و غیره را در شمار علوم نهج‌البلاغه به‌شمار آورد.
 +
* جنبه دوم: علومى که از نهج‌البلاغه قابل استفاده و استنباط است و مى‌توان به صورت موضوعى بدان‌ها پرداخت. این علوم عبارتند از: اقتصاد، مدیریت، قضاوت، تاریخ، [[فلسفه]]، [[عرفان]]، استراتژى نظامى و... . مؤلف بر این باور است که اهل فن، کلید هر دانشى را در کلام [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین]](ع) مى‌توانند، بیابند چرا که او باب شهر علم است؛ علمى که از [[وحی|وحى]] سرچشمه مى‌گیرد.
  
فصل اول:
+
==محتوای کتاب==
  
در اين فصل مؤلف به بررسى اقسام "كلام" در نهج‌البلاغه مى‌پردازد.
+
کتاب «المدخل إلی علوم نهج‌البلاغة» مشتمل بر چهار فصل و هر فصل مشتمل بر چندین مبحث به شرح زیر است:
  
گفتار نخست اين فصل به موضوع "خطبه‌ها" اختصاص يافته و طى آن نويسنده به موضوعات ذيل مى‌پردازد: تاريخ خطابه، اركان خطابه (ايجاد، تنسيق، تعبير)، اجزاء خطبه (مقدمه، عرض، خاتمه)، ويژگى‌هاى خطبه‌هاى [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] (ميل به تطويل، آغاز به حمد خداوند و شهادت به يگانگى خداوند و نيز رسالت پيامبر اكرم(ص)، گنجاندن آيات شريفه قرآنى در لابلاى خطبه‌ها، در پيش‌گرفتن روش انسانى و...)، ويژگى‌هاى فنى خطبه‌هاى حضرت، خميرمايه خطابه (موضوع و تعبير)، انواع خطبه (فكرى، موعظه‌اى، ملاحم، جنگى، سياسى و...)، اشكال و صور ايراد خطبه توسط حضرت(ايستادن بر بلندى، بر فراز سنگ، بر فراز منبر و...).
+
الف) فصل اول: در این فصل مؤلف به بررسى اقسام "کلام" در [[نهج البلاغة|نهج‌البلاغه]] مى‌پردازد:
  
گفتار دوم اين فصل به "كلام" كه عبارت است از فرمايشات كوتاه حضرت كه در مناسبت‌هاى مختلف(غير از مناسبت‌هاى خاصى همچون جمعه و اعياد و...) ايراد شده، اختصاص يافته است. در اين مبحث مؤلف از انواع كلام حضرت، كه [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] در نهج‌البلاغه آورده و بالغ بر هفت نوع مى‌شود، مى‌پردازد.
+
* گفتار نخست این فصل به موضوع "[[خطبه|خطبه‌ها]]" اختصاص یافته و طى آن نویسنده به موضوعات ذیل مى‌پردازد: تاریخ خطابه، ارکان خطابه (ایجاد، تنسیق، تعبیر)، اجزاء خطبه (مقدمه، عرض، خاتمه)، ویژگى‌هاى خطبه‌هاى [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین]](ع) (آغاز به حمد خداوند و شهادت به یگانگى خداوند و نیز رسالت [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]](ص)، گنجاندن آیات [[قرآن|قرآنى]] در لابلاى خطبه‌ها، در پیش‌گرفتن روش انسانى و...)، ویژگى‌هاى فنى خطبه‌هاى حضرت، خمیرمایه خطابه (موضوع و تعبیر)، انواع خطبه (فکرى، موعظه‌اى، [[ملاحم]]، جنگى، سیاسى و...)، اشکال و صور ایراد خطبه توسط حضرت (ایستادن بر بلندى، بر فراز سنگ، بر فراز منبر و...).
 +
* گفتار دوم این فصل به "کلام" که عبارت است از فرمایشات کوتاه حضرت که در مناسبت‌هاى مختلف (غیر از مناسبت‌هاى خاصى همچون [[جمعه‌‌‌‌|جمعه]] و اعیاد و...) ایراد شده، اختصاص یافته است. در این مبحث مؤلف به انواع کلام حضرت، که [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سید رضى]] در نهج‌البلاغه آورده و بالغ بر هفت نوع مى‌شود، مى‌پردازد. از جمله کلامى که حضرت به شخص خاصى در رابطه با امر ویژه‌اى فرموده است؛ یا سخنانی که براى گروهى از مردم بیان شده است؛ یا پاسخ‌هایى است که حضرت به پرسش‌هاى مطرح شده داده‌اند.
 +
* گفتار سوم این فصل به "رسائل" حضرت اختصاص یافته است. به گفته نویسنده بین رساله (نامه) و خطبه تفاوت چندانى نیست، جز اینکه رساله به صورت مکتوب است و خطبه در میان گروهى به صورت شفاهى ایراد مى‌گردد. مؤلف مناسبت‌ها و اهدافى را که امام به جهت آن‌ها به نگارش نامه اقدام نموده‌اند، در اموری منحصر نموده است مانند: نامه‌هاى حضرت به والیان؛ رسائل مناظرات و محاکمات؛ رسائلى که در جهت آماده ساختن و تحریک سپاه براى مقابله با دشمنان؛ رساله‌هایى که بیشتر شبیه بیانیه‌هاى سیاسى است.
 +
* گفتار چهارم فصل اول، به "وصایا" اختصاص یافته است. وصیت روشى است که طى آن بین سخن رو در رو و نامه جمع مى‌شود که هم ویژگى‌هاى گفتگوى رو در رو را داراست و هم ویژگى‌هاى نامه را چون به صورت مکتوب ارائه مى‌گردد. مؤلف وصایاى حضرت را به سه نوع: سیاسى، اجتماعى و جنگى تقسیم مى‌کند و براى هر یک نمونه‌هایى را ذکر مى‌نماید.
 +
* گفتار پنجم این فصل به "عهدنامه"هاى حضرت اختصاص یافته است. [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سید رضى]] متن دو عهدنامه حضرت را که یکى خطاب به [[محمد بن ابی بکر|محمد ابن ابى‌بکر]] و دیگرى خطاب به [[مالک اشتر نخعی|مالک اشتر]] است، نقل کرده است.
 +
* گفتار ششم فصل نخست به "أحلاف" حضرت اختصاص یافته است. گاه که بین دو گروه از مسلمانان نزاع درمى‌گرفت، حضرت در جهت آشتى دادن آن‌ها و برطرف ساختن مشکلات به وجود آمده از این طریق و نیز با هدف متحد ساختن آن‌ها، قسم نامه‌اى را به امضاى دو گروه مى‌رساندند.
 +
* گفتار هفتم به "[[دعا|ادعیه]]" حضرت اختصاص داده شده است.
 +
* گفتار هشتم نیز به کلمات حکمت‌آمیز و [[موعظه|مواعظ]] و سخنان کوتاه حضرت اختصاص یافته است. بیشتر سخنان حضرت که در این قسمت گردآمده، قطعاتى است که [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سید رضى]] از خطب و رسائل و کلمات حضرت برگزیده است.
  
نوع نخست از انواع كلام حضرت عبارت است از، بخش‌هايى از خطبه‌هاى حضرت كه [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] گزينش نموده و در نهج‌البلاغه آورده است، از اين رو نخواسته كه نام خطبه را بر آن بنهد، لذا نگفته: من خطبة له؛ بلكه گفته: من كلام له.
+
ب) فصل دوم: "نهج‌البلاغه بین التوثیق و التشکیک":  
  
نوع دوم عبارت است، از كلامى كه حضرت به شخص خاصى در رابطه با امر ويژه‌اى فرموده است؛ مانند كلامى كه حضرت به اشعث بن قيس هنگامى كه حضرت بر فراز منبر بود و او به اعتراض با حضرت سخن گفت، فرمودند.
+
برخى به خاطر آنکه روایات نهج‌البلاغه فاقد [[سند حدیث|سند]] رجالى است، در صحت انتساب محتواى آن به [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین]](ع)، تشکیک کرده‌اند. از این رو در مباحث پنجگانه این فصل بدین تشکیکات پاسخ گفته شده است.
  
نوع سوم شامل آن دسته از سخنان حضرت مى‌شود كه براى گروهى از مردم بيان شده است؛ مانند سخنان حضرت با خوارج هنگامى كه از قبول حكميت سرباز زدند.
+
* گفتار اول: راویان نهج‌البلاغه: مؤلف در این مبحث براى اثبات اینکه نهج‌البلاغه، حاوى فرمایشات حضرت على(ع) است، به معرفى ۳۱ تن از اصحاب حضرت که مستقیما از خود حضرت روایت نقل کرده‌اند و روایات ایشان از حضرت امیر(ع) در سایر منابع [[حدیث|حدیثى]] موجود است، مى‌پردازد. از این دسته مى‌توان به [[اصبغ بن نباته]]، [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر بن عبدالله انصارى]]، [[زید بن صوحان|زید بن صوحان]] و [[سلیم بن قیس هلالی|سلیم بن قیس هلالى]] اشاره کرد. در بخش بعدى به معرفى آن دسته از راویانى که کلام حضرت را با واسطه سایر [[ائمه اطهار|امامان معصوم]](ع) روایت کرده‌اند، پرداخته شده است.
 +
* گفتار دوم این فصل به معرفى شانزده تن از کسانى که به گردآورى خطبه‌هاى حضرت امیر(ع) اهتمام ورزیده‌اند، اختصاص یافته است.
 +
* در گفتار سوم، مؤلف ضمن یادآورى این نکته که [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سید رضى]] در تألیف نهج‌البلاغه تنها جهات ادبى و [[بلاغت|بلاغى]] کلمات حضرت را مدنظر داشته و از این رو به ذکر اسانید روایات آن -جز در مواردى اندک نپرداخته-، به بررسى آن دسته از مصادرى که سید رضى در کتاب خود از آن‌ها یاد کرده، مى‌پردازد.
 +
* مؤلف در گفتار چهارم این فصل ضمن دو مطلب به معرفى کسانى که در صحت انتساب نهج‌البلاغه به امام على(ع) تشکیک نموده‌اند، پرداخته است: مطلب اول: مشککین از قدما نظیر [[ابن خلکان]]، حافظ ذهبى، صفدى، [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] و... . مطلب دوم: مشککین معاصر. در این قسمت، مؤلف به نقش مستشرقان در برانگیختن تردیدها درباره صحت انتساب نهج‌البلاغه به امام على(ع) اشاره کرده و از برخى متفکران مسلمان نظیر: شوقى ضیف، احمد امین و... که تحت تاثیر این تشکیکات قرار گرفته‌اند، نام مى‌برد.
 +
* گفتار پنجم به پاسخ تشکیکات وارده اختصاص یافته است. در این گفتار مؤلف محورهاى پانزده گانه‌اى براى این شکوک ترسیم کرده و بدان‌ها پاسخ مى‌گوید و در پایان تناقض‌گویى مشککین را بر ملا مى‌سازد.
  
نوع چهارم از كلمات حضرت شامل سخنانى است كه حضرت در حاشيه برخى حوادث به وقوع پيوسته مى‌فرمودند؛ به عنوان مثال ايشان هنگامى از خروج طلحه و زبير آگاهى يافتند، فرمودند: وَ قَدْ أَرْعَدُوا وَ أَبْرَقُوا وَ مَعَ هَذَيْنِ الْأَمْرَيْنِ الْفَشَلُ وَ لَسْنَا نُرْعِدُ حَتَّى نُوقِعَ وَ لَا نُسِيلُ حَتَّى نُمْطِرَ.
+
ج) فصل سوم: دلایل و اسباب ایراد خطبه‌ها، نامه‌ها و کلمات قصار نهج البلاغه:
  
نوع پنجم از كلمات حضرت به گونه‌اى است كه گويى جوابى از پيش آماده شده، در پاسخگويى به برخى حوادث است؛ مانند آنجا كه حضرت در جواب خوارج كه مى‌گفتند: لا حكم الا لله، فرمودند: ٌ نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلَّهِ وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلَّهِ وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر.
+
مؤلف با یادآورى این نکته که یادکرد شأن ایراد و صدور خطبه از آنجا که ما را در حال و هواى ایراد خطبه قرار مى‌دهد، نقش مهمى در فهم خطبه و فراگیرى مضامین و ابعاد مختلف آن دارد، از [[ابن ابی الحدید|ابن ابى‌الحدید]] به عنوان تنها شارح نهج‌البلاغه که به بیان شأن ایراد برخى خطبه‌هاى حضرت پرداخته، یاد مى‌کند. اما بسیارى از خطبه‌ها و رسائل حضرت وجود دارد که مى‌بایست شأن ایراد آن‌ها را در منابع دیگر جستجو نمود. بنابراین، مؤلف:  
  
ششمين نوع از كلمات حضرت، پاسخ‌هايى است كه حضرت به پرسش‌هاى مطرح شده داده‌اند. همواره در موضوعات مختلف سوالاتى از حضرت پرسيده مى‌شد كه حضرت به تناسب سوال به پاسخ آن مى‌پرداختند.
+
* در گفتار نخست این فصل، به یادکرد شأن ایراد برخى خطبه‌های حضرت،
 +
* در گفتار دوم به یادکرد شأن ایراد برخى از رسائل و نامه‌هاى حضرت،  
 +
* و در گفتار سوم به یادکرد شأن ایراد کلمات حکیمانه و مواعظ حضرت مى‌پردازد.
  
آخرين نوع كلمات حضرت شامل گفتگوها و محاوراتى است كه حضرت با اصحاب يا دشمنان خود انجام مى‌دادند.
+
د) فصل چهارم: به موضوعات متنوع و گوناگون دیگرى در رابطه با نهج‌البلاغه اختصاص یافته است.
  
گفتار سوم اين فصل به "رسائل" حضرت اختصاص يافته است. به گفته نويسنده بين رساله و خطبه تفاوت چندانى نيست، جز اينكه رساله به صورت مكتوب است و خطبه در ميان گروهى به صورت شفاهى ايراد مى‌گردد.
+
==منابع==
  
سپس مؤلف به تفاوت‌هاى بين رساله و خطابه از ديدگاه شخصيت‌هايى چون ابن قدامه و [[عسکری، حسن بن عبدالله|ابوهلال عسكرى]] اشاره مى‌كند.
+
* [[نرم افزار دانشنامه علوی]]، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
  
مؤلف مناسبت‌ها و اهدافى را كه امام به جهت آن‌ها به نگارش نامه اقدام نموده‌اند، در امور ذيل منحصر نموده است:
+
[[رده:نهج البلاغه]][[رده:کتابهای با موضوع نهج البلاغه]]
 
 
# نامه‌هاى حضرت به واليان. اين نامه‌ها حاوى موضوعات متنوعى از قبيل تنبيه و هشدار، فرمان، نصيحت، آموزش برخى امور ادارى و...مى‌باشد.
 
# رسائل مناظرات و محاكمات؛ نظير نامه‌هايى كه حضرت به معاويه و يا طلحه و زبير ارسال داشتند. [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] در اين نامه‌ها از روش‌هاى متفاوت و متنوعى در مناظره با هدف دفع حجت خصم بهره‌برده است.
 
# رسائلى كه در جهت آماده ساختن و تحريك سپاه براى مقابله با دشمنان به نقاط مختلف قلمرو حكومت حضرت ارسال مى‌شده است.
 
# رساله‌هايى كه بيشتر شبيه بيانيه‌هاى سياسى است. اين نوع از نامه‌ها بيانگر مواضع و ديدگاه‌هاى سياسى حضرت درباره اوضاع جارى در جهان اسلام است.
 
 
 
گفتار چهارم فصل اول، به "وصايا" اختصاص يافته است. وصيت روشى است كه طى آن بين سخن رو در رو و نامه جمع مى‌شود كه هم ويژگى‌هاى گفتگوى رو در رو را داراست و هم ويژگى‌هاى نامه را چون به صورت مكتوب ارائه مى‌گردد.
 
 
 
مؤلف وصاياى حضرت را به سه نوع: سياسى، اجتماعى و جنگى تقسيم مى‌كند و براى هر يك نمونه‌هايى را ذكر مى‌نمايد.
 
 
 
گفتار پنجم اين فصل به "عهدنامه"هاى حضرت اختصاص يافته است. هميشه مرسوم بوده هنگامى كه پادشاهان و حكّام كسى را به عنوان والى شهرى منصوب مى‌ساخته‌اند، عهدنامه‌اى به وى مى‌داده‌اند كه در آن انتظارات خويش را از واليان بيان مى‌داشته‌اند. [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] متن دو عهدنامه حضرت را كه يكى خطاب به محمد ابن ابى‌بكر و ديگرى خطاب به مالك اشتر است، نقل كرده است.
 
 
 
گفتار ششم فصل نخست به "أحلاف" حضرت اختصاص يافته است. گاه كه بين دو گروه از مسلمانان نزاع درمى‌گرفت، حضرت در جهت آشتى دادن آن‌ها و برطرف ساختن مشكلات به وجود آمده از اين طريق و نيز با هدف متحد ساختن آن‌ها، قسم نامه‌اى را به امضاى دو گروه مى‌رساندند، مانند حلفى كه بين اهل يمن و قبيله ربيعه به نگارش درآوردند.
 
 
 
گفتار هفتم به "أدعيه" حضرت اختصاص داده شده است.
 
 
 
گفتار هشتم نيز به كلمات حكمت‌آميز و مواعظ و سخنان كوتاه حضرت اختصاص يافته است. بيشتر سخنان حضرت كه در اين قسمت گردآمده، قطعاتى است كه [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] از خطب و رسائل و كلمات حضرت برگزيده است.
 
 
 
فصل دوم:"نهج‌البلاغه بين التوثيق و التشكيك"
 
 
 
برخى به خاطر آنكه روايات نهج‌البلاغه فاقد سند رجالى است، در صحت انتساب محتواى آن به [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]]، تشكيك كرده‌اند. از اين رو در مباحث پنجگانه اين فصل بدين تشكيكات پاسخ گفته شده است.
 
 
 
مبحث اول: راويان نهج‌البلاغه
 
 
 
در اين مبحث مؤلف براى اثبات اينكه نهج‌البلاغه، حاوى فرمايشات [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] است، به معرفى 31 تن از اصحاب حضرت كه مستقيما از خود حضرت روايت نقل كرده‌اند و روايات ايشان از [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع) در ساير منابع حديثى موجود است، مى‌پردازد. از اين دسته مى‌توان به اصبغ بن نباتة تميمى مشاجعى، جابر بن عبدالله انصارى، جندب بن عبدالله أزدى، زيد بن صوحان، سُليم بن قيس هلالى و...اشاره كرد.
 
 
 
در بخش بعدى به معرفى آن دسته از راويانى كه كلام حضرت را با واسطه ساير امامان معصوم(ع)، كه ميراث‌دار علم [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] و كتابى كه به عنوان صحيفه [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] در اختيار ايشان قرار داشت، بوده‌اند، روايت كرده‌اند، پرداخته شده است.
 
 
 
گفتار دوم اين فصل به معرفى شانزده تن از كسانى كه به گردآورى خطبه‌هاى [[امام على(ع)|حضرت امير]](ع) اهتمام ورزيده‌اند، اختصاص يافته است.
 
 
 
در گفتار سوم، مؤلف با يادآورى اين نكته كه [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] در تألیف نهج‌البلاغه تنها جهات ادبى و بلاغى كلمات حضرت را مدنظر داشته از اين رو به ذكر اسانيد روايات آن، جز در مواردى اندك نپرداخته، به بررسى آن دسته از مصادرى كه [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] در كتاب خود از آن‌ها ياد كرده، مى‌پردازد.
 
 
 
مؤلف در گفتار چهارم اين فصل ضمن دو مطلب به معرفى كسانى كه در صحت انتساب نهج‌البلاغه به على(ع) تشكيك نموده‌اند، پرداخته است:
 
 
 
مطلب اول: مشككين از قدما نظير [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]]، حافظ [[ذهبى]]، [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] و...
 
 
 
مطلب دوم: مشككين معاصر. در اين قسمت، مؤلف به نقش مستشرقان در برانگيختن ترديدها درباره صحت انتساب نهج‌البلاغه به على(ع) اشاره كرده و از برخى متفكران مسلمان نظير: [[ضیف، شوقی|شوقى ضيف]]، احمد امين، محمد كرد على، احمد زكى صفوت و...كه تحت تاثير اين تشكيكات قرار گرفته‌اند، نام مى‌برد.
 
 
 
گفتار پنجم به پاسخ تشكيكات وارده اختصاص يافته است. در اين گفتار مؤلف محورهاى پانزده گانه‌اى براى اين شكوك ترسيم كرده و بدان‌ها پاسخ مى‌گويد و در پايان تناقض‌گويى مشككين را بر ملا مى‌سازد.
 
 
 
فصل سوم به شأن (نزول) خطبه‌ها، نامه‌ها و كلمات قصار حضرت اختصاص يافته است.
 
 
 
مؤلف با يادآورى اين نكته كه يادكرد شأن ايراد خطبه از آنجا كه ما را در حال و هواى ايراد خطبه قرار مى‌دهد، نقش مهمى در فهم خطبه و فراگيرى مضامين و ابعاد مختلف آن دارد، از ابن ابى‌الحديد به عنوان تنها شارح نهج‌البلاغه كه به بيان شأن ايراد برخى خطبه‌هاى حضرت پرداخته، ياد مى‌كند. اما بسيارى از خطبه‌ها و رسائل حضرت وجود دارد كه مى‌بايست شأن ايراد آن‌ها را در منابع ديگر جستجو نمود. از اين رو در گفتار نخست اين فصل مؤلف به يادكرد شأن ايراد برخى خطب حضرت، در گفتار دوم به يادكرد شأن ايراد برخى از رسائل و نامه‌هاى حضرت و در گفتار سوم به يادكرد شأن ايراد كلمات حكيمانه و مواعظ حضرت مى‌پردازد.
 
 
 
فصل چهارم به موضوعات متنوع و گوناگون ديگرى در رابطه با نهج‌البلاغه اختصاص يافته است.
 
 
 
== وضعيت كتاب ==
 
 
 
 
 
كتاب مشتمل بر پاورقى‌هايى به قلم مؤلف و فهرست منابع و مصادر و نيز فهرست مطالب مى‌باشد.
 
 
 
== منابع==
 
 
 
 
 
#مقدمه مؤلف
 
#متن كتاب
 
#سايت: اثير
 
 
 
 
 
 
 
== منبع ==
 
ویکی نور
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۱۸

«المدخل إلی علوم نهج‌البلاغة» تألیف محسن باقر الموسوى محقق معاصر لبنانى، کتابى است که به معرفى دانش‌هاى مربوط به «نهج‌البلاغه» و نیز علوم قابل استنباط از این کتاب شریف مى‌پردازد.

Ketab128.jpg
نویسنده محسن باقر الموسوى
موضوع نهج البلاغة
زبان عربی
تعداد جلد ۱

معرفی کتاب

نویسنده در مقدمه کتاب «المدخل إلی علوم نهج‌البلاغة»، به مفهوم مورد نظر خود از علوم نهج‌البلاغه اشاره مى‌کند و مى‌نویسد: مفهومى که ما در این کتاب از "علوم نهج‌البلاغه" مد نظر داریم داراى دو جنبه متفاوت است:

  • جنبه اول: علوم مرتبط با نهج‌البلاغه که شامل تمام علومى که مى‌تواند در فهم نهج‌البلاغه ما را یارى کرده و ما را تا حد امکان به نص صحیحى که حضرت علی علیه السلام انشاد فرموده‌اند، نزدیک سازد، مى‌شود. نویسنده معتقد است، مى‌توان بحث درباره زمان و مکان ایراد خطبه‌هاى نهج‌البلاغه، شأن ایراد این خطبه‌ها، راویان نهج‌البلاغه و غیره را در شمار علوم نهج‌البلاغه به‌شمار آورد.
  • جنبه دوم: علومى که از نهج‌البلاغه قابل استفاده و استنباط است و مى‌توان به صورت موضوعى بدان‌ها پرداخت. این علوم عبارتند از: اقتصاد، مدیریت، قضاوت، تاریخ، فلسفه، عرفان، استراتژى نظامى و... . مؤلف بر این باور است که اهل فن، کلید هر دانشى را در کلام امیرالمؤمنین(ع) مى‌توانند، بیابند چرا که او باب شهر علم است؛ علمى که از وحى سرچشمه مى‌گیرد.

محتوای کتاب

کتاب «المدخل إلی علوم نهج‌البلاغة» مشتمل بر چهار فصل و هر فصل مشتمل بر چندین مبحث به شرح زیر است:

الف) فصل اول: در این فصل مؤلف به بررسى اقسام "کلام" در نهج‌البلاغه مى‌پردازد:

  • گفتار نخست این فصل به موضوع "خطبه‌ها" اختصاص یافته و طى آن نویسنده به موضوعات ذیل مى‌پردازد: تاریخ خطابه، ارکان خطابه (ایجاد، تنسیق، تعبیر)، اجزاء خطبه (مقدمه، عرض، خاتمه)، ویژگى‌هاى خطبه‌هاى امیرالمؤمنین(ع) (آغاز به حمد خداوند و شهادت به یگانگى خداوند و نیز رسالت پیامبر اکرم(ص)، گنجاندن آیات قرآنى در لابلاى خطبه‌ها، در پیش‌گرفتن روش انسانى و...)، ویژگى‌هاى فنى خطبه‌هاى حضرت، خمیرمایه خطابه (موضوع و تعبیر)، انواع خطبه (فکرى، موعظه‌اى، ملاحم، جنگى، سیاسى و...)، اشکال و صور ایراد خطبه توسط حضرت (ایستادن بر بلندى، بر فراز سنگ، بر فراز منبر و...).
  • گفتار دوم این فصل به "کلام" که عبارت است از فرمایشات کوتاه حضرت که در مناسبت‌هاى مختلف (غیر از مناسبت‌هاى خاصى همچون جمعه و اعیاد و...) ایراد شده، اختصاص یافته است. در این مبحث مؤلف به انواع کلام حضرت، که سید رضى در نهج‌البلاغه آورده و بالغ بر هفت نوع مى‌شود، مى‌پردازد. از جمله کلامى که حضرت به شخص خاصى در رابطه با امر ویژه‌اى فرموده است؛ یا سخنانی که براى گروهى از مردم بیان شده است؛ یا پاسخ‌هایى است که حضرت به پرسش‌هاى مطرح شده داده‌اند.
  • گفتار سوم این فصل به "رسائل" حضرت اختصاص یافته است. به گفته نویسنده بین رساله (نامه) و خطبه تفاوت چندانى نیست، جز اینکه رساله به صورت مکتوب است و خطبه در میان گروهى به صورت شفاهى ایراد مى‌گردد. مؤلف مناسبت‌ها و اهدافى را که امام به جهت آن‌ها به نگارش نامه اقدام نموده‌اند، در اموری منحصر نموده است مانند: نامه‌هاى حضرت به والیان؛ رسائل مناظرات و محاکمات؛ رسائلى که در جهت آماده ساختن و تحریک سپاه براى مقابله با دشمنان؛ رساله‌هایى که بیشتر شبیه بیانیه‌هاى سیاسى است.
  • گفتار چهارم فصل اول، به "وصایا" اختصاص یافته است. وصیت روشى است که طى آن بین سخن رو در رو و نامه جمع مى‌شود که هم ویژگى‌هاى گفتگوى رو در رو را داراست و هم ویژگى‌هاى نامه را چون به صورت مکتوب ارائه مى‌گردد. مؤلف وصایاى حضرت را به سه نوع: سیاسى، اجتماعى و جنگى تقسیم مى‌کند و براى هر یک نمونه‌هایى را ذکر مى‌نماید.
  • گفتار پنجم این فصل به "عهدنامه"هاى حضرت اختصاص یافته است. سید رضى متن دو عهدنامه حضرت را که یکى خطاب به محمد ابن ابى‌بکر و دیگرى خطاب به مالک اشتر است، نقل کرده است.
  • گفتار ششم فصل نخست به "أحلاف" حضرت اختصاص یافته است. گاه که بین دو گروه از مسلمانان نزاع درمى‌گرفت، حضرت در جهت آشتى دادن آن‌ها و برطرف ساختن مشکلات به وجود آمده از این طریق و نیز با هدف متحد ساختن آن‌ها، قسم نامه‌اى را به امضاى دو گروه مى‌رساندند.
  • گفتار هفتم به "ادعیه" حضرت اختصاص داده شده است.
  • گفتار هشتم نیز به کلمات حکمت‌آمیز و مواعظ و سخنان کوتاه حضرت اختصاص یافته است. بیشتر سخنان حضرت که در این قسمت گردآمده، قطعاتى است که سید رضى از خطب و رسائل و کلمات حضرت برگزیده است.

ب) فصل دوم: "نهج‌البلاغه بین التوثیق و التشکیک":

برخى به خاطر آنکه روایات نهج‌البلاغه فاقد سند رجالى است، در صحت انتساب محتواى آن به امیرالمؤمنین(ع)، تشکیک کرده‌اند. از این رو در مباحث پنجگانه این فصل بدین تشکیکات پاسخ گفته شده است.

  • گفتار اول: راویان نهج‌البلاغه: مؤلف در این مبحث براى اثبات اینکه نهج‌البلاغه، حاوى فرمایشات حضرت على(ع) است، به معرفى ۳۱ تن از اصحاب حضرت که مستقیما از خود حضرت روایت نقل کرده‌اند و روایات ایشان از حضرت امیر(ع) در سایر منابع حدیثى موجود است، مى‌پردازد. از این دسته مى‌توان به اصبغ بن نباته، جابر بن عبدالله انصارى، زید بن صوحان و سلیم بن قیس هلالى اشاره کرد. در بخش بعدى به معرفى آن دسته از راویانى که کلام حضرت را با واسطه سایر امامان معصوم(ع) روایت کرده‌اند، پرداخته شده است.
  • گفتار دوم این فصل به معرفى شانزده تن از کسانى که به گردآورى خطبه‌هاى حضرت امیر(ع) اهتمام ورزیده‌اند، اختصاص یافته است.
  • در گفتار سوم، مؤلف ضمن یادآورى این نکته که سید رضى در تألیف نهج‌البلاغه تنها جهات ادبى و بلاغى کلمات حضرت را مدنظر داشته و از این رو به ذکر اسانید روایات آن -جز در مواردى اندک نپرداخته-، به بررسى آن دسته از مصادرى که سید رضى در کتاب خود از آن‌ها یاد کرده، مى‌پردازد.
  • مؤلف در گفتار چهارم این فصل ضمن دو مطلب به معرفى کسانى که در صحت انتساب نهج‌البلاغه به امام على(ع) تشکیک نموده‌اند، پرداخته است: مطلب اول: مشککین از قدما نظیر ابن خلکان، حافظ ذهبى، صفدى، ابن حجر عسقلانى و... . مطلب دوم: مشککین معاصر. در این قسمت، مؤلف به نقش مستشرقان در برانگیختن تردیدها درباره صحت انتساب نهج‌البلاغه به امام على(ع) اشاره کرده و از برخى متفکران مسلمان نظیر: شوقى ضیف، احمد امین و... که تحت تاثیر این تشکیکات قرار گرفته‌اند، نام مى‌برد.
  • گفتار پنجم به پاسخ تشکیکات وارده اختصاص یافته است. در این گفتار مؤلف محورهاى پانزده گانه‌اى براى این شکوک ترسیم کرده و بدان‌ها پاسخ مى‌گوید و در پایان تناقض‌گویى مشککین را بر ملا مى‌سازد.

ج) فصل سوم: دلایل و اسباب ایراد خطبه‌ها، نامه‌ها و کلمات قصار نهج البلاغه:

مؤلف با یادآورى این نکته که یادکرد شأن ایراد و صدور خطبه از آنجا که ما را در حال و هواى ایراد خطبه قرار مى‌دهد، نقش مهمى در فهم خطبه و فراگیرى مضامین و ابعاد مختلف آن دارد، از ابن ابى‌الحدید به عنوان تنها شارح نهج‌البلاغه که به بیان شأن ایراد برخى خطبه‌هاى حضرت پرداخته، یاد مى‌کند. اما بسیارى از خطبه‌ها و رسائل حضرت وجود دارد که مى‌بایست شأن ایراد آن‌ها را در منابع دیگر جستجو نمود. بنابراین، مؤلف:

  • در گفتار نخست این فصل، به یادکرد شأن ایراد برخى خطبه‌های حضرت،
  • در گفتار دوم به یادکرد شأن ایراد برخى از رسائل و نامه‌هاى حضرت،
  • و در گفتار سوم به یادکرد شأن ایراد کلمات حکیمانه و مواعظ حضرت مى‌پردازد.

د) فصل چهارم: به موضوعات متنوع و گوناگون دیگرى در رابطه با نهج‌البلاغه اختصاص یافته است.

منابع