آیه 8 سوره تکاثر: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (←تفسیر آیه) |
(←معانی کلمات آیه) |
||
سطر ۴۱: | سطر ۴۱: | ||
</tabber> | </tabber> | ||
==معانی کلمات آیه== | ==معانی کلمات آیه== | ||
− | + | *'''نعيم''': نعمت وسيع و فراوان: «النعيم: النعمة الكثيرة» الف و لام آن شايد براى استغراق باشد.<ref>تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج12، ص338</ref> | |
+ | |||
==نزول== | ==نزول== | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۴:۳۸
<<7 | آیه 8 سوره تکاثر | 8>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آن گاه در آن روز از نعمتها شما را باز میپرسند.
آن گاه شما در آن روز از نعمت ها بازپرسی خواهید شد.
سپس در همان روز است كه از نعمت [روى زمين] پرسيده خواهيد شد.
كه در آن روز شما را از نعمتهاى دنيوى بازخواست مىكنند.
سپس در آن روز (همه شما) از نعمتهایی که داشتهاید بازپرسی خواهید شد!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- نعيم: نعمت وسيع و فراوان: «النعيم: النعمة الكثيرة» الف و لام آن شايد براى استغراق باشد.[۱]
نزول
«شیخ طوسى» گویند: این سوره درباره دو طائفه از قریش بنام بنوسهم و بنو عبدمناف نازل شده که تفاخر مینمودند تا این که به یادآورى مرده ها و شمارش آنها از لحاظ کثرت پرداختند.[۲][۳]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ «1» حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ «2» كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ «3» ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ «4» كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ «5» لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ «6» ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقِينِ «7» ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ «8»
«1» فزون طلبى (و تفاخر) شما را سرگرم كرد. «2» تا آنجا كه به زيارت مقبرهها رفتيد. «3» چنين نيست (كه مىپنداريد) به زودى خواهيد فهميد.
«4» باز چنين نيست (كه مىپنداريد)، در آينده خواهيد دانست. «5» چنين نيست (كه مىپنداريد)، اگر شما (به آخرت) علم يقينى داشتيد. «6» قطعاً دوزخ را مىديديد. «7» سپس آن را با عين اليقين مىديديد. «8» سپس در آن روز از نعمتها سؤال خواهيد شد.
نکته ها
«تكاثر» از «كثرت» به معناى فزونطلبى و فخرفروشى به ديگران به واسطه كثرت اموال و اولاد است.
جلد 10 - صفحه 579
جلوههاى تكاثر
تكاثر در شرك و چند خدايى. «أَ أَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ» «1» (حضرت يوسف به هم زندانىهاى خود كه مشرك بودند، گفت: آيا ارباب متفرق بهتر است يا خداوند يكتاى قهار؟)
تكاثر در غذا. بنى اسرائيل مىگفتند: ما بر يك نوع غذا صبر نداريم «لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ» ما خوردنىهاى ديگر همچون پياز و سير و عدس و خيار مىخواهيم. «قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها» «2»
تكاثر در عمر. چنان كه بعضى دوست دارند هزار سال عمر كنند. «يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ» «3»
تكاثر در مال. قرآن مىفرمايد: برخى افراد به دنبال جمع مال و شمارش آن هستند. «الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ» «4»
تكاثر در مسكن. قرآن در مقام سرزنش بعضى مىفرمايد: در دامنه هر كوهى ساختمانهاى بلند بنا مىكنيد. «أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ» «5»
تكاثر در شهوت. اسلام براى مسئله جنسى، راه ازدواج را تجويز كرده و بهرهگيرى از همسر را بدون ملامت شمرده: «إِلَّا عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ» «6»* و ارضاى شهوت از غير راه ازدواج را تجاوز دانسته است. «فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ» «7»*
«أَلْهاكُمُ» از «لهو» به معناى سرگرم شدن به امور جزئى و ناچيز است كه انسان را از اهداف بلند باز دارد.
«زُرْتُمُ» از زيارت و «مقابر» جمع مقبره است.
ميان دو قبيله بر سر تعداد نفرات گفتگو شد، تصميم گرفتند سرشمارى كنند بعد از زندهها
«1». يوسف، 29.
«2». بقره، 61.
«3». بقره، 96.
«4». همزه، 2.
«5». شعراء، 128.
«6». مؤمنون، 6.
«7». مؤمنون، 7.
جلد 10 - صفحه 580
به قبرستان رفتند تا آمار مردگان را نيز به حساب آورند.
حضرت على عليه السلام در خطبه 221 نهج البلاغه، بعد از تلاوت اين سوره مطالبى دارند كه ابن ابى الحديد در شرح آن مىگويد: در طول پنجاه سال، بيش از هزار بار اين خطبه را خواندهام و عظمت اين خطبه به قدرى است كه سزاوار است بهترين گويندگان عرب جمع شوند و اين خطبه برايشان تلاوت شود و همه به سجده افتند، همانگونه كه هنگام تلاوت بعضى از آيات قرآن، همه به سجده مىافتند. «1» ما دو جمله از آن خطبه را در اينجا بازگو مىكنيم:
«آبائهم يفخرون» آيا به مقبره پدرانشان افتخار مىكنند؟
«ام بعديد الهلكى يتكاثرون» يا به تعداد معدومين فزونطلبى مىكنند؟
«اجساد خرت و حركات سكنت» آنان جسدهايى بودند كه متلاشى شدند و متحركهايى بودند كه ساكن شدند.
«و لئن يكونوا عبرا احق من ان يكونا مفتخرا» آن جسدها سزاوارترند كه سبب عبرت شوند تا مايه افتخار.
از حضرت على عليه السلام حديثى نقل شده كه فرمودند: اولين «سَوْفَ تَعْلَمُونَ» مربوط به عذاب قبر است و دومى مربوط به عذاب آخرت. «2»
يقين، باور قلبى است كه عميقتر از دانستن است. مثلا همه مردم مىدانند كه مرده كارى به كسى ندارد ولى حاضر نيستند در كنار مرده بخوابند، ولى مردهشور در كنار مرده به راحتى مىخوابد، زيرا مردم فقط مىدانند ولى مردهشور باور كرده و به يقين رسيده است. راه بدست آوردن يقين عمل به دستورات الهى است، همانگونه كه مردهشور در اثر تكرار عمل به اين باور رسيده است.
بر اساس روايات، نشانه يقين، توكل بر خداوند و تسليم او شدن و راضى بودن به مقدرات او و واگذارى امور به اوست. «3»
يقين درجاتى دارد كه دو مرحلهاش در اين سوره آمده و مرحله ديگرش در آيه 95 سوره
«1». شرح ابن ابى الحديد، ج 11، ص 153.
«2». تفسير كبير فخررازى.
«3». بحارالانوار، ج 70، ص 138.
جلد 10 - صفحه 581
واقعه آمده است. مراحل يقين عبارتند از: علم اليقين، حق اليقين و عين اليقين. انسان، گاهى از ديدن دود پى به آتش مىبرد كه اين علم اليقين است، گاهى خودِ آتش را مىبيند كه عين اليقين است و گاهى دستى بر آتش مىنهد و سوزندگى آن را احساس مىكند كه حق اليقين است.
مراد از ديدن آتش در «لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ»، يا ديدن آن در قيامت است و يا ديدن آن با چشم برزخى و مكاشفه در همين دنيا كه اين معنا با يقين سازگارتر است.
بر اساس احاديث، مراد از نعمتى كه در قيامت مورد سوال قرار مىگيرد، آب و نان نيست، كه بر خداوند قبيح است از اين امور سؤال كند. بلكه مراد نعمت ولايت و رهبرى معصوم است «1» امام رضا عليه السلام فرمود: سؤال از آب و نان و ... از مردم قبيح است تا چه رسد به خداوند، بنابراين مراد از سؤال از نعمت، همان نعمت رهبرى معصوم است. «2»
تكاثر تنها در آمار و نفرات جمعيّت نيست، بلكه گاهى در ثروت و فرزند است. «وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ» «3» و لذا در قرآن سفارش شده كه مال و فرزند شما را سرگرم نكند.
«لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ» «4»
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به دنبال تلاوت اين سوره فرمودند: «تكاثر الاموال جمعها من غير حقها و منعها من حقها و سدها فى الاوعية» «5» گردآورى اموال از راه نامشروع و نپرداختن حقوق واجب آنها و نگهدارى آنها در صندوقها تكاثر است.
در شعرى منسوب به حضرت على عليه السلام آمده است:
يا من بدنياه اشتغل
قد غرّه طول الامل
الموت يأتى بغتة
والقبر صندوق العمل
«1». تفسير نور الثقلين.
«2». عيون الاخبار، ج 2، ص 129.
«3». حديد، 20.
«4». منافقون، 9.
«5». تفسير نور الثقلين.
جلد 10 - صفحه 582
پیام ها
1- فزون طلبى و فخرفروشى انسان را به كارهاى بيهوده و عبث مىكشاند. «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ»
2- فزونطلبى، عامل غفلت از حساب قيامت است. «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ- لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ»
3- دامنه فزونطلبى تا شمارش مردگان پيش مىرود. «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ»
4- بىخبرى از احوال قيامت، انسان را به انحراف مىكشاند. أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ ... كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ
5- در برابر افكار و رفتار انحرافى بايد هشدار را تكرار كرد. «كَلَّا- ثُمَّ كَلَّا- كَلَّا»
6- از طريق ايمان و يقين انسان مىتواند آينده را ببيند. «لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ»
7- در فرهنگ جاهلى، كميّت و جمعيّت، تا آنجا ارزش دارد كه حتى مردگان را در شمارش به حساب مىآورند. «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ»
8- تكاثر و تفاخر، كيفر سختى دارد. أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ ... لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ
9- عاقبت انديشى مانع فخر فروشى است. كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ...
10- بايد براى رسيدن به يقين و شناخت حقايق تلاش كرد تا از خطرات قيامت درامان بود. «لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ»
11- كسانىكه به دنيا سرگرم هستند، هرگز به درجه يقين نمىرسند. «لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ» (كلمه لو در موارد نشدنى بكار مىرود.)
12- ايمان و يقين، درجاتى دارد. عِلْمَ الْيَقِينِ ... عَيْنَ الْيَقِينِ
13- حساب قيامت بر اساس امكاناتى است كه خداوند به هركس داده است و لذا هر كس متفاوت از ديگرى است. «لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 584
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ «8»
ثُمَّ لَتُسْئَلُنَ: پس هر آينه پرسيده شوند مردمان، يَوْمَئِذٍ: در آن روز به وقت محاسبه، عَنِ النَّعِيمِ: از نعمتها كه بدان مشغول شديد و از ستايش منعم غافل شديد. خطاب متوجه است به كسانى كه شغل دنيا او را از امر دين و آخرت باز داشته و شكر منعم را ننموده و حق تعالى به تمام مكلفان فرمايد اى معاشر مكلّفان پرسيده خواهيد شد از نعمتى كه به شما عطا شده كه در چه چيز صرف نموديد.
بيان- در اين نعمت اقوالى است:
1- آب سرد يا سايه خنك يا لذت خواب.
2- ماكل و مشرب و ملاذ.
3- صحت و فراغت.
4- نان گندم و آب سرد و نشيمنى كه در آنجا متوطن شود.
5- نعمت صحت و گوش و چشم و قلب است چنانچه فرمايد: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا». «2» 6- نبوت حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه رحمت تامه و نعمت شامله است بر تمام عالميان، پس همه را از ملت و دعوت و اتباع سنت خواهند پرسيد.
«1». اصول كافى ج 2 كتاب الايمان و الكفر باب حقيقة الايمان و اليقين ص 53 روايت 2.
«2» سوره اسراء آيه 36.
جلد 14 - صفحه 333
7- از حضرت باقر و صادق عليهما السلام: مروى است مراد به اين نعمت ولايت امير المؤمنين عليه السّلام [است] «1» كه تماميت نعمت به آن است.
چنانچه فرمايد «وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي».
8- عياشى روايت نموده كه ابو حنيفه اين را از حضرت صادق عليه السّلام پرسيد. حضرت فرمود: نعيم نزد تو چيست؟ گفت طعام و آب سرد است.
حضرت فرمود اگر حق تعالى روز قيامت تو را در حساب نگاهدارد تا آنكه تو را از هر نعمت و شربت آبى كه آشاميدى سؤال كند، پس وقوف تو به طول انجامد. گفت فدايت شوم پس نعمت كدام است؟ حضرت فرمود: نحن اهل البيت النّعيم الّذى انعم اللّه بنا على العباد و بنا ائتلفوا بعد ان كانوا مختلفين و بنا الّف اللّه بين قلوبهم و جعلهم اخوانا بعد ان كانوا اعداء و بنا هداهم اللّه للاسلام و هى النّعمة الّتى لا تنقطع و اللّه سائلهم عن حقّ النّعيم الّذى انعم به عليهم و هو النّبىّ و عترته.
يعنى نعيم كه سؤال كرده شود از او، مائيم اهل بيت. و حق سبحانه به ما انعام فرموده بر بندگان و بما الفت گرفتهاند بعد از آنكه مختلف بودند و متفرق، حق تعالى به ما الفت افكند در دلهاى ايشان و آنها را برادر هم گردانيد بعد از آنكه دشمنان بودند و ما ايشان را به دين اسلام راه نموديم و اين نعمتى است كه منقطع نشود و خداى تعالى ايشان را از حق اين نعمتى كه به آن انعام فرموده است بر ايشان، سؤال خواهد كرد و اين نعمت، حضرت رسالت و عترت اطهار او عليهم السّلاماند «2».
9- عيون اخبار الرضا- به سند صحيح از ابراهيم بن عباس صولى گفت من خدمت حضرت رضا عليه السّلام بودم. حضرت فرمود در دنيا نعيم حقيقى نيست. جمعى در آن مجلس بودند، گفتند: خداوند فرموده «لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ
«1». تفسير برهان ج 4 ص 503 روايت 15.
«2». مجمع البيان بنقل از عياشى ج 5 ص 535- 534.
جلد 14 - صفحه 334
عَنِ النَّعِيمِ» اين نعم دنيا و آب سرد است حضرت فرمود به اين طريق تفسير مىكنيد و آن را بر چند وجه توجيه مىنمائيد. طايفهاى از شما آب سرد تعبير كنند، جمعى به طعام و گروهى به خواب خوش و چنين نيست كه مىگويند. فرمود خدا سؤال نكند بندگان خود را از آنچه به فضل خود بر ايشان انعام فرموده و بر ايشان منت ننهد، چه امتنان نعم از مخلوق قبيح است. پس چگونه آن را نسبت به خالق توان داد و لكن مراد به نعيم در اين آيه دوستى ما و موالات ما اهل بيت كه حق تعالى از آن سؤال خواهد كرد، بعد از توحيد و نبوت، زيرا هر گاه بنده به اين نعيم وفا كند، او را به روضه رضوان رساند كه هرگز فنا و زوال نيابد «1».
10- و نيز در عيون «2» از آن حضرت روايت شده، انّ اوّل ما يسئل عنه العبد يوم القيمة الشّهادة و النّبوّة و موالاة علىّ بن أبي طالب عليه السّلام.
«1». عيون اخبار الرضا عليه السّلام، (چ نجف 1390) ج 2 ص 127 روايت 8 و ينابيع المودة (چ هشتم) ص 112- 111 و روايات جالب ديگرى در اين باب.
«2». عيون اخبار الرضا (چ نجف 1390) ج 2 ص 128.
جلد 14 - صفحه 335
سوره يكصد و سوم « (العصر)»
سورة العصر- اين سوره مباركه مكى است.
عدد آيات- سه آيه.
عدد كلمات- چهل و يك.
عدد حروف- شصت و هشت.
ثواب تلاوت- ثواب الاعمال- از حضرت صادق عليه السّلام من قرء و العصر فى نوافله بعثه اللّه يوم القيمة مشرقا وجهه ضاحكا سنّه قريرا عينه حتّى يدخل الجنّة. هر كه قرائت كند «وَ الْعَصْرِ» را در نماز مستحب خود، مبعوث فرمايد او را خدا روز قيامت در حالتى كه نورانى باشد روى او و خندان باشد دندانهاى او، و روشن باشد چشم او، تا آنكه داخل بهشت شود «1».
تذكره- البته اين آثار مترتب شود به كسى كه تقوا داشته و به معانى اين آيات عمل نموده باشد، گرچه قليل اللفظ است، لكن كثير المعنى و حقايق بسيار در آن منطوى است.
در اين سوره خسران انسانى را بيان فرمايد.
«1» ثواب الاعمال و عقاب الاعمال چ حيدرى 1391 هج- ص 154- 153.
جلد 14 - صفحه 336
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ «1» حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ «2» كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ «3» ثُمَّ كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ «4»
كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ «5» لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ «6» ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقِينِ «7» ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ «8»
ترجمه
مشغول و سر گرم نمود شما را مباهات بزيادتى مال
تا ديدار نموديد قبورتان را
نبايد چنين بود بعد از اين ميدانيد
باز ميگويم نبايد چنين بود بعد از اين ميدانيد
نبايد چنين بود اگر بدانيد بدانستن يقينى
قسم بخدا هر آينه مىبينيد البته دوزخ را
باز قسم بخدا هر آينه مىبينيد آنرا بحقيقت يقين
پس قسم بخدا پرسش ميشويد در آن روز از نعمتهاى الهى.
تفسير
گفتهاند بعضى از قبائل عرب افتخار مينمودند بر بعضى بكثرت افراد تا رسيد بجائى كه ميرفتند بقبرستان و اموات را هم شماره مينمودند و خداوند در اين سوره ملامت فرموده آنها را باين عمل چون نبايد انسان خود را باين امور موهومه مشغول و سرگرم نمايد و از ذكر خدا و فكر آخرت غافل شود و در نهج البلاغه باين معنى اشاره شده است ولى اظهر آنست كه خداوند ميفرمايد مشغول و سر گرم نمود شما بندگانرا مباهات بزيادتى مال و اولاد تا رفتيد از اين دنيا و ديديد قبور خودتان را كه در آنها اثرى از آنچه اهتمام بجمع آورى آن داشتيد نيست جز آنچه را در راه خدا از آن صرف نموديد و معلوم است كه مراد ملامت بر اشتغال بجمع مال و سرگرمى باولاد است با غفلت از تهيه زاد و توشه براى سفر آخرت چنانچه در روضة الواعظين از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه پس از قرائت اين سوره فرمود تكاثر اموال جمع آنست از غير حق و منبع آنست از حق و گذاردن آن در جاى سر بسته تا داخل شويد در قبورتان و در مجمع از آن حضرت نقل نموده كه بعد از تلاوت اين سوره فرمود آدميزاد ميگويد مال من مال من با آنكه
جلد 5 صفحه 428
مال تو نيست مگر آنچه بخورى و نابود كنى يا بپوشى و كهنه نمائى يا تصدّق دهى و باقى گذارى آنرا و لذا ميفرمايد كلّا يعنى نبايد چنين بود بعد از آنكه در قبورتان داخل شديد ميدانيد و باز ميفرمايد نبايد چنين بود وقتى وارد محشر شديد ميدانيد و باز ميفرمايد نبايد چنين بود اگر در كنار پل صراط قرار گرفتيد و بطور يقين دانستيد كه بهشت و دوزخ حق است و شك و شبهه از دلهاى شما زائل شد خواهيد دانست كه نبايد از فكر آخرت در دنيا غافل بود و اينكه كلا دو مرتبه تكرار شده براى مزيد ردع و اشاره بمواقع علم و معمول بودن تأكيد بكلا در كلام عرب است و قسم ياد فرموده كه دوزخ را آنجا بعيان خواهيد ديد و در حديث روضه بمواقع سه گانه مذكوره براى علم تصريح فرموده و در محاسن از امام صادق عليه السّلام علم اليقين بمعاينه تفسير شده و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه لترونّ بضمّ تاء قرائت فرموده است و باز ميفرمايد بعد از ورود بجهنم آنرا بعين اليقين مشاهده خواهيد نمود يعنى بخود يقين و حقيقت آن بدون واسطه چيزى درك ميكنيد عذاب را چون ميسوزند و مىيابند حرارت آتش را و از جنس آن ميشوند و اين اعلى مراتب يقين است و پس از آنكه متنبّه باين امور شديد و دانستيد كه در آتيه چنين علوم و معارفى براى شما حاصل ميشود بايد بدانيد كه در روز قيامت از نعمتهائى كه خداوند در دنيا بشما انعام فرموده و آنرا در محل خود صرف ننموديد و شكر آنرا بجا نياورديد پرسش و بر آنها مؤاخذه خواهيد شد و در حديث روضه سابق ذكر شده كه از پنج چيز سؤال ميشود از سيرى شكمها و مشروب سرد و لذت خواب و سايه مسكنها و اعتدال خلقت و در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه آن نعمت صحت و امنيّت است و در عيون از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه آن خرماى تازه و آب سرد ميباشد و در فقيه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه هر نعمتى مسئوليّت دارد جز آنچه در جهاد و حج صرف شود و در مجالس از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس نام خدا را در وقت تناول طعام ياد نمايد از نعمت آن طعام پرسش نميشود و قمّى ره از آن حضرت نقل نموده كه پرسش ميشوند اين امّت از نعمت وجود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه خداوند بآنها انعام
جلد 5 صفحه 429
فرموده و بعد از او آن نعمت مائيم و در روايات متعدّده معتبره از اهل بيت عصمت و طهارت اين معنى تأييد و تأكيد و تصريح شده بآنكه نعمتى كه در قيامت از آن پرسش ميشود پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهارند كه بايد مردم حق ايشان را اداء نمايند بمحبّت و اطاعت نه طعام پاكيزه و آب خنك و خواب خوش و امثال اينها كه قبيح است شخص كريم سؤال از آنها نمايد و در محاسن از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه حساب نميشود بنده مؤمن بر سه چيز طعامى كه ميخورد و لباسى كه ميپوشد وزن صالحهاى كه معين و نگهدار او ميباشد از معصيت و لذا فيض ره جمع فرموده بين اين روايات بآنكه پرسش نميشود احدى از ضروريّات طعام و لباس و غيره و پرسش ميشود از زائد بر قدر ضرورت و از نعمت خدا كه آن ارشاد خلق است بدوستى اهل بيت و اطاعت ايشان و بنظر حقير ظاهر آيه خصوص بلحاظ ذكر تكاثر در اوّل سوره همانست كه بدوا بنحو اجمال ذكر شد و اين جمع هم مؤيّد آن معنى است و آنچه در روايات سابقه ذكر شده از باب مثال است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره الهيكم التّكاثر را در نماز واجب خود خداوند براى او مينويسد اجر يكصد شهيد را و كسيكه بخواند آنرا در نماز مستحب مينويسد خداوند براى او اجر پنجاه شهيد را و نماز ميخوانند با او در نماز واجبش چهل صف از ملائكه انشاء اللّه تعالى و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 430
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ثُمَّ لَتُسئَلُنَّ يَومَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ «8»
پس از آن سؤال ميشويد در آن روز از نعمتهاي الهي. در كلمه نعيم که مورد سؤال واقع ميشود اختلاف زيادي است بعضي گفتند: سؤال از كفار ميشود كفار مكه از شكر نعمتهاي الهي از ثروت و مكنت که بآنها داده شده که عبادت غير خدا را كردند و براي او شريك در عبادت قرار دادند: و گفتند سؤال نميشود مگر از اهل نار و آتش، بعضي گفتند: سؤال از جميع مكلفين ميشود از كليه نعم، و بعضي گفتند: از مأكولات و مشروبات و ساير ملاذّ که از آنها لذت ميبردند، بعضي گفتند: از صحت و فراغ و حديثي از حضرت رسالت نقل كردند که فرمود:
(نعمتان مغبون فيهما كثير من النّاس الصحة و الفراغ)
، بعضي گفتند: از امنيت و صحت، بعضي گفتند: از جميع نعم سواي سه نعمت لباسي که ساتر بدن باشد. و خوراكي که سد گرسنگي كند و خانهاي که در او سكونت كند از گرمي و سردي. و اخبار بسيار از ائمه اطهار داريم که سؤال از ولايت امير المؤمنين و ائمه طاهرين بمضامين مختلفه متجاوز از بيست حديث.
اقول: الف و لام النعيم الف و لام جنس است شامل جميع نعم الهي ميشود که ميفرمايد: وَ إِن تَعُدُّوا نِعمَةَ اللّهِ لا تُحصُوها ابراهيم آيه 34، نحل آيه 18. و نظر به اينكه افعال الهي تماما از روي حكمت و مصلحت است اگر بندهاي بر نعمتي که باو عنايت شده بمصرفي که غرض الهي تعلق گرفته صرف كند مورد سؤال واقع نميشود،
جلد 18 - صفحه 220
و اما اگر كفران كرد و بر خلاف غرض الهي صرف كرد مورد سؤال واقع ميشود چه نعم ظاهريه باشد و چه نعم باطنيه چه نعم داخليه باشد و چه خارجيه: و از باب مثال مقداري از نعم الهي را تذكر ميدهيم: نعمت عقل و قواي باطنيه و روحيه و ظاهريه جسميه و بدنيه، نعمت ارسال رسل و انزال كتب و جعل احكام و ولايت و امامت ائمه طاهرين و كليه نعم دنيويه، و نعمت علم و معرفت و توفيق و غير اينها اگر بر طبق دستور الهي صرف كرده هيچ مسئوليتي ندارد بلكه مورد تفضلات و مثوبات اخروي ميگردد و اگر بر خلاف دستور رفتار كرد مسئوليت دارد و مورد عذاب و عقوبات ميگردد و اخبار مذكوره بيان مصداق اتم آنها را و بيان اعظم نعم الهي را ميكند و باين بيان جمع بين اقوال و اخبار ميتوان كرد.
هذا آخر ما اردنا في تفسير هذه السورة و يتلوه ان شاء اللّه تفسير بقية السور بحوله و قوته.
سورة العصر
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 8)- «سپس در آن روز (همه شما) از نعمتهائی که داشتهاید بازپرسی خواهید شد» (ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم).
باید در آن روز روشن سازید که این نعمتهای خداداد را در چه راهی مصرف کردهاید؟ و از آنها برای اطاعت الهی یا معصیتش کمک گرفتهاید، یا نعمتها را ضایع ساخته هرگز حق آن را ادا ننمودهاید؟
«نعیم» یک معنی بسیار گسترده دارد که همه مواهب الهی را اعم از «معنوی» مانند دین و ایمان و اسلام و قرآن و ولایت، و انواع نعمتهای «مادی» را اعم از فردی و اجتماعی شامل میشود، منتها نعمتهایی که اهمیت بیشتری دارند مانند نعمت «ایمان و ولایت» بیشتر از آنها سؤال میشود که آیا حق آنها ادا شده یا نه؟
«پایان سوره تکاثر»
ج5، ص573
سوره عصر [103]
اشاره
این سوره در «مکّه» نازل شده و دارای 3 آیه است
محتوا و فضیلت سوره:]
جامعیت این سوره به حدی است که به گفته بعضی از مفسران تمام علوم و مقاصد قرآن در این سوره خلاصه شده است.
نخست از سوگند پر معنی به «عصر» شروع میشود سپس سخن از زیانکار بودن همه انسانها که در طبیعت زندگی تدریجی نهفته است به میان میآورد، بعد فقط یک گروه را از این اصل کلی جدا میکند، آنها که دارای برنامه چهار مادهای زیر هستند:
ایمان، عمل صالح، سفارش یکدیگر به حق، و سفارش یکدیگر به صبر و این چهار اصل در واقع برنامههای اعتقادی و عملی و فردی و اجتماعی اسلام را در بر میگیرد.
در باره فضیلت تلاوت این سوره در حدیثی از امام صادق علیه السّلام میخوانیم:
«هر کس سوره «و العصر» را در نمازهای نافله بخواند خداوند او را در قیامت بر میانگیزد در حالی که صورتش نورانی، چهرهاش خندان و چشمش (به نعمتهای الهی) روشن است، تا داخل بهشت شود»! و معلوم است که این همه افتخار و سرور و شادمانی از آن کسی است که این اصول چهارگانه را در زندگی خود پیاده کند، نه فقط به خواندن قناعت نماید.
ج5، ص574
بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج12، ص338
- ↑ طبرى صاحب جامع البیان از على علیهالسلام نقل نماید که فرمود: ما درباره عذاب قبر در شک و تردید بودیم تا این که این سوره نازل گردید و ابن ابى حاتم در تفسیر خود از ابن بریدة نقل کند که این سوره درباره دو قبیله بنام بنىحارثة و بنىالحرث که از انصار بودند، نازل شد که یکى از آنها مى گفت در میان شما مانند فلان و فلان وجود دارد و دیگرى از آنها به زنده ها فخر مى کرد سپس گفته بودند به طرف گورستان باید رفت و مرده هاى خود را باید شمرد و بعد این سوره نازل گردید».
- ↑ صاحب مجمع البیان گوید: این سوره درباره یهودیان نازل شده که مى گفتند: ما داراى عده زیادترى از طائفه بنىفلان و بنىفلان هستیم و همین افتخار بیهوده آنها را به غفلت و لهو واداشته تا این که همه به گمراهى مردند چنان که قتادة گوید، ابوبریدة گوید: درباره عده اى از انصار که چنین تفاخرى مى کردند، نازل گردیده است.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.