آیه 37 سوره انعام: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{قرآن در قاب|وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ ۚ قُلْ إ...» ایجاد کرد) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | «آیَةً»: دلیل حسی. معجزه. «لا یَعْلَمُونَ»: حکمت انزال آیات را نمیدانند و متوجّه نیستند که برابر سنّت خدا تکذیب مشاهده عیان مایه هلاک آنان میگردد | + | «آیَةً»: دلیل حسی. معجزه. «لا یَعْلَمُونَ»: حکمت انزال آیات را نمیدانند و متوجّه نیستند که برابر سنّت خدا تکذیب مشاهده عیان مایه هلاک آنان میگردد. |
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
سطر ۶۳: | سطر ۶۳: | ||
به شهادت تاريخ، معجزات پياپى، سبب هدايت لجوجان نشده، بلكه موجب قهر و عقاب الهى گشته است. قرآن مىفرمايد: «اگر ما فرشتگان را بر مردم نازل كنيم، يا مردگان با آنان سخن بگويند، باز گروهى از لجوجان ايمان نمىآوردند». «2» | به شهادت تاريخ، معجزات پياپى، سبب هدايت لجوجان نشده، بلكه موجب قهر و عقاب الهى گشته است. قرآن مىفرمايد: «اگر ما فرشتگان را بر مردم نازل كنيم، يا مردگان با آنان سخن بگويند، باز گروهى از لجوجان ايمان نمىآوردند». «2» | ||
− | + | ----- | |
«1». تفسير مجمعالبيان. | «1». تفسير مجمعالبيان. | ||
سطر ۱۳۶: | سطر ۱۳۶: | ||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | ===برگزیده تفسیر نمونه=== | ||
{{نمایش فشرده تفسیر| | {{نمایش فشرده تفسیر| | ||
+ | (آیه 37) | ||
+ | |||
+ | در این آیه یکی از بهانه جوییهای مشرکان مطرح شده است، بطوری که در بعضی از روایات آمده جمعی از رؤسای قریش هنگامی که از معارضه و مقابله با قرآن عاجز ماندند به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله گفتند: اینها فایده ندارد اگر راست می گویی معجزاتی همانند عصای موسی، و ناقه صالح، برای ما بیاور. | ||
+ | |||
+ | قرآن در این باره می گوید: «آنها گفتند: چرا آیه و معجزه ای از طرف پروردگار بر این پیامبر نازل نشده است»!؟ (وَ قالُوا لَو لا نُزِّلَ عَلَیهِ آیةٌ مِن رَبِّهِ). | ||
+ | |||
+ | روشن است که آنها این پیشنهاد را از روی حقیقتجویی نمی گفتند، زیرا پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به اندازه کافی برای آنها معجزه آورده بود. | ||
+ | |||
+ | لذا قرآن در پاسخ آنها می گوید: «به آنها بگو: خداوند قادر است آیه و معجزه ای (که شما پیشنهاد می کنید) بر پیامبر خود نازل کند» (قُل إِنَّ اللّهَ قادِرٌ عَلی أَن ینَزِّلَ آیةً). | ||
+ | |||
+ | ولی این کار یک اشکال دارد که غالب شما از آن بی خبرید و آن این که اگر به این گونه تقاضاها که از سر لجاجت می کنید ترتیب اثر داده شود سپس ایمان نیاورید همگی گرفتار مجازات الهی شده، نابود خواهید گشت، زیرا این نهایت بی حرمتی نسبت به ساحت مقدس پروردگار و فرستاده او و آیات و معجزات اوست، لذا در پایان آیه می فرماید «ولی اکثر آنها نمی دانند» (وَ لکنَّ أَکثَرَهُم لا یعلَمُونَ). | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۲۲
<<36 | آیه 37 سوره انعام | 38>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
-و کافران گفتند: چرا بر او معجزهای از خدا فرو نیامد؟ بگو: خدا بر اینکه آیتی فرستد قادر است، و لیکن بیشتر آنان نمیدانند.
و [مرده دلان] گفتند: چرا معجزه ای از سوی پروردگارش [همانند معجزات پیامبران گذشته] بر او نازل نمی شود؟ بگو: یقیناً خدا قدرت دارد که معجزه ای [نظیر آنچه آنان درخواست دارند] نازل کند، ولی [این گونه درخواست های نابجا به سبب این است که] بیشترشان [شرایط و موقعیت ها را] نمی دانند.
و گفتند: «چرا معجزهاى از جانب پروردگارش بر او نازل نشده است؟» بگو: «بىترديد، خدا قادر است كه پديدهاى شگرف فرو فرستد، ليكن بيشتر آنان نمىدانند.»
و گفتند: چرا معجزهاى از پروردگارش بر او نازل نشده؟ بگو: خدا قادر است كه معجزهاى فرو فرستد. ولى بيشترينشان نمىدانند.
و گفتند: «چرا نشانه (و معجزهای) از طرف پروردگارش بر او نازل نمیشود؟!» بگو: «خداوند، قادر است که نشانهای نازل کند؛ ولی بیشتر آنها نمیدانند!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«آیَةً»: دلیل حسی. معجزه. «لا یَعْلَمُونَ»: حکمت انزال آیات را نمیدانند و متوجّه نیستند که برابر سنّت خدا تکذیب مشاهده عیان مایه هلاک آنان میگردد.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ «37»
و گفتند: چرا بر او (محمّد) معجزهاى (كه ما مىخواهيم) از سوى پروردگارش نازل نشده؟ بگو: بى ترديد خداوند قادر است كه نشانه و معجزهاى (كه مىخواهيد) بياورد، ولى بيشتر (اين بهانهجويان) نمىدانند.
نکته ها
در شأن نزول آيه گفتهاند: برخى از رؤساى قريش، دست به تبليغات سوء و جوسازى زده و از روى بهانه جويى به پيامبر اسلام مىگفتند: «تنها قرآن به عنوان معجزه كافى نيست بلكه بايد معجزاتى چون: معجزات عيسى و موسى و صالح و ... بياورد». «1»
البتّه پيامبرى كه يادآور معجزات انبياى پيشين است، حتماً خودش هم مىتواند نظير آنها را بياورد، وگرنه مردم را به ياد آن معجزات نمىاندازد تا تقاضاى امثال آن را داشته باشند. به علاوه، طبق روايات شيعه وسنّى، پيامبر صلى الله عليه و آله معجزات ديگرى غير از قرآن هم داشته است.
هدف از آوردن معجزه، اعلام رابطه خاص ميان خدا و رسول و نشانهى قدرت بىانتهاى الهى است، نه برآوردن تمايلات بى پايان مردم لجوج. البتّه گاهى براى اتمام حجّت، معجزهى درخواستى مردم را مىآوردهاند.
به شهادت تاريخ، معجزات پياپى، سبب هدايت لجوجان نشده، بلكه موجب قهر و عقاب الهى گشته است. قرآن مىفرمايد: «اگر ما فرشتگان را بر مردم نازل كنيم، يا مردگان با آنان سخن بگويند، باز گروهى از لجوجان ايمان نمىآوردند». «2»
«1». تفسير مجمعالبيان.
«2». انعام، 111.
جلد 2 - صفحه 449
پیام ها
1- به بهانهجويىهاى مخالفان پاسخ دهيد. قالُوا ... قُلْ
2- خداوند قادر است، ولى حكيم هم مىباشد و قدرتش آنگاه جلوه مىكند كه كار و تقاضا حكيمانه باشد. إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ ... أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (37)
باز سر رشته كلام به اقوال كفار مىفرمايد:
وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ: و گفتند رؤساى قريش بعد از عجز از معارضه قرآن، چرا نازل نمىشود بر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله آيتى از جانب پروردگار او، يعنى معجزهاى كه ما از او مىطلبيم، مراد آيات مقترحه (دلخواهى) است كه بر سبيل تعنت از آن حضرت طلب مىكردند، چون يد بيضا و عصاى موسى و ناقه ثمود و احياى موتى و غيره، و يا به جهت اعتنا نكردن ايشان به آيات و معجزات حضرت سيد كائنات از جهت عناد مىگفتند: چرا آيتى ديگر به ما نمىنمايد قُلْ إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً: بگو اى پيغمبر بدرستى كه خداى تعالى قادر است بر آنكه نازل فرمايد آيتى از آيات مقترحه آنها
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 261
آيتى ديگر، يا آيتى كه ملجأ و مضطر سازد به ايمان مانند شقّ جبل، يا آيتى كه اگر به آن ايمان نياورند هلاك شوند وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ: و لكن بيشتر ايشان نمىدانند كه حق تعالى قادر است بر آن آيات، و لكن عاقبت وخيم است؛ چه حكم الهى بر اين وجه جارى شد كه چون معجزه طلبند و حضرت سبحان آن را ظاهر فرمايد و مقترحان ايمان نيارند، عذاب استيصال بر ايشان فرود آيد، مانند قوم ثمود و اصحاب مائده و غيره؛ و يا نمىدانند در آنچه نزال فرموده از آيات بيّنه ايشان را مندوحه است از غير آن، يعنى وافى كافى است مر كسى را كه در آن نظر و تدبر نمايد.
حضرت باقر «1» عليه السّلام در اين آيه فرمود: زود است نشان داده شود شما را در آخر الزمان آياتى، از آن جمله دابة الارض كه مراد وجود امير المؤمنين عليه السّلام است، و ديگر دجال و نزول عيسى بن مريم و طلوع شمس از مغرب، مراد ظاهر شدن ولىّ عصر، امام زمان، قائم آل محمّد پسر امام حسن عسكرى عجل اللّه تعالى فرجه مىباشد كه از طرف مكه ظهور نمايد و دنيا را پر از عدل و داد فرمايد، بعد از آنكه از جور و كفر پر شده باشد. اللهم اجعلنا من انصاره.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلى أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (37)
ترجمه
و گفتند چرا فرستاده نميشود براى او معجزه از پروردگارش بگو همانا خداوند قادر است بر آنكه بفرستد معجزه را ولى بيشتر ايشان نميدانند.
تفسير
مقصود از معجزه آنستكه اگر كسى طالب بدست آوردن حق باشد بوسيله مشاهده آن يقين پيدا كند و ايمان بياورد و از براى حصول اين مقصود يك يا چند معجزه كافى است و پيغمبر خاتم يك معجزه باقيه تا روز قيامت داشت كه آن قرآن بود و معجزات ديگر بسيارى كه بعضى از آنها ملازم با جسم مبارك بود و بعضى از آنها مقارن با ولادت آنحضرت روى داد و بعضى در اوقاتيكه طلب نمودهاند بوقوع پيوست كه همه مشاهده نموده بودند و طالبان حق ايمان آورده بودند و آنانكه عناد و لجاج داشتند حمل بر سحر و شعبده و كهانت ميكردند و هر وقت كسى بآنها اعتراض ميكرد كه با اين معجزات با هرات و آيات بيّنات چرا ايمان نميآوريد ميگفتند اگر راست ميگويد چرا چنين معجزه را نمينمايد در صورتى كه مكرر همان معجزه را كه خواسته بودند بآنها ارائه داده شده بود و بجهتى كه ذكر شد ايمان نياورده بودند و چون بآنها گفته ميشد اينهمه معجزات كافى نيست ميگفتند خير اينها معجزه نيست معجزه آنستكه نشود حمل بر سحر و شعبده و كهانت نمود و براى ما يقين بياورد خدا كه قادر است چرا چنين معجزه نميفرستد لذا
جلد 2 صفحه 317
خداوند در جواب آنها فرموده بگو بلى خدا قادر است كه هر قدر شما ميخواهيد معجزه بفرستد و طورى باشد كه شما مجبور شويد بايمان ولى اين امر بر خلاف حكمت است كه خداوند بدلخواه شما بدون لزوم هر روز اوضاع كائنات را تغيير و تبديل دهد يا شما را مجبور بايمان نمايد چون ايمان اجبارى ثمر ندارد و مسقط تكليف است دنيا بايد با لوازم خود باقى باشد و بيشتر مردم نميدانند و قمى ره فرموده آنها نميدانند كه وقتى بيايد آيه و ايمان نياورند بآن هلاك ميشوند و از حضرت باقر (ع) در اين آيه روايت شده است كه در آخر الزمان آياتى ظاهر ميشود از آن جمله دابّة الارض و دجّال و نزول عيسى بن مريم (ع) و طلوع آفتاب از مغرب است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قالُوا لَو لا نُزِّلَ عَلَيهِ آيَةٌ مِن رَبِّهِ قُل إِنَّ اللّهَ قادِرٌ عَلي أَن يُنَزِّلَ آيَةً وَ لكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمُونَ (37)
و گفتند که چرا نازل نميشود بر پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم آيه از پروردگار خود بگو محققا خداوند قدرت دارد بر اينكه نازل فرمايد آيه و لكن اكثر آنها نميدانند وَ قالُوا لَو لا نُزِّلَ عَلَيهِ آيَةٌ اختلاف شد در اينكه مراد از اينکه آيه چيست بعضي گفتند مراد معجزاتيست که اينها تقاضا ميكنند چنانچه در سوره مباركه بني اسرائيل خداوند از قول كفار که از پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم تقاضا كردند نقل ميفرمايد وَ قالُوا لَن نُؤمِنَ لَكَ حَتّي تَفجُرَ لَنا مِنَ الأَرضِ يَنبُوعاً أَو تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِن نَخِيلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنهارَ خِلالَها تَفجِيراً أَو تُسقِطَ السَّماءَ كَما زَعَمتَ عَلَينا كِسَفاً أَو تَأتِيَ بِاللّهِ وَ المَلائِكَةِ قَبِيلًا أَو يَكُونَ لَكَ بَيتٌ مِن زُخرُفٍ أَو تَرقي فِي السَّماءِ وَ لَن نُؤمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتّي تُنَزِّلَ عَلَينا كِتاباً نَقرَؤُهُ قُل سُبحانَ رَبِّي هَل كُنتُ إِلّا بَشَراً رَسُولًا آيه
جلد 7 - صفحه 59
92- 95، و بعضي گفتند مراد آياتيست که بر انبياء سلف نازل شده مثل ناقه صالح عصاي موسي، احياء عيسي و امثال اينها، و بعضي گفتند مراد نزول عذاب است مثل صاعقه و صيحه و امطار حجاره چنانچه در سوره معارج ميفرمايد سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ آيه 1، و در سوره مجادله ميفرمايد لَو لا يُعَذِّبُنَا اللّهُ بِما نَقُولُ آيه 9 و تحقيق كلام اينست که در مقدمه اينکه تفسير تذكر داديم و در مجلد اول كلم الطيب در باب معجزه بيان شده که آنچه لازم است بمقتضاي حكمت و عدل الهي اقامه حجت است که راه عذر بر مكلفين بسته شود و اعطاء معجزه از تحت قدرت نبي خارج است و فعل الهيست که بدست نبي جاري ميشود و نبايد معجزه ملعبه ناس باشد و مجلس نبي مجلس تماشاخانه شود لذا ميفرمايد قُل إِنَّ اللّهَ قادِرٌ عَلي أَن يُنَزِّلَ آيَةً خداوند بر هر چيزي قادر است و لكن نه چنين است که هر چه مقدور او است بايد وقوع پيدا كند بلكه وقوع آن منوط بحكمت و مصلحت است زيرا خداوند تمام افعالش موافق با مصالح و حكم است.
وَ لكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمُونَ و تصور ميكنند که هر چه دلخواه آنها است بايد واقع شود چنانچه نوع مردم از خداوند تمناي ثروت بيمنتهي و عمر طولاني و عزّت فوق العاده دارند و غافل از اينكه خلاف صلاح است و بضرر آنها تمام ميشود چنانچه ميفرمايد وَ عَسي أَن تَكرَهُوا شَيئاً وَ هُوَ خَيرٌ لَكُم وَ عَسي أَن تُحِبُّوا شَيئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُم وَ اللّهُ يَعلَمُ وَ أَنتُم لا تَعلَمُونَ بقره آيه 213.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 37)
در این آیه یکی از بهانه جوییهای مشرکان مطرح شده است، بطوری که در بعضی از روایات آمده جمعی از رؤسای قریش هنگامی که از معارضه و مقابله با قرآن عاجز ماندند به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله گفتند: اینها فایده ندارد اگر راست می گویی معجزاتی همانند عصای موسی، و ناقه صالح، برای ما بیاور.
قرآن در این باره می گوید: «آنها گفتند: چرا آیه و معجزه ای از طرف پروردگار بر این پیامبر نازل نشده است»!؟ (وَ قالُوا لَو لا نُزِّلَ عَلَیهِ آیةٌ مِن رَبِّهِ).
روشن است که آنها این پیشنهاد را از روی حقیقتجویی نمی گفتند، زیرا پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به اندازه کافی برای آنها معجزه آورده بود.
لذا قرآن در پاسخ آنها می گوید: «به آنها بگو: خداوند قادر است آیه و معجزه ای (که شما پیشنهاد می کنید) بر پیامبر خود نازل کند» (قُل إِنَّ اللّهَ قادِرٌ عَلی أَن ینَزِّلَ آیةً).
ولی این کار یک اشکال دارد که غالب شما از آن بی خبرید و آن این که اگر به این گونه تقاضاها که از سر لجاجت می کنید ترتیب اثر داده شود سپس ایمان نیاورید همگی گرفتار مجازات الهی شده، نابود خواهید گشت، زیرا این نهایت بی حرمتی نسبت به ساحت مقدس پروردگار و فرستاده او و آیات و معجزات اوست، لذا در پایان آیه می فرماید «ولی اکثر آنها نمی دانند» (وَ لکنَّ أَکثَرَهُم لا یعلَمُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم