آیه 19 سوره حشر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۲۲۰: سطر ۲۲۰:
 
* [[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش‌، چاپ پنجم‌
 
* [[تفسیر راهنما]]، [[علی اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[قم]]:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش‌، چاپ پنجم‌
  
 +
==آرشیو عکس و تصویر==
 +
<gallery mode="packed" heights="320">
 +
پرونده:آیه 19 سوره حشر (1).jpg
 +
 +
</gallery>
 
[[رده:آیات سوره حشر]]
 
[[رده:آیات سوره حشر]]
 
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]]
 
[[رده:ترجمه و تفسیر آیات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۵:۴۸

مشاهده آیه در سوره

وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<18 آیه 19 سوره حشر 20>>
سوره : سوره حشر (59)
جزء : 28
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

و مانند آنان نباشید که به کلی خدا را فراموش کردند، خدا هم (حظّ روحانی و بهره ابدی) نفوس آنها را از یادشان برد، آنان به حقیقت بدکاران عالمند.

و مانند کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند، پس خدا هم آنان را دچار خودفراموشی کرد؛ اینان همان فاسقانند.

و چون كسانى مباشيد كه خدا را فراموش كردند و او [نيز] آنان را دچار خودفراموشى كرد؛ آنان همان نافرمانانند.

از آن كسان مباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا نيز چنان كرد تا خود را فراموش كنند. ايشان نافرمانند.

و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Do not be like those who forget Allah, so He makes them forget their own souls. It is they who are the transgressors.

And be not like those who forsook Allah, so He made them forsake their own souls: these it is that are the transgressors.

And be not ye as those who forgot Allah, therefor He caused them to forget their souls. Such are the evil-doers.

And be ye not like those who forgot Allah; and He made them forget their own souls! Such are the rebellious transgressors!

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ «19»

همچون كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند، پس خدا نيز آنان را به خود فراموشى گرفتار كرد. آنان همان فاسقانند.

لا يَسْتَوِي أَصْحابُ النَّارِ وَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُونَ «20»

اهل آتش و اهل بهشت يكسان نيستند، اهل بهشت همان رستگارانند.

«1». نبأ، 40.

«2». معارج، 6.

جلد 9 - صفحه 561

نکته ها

مصداق روشن كسانى كه خداوند را فراموش كردند، منافقانند. در آيه 67 سوره توبه درباره منافقان مى‌خوانيم: «نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ» البتّه خداوند فراموشكار نيست، بلكه لطف خود را از آنان باز مى‌دارد. «وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا» «1»

غفلت، خطرناك‌ترين آفت انسان است. قرآن مى‌فرمايد: گروهى از مردم، از چهارپايان بدترند، زيرا غافلند، «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ» «2» بنابراين غفلت از خدا «نَسُوا اللَّهَ» «3»، غفلت از قيامت‌ «نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ» «4» و غفلت از آيات الهى، «أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها» «5» باعث سقوط انسان به مرحله‌اى پست‌تر از حيوانيّت مى‌شود.

كسى كه خدا را فراموش مى‌كند، قهراً فردى بى‌راهه، بى‌رهبر، بى‌هدف و بى‌قانون، غرق در شهوات مى‌شود و تمام هدف‌ها و عملكردش سليقه‌اى و مطابق تمايلات و هوس‌هاى خودش مى‌شود و اين بزرگ‌ترين خطر براى انسان است.

كسى‌كه لطف او را فراموش كند، مأيوس شده و به بن بست مى‌رسد.

كسى‌كه عفو او را فراموش كند، خود را قابل اصلاح نمى‌بيند و دست به هر كارى مى‌زند.

كسى‌كه رهبران الهى را فراموش كند، دنبال هر طاغوتى مى‌رود و فاسد مى‌شود.

كسى‌كه قانونِ او را فراموش كند، هر روز به سراغ صدايى مى‌رود و سر در گم مى‌شود.

كسى‌كه راه او را فراموش كند، در ميان صدها راه ديگر گيج شده و به بى‌راهه مى‌رود.

كسى‌كه اولياى او را فراموش كند، دوستان ناباب او را به بازى مى‌گيرند.

كسى كه نعمت‌هاى خدا را فراموش كند، متملّق ديگران مى‌شود.

كسى كه خدا را فراموش كند، قهراً اهداف حكيمانه‌ى او در مورد آفرينش انسان را فراموش خواهد كرد و هركه هدف خلقتش را فراموش كند، عمر، سرمايه واستعدادش را هدر مى‌دهد.

انسان فطرتاً خداشناس است و فراموشى، عارض بر او مى‌شود. كلمه «نسيان» در موردى است كه قبلًا علم و توجه باشد.

«1». مريم، 64.

«2». اعراف، 179.

«3». توبه، 67.

«4». ص، 26.

«5». طه، 126.

جلد 9 - صفحه 562

پیام ها

1- مؤمنان، در معرض غفلت از ياد خدا هستند و نياز به هشدار دارند. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ‌ ... وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ‌

2- گام اول سقوط، از خود انسان است، خودفراموشى كيفر الهى است. «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ»

3- كيفر الهى متناسب با عمل است. «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»

4- گناه و انحراف، ثمره غفلت از ياد خداست. «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ «19»

وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ‌: و مباشيد اى مؤمنان مانند كسانى كه، نَسُوا اللَّهَ‌:

فراموش كردند، يعنى واگذاشتند احكام خداى را و ترك كردند اوامر و نواهى الهى را. مراد يهودان و مشركين كه مطلقا پيروى احكام خدا نكردند، مانند كسى كه به كلى فراموش كرده باشد چيزى را و اصلا به خاطر خود نياورد.

فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ‌: پس خداى تعالى فراموش گردانيد بر ايشان نفسهاى ايشان را، و سلب نمود توفيق را از ايشان به سوء اختيار آنان اعراض از هدايت را، و بدان سبب مقدم نداشتند چيزى براى فرداى قيامت. يا محروم ساخت ايشان را از حظوظ آخرت، و در روز قيامت شدايد و اهوال را به ايشان نمايد، و بدان جهت نفسهاى خود را فراموش كنند. يا چون به وقت كفر و عصيان، خداى را فراموش كردند به سبب فرط عناد و طغيان، با وجود ظهور دلايل و برهان بر اطاعت رحمن، حق سبحانه نيز توبه و انابه را بر ايشان فراموش گردانيد و آنها را به حال خود واگذاشت. أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ‌: آن گروه، ايشانند بيرون رفتگان از دائره فرمان حضرت سبحان، يعنى كاملند در فسوق و عصيان، و منهمك در كفر و طغيان.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قالَ إِنِّي بَرِي‌ءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ «16» فَكانَ عاقِبَتَهُما أَنَّهُما فِي النَّارِ خالِدَيْنِ فِيها وَ ذلِكَ جَزاءُ الظَّالِمِينَ «17» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ «18» وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ «19» لا يَسْتَوِي أَصْحابُ النَّارِ وَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفائِزُونَ «20»

ترجمه‌

مانند شيطان هنگاميكه گفت بانسان كافر شو پس چون كافر شد گفت همانا من بيزارم از تو همانا من ميترسم از خدا كه پروردگار جهانيان است‌

پس سر انجام كار آن دو آن شد كه هر دو در آتشند جاودانيان در آن و اين جزاى ستمكارانست‌

اى كسانيكه ايمان آورديد بترسيد از خدا و بايد نظر كند هر كس و ببيند كه چه پيش فرستاده براى فردا و بترسيد از خدا همانا خدا آگاه است بآنچه ميكنيد

و مباشيد مانند آنانكه فراموش كردند خدا را پس از ياد آنها برد خودشان را آن گروه آنانند متمرّدان‌

برابر نيستند اهل آتش و اهل بهشت اهل بهشت ايشانند كاميابان.

تفسير

خداوند متعال در تعقيب احوال بنى نضير مثلى براى منافقين و آنها زده باين تقريب كه مثل منافقين در اغراء يهود و ترك نصرت بنى نضير مثل شيطان است كه بانسان ميگويد كافر شو و كفر را در نظر انسان جلوه ميدهد ولى در دم مرگ يا قيامت از او و عملش تبرّى ميجويد و مدّعى ترس از خدا ميشود براى آنكه در عذاب او شريك نشود ولى براى هيچيك فائده و اثرى ندارد و بالاخره هر دو مخلّد در آتش جهنّم ميشوند چون ستمكار بر خود و خلقند و هر فرد از اهل ايمان در دنيا بايد متوجّه اين امر باشد كه براى فرداى قيامت خود چه عمل خير يا شرّى پيش فرستاده و اينكه از آخرت بفردا تعبير فرموده براى نزديكى و تحقّق وقوع آنست و براى آنكه دنيا مانند يك روز و آخرت فرداى آنروز است و تنكير غد براى تعظيم است و تكرار امر بتقوى يا براى تأكيد است يا براى اشاره به دو ركن توبه كه ندامت از گناه سابق و عزم بر ترك آن در لاحق است و البته خداوند آگاه است از اعمال سابقه و لاحقه بندگان از خير و شرّ در تمام احوال و بر طبق آن پاداش خواهد داد و كيفر خواهد فرمود و نبايد مؤمنين مانند كسانى باشند كه فراموش نمودند اداء حقّ ربوبيّت را و خدا هم آنها را بحال خودشان واگذار فرمود و در نتيجه‌

جلد 5 صفحه 180

فراموش كردند جلب نفع و دفع ضرر از خودشان را و مرتكب معصيت شدند و ترك طاعت نمودند و بمضار آن مبتلا و از منافع اين محروم گشتند و البته كسانيكه باعمال بد مستحق جهنّم شدند مساوى نيستند با كسانيكه باعمال خوب مستحق بهشت شدند آنها محروم از خير و اينها فائز بنعيم ابدى خواهند بود در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين آيه را تلاوت نمود و فرمود اصحاب جنّت كسى است كه اطاعت نمايد مرا و تسليم شود براى على بن ابى طالب عليه السّلام بعد از من و اقرار كند بولايت او و اصحاب نار كسى است كه دشمنى و عناد نمايد با مقام ولايت و نقض عهد كند و با او مقاتله نمايد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِين‌َ نَسُوا اللّه‌َ فَأَنساهُم‌ أَنفُسَهُم‌ أُولئِك‌َ هُم‌ُ الفاسِقُون‌َ «19»

و نباشيد ‌شما‌ مؤمنين‌ مثل‌ كفّار و منافقين‌ كساني‌ ‌که‌ ‌خدا‌ ‌را‌ فراموش‌ كنند ‌پس‌ فراموش‌ نمود ‌آنها‌ ‌را‌ نفوس‌ ‌خود‌ اينها ‌خود‌ اينها فاسقون‌ هستند.

وَ لا تَكُونُوا خطاب‌ بمؤمنين‌ ‌است‌ ‌که‌ نباشيد.

كَالَّذِين‌َ نَسُوا اللّه‌َ نسيان‌ ‌خدا‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ تحت‌ اوامر الهي‌ خارج‌ شوند و مرتكب‌ معاصي‌ الهي‌ شوند و توجه‌ بروز واپسين‌ ‌خود‌ نكنند و ‌از‌ عذاب‌ قيامت‌ غافل‌ شوند و ‌اينکه‌ عموم‌ دارد شامل‌ كافر و مشرك‌ و منافق‌ و ضال‌ّ و مضل‌ّ و فاسق‌ و فاجر مي‌شود.

فَأَنساهُم‌ أَنفُسَهُم‌ ممكن‌ ‌است‌ فاعل‌ انسيهم‌ ‌خدا‌ ‌باشد‌ و ممكن‌ ‌است‌ نسيان‌ ‌خود‌ ‌آنها‌ ‌باشد‌ ‌که‌ سبب‌ شد ‌به‌ اينكه‌ ‌خود‌ ‌را‌ فراموش‌ كردند ‌از‌ مثوبات‌ محروم‌ شدند و ‌در‌ معرض‌ سخت‌ و غضب‌ و عذاب‌ الهي‌ انداختند ‌هر‌ چه‌ كني‌ بخود كني‌ گر همه‌ نيك‌ و بد كني‌.

جلد 16 - صفحه 482

أُولئِك‌َ هُم‌ُ الفاسِقُون‌َ فسق‌ خروج‌ ‌عن‌ طاعة اللّه‌ و متابعت‌ شيطان‌ و هواي‌ نفس‌ و ارباب‌ ضلال‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 19)- این آیه به دنبال دستور به تقوا و توجه به معاد، تأکید بر یاد خدا کرده، چنین می‌فرماید: «و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند، و خدا نیز آنها را به خود فراموشی گرفتار کرد» (و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم).

خمیر مایه تقوا دو چیز است: یاد خدا یعنی توجه به مراقبت دائمی «اللّه» و حضور او در همه جا و همه حال، و توجه به دادگاه عدل خداوند و نامه اعمالی که هیچ کار صغیر و کبیری وجود ندارد مگر این که در آن ثبت می‌شود، و به همین دلیل توجه به این دو اصل (مبدأ و معاد) در سر لوحه برنامه‌های تربیتی انبیا و اولیاء قرار داشته، و تأثیر آن در پاکسازی فرد و اجتماع کاملا چشمگیر است.

ج5، ص150

اصولا یکی از بزرگترین بدبختیها و مصائب انسان خود فراموشی است، چرا که ارزشها و استعدادها و لیاقتهای ذاتی خود را که خدا در او نهفته و از بقیه مخلوقات ممتازش ساخته، به دست فراموشی می‌سپرد، و این مساوی با فراموش کردن انسانیت خویش است، و چنین انسانی تا سر حد یک حیوان درّنده سقوط می‌کند، و همّتش چیزی جز خواب و خور و شهوت نخواهد بود! و اینها همه عامل اصلی فسق و فجور بلکه این خود فراموشی بدترین مصداق فسق و خروج از طاعت خداست.

لذا در پایان آیه می‌گوید: «آنها فاسقانند» (اولئک هم الفاسقون).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع

آرشیو عکس و تصویر