سید مرتضی پسندیده: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(۱۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
'''آیت الله سید مرتضی پسندیده''' (۱۲۷۴ - ۱۳۷۵ ش) عالم مبارز [[شیعه]] و برادر بزرگ مرحوم [[امام خمینی]] و از شاگردان [[شهید سید حسن مدرس|شهید مدرس]] بود. آیت الله پسندیده نیز همانند پدر و برادرش روحیه‌ای [[ظلم]] ستیز داشت و با فداکارهای خویش و با وجود فشارهای مستمر رژیم ستمشاهی، وکیل تام الاختیار حضرت امام و حلقه ارتباط مبارزین با ایشان در تبعیدگاه بود.
رازدار امام
+
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = سید مرتضی پسندیده
 +
||تصویر= [[پرونده:پسندیده.jpg|230px]]
 +
||زادروز =  ۱۲۷۴ شمسی
 +
|زادگاه = خمین
 +
|وفات =  ۱۳۷۵ شمسی
 +
|مدفن = [[قم]]، [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم حضرت معصومه سلام الله علیها]]
 +
|اساتید =  [[شهید سید حسن مدرس]]، محمدصادق خاتون آبادی، [[حاج آقا رحیم ارباب|میرزا رحیم ارباب]]،...
 +
|شاگردان = [[امام خمینی|سید روح الله خمینی]]،...
 +
|آثار =
 +
}}
 +
==ولادت و خاندان==
  
'''خاندان'''
+
سید مرتضی پسندیده در روز ۱۷ [[شوال]] سال ۱۳۱۳ ق. (۱۲۷۴ ش) در شهر خمین چشم به جهان گشود.<ref> یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیزدهم، زبان گویای اسلام، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۸، ص ۶۶ و روزشمار انقلاب اسلامی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ۱۳۷۷، ج ۲، ص ۴۵۸.</ref> در سال ۱۳۲۰ ق. (به فاصله هفت سال)، سید روح الله ([[امام خمینی]] قدس سره) در همان خانه به دنیا آمد.
  
جد اعلاي ايشان «سيد دين علي شاه» نام داشت. وي اصالتاً نيشابوري و از احفاد مير حامد حسين، صاحب كتاب «عبقات الانوار» بود؛ اما پس از مدتي به ايالت كشمير از توابع هندوستان مهاجرت نمود. فرزند وي (جد آقاي پسنديده) سيد احمد نام داشت. او در بين سال‌هاي 1240 تا 1250 ق. در سفري كه به عتبات عاليات ([[نجف]] و [[كربلا]]) داشت، با يوسف خان، كه از اهالي روستاي فرفهان خمين بود، آشنا مي شود. يوسف خان كه به مقامات علمي و اخلاقي وي پي برده بود، از او دعوت مي كند به خمين بيايد و به هدايت و ارشاد مردم آن ديار بپردازد. از اين رو، سيد احمد راهي خمين مي شود و پس از [[ازدواج]] با سكينه، خواهر يوسف خان، در همين شهر ماندگار مي شود. ثمره اين ازدواج مبارك فرزنداني است كه سيد مصطفي يكي از آنان است.<ref> فرازهاي فروزان، غلامرضا گلي زواره، اول، 1379، حضور، [[قم]]، ص 22.</ref> سيد احمد در اواخر سال 1285 يا اوايل سال 1286 ق. در خمين درگذشت و بنابر وصيت خودش در كربلا به خاك سپرده شد.<ref> خاطرات آيت الله پسنديده، محمدجواد مرادي نيا، [[حديث]]، [[تهران]]، اول، 1374، ص 8.</ref>
+
جد اعلای ایشان -سید دین علی شاه- اصالتاً نیشابوری و از احفاد [[میر حامد حسین هندی|میر حامد حسین]]، صاحب کتاب «[[عبقات الانوار (کتاب)|عبقات الانوار]]» بود؛ اما پس از مدتی به ایالت کشمیر از توابع هندوستان مهاجرت نمود. فرزند وی (جد آقای پسندیده) سید احمد نام داشت. او در بین سال‌های ۱۲۴۰ تا ۱۲۵۰ ق. در سفری که به [[عتبات عالیات|عتبات عالیات]] ([[نجف]] و [[کربلا]]) داشت، با یوسف خان، که از اهالی خمین بود، آشنا می شود. یوسف خان که به مقامات علمی و اخلاقی وی پی برده بود، از او دعوت می کند به خمین بیاید و به هدایت و ارشاد مردم آن دیار بپردازد. از این رو، سید احمد راهی خمین می شود و پس از [[ازدواج]] با خواهر یوسف خان، در همین شهر ماندگار می شود. ثمره این ازدواج مبارک فرزندانی است که «سید مصطفی» (پدر سید مرتضی پسندیده) یکی از آنان است.<ref> فرازهای فروزان، غلامرضا گلی زواره، اول، ۱۳۷۹، حضور، قم، ص ۲۲.</ref>  
  
سيد مصطفي در طلوع آفتاب روز پنجشنبه 29 [[رجب]] سال 1278 ق. چشم به جهان گشود. هفت يا هشت سال بيشتر نداشت كه پدر را از دست داد. تحصيلات اوليه را در مكتب‌خانه خمين سپري نمود و كتب عربي را نزد مرحوم آقا ميرزا احمد آموخت. در اوان جواني با دختر استاد خود آقا ميرزا احمد مجتهد خوانساري معروف به «آقا آخوند» ازدواج نمود. پس از آن، به همراه همسرش به [[نجف]] مهاجرت كرد و سال ها از محضر عالماني چون شيخ انصاري بهره برد و به درجه [[اجتهاد]] رسيد. در سال 1312 ق. به خمين بازگشت. او كه مشاهده مي كرد خان هاي ظالم آن منطقه، [[حق]] مردم را غصب مي كنند، اسلحه به دست گرفته، به مبارزه با آنان برخاست و در همين راه در روز دوازدهم [[ذی القعده]] سال 1325 ق. در بين راه خمين و اراك، به دست دو نفر از اشرار در سن 47 سالگي شربت شهادت نوشيد.<ref> همان، ص 14 و فرازهاي فروزان، ص 25.</ref>
+
سید مصطفی در اوان جوانی با دختر استاد خود -آقا میرزا احمد مجتهد خوانساری- ازدواج نمود. پس از آن، به همراه همسرش به [[نجف]] مهاجرت کرد و سال ها از محضر عالمانی چون [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] بهره برد و به درجه [[اجتهاد]] رسید و در سال ۱۳۱۲ ق. به خمین بازگشت. او که مشاهده می کرد خان های ظالم آن منطقه، [[حق]] مردم را [[غصب]] می کنند، اسلحه به دست گرفته، به مبارزه با آنان برخاست و در همین راه در روز دوازدهم [[ذی القعده]] سال ۱۳۲۵ ق. در بین راه خمین و اراک، به دست دو نفر از اشرار در سن ۴۷ سالگی به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید.<ref> همان، ص ۱۴ و فرازهای فروزان، ص ۲۵.</ref> سید مرتضی ده ساله بود که به همراه خانواده به [[تهران]] سفر کرد و مجازات اعدام قاتلین پدر خود را در میدان بهارستان تهران مشاهده کرد.<ref> خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۴۴.</ref>
  
'''تولد'''
+
شاید این سؤال مطرح شود که چگونه نام خانوادگی امام خمینی، «مصطفوی» و آقا سید مرتضی «پسندیده» و آقا نورالدین «هندی» انتخاب شده؛ در حالی که هر سه برادرند؟ آیت الله پسندیده در پاسخ این سؤال می گوید: «در سال ۱۳۰۴ ش. که فامیل گذاری می کردند، من فامیل مصطفوی را پیشنهاد دادم، گفتند: نمی شود؛ زیرا مشابه آن هست. هندی را پیشنهاد دادم، قبول نکردند؛ اما گفتند: ممکن است شبهه انگلیسی بودن پیش می‌آید (چون آن زمان هند، مستعمره انگلیس بود). احمدی را پیشنهاد دادم، گفتند: عربی است، نمی شود. چند اسم به تهران فرستادم تا در بین آن ها یکی را انتخاب کنند، «پسندیده» را برگزیدند؛ ولی نام برادر دیگرمان همان هندی ماند و نام امام هم از اول مصطفوی بود».<ref> خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۵۳.</ref>
  
سيد مرتضي در روز 17 [[شوال]] سال 1313 ق. (1274 ش) در شهر خمين<ref> ياران امام به روايت اسناد ساواك، كتاب سيزدهم، زبان گوياي اسلام، مركز بررسي اسناد تاريخي، 1378، ص 66 و روزشمار انقلاب اسلامي، دفتر ادبيات انقلاب اسلامي، 1377، ج 2، ص 458.</ref> و در منزلي كه هم اكنون نيز پابرجاست، چشم به جهان گشود. و در سال 1315 ق. به فاصله دو سال، برادرش نورالدين ديده به دنيا گشود و در سال 1320 ق. به فاصله هفت سال، روح الله ([[امام خمینی]] قدس سره) در همان خانه به دنيا آمد.
+
==تحصیل و استادان==
  
مهمترين حادثه دوران كودكي سيد مرتضي، شهادت پدر بزرگوارش بود كه به طور ناجوانمردانه‌اي به وسيله دو تن از خان‌هاي اطراف خمين صورت گرفت. وي ده ساله بود كه به همراه خانواده به [[تهران]] سفر كرد و مجازات اعدام قاتلين پدر خود را در ميدان بهارستان تهران مشاهده كرد.<ref> خاطرات آيت الله پسنديده، ص 44.</ref>
+
سید مرتضی پسندیده پس از بازگشت از سفر تهران، با برادرش نورالدین شروع به درس خواندن کرد. ابتدا به مکتب ملا ابوالقاسم، سپس به درس آقا میرزا محمود افتخارالعلماء، که هر دو از عالمان محلی بودند، رفتند. آقا میرزا محمود هر سال یک بار به [[اصفهان]] می رفت؛ در این مدت، مادرش به سید مرتضی و نورالدین علم هیئت، [[نجوم]] و حساب را درس می داد.<ref> آیت الله پسندیده در خاطراتش می‌گوید: ما به او «آخوند» می‌گفتیم اطلاعات بیشتری در مورد این زن بدست نیامد.</ref> سید مرتضی چهارده ساله بود که در سال ۱۳۲۷ ق. به اصفهان رفت و پس از استقرار در مدرسه «ملا عبدالله»، مدت هفت یا هشت سال به تحصیل علوم دینی پرداخت. وی پس از اتمام دروس، به خمین بازگشت.<ref> خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۴۹-۴۴.</ref>
  
'''تحصيل و استادان'''
+
ایشان در اصفهان درس [[شرایع الاسلام (کتاب)|شرایع]] را از حاج رضای نجفی ملایری<ref> فرازهای فروزان، ص ۲۴.</ref> (شوهر خواهرش) فراگرفت. برای فراگیری درس مطوّل و [[صرف]] در محضر آقا میرزا علی یزدی زانوی شاگردی زد. سید مرتضی همچنین در محضر مرحوم محمدعلی تویسرکانی (متوفای ۱۳۲۹ ق) که از مدرسین مدرسه «نیم آورد» اصفهان بود،<ref> گلزار مشاهیر، زندگینامه درگذشتگان مشاهیر ایران ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۶، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، مریم آقا شیخ محمد و سعید نوری نشاط، اول ۱۳۷۷، ص ۲۲ و تذکرة القبور، دوم، ۱۳۴۸ ش، کتابفروشی ثقفی، اصفهان، ص ۱۸۲.</ref> دروس سطح [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] را تلمذ نمود و سال ها درس خارج فقه و اصول را در محضر حاج محمدصادق خاتون آبادی، که از عالمان بزرگ آن عصر بود، ادامه داد. مدت زیادی نیز در درس حاج [[حاج آقا رحیم ارباب|میرزا رحیم ارباب]] شرکت جست و نزد وی حساب، [[منطق]] و... خواند.<ref> خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۲۴.</ref>
  
پس از بازگشت از سفر تهران، با برادرش نورالدين شروع به درس خواندن كرد. ابتدا به مكتب ملا ابوالقاسم، سپس به درس آقا ميرزا محمود افتخارالعلماء، كه هر دو از عالمان محلي بودند، رفتند. آقا ميرزا محمود هر سال يك بار به اصفهان مي رفت؛ در اين مدت، مادرش به سيد مرتضي و نورالدين علم هيئت، نجوم و حساب را درس مي داد.<ref> آيت الله پسنديده در خاطراتش مي‌گويد: ما به او «آخوند» مي‌گفتيم اطلاعات بيشتري در مورد اين زن بدست نيامد.</ref> سيد مرتضي چهارده ساله بود كه در سال 1327 ق. به اصفهان رفت و پس از استقرار در مدرسه «ملا عبدالله»، مدت هفت يا هشت سال به تحصيل علوم ديني پرداخت. وي پس از اتمام دروس، به خمين بازگشت.<ref> خاطرات آيت الله پسنديده، ص 49-44.</ref>
+
هنگامی که [[شهید سید حسن مدرس|شهید مدرس]] در ایوان زیر ساعت مدرسه «سپهسالار» (مطهری کنونی) درس خود را آغاز نمود و فقه و اصول را با عالی‌ترین درجه تدریس می کرد، سید مرتضی نیز در این کلاس ها شرکت جست.<ref> دیدار با ابرار، شهید مدرس؛ ماه مجلس، غلامرضا گلی زواره، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، اول، ۱۳۷۵، ص ۵۰ و ۵۱.</ref>
  
ايشان در اصفهان درس شرايع را از حاج رضاي نجفي ملايري<ref> فرازهاي فروزان، ص 24.</ref> (شوهرخواهرش) فراگرفت. براي فراگيري درس مطول و صرف در محضر آقا ميرزا علي يزدي زانوي شاگردي زد. به گفته آيت الله پسنديده، آقا ميرزا علي يزدي از حافظه عجيبي برخوردار بود. سيد مرتضي در محضر مرحوم محمدعلي تويسركاني (متوفاي 1329 ق) كه از مدرسين مدرسه «نيم آورد» اصفهان بود،<ref> گلزار مشاهير، زندگينامه درگذشتگان مشاهير ايران 1358 تا 1376، انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، مريم آقا شيخ محمد و سعيد نوري نشاط، اول 1377، ص 22 و تذكرة القبور، دوم، 1348 ش، كتابفروشي ثقفي، اصفهان، ص 182.</ref> دروس سطح [[فقه]] و [[اصول]] را تلمذ نمود و سال ها درس خارج فقه و اصول را در محضر حاج محمدصادق خاتون آبادي، كه از عالمان بزرگ آن عصر بود، ادامه داد. مدت زيادي نيز در درس حاج ميرزا رحيم ارباب شركت جست و نزد وي حساب، منطق و... خواند.<ref> خاطرات آيت الله پسنديده، ص 24.</ref>
+
آیت الله پسندیده از عالمانی چون: مرحوم [[آقا ضیاءالدین عراقی|آقا ضیاء عراقی]] و آیت الله [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|شیخ عبدالکریم حائری]] اجازه [[اجتهاد]] داشت. به همین خاطر، در زمان کشف [[حجاب]] و متحدالشکل شدن، مدرکی در اثبات اجتهاد خود ارائه داد و آنان نیز جوازی صادر کردند. متن نامه شماره ۱۵۰ وزارت داخله بدین شرح بود: «شماره ۱۵۰ ورقه تصدیق وزارت داخله - آقای سید مرتضی هندی (پسندیده)، مقیم خمینِ کمره، بر طبق اجازه حضرتین آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری و آقای ضیاءالدین نجفی دامت برکاته و تصدیق اهالی، مطابق فقره ۱ و ۴ از ماده ۲ قانون متحدالشکل بودن البسه، در پوشیدن لباس روحانیت مجاز خواهد بود. تاریخ ۱۴/۲/۱۳۰۹».<ref> خمین در گذر تاریخ، محمدجواد مرادی نیا، ۱۳۸۰، ص ۱۱۸ و ۱۱۹.</ref>
  
هنگامي كه شهيد مدرس در ايوان زير ساعت مدرسه «سپهسالار» (مطهري كنوني) درس خود را آغاز نمود و [[فقه]] و [[اصول]] را با عالي‌ترين درجه تدريس مي كرد، سيد مرتضي نيز در اين كلاس ها شركت جست.<ref> ديدار با ابرار، شهيد مدرس؛ ماه مجلس، غلامرضا گلي زواره، مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي، اول، 1375، ص 50 و 51.</ref>
+
==تدریس و شاگردان==
  
در اين جا مناسب است به زندگي دو تن از اساتيد وي اشاره شود:
+
آیت الله سید مرتضی پسندیده، پس از اتمام دروس در [[اصفهان]]، به خمین بازگشت و ضمن اقامه [[نماز جماعت]]، حوزه دروس [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[کلام]]، [[منطق]] و [[علم نحو|نحو]] را تشکیل داد. البته از شمار شاگردان ایشان اطلاعی دقیق در دست نیست. [[امام خمینی]] قدس سره نیز کتاب های منطق و مطوّل را از برادر بزرگ خود فراگرفت. همچنین ایشان [[خط]] زیبایی داشته و امام خمینی قدس سره از او سرمشق می گرفته است.
  
* 1- ميرزا رحيم ارباب. وي در سال 1297 ق. به دنيا آمد. وي كه در يكي از روستاهاي لنجان اصفهان ديده به دنيا گشود، دروس مقدماتي را در همان جا به پايان رسانيد و براي ادامه تحصيل به اصفهان رفت و از عالماني چون: كليشادي، ميرزا بديع امامي، سيد محمدباقر درچه‌اي و سيد ابوالقاسم دهكردي استفاده نمود. وي در خدمت مرحوم آخوند ملا محمد كاشاني انواع علوم و فنون فقه، اصول، [[كلام]]، [[فلسفه]]، رياضي و هيئت را فراگرفت و سال‌ها بر كرسي تدريس تكيه زد.<ref> دايرة المعارف تشيع، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سوم، 1375، ج 2، ص 52.</ref>
+
آقای پسندیده در این باره می گوید: «چون [[خط نستعلیق|خط نستعلیق]] من خوب بود، (امام خمینی) نزد من مشق می کردند؛ به طوری که خط ایشان با من شبیه بود و این شباهت به اندازه‌ای بود که گاهی اتفاق می افتاد، نصف کاغذ را من می نوشتم و نصف دیگر را به ایشان می دادم، می نوشت و هیچ کس متوجه نمی شد که صاحب این خطها دو نفر است».<ref> خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۵۰ و روزنامه اطلاعات، ویژه‌نامه، ۲۶/۸/۱۳۷۵، ص ۱.</ref>
 +
==فعالیت‌های سیاسی==
 +
'''ظلم ستیزی و پیگیری تحولات اجتماعی:'''
  
* 2- حاج محمدصادق خاتون آبادي. حاج مير محمدصادق مدرس خاتون آبادي فرزند حاج ميرزا حسن نايب الصدر، عالم و محققي كم نظير و از مدرسين بزرگ اصفهان بشمار مي رفت. وي مقدمات را در اصفهان طي نمود و براي تكميل به [[نجف]] اشرف عزيمت كرد. او در آن جا از بزرگاني مثل آخوند خراساني و آقا سيد محمدكاظم يزدي استفاده كرد. وي به آخوند خراساني بسيار نزديك بود و حتي در تأليف كتاب كفايه به استاد خود كمك كرد. پس از رجعت به اصفهان و برپايي كلاس درس، بسياري از طلاب در زمره شاگردان وي وارد شدند. اين مرد الهي پس از عمري تلاش در راه [[اهل بيت]] علیهم السلام در شب 7 [[جمادی الاول]]، سال 1348 ق. وفات يافت و در بقعه «تكيه سيدالعراقين» مدفون گرديد. جزواتي در زمينه فقه و اصول و همچنين تقريرات فقهي و اصولي اساتيد خود را به رشته تحرير درآورد كه تاكنون به چاپ نرسيده است.<ref> تذكرة القبور، ص 379 و 380.</ref>
+
سید مرتضی نیز همانند پدرش روحیه‌ای [[ظلم]] ستیز داشت. هنوز نوجوان بود که برای دفاع از نوامیس مردم در مقابل اشراری که وابسته به حکومت جور آن زمان بودند، اسلحه بر دوش گرفت و به مبارزه با آنان برخاست. در جریان جنگ جهانی اول نیز برای ایستادگی در برابر قوای متجاوز انگلیس تعلیمات نظامی دید و در اردوی نظامی روحانیون منطقه شرکت جست. اما این باعث نمی شد که سمتی دولتی (که به معنی یاری دستگاه [[طاغوت]] بود) بپذیرد. از این رو، هنگامی که از سوی حکومت طاغوتی پهلوی به او پیشنهاد شد تا به اراک برود و محضر شرع (رسیدگی به امور قضایی و...) دایر کند، این پیشنهاد را رد کرد و حاضر به همکاری با دولت نشد.<ref> همان، ص ۴۹.</ref>
  
'''اجازه اجتهاد'''
+
در جریان مبارزات با رژیم شاهنشاهی در کلاس درس روحانی مبارز و پاکباخته، [[شهید سید حسن مدرس|شهید مدرس]]، شرکت می جست که این، به معنای طرفداری از او و آرمان‌های او بود. زمانی که کشف [[حجاب]] در کشور به اجرا درآمد، به خاطر مخالفت‌های پی در پی محاکمه شد.<ref> گلزار مشاهیر، ص ۲۲.</ref>
  
آيت الله پسنديده از عالماني چون: مرحوم آقا ضياء عراقي و آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري اجازه [[اجتهاد]] داشت. به همين خاطر، در زمان كشف حجاب و متحدالشكل شدن، مدركي در اثبات اجتهاد خود ارائه داد و آنان نيز جوازي صادر كردند. متن نامه شماره 150 وزارت داخله بدين شرح بود: «شماره 150 ورقه تصديق وزارت داخله - آقاي سيد مرتضي هندي (پسنديده)، مقيم خمينِ كمره، بر طبق اجازه حضرتين آقاي حاج شيخ عبدالكريم حائري و آقاي ضياءالدين نجفي دامت بركاته و تصديق اهالي، مطابق فقره 1 و 4 از ماده 2 قانون متحدالشكل بودن البسه، در پوشيدن لباس روحانيت مجاز خواهد بود. تاريخ 14/2/1309».<ref> خمين در گذر تاريخ، محمدجواد مرادي نيا، 1380، ص 118 و 119.</ref>
+
ملاقات های مکرر ایشان با [[سید ابوالقاسم کاشانی|آیت الله کاشانی]] و سران نهضت ملی نفت، نشان دهنده آن است که ایشان نیز همانند برادرش [[امام خمینی]]، تحولات سیاسی را پیگیری می‌کرده است.<ref> روزنامه اطلاعات، ویژه‌نامه ۲۶/۸/۱۳۷۵، ص ۱ و ۳ و گلشن ابرار، ج ۲، ص ۵۶۵.</ref> نمونه دیگر، نامه او به [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|آیت الله مرعشی نجفی]] است که در این نامه، دلسوزانه نسبت به دخالت‌های اوقاف در امور مذهبی هشدار می دهد؛ زیرا او دریافته بود که اداره اوقاف حکومت شاه با احداث مدارس علمیه و واگذاری آن به طلاب، می خواهد مدیریت آنان را نیز بر عهده گیرد.<ref> اسناد انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۱۹۹.</ref>
  
'''شاگردان'''
+
آیت الله پسندیده در بیت پدری خود در خمین، زندگی می‌کرد و همین بیت از قدیم محل رجوع مردم بوده و از قداست خاصی برخوردار است. به همین علت، تمامی دستجات عزاداری در ایام سوگواری [[ماه محرم|محرم]]، صبح روز [[روز عاشورا|عاشورا]] از تمام نقاط شهر به سوی این بیت حرکت می کردند و پس از [[مرثیه خوانی|مرثیه خوانی]] و عزاداری در آن، به مسیر خود ادامه می‌دادند. این منزل در ایام مبارزه و انقلاب، محل تشکیل جلسات و انتشار نامه‌ها، پیام‌ها، نوارهای امام خمینی و کانون گرم مبارزه و باعث دلگرمی مردم خمین بود.<ref> خمین در انقلاب، بررسی رخدادهای انقلاب در خمین ۴۰ تا ۵۷، محمدجواد مرادی نیا، اول، ۱۳۷۷، نشر عروج، ص ۲۹ و ۶۷ و خاطرات آیت الله یزدی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اول، ۱۳۸۰، ص ۲۱۷ و ۲۱۸.</ref>
  
آيت الله سيد مرتضي پسنديده، پس از اتمام دروس در اصفهان، به خمين بازگشت و ضمن اقامه [[نماز جماعت]]، حوزه دروس [[فقه]]، [[اصول]]، [[كلام]]، [[منطق]] و نحو را تشكيل داد. البته از شمار شاگردان ايشان اطلاعي دقيق در دست نيست. [[امام خمینی]] قدس سره نيز كتاب هاي منطق و مطول را از برادر بزرگ خود فراگرفت. همچنين ايشان خط زيبايي داشته و امام خميني قدس سره از او سرمشق مي گرفته است.  
+
هرگاه در خمین یکی از فعالان سیاسی انقلاب، دستگیر و زندانی می شد، ایشان از نفوذ خود برای آزادی او استفاده می کرد و بارها موفق به آزادی آنان می شد. از اسناد [[ساواک]] برمی‌آید که روحانیون دیگر خمین به پشتوانه ایشان به فعالیت می‌پرداختند؛ در یکی از اسناد ساواک چنین آمده است: «سید مرتضی پسندیده بین روحانیون مخالف و (امام خمینی) رابط می‌باشد. کلیه دستورات و اعلامیه‌های (امام خمینی) به نحوی از آن ها به پسندیده می‌رسد و از طریق او در سطح کشور اجرا و توزیع می گردد».<ref> جلوه محراب، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۸، ص ۴۴۳.</ref> وی با احداث سینما (که مرکز [[فساد]] بود) در شهر خمین، به شدت مقابله کرد و مخالفت صریح خود را ابراز داشت.<ref> خمین در انقلاب، ص ۸۰، ۱۱۹ و ۳۱۶.</ref>
  
آقاي پسنديده در اين باره مي گويد: «چون خط نستعليق من خوب بود، (امام خميني) نزد من مشق مي كردند؛ به طوري كه خط ايشان با من شبيه بود و اين شباهت به اندازه‌اي بود كه گاهي اتفاق مي افتاد، نصف كاغذ را من مي نوشتم و نصف ديگر را به ايشان مي دادم، مي نوشت و هيچ كس متوجه نمي شد كه صاحب اين خطها دو نفر است».<ref> خاطرات آيت الله پسنديده، ص 50 و روزنامه اطلاعات، ويژه‌نامه، 26/8/1375، ص 1.</ref>
+
'''ایستادگی در برابر چپاول:'''
  
'''تذكر'''
+
پس از سال ۱۳۲۰ ش. که [[ایران|ایران]] به اشغال انگلیس و روس درآمد، تمام امکانات و منابع ایران از قبیل نفت، راه آهن، کارخانجات و... به دست آنان افتاد و اشغالگران برای وابسته نگهداشتن مردم، شروع به خرید اجناس و غلات و ارزاق مردم کردند؛ در حالی که فقر و تنگدستی بیداد می کرد و گرسنگی مردم به حدی رسید که حتی حیوان مرده و هر چیز دیگر را برای مصرف به خانه می‌بردند.
  
شايد در ذهن بسياري اين سؤال مطرح شود كه چگونه نام خانوادگي امام خميني، «مصطفوي» و آقا سيد مرتضي «پسنديده» و آقا نورالدين «هندي» انتخاب شده؛ در حالي كه هر سه برادرند؟ پاسخ اين سؤال را از زبان آيت الله پسنديده مي خوانيم: «در سال 1304 ش. كه فاميل گذاري مي كردند، من فاميل مصطفوي را پيشنهاد دادم، گفتند: نمي شود؛ زيرا مشابه آن هست. هندي را پيشنهاد دادم، قبول نكردند؛ اما گفتند: ممكن است شبهه انگليسي بودن پيش مي‌آيد (چون آن زمان هند، مستعمره انگليس بود). احمدي را پيشنهاد دادم، گفتند: عربي است، نمي شود. چند اسم به تهران فرستادم تا در بين آن ها يكي را انتخاب كنند، «پسنديده» را برگزيدند؛ ولي نام برادر ديگرمان همان هندي ماند و نام امام هم از اول مصطفوي بود».<ref> خاطرات آيت الله پسنديده، ص 53.</ref>
+
آقای پسندیده می‌گوید: «من به عظام الدوله، رئیس دارایی گلپایگان و خمین و خوانسار، گفتم: نمی گذارم این جا تمام غلات و ارزاق مردم را بخرند و تاراج کنند، مگر این که نان محل تأمین شود، اگر مازادی داشت آن وقت بخرند. او هم عیناً گزارش داد. به دنبال آن، دستوری از وزارت کشور مبنی بر تبعید من صادر شد...».<ref> خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۹۳-۹۰.</ref>
  
'''ظلم ستيزي و پيگيري تحولات سياسي و اجتماعي'''
+
هنگامی که [[امام خمینی]] قدس سره رفراندوم اصلاح اراضی را تحریم کرد و علی رغم این تحریم، رژیم شاه این کار را در بهمن ۱۳۴۱ ش. انجام داد، کشاورزان خمین به مخالفت برخاستند و علیه این اقدام طوماری امضاء نمودند که آیت الله پسندیده از عوامل مؤثر این حرکت مردمی بود. در یکی از اسناد ساواک چنین آمده است: «... اخیراً اکثر کشاورزان خمین به تحریک سید مرتضی پسندیده و...، طوماری مبنی بر تحریم اصلاحات ارضی امضاء نموده‌اند، بدیهی است دستگیری این دو نفر در این موقع، اثر تبلیغات سوء آنان را در مورد اصلاحات ارضی خنثی خواهد کرد».<ref> خمین در انقلاب، ص ۲۷.</ref>
  
سيد مرتضي نيز همانند پدر روحيه‌اي ظلم ستيز داشت. هنوز نوجوان بود كه براي دفاع از نواميس مردم در مقابل اشراري كه وابسته به حكومت جور آن زمان بودند، اسلحه بر دوش گرفت و به مبارزه با آنان برخاست. در جريان جنگ جهاني اول نيز براي ايستادگي در برابر قواي متجاوز انگليس تعليمات نظامي ديد و در اردوي نظامي روحانيون منطقه شركت جست. با اين كه روحيه ظلم ستيزي داشت، اما اين باعث نمي شد كه سمتي دولتي (كه به معني ياري دستگاه طاغوت بود) بپذيرد. از اين رو، هنگامي كه از سوي حكومت طاغوتي پهلوي به او پيشنهاد شد تا به اراك برود و محضر شرع (رسيدگي به امور قضايي و...) داير كند، اين پيشنهاد را رد كرد و حاضر به همكاري با دولت نشد.<ref> همان، ص 49.</ref>
+
'''قیام پانزده خرداد:'''
  
در جريان مبارزات با رژيم شاهنشاهي در كلاس درس روحاني مبارز و پاكباخته، شهيد مدرس، شركت مي جست كه اين، به معناي طرفداري از او و آرمان‌هاي او بود. زماني كه كشف حجاب در كشور به اجرا درآمد، به خاطر مخالفت‌هاي پي در پي محاكمه شد.<ref> گلزار مشاهير، ص 22.</ref>
+
قبل از ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ ش. که سال آغاز مبارزات پرشور مردم بر ضد رژیم ستمشاهی است و آن روزها مصادف با ایام [[ماه محرم|محرم]] بود، مانند سال های قبل برای برپایی مراسم سوگواری و تجدید میثاق با امام خمینی، حدود ۲۵۰ نفر از عزاداران، به همراه آیت الله پسندیده از خمین راهی [[قم]] شدند. پس از چندی در عصر پانزدهم خرداد که مصادف با دوازدهم محرم و ایام عاشورا بود، امام خمینی در [[مدرسه فیضیه|مدرسه فیضیه]] قم سخنرانی معروف خود را ایراد کرد و پس از آن دستگیر شد. به دنبال انتشار خبر دستگیری حضرت امام، مردم خمین به قصد تخریب شهربانی به آن جا هجوم بردند که آیت الله پسندیده مردم را از این کار بازداشت؛ اما ایشان طی یک سخنرانی کوبنده، عامل همه این اقدامات را رئیس ساواک و مقامات بالای کشور دانست. پس از سخنرانی، نوار سخنان آتشین امام در ۱۵ خرداد پخش شد.<ref> همان، ص ۳۶، ۳۹-۴۱.</ref>
  
ملاقات هاي مكرر ايشان با آيت الله كاشاني و سران نهضت ملي نفت، نشان دهنده آن است كه ايشان نيز همانند برادرش [[امام خمینی]]، تحولات سياسي را پيگيري مي‌كرده است.<ref> روزنامه اطلاعات، ويژه‌نامه 26/8/1375، ص 1 و 3 و گلشن ابرار، ج 2، ص 565.</ref> نمونه ديگر، نامه او به آيت الله العظمي مرعشي نجفي است كه در اين نامه، دلسوزانه نسبت به دخالت‌هاي اوقاف در امور مذهبي هشدار مي دهد؛ زيرا او دريافته بود كه اداره اوقاف حكومت شاه با احداث مدارس علميه و واگذاري آن به طلاب، مي خواهد مديريت آنان را نيز بر عهده گيرد.<ref> اسناد انقلاب اسلامي، ج 2، ص 199.</ref>
+
به دنبال گزارش ساواک از این واقعه، که در اسناد موجود است،<ref> همان، ص ۴۲.</ref> آیت الله پسندیده به اتهام تحریک مردم خمین در ماجرای دوازدهم محرم (۱۵ خرداد) به دادگاه احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت. یک مأمور ساواک که به صورت ناشناس مراقب امام بود، در گزارش خود نوشته است: «...آقای خمینی می‌گوید: همه می‌دانند که آمدن دستجات از خمین در روزهای سوگواری مسبوق به سابقه بوده؛ به علاوه قبل از ۱۵ خرداد صورت گرفته است. بنابراین، هیچ ربطی به این پرونده ندارد. و اضافه نموده عجیب است از طرفی به من وعده استخلاص و آزادی می‌دهند و از طرف دیگر برادرم را در این باره به دادرسی احضار می کنند...».<ref> همان، ص ۳۹ و ۴۰.</ref>
  
آيت الله پسنديده در بيت پدري خود در خمين، زندگي مي‌كرد و همين بيت از قديم محل رجوع مردم بوده و از قداست خاصي برخوردار است. به همين علت تمامي دستجات عزاداري در ايام سوگواري [[محرم]]، صبح روز عاشورا از تمام نقاط شهر به سوي اين بيت حركت مي كردند و پس از مرثيه خواني و عزاداري در آن، به مسير خود ادامه مي‌دادند. اين منزل در ايام مبارزه و انقلاب، محل تشكيل جلسات و انتشار نامه‌ها، پيام‌ها، نوارهاي امام و كانون گرم مبارزه و باعث دلگرمي مردم خمين بود.<ref> خمين در انقلاب، بررسي رخدادهاي انقلاب در خمين 40 تا 57، محمدجواد مرادي نيا، اول، 1377، نشر عروج، ص 29 و 67 و خاطرات آيت الله يزدي، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، اول، 1380، ص 217 و 218.</ref>
+
'''مدافع مرجعیت امام:'''
  
هرگاه در خمين يكي از فعالان سياسي انقلاب، دستگير و زنداني مي شد، ايشان از نفوذ خود براي آزادي او استفاده مي كرد و بارها موفق به آزادي آنان مي شد. از اسناد ساواك برمي‌آيد كه روحانيون ديگر خمين به پشتوانه ايشان به فعاليت مي‌پرداختند؛ در يكي از اسناد ساواك چنين آمده است: «سيد مرتضي پسنديده بين روحانيون مخالف و (امام خميني) رابط مي‌باشد. كليه دستورات و اعلاميه‌هاي (امام خميني) به نحوي از آن ها به پسنديده مي‌رسد و از طريق او در سطح كشور اجرا و توزيع مي گردد».<ref> جلوه محراب، مركز بررسي اسناد تاريخي، 1378، ص 443.</ref> وي با احداث سينما (كه مركز فساد بود) در شهر خمين، به شدت مقابله كرد و مخالفت صريح خود را ابراز داشت.<ref> خمين در انقلاب، ص 80، 119 و 316.</ref>
+
طبق قانونی که در رژیم شاهنشاهی نیز وجود داشت، [[مرجعیت|مراجع]] از مصونیت قضایی برخوردار بودند. به همین جهت، پس از قیام ۱۵ خرداد و دستگیری [[امام خمینی]]، بسیاری از مراجع و علما، در [[تهران]] اجتماع کردند تا با تأیید [[اجتهاد]] امام، مانع از مقاصد پلید آنان گردند. آیت الله پسندیده نیز به تهران می رود و در همین راستا تقاضای ملاقات با امام - که در زندان پادگان عشرت آباد بسر می‌برد - می‌کند که با چند واسطه موفق به این ملاقات می شود، به شرط آن که در محضر امام از مسایل سیاسی سخن نراند. اما ایشان با زیرکی تمام، با بیان چند جمله ساده هر چه را می خواست به امام منتقل می کند.  
  
'''ايستادگي در برابر چپاول'''
+
ایشان چنین می‌گوید: «(به امام) گفتم: آقای مرعشی سلام رساندند. گفتند: مگر به تهران آمدند؟ گفتم: آری، تازه آمده و در منزل آیت الله خوانساری وارد شدند. گفتم: آقای یاوری و بحرالعلوم هم از رشت آمده بودند، آیت الله آملی سلام رساندند، آقای میلانی هم آمده بودند، سلام رساندند و... تک تک اسامی علما را گفتم که ایشان متوجه جمع شدن آنان گردند، پرسیدم: شهریه طلاب قم وصل شود؟ ایشان گفتند: مانعی ندارد. پرسیدم: آقای آملی ظاهراً تقاضا داشتند، اجازه بدهید بازارهای تهران و شهرستان ها که تعطیل است، باز شود. امام گفتند: مگر تعطیل است؟ گفتم: آری. گفتند: مانعی ندارد. گفتم: حوزه ها هم درس را آغاز کنند؟ گفتند: آری و...».<ref> خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۱۰۲.</ref>
  
پس از سال 1320 ش. كه ايران به اشغال انگليس و روس درآمد، تمام امكانات و منابع ايران از قبيل نفت، راه آهن، كارخانجات و... به دست آنان افتاد و اشغالگران براي وابسته نگهداشتن مردم، شروع به خريد اجناس و غلات و ارزاق مردم كردند؛ در حالي كه فقر و تنگدستي بيداد مي كرد و گرسنگي مردم به حدي رسيد كه حتي حيوان مرده و هر چيز ديگر را براي مصرف به خانه مي‌بردند. خمين نيز در چنين شرايطي بسر مي‌برد.
+
به هرحال، این اجتماع نیز ثمربخش بود و در ۲ مرداد همان سال، اعلامیه مشترک علمای مهاجر به تهران، با ۳۶ امضاء صادر شد که با این اعلامیه [[مرجعیت]] امام ثابت شد و از مصونیت قضایی برخوردار شدند. پس از این اعلامیه، امام آزاد و به خانه ای در داودیه تهران منتقل شدند.<ref> خمین در انقلاب، ص ۵۰.</ref>
  
آقاي پسنديده مي‌گويد: «من به عظام الدوله، رئيس دارايي گلپايگان و خمين و خوانسار، گفتم: نمي گذارم اين جا تمام غلات و ارزاق مردم را بخرند و تاراج كنند، مگر اين كه نان محل تأمين شود، اگر مازادي داشت آن وقت بخرند. او هم عيناً گزارش داد. به دنبال آن، دستوري از وزارت كشور مبني بر تبعيد من صادر شد...».<ref> خاطرات آيت الله پسنديده، ص 93-90.</ref>
+
'''حضور فعال در هنگام تبعید امام:'''
  
هنگامي كه [[امام خمینی]] قدس سره رفراندوم اصلاح اراضي را تحريم كرد و علي رغم اين تحريم، رژيم شاه اين كار را در بهمن 1341 ش. انجام داد، كشاورزان خمين به مخالفت برخاستند و عليه اين اقدام طوماري امضاء نمودند كه آيت الله پسنديده از عوامل مؤثر اين حركت مردمي بود. در يكي از اسناد ساواك چنين آمده است: «...اخيراً اكثر كشاورزان خمين به تحريك سيد مرتضي پسنديده و... طوماري مبني بر تحريم اصلاحات ارضي امضاء نموده‌اند، بديهي است دستگيري اين دو نفر در اين موقع، اثر تبليغات سوء آنان را در مورد اصلاحات ارضي خنثي خواهد كرد».<ref> خمين در انقلاب، ص 27.</ref>
+
رژیم سفاک و خونخوار پهلوی با این تفکر که پس از تبعید امام آتش قیام فروکش خواهد کرد، امام را به تبعید محکوم نمود؛ غافل از این که یاران باوفای او، از جمله برادر ارجمندش، اجازه رسیدن به چنین هدفی را به آنان نخواهند داد. آیت الله پسندیده با فداکارهای بی‌مانند خویش و با وجود فشارهای مستمر رژیم، وکیل تام الاختیار امام و حلقه ارتباط مقلدین و مبارزین با حضرت امام در تبعیدگاه بود و با تحمل رنج‌های فراوان، مانع از آن شد که چراغ بیت امام، که کانون گرم قیام بود، خاموش شود.<ref> ویژنامه اطلاعات ۲۶/۸/۷۵، ص ۱.</ref>
  
'''قيام پانزده خرداد'''
+
ایشان در ایام تبعید امام امت، فعالیت‌های مالی امام و تأمین بودجه مبارزات را برعهده داشت؛ به طور مثال مقداری از هزینه‌های مبارزاتی شهید اندرزگو را تأمین می‌کرد.<ref> حماسه شهید اندرزگو، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۵۰، ۱۳۷۹.</ref> و با کمک مالی به خانواده زندانیان و تبعیدشدگان و پرداخت شهریه امام در حوزه‌های سراسر کشور، بخشی از مسئولیت‌های امام را برعهده داشت.
  
قبل از 15 خرداد سال 1342 ش. كه سال آغاز مبارزات پرشور مردم بر ضد رژيم ستم شاهي است و آن روزها مصادف با ايام [[محرم]] بود، مانند سال هاي قبل براي برپايي مراسم سوگواري و تجديد ميثاق با امام، حدود 250 نفر از عزاداران، به همراه آيت الله پسنديده از خمين راهي قم شدند. پس از چندي در عصر پانزدهم خرداد كه مصادف با دوازدهم محرم و ايام عاشورا بود، امام خميني در مدرسه فيضيه قم سخنراني معروف خود را ايراد كرد و پس از آن دستگير شد. به دنبال انتشار خبر دستگيري حضرت امام، مردم خمين به قصد تخريب شهرباني به آن جا هجوم بردند كه آيت الله پسنديده مردم را از اين كار بازداشت؛ اما ايشان طي يك سخنراني كوبنده، عامل همه اين اقدامات را رئيس ساواك و مقامات بالاي كشور دانست. پس از سخنراني، نوار سخنان آتشين امام در 15 خرداد پخش شد.<ref> همان، ص 36، 39-41.</ref>
+
وی از طریق نامه یا هر طریق ممکن دیگر، همیشه با امام در تماس بود و همه را با تأیید امام انجام می داد. گاهی شدت جو خفقان به حدی می رسید که وجوهات را با رمز دریافت می نمود و با همان رمز جهت مصرف را نیز می فهمید.<ref> خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اول، ۱۳۷۶، ص ۸۰.</ref>
  
به دنبال گزارش ساواك از اين واقعه، كه در اسناد موجود است،<ref> همان، ص 42.</ref> آيت الله پسنديده به اتهام تحريك مردم خمين در ماجراي دوازدهم محرم (15 خرداد) به دادگاه احضار شد و مورد بازجويي قرار گرفت. يك مأمور ساواك كه به صورت ناشناس مراقب امام بود، در گزارش خود نوشته است: «...آقاي خميني مي‌گويد: همه مي‌دانند كه آمدن دستجات از خمين در روزهاي سوگواري مسبوق به سابقه بوده؛ به علاوه قبل از 15 خرداد صورت گرفته است. بنابراين، هيچ ربطي به اين پرونده ندارد. و اضافه نموده عجيب است از طرفي به من وعده استخلاص و آزادي مي‌دهند و از طرف ديگر برادرم را در اين باره به دادرسي احضار مي كنند...».<ref> همان، ص 39 و 40.</ref>
+
آیت الله پسندیده علاوه بر ارتباط با توده مردم، با علمای حوزه نیز ارتباط داشت. این امر از آن جا اهمیت می‌یابد که وی در این ارتباط ها، آنان را از وقایع آگاه می‌ساخت. به عنوان نمونه پس از تبعید به خمین، طی نامه‌ای موضوع را به اطلاع آیت الله العظمی مرعشی رساند. نامبرده با [[سید محمدهادی میلانی|آیت الله میلانی]] نیز مکاتبه داشت؛ آیت الله میلانی در نامه ای در مورد تبعید امام با ایشان ابراز همدردی می کند و چنین می نویسد: «آقای اخوی محترمتان حضرت آیت الله خمینی بر حسب وظیفه‌ای که از طرف [[پیامبر اسلام|پیغمبر اکرم]] و [[ائمه اطهار|ائمه هدی]] علیهم السلام داشت، رفتار نمود و به حکم قوانین مملکتی که برای طراز اول از مجتهدین است، آن چه را که صلاح این مملکت است بگویند، بیان کرد».<ref> نهضت روحانیون ایران، علی دوانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، دوم، ۱۳۷۷، ص ۶۵ و اسناد انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۱۹۹.</ref>
  
'''مدافع مرجعيت امام'''
+
'''تبعید:'''
  
طبق قانوني كه در رژيم شاهنشاهي نيز وجود داشت، مراجع از مصونيت قضايي برخوردار بودند. به همين جهت، پس از قيام 15 خرداد و دستگيري امام، بسياري از مراجع و علما، در تهران اجتماع كردند تا با تأييد [[اجتهاد]] امام، مانع از مقاصد پليد آنان گردند. آيت الله پسنديده نيز به تهران مي رود و در همين راستا تقاضاي ملاقات با امام - كه در زندان پادگان عشرت آباد بسر مي‌برد - مي‌كند كه با چند واسطه موفق به اين ملاقات مي شود، به شرط آن كه در محضر امام از مسايل سياسي سخن نراند. اما ايشان با زيركي تمام، با بيان چند جمله ساده هر چه را مي خواست به امام منتقل مي كند.  
+
تأثیر فعالیت‌های آیت الله پسندیده موجب شد که رژیم شاه ایشان را، که در منزل امام سکونت داشت، تحت مراقبت شدید قرار دهند و علناً به بازجویی از مراجعین و جلوگیری از رفت و آمد مردم بپردازند. اما فعالیت‌های او موجب شد که وی را به خمین تبعید و در منزلش محصور کنند. وی پس از مدتی، بی اعتنا به حکم تبعید، به [[قم]] مراجعت و فعالیت های خود را مجدداً آغاز کرد که این بار به اتهام برپایی مراسم سوگواری در منزل امام، دستگیر و دوباره به خمین تبعید شد؛ اما پس از مدتی مجدداً بدون توجه به حکم تبعید، راهی قم شد که این بار نیز در ۲۲ اردیبهشت سال ۵۷، (در سن ۸۳ یا سالگی) دستگیر و به سه سال تبعید در شهر کویری انارک محکوم و بدان جا اعزام شد؛ ولی برای چندمین بار با نادیده گرفتن حکم تبعید، به قم بازگشت. پس از چندی بار دیگر دستگیر و به دارانِ [[اصفهان]] تبعید شد و این بار با پیام [[امام خمینی]] قدس سره مبنی بر این که تبعیدیان به حکم تبعید اعتنا نکنند و به شهر خود بازگردند، ایشان نیز بلافاصله روانه قم شدند.
  
ايشان چنين مي‌گويد: «(به امام) گفتم: آقاي مرعشي سلام رساندند. گفتند: مگر به تهران آمدند؟ گفتم: آري، تازه آمده و در منزل آيت الله خوانساري وارد شدند. گفتم: آقاي ياوري و بحرالعلوم هم از رشت آمده بودند، آيت الله آملي سلام رساندند، آقاي ميلاني هم آمده بودند، سلام رساندند و... تك تك اسامي علما را گفتم كه ايشان متوجه جمع شدن آنان گردند، پرسيدم: شهريه طلاب قم وصل شود؟ ايشان گفتند: مانعي ندارد. پرسيدم: آقاي آملي ظاهراً تقاضا داشتند، اجازه بدهيد بازارهاي تهران و شهرستان ها كه تعطيل است، باز شود. امام گفتند: مگر تعطيل است؟ گفتم: آري. گفتند: مانعي ندارد. گفتم: حوزه ها هم درس را آغاز كنند؟ گفتند: آري و...».<ref> خاطرات آيت الله پسنديده، ص 102.</ref>
+
'''پس از پیروزی انقلاب:'''
  
به هرحال، اين اجتماع نيز ثمربخش بود و در 2 مرداد همان سال، اعلاميه مشترك علماي مهاجر به تهران، با 36 امضاء صادر شد كه با اين اعلاميه مرجعيت امام ثابت شد و از مصونيت قضايي برخوردار شدند. پس از اين اعلاميه، امام آزاد و به خانه اي در داوديه تهران منتقل شدند.<ref> خمين در انقلاب، ص 50.</ref>
+
مرحوم آیت الله پسندیده، پس از پیروزی انقلاب اسلامی علی رغم مبارزات مستمر و مراتب علم و تجربه، همچون گذشته افتخار وکالت امام خمینی را در امور شرعی مردم، بر هر سمت و امتیازی ترجیح داد و در این سال‌ها، بی هیچ ادعا و توقعی و بدون کمترین تغییر در مواضع و شیوه زندگی خویش، همان مسیر روشن گذشته را تعقیب نمود.<ref> ویژه‌نامه اطلاعات، ص ۱.</ref>
  
'''حضور فعال در هنگام تبعيد امام'''
+
==رابطه امام و آیت‌الله پسندیده==
  
رژيم سفاك و خونخوار پهلوي با اين تفكر كه پس از تبعيد امام آتش قيام فروكش خواهد كرد، امام را به تبعيد محكوم نمود؛ غافل از اين كه ياران باوفاي او، از جمله برادر ارجمندش، اجازه رسيدن به چنين هدفي را به آنان نخواهند داد. آيت الله پسنديده با فداكارهاي بي‌مانند خويش و با وجود فشارهاي مستمر رژيم، وكيل تام الاختيار امام و حلقه ارتباط مقلدين و مبارزين با حضرت امام در تبعيدگاه بود و با تحمل رنج‌هاي فراوان، مانع از آن شد كه چراغ بيت امام، كه كانون گرم قيام بود، خاموش شود.<ref> ويژنامه اطلاعات 26/8/75، ص 1.</ref>
+
ارتباط دیرین و مستمر [[امام خمینی]] با وی و اعتماد امام به [[صداقت]] و درستکاری وی، باعث شد که هیچ کس به اندازه او در انتقال اخبار و گزارش مسائل مختلف قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با امام خمینی قدس سره مکاتبه نداشته باشد. تعداد نامه‌ها و گزارش‌های موجود بیش از هزار مورد است که با مهر و محبتی خاص نگاشته شده است. یکی از نامه‌ها که نشانگر اعتماد امام خمینی قدس سره به مرحوم آقای پسندیده است، نامه ذیل است:
  
ايشان در ايام تبعيد امام امت فعاليت‌هاي مالي امام و تأمين بودجه مبارزات را برعهده داشت؛ به طور مثال مقداري از هزينه‌هاي مبارزاتي شهيد اندرزگو را تأمين مي‌كرد.<ref> حماسه شهيد اندرزگو، مركز اسناد انقلاب اسلامي، ص 50، 1379.</ref> و با كمك مالي به خانواده زندانيان و تبعيدشدگان و پرداخت شهريه امام در حوزه‌هاي سراسر كشور، بخشي از مسئوليت‌هاي امام را برعهده داشت.
+
«بسم الله الرحمن الرحیم. چون در این اوقات وصول قبوض وجوه به اینجانب و ایصال صاحبان وجوه بسیار مشکل است، لهذا به جمیع اهالی محترم [[ایران|ایران]] و [[افغانستان]] و [[پاکستان|پاکستان]] و سایر بلاد اعلام می‌نماید که مهر و امضای حضرت مستطاب حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سید مرتضی پسندیده دامت برکاته اخوی معظم اینجانب و وکیل من در این امور به منزله مهر و امضای اینجانب است و مؤمنین هر چه وجوه از هر باب به معظم له برسانند، مورد قبول اینجانب است و بریء الذّمه می شوند و محتاج به مهر و امضای اینجانب نیستند. والسلام علی المؤمنین و عبادالله الصالحین، ۲۰ شهر [[جمادی الثانی]] ۱۳۹۵».
  
وي از طريق نامه يا هر طريق ممكن ديگر، هميشه با امام در تماس بود و همه را با تأييد امام انجام مي داد. گاهي شدت جو خفقان به حدي مي رسيد كه وجوهات را با رمز دريافت مي نمود و با همان رمز جهت مصرف را نيز مي فهميد.<ref> خاطرات و مبارزات شهيد محلاتي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، اول، 1376، ص 80.</ref>
+
امام همیشه در نامه هایی که برای اعضای خانواده می نوشت، بر مراقبت از آیت الله پسندیده تأکید می کرد و ایشان را با لفظ «حضرت آقا» نام می‌برد. حتی هنگامی که وی به انارک تبعید شده بود، امام از طرق مختلف جویای حال برادر بزرگوارش بود؛ از جمله در نامه‌ای می‌نویسد: «...خدمت حضرت حجت الاسلام والمسلمین عم مکرم سلام برسانید. برای ایشان نگران هستم. می ترسم این رفت و آمد برای مزاج ایشان ناراحتی تولید کند و موجب استراحت ایشان در [[قم]] نباشد.» آیت الله پسندیده نیز در بیشتر نامه‌های رسمی، امام را با «روحی فداک» یا «جعلت فداک» خطاب می‌کرد که این نکته، نشانگر ایمان عمیق وی به امام است.<ref> نشریه حضور، ش ۱۷، پاییز ۱۳۷۵، ص ۳۴۶ و ۳۴۷.</ref>
  
آيت الله پسنديده علاوه بر ارتباط با توده مردم، با علماي حوزه نيز ارتباط داشت. اين امر از آن جا اهميت مي‌يابد كه وي در اين ارتباط ها، آنان را از وقايع آگاه مي‌ساخت. به عنوان نمونه پس از تبعيد به خمين، طي نامه‌اي موضوع را به اطلاع آيت الله العظمي مرعشي رساند. نامبرده با آيت الله ميلاني نيز مكاتبه داشت؛ آيت الله ميلاني در نامه اي در مورد تبعيد امام با ايشان ابراز همدردي مي كند و چنين مي نويسد: «آقاي اخوي محترمتان حضرت آيت الله خميني بر حسب وظيفه‌اي كه از طرف پيغمبر اكرم و ائمه هدي علیهم السلام داشت و رفتار نمود و به حكم قوانين مملكتي كه براي طراز اول از مجتهدين است، آن چه را كه صلاح اين مملكت است بگويند، بيان كرد».<ref> نهضت روحانيون ايران، علي دواني، مركز اسناد انقلاب اسلامي، دوم، 1377، ص 65 و اسناد انقلاب اسلامي، ج 2، ص 199.</ref>
+
از لابه‌لای سخنان گذشته این نکته بدست می‌آید که آیت الله پسندیده، به ویژه در امور سیاسی، به دیدگاه‌های امام توجه داشت. وی نظرات خود را صریحاً بیان می‌کرد و از امام نیز نظرخواهی می کرد و به آن چه امام تشخیص می داد، احترام می گذاشت.<ref> ویژه‌نامه اطلاعات، ۲۶/۸/۷۵، ص ۲.</ref> و حتی نظر امام را بر نظر خود مقدم می‌داشت.
  
'''تبعيد'''
+
خانم زهرا مصطفوی (دختر امام) درباره احترام امام به آیت الله پسندیده چنین می‌گوید: «حضرت امام برای دو نفر به طور خاص احترام می‌گذاشتند، چنانچه بارز بود: یکی برای خانم و یکی برای آقای پسندیده. وقتی اطلاع می‌دادند که آقای پسندیده تشریف آورده‌اند، امام به صورت خاصی به استقبال ایشان می رفتند. وقتی از امام می پرسیدیم که به چه دلیل این قدر به آقای پسندیده احترام می‌گذارید؟ می‌فرمودند: شما نمی‌دانید! آقای پسندیده نسبت به من، هم سِمَت پدری دارند و هم سمت استادی. امام مکرراً می‌فرمودند که: اگر آقای پسندیده نبودند، من نمی‌توانستم درسم را به این راحتی ادامه بدهم؛ زیرا ایشان بدون آن که من دغدغه زندگی را داشته باشم، زندگی مرا با نظارت بر اموال خمین اداره می کردند».<ref> ویژه‌نامه اطلاعات، ۲۶/۸/۷۵، ص ۴.</ref>
  
تأثير فعاليت‌هاي آيت الله پسنديده موجب شد كه رژيم شاه ايشان را، كه در منزل امام سكونت داشت، تحت مراقبت شديد قرار دهند و علناً به بازجويي از مراجعين و جلوگيري از رفت و آمد مردم بپردازند. اما فعاليت‌هاي او موجب شد كه وي را به خمين تبعيد و در منزلش محصور كنند. وي پس از مدتي، بي اعتنا به حكم تبعيد، به قم مراجعت و فعاليت هاي خود را مجدداً آغاز كرد كه اين بار به اتهام برپايي مراسم سوگواري در منزل امام، دستگير و دوباره به خمين تبعيد شد؛ اما پس از مدتي مجدداً بدون توجه به حكم تبعيد، راهي [[قم]] شد كه اين بار نيز دستگير و به سه سال تبعيد در شهر كويري انارك محكوم و بدان جا اعزام شد؛ ولي براي چندمين بار با ناديده گرفتن حكم تبعيد، به قم بازگشت. پس از چندي بار ديگر دستگير و به دارانِ اصفهان تبعيد شد و اين بار با پيام [[امام خمینی]] قدس سره مبني بر اين كه تبعيديان به حكم تبعيد اعتنا نكنند و به شهر خود بازگردند، ايشان نيز بلافاصله روانه قم شدند.
+
==خصوصیات اخلاقی==
  
'''تأثير حضور در انارك'''
+
با وجود این که ایشان وکیل تام الاختیار امام خمینی در وجوه شرعی بود، هیچ گاه از این اموال استفاده نکرد. هنگامی که امام مبلغی پول برای ایشان ارسال کردند، ایشان پیغام داد که اگر از وجوه شرعی است، قبول نمی کنم. لذا امام از اموال شخصی خود برای ایشان مبلغی را فرستادند. از خصوصیات دیگر ایشان انس با [[قرآن]] و کثرت تلاوت آن بود.<ref> ویژه‌نامه اطلاعات، ۲۶/۸/۷۵، ص ۳.</ref>
  
انارك يكي از نقاط بدآب و هواي كوير طبس و نايين است. تبعيد ايشان به اين شهر در 22 ارديبهشت سال 57، در سن 83 يا 84 سالگي رخ داد. اخلاق و صبر و استقامت وي در تبعيد، چنان بود كه بسياري تحت تأثير رفتار او قرار مي‌گرفتند.
+
آیت الله توسلی: «ایشان فردی بودند بسیار مؤدب. در زمانی که در خمین بودند، هیچ گاه نبود کسی بر ایشان وارد شود و بدون عبا و عمامه در مجلس، و اگر چه ملاقات کننده یک نفر باشد، حاضر شوند. از جهت نظافت نیز کمتر کسی را نظیر ایشان دیدم».
  
آقاي كشاورز (نوه ايشان) مي‌گويد: «ايشان در يك بالاخانه خيلي محقر زندگي مي كرد. وقتي وارد شديم و من حالت ايشان را اين گونه ديدم، اشك به چشمانم دويد. آقا كه من را اين گونه ديده بودند، فرمودند: شما چرا ناراحت شديد؟ و آقاي پسنديده در حالي سخن مي گفت كه محكم و قرص ايستاده بود. ايشان در مدتي كه در آن جا بود تأثير زيادي بر مردم آن ديار گذاشت؛ به حدي كه روزي مادر بخشدار كه آقا را در خيابان مشاهده كرد، به ايشان احترام فراواني كرد. روزي نيز همسر رياست پاسگاه انارك در حالي كه به شدت مي‌گريست و متأثر بود، گفت: ما دار و دسته يزيد و شمر هستيم و دار و دسته [[امام حسين]] علیه السلام را زنداني كرده‌ايم. و مداوماً مي‌گفت: اگر لباسي داريد، من مي شويم و اگر كاري داريد، برايتان انجام مي دهم».<ref> نشريه حضور، ش 17، پاييز 1375، ص 359، (با اندكي تغيير).</ref>
+
آیت الله استادی: «وقار، اصالت، دقت، و دیانت، تیزهوشی و آگاهی های فراوان سیاسی، بی توجهی در جهات مادی و خلاصه، آقایی و بزرگواری امام امت را می‌توانستیم در او ببینیم».
  
آيت الله پسنديده در ايام حبس و تبعيد امام، بارها به دادگاه فرمايشي نظامي احضار و محاكمه شد؛ حتي در بعضي موارد اجازه [[نماز]] خواندن به وي را هم نمي‌دادند.<ref> ويژه‌نامه اطلاعات 26/8/75، ص 1 و روزشمار انقلاب اسلامي، ج 3، ص 309.</ref>
+
محمدرضا پسندیده (فرزند ایشان): «افرادی که گرفتاری پیدا می کردند از هر جهت، خدمت آقا می‌رسیدند و آقا نسبت به همه در حدی که می‌توانستند، کمک می کردند و عمدتاً نامه‌هایی را ایشان می‌نوشتند برای رفع گرفتاری افراد».<ref> نشریه حضور، ش ۱۷، پاییز ۱۳۷۵، ص ۳۵۸-۳۵۶.</ref>
  
'''پس از پيروزي'''
+
آیت الله مسعودی خمینی: «ایشان از افراد بسیار صبور و شکیبا بودند... حتی فرزند و پسر بزرگ ایشان که در راه [[اسلام]] از بین رفت، ایشان کوچکترین گله‌ای نداشت. آیت الله پسندیده از متانت خاصی برخوردار بود. از هر کس، کوچکتر و بزرگتر با احترام و ادب پذیرایی می‌کرد. ایشان به تجملات بی اعتنا بود».<ref> همان، ص ۳۶۱.</ref>
  
مرحوم آيت الله پسنديده، پس از پيروزي انقلاب اسلامي علي رغم مبارزات مستمر و مراتب علم و تجربه، همچون گذشته افتخار وكالت امام خميني را در امور شرعي مردم، بر هر سمت و امتيازي ترجيح داد و در اين سال‌ها بي هيچ ادعا و توقعي و بدون كمترين تغيير در مواضع و شيوه زندگي خويش، همان مسير روشن گذشته را تعقيب نمود.<ref> ويژه‌نامه اطلاعات، ص 1.</ref>
+
==وفات==
  
'''فرزندان'''
+
آیت الله پسندیده پس از سپری کردن عمری طولانی در راه تحصیل و مبارزه علیه استعمار و استبداد و خدمت به انقلاب و مردم ایران، در شب اول ماه [[رجب]] ۱۴۱۷ ق. (۲۳ آبان سال ۱۳۷۵ ش) دار فانی را وداع گفت.<ref> روزنامه اطلاعات، ۲۳/۸/۷۵.</ref> مرحوم [[آیت الله محمدتقی بهجت|آیت الله العظمی بهجت]] بر پیکر پاک این مرد الهی [[نماز میت|نماز]] گزارد. آن گاه بدن پاک وی در [[حرم حضرت معصومه علیها السلام|حرم مطهر حضرت معصومه]] سلام الله علیها، مسجد بالاسر به خاک سپرده شد.<ref> نشریه حضور، ش ۱۷، پاییز ۱۳۷۵، ص ۳۶۳.</ref>
  
وي داراي سه پسر به نام‌هاي ناصر، محمدرضا و تقي<ref> رازتوفان، يادنامه آيت الله سيد مصطفي خميني، واحد پژوهش هاي تاريخي، بنياد انقلاب اسلامي و نشر ذره، 1376، ص 94.</ref> و يك دختر به نام بدرالسادات است. داماد ايشان مرحوم حاج علي بهرامي پوري بود.<ref> خمين در گذر تاريخ، ص 17.</ref> از فرزندان ايشان فقط آقا ناصر از دنيا رفته است. البته [[مرگ]] وي مشكوك است و احتمال مي رود كه به دست ايادي رژيم سفاك شاهنشاهي به قتل رسيده باشد.<ref> مصاحبه با آقاي قرهي.</ref>
+
==پانویس==
 
+
<references />
بعد از وفات وي، مجلس بزرگداشتي در تاريخ 24/6/1350 برگزار شد. در اين مجلس مرحوم فلسفي سخنراني كوبنده‌اي بر ضد سياست‌هاي خصمانه شاه عليه دين، ايراد كرد.<ref> خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفي، مركز اسناد انقلاب اسلامي، اول، 1376، ص 321.</ref> امام قدس سره نيز مراسم بزرگداشتي همزمان در [[نجف]] اشرف برگزار كرد.<ref> مصاحبه با آقاي قرهي.</ref>
+
==منابع==
 
 
'''رابطه امام و آيت الله پسنديده'''
 
 
 
ارتباط ديرين و مستمر امام با وي و اعتماد امام به [[صداقت]] و درستكاري وي، باعث شد كه هيچ كس به اندازه او در انتقال اخبار و گزارش مسائل مختلف قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي با امام خميني قدس سره مكاتبه نداشته باشد. تعداد نامه‌ها و گزارش‌هاي موجود بيش از هزار مورد است كه با مهر و محبتي خاص نگاشته شده است. يكي از نامه‌ها كه نشانگر اعتماد امام خميني قدس سره به مرحوم آقاي پسنديده است، نامه ذيل است:
 
 
 
«بسم الله الرحمن الرحيم. چون در اين اوقات وصول قبوض وجوه به اينجانب و ايصال صاحبان وجوه بسيار مشكل است، لهذا به جميع اهالي محترم ايران و افغانستان و پاكستان و ساير بلاد اعلام مي‌نمايد كه مهر و امضاي حضرت مستطاب حجت الاسلام والمسلمين آقاي حاج سيد مرتضي پسنديده دامت بركاته اخوي معظم اينجانب و وكيل من در اين امور به منزله مهر و امضاي اينجانب است و مؤمنين هر چه وجوه از هر باب به معظم له برسانند، مورد قبول اينجانب است و بريئي الذّمه مي شوند و محتاج به مهر و امضاي اينجانب نيستند. والسلام علي المؤمنين و عبادالله الصالحين، 20 شهر [[جمادی الثانی]] 1395».
 
 
 
امام هميشه در نامه هايي كه براي اعضاي خانواده مي نوشت، بر مراقبت از آيت الله پسنديده تأكيد مي كرد و ايشان را با لفظ «حضرت آقا» نام مي‌برد. حتي هنگامي كه وي به انارك تبعيد شده بود، امام از طرق مختلف جوياي حال برادر بزرگوارش بود؛ از جمله در نامه‌اي مي‌نويسد: «...خدمت حضرت حجت الاسلام والمسلمين عم مكرم سلام برسانيد. براي ايشان نگران هستم. مي ترسم اين رفت و آمد براي مزاج ايشان ناراحتي توليد كند و موجب استراحت ايشان در [[قم]] نباشد.» آيت الله پسنديده نيز در بيشتر نامه‌هاي رسمي، امام را با «روحي فداك» يا «جعلت فداك» خطاب مي‌كرد كه اين نكته، نشانگر [[ايمان]] عميق وي به امام است.<ref> نشريه حضور، ش 17، پاييز 1375، ص 346 و 347.</ref>
 
 
 
از لابه‌لاي سخنان گذشته اين نكته بدست مي‌آيد كه آيت الله پسنديده، به ويژه در امور سياسي، به ديدگاه‌هاي امام توجه داشت. وي نظرات خود را صريحاً بيان مي‌كرد و از امام نيز نظرخواهي مي كرد و به آن چه امام تشخيص مي داد، احترام مي گذاشت.<ref> ويژه‌نامه اطلاعات، 26/8/75، ص 2.</ref> و حتي نظر امام را بر نظر خود مقدم مي‌داشت؛ به عنوان نمونه بعضي اعضاي جبهه ملي يا نهضت آزادي به ملاقات آقاي پسنديده مي‌رفتند؛ اما پس از چندي، آنان را به حضور نمي‌پذيرد و مي‌گويد: «براي اين كه آقا (امام) ميلشان نيست كه آن ها را من ارتباط داشته باشند، فهميدم كه اين ها خيلي نسبت به آقا تسليم نيستند».<ref> نشريه حضور، ش 17، پاييز 1375، ص 360.</ref> و همچنين بر اثر منع حضرت امام، ايشان علي اميني را به خانه راه نداد.<ref> زبان گوياي اسلام، ص 674.</ref>
 
 
 
خانم زهرا مصطفوي (دختر امام) درباره احترام امام به آيت الله پسنديده چنين مي‌گويد: «حضرت امام براي دو نفر به طور خاص احترام مي‌گذاشتند، چنانچه بارز بود: يكي براي خانم و يكي براي آقاي پسنديده. وقتي اطلاع مي‌دادند كه آقاي پسنديده تشريف آورده‌اند، امام به صورت خاصي به استقبال ايشان مي رفتند. وقتي از امام مي پرسيديم كه به چه دليل اين قدر به آقاي پسنديده احترام مي‌گذاريد؟ مي‌فرمودند: شما نمي‌دانيد! آقاي پسنديده نسبت به من، هم سِمَت پدري دارند و هم سمت استادي. امام مكرراً مي‌فرمودند كه: اگر آقاي پسنديده نبودند، من نمي‌توانستم درسم را به اين راحتي ادامه بدهم؛ زيرا ايشان بدون آن كه من دغدغه زندگي را داشته باشم، زندگي مرا با نظارت بر اموال خمين اداره مي كردند».<ref> ويژه‌نامه اطلاعات، 26/8/75، ص 4.</ref>
 
 
 
امام هيچ گاه جلوتر از برادر راه نمي‌رفت؛ به گفته آقاي پسنديده، امام فقط دوبار جلوتر حركت كرد كه آن هم علت داشت. در واقعه زير اوج احترام امام به برادرش نمايان است: هنگامي كه هواپيماي حامل امام در سال 57 در فرودگاه مهرآباد به زمين نشست، آقاي پسنديده به داخل هواپيما مي رود تا احوال امام را بپرسد. هنگام پياده شدن، امام حاضر نمي شود كه جلوتر از برادرش از پلكان هواپيما پياده شود. از اين رو، ابتدا آقاي پسنديده از هواپيما پايين مي‌آيد و سپس امام به جمع ملت عزيز ايران مي‌پيوندد.<ref> نشريه حضور، ش 17، پاييز 1375، ص 362.</ref>
 
 
 
'''خصوصيات اخلاقي'''
 
 
 
با وجود اين كه ايشان وكيل تام الاختيار امام در وجوه شرعي بود، هيچ گاه از اين اموال استفاده نكرد. هنگامي كه امام مبلغي پول براي ايشان ارسال كردند، ايشان پيغام داد كه اگر از وجوه شرعي است، قبول نمي كنم. لذا امام از اموال شخصي خود براي ايشان مبلغي را فرستادند. از خصوصيات ديگر ايشان انس با [[قرآن]] و كثرت تلاوت آن بود. سجاده ايشان چه در [[قم]] و چه در جماران هميشه پهن بود. ميان هر نمازي، قسمتي از وقت خود را به قرائت قرآن مي‌گذراند.<ref> ويژه‌نامه اطلاعات، 26/8/75، ص 3.</ref>
 
 
 
'''آيت الله پسنديده از منظر ديگران'''
 
 
 
آيت الله توسلي: «ايشان فردي بودند بسيار مؤدب. در زماني كه در خمين بودند، هيچ گاه نبود كسي بر ايشان وارد شود و بدون عبا و عمامه در مجلس، و اگر چه ملاقات كننده يك نفر باشد، حاضر شوند. از جهت نظافت نيز كمتر كسي را نظير ايشان ديدم».
 
 
 
آيت الله استادي: «وقار، اصالت، دقت، و ديانت، تيزهوشي و آگاهي هاي فراوان سياسي، بي توجهي در جهات مادي و خلاصه، آقايي و بزرگواري امام امت را مي‌توانستيم در او ببينيم».
 
 
 
محمدرضا پسنديده (فرزند ايشان): «افرادي كه گرفتاري پيدا مي كردند از هر جهت، خدمت آقا مي‌رسيدند و آقا نسبت به همه در حدي كه مي‌توانستند، كمك مي كردند و عمدتاً نامه‌هايي را ايشان مي‌نوشتند براي رفع گرفتاري افراد. در مرقوماتي كه داشتند يك دفعه خدمت امام گفته بودند كه آقا از اين توصيه‌ها مي كنند. حضرت امام فرمودند كه آقا! شنيدم كه سفارش براي افراد مي‌رسد؟ ايشان گفتند: در نامه‌ها هميشه سفارش به رعايت قانون و [[حق]] و شرع است؛ يعني به آن كس كه مي‌نويسند، شما مطابق با قانون و شرع نسبت به اين كار رسيدگي بكنيد، توجه بكنيد. امام فرمودند كه: خوب، اين اشكال ندارد.
 
 
 
از خصوصيات ديگر ايشان تحمل خارج از اندازه ماها بود. آقا خيلي تحملشان زياد بود، چه تحمل روحي و رواني، چه تحمل جسمي؛ نمي شد يك وقتي از ايشان احوالي بپرسيد، در عين ناراحتي جسمي شديد، ناراحتي شان را ابراز كنند. مي گفتند: نه، الحمدلله خوبه. همين اواخر پايشان هم شكسته بود، استخوان انتهاي ران جدا شده بود، اصلاً شكايت نمي كردند، گله نمي كردند، اظهار درد نمي كردند».<ref> نشريه حضور، ش 17، پاييز 1375، ص 358-356.</ref>
 
  
آيت الله مسعودي خميني: «ايشان از افراد بسيار صبور و شكيبا بودند... حتي فرزند و پسر بزرگ ايشان كه در راه [[اسلام]] از بين رفت، ايشان كوچكترين گله‌اي نداشت. آيت الله پسنديده از متانت خاصي برخوردار بود. از هر كس، كوچكتر و بزرگتر با احترام و ادب پذيرايي مي‌كرد. ايشان به تجملات بي اعتنا بود. در سال 1340 ش. من ديده بودم يك چمدان كوچك داشت كه همراه مي برد و مي‌آورد. تا آخر عمر همان چمدان را داشت و با آن كه مندرس شده بود، مي‌گفت: لزومي ندارد كه عوض شود. در عين حالي كه وجوهات زيادي از امام در دست ايشان بود».<ref> همان، ص 361.</ref>
+
*مهدی احمدی، "سید مرتضی پسندیده"، [[ستارگان حرم (کتاب)|ستارگان حرم]]، جلد ۱۳، صفحه ۱۸۷-۲۰۸.
  
آقاي قرهي: «باوجود اين كه سن ايشان نزديك 90 سال بود، هيچ گاه قبل از [[نماز]] [[افطار]] نمي‌كرد».<ref> مصاحبه با آقاي قرهي.</ref>
+
==آرشیو عکس و تصویر==
 
+
<gallery mode="packed" heights="170">
'''غروب'''
+
پرونده:ابوالقاسم خزعلی (5).jpg|از راست: [[امام خمینی|سید روح الله موسوی مصطفوی خمینی]]، سید مرتضی پسندیده، شهید [[سید محمدعلی قاضی طباطبائی]]، شهید [[شهید آیت الله حسین غفاری|حسین غفاری]] و [[ابوالقاسم خزعلی]]
 
+
پرونده:محمد فاضل لنكرانی (22).jpg|از راست: سید مرتضی پسندیده، [[آیت الله محمدفاضل لنکرانی|محمد موحدی]] (فاضل لنكرانی)، حسین راستی کاشانی،[[محمدمهدی ربانی املشی|محمدمهدی ربانی رانکوهی (املشی)]] و محمد دانش زاده قمی (مومن)
آيت الله پسنديده پس از سپري كردن عمري طولاني در راه تحصيل و مبارزه عليه استعمار و استبداد و خدمت به انقلاب و مردم ايران، شب چهارشنبه، شب اول ماه [[رجب]] 1417 ق. مصادف با 23 آبان سال 1375 ش. در سن 104 سالگي دارفاني را وداع گفت و به ملكوت اعلي پيوست.<ref> روزنامه اطلاعات، 23/8/75.</ref>
+
پرونده:پسندیده (4).jpg|سید مرتضی پسندیده و شهید محمدحسن شریف قنوتی
 
+
پرونده:پسندیده (3).jpg|alt=آیت الله پسندیده و آیت الله العظمی مکارم شیرازی|از راست: سید هادی خسروشاهی، [[ناصر مکارم شیرازی]] و سید مرتضی پسندیده
'''پيام مقام معظم رهبري حفظه الله'''
+
پرونده:پسندیده (1).jpg|alt=آیت الله پسندیده و آیت الله العظمی مرعشی نجفی|از راست: سید مرتضی پسندیده، [[محمدرضا مهدوی کنی]] و [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|سید شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی]]
 
+
پرونده:پسندیده (2).jpg|alt=آیت الله پسندیده و رهبری|از راست: [[سید علی حسینی خامنه ای]]، سید مرتضی پسندیده، ناشناس، [[سید احمد خمینی|سید احمد موسوی مصطفوی خمینی]] و ناشناس
پس از اين حادثه غم‌انگيز، مقام معظم رهبري پيامي به اين شرح صادر كردند: «بسم الله الرحمن الرحيم. انّا لله و انّا اليه راجعون. برادر بزرگ و بزرگوار امام راحل عظيم الشأن: جناب حجت الاسلام آقاي حاج سيد مرتضي پسنديده پس از عمر بابركتي كه يكسره بر [[تقوا]] و پاكدامني سپري شد، به ديار باقي و ديدار احبه و اولياء شتافت. رحمت و فضل خدا بر او و ثناي پرهيزكاران و پاكدامنان نثار او باد! اين روحاني شريف و امين و شجاع و صادق براي امام كبير ما در يك دوره، همچون پدر و سرپرستي مهربان و دلسوز و مصلحت انديش، و در يك دوره، همچون رعيت و پيروي مؤمن و فرمانپذير و مطيع بود. اين افتخار براي او بس كه بزرگترين انسان زمان ما همواره او را بزرگ و گرامي مي‌داشت و به او احترام مي‌كرد؛ از او راضي بود و به حفظ رضايت او اهتمام مي‌ورزيد. اين موجود عزيز و مكرم اكنون از ميان ما رفته و به جوار رحمت و مغفرت حق تعالي پيوسته است. تكريم ياد و نام امام عظيم الشأن مقتضي تكريم و تجليل اوست. اينجانب اين مصيبت را به بيت شريف و معزز امام خميني رضوان الله تعالي عليه، به ويژه به فرزندان و بازماندگان محترم آن مرحوم، صميمانه تسليت مي گويم و علو درجات آن روحاني عالي قدر را از خداوند متعال خواستارم».<ref> همان.</ref>
+
</gallery>
 
 
'''نماز و تدفين'''
 
 
 
پس از تشييع، آيت الله العظمي بهجت بر پيكر پاك اين مرد الهي [[نماز]] گزارد. آن گاه بدن پاك وي در ميان غم و اندوه بستگان و مريدان امام در حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها، مسجد بالاسر به خاك سپرده شد.<ref> نشريه حضور، ش 17، پاييز 1375، ص 363.</ref>
 
 
 
'''مراسم ياد بود'''
 
 
 
از سوي مقام معظم رهبري و حاج سيد حسن خميني، مجلس يادبودي در مدرسه عالي [[شهيد مطهری]] برگزار شد و مقام معظم رهبري با حضور در اين مجلس، ياد و نام آن عزيز را گرامي داشتند. در مسجد اعظم قم نيز مراسمي به همين مناسبت برگزار شد كه آيات عظام در اين مجلس شركت جستند. آيت الله فاضل لنكراني نيز پيامي به همين مناسبت به بيت امام ارسال داشت. در خمين نيز مراسم يادبودي برگزار شد.<ref> همان، ص 364 و ويژه نامه اطلاعات، 23/8/75.</ref>
 
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
===منبع===
 
  
مهدي احمدي, ستارگان حرم، جلد 13، صفحه 187-208
+
[[رده:علمای معاصر|پسندیده،سید مرتضی]]
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
+
[[رده:مجتهدین]]
 +
[[رده:مبارزان علیه پهلوی]]
 +
[[رده:مدفونین در حرم حضرت معصومه (س)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۵۱

آیت الله سید مرتضی پسندیده (۱۲۷۴ - ۱۳۷۵ ش) عالم مبارز شیعه و برادر بزرگ مرحوم امام خمینی و از شاگردان شهید مدرس بود. آیت الله پسندیده نیز همانند پدر و برادرش روحیه‌ای ظلم ستیز داشت و با فداکارهای خویش و با وجود فشارهای مستمر رژیم ستمشاهی، وکیل تام الاختیار حضرت امام و حلقه ارتباط مبارزین با ایشان در تبعیدگاه بود.

پسندیده.jpg
نام کامل سید مرتضی پسندیده
زادروز ۱۲۷۴ شمسی
زادگاه خمین
وفات ۱۳۷۵ شمسی
مدفن قم، حرم حضرت معصومه سلام الله علیها

Line.png

اساتید

شهید سید حسن مدرس، محمدصادق خاتون آبادی، میرزا رحیم ارباب،...

شاگردان

سید روح الله خمینی،...


ولادت و خاندان

سید مرتضی پسندیده در روز ۱۷ شوال سال ۱۳۱۳ ق. (۱۲۷۴ ش) در شهر خمین چشم به جهان گشود.[۱] در سال ۱۳۲۰ ق. (به فاصله هفت سال)، سید روح الله (امام خمینی قدس سره) در همان خانه به دنیا آمد.

جد اعلای ایشان -سید دین علی شاه- اصالتاً نیشابوری و از احفاد میر حامد حسین، صاحب کتاب «عبقات الانوار» بود؛ اما پس از مدتی به ایالت کشمیر از توابع هندوستان مهاجرت نمود. فرزند وی (جد آقای پسندیده) سید احمد نام داشت. او در بین سال‌های ۱۲۴۰ تا ۱۲۵۰ ق. در سفری که به عتبات عالیات (نجف و کربلا) داشت، با یوسف خان، که از اهالی خمین بود، آشنا می شود. یوسف خان که به مقامات علمی و اخلاقی وی پی برده بود، از او دعوت می کند به خمین بیاید و به هدایت و ارشاد مردم آن دیار بپردازد. از این رو، سید احمد راهی خمین می شود و پس از ازدواج با خواهر یوسف خان، در همین شهر ماندگار می شود. ثمره این ازدواج مبارک فرزندانی است که «سید مصطفی» (پدر سید مرتضی پسندیده) یکی از آنان است.[۲]

سید مصطفی در اوان جوانی با دختر استاد خود -آقا میرزا احمد مجتهد خوانساری- ازدواج نمود. پس از آن، به همراه همسرش به نجف مهاجرت کرد و سال ها از محضر عالمانی چون شیخ انصاری بهره برد و به درجه اجتهاد رسید و در سال ۱۳۱۲ ق. به خمین بازگشت. او که مشاهده می کرد خان های ظالم آن منطقه، حق مردم را غصب می کنند، اسلحه به دست گرفته، به مبارزه با آنان برخاست و در همین راه در روز دوازدهم ذی القعده سال ۱۳۲۵ ق. در بین راه خمین و اراک، به دست دو نفر از اشرار در سن ۴۷ سالگی به شهادت رسید.[۳] سید مرتضی ده ساله بود که به همراه خانواده به تهران سفر کرد و مجازات اعدام قاتلین پدر خود را در میدان بهارستان تهران مشاهده کرد.[۴]

شاید این سؤال مطرح شود که چگونه نام خانوادگی امام خمینی، «مصطفوی» و آقا سید مرتضی «پسندیده» و آقا نورالدین «هندی» انتخاب شده؛ در حالی که هر سه برادرند؟ آیت الله پسندیده در پاسخ این سؤال می گوید: «در سال ۱۳۰۴ ش. که فامیل گذاری می کردند، من فامیل مصطفوی را پیشنهاد دادم، گفتند: نمی شود؛ زیرا مشابه آن هست. هندی را پیشنهاد دادم، قبول نکردند؛ اما گفتند: ممکن است شبهه انگلیسی بودن پیش می‌آید (چون آن زمان هند، مستعمره انگلیس بود). احمدی را پیشنهاد دادم، گفتند: عربی است، نمی شود. چند اسم به تهران فرستادم تا در بین آن ها یکی را انتخاب کنند، «پسندیده» را برگزیدند؛ ولی نام برادر دیگرمان همان هندی ماند و نام امام هم از اول مصطفوی بود».[۵]

تحصیل و استادان

سید مرتضی پسندیده پس از بازگشت از سفر تهران، با برادرش نورالدین شروع به درس خواندن کرد. ابتدا به مکتب ملا ابوالقاسم، سپس به درس آقا میرزا محمود افتخارالعلماء، که هر دو از عالمان محلی بودند، رفتند. آقا میرزا محمود هر سال یک بار به اصفهان می رفت؛ در این مدت، مادرش به سید مرتضی و نورالدین علم هیئت، نجوم و حساب را درس می داد.[۶] سید مرتضی چهارده ساله بود که در سال ۱۳۲۷ ق. به اصفهان رفت و پس از استقرار در مدرسه «ملا عبدالله»، مدت هفت یا هشت سال به تحصیل علوم دینی پرداخت. وی پس از اتمام دروس، به خمین بازگشت.[۷]

ایشان در اصفهان درس شرایع را از حاج رضای نجفی ملایری[۸] (شوهر خواهرش) فراگرفت. برای فراگیری درس مطوّل و صرف در محضر آقا میرزا علی یزدی زانوی شاگردی زد. سید مرتضی همچنین در محضر مرحوم محمدعلی تویسرکانی (متوفای ۱۳۲۹ ق) که از مدرسین مدرسه «نیم آورد» اصفهان بود،[۹] دروس سطح فقه و اصول را تلمذ نمود و سال ها درس خارج فقه و اصول را در محضر حاج محمدصادق خاتون آبادی، که از عالمان بزرگ آن عصر بود، ادامه داد. مدت زیادی نیز در درس حاج میرزا رحیم ارباب شرکت جست و نزد وی حساب، منطق و... خواند.[۱۰]

هنگامی که شهید مدرس در ایوان زیر ساعت مدرسه «سپهسالار» (مطهری کنونی) درس خود را آغاز نمود و فقه و اصول را با عالی‌ترین درجه تدریس می کرد، سید مرتضی نیز در این کلاس ها شرکت جست.[۱۱]

آیت الله پسندیده از عالمانی چون: مرحوم آقا ضیاء عراقی و آیت الله شیخ عبدالکریم حائری اجازه اجتهاد داشت. به همین خاطر، در زمان کشف حجاب و متحدالشکل شدن، مدرکی در اثبات اجتهاد خود ارائه داد و آنان نیز جوازی صادر کردند. متن نامه شماره ۱۵۰ وزارت داخله بدین شرح بود: «شماره ۱۵۰ ورقه تصدیق وزارت داخله - آقای سید مرتضی هندی (پسندیده)، مقیم خمینِ کمره، بر طبق اجازه حضرتین آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری و آقای ضیاءالدین نجفی دامت برکاته و تصدیق اهالی، مطابق فقره ۱ و ۴ از ماده ۲ قانون متحدالشکل بودن البسه، در پوشیدن لباس روحانیت مجاز خواهد بود. تاریخ ۱۴/۲/۱۳۰۹».[۱۲]

تدریس و شاگردان

آیت الله سید مرتضی پسندیده، پس از اتمام دروس در اصفهان، به خمین بازگشت و ضمن اقامه نماز جماعت، حوزه دروس فقه، اصول، کلام، منطق و نحو را تشکیل داد. البته از شمار شاگردان ایشان اطلاعی دقیق در دست نیست. امام خمینی قدس سره نیز کتاب های منطق و مطوّل را از برادر بزرگ خود فراگرفت. همچنین ایشان خط زیبایی داشته و امام خمینی قدس سره از او سرمشق می گرفته است.

آقای پسندیده در این باره می گوید: «چون خط نستعلیق من خوب بود، (امام خمینی) نزد من مشق می کردند؛ به طوری که خط ایشان با من شبیه بود و این شباهت به اندازه‌ای بود که گاهی اتفاق می افتاد، نصف کاغذ را من می نوشتم و نصف دیگر را به ایشان می دادم، می نوشت و هیچ کس متوجه نمی شد که صاحب این خطها دو نفر است».[۱۳]

فعالیت‌های سیاسی

ظلم ستیزی و پیگیری تحولات اجتماعی:

سید مرتضی نیز همانند پدرش روحیه‌ای ظلم ستیز داشت. هنوز نوجوان بود که برای دفاع از نوامیس مردم در مقابل اشراری که وابسته به حکومت جور آن زمان بودند، اسلحه بر دوش گرفت و به مبارزه با آنان برخاست. در جریان جنگ جهانی اول نیز برای ایستادگی در برابر قوای متجاوز انگلیس تعلیمات نظامی دید و در اردوی نظامی روحانیون منطقه شرکت جست. اما این باعث نمی شد که سمتی دولتی (که به معنی یاری دستگاه طاغوت بود) بپذیرد. از این رو، هنگامی که از سوی حکومت طاغوتی پهلوی به او پیشنهاد شد تا به اراک برود و محضر شرع (رسیدگی به امور قضایی و...) دایر کند، این پیشنهاد را رد کرد و حاضر به همکاری با دولت نشد.[۱۴]

در جریان مبارزات با رژیم شاهنشاهی در کلاس درس روحانی مبارز و پاکباخته، شهید مدرس، شرکت می جست که این، به معنای طرفداری از او و آرمان‌های او بود. زمانی که کشف حجاب در کشور به اجرا درآمد، به خاطر مخالفت‌های پی در پی محاکمه شد.[۱۵]

ملاقات های مکرر ایشان با آیت الله کاشانی و سران نهضت ملی نفت، نشان دهنده آن است که ایشان نیز همانند برادرش امام خمینی، تحولات سیاسی را پیگیری می‌کرده است.[۱۶] نمونه دیگر، نامه او به آیت الله مرعشی نجفی است که در این نامه، دلسوزانه نسبت به دخالت‌های اوقاف در امور مذهبی هشدار می دهد؛ زیرا او دریافته بود که اداره اوقاف حکومت شاه با احداث مدارس علمیه و واگذاری آن به طلاب، می خواهد مدیریت آنان را نیز بر عهده گیرد.[۱۷]

آیت الله پسندیده در بیت پدری خود در خمین، زندگی می‌کرد و همین بیت از قدیم محل رجوع مردم بوده و از قداست خاصی برخوردار است. به همین علت، تمامی دستجات عزاداری در ایام سوگواری محرم، صبح روز عاشورا از تمام نقاط شهر به سوی این بیت حرکت می کردند و پس از مرثیه خوانی و عزاداری در آن، به مسیر خود ادامه می‌دادند. این منزل در ایام مبارزه و انقلاب، محل تشکیل جلسات و انتشار نامه‌ها، پیام‌ها، نوارهای امام خمینی و کانون گرم مبارزه و باعث دلگرمی مردم خمین بود.[۱۸]

هرگاه در خمین یکی از فعالان سیاسی انقلاب، دستگیر و زندانی می شد، ایشان از نفوذ خود برای آزادی او استفاده می کرد و بارها موفق به آزادی آنان می شد. از اسناد ساواک برمی‌آید که روحانیون دیگر خمین به پشتوانه ایشان به فعالیت می‌پرداختند؛ در یکی از اسناد ساواک چنین آمده است: «سید مرتضی پسندیده بین روحانیون مخالف و (امام خمینی) رابط می‌باشد. کلیه دستورات و اعلامیه‌های (امام خمینی) به نحوی از آن ها به پسندیده می‌رسد و از طریق او در سطح کشور اجرا و توزیع می گردد».[۱۹] وی با احداث سینما (که مرکز فساد بود) در شهر خمین، به شدت مقابله کرد و مخالفت صریح خود را ابراز داشت.[۲۰]

ایستادگی در برابر چپاول:

پس از سال ۱۳۲۰ ش. که ایران به اشغال انگلیس و روس درآمد، تمام امکانات و منابع ایران از قبیل نفت، راه آهن، کارخانجات و... به دست آنان افتاد و اشغالگران برای وابسته نگهداشتن مردم، شروع به خرید اجناس و غلات و ارزاق مردم کردند؛ در حالی که فقر و تنگدستی بیداد می کرد و گرسنگی مردم به حدی رسید که حتی حیوان مرده و هر چیز دیگر را برای مصرف به خانه می‌بردند.

آقای پسندیده می‌گوید: «من به عظام الدوله، رئیس دارایی گلپایگان و خمین و خوانسار، گفتم: نمی گذارم این جا تمام غلات و ارزاق مردم را بخرند و تاراج کنند، مگر این که نان محل تأمین شود، اگر مازادی داشت آن وقت بخرند. او هم عیناً گزارش داد. به دنبال آن، دستوری از وزارت کشور مبنی بر تبعید من صادر شد...».[۲۱]

هنگامی که امام خمینی قدس سره رفراندوم اصلاح اراضی را تحریم کرد و علی رغم این تحریم، رژیم شاه این کار را در بهمن ۱۳۴۱ ش. انجام داد، کشاورزان خمین به مخالفت برخاستند و علیه این اقدام طوماری امضاء نمودند که آیت الله پسندیده از عوامل مؤثر این حرکت مردمی بود. در یکی از اسناد ساواک چنین آمده است: «... اخیراً اکثر کشاورزان خمین به تحریک سید مرتضی پسندیده و...، طوماری مبنی بر تحریم اصلاحات ارضی امضاء نموده‌اند، بدیهی است دستگیری این دو نفر در این موقع، اثر تبلیغات سوء آنان را در مورد اصلاحات ارضی خنثی خواهد کرد».[۲۲]

قیام پانزده خرداد:

قبل از ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ ش. که سال آغاز مبارزات پرشور مردم بر ضد رژیم ستمشاهی است و آن روزها مصادف با ایام محرم بود، مانند سال های قبل برای برپایی مراسم سوگواری و تجدید میثاق با امام خمینی، حدود ۲۵۰ نفر از عزاداران، به همراه آیت الله پسندیده از خمین راهی قم شدند. پس از چندی در عصر پانزدهم خرداد که مصادف با دوازدهم محرم و ایام عاشورا بود، امام خمینی در مدرسه فیضیه قم سخنرانی معروف خود را ایراد کرد و پس از آن دستگیر شد. به دنبال انتشار خبر دستگیری حضرت امام، مردم خمین به قصد تخریب شهربانی به آن جا هجوم بردند که آیت الله پسندیده مردم را از این کار بازداشت؛ اما ایشان طی یک سخنرانی کوبنده، عامل همه این اقدامات را رئیس ساواک و مقامات بالای کشور دانست. پس از سخنرانی، نوار سخنان آتشین امام در ۱۵ خرداد پخش شد.[۲۳]

به دنبال گزارش ساواک از این واقعه، که در اسناد موجود است،[۲۴] آیت الله پسندیده به اتهام تحریک مردم خمین در ماجرای دوازدهم محرم (۱۵ خرداد) به دادگاه احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت. یک مأمور ساواک که به صورت ناشناس مراقب امام بود، در گزارش خود نوشته است: «...آقای خمینی می‌گوید: همه می‌دانند که آمدن دستجات از خمین در روزهای سوگواری مسبوق به سابقه بوده؛ به علاوه قبل از ۱۵ خرداد صورت گرفته است. بنابراین، هیچ ربطی به این پرونده ندارد. و اضافه نموده عجیب است از طرفی به من وعده استخلاص و آزادی می‌دهند و از طرف دیگر برادرم را در این باره به دادرسی احضار می کنند...».[۲۵]

مدافع مرجعیت امام:

طبق قانونی که در رژیم شاهنشاهی نیز وجود داشت، مراجع از مصونیت قضایی برخوردار بودند. به همین جهت، پس از قیام ۱۵ خرداد و دستگیری امام خمینی، بسیاری از مراجع و علما، در تهران اجتماع کردند تا با تأیید اجتهاد امام، مانع از مقاصد پلید آنان گردند. آیت الله پسندیده نیز به تهران می رود و در همین راستا تقاضای ملاقات با امام - که در زندان پادگان عشرت آباد بسر می‌برد - می‌کند که با چند واسطه موفق به این ملاقات می شود، به شرط آن که در محضر امام از مسایل سیاسی سخن نراند. اما ایشان با زیرکی تمام، با بیان چند جمله ساده هر چه را می خواست به امام منتقل می کند.

ایشان چنین می‌گوید: «(به امام) گفتم: آقای مرعشی سلام رساندند. گفتند: مگر به تهران آمدند؟ گفتم: آری، تازه آمده و در منزل آیت الله خوانساری وارد شدند. گفتم: آقای یاوری و بحرالعلوم هم از رشت آمده بودند، آیت الله آملی سلام رساندند، آقای میلانی هم آمده بودند، سلام رساندند و... تک تک اسامی علما را گفتم که ایشان متوجه جمع شدن آنان گردند، پرسیدم: شهریه طلاب قم وصل شود؟ ایشان گفتند: مانعی ندارد. پرسیدم: آقای آملی ظاهراً تقاضا داشتند، اجازه بدهید بازارهای تهران و شهرستان ها که تعطیل است، باز شود. امام گفتند: مگر تعطیل است؟ گفتم: آری. گفتند: مانعی ندارد. گفتم: حوزه ها هم درس را آغاز کنند؟ گفتند: آری و...».[۲۶]

به هرحال، این اجتماع نیز ثمربخش بود و در ۲ مرداد همان سال، اعلامیه مشترک علمای مهاجر به تهران، با ۳۶ امضاء صادر شد که با این اعلامیه مرجعیت امام ثابت شد و از مصونیت قضایی برخوردار شدند. پس از این اعلامیه، امام آزاد و به خانه ای در داودیه تهران منتقل شدند.[۲۷]

حضور فعال در هنگام تبعید امام:

رژیم سفاک و خونخوار پهلوی با این تفکر که پس از تبعید امام آتش قیام فروکش خواهد کرد، امام را به تبعید محکوم نمود؛ غافل از این که یاران باوفای او، از جمله برادر ارجمندش، اجازه رسیدن به چنین هدفی را به آنان نخواهند داد. آیت الله پسندیده با فداکارهای بی‌مانند خویش و با وجود فشارهای مستمر رژیم، وکیل تام الاختیار امام و حلقه ارتباط مقلدین و مبارزین با حضرت امام در تبعیدگاه بود و با تحمل رنج‌های فراوان، مانع از آن شد که چراغ بیت امام، که کانون گرم قیام بود، خاموش شود.[۲۸]

ایشان در ایام تبعید امام امت، فعالیت‌های مالی امام و تأمین بودجه مبارزات را برعهده داشت؛ به طور مثال مقداری از هزینه‌های مبارزاتی شهید اندرزگو را تأمین می‌کرد.[۲۹] و با کمک مالی به خانواده زندانیان و تبعیدشدگان و پرداخت شهریه امام در حوزه‌های سراسر کشور، بخشی از مسئولیت‌های امام را برعهده داشت.

وی از طریق نامه یا هر طریق ممکن دیگر، همیشه با امام در تماس بود و همه را با تأیید امام انجام می داد. گاهی شدت جو خفقان به حدی می رسید که وجوهات را با رمز دریافت می نمود و با همان رمز جهت مصرف را نیز می فهمید.[۳۰]

آیت الله پسندیده علاوه بر ارتباط با توده مردم، با علمای حوزه نیز ارتباط داشت. این امر از آن جا اهمیت می‌یابد که وی در این ارتباط ها، آنان را از وقایع آگاه می‌ساخت. به عنوان نمونه پس از تبعید به خمین، طی نامه‌ای موضوع را به اطلاع آیت الله العظمی مرعشی رساند. نامبرده با آیت الله میلانی نیز مکاتبه داشت؛ آیت الله میلانی در نامه ای در مورد تبعید امام با ایشان ابراز همدردی می کند و چنین می نویسد: «آقای اخوی محترمتان حضرت آیت الله خمینی بر حسب وظیفه‌ای که از طرف پیغمبر اکرم و ائمه هدی علیهم السلام داشت، رفتار نمود و به حکم قوانین مملکتی که برای طراز اول از مجتهدین است، آن چه را که صلاح این مملکت است بگویند، بیان کرد».[۳۱]

تبعید:

تأثیر فعالیت‌های آیت الله پسندیده موجب شد که رژیم شاه ایشان را، که در منزل امام سکونت داشت، تحت مراقبت شدید قرار دهند و علناً به بازجویی از مراجعین و جلوگیری از رفت و آمد مردم بپردازند. اما فعالیت‌های او موجب شد که وی را به خمین تبعید و در منزلش محصور کنند. وی پس از مدتی، بی اعتنا به حکم تبعید، به قم مراجعت و فعالیت های خود را مجدداً آغاز کرد که این بار به اتهام برپایی مراسم سوگواری در منزل امام، دستگیر و دوباره به خمین تبعید شد؛ اما پس از مدتی مجدداً بدون توجه به حکم تبعید، راهی قم شد که این بار نیز در ۲۲ اردیبهشت سال ۵۷، (در سن ۸۳ یا سالگی) دستگیر و به سه سال تبعید در شهر کویری انارک محکوم و بدان جا اعزام شد؛ ولی برای چندمین بار با نادیده گرفتن حکم تبعید، به قم بازگشت. پس از چندی بار دیگر دستگیر و به دارانِ اصفهان تبعید شد و این بار با پیام امام خمینی قدس سره مبنی بر این که تبعیدیان به حکم تبعید اعتنا نکنند و به شهر خود بازگردند، ایشان نیز بلافاصله روانه قم شدند.

پس از پیروزی انقلاب:

مرحوم آیت الله پسندیده، پس از پیروزی انقلاب اسلامی علی رغم مبارزات مستمر و مراتب علم و تجربه، همچون گذشته افتخار وکالت امام خمینی را در امور شرعی مردم، بر هر سمت و امتیازی ترجیح داد و در این سال‌ها، بی هیچ ادعا و توقعی و بدون کمترین تغییر در مواضع و شیوه زندگی خویش، همان مسیر روشن گذشته را تعقیب نمود.[۳۲]

رابطه امام و آیت‌الله پسندیده

ارتباط دیرین و مستمر امام خمینی با وی و اعتماد امام به صداقت و درستکاری وی، باعث شد که هیچ کس به اندازه او در انتقال اخبار و گزارش مسائل مختلف قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با امام خمینی قدس سره مکاتبه نداشته باشد. تعداد نامه‌ها و گزارش‌های موجود بیش از هزار مورد است که با مهر و محبتی خاص نگاشته شده است. یکی از نامه‌ها که نشانگر اعتماد امام خمینی قدس سره به مرحوم آقای پسندیده است، نامه ذیل است:

«بسم الله الرحمن الرحیم. چون در این اوقات وصول قبوض وجوه به اینجانب و ایصال صاحبان وجوه بسیار مشکل است، لهذا به جمیع اهالی محترم ایران و افغانستان و پاکستان و سایر بلاد اعلام می‌نماید که مهر و امضای حضرت مستطاب حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سید مرتضی پسندیده دامت برکاته اخوی معظم اینجانب و وکیل من در این امور به منزله مهر و امضای اینجانب است و مؤمنین هر چه وجوه از هر باب به معظم له برسانند، مورد قبول اینجانب است و بریء الذّمه می شوند و محتاج به مهر و امضای اینجانب نیستند. والسلام علی المؤمنین و عبادالله الصالحین، ۲۰ شهر جمادی الثانی ۱۳۹۵».

امام همیشه در نامه هایی که برای اعضای خانواده می نوشت، بر مراقبت از آیت الله پسندیده تأکید می کرد و ایشان را با لفظ «حضرت آقا» نام می‌برد. حتی هنگامی که وی به انارک تبعید شده بود، امام از طرق مختلف جویای حال برادر بزرگوارش بود؛ از جمله در نامه‌ای می‌نویسد: «...خدمت حضرت حجت الاسلام والمسلمین عم مکرم سلام برسانید. برای ایشان نگران هستم. می ترسم این رفت و آمد برای مزاج ایشان ناراحتی تولید کند و موجب استراحت ایشان در قم نباشد.» آیت الله پسندیده نیز در بیشتر نامه‌های رسمی، امام را با «روحی فداک» یا «جعلت فداک» خطاب می‌کرد که این نکته، نشانگر ایمان عمیق وی به امام است.[۳۳]

از لابه‌لای سخنان گذشته این نکته بدست می‌آید که آیت الله پسندیده، به ویژه در امور سیاسی، به دیدگاه‌های امام توجه داشت. وی نظرات خود را صریحاً بیان می‌کرد و از امام نیز نظرخواهی می کرد و به آن چه امام تشخیص می داد، احترام می گذاشت.[۳۴] و حتی نظر امام را بر نظر خود مقدم می‌داشت.

خانم زهرا مصطفوی (دختر امام) درباره احترام امام به آیت الله پسندیده چنین می‌گوید: «حضرت امام برای دو نفر به طور خاص احترام می‌گذاشتند، چنانچه بارز بود: یکی برای خانم و یکی برای آقای پسندیده. وقتی اطلاع می‌دادند که آقای پسندیده تشریف آورده‌اند، امام به صورت خاصی به استقبال ایشان می رفتند. وقتی از امام می پرسیدیم که به چه دلیل این قدر به آقای پسندیده احترام می‌گذارید؟ می‌فرمودند: شما نمی‌دانید! آقای پسندیده نسبت به من، هم سِمَت پدری دارند و هم سمت استادی. امام مکرراً می‌فرمودند که: اگر آقای پسندیده نبودند، من نمی‌توانستم درسم را به این راحتی ادامه بدهم؛ زیرا ایشان بدون آن که من دغدغه زندگی را داشته باشم، زندگی مرا با نظارت بر اموال خمین اداره می کردند».[۳۵]

خصوصیات اخلاقی

با وجود این که ایشان وکیل تام الاختیار امام خمینی در وجوه شرعی بود، هیچ گاه از این اموال استفاده نکرد. هنگامی که امام مبلغی پول برای ایشان ارسال کردند، ایشان پیغام داد که اگر از وجوه شرعی است، قبول نمی کنم. لذا امام از اموال شخصی خود برای ایشان مبلغی را فرستادند. از خصوصیات دیگر ایشان انس با قرآن و کثرت تلاوت آن بود.[۳۶]

آیت الله توسلی: «ایشان فردی بودند بسیار مؤدب. در زمانی که در خمین بودند، هیچ گاه نبود کسی بر ایشان وارد شود و بدون عبا و عمامه در مجلس، و اگر چه ملاقات کننده یک نفر باشد، حاضر شوند. از جهت نظافت نیز کمتر کسی را نظیر ایشان دیدم».

آیت الله استادی: «وقار، اصالت، دقت، و دیانت، تیزهوشی و آگاهی های فراوان سیاسی، بی توجهی در جهات مادی و خلاصه، آقایی و بزرگواری امام امت را می‌توانستیم در او ببینیم».

محمدرضا پسندیده (فرزند ایشان): «افرادی که گرفتاری پیدا می کردند از هر جهت، خدمت آقا می‌رسیدند و آقا نسبت به همه در حدی که می‌توانستند، کمک می کردند و عمدتاً نامه‌هایی را ایشان می‌نوشتند برای رفع گرفتاری افراد».[۳۷]

آیت الله مسعودی خمینی: «ایشان از افراد بسیار صبور و شکیبا بودند... حتی فرزند و پسر بزرگ ایشان که در راه اسلام از بین رفت، ایشان کوچکترین گله‌ای نداشت. آیت الله پسندیده از متانت خاصی برخوردار بود. از هر کس، کوچکتر و بزرگتر با احترام و ادب پذیرایی می‌کرد. ایشان به تجملات بی اعتنا بود».[۳۸]

وفات

آیت الله پسندیده پس از سپری کردن عمری طولانی در راه تحصیل و مبارزه علیه استعمار و استبداد و خدمت به انقلاب و مردم ایران، در شب اول ماه رجب ۱۴۱۷ ق. (۲۳ آبان سال ۱۳۷۵ ش) دار فانی را وداع گفت.[۳۹] مرحوم آیت الله العظمی بهجت بر پیکر پاک این مرد الهی نماز گزارد. آن گاه بدن پاک وی در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها، مسجد بالاسر به خاک سپرده شد.[۴۰]

پانویس

  1. یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب سیزدهم، زبان گویای اسلام، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۸، ص ۶۶ و روزشمار انقلاب اسلامی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ۱۳۷۷، ج ۲، ص ۴۵۸.
  2. فرازهای فروزان، غلامرضا گلی زواره، اول، ۱۳۷۹، حضور، قم، ص ۲۲.
  3. همان، ص ۱۴ و فرازهای فروزان، ص ۲۵.
  4. خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۴۴.
  5. خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۵۳.
  6. آیت الله پسندیده در خاطراتش می‌گوید: ما به او «آخوند» می‌گفتیم اطلاعات بیشتری در مورد این زن بدست نیامد.
  7. خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۴۹-۴۴.
  8. فرازهای فروزان، ص ۲۴.
  9. گلزار مشاهیر، زندگینامه درگذشتگان مشاهیر ایران ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۶، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، مریم آقا شیخ محمد و سعید نوری نشاط، اول ۱۳۷۷، ص ۲۲ و تذکرة القبور، دوم، ۱۳۴۸ ش، کتابفروشی ثقفی، اصفهان، ص ۱۸۲.
  10. خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۲۴.
  11. دیدار با ابرار، شهید مدرس؛ ماه مجلس، غلامرضا گلی زواره، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، اول، ۱۳۷۵، ص ۵۰ و ۵۱.
  12. خمین در گذر تاریخ، محمدجواد مرادی نیا، ۱۳۸۰، ص ۱۱۸ و ۱۱۹.
  13. خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۵۰ و روزنامه اطلاعات، ویژه‌نامه، ۲۶/۸/۱۳۷۵، ص ۱.
  14. همان، ص ۴۹.
  15. گلزار مشاهیر، ص ۲۲.
  16. روزنامه اطلاعات، ویژه‌نامه ۲۶/۸/۱۳۷۵، ص ۱ و ۳ و گلشن ابرار، ج ۲، ص ۵۶۵.
  17. اسناد انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۱۹۹.
  18. خمین در انقلاب، بررسی رخدادهای انقلاب در خمین ۴۰ تا ۵۷، محمدجواد مرادی نیا، اول، ۱۳۷۷، نشر عروج، ص ۲۹ و ۶۷ و خاطرات آیت الله یزدی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اول، ۱۳۸۰، ص ۲۱۷ و ۲۱۸.
  19. جلوه محراب، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۸، ص ۴۴۳.
  20. خمین در انقلاب، ص ۸۰، ۱۱۹ و ۳۱۶.
  21. خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۹۳-۹۰.
  22. خمین در انقلاب، ص ۲۷.
  23. همان، ص ۳۶، ۳۹-۴۱.
  24. همان، ص ۴۲.
  25. همان، ص ۳۹ و ۴۰.
  26. خاطرات آیت الله پسندیده، ص ۱۰۲.
  27. خمین در انقلاب، ص ۵۰.
  28. ویژنامه اطلاعات ۲۶/۸/۷۵، ص ۱.
  29. حماسه شهید اندرزگو، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۵۰، ۱۳۷۹.
  30. خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اول، ۱۳۷۶، ص ۸۰.
  31. نهضت روحانیون ایران، علی دوانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، دوم، ۱۳۷۷، ص ۶۵ و اسناد انقلاب اسلامی، ج ۲، ص ۱۹۹.
  32. ویژه‌نامه اطلاعات، ص ۱.
  33. نشریه حضور، ش ۱۷، پاییز ۱۳۷۵، ص ۳۴۶ و ۳۴۷.
  34. ویژه‌نامه اطلاعات، ۲۶/۸/۷۵، ص ۲.
  35. ویژه‌نامه اطلاعات، ۲۶/۸/۷۵، ص ۴.
  36. ویژه‌نامه اطلاعات، ۲۶/۸/۷۵، ص ۳.
  37. نشریه حضور، ش ۱۷، پاییز ۱۳۷۵، ص ۳۵۸-۳۵۶.
  38. همان، ص ۳۶۱.
  39. روزنامه اطلاعات، ۲۳/۸/۷۵.
  40. نشریه حضور، ش ۱۷، پاییز ۱۳۷۵، ص ۳۶۳.

منابع

  • مهدی احمدی، "سید مرتضی پسندیده"، ستارگان حرم، جلد ۱۳، صفحه ۱۸۷-۲۰۸.

آرشیو عکس و تصویر