تورات: تفاوت بین نسخهها
جز |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | ''' | + | '''«تورات»''' کتاب نازل شده بر [[حضرت موسی]] علیهالسلام است که پنج بخش اول کتاب مقدس [[یهود|یهودیان]] را شامل میشود. به استناد آیات [[قرآن|قرآن کریم]] و قرائن دیگر موجود در تورات، این کتاب توسط علمای یهود تحریف گردیده و تورات کنونی بعد از وفات حضرت موسى علیهالسلام نوشته شده است. |
+ | [[پرونده:Torah.jpg|بندانگشتی|چپ|۲۵۰px|طومار تورات که به منظور تشریفات مذهبی در یک کنیسه گشوده شده است.]] | ||
==تورات در لغت و اصطلاح== | ==تورات در لغت و اصطلاح== | ||
− | + | «تورات» در اصل لغت عبری به معنای [[شریعت]] و [[احکام]] است که مقصود از آن در متداولترین کاربرد، پنج سِفر اول کتاب مقدس یهودیان است که اختصاص به کتاب مقدس [[حضرت موسی]] علیهالسلام یافته است.<ref>دایرةالمعارف بزرگ اسلامی - نثر طوبی، ذیل واژه تورات.</ref> و در اصطلاح مسلمانان همان وحیها است که از طرف خداوند به حضرت موسی علیهالسلام رسید و غالب آن احکام شرعی و دستور [[فقه|فقهی]] دین او است.<ref>نثر طوبی، ذیل واژه تورات</ref> البته مسلمانان گاهی هم از تورات همه کتب پیغمبران [[بنی اسرائیل|بنیاسرائیل]] را اراده میکنند که با اصل تورات منضم گشته و [[مسیحیت|عیسویان]] آن را عهد عتیق میگویند.<ref>نثر طوبی، ذیل واژه تورات</ref> | |
==بخشهای پنجگانه تورات== | ==بخشهای پنجگانه تورات== | ||
− | اصل | + | اصل تورات، پنج سِفر یعنی پنج کتاب است و هر یک مشتمل بر فصولی چند و هر فصل مرکب از آیاتی می باشد<ref>نثر طوبی، ذیل واژه تورات</ref> که برخی از آنها در باب تاریخ و برخی در باب احکام است. |
− | این اسفار پنجگانه عبارتند از: | + | این اسفار پنجگانه و محتوای آنها عبارتند از: |
− | # | + | #سِفر پیدایش، که از اول خلقت تا وفات [[حضرت یوسف]] در پنجاه باب صحبت شده است. داستان مشایخ یا نخستین پدران [[بنی اسرائیل]]، از [[حضرت نوح علیه السلام|نوح]] و طوفان او تا [[حضرت ابراهیم علیه السلام|ابراهیم خلیل]] و بیرون آمدن وی از سرزمین پدری و سکونت در [[فلسطین]]، تا [[حضرت اسماعیل علیه السلام|اسماعیل]]، [[حضرت اسحاق علیه السلام|اسحاق]]، [[حضرت یعقوب علیه السلام|یعقوب]]، یوسف و برادرانش و اقامت بنی اسرائیل در [[مصر]] در همین سِفر مطرح است. بر این اساس، این کتاب تاریخ دوران حضرت ابراهیم (حدود ۱۹۰۰ ق.م) تا حضرت یوسف (حدود ۱۵۵۰ ق.م) را می آورد؛ ولی داستان [[حضرت آدم علیه السلام|حضرت آدم]] و فرزندانش و داستان نوح به زمانی بسیار کهن تر تعلق دارد که نمی توان آن را تعیین کرد. از این رو، آن عصر را «دوره ماقبل تاریخ یهود» می نامند. |
− | # | + | #سِفر خروج، مشتمل بر چهل باب از شمارش اسامى فرزندان [[حضرت یعقوب]] که به [[مصر]] آمدند، شروع شده و به نقل وضع خیمه اجتماع ختم میشود و تأسیس [[احکام]] یهود در [[طور سینا|کوه سینا]] و مواعده خدا با [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسى]] و غیره در آن است. این کتاب همچنین از برخورد موسی با [[فرعون]]، بلاهایی که خداوند بر مصریان فرود آورد، خروج بنی اسرائیل از مصر و عبور آنان از دریای سرخ به قدرت خدا سخن می گوید. اوج مطالب «سِفر خروج» آنجاست که از پیمان خدا با بنی اسرائیل بر کوه سینا و اعطای شریعت بحث می کند. زمان وقوع این حوادث حدود سال ۱۲۵۰ ق.م است. |
− | # | + | #سِفر لاویان شامل بیست و هفت باب از حکم قربانى شروع شده و درباره مقدارى قواعد و حدود رایج در دین موسی صحبت کرده و با جمله: «این است اوامری که خداوند به موسى براى [[بنی اسرائیل|بنىاسرائیل]] در کوه سینا امر فرمود» تمام میشود. |
− | # | + | #سِفر اعداد، داراى سى و شش باب و درباره آمار خاندانهای قبائل بنی اسرائیل و سفرهاى آنان و راجع به ورود [[اردن]] و کنعان و غیره میباشد. |
− | # | + | #سِفر تثنیه، مشتمل بر ۳۴ باب و راجع به شرایع و احکام و تذکرات است و با وفات حضرت موسى تمام میشود.<ref>قاموس قرآن، ج ۱، ص۲۹۶</ref> علت نامگذاری «سِفر تثنیه» (تکرار شریعت) آن است که این کتاب بسیاری از داستانهای اسفار گذشته و احکام آنها را بازگو می کند. برخی دانشمندان معتقدند که این بخش از تورات به دنبال یک حرکت اصلاحی میان یهودیان در عصر پادشاهی یوشیا و پیامبری اِرمیا در قرن هفتم قبل از میلاد تألیف شده است. در آن زمان، قوم یهود در کنار پرستش خدای حقیقی، به آیینهای شرک آمیزی که در معابد گوناگون و فراوان کشور وجود داشت، روی آورده بودند. به همین دلیل است که «سِفر تثنیه» بر ترک هرگونه پرستش بتان اصرار می ورزد و قوم را به عدول از گمراهی و بازگشت به عبادت خالصانه خدا دعوت می کند.<ref>کلام مسیحی، توماس میشل، ترجمه حسن توفیقی، ص ۳۱.</ref> |
==نظر قرآن درباره تورات== | ==نظر قرآن درباره تورات== | ||
− | در این که [[قرآن]] [[حضرت موسی]] علیه السلام و آنچه بدو [[وحی]] شده است را تصدیق مینماید، شکی | + | در این که [[قرآن|قرآن کریم]]، [[حضرت موسی]] علیه السلام و آنچه بدو [[وحی]] شده است را تصدیق مینماید، شکی نیست، چرا که قرآن در این مورد نص صریح دارد: {{متن قرآن|«... مُصَدِّقًا لِّمَا بَینَ یدَیهِ مِنَ الْکتَابِ وَمُهَیمِنًا عَلَیهِ...»}} ([[سوره مائده]]/۴۸). اما در [[سوره بقره]] ضمن نقل حال [[یهود]] آمده است: {{متن قرآن|«وَمِنْهُمْ أُمِّیونَ لاَ یعْلَمُونَ الْکتَابَ إِلاَّ أَمَانِی وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یظُنُّونَ * فَوَیلٌ لِّلَّذِینَ یکتُبُونَ الْکتَابَ بِأَیدِیهِمْ ثُمَّ یقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِیشْتَرُواْ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَوَیلٌ لَّهُم مِّمَّا کتَبَتْ أَیدِیهِمْ وَوَیلٌ لَّهُمْ مِّمَّا یکسِبُونَ»}}. (سوره بقره/۷۸-۷۹) |
− | + | این آیه روشن میکند که علماء یهود چیزهائى مینوشتند و آن را به خدا نسبت میدادند و عوامشان نیز آنها را باور میکردند. همچنین در [[سوره آل عمران]] طایفهای از یهود را این طور توصیف نموده که کلمات کتاب خداى را تحریف مى کنند؛ حال یا به این که جاى آنها را تغییر مى دهند و پس و پیش مى کنند و یا آن که بعضى از کلمات را به کلى مى اندازند و یا به این که کلماتى از خود به کتاب خدا اضافه مى کنند. لذا از نظر قرآن، تورات موجود بسیارى از مطالبش آسمانى نیست. | |
− | + | اما در عین حال پارهای از مطالب آن را شاهد بر مدعای خود میگیرد که نشان میدهد با درستی برخی از آن موافق است. به عنوان نمونه در [[سوره مائده]] میگوید: {{متن قرآن|«وَعِندَهُمُ التَّوْرَاةُ فِیهَا حُکمُ اللّهِ»}} (سوره مائده/۴۳) نزد آنهاست تورات و در آن حکم خداست. و در [[سوره اعراف]] میفرماید: {{متن قرآن|«الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الأُمِّی الَّذِی یجِدُونَهُ مَکتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ...»}} (سوره اعراف/۱۵۷) آنان که پیروی کنند از آن پیامبر امی که در تورات و انجیلی که در دست آنهاست (نام و نشان و اوصاف) او را نگاشته مییابند... . | |
− | + | ==سرگذشت تورات فعلى== | |
− | + | [[بنى اسرائیل]] که نوادههائى از آل یعقوب اند، در آغاز یک زندگى بدوى و صحرانشین داشتند و به تدریج فراعنه [[مصر]] آنان را از بیابانها به شهر آورده، معامله نوکر و برده با آنان کردند تا در آخر، خداى تعالى به وسیله [[حضرت موسى]] علیهالسلام از شر [[فرعون]] و عمل ناهنجار او نجاتشان داد. | |
− | + | بنى اسرائیل در عصر موسى و بعد در عصر [[یوشع بن نون|یوشع]] علیهالسلام، به رهبرى این دو بزرگوار زندگى مىکردند و سپس در برههاى از زمان قاضیانى چون ایهود و جدعون و غیر اینها امور بنىاسرائیل را تدبیر مىنمودند و بعد از آن، دوران حکومت سلطنتى آنان شروع مىشود و اولین کسى که در بین آنان سلطنت کرد، شاؤول بود که [[قرآن]] شریف او را [[طالوت]] خوانده و بعد از طالوت [[حضرت داوود علیه السلام|داوود]] علیهالسلام و بعد از او [[حضرت سلیمان علیه السلام|سلیمان]] علیهالسلام در بین آنان سلطنت کردند. | |
− | + | و بعد از دوران سلطنت حضرت سلیمان مملکتشان قطعه قطعه و قدرت متمرکزشان تقسیم شد، ولى در عین حال پادشاهان بسیارى از قبیل رحبعام و ابیام و یربعام و یهوشافاط و یهورام و جمعى دیگر که روى هم سى و چند پادشاه مىشوند، در بین آنان حکومت کردند، ولى قدرتشان همچنان رو به ضعف و انقسام بود تا آن که ملوک [[بابل]] بر آنان غلبه یافته و حتى در اورشلیم که همان [[بیت المقدس]] است، دخل و تصرف کردند و این واقعه در حدود ششصد سال قبل از [[حضرت عیسی علیه السلام|مسیح]] علیهالسلام بود، در همین اوان بود که شخصى به نام «[[بخت نصر|بخت النصر]]» (بنوکد نصر) حکومت بابل را بدست گرفت و چون یهود از اطاعت او سرباز زد، لشگرهاى خود را به سرکوبى آنان فرستاد. لشگر یهودیان را محاصره و سپس بلاد آنان را فتح کرد و خزینههاى سلطنتى و خزائن هیکل ([[مسجد الاقصى]]) را غارت نمود و قریب به ده هزار نفر از ثروتمندان و اقویا و صنعتگرانشان را گرد آورده و با خود به بابل برد و جز عدهاى از ضعفا و فقرا در آن سرزمین باقى نماندند و بخت النصر، آخرین پادشاه بنىاسرائیل را که نامش صدقیا بود به عنوان نماینده خود در آن سرزمین به سلطنت منصوب کرد، به شرطى که از وى اطاعت کند. | |
− | + | و قریب به ده سال جریان بدین منوال گذشت تا آن که صدقیا در خود مقدارى قدرت و شوکت احساس نموده، از سوى دیگر محرمانه با بعضى از فراعنه [[مصر]] رابطه برقرار نمود و به تدریج سر از اطاعت بخت نصر برتافت. | |
− | + | رفتار او بخت النصر را سخت خشمگین ساخت و لشگرى عظیم به سوى بلاد وى گسیل داشت، لشگر بلاد صدقیا را محاصره نمود، مردمش به داخل قلعهها متحصن شدند و مدت تحصن حدود یک سال و نیم طول کشید و در نتیجه قحطى و وبا در میان آنان افتاد و بخت النصر همچنان بر محاصره آنان پافشارى نمود تا همه قلعههاى آنان را بگشود و این در سال پانصد و هشتاد قبل از میلاد مسیح بود، آنگاه دستور داد تمامى اسرائیلیان را از دم شمشیر بگذرانند و خانهها را ویران و حتى خانه خدا را هم خراب کردند و هر علامت و نشانهاى که از [[دین]] در آنجا دیدند از بین بردند و هیکل را با خاک یکسان نموده به صورت تلى خاک درآوردند. | |
− | + | در این میان، تورات و [[تابوت|تابوتى]] که تورات را در آن مىنهادند، نابود شد. تا حدود پنجاه سال وضع به همین منوال گذشت و آن چند هزار نفر که در بابل بودند نه از کتابشان عین و اثرى بود و نه از مسجدشان و نه از دیارشان، به جز تلههائى خاک باقى نمانده بود. | |
− | + | پس از آن که کورش یکى از ملوک فارس بر تخت سلطنت تکیه زد و بابل را فتح نمود و داخل آن سرزمین گردید، اسراى بنىاسرائیل را که تا آن زمان در بابل تحت نظر بودند، آزاد کرد و عزراى معروف که از مقربین درگاهش بود امیر بر اسرائیلیان کرد و اجازه داد تا براى آنان کتاب تورات را بنویسد و هیکل را برایشان تجدید بنا کند و ایشان را به مرامى که داشتند برگرداند و عزرا در سال ۴۵۷ قبل از میلاد مسیح، بنىاسرائیل را به [[بیت المقدس]] برگردانید و سپس کتب عهد عتیق را برایشان جمع نموده و تصحیح کرد و این همان توراتى است که تا به امروز در دست یهود دائر است.<ref>این سرگذشت از کتاب قاموس کتاب مقدس تالیف مستر هاکس آمریکائى و مآخذ دیگرى از تواریخ گرفته شده است.</ref> | |
− | و | + | با این حساب، توراتى که امروز در بین [[یهود]] دائر است، سندش به زمان [[حضرت موسى]] علیهالسلام متصل نمىشود و در مدت پنجاه سال سند آن قطع شده و تنها به یک نفر منتهى مىشود و او عزرا است که اولاً شخصیتش براى ما مجهول است و ثانیا نمىدانیم کیفیت اطلاعش و دقت و تعمقش چگونه بوده و ثالثا نمىدانیم تا چه اندازه در نقل آن امین بوده و رابعا آنچه به نام اسفار تورات جمع آورده از کجا گرفته و خامسا در تصحیح غلطهاى آن به چه مستندى استناد جسته است.<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج ۳، ص ۴۸۳ تا ۴۸۵.</ref> |
− | + | از طرف دیگر، در سفر تثنیه باب سى و چهارم وفات حضرت موسى نقل شده است و می گوید: «موسى در آنجا مرد و در آنجا دفن گردید و احدى تا حال قبر او را نشناخته و وقت [[مرگ]] صد و بیست سال داشت و بنى اسرائیل براى او سى روز ماتم گرفتند». پیداست که این مطالب بعد از موسى نوشته شده و نمیتواند از تورات اصلى باشد. همچنین در آیه ۱۰ همان باب آمده است: پیامبرى مثل موسى تا به حال در بنىاسرائیل برنخاسته که خدا او را روبرو شناخته باشد. مسلم است که این سخن بعد از فوت موسى است و از تورات [[وحى]] شده نیست. | |
− | + | در [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]] گوید: در فتنه [[بخت النصر]] و لشکرکشى او به [[فلسطین]]، تورات موسى از بین رفت، بعدها که کوروش پادشاه [[ایران]]، بنىاسرائیل را از اسارت نجات داد و مجاز کرد که از [[بابل]] به فلسطین برگردند و معبد خود را بنا کنند، مردى بنام [[عزیر]] که هویتش مجهول است به جمع آوری تورات همت گماشت و اسفار پنجگانه را نوشت وگرنه تورات اصلى در آن روز از بین رفته بود ولى به هر تقدیر، مقدارى از تورات اصلى در میان آنها گنجانده شد، لابدّ بعضى از الواح آن را یافته و یا از این و آن آموخته بود.<ref>المیزان، ج ۳، ص ۳۳۹.</ref> | |
− | و | + | مستر هاکس امریکائى در قاموس کتاب مقدس زیر لغت عزّ مینویسد: او کاهن و هادى معروف عبرانیان و کاتب ماهر شریعت و شخصى عالم و قادر و امینى بود... او از اردشیر دراز دست امداد و اعانت هاى لازم را گرفت و ۴۵۷ سال قبل از مسیح - به سرکردگى جماعت بزرگى از اسیران به اورشلیم برگشت و عموما معتقدند تمامى کتب عهد عتیق را که حال قانون ما میباشد، جمعآورى و تصحیح فرمود. این است اقرار مستر هاکس که در تألیف کتابش مدتها زحمت کشیده است و قول وى در این باره براى ما سند است و در مقدمه همان کتاب گوید: کتاب مقدس (تورات فعلى) توسط ۳۹ نفر در مدت هزار و پانصد سال تألیف گشته است. |
− | + | در فرهنگ قصص قرآن تألیف آقاى صدرالدین بلاغى بحث جامعى در این باره آمده و ضمنا مینویسد: سرانجام این نتیجه قطعى بدست آمد که تورات کنونى تألیف شخص معینى نیست و اسفار قانونى آن در تاریخها و زمانهاى مختلف نوشته شده و تاریخ تألیف سفر خروج قرن نهم و تاریخ تألیف سفر تثنیه قرن هشتم و هفتم قبل از میلاد است و سفر احبار پس از سال ۵۱۶ قبل از میلاد نوشته شده... از این سخن برمیآید که حتى اسفار خمسه را هم عزرا ننوشته است.<ref>قاموس قرآن، ج ۱، ذیل واژه تورات، ص ۲۹۵.</ref> | |
− | + | ==مطالب غیرمعقول در تورات== | |
− | + | محتویات پنج سِفر تورات مطالبى است که از اغلب آنها در [[قرآن|قرآن مجید]] ذکر و یا به آنها اشاره شده است، ولى یک قسمت مطالبى دارد غیرمعقول که ساحت [[خدا]] و [[پیامبران]] از آن به دور است و مطالب دیگرى که صریح است بعد از [[حضرت موسی علیه السلام|حضرت موسى]] نوشته شده است و قضایاى دیگرش مخلوط و آمیخته با اغلاطى است که قرآن مجید تصدیق نمیکند. | |
− | + | مثلا در باب سوم از سفر پیدایش آیه هشتم، راه رفتن خدا در [[بهشت]] ذکر شده که [[حضرت آدم علیه السلام|آدم]] و زنش خود را از وى پنهان کردند. حال آن که خداوند جسم نیست: {{متن قرآن|«...لَیْسَ کمِثْلِهِ شَیْءٌ...»}}. و در سفر خروج باب ۳۲، ساختن گوساله را به [[حضرت هارون علیه السلام|حضرت هارون]] نسبت داده که او بود که پس از تأخیر موسى گوساله را ساخت و مردم را به عبادت آن دعوت کردند و در کنار آن قربانگاهى ساختند. در حالی که سازنده گوساله سامرى است و سبب این فتنه او بود و هارون پیامبر خدا و جانشین موسى در آن روز بود. با آن که در باب ۲۸ و ۴۰ همان سِفر، خدا هارون را تمجید کرده و درباره او به موسى سفارش میکند. | |
− | + | در باب سى و دوم از سفر پیدایش آیه ۲۴ به بعد میگوید که خدا با [[حضرت یعقوب علیه السلام|حضرت یعقوب]] کشتى گرفت و نتوانست بر یعقوب غلبه کند و گفت: اى یعقوب مرا رها کن (العیاذ باللّه). | |
− | + | در باب نوزدهم سفر پیدایش آیه ۳۰ تا ۳۸ میگوید که: دختران [[حضرت لوط علیه السلام|حضرت لوط]] به او [[شراب خواری|شراب]] نوشانیدند و با او همبستر و هر دو حامله شدند و هر یک پسرى زائید (نعوذ باللّه). | |
− | در باب | + | در باب ۱۸ سفر پیدایش بند ۱ به بعد، خدا با دو نفر نزد [[حضرت ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم]] می آیند و ابراهیم میخواهد پاى خدا را بشوید، بالاخره خوراک میآورد و خدا با آن دو رفیق خود خوراک میخورند (معاذ اللّه). |
− | در | + | در کتاب دوم سموئیل باب یازدهم مینویسد: که [[حضرت داوود علیه السلام|حضرت داود]] زن اوریا را از پشت بام دید که غسل میکند، داود کسانى فرستاد زن را گرفته و آوردند. داود بلافاصله با او همبستر شد و زن حامله گردید و حمل خود را به داود اطلاع داد. در باب دوازدهم همان کتاب نوشته: ناتان فرستاده خدا پیش داود آمد و از این کار انتقاد کرد و گفت: خدا میگوید به عوض کاری که درباره زن اوریا کرده اى زنان تو را گرفته پیش چشم تو به همسایه ات خواهم داد و او در نظر این آفتاب با زنان تو خواهد خوابید. تو در پنهانى زنا کردى اما من این کار را پیش تمام اسرائیل خواهم نمود (معاذ اللّه). |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | خلاصه از این گونه افسانه ها و مطالب غیرمعقول در اسفار پنجگانه و غیره زیاد است و میشود در این باره به کتاب «الرحلة» تألیف مرحوم بلاغى رجوع نمود. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * | + | *قاموس قرآن، علىاکبر قرشى بنایى، دارالکتب الاسلامیة - تهران، ۱۴۱۲ ق. |
− | * ابوالحسن شعرانی، | + | *دایرةالمعارف بزرگ اسلامی - نثر طوبی، ابوالحسن شعرانی، اسلامیه، ۱۳۸۶ ش. |
− | * | + | *"تورات"، [https://rch.ac.ir/article/Details?id=10585 دانشنامه جهان اسلام]، اسماعیل باغستانی. |
− | * | + | *تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، قم، ۱۳۷۴ ش. |
− | + | *"معرفی محتوی تورات"، [https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=25&lid=0&mid=245653&catid=23072 پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی]. | |
[[رده:کتابهای آسمانی]] | [[رده:کتابهای آسمانی]] | ||
[[رده:یهودیت]] | [[رده:یهودیت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۱ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۶
«تورات» کتاب نازل شده بر حضرت موسی علیهالسلام است که پنج بخش اول کتاب مقدس یهودیان را شامل میشود. به استناد آیات قرآن کریم و قرائن دیگر موجود در تورات، این کتاب توسط علمای یهود تحریف گردیده و تورات کنونی بعد از وفات حضرت موسى علیهالسلام نوشته شده است.
محتویات
تورات در لغت و اصطلاح
«تورات» در اصل لغت عبری به معنای شریعت و احکام است که مقصود از آن در متداولترین کاربرد، پنج سِفر اول کتاب مقدس یهودیان است که اختصاص به کتاب مقدس حضرت موسی علیهالسلام یافته است.[۱] و در اصطلاح مسلمانان همان وحیها است که از طرف خداوند به حضرت موسی علیهالسلام رسید و غالب آن احکام شرعی و دستور فقهی دین او است.[۲] البته مسلمانان گاهی هم از تورات همه کتب پیغمبران بنیاسرائیل را اراده میکنند که با اصل تورات منضم گشته و عیسویان آن را عهد عتیق میگویند.[۳]
بخشهای پنجگانه تورات
اصل تورات، پنج سِفر یعنی پنج کتاب است و هر یک مشتمل بر فصولی چند و هر فصل مرکب از آیاتی می باشد[۴] که برخی از آنها در باب تاریخ و برخی در باب احکام است.
این اسفار پنجگانه و محتوای آنها عبارتند از:
- سِفر پیدایش، که از اول خلقت تا وفات حضرت یوسف در پنجاه باب صحبت شده است. داستان مشایخ یا نخستین پدران بنی اسرائیل، از نوح و طوفان او تا ابراهیم خلیل و بیرون آمدن وی از سرزمین پدری و سکونت در فلسطین، تا اسماعیل، اسحاق، یعقوب، یوسف و برادرانش و اقامت بنی اسرائیل در مصر در همین سِفر مطرح است. بر این اساس، این کتاب تاریخ دوران حضرت ابراهیم (حدود ۱۹۰۰ ق.م) تا حضرت یوسف (حدود ۱۵۵۰ ق.م) را می آورد؛ ولی داستان حضرت آدم و فرزندانش و داستان نوح به زمانی بسیار کهن تر تعلق دارد که نمی توان آن را تعیین کرد. از این رو، آن عصر را «دوره ماقبل تاریخ یهود» می نامند.
- سِفر خروج، مشتمل بر چهل باب از شمارش اسامى فرزندان حضرت یعقوب که به مصر آمدند، شروع شده و به نقل وضع خیمه اجتماع ختم میشود و تأسیس احکام یهود در کوه سینا و مواعده خدا با حضرت موسى و غیره در آن است. این کتاب همچنین از برخورد موسی با فرعون، بلاهایی که خداوند بر مصریان فرود آورد، خروج بنی اسرائیل از مصر و عبور آنان از دریای سرخ به قدرت خدا سخن می گوید. اوج مطالب «سِفر خروج» آنجاست که از پیمان خدا با بنی اسرائیل بر کوه سینا و اعطای شریعت بحث می کند. زمان وقوع این حوادث حدود سال ۱۲۵۰ ق.م است.
- سِفر لاویان شامل بیست و هفت باب از حکم قربانى شروع شده و درباره مقدارى قواعد و حدود رایج در دین موسی صحبت کرده و با جمله: «این است اوامری که خداوند به موسى براى بنىاسرائیل در کوه سینا امر فرمود» تمام میشود.
- سِفر اعداد، داراى سى و شش باب و درباره آمار خاندانهای قبائل بنی اسرائیل و سفرهاى آنان و راجع به ورود اردن و کنعان و غیره میباشد.
- سِفر تثنیه، مشتمل بر ۳۴ باب و راجع به شرایع و احکام و تذکرات است و با وفات حضرت موسى تمام میشود.[۵] علت نامگذاری «سِفر تثنیه» (تکرار شریعت) آن است که این کتاب بسیاری از داستانهای اسفار گذشته و احکام آنها را بازگو می کند. برخی دانشمندان معتقدند که این بخش از تورات به دنبال یک حرکت اصلاحی میان یهودیان در عصر پادشاهی یوشیا و پیامبری اِرمیا در قرن هفتم قبل از میلاد تألیف شده است. در آن زمان، قوم یهود در کنار پرستش خدای حقیقی، به آیینهای شرک آمیزی که در معابد گوناگون و فراوان کشور وجود داشت، روی آورده بودند. به همین دلیل است که «سِفر تثنیه» بر ترک هرگونه پرستش بتان اصرار می ورزد و قوم را به عدول از گمراهی و بازگشت به عبادت خالصانه خدا دعوت می کند.[۶]
نظر قرآن درباره تورات
در این که قرآن کریم، حضرت موسی علیه السلام و آنچه بدو وحی شده است را تصدیق مینماید، شکی نیست، چرا که قرآن در این مورد نص صریح دارد: «... مُصَدِّقًا لِّمَا بَینَ یدَیهِ مِنَ الْکتَابِ وَمُهَیمِنًا عَلَیهِ...» (سوره مائده/۴۸). اما در سوره بقره ضمن نقل حال یهود آمده است: «وَمِنْهُمْ أُمِّیونَ لاَ یعْلَمُونَ الْکتَابَ إِلاَّ أَمَانِی وَإِنْ هُمْ إِلاَّ یظُنُّونَ * فَوَیلٌ لِّلَّذِینَ یکتُبُونَ الْکتَابَ بِأَیدِیهِمْ ثُمَّ یقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِیشْتَرُواْ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَوَیلٌ لَّهُم مِّمَّا کتَبَتْ أَیدِیهِمْ وَوَیلٌ لَّهُمْ مِّمَّا یکسِبُونَ». (سوره بقره/۷۸-۷۹)
این آیه روشن میکند که علماء یهود چیزهائى مینوشتند و آن را به خدا نسبت میدادند و عوامشان نیز آنها را باور میکردند. همچنین در سوره آل عمران طایفهای از یهود را این طور توصیف نموده که کلمات کتاب خداى را تحریف مى کنند؛ حال یا به این که جاى آنها را تغییر مى دهند و پس و پیش مى کنند و یا آن که بعضى از کلمات را به کلى مى اندازند و یا به این که کلماتى از خود به کتاب خدا اضافه مى کنند. لذا از نظر قرآن، تورات موجود بسیارى از مطالبش آسمانى نیست.
اما در عین حال پارهای از مطالب آن را شاهد بر مدعای خود میگیرد که نشان میدهد با درستی برخی از آن موافق است. به عنوان نمونه در سوره مائده میگوید: «وَعِندَهُمُ التَّوْرَاةُ فِیهَا حُکمُ اللّهِ» (سوره مائده/۴۳) نزد آنهاست تورات و در آن حکم خداست. و در سوره اعراف میفرماید: «الَّذِینَ یتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِی الأُمِّی الَّذِی یجِدُونَهُ مَکتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِیلِ...» (سوره اعراف/۱۵۷) آنان که پیروی کنند از آن پیامبر امی که در تورات و انجیلی که در دست آنهاست (نام و نشان و اوصاف) او را نگاشته مییابند... .
سرگذشت تورات فعلى
بنى اسرائیل که نوادههائى از آل یعقوب اند، در آغاز یک زندگى بدوى و صحرانشین داشتند و به تدریج فراعنه مصر آنان را از بیابانها به شهر آورده، معامله نوکر و برده با آنان کردند تا در آخر، خداى تعالى به وسیله حضرت موسى علیهالسلام از شر فرعون و عمل ناهنجار او نجاتشان داد.
بنى اسرائیل در عصر موسى و بعد در عصر یوشع علیهالسلام، به رهبرى این دو بزرگوار زندگى مىکردند و سپس در برههاى از زمان قاضیانى چون ایهود و جدعون و غیر اینها امور بنىاسرائیل را تدبیر مىنمودند و بعد از آن، دوران حکومت سلطنتى آنان شروع مىشود و اولین کسى که در بین آنان سلطنت کرد، شاؤول بود که قرآن شریف او را طالوت خوانده و بعد از طالوت داوود علیهالسلام و بعد از او سلیمان علیهالسلام در بین آنان سلطنت کردند.
و بعد از دوران سلطنت حضرت سلیمان مملکتشان قطعه قطعه و قدرت متمرکزشان تقسیم شد، ولى در عین حال پادشاهان بسیارى از قبیل رحبعام و ابیام و یربعام و یهوشافاط و یهورام و جمعى دیگر که روى هم سى و چند پادشاه مىشوند، در بین آنان حکومت کردند، ولى قدرتشان همچنان رو به ضعف و انقسام بود تا آن که ملوک بابل بر آنان غلبه یافته و حتى در اورشلیم که همان بیت المقدس است، دخل و تصرف کردند و این واقعه در حدود ششصد سال قبل از مسیح علیهالسلام بود، در همین اوان بود که شخصى به نام «بخت النصر» (بنوکد نصر) حکومت بابل را بدست گرفت و چون یهود از اطاعت او سرباز زد، لشگرهاى خود را به سرکوبى آنان فرستاد. لشگر یهودیان را محاصره و سپس بلاد آنان را فتح کرد و خزینههاى سلطنتى و خزائن هیکل (مسجد الاقصى) را غارت نمود و قریب به ده هزار نفر از ثروتمندان و اقویا و صنعتگرانشان را گرد آورده و با خود به بابل برد و جز عدهاى از ضعفا و فقرا در آن سرزمین باقى نماندند و بخت النصر، آخرین پادشاه بنىاسرائیل را که نامش صدقیا بود به عنوان نماینده خود در آن سرزمین به سلطنت منصوب کرد، به شرطى که از وى اطاعت کند.
و قریب به ده سال جریان بدین منوال گذشت تا آن که صدقیا در خود مقدارى قدرت و شوکت احساس نموده، از سوى دیگر محرمانه با بعضى از فراعنه مصر رابطه برقرار نمود و به تدریج سر از اطاعت بخت نصر برتافت.
رفتار او بخت النصر را سخت خشمگین ساخت و لشگرى عظیم به سوى بلاد وى گسیل داشت، لشگر بلاد صدقیا را محاصره نمود، مردمش به داخل قلعهها متحصن شدند و مدت تحصن حدود یک سال و نیم طول کشید و در نتیجه قحطى و وبا در میان آنان افتاد و بخت النصر همچنان بر محاصره آنان پافشارى نمود تا همه قلعههاى آنان را بگشود و این در سال پانصد و هشتاد قبل از میلاد مسیح بود، آنگاه دستور داد تمامى اسرائیلیان را از دم شمشیر بگذرانند و خانهها را ویران و حتى خانه خدا را هم خراب کردند و هر علامت و نشانهاى که از دین در آنجا دیدند از بین بردند و هیکل را با خاک یکسان نموده به صورت تلى خاک درآوردند.
در این میان، تورات و تابوتى که تورات را در آن مىنهادند، نابود شد. تا حدود پنجاه سال وضع به همین منوال گذشت و آن چند هزار نفر که در بابل بودند نه از کتابشان عین و اثرى بود و نه از مسجدشان و نه از دیارشان، به جز تلههائى خاک باقى نمانده بود.
پس از آن که کورش یکى از ملوک فارس بر تخت سلطنت تکیه زد و بابل را فتح نمود و داخل آن سرزمین گردید، اسراى بنىاسرائیل را که تا آن زمان در بابل تحت نظر بودند، آزاد کرد و عزراى معروف که از مقربین درگاهش بود امیر بر اسرائیلیان کرد و اجازه داد تا براى آنان کتاب تورات را بنویسد و هیکل را برایشان تجدید بنا کند و ایشان را به مرامى که داشتند برگرداند و عزرا در سال ۴۵۷ قبل از میلاد مسیح، بنىاسرائیل را به بیت المقدس برگردانید و سپس کتب عهد عتیق را برایشان جمع نموده و تصحیح کرد و این همان توراتى است که تا به امروز در دست یهود دائر است.[۷]
با این حساب، توراتى که امروز در بین یهود دائر است، سندش به زمان حضرت موسى علیهالسلام متصل نمىشود و در مدت پنجاه سال سند آن قطع شده و تنها به یک نفر منتهى مىشود و او عزرا است که اولاً شخصیتش براى ما مجهول است و ثانیا نمىدانیم کیفیت اطلاعش و دقت و تعمقش چگونه بوده و ثالثا نمىدانیم تا چه اندازه در نقل آن امین بوده و رابعا آنچه به نام اسفار تورات جمع آورده از کجا گرفته و خامسا در تصحیح غلطهاى آن به چه مستندى استناد جسته است.[۸]
از طرف دیگر، در سفر تثنیه باب سى و چهارم وفات حضرت موسى نقل شده است و می گوید: «موسى در آنجا مرد و در آنجا دفن گردید و احدى تا حال قبر او را نشناخته و وقت مرگ صد و بیست سال داشت و بنى اسرائیل براى او سى روز ماتم گرفتند». پیداست که این مطالب بعد از موسى نوشته شده و نمیتواند از تورات اصلى باشد. همچنین در آیه ۱۰ همان باب آمده است: پیامبرى مثل موسى تا به حال در بنىاسرائیل برنخاسته که خدا او را روبرو شناخته باشد. مسلم است که این سخن بعد از فوت موسى است و از تورات وحى شده نیست.
در تفسیر المیزان گوید: در فتنه بخت النصر و لشکرکشى او به فلسطین، تورات موسى از بین رفت، بعدها که کوروش پادشاه ایران، بنىاسرائیل را از اسارت نجات داد و مجاز کرد که از بابل به فلسطین برگردند و معبد خود را بنا کنند، مردى بنام عزیر که هویتش مجهول است به جمع آوری تورات همت گماشت و اسفار پنجگانه را نوشت وگرنه تورات اصلى در آن روز از بین رفته بود ولى به هر تقدیر، مقدارى از تورات اصلى در میان آنها گنجانده شد، لابدّ بعضى از الواح آن را یافته و یا از این و آن آموخته بود.[۹]
مستر هاکس امریکائى در قاموس کتاب مقدس زیر لغت عزّ مینویسد: او کاهن و هادى معروف عبرانیان و کاتب ماهر شریعت و شخصى عالم و قادر و امینى بود... او از اردشیر دراز دست امداد و اعانت هاى لازم را گرفت و ۴۵۷ سال قبل از مسیح - به سرکردگى جماعت بزرگى از اسیران به اورشلیم برگشت و عموما معتقدند تمامى کتب عهد عتیق را که حال قانون ما میباشد، جمعآورى و تصحیح فرمود. این است اقرار مستر هاکس که در تألیف کتابش مدتها زحمت کشیده است و قول وى در این باره براى ما سند است و در مقدمه همان کتاب گوید: کتاب مقدس (تورات فعلى) توسط ۳۹ نفر در مدت هزار و پانصد سال تألیف گشته است.
در فرهنگ قصص قرآن تألیف آقاى صدرالدین بلاغى بحث جامعى در این باره آمده و ضمنا مینویسد: سرانجام این نتیجه قطعى بدست آمد که تورات کنونى تألیف شخص معینى نیست و اسفار قانونى آن در تاریخها و زمانهاى مختلف نوشته شده و تاریخ تألیف سفر خروج قرن نهم و تاریخ تألیف سفر تثنیه قرن هشتم و هفتم قبل از میلاد است و سفر احبار پس از سال ۵۱۶ قبل از میلاد نوشته شده... از این سخن برمیآید که حتى اسفار خمسه را هم عزرا ننوشته است.[۱۰]
مطالب غیرمعقول در تورات
محتویات پنج سِفر تورات مطالبى است که از اغلب آنها در قرآن مجید ذکر و یا به آنها اشاره شده است، ولى یک قسمت مطالبى دارد غیرمعقول که ساحت خدا و پیامبران از آن به دور است و مطالب دیگرى که صریح است بعد از حضرت موسى نوشته شده است و قضایاى دیگرش مخلوط و آمیخته با اغلاطى است که قرآن مجید تصدیق نمیکند.
مثلا در باب سوم از سفر پیدایش آیه هشتم، راه رفتن خدا در بهشت ذکر شده که آدم و زنش خود را از وى پنهان کردند. حال آن که خداوند جسم نیست: «...لَیْسَ کمِثْلِهِ شَیْءٌ...». و در سفر خروج باب ۳۲، ساختن گوساله را به حضرت هارون نسبت داده که او بود که پس از تأخیر موسى گوساله را ساخت و مردم را به عبادت آن دعوت کردند و در کنار آن قربانگاهى ساختند. در حالی که سازنده گوساله سامرى است و سبب این فتنه او بود و هارون پیامبر خدا و جانشین موسى در آن روز بود. با آن که در باب ۲۸ و ۴۰ همان سِفر، خدا هارون را تمجید کرده و درباره او به موسى سفارش میکند.
در باب سى و دوم از سفر پیدایش آیه ۲۴ به بعد میگوید که خدا با حضرت یعقوب کشتى گرفت و نتوانست بر یعقوب غلبه کند و گفت: اى یعقوب مرا رها کن (العیاذ باللّه).
در باب نوزدهم سفر پیدایش آیه ۳۰ تا ۳۸ میگوید که: دختران حضرت لوط به او شراب نوشانیدند و با او همبستر و هر دو حامله شدند و هر یک پسرى زائید (نعوذ باللّه).
در باب ۱۸ سفر پیدایش بند ۱ به بعد، خدا با دو نفر نزد حضرت ابراهیم می آیند و ابراهیم میخواهد پاى خدا را بشوید، بالاخره خوراک میآورد و خدا با آن دو رفیق خود خوراک میخورند (معاذ اللّه).
در کتاب دوم سموئیل باب یازدهم مینویسد: که حضرت داود زن اوریا را از پشت بام دید که غسل میکند، داود کسانى فرستاد زن را گرفته و آوردند. داود بلافاصله با او همبستر شد و زن حامله گردید و حمل خود را به داود اطلاع داد. در باب دوازدهم همان کتاب نوشته: ناتان فرستاده خدا پیش داود آمد و از این کار انتقاد کرد و گفت: خدا میگوید به عوض کاری که درباره زن اوریا کرده اى زنان تو را گرفته پیش چشم تو به همسایه ات خواهم داد و او در نظر این آفتاب با زنان تو خواهد خوابید. تو در پنهانى زنا کردى اما من این کار را پیش تمام اسرائیل خواهم نمود (معاذ اللّه).
خلاصه از این گونه افسانه ها و مطالب غیرمعقول در اسفار پنجگانه و غیره زیاد است و میشود در این باره به کتاب «الرحلة» تألیف مرحوم بلاغى رجوع نمود.
پانویس
- ↑ دایرةالمعارف بزرگ اسلامی - نثر طوبی، ذیل واژه تورات.
- ↑ نثر طوبی، ذیل واژه تورات
- ↑ نثر طوبی، ذیل واژه تورات
- ↑ نثر طوبی، ذیل واژه تورات
- ↑ قاموس قرآن، ج ۱، ص۲۹۶
- ↑ کلام مسیحی، توماس میشل، ترجمه حسن توفیقی، ص ۳۱.
- ↑ این سرگذشت از کتاب قاموس کتاب مقدس تالیف مستر هاکس آمریکائى و مآخذ دیگرى از تواریخ گرفته شده است.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج ۳، ص ۴۸۳ تا ۴۸۵.
- ↑ المیزان، ج ۳، ص ۳۳۹.
- ↑ قاموس قرآن، ج ۱، ذیل واژه تورات، ص ۲۹۵.
منابع
- قاموس قرآن، علىاکبر قرشى بنایى، دارالکتب الاسلامیة - تهران، ۱۴۱۲ ق.
- دایرةالمعارف بزرگ اسلامی - نثر طوبی، ابوالحسن شعرانی، اسلامیه، ۱۳۸۶ ش.
- "تورات"، دانشنامه جهان اسلام، اسماعیل باغستانی.
- تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، قم، ۱۳۷۴ ش.
- "معرفی محتوی تورات"، پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی.