رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
شناسه ناقص است
عنوان بندی متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

شهید سید محمدباقر صدر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(۳۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
{{خوب}}
'''منبع:''' تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 2، صفحه 838
 
  
'''نویسنده:''' مصطفي قلي زاده
+
'''شهید آیت الله سید محمدباقر موسوی صدر''' (۱۳۵۳ - ۱۴۰۰ ق)، از بزرگترین اندیشمندان مسلمان در [[تاریخ اسلام]] به ویژه در قرن اخیر است. او فقیهی جامع الشرایط، فیلسوفی اجتماعی، مفسّری بزرگ، متفکری آگاه به [[فرهنگ]] و علوم زمانش‌، نویسنده ای توانمند و پر کار و سیاستمداری هوشمند و شجاع و دردمند بود که گاه به «شهید خامس» نیز لقب گرفته است. شهید صدر به همراه خواهرش توسط حزب بعث [[عراق]] به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = سید محمدباقر موسوی صدر
 +
||تصویر= [[پرونده:Baqir-sadr.jpg]]
 +
||زادروز = ۱۳۵۳ قمری
 +
|زادگاه = [[کاظمین]]
 +
|وفات =  ۱۴۰۰ قمری
 +
|مدفن = [[نجف]]
 +
|اساتید =  شیخ محمدرضا آل یاسین، [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی]]، شیخ صدرا بادکوبه ای، ...
 +
|شاگردان = سید محمدباقر حکیم، [[سید محمود هاشمى شاهرودى|سید محمود هاشمی]]، شیخ غلامرضا عرفانیان، ...
 +
|آثار = اقتصادنا، فلسفتنا، [[بحوث فی علم الاصول]]، ...
 +
}}
 +
==ولادت و خاندان==
  
'''بر بلندای اندیشه و جهاد'''
+
سید محمدباقر صدر در تاریخ ۲۵ [[ذی القعده]] ۱۳۵۳ در شهر مقدس [[کاظمین]] دیده به جهان گشود.<ref> مباحث الاصول، سید کاظم حسینی حائری، چاپ ۱۴۰۷، قم، مقدمه، ص ۳۳.</ref> اجدادش همه از عالمان [[دین]] بودند: پدرش سید حیدر بود، پدربزرگش آیت الله العظمی [[حاج سید اسماعیل صدر|سید اسماعیل صدر]] که یکی از مراجع بزرگ [[تقلید]] [[شیعه]] در نیمه اول قرن چهارده اسلامی بود و در سال ۱۳۳۸ ق. وفات کرد. و دیگر اجدادش که شاخه‌هایی سرسبز و پربار از شجره پربرکت «خاندان صدر» و از تبار پاک [[امام کاظم]] علیه السلام بوده‌اند و در سرزمین [[ایران]]، [[لبنان]] و [[عراق]] از پاسداران [[فرهنگ]] و اندیشه و دانش و دین بشمار می‌رفته اند.
  
علامه شهید، آیت الله سید محمدباقر صدر، یكی از بزرگترین اندیشمندان مسلمان ـ و به تعبیر امام خمینی: «مغز متفكر اسلامی» ـ در [[تاریخ اسلام]] به ویژه در قرن چهاردهم هجری است. فقیهی جامع الشرایط، فیلسوفی اجتماعی، مفسری بزرگ، متفكری آگاه به فرهنگ و علوم زمانش ، نویسنده ای توانمند و پركار و سیاستمداری هوشمند و شجاع و دردمند.  
+
برادر بزرگ و معلمش سید اسماعیل نیز از علماء و مجتهدان پرتلاش و جوان [[نجف]] بود که در سال ۱۳۸۸ ق. در چهل و هشت سالگی درگذشت. خواهرش «آمنه بنت الهدی صدر» یکی از زنان دانشمند، شاعر، نویسنده و معلم [[فقه]] و [[اخلاق]] بود که در مسیر [[جهاد]] و مبارزه، با برادرش سید محمدباقر همگام شد و سرانجام سرنوشت هر دو به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] و سعادت ابدی ختم گشت.<ref> شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، مصطفی قلی زاده، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ ۱۳۷۲، ص ۱۷ـ۱۸.</ref>
  
'''از میلاد تا مدرسه'''
+
==تحصیلات و استادان==
 +
سید محمدباقر، از پنج سالگی به مدرسه رفت و تا یازده سالگی دوره ابتدایی را به اتمام رساند. در این دوران، نبوغ شگفت انگیز و استعداد سرشار خدادادی در او درخشید و تعجب آموزگاران و همکلاس های خود را برانگیخت، به طوری که اولیای مدرسه تصمیم گرفتند او را به مدرسه کودکان تیزهوش و نابغه بگذارند تا به هزینه دولت درس بخواند و پس از طی مراحل لازم و قانونی، به دانشگاه‌های اروپا یا آمریکا اعزام کنند و در رشته های علوم جدید تحصیل کند و به کشور خود بازگردد.
  
سید محمدباقر صدر در تاریخ 25 [[ذی القعده]] 1353 در شهر مقدس [[كاظمین]] دیده به جهان گشود<ref> مباحث الاصول، سید كاظم حسینی حائری، چاپ 1407، [[قم]]، مقدمه، ص 33.</ref> و دومین فرزند خانواده بود. اجدادش همه از عالمان [[دین]] بودند: پدرش سید حیدر كه جوانمرگ شد، پدربزرگش آیت الله العظمی سید اسماعیل صدر كه یكی از مراجع بزرگ [[تقلید]] [[شیعه]] در نیمه اول قرن چهارده اسلامی بود و در سال 1338 ق. وفات كرد. و دیگر اجدادش كه شاخه‌هایی سرسبز و پربار از شجره پربركت «خاندان صدر» و از تبار غیرتمند و پاك [[امام کاظم]] علیه السلام بوده‌اند و در سرزمین [[ایران]]، [[لبنان]] و [[عراق]] از پاسداران [[فرهنگ]] و اندیشه و دانش و دین بشمار می‌رفته اند.
+
او به تحصیل علوم دینی و پرداختن به رشته کار پدرانش گرایش داشت و از طرفی مادر و برادر بزرگش رضایت ندادند که او به پول دولت وابسته به غرب و دست اندرکاران خود باخته آموزش و پرورش آن روز [[عراق]]، درس بخواند... بالاخره با راهنمایی دو دایی [[فقیه]] و دانشمندش آیت الله «شیخ محمدرضا آل یاسین» و آیت الله «شیخ مرتضی آل یاسین» به فراگیری دروس حوزوی و علوم دینی پرداخت.<ref> همان، ص ۲۳.</ref>
  
برادر بزرگ و معلمش سید اسماعیل نیز از علماء و مجتهدان پرتلاش و جوان [[نجف]] بود كه در سال 1388 ق. در چهل و هشت سالگی درگذشت. خواهرش «آمنه بنت الهدی صدر» یكی از زنان دانشمند، شاعر، نویسنده و معلم [[فقه]] و [[اخلاق]] بود كه در مسیر [[جهاد]] و مبارزه، با برادرش سید محمدباقر همگام شد و سرانجام سرنوشت هر دو به شهادت و سعادت ابدی ختم گشت.<ref> شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، مصطفی قلی زاده، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ 1372، ص 17ـ18.</ref>
+
تحصیلات علوم دینی را با کتاب «معالم الاصول» نزد برادرش سید اسماعیل آغاز کرد و دیگر کتاب های دوره سطح حوزه را با شور و شوق و تلاش بسیار در مدتی کوتاه خواند و تمام کرد. او علاوه بر تحصیل، دروس ابتدایی را نیز به خواهرش بنت الهدی می آموخت.<ref> همان، ص ۲۴.</ref>
  
سید محمدباقر، از پنج سالگی به مدرسه رفت و تا یازده سالگی دوره ابتدایی را به اتمام رساند. در این دوران، نبوغ شگفت انگیز و استعداد سرشار خدادادی در او درخشید و تعجب آموزگاران و همكلاس های خود را برانگیخت، به طوری كه اولیای مدرسه تصمیم گرفتند او را به مدرسه كودكان تیزهوش و نابغه بگذارند تا به هزینه دولت درس بخواند و پس از طی مراحل لازم و قانونی، به دانشگاه‌های اروپا یا آمریكا اعزام كنند و در رشته های علوم جدید تحصیل كند و به كشور خود بازگردد.
+
سید صدر در سال ۱۳۶۵ ق. که دوازده ساله بود به همراه برادرش سید اسماعیل به [[نجف]] اشرف رفت تا در محضر اساتید بزرگ [[حوزه علمیه|حوزه علمیه]] شهر [[امامت]]، به تحصیلات عالی بپردازد.  
  
او به تحصیل علوم دینی و پرداختن به رشته كار پدرانش گرایش داشت و از طرفی مادر و برادر بزرگش رضایت ندادند كه او به پول دولت وابسته به غرب و دست اندركاران خود باخته آموزش و پرورش آن روز عراق، درس بخواند... بالاخره با راهنمایی دو دایی فقیه و دانشمندش آیت الله «شیخ محمدرضا آل یاسین» و آیت الله «شیخ مرتضی آل یاسین» به فراگیری دروس حوزوی و علوم دینی پرداخت.<ref> همان، ص 23.</ref>
+
او دوره عالی [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را در نزد مرحوم آیت الله العظمی [[آیت الله سید ابوالقاسم خویی|سید ابوالقاسم خویی]] و مرحوم آیت الله شیخ محمدرضا آل یاسین گذراند.<ref> مباحث الاصول، مقدمه، ص ۴۲.</ref> [[فلسفه]] اسلامی ([[اسفار اربعه (کتاب)|اسفار]] [[ملاصدرا]]) را از مرحوم «شیخ صدرا بادکوبه ای» آموخت. و در کنار آن، طی سال‌ها، فلسفه غرب و نظرات فلاسفه غیرمسلمان را به دقت مورد تحقیق و نقد قرار داد.<ref> شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۲۹.</ref> کتاب «فلسفتنا» (فلسفه ما) گویای ابعاد گسترده اندیشه های فلسفی سید محمدباقر صدر است.
  
تحصیلات علوم دینی را با كتاب «معالم الاصول» نزد برادرش سید اسماعیل آغاز كرد و دیگر كتاب های دوره سطح حوزه را با شور و شوق و تلاش بسیار در مدتی كوتاه خواند و تمام كرد. او علاوه بر تحصیل، دروس ابتدایی را نیز به خواهرش بنت الهدی می آموخت و بنت الهدی بی آن كه به مدارس نامناسب دخترانه آن روز [[عراق]] پای بگذارد، نزد برادرش سید محمدباقر و گاه سید اسماعیل، [[قرآن]]، ادبیات، تاریخ، [[حدیث]]، [[فقه]]، [[اصول]] و... را آموخت.<ref> همان، ص 24.</ref>
+
در دیگر رشته های علوم مثل [[حدیث]]، [[رجال]]، [[درایه]]، [[کلام]] و [[تفسیر]] نیز سال‌ها به تحصیل و تحقیق و مطالعه گذراند و به کمال رسید. سید محمدباقر در طول هفده ـ هیجده سال تحصیل (از آغاز تا پایان) علاوه بر استفاده از هوش و استعداد و نبوغ فوق العاده اش، روزانه حدود شانزده ساعت به تحصیل و مطالعه و مباحثه و تحقیق می پرداخت.<ref> مباحث الاصول، مقدمه، ص ۴۴.</ref> و خودش نیز همیشه می گفته است که من به اندازه چند طلبه درسخوان، تلاش می‌کنم. در سایه این پشتکار جانانه بود که بر همه مشکلات فایق آمد و در کسب دانش و فضیلت به مقامی عالی دست یافت و گفته‌اند که از هنگام بلوغ شرعی، خود مجتهد شده بوده و از مجتهد دیگری تقلید نکرده است.<ref> همان، ص ۵۲.</ref>
  
'''در نجف اشرف، شهر امامت و فقاهت'''
+
==تدریس و شاگردان==
  
در سال 1365 ق. كه دوازده ساله بود به همراه برادرش سید اسماعیل به [[نجف]] اشرف رفت تا در محضر اساتید بزرگ حوزه علمیه شهر [[امامت]]، به تحصیلات عالی بپردازد. او دوره عالی فقه و اصول را در نزد مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی و مرحوم آیت الله شیخ محمدرضا آل یاسین گذراند.<ref> مباحث الاصول، مقدمه، ص 42.</ref> [[فلسفه]] اسلامی (اسفار [[ملاصدرا]]) را از مرحوم «شیخ صدرا بادكوبه ای» آموخت. و در كنار آن، طی سال‌ها، فلسفه غرب و نظرات فلاسفه غیرمسلمان را به دقت مورد تحقیق و نقد قرار داد.<ref> شهید صدر بر بلندای اندیشه و [[جهاد]]، ص 29.</ref> كتاب «فلسفتنا» (فلسفه ما) گویای ابعاد گسترده اندیشه های فلسفی سید محمدباقر صدر است.
+
سید محمدباقر از بیست سالگی با تدریس کتاب «[[کفایة الاصول (کتاب)|کفایه الاصول]]»<ref> از مهمترین کتب اصول فقه شیعی، تالیف آخوند خراسانی، که محور تدریس اصول فقه در سطوح عالی حوزه‌های علمیه است.</ref> تدریس خارج [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و از بیست و هشت سالگی به تدریس دوره خارج فقه بر اساس کتاب «[[العروة الوثقی (کتاب)|العروه الوثقی]]»<ref> کتابی فقهی و بسیار مهم، تالیف مرحوم آیت الله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی.</ref> پرداخت. بعدها [[فلسفه]] و [[تفسیر قرآن]] نیز تدریس می‌کرد. او در طول نزدیک به سی سال تدریس و تعلیم، شاگردانی جوان، محقق، پرشور، متقی، متفکر، آگاه، مجاهد و سیاستمدار تربیت کرد که هر یک از آن ها بعدها پرچمدار نشر علم و فرهنگ و آیین [[جهاد]] در راه خدا شدند و بعد از استادشان، راه علمی، فکری و سیاسی ـ اجتماعی او را ادامه دادند از جمله:
  
در دیگر رشته های علوم مثل [[حدیث]]، [[رجال]]، [[درایه]]، [[كلام]] و [[تفسیر]] نیز سال‌ها به تحصیل و تحقیق و مطالعه گذراند و به كمال رسید. سید محمدباقر در طول هفده ـ هیجده سال تحصیل (از آغاز تا پایان) علاوه بر استفاده از هوش و استعداد و نبوغ فوق العاده اش، روزانه حدود شانزده ساعت به تحصیل و مطالعه و مباحثه و تحقیق می پرداخت.<ref> مباحث الاصول، مقدمه، ص 44.</ref> و خودش نیز همیشه می گفته است كه من به اندازه چند طلبه درسخوان، تلاش می‌كنم. در سایه این پشتكار جانانه بود كه بر همه مشكلات فایق آمد و در كسب دانش و فضیلت به مقامی عالی دست یافت و گفته‌اند كه از هنگام بلوغ شرعی، خود مجتهد شده بوده و از مجتهد دیگری تقلید نكرده است.<ref> همان، ص 52.</ref>
+
#سید محمدباقر حکیم
 +
#[[سید محمود هاشمى شاهرودى|سید محمود هاشمی]]
 +
#سید کاظم حسینی حائری
 +
#شیخ [[محمدمهدی آصفی|مهدی آصفی]]
 +
#سید عبدالغنی اردبیلی
 +
#شیخ [[غلامرضا عرفانیان یزدی|غلامرضا عرفانیان]] و...<ref> برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به: مباحث الاصول، ص ۷۹ـ۸۳؛ شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۳۳ـ۳۴؛ گفتگویی با حجت الاسلام سید محمدباقر مهری، چاپ ۱۳۶۱ شمسی، ص ۲۰.</ref>
  
'''تعلیم و تربیت'''
+
==آثار و تألیفات==
 +
[[پرونده:Iqtisaduna.jpg|thumb|left|اقتصادنا - یکی از آثار شهید صدر]]
  
سید محمدباقر از بیست سالگی با تدریس كتاب «كفایه الاصول»<ref> از مهمترین كتب اصول فقه شیعی، تالیف آخوند خراسانی، كه محور تدریس اصول فقه در سطوح عالی حوزه‌های علمیه است.</ref> تدریس خارج [[اصول]] و از بیست و هشت سالگی به تدریس دوره خارج فقه بر اساس كتاب «العروه الوثقی»<ref> كتابی فقهی و بسیار مهم، تالیف مرحوم آیت الله سید محمدكاظم طباطبایی یزدی.</ref>پرداخت. بعدها فلسفه و تفسیر [[قرآن]] نیز تدریس می‌كرد. او در طول نزدیك به سی سال تدریس و تعلیم، شاگردانی جوان، محقق، پرشور، متقی، متفكر، آگاه، مجاهد و سیاستمدار تربیت كرد كه هر یك از آن ها بعدها پرچمدار نشر علم و فرهنگ و آیین [[جهاد]] در راه خدا شدند و بعد از استادشان، راه علمی، فكری و سیاسی ـ اجتماعی او را ادامه دادند از جمله:
+
آثار قلمی متفکر بزرگ، شهید سید محمدباقر صدر، همه علمی، تحقیقی، ابتکاری، کم نظیر و مورد استفاده و مراجعه اندیشمندان و اهل علم و مصداق روشن «باقیات صالحات» است. در این جا به معرفی فهرست گونه این آثار درخشان می‌پردازیم:
  
# سید محمدباقر حكیم؛
+
#فدک فی التاریخ ([[فدک|فدک]] در تاریخ).
# سید محمود هاشمی؛
+
#غایة الفکر فی علم الاصول.
# سید كاظم حسینی حائری؛
+
#فلسفتنا (فلسفه ما).
# شیخ مهدی آصفی؛
+
#اقتصادنا (اقتصاد ما).
# سید عبدالغنی اردبیلی؛
+
#الاسس المنطقیه للاستقراء.
# شیخ غلامرضا عرفانیان و...<ref> برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به: مباحث الاصول، ص 79ـ83؛ شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص 33ـ34؛ گفتگویی با حجت الاسلام سید محمدباقر مهری، چاپ 1361 شمسی، ص 20.</ref>
+
#[[المعالم الجدیده للاصول]].
 +
#بحوث فی شرح [[عروة الوثقى (کتاب)|العروه الوثقی]].
 +
#[[دروس فی علم الاصول]]، معروف به «حلقات».
 +
#[[بحوث فی علم الاصول]]
 +
#الفتاوی الواضحه، رساله عملیه شهید صدر است که در نوع خود سبک خاصی دارد.
  
'''حزب دعوت اسلامی'''
+
==فعالیتهای اجتماعی و سیاسی==
 +
'''حزب دعوت اسلامی:'''
  
بعضی از عالمان آگاه و روشن بین از جمله شهید سید محمدمهدی حكیم، سید طالب رفاعی، شیخ مهدی سماوی، پس از مطالعه اوضاع سیاسی و اجتماعی [[عراق]]، به این نتیجه رسیده بودند كه باید حزبی را مبتنی بر اندیشه و [[ایدئولوژی اسلامی]] تاسیس كنند تا بتوانند مبارزات مسلمانان آن سامان را سر و سامان بدهند و به اهداف خود نائل آیند. پس از مطرح كردن این اندیشه با آیت الله صدر، «حزب الدعوه الاسلامیت» (حزب دعوت اسلامی) را در سال 1377 تاسیس كردند.<ref> مباحث الاصول، ص 88.</ref>
+
بعضی از عالمان آگاه و روشن بین از جمله شهید سید محمدمهدی حکیم، سید طالب رفاعی، شیخ مهدی سماوی، پس از مطالعه اوضاع سیاسی و اجتماعی [[عراق]]، به این نتیجه رسیده بودند که باید حزبی را مبتنی بر اندیشه و ایدئولوژی [[اسلام|اسلامی]] تاسیس کنند تا بتوانند مبارزات مسلمانان آن سامان را سر و سامان بدهند و به اهداف خود نائل آیند. پس از مطرح کردن این اندیشه با آیت الله صدر، «حزب الدعوه الاسلامیه» (حزب دعوت اسلامی) را در سال ۱۳۷۷ تاسیس کردند.<ref> مباحث الاصول، ص ۸۸.</ref>
  
آیت الله صدر اساسنامه ای را نیز بر اساس اعتقادات دینی برای حزب دعوت تنظیم كرد. حزب دعوت به فعالیت خود پرداخت آیت الله سید محمدباقر صدر، پنج سال بعد از تاسیس حزب، بنا به مصالحی خود را از آن كنار كشید. اما به دیگر اعضای حزب توصیه كرد كه به كار خود ادامه دهند و او نیز پشتیبان آنان خواهد بود.<ref> همان، ص 88ـ89؛ گفتگویی با سید محمدباقر مهری، ص 35؛ شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص 53ـ58.</ref>
+
آیت الله صدر اساسنامه ای را نیز بر اساس اعتقادات دینی برای حزب دعوت تنظیم کرد. حزب دعوت به فعالیت خود پرداخت. آیت الله سید محمدباقر صدر، پنج سال بعد از تاسیس حزب، بنا به مصالحی خود را از آن کنار کشید. اما به دیگر اعضای حزب توصیه کرد که به کار خود ادامه دهند و او نیز پشتیبان آنان خواهد بود.<ref> همان، ص ۸۸ـ۸۹؛ گفتگویی با سید محمدباقر مهری، ص ۳۵؛ شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۵۳ـ۵۸.</ref>
  
'''جماعه العلماء'''
+
'''جماعة العلماء:'''
  
در سال 1958 م. «عبدالكریم قاسم» با ظاهری پیشرو و چپ نما به حكومت [[عراق]] رسید و میدان را برای كمونیست‌ها باز كرد. در نتیجه آن موجی الحادی و مخالف [[اسلام]]، سرزمین عراق را فراگرفت. حوادث دوران حكومت عبدالكریم قاسم، عالمان آگاه و متعهد [[شیعه]] را در آن كشور به حركت واداشت.  
+
در سال ۱۹۵۸ م. «عبدالکریم قاسم» با ظاهری پیشرو و چپ نما به حکومت [[عراق]] رسید و میدان را برای کمونیست‌ها باز کرد. در نتیجه آن موجی الحادی و مخالف [[اسلام]]، سرزمین عراق را فراگرفت. حوادث دوران حکومت عبدالکریم قاسم، عالمان آگاه و متعهد [[شیعه]] را در آن کشور به حرکت واداشت.  
  
آنان ضروری دیدند كه برنامه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فكری مكتب اسلام را هماهنگ با نیازهای حیات بشر معاصر عرضه نمایند. بدین گونه، تشكیل «جماعه العلماء فی النجف» (جامعه روحانیت [[نجف]] اشرف) پدید آمد و عالمان بزرگی همچون شیخ مرتضی آل یاسین، شیخ محمدرضا آل یاسین، شیخ محمدرضا مظفر و شهید سید مهدی حكیم (فرزند آیت الله سید محسن حكیم) از اعضای اصلی آن بودند.
+
آنان ضروری دیدند که برنامه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فکری مکتب اسلام را هماهنگ با نیازهای حیات بشر معاصر عرضه نمایند. بدین گونه، تشکیل «جماعة العلماء فی النجف» (جامعه روحانیت [[نجف]] اشرف) پدید آمد و عالمان بزرگی همچون شیخ مرتضی آل یاسین، شیخ محمدرضا آل یاسین، شیخ محمدرضا مظفر و شهید سید مهدی حکیم (فرزند آیت الله [[سید محسن حکیم|سید محسن حکیم]]) از اعضای اصلی آن بودند.
  
سید محمدباقر صدر در آن زمان گرچه به خاطر جوان بودن نسبت به سایر اعضاء، كه كمتر از سی سال داشت، عضو جماعه العلماء نبود، ولی با آنان همكاری جدی داشت و حتی نخستین بیانیه جماعه العلماء را نیز او نوشت! و اكثر نوشته‌های آنان به قلم او نوشته می‌شد، زیرا وی قلمی توانا و نثری محكم و نو داشت و آگاهی های سیاسی و اجتماعی و فلسفی او نیز وسیع‌تر از دیگران بود.  
+
سید محمدباقر صدر در آن زمان گرچه به خاطر جوان بودن نسبت به سایر اعضاء، که کمتر از سی سال داشت، عضو جماعه العلماء نبود، ولی با آنان همکاری جدی داشت و حتی نخستین بیانیه جماعه العلماء را نیز او نوشت! و اکثر نوشته‌های آنان به قلم او نوشته می‌شد، زیرا وی قلمی توانا و نثری محکم و نو داشت و آگاهی های سیاسی و اجتماعی و فلسفی او نیز وسیع‌تر از دیگران بود.  
  
انتشار مجله «الاضواء» در سال 1691 م. مهمترین فعالیت فرهنگی جماعه العلماء بود كه سر مقاله‌های پنج شماره اول آن تحت عنوان «رسالتنا» به قلم آیت الله سید محمدباقر صدر نگارش یافت. و خواهرش بنت الهدی نیز در این مجله مقالات خود را به چاپ می‌رساند.<ref> التحرك الاسلامی فی العراق، شهید سید محمدمهدی حكیم، ص 21.</ref>
+
انتشار مجله «الاضواء» در سال ۱۶۹۱ م. مهمترین فعالیت فرهنگی جماعة العلماء بود که سر مقاله‌های پنج شماره اول آن تحت عنوان «رسالتنا» به قلم آیت الله سید محمدباقر صدر نگارش یافت. خواهرش بنت الهدی نیز در این مجله مقالات خود را به چاپ می‌رساند.<ref> التحرک الاسلامی فی العراق، شهید سید محمدمهدی حکیم، ص ۲۱.</ref>
  
همزمان با این فعالیت‌ها، به پیشنهاد مرحوم آیت الله سید محسن حكیم ـ مرجع تقلید وقت ـ ‌كتاب كم نظیر «فلسفتنا» را تالیف كرد.<ref> همان، ص 60.</ref> این كتاب در دو بخش تنظیم شده است:
+
همزمان با این فعالیت‌ها، به پیشنهاد مرحوم آیت الله [[سید محسن حکیم|سید محسن حکیم]] ـ مرجع تقلید وقت ـ ‌کتاب کم نظیر «فلسفتنا» را تالیف کرد.<ref> همان، ص ۶۰.</ref> این کتاب در دو بخش تنظیم شده است:
  
* بخش اول: نظریه شناخت ([[معرفت]]) از دیدگاه‌های فلاسفه معاصر و در مقایسه با [[فلسفه]] اسلامی.
+
*بخش اول: نظریه شناخت ([[معرفت]]) از دیدگاه‌های فلاسفه معاصر و در مقایسه با [[فلسفه]] اسلامی.
 +
*بخش دوم: بینش فلسفی [[اسلام]] درباره جهان و نقد و رد [[جهان بینی]] مادی و الحادی.
  
* بخش دوم: بینش فلسفی اسلام درباره جهان و نقد و رد [[جهان بینی]] مادی و الحادی.
+
از آن پس به بررسی نظام‌های اقتصادی اسلام و مکاتب شرق و غرب (سوسیالیسم و کاپیتالیسم) پرداخت که حاصل این تحقیق عمیق و بی سابقه، کتاب پرارج «اقتصادنا» (اقتصاد ما) شد که در سال ۱۳۸۱ ق. به چاپ رسید. این کتاب پرارج نخستین اثری است که سیستم اقتصادی اسلام را در طرحی علمی و محققانه ارائه کرده و مشتمل بر دو بخش است:
  
از آن پس به بررسی نظام‌های اقتصادی اسلام و مكاتب شرق و غرب ([[سوسیالیسم]] و [[كاپیتالیسم]]) پرداخت كه حاصل این تحقیق عمیق و بی سابقه، كتاب پرارج «اقتصادنا» (اقتصاد ما) شد. این كتاب پرارج نخستین اثری است كه سیستم اقتصادی اسلام را در طرحی علمی و محققانه ارائه كرده و دو بخش است:
+
*بخش نخست: در این بخش مکتب های اقتصادی شرق و غرب را بررسی کرده و به محک نقد روشن بینانه و عالمانه زده و مردود و فاقد ارزش دانسته است.
 +
*بخش دوم: طرح تفصیلی سیستم اقتصادی اسلام.<ref> مشتاقان می‌توانند برای آشنایی بیشتر به متن کتاب، چاپ شانزدهم، بیروت، ۱۴۰۳ ق. یا به ترجمه آن (اقتصاد ما) جلد اول به قلم آقای محمدکاظم موسوی، و جلد دوم به قلم آقای عبدالعلی سپهبدی، مراجعه نمایند.</ref>
  
* بخش نخست: در این بخش مكتب های اقتصادی شرق و غرب را بررسی كرده و به محك نقد روشن بینانه و عالمانه زده و مردود و فاقد ارزش دانسته است.
+
'''دوران مرجعیت:'''
  
* بخش دوم: طرح تفصیلی سیستم اقتصادی اسلام، این كتاب در سال 1381 ق. به چاپ رسید.<ref> مشتاقان می‌توانند برای آشنایی بیشتر به متن كتاب، چاپ شانزدهم، بیروت، 1403 ق. یا به ترجمه آن (اقتصاد ما) جلد اول به قلم آقای محمدكاظم موسوی، و جلد دوم به قلم آقای عبدالعلی سپهبدی، مراجعه نمایند.</ref>
+
دوران [[مرجعیت]] آیت الله سید محمدباقر صدر، پس از وفات [[سید محسن حکیم|آیت الله حکیم]] (۱۳۹۰ ق.) آغاز شد و بسیاری از مردم [[عراق]] از او تقلید کردند.<ref> همان، ص ۶۱.</ref> در سال ۱۳۹۲ ق. رژیم بعث [[عراق]]، بیش از پیش از تحرک های ضداستبدادی حزب دعوت اسلامی و دیگر گروه های مبارز و مسلمان به وحشت افتاد. بنابراین با یورش به خانه‌های مبارزان و مجاهدان، عده زیادی را دستگیر و زندانی کردند. آیت الله صدر نیز با این که بیمار بود و در بیمارستان [[نجف]] بستری شده بود، تحت نظر مأموران سازمان امنیت رژیم بعث قرار گرفت. تا این که با اعتراض مردم و علما، سازمان امنیت دست از او برداشت.<ref> مباحث الاصول، ص ۱۰۵ـ۱۰۷.</ref>  
  
'''حمایت از امام'''
+
در سال ۱۳۹۴ ق. رژیم بعث عراق، پنج تن از شاگردان و مریدان صدر، یعنی شیخ عارف بصری، سید عزالدین قبانچی، سید عمادالدین طباطبایی تبریزی، حسین جلوخان و سید نوری طعمه، را دستگیر و اعدام کرد! این گروه شهیدان، طلایه‌دار شهدای انقلاب اسلامی عراق بودند. این حادثه اثر ناگوار و سنگینی بر روح آیت الله صدر گذاشت و مدت ها به سختی متأثر و بیمار بود.
  
سید محمدباقر صدر، نهضت امام خمینی در ایران را روزنه امیدی برای نجات [[امت]] اسلامی می‌دانست. بنابراین از آغاز نهضت اسلامی امام در سال 1342 ش. آن را تحت نظر داشت و از امام و حركتش حمایت می‌كرد.
+
از حوادث مهم دیگر در دوران مرجعیت آیت الله صدر، حرکت اربعین سال ۱۳۹۷ قمری بود. مردم نجف از قدیم هر سال در روز [[اربعین حسینی]]، مویه کنان و عزادار، با پای پیاده از [[نجف]] تا [[کربلا]] راهپیمایی می‌کنند. در آن سال، آیت الله صدر هر چه در توان داشت به هیئت های عزادار مساعدت کرد تا مراسم شورانگیز اربعین را هر چه باشکوه‌تر برگزار نمایند. آن روز دهها هزار نفر در قالب عزاداران حسینی، اعتراض خود را علیه سلطه ضدانسانی رژیم بعث عراق، اعلام کردند.
  
در تاریخ 9 [[جمادی الثانی]] 1385، حضرت امام خمینی از تبعیدگاه [[تركیه]] به [[نجف]] اشرف منتقل شد. ورود امام به حوزه علمیه نجف، جنب و جوشی در آن ایجاد كرد. علما و روحانیون نجف درباره استقبال از امام، نظرات مختلفی داشتند. آیت الله صدر با اشتیاق تمام به همراه عده‌ای از علمای دیگر، در مراسم استقبال و پیشواز از امام شركت، و شاگردان و همفكرانش را نیز به آن دعوت كرد... در تمام چهارده سال اقامت امام در نجف، سید محمدباقر با ایشان ارتباط نزدیكی داشت و به امام عشق می‌ورزید، عشقی كه تا آخر عمر در بین او و امام بود.<ref> شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص 39.</ref>
+
به دنبال آن قیام تاریخی، آیت الله صدر، را دستگیر و به سازمان امنیت [[بغداد]] منتقل کردند، در آن جا پس از بازجویی، هشت ساعت تحت شکنجه جسمی و روحی قرار دادند. آثار آن شکنجه‌ها، تا آخر عمر در بدنش هویدا بود و به سختی می‌توانست از پله‌ها بالا برود.<ref> همان، ص ۱۰۷ـ۱۰۹.</ref>
  
'''دوران مرجعیت'''
+
'''تحریم پیوستن به حزب بعث:'''
  
دوران مرجعیت آیت الله سید محمدباقر صدر، پس از وفات آیت الله حكیم (1390 ق.) آغاز شد و بسیاری از مردم [[عراق]] از او تقلید كردند.<ref> همان، ص 61.</ref> در سال 1392 ق. رژیم بعث عراق، بیش از پیش از تحرك های ضداستبدادی حزب دعوت اسلامی و دیگر گروه های مبارز و مسلمان به وحشت افتاد. بنابراین با یورش به خانه‌های مبارزان و مجاهدان، عده زیادی را دستگیر و زندانی كردند.  
+
یکی از برنامه‌های خطرناک رژیم بعثی عراق، «بعثی کردن نظام آموزش و پرورش» بود. به همه دست اندرکاران امور تعلیم و تربیت از مدارس گرفته تا دانشگاه ها تکلیف کردند که به حزب بعث عراق بپیوندند و برنامه‌های ضداسلامی آن را در تمام سطوح آموزش کشور اجرا کنند... در این هنگام، آیت الله صدر در مقام [[مرجعیت]] و یگانه پرچمدار مبارزه با حزب کافر بعث، با صدور [[فتوا|فتوایی]]، پیوستن به حزب و هرگونه همکاری با آن را تحریم کرد. این فتوا، تکلیف مردم را روشن ساخت و مردم از پیوستن به حزب و عضویت در آن پرهیز کردند، جز اندکی فرو مایه و بی دین و ترسو.
  
آیت الله صدر نیز با این كه بیمار بود و در بیمارستان [[نجف]] بستری شده بود، تحت نظر مأموران سازمان امنیت رژیم بعث قرار گرفت. تا این كه با اعتراض مردم و علما، سازمان امنیت دست از او برداشت.<ref> مباحث الاصول، ص 105ـ107.</ref>
+
تاثیر فتوای آیت الله صدر به حدی بود که یکی از مسؤولان حزب در این باره، اعتراف کرد: فتوای سید محمدباقر، همه نقشه‌های ما را نقش بر آب کرده و هیچ کس، جز عده کمی ترسو و بزدل، از پذیرفتن عضویت حزب و همکاری با آن استقبال نکرد.<ref> گفتگویی با سید محمدباقر مهری، ص ۵۹.</ref> بدین گونه حزب بعث، دشمن اصلی خود را شناخت.
  
در سال 1394 ق. رژیم بعث عراق، پنج تن از شاگردان و مریدان صدر، یعنی شیخ عارف بصری، سید عزالدین قبانچی، سید عمادالدین طباطبایی تبریزی، حسین جلوخان و سید نوری طعمه، را دستگیر و اعدام كرد! این گروه شهیدان، طلایه‌دار شهدای انقلاب اسلامی عراق بودند. این حادثه اثر ناگوار و سنگینی بر روح آیت الله صدر گذاشت و مدت ها به سختی متأثر و بیمار بود.
+
'''حامی امام و انقلاب:'''
  
از حوادث مهم دیگر در دوران مرجعیت آیت الله صدر، حركت اربعین سال 1397 بود. مردم نجف از قدیم هر سال در روز [[اربعین حسینی]]، مویه كنان و عزادار، با پای پیاده از [[نجف]] تا [[كربلا]] راهپیمایی می‌كنند. در آن سال، آیت الله صدر هر چه در توان داشت به هیئت های عزادار مساعدت كرد تا مراسم شورانگیز اربعین را هر چه باشكوه‌تر برگزار نمایند. آن روز دهها هزار نفر در قالب عزاداران حسینی، اعتراض خود را علیه سلطه ضدانسانی رژیم بعث عراق، اعلام كردند.
+
سید محمدباقر صدر، نهضت [[امام خمینی]] در [[ایران]] را روزنه امیدی برای نجات [[امت]] اسلامی می‌دانست. بنابراین از آغاز نهضت اسلامی امام در سال ۱۳۴۲ ش. آن را تحت نظر داشت و از امام و حرکتش حمایت می‌کرد.  
  
به دنبال آن قیام تاریخی، آیت الله صدر، را دستگیر و به سازمان امنیت [[بغداد]] منتقل كردند، در آن جا پس از بازجویی، هشت ساعت تحت شكنجه جسمی و روحی قرار دادند. آثار آن شكنجه‌ها، تا آخر عمر در بدنش هویدا بود و به سختی می‌توانست از پله‌ها بالا برود.<ref> همان، ص 107ـ109.</ref>
+
در تاریخ ۹ [[جمادی الثانی]] ۱۳۸۵، حضرت امام خمینی از تبعیدگاه [[ترکیه]] به [[نجف]] اشرف منتقل شد. ورود امام به [[حوزه علمیه|حوزه علمیه]] نجف، جنب و جوشی در آن ایجاد کرد. علما و روحانیون نجف درباره استقبال از امام، نظرات مختلفی داشتند. آیت الله صدر با اشتیاق تمام به همراه عده‌ای از علمای دیگر، در مراسم استقبال و پیشواز از امام شرکت، و شاگردان و همفکرانش را نیز به آن دعوت کرد... در تمام چهارده سال اقامت امام در نجف، سید محمدباقر با ایشان ارتباط نزدیکی داشت و به امام عشق می‌ورزید، عشقی که تا آخر عمر در بین او و امام موجود بود.<ref> شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۳۹.</ref>
  
'''تحریم پیوستن به حزب بعث'''
+
امام در پاریس بود که سید محمدباقر صدر، طی نامه‌ای پیشتیبانی خود را از ایشان و ملت انقلابی ایران اعلام، و از مقام شهدای انقلاب، تجلیل کرد. همین فعالیت های او بود که ملت مسلمان [[عراق]] را به سوی حمایت از مردم ایران سوق می‌داد و رژیم آمریکایی صدام حسین ـ حاکم خونخوار عراق ـ را خشمگین می‌کرد.
  
یكی از برنامه‌های خطرناك رژیم بعثی عراق، «بعثی كردن نظام آموزش و پرورش» بود. به همه دست اندركاران امور تعلیم و تربیت از مدارس گرفته تا دانشگاه ها تكلیف كردند كه به حزب بعث عراق بپیوندند و برنامه‌های ضداسلامی آن را در تمام سطوح آموزش كشور اجرا كنند... در این هنگام، آیت الله صدر در مقام [[مرجعیت]] و یگانه پرچمدار مبارزه با حزب كافر بعث، با صدور فتوایی، پیوستن به حزب و هرگونه همكاری با آن را تحریم كرد. این فتوا، تكلیف مردم را روشن ساخت و مردم از پیوستن به حزب و عضویت در آن پرهیز كردند، جز اندكی فرو مایه و بی دین و ترسو.
+
در شب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ که شب پیروزی شکوهمند مردم مسلمان و انقلابی ایران به رهبری امام بر [[طاغوت]] آمریکایی ـ رژیم پهلوی ـ بود، آیت الله صدر در مسجد جواهری [[نجف]] اشرف به منبر رفت و برای مردم مسلمان عراق از انقلاب اسلامی ایران و نقش امام خمینی در احیای اندیشه‌های دینی و اصلاح امت اسلام، سخن گفت و تکلیف مردم عراق را در برابر حکومت ضددینی بعثی، معین کرد: قیام!... قیام... فردای آن شب، مردم عراق به دعوت رهبر خود، برای حمایت از انقلاب اسلامی ایران و رهبری امام خمینی، در بسیاری از شهرهای عراق راهپیمایی کردند.<ref> شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۸۹ـ۹۴.</ref>
  
تاثیر فتوای آیت الله صدر به حدی بود كه یكی از مسؤولان حزب در این باره، اعتراف كرد: فتوای سید محمدباقر، همه نقشه‌های ما را نقش بر آب كرده و هیچ كس، جز عده كمی ترسو و بزدل، از پذیرفتن عضویت حزب و همكاری با آن استقبال نكرد.<ref> گفتگویی با سید محمدباقر مهری، ص 59.</ref> بدین گونه حزب بعث، دشمن اصلی خود را شناخت.
+
از دیگر کارهای آیت الله صدر، در جهت حمایت از انقلاب اسلامی ایران، تالیف سلسله کتابهای «الاسلام یقود الحیاة» در شش جلد بود که شامل بحث هایی نظیر: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، منابع قدرت دولت اسلامی، اقتصاد جامعه اسلامی و... می‌شود.
  
'''در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی'''
+
'''با قرآن در صحنه:'''
  
آیت الله صدر، از حامیان صادق امام خمینی و انقلاب اسلامی بود، امام در پاریس بود كه سید محمدباقر صدر، طی نامه‌ای پیشتیبانی خود را از ایشان و ملت انقلابی ایران اعلام، و از مقام شهدای انقلاب، تجلیل كرد. همین فعالیت های او بود كه ملت مسلمان [[عراق]] را به سوی حمایت از مردم ایران سوق می‌داد و رژیم آمریكایی صدام حسین ـ حاكم خونخوار عراق ـ را خشمگین می‌كرد.
+
از کارهای شگفت انگیز آیت الله صدر برای بیداری مردم [[عراق]] و آماده کردن آن ها برای قیام و حرکت در مقابل حکومت جائر آن کشور، برگزاری [[تفسیر موضوعی|تفسیر موضوعی قرآن]] بود. آن هم بعد از تعطیل کردن درس خارج [[فقه]]!
  
در شب 22 بهمن 1357 كه شب پیروزی شكوهمند مردم مسلمان و انقلابی ایران به رهبری امام بر طاغوت آمریكایی ـ رژیم محمدرضا پهلوی ـ بود. آیت الله صدر در مسجد جواهری [[نجف]] اشرف به [[منبر]] رفت و برای مردم مسلمان عراق از انقلاب اسلامی ایران و نقش امام خمینی در احیای اندیشه‌های دینی و اصلاح امت اسلام، سخن گفت و تكلیف مردم عراق را در برابر حكومت ضددینی بعثی، معین كرد: قیام!... قیام...
+
در حوزه علمیه [[نجف]] کمتر دیده شده بود که یک مرجع تقلید [[تفسیر قرآن]] بگوید آن هم به جای درس خارج فقه، که این بیشتر مایه تعجب دیگران می‌شد. به طوری که برخی از شاگردان او، در این باره از وی سؤال کردند او جواب داد: «برای من تدریس و تالیف و تحقیق، صورت حرفه و هدف در زندگی ندارد، بلکه ادای وظیفه شرعی به هر نحو ممکن برای من از همه چیز مهم‌تر است. امروز در این برهه از [[تاریخ اسلام]] و مسلمین، که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی پیروز شده و پوزه قدرت های شیطانی شرق و غرب را به خاک مالیده و امت اسلام را در سرتاسر دنیا بیدار کرده است، من وظیفه خود می‌دانم که با تفسیر [[قرآن]]، افکار مردم مسلمان عراق را آگاه و آرمان های انقلابی [[اسلام]] را مطرح نمایم و با بیان مفاهیم شورآفرین، حماسی و اجتماعی قرآن کریم، دل ها را برای پیوستن به انقلاب اسلامی ایران آماده کنم... از طرفی، درس خارج [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، بیش از حد لازم در حوزه گفته می ‌شود، اما جای تفسیر قرآن سخت خالی است!».<ref> همان، ص ۱۰۲.</ref>
  
فردای آن شب، مردم عراق به دعوت رهبر خود، برای حمایت از انقلاب اسلامی ایران و رهبری امام خمینی، در بسیاری از شهرهای عراق راهپیمایی كردند.<ref> شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص 89ـ94.</ref> از دیگر كارهای آیت الله صدر، در جهت حمایت از انقلاب اسلامی ایران، تالیف سلسله كتابهای «الاسلام یقود الحیاه» در شش جلد بود كه شامل بحث هایی نظیر: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، منابع قدرت دولت اسلامی، اقتصاد جامعه اسلامی و... می‌شود.
+
درس تفسیر شهید صدر هر هفته دو روز از تاریخ ۱۷ [[جمادی الاول]] تا ۵ [[رجب]] ۱۳۹۹ طی چهارده جلسه برگزار شد.<ref> المدرسه ‌القرآنیه، شهید صدر، ص ۲۳۹. مجموع آن چهارده جلسه درس تفسیر قرآن در کتاب «المدرسه القرآنیه» تدوین شده است.</ref> که بعد از آن رژیم طاغوتی صدام حسین از ترس بیداری مردم، درس تفسیر بیدارگرانه آیت الله صدر را به تعطیلی کشاند.
  
'''با قرآن در صحنه'''
+
درس تفسیر قرآن جنب و جوشی در میان توده مردم به وجود آورده بود. حکومت ظالمانه صدام از این پدیده خجسته اسلامی، به وحشت افتاد و برای جلوگیری از هرگونه تحرک، در یک یورش وحشیانه، همه نمایندگان آیت الله ‌صدر را در تمام شهرهای کشور دستگیر و زندانی کرد.
  
از كارهای شگفت انگیز آیت الله صدر برای بیداری مردم [[عراق]] و آماده كردن آن ها برای قیام و حركت در مقابل حكومت جائر آن كشور، برگزاری [[تفسیر]] موضوعی [[قرآن]] بود. آن هم بعد از تعطیل كردن درس خارج [[فقه]]!
+
شهید صدر روز ۱۶ [[رجب]] ۱۳۹۹ را روز اعتراض و اظهار انزجار از اعمال ظالمانه رژیم اعلام کرد. مردم به اطاعت رهبر و مرجع تقلید خود برخاستند، دست از کارهای خود کشیدند، بازارها را تعطیل کردند و برای بیعت با رهبرشان به خانه او شتافتند... همان شب آیت الله صدر دستگیر و روانه [[بغداد]] شد. در سازمان امنیت بغداد، از او خواستند که دست از پشتیبانی انقلاب اسلامی بردارد و مردم عراق را تحریک نکند. اما شجاعانه جواب داد: «من یک مسلمانم و در برابر سرنوشت همه مسلمانان جهان ـ و نه تنها عراق و ایران ـ مسؤولم و باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم و وظیفه شرعی منحصر به ایران و عراق نیست. حمایت از انقلاب اسلامی ایران و رهبری آن هم، یک وظیفه شرعی است!».<ref> شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۲۰.</ref>
  
در حوزه علمیه [[نجف]] كمتر دیده شده بود كه یك مرجع تقلید تفسیر [[قرآن]] بگوید آن هم به جای درس خارج فقه، كه این بیشتر مایه تعجب دیگران می‌شد. به طوری كه برخی از شاگردان او، در این باره از وی سؤال كردند او جواب داد : «برای من تدریس و تالیف و تحقیق، صورت حرفه و هدف در زندگی ندارد، بلكه ادای وظیفه شرعی به هر نحو ممكن برای من از همه چیز مهم‌تر است. امروز در این برهه از [[تاریخ اسلام]] و مسلمین، كه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی پیروز شده و پوزه قدرت های شیطانی شرق و غرب را به خاك مالیده و امت اسلام را در سرتاسر دنیا بیدار كرده است، من وظیفه خود می‌دانم كه با تفسیر [[قرآن]]، افكار مردم مسلمان عراق را آگاه و آرمان های انقلابی اسلام را مطرح نمایم و با بیان مفاهیم شورآفرین، حماسی و اجتماعی قرآن كریم، دل ها را برای پیوستن به انقلاب اسلامی ایران آماده كنم... از طرفی، درس خارج [[فقه]] و [[اصول]]، بیش از حد لازم در حوزه گفته می ‌شود، اما جای تفسیر قرآن سخت خالی است!».<ref> همان، ص 102.</ref>
+
همان روز بنت الهدی، به ایراد یک سخنرانی در حرم [[امام علی]] علیه السلام پرداخت و از مردم خواست که به خیابان‌ها بریزند و در مقابل دستگیری آیت الله صدر، به رژیم بعثی اعتراض کنند. همین گونه نیز شد و رژیم برای ایجاد آرامش و جلوگیری از گسترش اعتراض مردم، مجبور شد که آیت الله صدر را آزاد کنند.<ref> همان، ص ۱۰۹ـ۱۲۲.</ref>
  
درس تفسیر شهید صدر هر هفته دو روز از تاریخ 17 [[جمادی الاول]] تا 5 [[رجب]] 1399 طی چهارده جلسه برگزار شد.<ref> المدرسه ‌القرآنیه، شهید صدر، ص 239. مجموع آن چهارده جلسه درس تفسیر [[قرآن]] در كتاب «المدرسه القرآنیه» تدوین شده است.</ref> كه بعد از آن رژیم طاغوتی صدام حسین از ترس بیداری مردم، درس تفسیر بیدارگرانه آیت الله صدر را به تعطیلی كشاند.
+
==شهادت==
  
درس تفسیر قرآن جنب و جوشی در میان توده مردم به وجود آورده بود. حكومت ظالمانه صدام از این پدیده خجسته اسلامی، به وحشت افتاد و برای جلوگیری از هرگونه تحرك، در یك یورش وحشیانه، همه نمایندگان آیت الله ‌صدر را در تمام شهرهای كشور دستگیر و زندانی كرد.  
+
روز ۱۸ [[رجب]] ۱۳۹۹، خانه آیت الله صدر و کوچه‌های اطراف آن از اول صبح تا پاسی از شب، مملو از جمعیتی بود که دیروز برای آزادی رهبرشان دست به تظاهرات اعتراض آمیز زده بودند و امروز آمده بودند تا بار دیگر با او بیعت کنند. رژیم ستم پیشه صدام حسین، از تجدید پیمان امت مسلمان عراق با مرجع و رهبرشان، سخت به وحشت افتاد و برای قطع رابطه مردم با آیت الله صدر، نیروهای امنیتی را در سر کوچه آیت الله صدر و کوچه‌های اطراف، مستقر کردند. بدین گونه محاصره نه ماهه خانه آیت الله صدر آغاز شد.<ref> همان، ص ۱۲۵.</ref>
  
شهید صدر روز 16 [[رجب]] 1399 را روز اعتراض و اظهار انزجار از اعمال ظالمانه رژیم اعلام كرد. مردم به اطاعت رهبر و [[مرجع تقلید]] خود برخاستند، دست از كارهای خود كشیدند، بازارها را تعطیل كردند و برای بیعت با رهبرشان به خانه او شتافتند... همان شب آیت الله صدر دستگیر و روانه [[بغداد]] شد. در سازمان امنیت بغداد، از او خواستند كه دست از پشتیبانی انقلاب اسلامی بردارد و مردم عراق را تحریك نكند. اما شجاعانه جواب داد: «من یك مسلمانم و در برابر سرنوشت همه مسلمانان جهان ـ و نه تنها عراق و ایران ـ مسؤولم و باید به وظیفه شرعی خود عمل كنم و وظیفه شرعی منحصر به ایران و عراق نیست. حمایت از انقلاب اسلامی ایران و رهبری آن هم، یك وظیفه شرعی است!».<ref> شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص 20.</ref>
+
در مدت نه ماه محاصره، رژیم با فرستادن ماموران و مزدوران خود به نزد آیت الله صدر، سعی کرد او را از راهی که در پیش گرفته، منصرف کند، ولی آیت الله صدر ثابت و استوار ایستاد و همچنان از انقلاب اسلامی ایران و امام و مردم انقلابی ایران حمایت کرد و هرگز به خواسته‌های رژیم خونخوار صدام، گردن ننهاد.<ref> همان، ص ۱۲۸ـ۱۳۵.</ref> تا این که روز شنبه ۱۹ [[جمادی الاول]] ۱۴۰۰ (۱۶ فروردین ۱۳۵۹)، «ابوسعید» رئیس سازمان امنیت [[نجف]]، با عده‌ای از مزدوران امنیتی، آیت الله صدر را دستگیر و به سرعت از نجف به [[بغداد]] منتقل کرد. آیت الله صدر این بار می‌دانست که دیگر برنخواهد گشت، چون وقتی ابوسعید جنایتکار گفت: «آماده باشید به بغداد برویم!» به آرامی گفت: «من خیلی وقت است که آماده شهادتم!».
  
همان روز بنت الهدی، به ایراد یك سخنرانی در حرم [[امام علی]] علیه السلام پرداخت و از مردم خواست كه به خیابان‌ها بریزند و در مقابل دستگیری آیت الله صدر، به رژیم بعثی اعتراض كنند. همین گونه نیز شد و رژیم برای ایجاد آرامش و جلوگیری از گسترش اعتراض مردم، مجبور شد كه آیت الله صدر را آزاد كنند.<ref> همان، ص 109ـ122.</ref>
+
فردای آن روز، حکومت جبار بغداد، اقدام به دستگیری بنت الهدی کرد، چون بیم داشت مبادا بنت الهدی بار دیگر مردم را به اعتراض و تظاهرات دعوت کند و رژیم را رسوا نماید! برزان ابراهیم، برادر ناتنی صدام و رئیس سازمان امنیت کشور، در زندان از آیت الله صدر خواست که فقط چند کلمه بر ضد [[امام خمینی]] و انقلاب اسلامی بنویسد، تا آزاد شود، وگرنه کشته خواهد شد! آیت الله صدر این خواسته را رد کرد و گفت: «من آماده شهادتم، هرگز خواسته‌های غیرانسانی و ضددینی شما را قبول نخواهم کرد و راه من همان است که انتخاب کردم...!».<ref> همان، ص ۱۴۱.</ref>
  
'''صدر شهادت'''
+
وقتی که مزدوران بعثی، از منصرف کردن آیت الله صدر و خواهرش مأیوس شدند، آن دو علوی پاک نژاد مظلوم را در روز سه شنبه ۲۳ [[جمادی الاول]] ۱۴۰۰ (۱۹ فروردین ۱۳۵۹) زیر شکنجه به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رساندند. جنازه آن دو شهید در جوار مرقد [[امام علی]] علیه السلام، در آرامگاه خانوادگی «شرف الدین» به خاک سپرده شد.<ref> همان، ص ۱۴۴.</ref>
  
روز 18 [[رجب]] 1399، خانه آیت الله صدر و كوچه‌های اطراف آن از اول صبح تا پاسی از شب، مملو از جمعیتی بود كه دیروز برای آزادی رهبرشان دست به تظاهرات اعتراض آمیز زده بودند و امروز آمده بودند تا بار دیگر با او بیعت كنند.
+
امام خمینی، در پیامی که به مناسبت شهادت مظلومانه آن دو شهید داد، سوگمندانه نوشت: «... مرحوم آیت الله شهید سید محمدباقر صدر و همشیره مکرمه مظلومه او که معلمین دانش و [[اخلاق]] و مفاخر [[علم]] و ادب بود، به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشی به درجه رفیعه [[شهادت]] رسیده‌اند. شهادت ارثی است که امثال این شخصیت های عزیز از موالیان خود برده‌اند. من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که ملت‌های مسلم را بیدار کند و ملت عراق را هوشیار کند و خودشان را [رها کنند] از قید و بند این قدرت‌های بزرگ و این جرثومه‌‌های فسادی که به اسم اسلام مسلمین را قتل عام می‌‌کنند و به اسم اسلام احکام اسلام را زیر پا می‌‌گذارند و با اسم اسلام علمای اسلام را شهید می‌کنند، آن هم مثل سید محمدباقر صدر که مغز متفکر اسلامی بود و امید این بود که اسلام از او بهره‌‌برداری‌های زیادتری بکند و من امیدوارم که کتاب‌های این مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمین قرار بگیرد و ان شاءاللّه‌ خداوند تعالی او را با اجداد بزرگش محشور فرماید و خواهر بزرگوار مظلومۀ او را هم با جده‌‌اش محشور کند و امیدواریم که ملت‌های اسلامی با قیام خود دست قدرت‌های بزرگ را از کشور خودشان کوتاه کنند.»<ref> صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۵۷.</ref>
  
رژیم ستم پیشه صدام حسین، از تجدید پیمان امت مسلمان عراق با مرجع و رهبرشان، سخت به وحشت افتاد و برای قطع رابطه مردم با آیت الله صدر، نیروهای امنیتی را در سر كوچه آیت الله صدر و كوچه‌های اطراف، مستقر كردند. بدین گونه محاصره نه ماهه خانه آیت الله صدر آغاز شد.<ref> همان، ص 125.</ref>
+
==پانویس==
 
+
<references />
در مدت نه ماه محاصره، رژیم با فرستادن ماموران و مزدوران خود به نزد آیت الله صدر، سعی كرد او را از راهی كه در پیش گرفته، منصرف كند، ولی آیت الله صدر ثابت و استوار ایستاد و همچنان از انقلاب اسلامی ایران و امام و مردم انقلابی ایران حمایت كرد و هرگز به خواسته‌های رژیم خونخوار صدام، گردن ننهاد.<ref> همان، ص 128ـ135.</ref>  
+
==منابع==
 
 
تا این كه در بعد از ظهر گرم و سوزان روز شنبه 19 [[جمادی الاول]] 1400 (16 فروردین 1359)، «ابوسعید» رئیس سازمان امنیت [[نجف]]، با عده‌ای از مزدوران امنیتی، آیت الله صدر را دستگیر و به سرعت از نجف به [[بغداد]] منتقل كرد. آیت الله صدر این بار می‌دانست كه دیگر برنخواهد گشت، چون وقتی ابوسعید جنایتكار گفت: «آماده باشید به بغداد برویم!» به آرامی گفت: «من خیلی وقت است كه آماده شهادتم!».
 
 
 
فردای آن روز، حكومت جبار بغداد، اقدام به دستگیری بنت الهدی كرد چون بیم داشت مبادا بنت الهدی بار دیگر مردم را به اعتراض و تظاهرات دعوت كند و رژیم را رسوا نماید! برزان ابراهیم، برادر ناتنی صدام و رئیس سازمان امنیت كشور، در زندان از آیت الله صدر خواست كه فقط چند كلمه بر ضد امام خمینی و انقلاب اسلامی بنویسد، تا آزاد شود، وگرنه كشته خواهد شد!
 
  
آیت الله صدر این خواسته آن آدمكش را رد كرد و گفت: «من آماده شهادتم، هرگز خواسته‌های غیرانسانی و ضددینی شما را قبول نخواهم كرد و راه من همان است كه انتخاب كردم....<ref> همان، ص 141.</ref>
+
*تلخیص از مجموعه [[گلشن ابرار (کتاب)|گلشن ابرار]]، جلد ۲، زندگی نامه "سید محمدباقر صدر" از مصطفی قلی زاده.
 +
*شهادت آیت الله سید محمدباقر صدر و خواهرش بنت الهدی صدر، [http://www.irdc.ir/fa/calendar/15/default.aspx مرکز اسناد انقلاب اسلامی]، بازیابی: ۲۸ بهمن ۱۳۹۲.
 +
*سخنرانی امام خمینی (ره) پس از شهادت سیّد محمّد باقر صدر، [http://www.wikiresist.com/?summary=%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C_%28%D8%B1%D9%87%29_%D9%BE%D8%B3_%D8%A7%D8%B2_%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%AF%D8%AA_%D8%B3%DB%8C%D9%91%D8%AF_%D9%85%D8%AD%D9%85%D9%91%D8%AF_%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1_%D8%B5%D8%AF%D8%B1 فرهنگ نامه آزاد مقاومت اسلامی].
  
وقتی كه مزدوران بعثی، از منصرف كردن آیت الله صدر و خواهرش مأیوس شدند، آن دو علوی پاك نژاد مظلوم را در روز سه شنبه 23 [[جمادی الاول]] 1400 (19 فروردین 1359) زیر شكنجه به [[شهادت]] رساندند. جنازه آن دو شهید در جوار مرقد [[امام علی]] علیه السلام، در آرامگاه خانوادگی «شرف الدین» به خاك سپرده شد.<ref> همان، ص 144.</ref>
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="170">
 +
پرونده:صدر (7).jpg|alt=شهید صدر در طفولیت در کنار برادرشان|شهید سید محمدباقر موسوی صدر و سید اسماعیل موسوی صدر
 +
پرونده:صدر0.jpg|شهید سید محمدباقر موسوی صدر در دوران کودکی (دایره قرمز)
 +
پرونده:صدر (2).jpg|شهید سید محمدباقر موسوی صدر و سید موسی موسوی صدر در نوجوانی
 +
پرونده:صدر (4).jpg|شهید سید محمدباقر موسوی صدر و [[سید عبدالحسین شرف الدین عاملی|سید عبدالحسین شرف الدین موسوی عاملی]]
 +
پرونده:خویی (5).jpg|alt=شهید صدر و آیت الله خویی و سیستانی|از راست: شهید محمدتقی جواهری، سید علی حسینی سیستانی، شهید سید محمدباقر موسوی صدر، شهید سید نصرالله مستنبط، سید عبدالرزاق حبوبی ( مقام استاندار شهر نجف اشرف) و [[سید ابوالقاسم خویی|سید ابوالقاسم موسوی خویی]]
 +
پرونده:صدر (9).jpg|شهید سید محمدباقر موسوی صدر و [[امام موسی صدر|سید موسی موسوی صدر]] در جوانی
 +
پرونده:سید علی حسینی سیستانی (7).jpg|[[سید علی حسینی سیستانی]]، شهید سید محمدباقر موسوی صدر، سید یوسف طباطبایی حکیم و سید ابوالقاسم موسوی خویی
 +
پرونده:صدر (8).jpg|شهید سید محمدباقر موسوی صدر و [[شیخ محمدجواد مغنیه|محمدجواد مغنیه]]
 +
پرونده:صدر (6).jpg|[[آیت الله سید عبدالله شیرازی|سید عبدالله موسوی شیرازی]]، سید ابوالقاسم موسوی خویی و شهید سید محمدباقر موسوی صدر
 +
پرونده:صدر000.jpg|از راست: سید اسماعیل موسوی صدر، سید هادی حکیم و شهید سید محمدباقر موسوی صدر
 +
پرونده:صدر (10).jpg|شهید سید محمدباقر موسوی صدر
 +
پرونده:صدر1.jpg|شهید سید محمدباقر موسوی صدر در کنار خانواده
 +
پرونده:صدر00.jpg|alt=شهید صدر و امام خمینی|از راست: ناشناس، علی غروی تبریزی، شهید سید محمدباقر موسوی صدر و [[امام خمینی|سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی]]
 +
پرونده:شاهرودی (3).jpg|alt=شهید صدر در بین شاگردانشان|از راست: سید عبدالعزیز طباطبایی حکیم، [[سید محمود هاشمی شاهرودی]]، سید مرتضی مستجاب الدعواتی، سید محمود خطیب نعمانی، شهید سید محمدباقر موسوی صدر، شهید سید محمد موسوی صدر، سید محمدباقر مهری و محمدرضا نعمانی
 +
پرونده:صدر (12).jpg|شهید سید محمدباقر موسوی صدر
 +
پرونده:صدر (5).jpg|دومین تدفین شهید سید محمدباقر موسوی صدر
 +
پرونده:صدر (1).jpg|قبر شهید سید محمدباقر موسوی صدر
 +
</gallery>
  
امام خمینی، در پیامی كه به مناسبت شهادت مظلومانه آن دو شهید داد، سوگمندانه نوشت: «...مرحوم آیت الله شهید سید محمدباقر صدر و همشیره مكرمه مظلومه او كه معلمین دانش و [[اخلاق]] و مفاخر [[علم]] و ادب بود، به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشی به درجه رفیعه [[شهادت]] رسیده‌اند. شهادت ارثی است كه امثال این شخصیت های عزیز از موالیان خود برده‌اند...».<ref> [[صحیفه نور]]، ج 12، ص 57.</ref>
+
[[رده:علمای معاصر|صدر،سید محمدباقر]]
 
 
'''باقیات صالحات'''
 
 
 
آثار قلمی متفكر بزرگ، شهید سید محمدباقر صدر، همه علمی، تحقیقی، ابتكاری، كم نظیر و مورد استفاده و مراجعه اندیشمندان و اهل علم و مصداق روشن «باقیات صالحات» است. در این جا به معرفی فهرست گونه این آثار درخشان می‌پردازیم:
 
 
 
# فدك فی التاریخ (فدك در تاریخ).
 
# غایه الفكر فی علم الاصول.
 
# فلسفتنا ([[فلسفه]] ما).
 
# اقتصادنا (اقتصاد ما).
 
# الاسس المنطقیه للاستقراء.
 
# المعالم الجدیده للاصول.
 
# بحوث فی شرح العروه الوثقی.
 
# دروس فی علم الاصول، معروف به «حلقات».
 
# الفتاوی الواضحه، رساله عملیه شهید صدر است كه در نوع خود سبك خاصی دارد.
 
 
 
==پانویس==
 
<references/>
 
 
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
 
[[رده:علمای شهید]]
 
[[رده:علمای شهید]]
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:فقیهان]]
 
[[رده:مفسرین قرآن]]
 
[[رده:مفسرین قرآن]]
 
[[رده:فیلسوفان]]
 
[[رده:فیلسوفان]]
 +
[[رده:مدفونین در وادی السلام]]
 +
[[رده: مقاله های مرتبط به دانشنامه]]
 +
 +
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= متوسط
 +
|عنوان بندی مناسب= متوسط
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= متوسط
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۲۹


شهید آیت الله سید محمدباقر موسوی صدر (۱۳۵۳ - ۱۴۰۰ ق)، از بزرگترین اندیشمندان مسلمان در تاریخ اسلام به ویژه در قرن اخیر است. او فقیهی جامع الشرایط، فیلسوفی اجتماعی، مفسّری بزرگ، متفکری آگاه به فرهنگ و علوم زمانش‌، نویسنده ای توانمند و پر کار و سیاستمداری هوشمند و شجاع و دردمند بود که گاه به «شهید خامس» نیز لقب گرفته است. شهید صدر به همراه خواهرش توسط حزب بعث عراق به شهادت رسید.

Baqir-sadr.jpg
نام کامل سید محمدباقر موسوی صدر
زادروز ۱۳۵۳ قمری
زادگاه کاظمین
وفات ۱۴۰۰ قمری
مدفن نجف

Line.png

اساتید

شیخ محمدرضا آل یاسین، آیت الله سید ابوالقاسم خویی، شیخ صدرا بادکوبه ای، ...

شاگردان

سید محمدباقر حکیم، سید محمود هاشمی، شیخ غلامرضا عرفانیان، ...

آثار

اقتصادنا، فلسفتنا، بحوث فی علم الاصول، ...

ولادت و خاندان

سید محمدباقر صدر در تاریخ ۲۵ ذی القعده ۱۳۵۳ در شهر مقدس کاظمین دیده به جهان گشود.[۱] اجدادش همه از عالمان دین بودند: پدرش سید حیدر بود، پدربزرگش آیت الله العظمی سید اسماعیل صدر که یکی از مراجع بزرگ تقلید شیعه در نیمه اول قرن چهارده اسلامی بود و در سال ۱۳۳۸ ق. وفات کرد. و دیگر اجدادش که شاخه‌هایی سرسبز و پربار از شجره پربرکت «خاندان صدر» و از تبار پاک امام کاظم علیه السلام بوده‌اند و در سرزمین ایران، لبنان و عراق از پاسداران فرهنگ و اندیشه و دانش و دین بشمار می‌رفته اند.

برادر بزرگ و معلمش سید اسماعیل نیز از علماء و مجتهدان پرتلاش و جوان نجف بود که در سال ۱۳۸۸ ق. در چهل و هشت سالگی درگذشت. خواهرش «آمنه بنت الهدی صدر» یکی از زنان دانشمند، شاعر، نویسنده و معلم فقه و اخلاق بود که در مسیر جهاد و مبارزه، با برادرش سید محمدباقر همگام شد و سرانجام سرنوشت هر دو به شهادت و سعادت ابدی ختم گشت.[۲]

تحصیلات و استادان

سید محمدباقر، از پنج سالگی به مدرسه رفت و تا یازده سالگی دوره ابتدایی را به اتمام رساند. در این دوران، نبوغ شگفت انگیز و استعداد سرشار خدادادی در او درخشید و تعجب آموزگاران و همکلاس های خود را برانگیخت، به طوری که اولیای مدرسه تصمیم گرفتند او را به مدرسه کودکان تیزهوش و نابغه بگذارند تا به هزینه دولت درس بخواند و پس از طی مراحل لازم و قانونی، به دانشگاه‌های اروپا یا آمریکا اعزام کنند و در رشته های علوم جدید تحصیل کند و به کشور خود بازگردد.

او به تحصیل علوم دینی و پرداختن به رشته کار پدرانش گرایش داشت و از طرفی مادر و برادر بزرگش رضایت ندادند که او به پول دولت وابسته به غرب و دست اندرکاران خود باخته آموزش و پرورش آن روز عراق، درس بخواند... بالاخره با راهنمایی دو دایی فقیه و دانشمندش آیت الله «شیخ محمدرضا آل یاسین» و آیت الله «شیخ مرتضی آل یاسین» به فراگیری دروس حوزوی و علوم دینی پرداخت.[۳]

تحصیلات علوم دینی را با کتاب «معالم الاصول» نزد برادرش سید اسماعیل آغاز کرد و دیگر کتاب های دوره سطح حوزه را با شور و شوق و تلاش بسیار در مدتی کوتاه خواند و تمام کرد. او علاوه بر تحصیل، دروس ابتدایی را نیز به خواهرش بنت الهدی می آموخت.[۴]

سید صدر در سال ۱۳۶۵ ق. که دوازده ساله بود به همراه برادرش سید اسماعیل به نجف اشرف رفت تا در محضر اساتید بزرگ حوزه علمیه شهر امامت، به تحصیلات عالی بپردازد.

او دوره عالی فقه و اصول را در نزد مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی و مرحوم آیت الله شیخ محمدرضا آل یاسین گذراند.[۵] فلسفه اسلامی (اسفار ملاصدرا) را از مرحوم «شیخ صدرا بادکوبه ای» آموخت. و در کنار آن، طی سال‌ها، فلسفه غرب و نظرات فلاسفه غیرمسلمان را به دقت مورد تحقیق و نقد قرار داد.[۶] کتاب «فلسفتنا» (فلسفه ما) گویای ابعاد گسترده اندیشه های فلسفی سید محمدباقر صدر است.

در دیگر رشته های علوم مثل حدیث، رجال، درایه، کلام و تفسیر نیز سال‌ها به تحصیل و تحقیق و مطالعه گذراند و به کمال رسید. سید محمدباقر در طول هفده ـ هیجده سال تحصیل (از آغاز تا پایان) علاوه بر استفاده از هوش و استعداد و نبوغ فوق العاده اش، روزانه حدود شانزده ساعت به تحصیل و مطالعه و مباحثه و تحقیق می پرداخت.[۷] و خودش نیز همیشه می گفته است که من به اندازه چند طلبه درسخوان، تلاش می‌کنم. در سایه این پشتکار جانانه بود که بر همه مشکلات فایق آمد و در کسب دانش و فضیلت به مقامی عالی دست یافت و گفته‌اند که از هنگام بلوغ شرعی، خود مجتهد شده بوده و از مجتهد دیگری تقلید نکرده است.[۸]

تدریس و شاگردان

سید محمدباقر از بیست سالگی با تدریس کتاب «کفایه الاصول»[۹] تدریس خارج اصول و از بیست و هشت سالگی به تدریس دوره خارج فقه بر اساس کتاب «العروه الوثقی»[۱۰] پرداخت. بعدها فلسفه و تفسیر قرآن نیز تدریس می‌کرد. او در طول نزدیک به سی سال تدریس و تعلیم، شاگردانی جوان، محقق، پرشور، متقی، متفکر، آگاه، مجاهد و سیاستمدار تربیت کرد که هر یک از آن ها بعدها پرچمدار نشر علم و فرهنگ و آیین جهاد در راه خدا شدند و بعد از استادشان، راه علمی، فکری و سیاسی ـ اجتماعی او را ادامه دادند از جمله:

  1. سید محمدباقر حکیم
  2. سید محمود هاشمی
  3. سید کاظم حسینی حائری
  4. شیخ مهدی آصفی
  5. سید عبدالغنی اردبیلی
  6. شیخ غلامرضا عرفانیان و...[۱۱]

آثار و تألیفات

اقتصادنا - یکی از آثار شهید صدر

آثار قلمی متفکر بزرگ، شهید سید محمدباقر صدر، همه علمی، تحقیقی، ابتکاری، کم نظیر و مورد استفاده و مراجعه اندیشمندان و اهل علم و مصداق روشن «باقیات صالحات» است. در این جا به معرفی فهرست گونه این آثار درخشان می‌پردازیم:

  1. فدک فی التاریخ (فدک در تاریخ).
  2. غایة الفکر فی علم الاصول.
  3. فلسفتنا (فلسفه ما).
  4. اقتصادنا (اقتصاد ما).
  5. الاسس المنطقیه للاستقراء.
  6. المعالم الجدیده للاصول.
  7. بحوث فی شرح العروه الوثقی.
  8. دروس فی علم الاصول، معروف به «حلقات».
  9. بحوث فی علم الاصول
  10. الفتاوی الواضحه، رساله عملیه شهید صدر است که در نوع خود سبک خاصی دارد.

فعالیتهای اجتماعی و سیاسی

حزب دعوت اسلامی:

بعضی از عالمان آگاه و روشن بین از جمله شهید سید محمدمهدی حکیم، سید طالب رفاعی، شیخ مهدی سماوی، پس از مطالعه اوضاع سیاسی و اجتماعی عراق، به این نتیجه رسیده بودند که باید حزبی را مبتنی بر اندیشه و ایدئولوژی اسلامی تاسیس کنند تا بتوانند مبارزات مسلمانان آن سامان را سر و سامان بدهند و به اهداف خود نائل آیند. پس از مطرح کردن این اندیشه با آیت الله صدر، «حزب الدعوه الاسلامیه» (حزب دعوت اسلامی) را در سال ۱۳۷۷ تاسیس کردند.[۱۲]

آیت الله صدر اساسنامه ای را نیز بر اساس اعتقادات دینی برای حزب دعوت تنظیم کرد. حزب دعوت به فعالیت خود پرداخت. آیت الله سید محمدباقر صدر، پنج سال بعد از تاسیس حزب، بنا به مصالحی خود را از آن کنار کشید. اما به دیگر اعضای حزب توصیه کرد که به کار خود ادامه دهند و او نیز پشتیبان آنان خواهد بود.[۱۳]

جماعة العلماء:

در سال ۱۹۵۸ م. «عبدالکریم قاسم» با ظاهری پیشرو و چپ نما به حکومت عراق رسید و میدان را برای کمونیست‌ها باز کرد. در نتیجه آن موجی الحادی و مخالف اسلام، سرزمین عراق را فراگرفت. حوادث دوران حکومت عبدالکریم قاسم، عالمان آگاه و متعهد شیعه را در آن کشور به حرکت واداشت.

آنان ضروری دیدند که برنامه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فکری مکتب اسلام را هماهنگ با نیازهای حیات بشر معاصر عرضه نمایند. بدین گونه، تشکیل «جماعة العلماء فی النجف» (جامعه روحانیت نجف اشرف) پدید آمد و عالمان بزرگی همچون شیخ مرتضی آل یاسین، شیخ محمدرضا آل یاسین، شیخ محمدرضا مظفر و شهید سید مهدی حکیم (فرزند آیت الله سید محسن حکیم) از اعضای اصلی آن بودند.

سید محمدباقر صدر در آن زمان گرچه به خاطر جوان بودن نسبت به سایر اعضاء، که کمتر از سی سال داشت، عضو جماعه العلماء نبود، ولی با آنان همکاری جدی داشت و حتی نخستین بیانیه جماعه العلماء را نیز او نوشت! و اکثر نوشته‌های آنان به قلم او نوشته می‌شد، زیرا وی قلمی توانا و نثری محکم و نو داشت و آگاهی های سیاسی و اجتماعی و فلسفی او نیز وسیع‌تر از دیگران بود.

انتشار مجله «الاضواء» در سال ۱۶۹۱ م. مهمترین فعالیت فرهنگی جماعة العلماء بود که سر مقاله‌های پنج شماره اول آن تحت عنوان «رسالتنا» به قلم آیت الله سید محمدباقر صدر نگارش یافت. خواهرش بنت الهدی نیز در این مجله مقالات خود را به چاپ می‌رساند.[۱۴]

همزمان با این فعالیت‌ها، به پیشنهاد مرحوم آیت الله سید محسن حکیم ـ مرجع تقلید وقت ـ ‌کتاب کم نظیر «فلسفتنا» را تالیف کرد.[۱۵] این کتاب در دو بخش تنظیم شده است:

  • بخش اول: نظریه شناخت (معرفت) از دیدگاه‌های فلاسفه معاصر و در مقایسه با فلسفه اسلامی.
  • بخش دوم: بینش فلسفی اسلام درباره جهان و نقد و رد جهان بینی مادی و الحادی.

از آن پس به بررسی نظام‌های اقتصادی اسلام و مکاتب شرق و غرب (سوسیالیسم و کاپیتالیسم) پرداخت که حاصل این تحقیق عمیق و بی سابقه، کتاب پرارج «اقتصادنا» (اقتصاد ما) شد که در سال ۱۳۸۱ ق. به چاپ رسید. این کتاب پرارج نخستین اثری است که سیستم اقتصادی اسلام را در طرحی علمی و محققانه ارائه کرده و مشتمل بر دو بخش است:

  • بخش نخست: در این بخش مکتب های اقتصادی شرق و غرب را بررسی کرده و به محک نقد روشن بینانه و عالمانه زده و مردود و فاقد ارزش دانسته است.
  • بخش دوم: طرح تفصیلی سیستم اقتصادی اسلام.[۱۶]

دوران مرجعیت:

دوران مرجعیت آیت الله سید محمدباقر صدر، پس از وفات آیت الله حکیم (۱۳۹۰ ق.) آغاز شد و بسیاری از مردم عراق از او تقلید کردند.[۱۷] در سال ۱۳۹۲ ق. رژیم بعث عراق، بیش از پیش از تحرک های ضداستبدادی حزب دعوت اسلامی و دیگر گروه های مبارز و مسلمان به وحشت افتاد. بنابراین با یورش به خانه‌های مبارزان و مجاهدان، عده زیادی را دستگیر و زندانی کردند. آیت الله صدر نیز با این که بیمار بود و در بیمارستان نجف بستری شده بود، تحت نظر مأموران سازمان امنیت رژیم بعث قرار گرفت. تا این که با اعتراض مردم و علما، سازمان امنیت دست از او برداشت.[۱۸]

در سال ۱۳۹۴ ق. رژیم بعث عراق، پنج تن از شاگردان و مریدان صدر، یعنی شیخ عارف بصری، سید عزالدین قبانچی، سید عمادالدین طباطبایی تبریزی، حسین جلوخان و سید نوری طعمه، را دستگیر و اعدام کرد! این گروه شهیدان، طلایه‌دار شهدای انقلاب اسلامی عراق بودند. این حادثه اثر ناگوار و سنگینی بر روح آیت الله صدر گذاشت و مدت ها به سختی متأثر و بیمار بود.

از حوادث مهم دیگر در دوران مرجعیت آیت الله صدر، حرکت اربعین سال ۱۳۹۷ قمری بود. مردم نجف از قدیم هر سال در روز اربعین حسینی، مویه کنان و عزادار، با پای پیاده از نجف تا کربلا راهپیمایی می‌کنند. در آن سال، آیت الله صدر هر چه در توان داشت به هیئت های عزادار مساعدت کرد تا مراسم شورانگیز اربعین را هر چه باشکوه‌تر برگزار نمایند. آن روز دهها هزار نفر در قالب عزاداران حسینی، اعتراض خود را علیه سلطه ضدانسانی رژیم بعث عراق، اعلام کردند.

به دنبال آن قیام تاریخی، آیت الله صدر، را دستگیر و به سازمان امنیت بغداد منتقل کردند، در آن جا پس از بازجویی، هشت ساعت تحت شکنجه جسمی و روحی قرار دادند. آثار آن شکنجه‌ها، تا آخر عمر در بدنش هویدا بود و به سختی می‌توانست از پله‌ها بالا برود.[۱۹]

تحریم پیوستن به حزب بعث:

یکی از برنامه‌های خطرناک رژیم بعثی عراق، «بعثی کردن نظام آموزش و پرورش» بود. به همه دست اندرکاران امور تعلیم و تربیت از مدارس گرفته تا دانشگاه ها تکلیف کردند که به حزب بعث عراق بپیوندند و برنامه‌های ضداسلامی آن را در تمام سطوح آموزش کشور اجرا کنند... در این هنگام، آیت الله صدر در مقام مرجعیت و یگانه پرچمدار مبارزه با حزب کافر بعث، با صدور فتوایی، پیوستن به حزب و هرگونه همکاری با آن را تحریم کرد. این فتوا، تکلیف مردم را روشن ساخت و مردم از پیوستن به حزب و عضویت در آن پرهیز کردند، جز اندکی فرو مایه و بی دین و ترسو.

تاثیر فتوای آیت الله صدر به حدی بود که یکی از مسؤولان حزب در این باره، اعتراف کرد: فتوای سید محمدباقر، همه نقشه‌های ما را نقش بر آب کرده و هیچ کس، جز عده کمی ترسو و بزدل، از پذیرفتن عضویت حزب و همکاری با آن استقبال نکرد.[۲۰] بدین گونه حزب بعث، دشمن اصلی خود را شناخت.

حامی امام و انقلاب:

سید محمدباقر صدر، نهضت امام خمینی در ایران را روزنه امیدی برای نجات امت اسلامی می‌دانست. بنابراین از آغاز نهضت اسلامی امام در سال ۱۳۴۲ ش. آن را تحت نظر داشت و از امام و حرکتش حمایت می‌کرد.

در تاریخ ۹ جمادی الثانی ۱۳۸۵، حضرت امام خمینی از تبعیدگاه ترکیه به نجف اشرف منتقل شد. ورود امام به حوزه علمیه نجف، جنب و جوشی در آن ایجاد کرد. علما و روحانیون نجف درباره استقبال از امام، نظرات مختلفی داشتند. آیت الله صدر با اشتیاق تمام به همراه عده‌ای از علمای دیگر، در مراسم استقبال و پیشواز از امام شرکت، و شاگردان و همفکرانش را نیز به آن دعوت کرد... در تمام چهارده سال اقامت امام در نجف، سید محمدباقر با ایشان ارتباط نزدیکی داشت و به امام عشق می‌ورزید، عشقی که تا آخر عمر در بین او و امام موجود بود.[۲۱]

امام در پاریس بود که سید محمدباقر صدر، طی نامه‌ای پیشتیبانی خود را از ایشان و ملت انقلابی ایران اعلام، و از مقام شهدای انقلاب، تجلیل کرد. همین فعالیت های او بود که ملت مسلمان عراق را به سوی حمایت از مردم ایران سوق می‌داد و رژیم آمریکایی صدام حسین ـ حاکم خونخوار عراق ـ را خشمگین می‌کرد.

در شب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ که شب پیروزی شکوهمند مردم مسلمان و انقلابی ایران به رهبری امام بر طاغوت آمریکایی ـ رژیم پهلوی ـ بود، آیت الله صدر در مسجد جواهری نجف اشرف به منبر رفت و برای مردم مسلمان عراق از انقلاب اسلامی ایران و نقش امام خمینی در احیای اندیشه‌های دینی و اصلاح امت اسلام، سخن گفت و تکلیف مردم عراق را در برابر حکومت ضددینی بعثی، معین کرد: قیام!... قیام... فردای آن شب، مردم عراق به دعوت رهبر خود، برای حمایت از انقلاب اسلامی ایران و رهبری امام خمینی، در بسیاری از شهرهای عراق راهپیمایی کردند.[۲۲]

از دیگر کارهای آیت الله صدر، در جهت حمایت از انقلاب اسلامی ایران، تالیف سلسله کتابهای «الاسلام یقود الحیاة» در شش جلد بود که شامل بحث هایی نظیر: قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، منابع قدرت دولت اسلامی، اقتصاد جامعه اسلامی و... می‌شود.

با قرآن در صحنه:

از کارهای شگفت انگیز آیت الله صدر برای بیداری مردم عراق و آماده کردن آن ها برای قیام و حرکت در مقابل حکومت جائر آن کشور، برگزاری تفسیر موضوعی قرآن بود. آن هم بعد از تعطیل کردن درس خارج فقه!

در حوزه علمیه نجف کمتر دیده شده بود که یک مرجع تقلید تفسیر قرآن بگوید آن هم به جای درس خارج فقه، که این بیشتر مایه تعجب دیگران می‌شد. به طوری که برخی از شاگردان او، در این باره از وی سؤال کردند او جواب داد: «برای من تدریس و تالیف و تحقیق، صورت حرفه و هدف در زندگی ندارد، بلکه ادای وظیفه شرعی به هر نحو ممکن برای من از همه چیز مهم‌تر است. امروز در این برهه از تاریخ اسلام و مسلمین، که انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی پیروز شده و پوزه قدرت های شیطانی شرق و غرب را به خاک مالیده و امت اسلام را در سرتاسر دنیا بیدار کرده است، من وظیفه خود می‌دانم که با تفسیر قرآن، افکار مردم مسلمان عراق را آگاه و آرمان های انقلابی اسلام را مطرح نمایم و با بیان مفاهیم شورآفرین، حماسی و اجتماعی قرآن کریم، دل ها را برای پیوستن به انقلاب اسلامی ایران آماده کنم... از طرفی، درس خارج فقه و اصول، بیش از حد لازم در حوزه گفته می ‌شود، اما جای تفسیر قرآن سخت خالی است!».[۲۳]

درس تفسیر شهید صدر هر هفته دو روز از تاریخ ۱۷ جمادی الاول تا ۵ رجب ۱۳۹۹ طی چهارده جلسه برگزار شد.[۲۴] که بعد از آن رژیم طاغوتی صدام حسین از ترس بیداری مردم، درس تفسیر بیدارگرانه آیت الله صدر را به تعطیلی کشاند.

درس تفسیر قرآن جنب و جوشی در میان توده مردم به وجود آورده بود. حکومت ظالمانه صدام از این پدیده خجسته اسلامی، به وحشت افتاد و برای جلوگیری از هرگونه تحرک، در یک یورش وحشیانه، همه نمایندگان آیت الله ‌صدر را در تمام شهرهای کشور دستگیر و زندانی کرد.

شهید صدر روز ۱۶ رجب ۱۳۹۹ را روز اعتراض و اظهار انزجار از اعمال ظالمانه رژیم اعلام کرد. مردم به اطاعت رهبر و مرجع تقلید خود برخاستند، دست از کارهای خود کشیدند، بازارها را تعطیل کردند و برای بیعت با رهبرشان به خانه او شتافتند... همان شب آیت الله صدر دستگیر و روانه بغداد شد. در سازمان امنیت بغداد، از او خواستند که دست از پشتیبانی انقلاب اسلامی بردارد و مردم عراق را تحریک نکند. اما شجاعانه جواب داد: «من یک مسلمانم و در برابر سرنوشت همه مسلمانان جهان ـ و نه تنها عراق و ایران ـ مسؤولم و باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم و وظیفه شرعی منحصر به ایران و عراق نیست. حمایت از انقلاب اسلامی ایران و رهبری آن هم، یک وظیفه شرعی است!».[۲۵]

همان روز بنت الهدی، به ایراد یک سخنرانی در حرم امام علی علیه السلام پرداخت و از مردم خواست که به خیابان‌ها بریزند و در مقابل دستگیری آیت الله صدر، به رژیم بعثی اعتراض کنند. همین گونه نیز شد و رژیم برای ایجاد آرامش و جلوگیری از گسترش اعتراض مردم، مجبور شد که آیت الله صدر را آزاد کنند.[۲۶]

شهادت

روز ۱۸ رجب ۱۳۹۹، خانه آیت الله صدر و کوچه‌های اطراف آن از اول صبح تا پاسی از شب، مملو از جمعیتی بود که دیروز برای آزادی رهبرشان دست به تظاهرات اعتراض آمیز زده بودند و امروز آمده بودند تا بار دیگر با او بیعت کنند. رژیم ستم پیشه صدام حسین، از تجدید پیمان امت مسلمان عراق با مرجع و رهبرشان، سخت به وحشت افتاد و برای قطع رابطه مردم با آیت الله صدر، نیروهای امنیتی را در سر کوچه آیت الله صدر و کوچه‌های اطراف، مستقر کردند. بدین گونه محاصره نه ماهه خانه آیت الله صدر آغاز شد.[۲۷]

در مدت نه ماه محاصره، رژیم با فرستادن ماموران و مزدوران خود به نزد آیت الله صدر، سعی کرد او را از راهی که در پیش گرفته، منصرف کند، ولی آیت الله صدر ثابت و استوار ایستاد و همچنان از انقلاب اسلامی ایران و امام و مردم انقلابی ایران حمایت کرد و هرگز به خواسته‌های رژیم خونخوار صدام، گردن ننهاد.[۲۸] تا این که روز شنبه ۱۹ جمادی الاول ۱۴۰۰ (۱۶ فروردین ۱۳۵۹)، «ابوسعید» رئیس سازمان امنیت نجف، با عده‌ای از مزدوران امنیتی، آیت الله صدر را دستگیر و به سرعت از نجف به بغداد منتقل کرد. آیت الله صدر این بار می‌دانست که دیگر برنخواهد گشت، چون وقتی ابوسعید جنایتکار گفت: «آماده باشید به بغداد برویم!» به آرامی گفت: «من خیلی وقت است که آماده شهادتم!».

فردای آن روز، حکومت جبار بغداد، اقدام به دستگیری بنت الهدی کرد، چون بیم داشت مبادا بنت الهدی بار دیگر مردم را به اعتراض و تظاهرات دعوت کند و رژیم را رسوا نماید! برزان ابراهیم، برادر ناتنی صدام و رئیس سازمان امنیت کشور، در زندان از آیت الله صدر خواست که فقط چند کلمه بر ضد امام خمینی و انقلاب اسلامی بنویسد، تا آزاد شود، وگرنه کشته خواهد شد! آیت الله صدر این خواسته را رد کرد و گفت: «من آماده شهادتم، هرگز خواسته‌های غیرانسانی و ضددینی شما را قبول نخواهم کرد و راه من همان است که انتخاب کردم...!».[۲۹]

وقتی که مزدوران بعثی، از منصرف کردن آیت الله صدر و خواهرش مأیوس شدند، آن دو علوی پاک نژاد مظلوم را در روز سه شنبه ۲۳ جمادی الاول ۱۴۰۰ (۱۹ فروردین ۱۳۵۹) زیر شکنجه به شهادت رساندند. جنازه آن دو شهید در جوار مرقد امام علی علیه السلام، در آرامگاه خانوادگی «شرف الدین» به خاک سپرده شد.[۳۰]

امام خمینی، در پیامی که به مناسبت شهادت مظلومانه آن دو شهید داد، سوگمندانه نوشت: «... مرحوم آیت الله شهید سید محمدباقر صدر و همشیره مکرمه مظلومه او که معلمین دانش و اخلاق و مفاخر علم و ادب بود، به دست رژیم منحط بعث عراق با وضع دلخراشی به درجه رفیعه شهادت رسیده‌اند. شهادت ارثی است که امثال این شخصیت های عزیز از موالیان خود برده‌اند. من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که ملت‌های مسلم را بیدار کند و ملت عراق را هوشیار کند و خودشان را [رها کنند] از قید و بند این قدرت‌های بزرگ و این جرثومه‌‌های فسادی که به اسم اسلام مسلمین را قتل عام می‌‌کنند و به اسم اسلام احکام اسلام را زیر پا می‌‌گذارند و با اسم اسلام علمای اسلام را شهید می‌کنند، آن هم مثل سید محمدباقر صدر که مغز متفکر اسلامی بود و امید این بود که اسلام از او بهره‌‌برداری‌های زیادتری بکند و من امیدوارم که کتاب‌های این مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمین قرار بگیرد و ان شاءاللّه‌ خداوند تعالی او را با اجداد بزرگش محشور فرماید و خواهر بزرگوار مظلومۀ او را هم با جده‌‌اش محشور کند و امیدواریم که ملت‌های اسلامی با قیام خود دست قدرت‌های بزرگ را از کشور خودشان کوتاه کنند.»[۳۱]

پانویس

  1. مباحث الاصول، سید کاظم حسینی حائری، چاپ ۱۴۰۷، قم، مقدمه، ص ۳۳.
  2. شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، مصطفی قلی زاده، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ ۱۳۷۲، ص ۱۷ـ۱۸.
  3. همان، ص ۲۳.
  4. همان، ص ۲۴.
  5. مباحث الاصول، مقدمه، ص ۴۲.
  6. شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۲۹.
  7. مباحث الاصول، مقدمه، ص ۴۴.
  8. همان، ص ۵۲.
  9. از مهمترین کتب اصول فقه شیعی، تالیف آخوند خراسانی، که محور تدریس اصول فقه در سطوح عالی حوزه‌های علمیه است.
  10. کتابی فقهی و بسیار مهم، تالیف مرحوم آیت الله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی.
  11. برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به: مباحث الاصول، ص ۷۹ـ۸۳؛ شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۳۳ـ۳۴؛ گفتگویی با حجت الاسلام سید محمدباقر مهری، چاپ ۱۳۶۱ شمسی، ص ۲۰.
  12. مباحث الاصول، ص ۸۸.
  13. همان، ص ۸۸ـ۸۹؛ گفتگویی با سید محمدباقر مهری، ص ۳۵؛ شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۵۳ـ۵۸.
  14. التحرک الاسلامی فی العراق، شهید سید محمدمهدی حکیم، ص ۲۱.
  15. همان، ص ۶۰.
  16. مشتاقان می‌توانند برای آشنایی بیشتر به متن کتاب، چاپ شانزدهم، بیروت، ۱۴۰۳ ق. یا به ترجمه آن (اقتصاد ما) جلد اول به قلم آقای محمدکاظم موسوی، و جلد دوم به قلم آقای عبدالعلی سپهبدی، مراجعه نمایند.
  17. همان، ص ۶۱.
  18. مباحث الاصول، ص ۱۰۵ـ۱۰۷.
  19. همان، ص ۱۰۷ـ۱۰۹.
  20. گفتگویی با سید محمدباقر مهری، ص ۵۹.
  21. شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۳۹.
  22. شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۸۹ـ۹۴.
  23. همان، ص ۱۰۲.
  24. المدرسه ‌القرآنیه، شهید صدر، ص ۲۳۹. مجموع آن چهارده جلسه درس تفسیر قرآن در کتاب «المدرسه القرآنیه» تدوین شده است.
  25. شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، ص ۲۰.
  26. همان، ص ۱۰۹ـ۱۲۲.
  27. همان، ص ۱۲۵.
  28. همان، ص ۱۲۸ـ۱۳۵.
  29. همان، ص ۱۴۱.
  30. همان، ص ۱۴۴.
  31. صحیفه نور، ج ۱۲، ص ۵۷.

منابع

آرشیو عکس و تصویر