شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

آقا نورالدین عراقی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۰۰ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
۲۲۰px
نام کامل سید نورالدین حسینی اراکی
زادروز ۱۲۷۸ قمری
زادگاه اراک
وفات ۱۳۴۱ قمری
مدفن اراک

Line.png

اساتید

میرزا حبیب الله رشتی، حسین میرزا حسین خلیلی تهرانی، آخوند خراسانی، آخوند ملاعلی نهاوندی،...

شاگردان

محمدعلی اراکی، شیخ عبدالنبی اراکی، محمدتقی بروجردی، آقا شیخ رضا نوری،...

آثار

حقوق المرأة فی شریعه الاسلام، رساله نور الایمان، رساله‌ای در اصول عقاید، عقاید النوریه فی حکمة متعالیه،...


«آیت‌الله سید نورالدین اراکی (عراقی)» (۱۲۷۸-۱۳۴۱ ق)، فقیه، عارف، حکیم و از مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم قمری بود. ایشان به عنوان امین شرع و صاحب امر و دارای نفوذ روحانی و معنوی مطرح بود، تا جایی که وی را پناه سیاسی و مذهبی مردم خوانده‌اند. محمدعلی اراکی و شیخ عبدالنبی اراکی، از شاگردان او هستند.

تحصیل و استادان

سید نورالدین حسینی اراکی (که به عراقی نیز مشهور است) فرزند محمدشفیع، در سال ۱۲۸۷ هـ.ق در اراک به دنیا آمد.[۱] نورالدین با راهنمایی پدرش، در مدرسه سپهدار که از مهمترین مراکز آموزشی اراک بشمار می‌رفت، تحصیلات مقدماتی را آغاز نمود.

وی از محضر دانشورانی استفاده کرد که مشهورترین آنان،‌ آخوند ملا محمدامین از برجسته‌ترین فضلای نیمه دوم قرن چهاردهم در اراک می‌باشد. آقا نورالدین تقریرات درس خارج حاج ملا محمدامین را به نگارش درآورد.

آقا نورالدین پس از رحلت استادش، برای ادامه تحصیل، به عراق رفت و ۷ سال در حوزه علمیه نجف اشرف، مشغول تحصیل شد. او با فراستی کم‌نظیر و ذهنی تابان، مراحل درسی را تا نیل به درجه اجتهاد، پشت سر نهاد. استادان حوزه نجف، او را فردی مهذّب و دارای استعدادی فوق العاده یافتند.

میرزا حبیب الله رشتی (۱۲۳۴ـ۱۳۱۲ هـ.ق) و میرزا حسین خلیل تهرانی (متوفای: ۱۳۲۶ هـ.ق) از جمله اساتید آقا نورالدین بوده اند[۲] و او از آخوند خراسانی (۱۲۵۵ـ۱۳۲۹هـ.ق) و حاج میرزا حسین تهرانی اجازه اجتهاد دریافت نمود.[۳]

آقا نورالدین یک دوره اصول فقه را نزد آیت الله آخوند ملاعلی نهاوندی فراگرفت و درس های او را نوشت. وی در خصوص استادش، آخوند ملا علی نهاوندی یادآور شده است: او دوره اصول را در مدت ۶ ماه درس می‌گفت و من یک دوره در درس او حاضر شدم و تمام آن را نوشته و الان دارم. کسی تاب تحمل درسش را نداشت.[۴]

تدریس و شاگردان

آقا نورالدین پس از ۷ سال تحصیل در حوزه علمیه نجف و نیل به درجه اجتهاد، در اواخر سال ۱۳۰۶ هـ.ق به زادگاه خویش بازگشت. او پس از ورود به اراک، امام جماعت مسجد کوچکی را عهده‌دار شد. آقا نورالدین پس از مدتی، به مقام مرجعیت رسید. دانشمندان و مشتاقان دانش از دورترین نقاط، برای استفاده علمی از محضرش، به اراک می‌آمدند و از برکات علمی و اخلاقی او بهره کافی می‌گرفتند. آقا نورالدین به تدریس علوم معقول و منقول پرداخت.[۵]

برخی از شاگردان ایشان عبارتند از:

  1. آیت الله محمدعلی اراکی
  2. آیت الله شیخ عبدالنبی اراکی
  3. آیت الله محمدتقی بروجردی، نویسنده «العشرات»
  4. آقا شیخ رضا نوری
  5. شیخ ذبیح الله ارضی
  6. ابراهیم دهگان
  7. میرزا مهدی بروجردی
  8. میرزا عبدالحسین صاحب الداری بروجردی
  9. شیخ حسین عرب انجدانی.

آثار و تألیفات

  1. رساله حقوق المرأة فی شریعة الاسلام (حقوق زن در اسلام)
  2. رساله‌ای نور الایمان، در رد فرقه ضالّه بهائیت
  3. رساله‌ای در الهیات
  4. کتاب طهارة، صلوة و مکاسب (همراه با نظریات خودش در این باره)
  5. رساله‌ای در اصول عقاید
  6. شرح دعای صباح
  7. شرح حدیث حقیقت
  8. عقاید النوریه فی حکمة متعالیه
  9. رساله‌ای در مسئله مرجعیت
  10. حاشیه «فرائد الاصول» شیخ انصاری (مبحث استصحاب)
  11. سفرنامه منظوم
  12. سفرنامه مسافرت وی در جنگ جهانی اول که ابراهیم دهگان و داود نعمیی آن را ترجمه و شرح نموده‌اند.
  13. رساله‌ای در مباحث عقلی و قسمتی از مباحث الفاظ
  14. رساله‌ای در باب بعضی قواعد فقهی.[۶]

جایگاه علمی

آقا نورالدین اراکی فقیهی فرزانه، عارفی خداشناس و حکیمی هوشیار بود. آن بزرگوار از دیدگاه مراجع تقلید، به عنوان امین شرع و صاحب امر و دارای نفوذ روحانی و معنوی مطرح بود، تا جایی که وی را پناه سیاسی و مذهبی مردم خوانده‌اند و در برخی صحنه‌ها خود را رهین منت او دانسته‌اند.

میرزا خلیل تهرانی، آخوند خراسانی، محمد شربیانی و محمدحسن مامقانی که از مراجع تقلید و فقیهان نجف بودند، در نهم جمادی الاول سال ۱۳۲۱ هـ.ق در نامه‌ای به آقا نورالدین، از او خواستند با توجه به توانایی‌اش در عرصه‌های فقه و حکمت و نیز نفوذ معنوی و اقتدار اجتماعی‌اش، جهت اصلاح امور جامعه و محو شعله‌های آشوب و فساد و منکرات، بکوشد و جامعه مسلمانان را از فساد و تعرض افراد خلافکار مصون نگاه دارد.

آیت الله آقا نورالدین در بعد فقاهت، مجتهدی تیزبین و ژرف‌اندیش بود و بر مسایل و مبانی فقهی چنان تسلط داشت که گویی تمام قواعد فقهی فراروی اوست. گرچه اراک و حوالی آن هیچ وقت بدون مجتهد نبود، ولی مراجعات عمومی مردم به آن بزرگوار ـ جهت استفتاء در عبادات، معاملات، دعاوی خصوصی و مخاصمات ـ بیش از سایر علما بود. از مجموعه جواب‌هایی که وی به سؤالات فقهی مردم داده است، می‌توان به وضوح فهمید که او پناه علمی و مشکلاتی شرعی و حافظ حقوق مردم، به ویژه محرومین و مظلومین بوده است.[۷]

آیت ‎الله شیخ محمدتقی بروجردی -که سالها با مرحوم آقا نورالدین عراقی بوده- در کتاب «العشرات» می‌نویسد: اقامت من در عراق ۲۰ سال به طول انجامید و از طرفی، تحت توجه آقا سید نورالدین بودم. ایشان دارای مراتب اجتهاد و مرجعیت و دارای زهد و تقوی بودند. هر روز نزدیک به ۵۰ استفتاء از وی می‌شد که بدون مراجعه (به منابع) پاسخ تمام آن ها را می‌نوشت. او صبح، جواهر درس می‌گفت و بعد از آن، شرح اصول کافی ملاصدرا را مباحثه می‌کرد و عصر، اصول خارج فرائدالاصول را مورد بحث قرار می‌داد. حالات شگفتی از ایشان مشاهده کردم. همیشه در حضورش بودم. طبعم چنان بود که این گونه مردان بزرگ را که می‌یافتم، با آنان انس می‌گرفتم؛ بسیار استفاده روحی و معنوی می‌بردم.[۸] حاج آقا نورالدین پیش از آیت ‎الله حاج شیخ عبدالکریم حائری، ریاست حوزه علمیه اراک را به عهده داشت.[۹]

آیت الله العظمی اراکی فرمود: شخصیت آقا نورالدین چنان بود که علمای زمان خویش و حتی مرحوم شیخ عبدالکریم حائری را تحت الشعاع قرار داد. از قم، عده‌ای شیفته معرفت و دیانت به خدمتش آمدند و اظهار نمودند: این شهر مرکزیت دارد ولی آن طور که شایسته آن است، از یک مرکز علوم دینی منسجم، گسترده و جامع برخوردار نیست. شما برای رفع این کاستی به قم تشریف ‌فرما شوید و این کمبود را ترمیم نمایید. آقا نورالدین پاسخ می‌دهد: من معذورم، اما کسی را برای شما می‌فرستم که از عهده این کار برآید و سپس مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری را فرستاد. حتی بودجه اولیه تأسیس حوزه علمیه قم را به آقا نورالدین نسبت می‌دهند، به این شرح که هرچه گندم در اختیار آقا بوده، دستور می‌دهد در شهر کاشان به فروش برسانند و پولش را در اختیار حاج شیخ عبدالکریم قرار دهند تا در راه اندازی این کار خطیر و مقدس، توقف و خللی پیش نیاید.[۱۰]

همچنین آیت الله اراکی فرمود: مرحوم آقا نورالدین در هیچ مسأله‌ای محتاج به مراجعه کتاب نبود. این همه استفتائات که می‌آوردند، یک دفعه نشد که بگوید کتاب را بیاورید ببینم. قلمدان حاضر بود و جواب را فوری می‌نوشت، حاضر جواب بود.

آیت الله آقا نورالدین عراقی انسی ویژه به قرآن داشت و در تفسیر آیات، تسلط و تبحری خاص از خود بروز می‌داد. در آن زمان، از سوی برخی افراد مغرض ایراداتی به مفاهیم قرآنی وارد می‌شد و برخی چنین مطرح می‌کردند که در قرآن مطالبی دیده می‌شود که عقل بشری نمی‌تواند آن را بپذیرد.

این فلیسوف پارسا و عارف متقی در سفری که به نواحی مرزی نمود تا غیور مردان ایرانی را در مصاف با اجانب و متجاوزان ترغیب و تهییج نماید، تصمیم گرفت با وجود مشکلات و فشارهای ناشی از جنگ و دوری از وطن، آیات قرآن را از دیدگاه عقل مورد بررسی قرار دهد و مطالبی را که موافق عقل است، ‌توضیح بدهد و آن چه را که عقل قاصر بشری نمی‌تواند درک کند، مخالف نبودن آن را با خرد و اندیشه انسان ها روشن کند.

او بدون داشتن کتاب های مرجع و منابع مورد نیاز، در جایی که تحت فشار بیگانگان بود، کمر همت بست و دیده درون و بصیرت عقلی را گشود و قلم به دست گرفت و تفسیری بدیع و کم نظیر به نگارش درآورد که متأسفانه تنها ۱۷ جزء آن در دسترس می‌باشد که سال ها در کتابخانه شخصی مرحوم حاج احمد خان حاجی باشی در اراک قرار داشت، تا آن که آیت الله اراکی آن تفسیر را از گوشه کتابخانه خارج نمود و با نوشتن مقدمه‌ای عالی بر آن و با تصحیح و تعلیق موسوی کرمانی و شیخ علی پناه اشتهاردی، در سه مجلد به چاپ رسید.[۱۱]

ویژگی‌های اخلاقی

آیت الله آقا نورالدین اوصاف و خصایص والای مکتبی را با تهجد، مراقبت و کششی پی‌گیر، با جان خویش آمیخت. کسانی که شب های راز و نیازیش را دیده بودند، می‌گفتند: از نیمه‌های شب تا فجر صادق پیوسته در حال گریه و زاری بود.

آیت الله اراکی فرمود: «من به چشم خودم دیدم در دهه عاشورا، در مجلس روضه خوانی که در منزل خودش از اول آفتاب شروع می‌شد و تا ظاهر ادامه داشت و منبرهای بلاحساب می‌آمدند و مردم زیادی از غریبه و آشنا، از اهل اراک و جاهای دیگر جمع می‌شدند، ایشان از اول روضه چندین دستمال جلوی خودش می‌گذاشت و تمام دستمال‌ها را از گریه خیس می‌کرد، از اول روضه گریه می‌کرد تا آخر. من نمی‌دانم چه گریه‌ای بود که تمامی نداشت. روز عاشورا که می‌شد، معرکه بود؛ بکاء بود به تمام معنا».[۱۲]

او به کارگزاران حکومتی اعتناء نمی‌کرد، ملاک و معیار برتری افراد را خداترسی و تقوا می‌دانست، با همه مردم به صورت برابر برخورد می‌نمود و همه را به دیده احترام می‌نگریست. او با محرومان، به عنایت و حمایت و با اهل غرور و گناهکاران و رشوه خواران و رباخواران، به تحذیر رفتار می‌نمود.

از حال فقیران، بینوایان و یتیمان پرس و جو می‌کرد و با حالتی توأم با مهر، مودت و سخاوت به امورشان رسیدگی می‌نمود و در واقع، اوقات خویش را وقف آسایش این گونه افراد می‌نمود. به همین دلیل، تمامی اقشار جامعه شیفته اخلاقش گشته و به او به چشم پدری مهربان و دلسوز می‌نگریستند که مدام در حال احوالپرسی و اعانت به اولاد خویش به سر می‌برد.

آیت الله سید نورالدین اراکی، آگاهی، معرفت و تقوا را با یکدیگر جمع کرد و در اعمال و رفتار خویش نشان داد. او مقتضیات زمان و موقعیت اجتماعی ـ سیاسی و شرایط جامعه را در تصمیم‌گیری‌های خود در نظر داشت و به این بعد بسیار اهمیت می‌داد و بر این اندیشه بود که کار خوب باید در فرصت مناسب انجام گیرد و اگر در غیر وقتش صورت پذیرد، نتیجه مطلوب نمی‌دهد و بار منفی هم به دنبال می‌آورد.

وی در برخورد با گروه‌های فکری و افرادی که از لحاظ اندیشه و نگرش‌ها با او همفکر نبودند، دیدی وسیع، فکری روشن و بصیرتی ویژه داشت و با دیدی خوش بینانه و صمیمانه، به واقعیت‌ها می‌نگریست و به هنگام بروز اختلاف بین دانشمندان، حسن نیت و پاکی طینت و وسعت نظر را مدنظر می‌گرفت و به داوری می‌پرداخت. این ویژگی موجب می‌شد که آن دو گروه مخالف از لحاظ فکری به هم نزدیک گردند و بر فرض تفاوت در برداشت ها و نگرش ها، وفاق و حسن ظن را مد نظر قرار دهند و بر اساس عقاید موهوم و تفکرات عبث و نفرت‌های بیجا، همدیگر را طرد نکنند.[۱۳]

آقا نورالدین به دلیل کمالات معنوی و پیمودن مسیر حق و انس با مردم، پایگاه اجتماعی مهمی در اراک و توابع استان مرکزی بدست آورد و اقشار گوناگون مردم، تکریم وی را وظیفه خود می‌دانستند. به دلیل همین پایگاه مردمی و مذهبی خاصی که آقا نورالدین داشت، سران دولتی و نظامی وقت درباره اصلاح امور اراک، در تنگناها به او رجوع می‌کردند و اگر می‌خواستند برای حفظ امنیت و ثبات شهر، مردم را به همکاری فرابخوانند، از نفس گرم و مؤثر این مجتهد والامقام استمداد می‌طلبیدند.

ورودی مزار آیت‌الله آقا نورالدین عراقی در اراک

وفات

مرحوم آقا نورالدین عراقی سرانجام در روز جمعه هفتم رجب سال ۱۳۴۱ هـ.ق به سوی سرای جاوید شتافت. پیکر پاکش باشکوه تشییع و به سوی قبرستان اراک انتقال داده شد تا بر حسب وصیت خودش، در منتهی الیه آن، در زمین‌های بیاض دفن گردد. عزاداری مردم تا دو ماه بعد از رحلت او ادامه یافت، که نشانگر محبوبیت فراوان او نزد مردم است.[۱۴]

پانویس

  1. شرح احوال حضرت آیت الله العظمی اراکی، رضا استادی، ص ۱۴۵.
  2. نور الباقی، ص ۱۵.
  3. نور مبین، ص ۱۷ و آیات سرمد، ص ۲۰۱ و ۲۰۲.
  4. شرح احوال حضرت آیت الله العظمی اراکی، ص ۵۱۴.
  5. نورالباقی، ص ۲۲ و ۲۳.
  6. یادی از عالم وارسته آیت الله آقا نورالدین اراکی به مناسبت هفتادمین سال رحلت، روزنامه جمهوری اسلامی، ش ۳۳۸۷، دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۶۹، ص ۱۰.
  7. آقا داود نعیمی تعدادی از استفتائات آقا نورالدین را در کتاب خود آورده است. ر.ک: نورالباقی، ص ۱۰۸ـ۱۳۲.
  8. العشرات، محمدتقی بروجردی.
  9. حوزه‌‌های علمیه شیعه در گستره جهان، سید علیرضا سید کباری، ص ۱۳۱.
  10. آیات سرمد، ص۲۲۲.
  11. نورالباقی، ص۲۷ و ۲۸؛ آیت الله اراکی یک قرن وارستگی، ص۳۶.
  12. مصاحبه با استاد بزرگوار آیت الله اراکی، مجله حوزه، سال دوم، شماره ۹، ص ۲۴.
  13. همان، ص ۲۲۵.
  14. آیات سرمد، ص ۲۲۸ و نورالباقی، ص ۸۷ و ۸۸.

منابع


آرشیو عکس و تصویر