شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

امت مقتصده

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۱ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«اُمّة مُقتصدة» تعبیری قرآنی در مورد برخی از اهل کتاب و به معنای گروه میانه‌رو در امر دین و تسلیم دستورات الهی است. بر طبق برخی روایات، در قرآن از اهل کتابی که اسلام آورده و از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) پیروی کرده‌اند و براساس کتاب خدا و امر او سخن گفته‌اند، با تعبیر «أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ» یاد شده است.

واژه‌شناسی

«امّت» در لغت به معنای جماعتی است که امری واحد، مانند دین، زمان یا مکان آنان را گرد هم آورده،[۱] و «مقتصده» از مصدر اقتصاد به معنای میانه‌روی (اجتناب از افراط و تفریط)[۲] است. بنابراین، ترکیب «امت مقتصده» در لغت به معنای جماعتی میانه‌رو است. برخی اقتصاد را در اینجا به معنای استقامت در عمل دانسته‌اند، زیرا کسی که چیزی را قصد کرده، مستقیم به سوی آن حرکت می‌کند، بر خلاف کسی که در طلب خویش حیران است.[۳]

«امت مقتصده» در اصطلاح، به جماعت میانه‌رو در امر دین و تسلیم فرمانهای الهی گفته می‌شود؛[۴] جماعتی که با عمل به فرمانهای الهی همواره از افراط و تفریط دور بوده و درحد اعتدال به‌سر می‌برند.

این ترکیب یک بار در قرآن کریم و در آیات مربوط به اهل کتاب آمده است. این آیات بیانگر آن است که اگر اهل کتاب ایمان آورده و پرهیزگار می‌شدند، خداوند گناهانشان را زدوده و آنان را وارد بهشت می‌کرد و اگر تورات و انجیل و آنچه که از پروردگارشان به سوی آنان فرود آمده برپا می‌داشتند، از برکات آسمانی و زمینی برخوردار می‌شدند. بعضی از اهل کتاب میانه‌رو و بسیاری از آنان بد عمل‌اند: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَکفَّرْنَا عَنْهُمْ سَیئَاتِهِمْ وَلَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ *وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِیلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَکثِیرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا یعْمَلُونَ» (مائده/۵، ۶۵-۶۶).

واژه «مقتصد» در آیه ۳۲ فاطر (ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَینَا مِنْ عِبَادِنَا ۖ فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ...) درباره میانه‌رو بودن برخی از بندگان خدا به‌کار رفته و آنان را میان گروهی که به خود ستم کرده‌اند و کسانی که به سوی خیرات پیشی می‌گیرند قرار داده است. در آیه ۳۲ لقمان (وَإِذَا غَشِیهُمْ مَوْجٌ کالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ...) نیز درباره گروهی از انسانها به‌کار رفته است که پس از نجات یافتن از گرفتاری در امواج دریا از اعتدال خارج نشده‌اند.

افزون بر آیات یاد شده که واژه «امت مقتصده» و «مقتصد» در آن آمده، آیات دیگری هم بدون استفاده از الفاظ یاد شده، مرتبط با مفهوم میانه و میانه‌روی است؛ همچون آیه ۱۴۳ بقره، درباره میانه بودن امت اسلامی، آیه ۹ نحل در مورد ارائه صراط مستقیم از سوی خداوند به عنوان راهی میانه، آیه 29 اسراء درباره لزوم میانه‌روی در بخشش، آیه ۱۹ لقمان در توصیه به اعتدال در راه رفتن از سوی لقمان به فرزندش و آیه ۱۱۰ اسراء که به خواندن نماز با آهنگ میانه (نه بلند و نه کوتاه) دستور می‌دهد.

تبیین امت مقتصده

میانه‌روی تنها در محدوده حق و در محور صراط مستقیم، یعنی راه میانه‌ای که از سوی خداوند ارائه می‌شود: «وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ»؛ (نحل/۱۶،۹)[۵] معنا می‌یابد؛ راهی که از سوی خداوند ارائه شده یعنی اسلام[۶] دینی میانه و احکام و دستورات آن در حد اعتدال است. نمونه‌هایی از این احکام در زمینه‌های گوناگون اقتصادی، اخلاقی و... در قرآن چنین آمده است: ۱. هرگز دست خود را به گردنت مبند (انفاق را ترک مکن) و آن را یکسره مگشای (هرچه داری به گزاف مده) (اسراء/۱۷، ۲۹) بندگان خدای رحمان کسانی‌اند که... در انفاق نه اسراف می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند، بلکه در میان این دو، حد اعتدالی دارند. (فرقان/۲۵،۶۷) ۲. لقمان در توصیه‌ای به فرزند خویش وی را به اعتدال در راه رفتن فرا می‌خواند. (لقمان/۳۱،۱۹) ۳. در آیه ای به خواندن نماز با صدای (معمولی)، نه بلند و نه کوتاه فرمان داده شده است (اسراء/۱۷، ۱۱۰).

با توجه به اینکه راه میانه همان اسلام و احکام آن است، میانه‌رو کسی است که در این راه وارد شده و به همه احکام آن ملتزم باشد، ازاین‌رو کسانی که بین اعتقاد به خدا و اعتقاد به رسول او جدایی انداخته و به بخشی از شریعت و احکام آن ایمان می‌آورند، حقّاً کافرند (نساء/۴، ۱۵۰)، نه میانه‌رو؛ چنان‌که منافقان نیز که نه راه مؤمنان و نه راه کافران را می‌پیمایند و بین آن دو سرگردان‌اند جایگاه آنان در دوزخ بوده (نساء/۴، ۱۴۳) و هرگز سهمی از عنوان میانه‌روی ندارند.

در قرآن کریم، امت اسلامی، امتی معتدل، وسط و به دور از افراط و تفریطهای گروههای دیگر معرفی شده است: «وَکذَٰلِک جَعَلْنَاکمْ أُمَّةً وَسَطًا»؛ (بقره/۲، ۱۴۳). برخی، چون مشرکان و بت‌پرستان گرفتار جسم‌گرایی و دنیاطلبی گشته و به آخرت اعتقادی ندارند و اهمیتی برای امور روحی و معنوی قائل نیستند. در مقابل، عده‌ای مانند نصارا، کمالات جسمانی را به کناری نهاده و به تقویت جانب روح پرداخته‌اند. قدر مشترک هر دو گروه آن است که به نتیجه مطلوب و هدایت صحیح دست نمی‌یابند؛ امّا امت اسلامی با هدایت دینی از سوی خداوند، امت وسط قرار داده شده است، به‌گونه‌ای که نه ترک دنیا گفته و نه از معنویات دست کشیده است؛ به عبارت دیگر به هر دو جنبه جسمی و روحی وجود خویش توجّه کرده و از سعادت مادی و معنوی بهره برده است. ازاین‌رو امت اسلامی، امتی میانه، معیار سنجش افراط و تفریط[۷] و بهترین امتهاست: «کنْتُمْ خَیرَ أُمَّةٍ...» (آل‌عمران/۳،۱۱۰)؛ به همین جهت، طبق روایتی از اهل بیت(علیهم السلام)، در قرآن از اهل کتابی که اسلام آورده[۸] و از پیامبر(صلی الله علیه وآله) پیروی کرده‌اند[۹] و براساس کتاب خدا و امر او سخن گفته‌اند[۱۰]، با تعبیر «أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ» (مائده/۵،۶۶) یاد شده است.

گفتنی است که گرچه میانه‌روی و اقتصاد از صفات پسندیده و از فضایل انسانی است، ولی این صفت، خود دارای درجاتی است که دارندگان درجه پایین آن: «و مِنهُم مُقتَصِدٌ» (فاطر/۳۵،۳۲) در مقابل پیشی‌گیرندگان به نیکی ها بوده و دارندگان درجه بالای آن همان پیشی گیرندگان به خوبیها هستند: «وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیرَاتِ» (فاطر/۳۵،۳۲). البتّه همه کسانی که در درجات یاد شده به سر می‌برند با حفظ مراتب، عنوان ارزشی «میانه‌رو» بر آنان صادق است، برخلاف گروه سومی که در همین آیه (فاطر/۳۵،۳۲) با تعبیر «کسانی که به خویشتن ظلم می‌کنند» از آنان یاد شده است: «فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ».

بسیاری از مفسران در تبیین «امت مقتصده»، تنها به درجه پایین آن توجه کرده و بر همین پایه آیه ۳۲ فاطر را تفسیر کرده‌اند. برخی امت مقتصده را گروه فرمانبردار دانسته‌اند که از ارتکاب گناهان حذر دارد، ولی کاربرد واژه «مقتصد» نشان می‌دهد که اطاعت این گروه به مرحله نهایت نرسیده است.[۱۱] برخی آنان را کسانی دانسته‌اند که نه ترک عمل می‌کنند تا در زمره ستم‌کنندگان به خویش قرار گیرند و نه از دیگران پیشی می‌گیرند تا جزو «سَابِقٌ بِالْخَیرَاتِ» باشند.[۱۲] همچنین گفته شده: میانه‌روی بالاترین درجه برای اهل کتاب است و همین صفت برای امت اسلامی مرتبه‌ای متوسط است و مرتبه بالاتر از آن، یعنی پیشی گرفتن به خوبیها: «سَابِقٌ بِالْخَیرَاتِ» مخصوص مسلمانان است.[۱۳] برخی نیز میانه‌روی را بر دو نوع دانسته‌اند: ۱. میانه‌روی بین افراط و تفریط که مطلقاً امری پسندیده است؛ مانند شجاعت که حدّ اعتدال بین افراط تهوّر و تفریط ترس است. آیات ۱۹ لقمان و ۶۷ فرقان به این نوع اشاره دارد. ۲. میانه‌روی که کنایه است از آنچه میان امر پسندیده و ناپسند قرار می‌گیرد؛ مانند قرار گرفتن بین عدل و ظلم و نزدیک و دور. آیه ۳۲ فاطر این نوع را بیان می‌کند.[۱۴]

برخی معتقدند آیه ۶۶ مائده که اهل کتاب را به مقتصده (فرمانبردار) و مرتکبان اعمال بد تقسیم می‌کند، مربوط به قبل از اسلام است، زیرا اهل کتاب بعد از اسلام دو دسته‌اند: بدکاران (کسانی که ایمان نیاورده‌اند) و سابق بالخیرات (ایمان آورندگان). گفته شده: مقتصد، آن گروه از اهل کتاب‌اند که از افراط در ابراز بغض نسبت به مسلمانان به دور بوده و به آنان آزار نمی‌رساندند و با آنان ایمان نیز نیاورده‌اند.[۱۵] به گفته دیگر، «امت مقتصده» کسانی هستند که درباره عیسی بن مریم(علیه السلام) نه غلوّ کرده که وی را خدا بدانند و نه تقصیر ورزیده و درباره وی سخن سخیف و ناروا گفته‌اند.[۱۶] بنا به شأن نزولی، مراد از «امت مقتصده» نجاشی و اصحاب او هستند.[۱۷]

پانویس

  1. . مفردات، ص ۸۶؛ نثر طوبی، ج ۱، ص ۳۸، «امت».
  2. . لسان‌العرب، ج۱۱، ص ۱۷۹-۱۸۰؛ تاج‌العروس، ج۵، ص ۱۹۰، «قصد».
  3. . مجمع البیان، ج ۳، ص ۳۴۱.
  4. . تفسیر المیزان، ج ۶، ص ۳۹؛ نثر طوبی، ج ۲، ص ۳۰۲، «قصد».
  5. . جامع‌البیان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۱۱۲-۱۱۴.
  6. . همان، ص ۱۱۲؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص ۵۸۴.
  7. . المیزان، ج ۱، ص ۳۱۹-۳۲۰.
  8. . جامع البیان مج ۴، ج ۵، ص ۴۱۳؛ روض‌الجنان، ج ۷، ص ۶۰؛ الصافی، ج ۲، ص ۵۱.
  9. . التبیان، ج۳، ص۵۸۶؛ مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۳۴۲.
  10. . جامع‌البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۴۱۳.
  11. . التحریر و التنویر، ج ۶، ص ۲۵۴.
  12. . التحقیق، ج ۹، ص ۲۷۰، «قصد».
  13. . تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۷۹.
  14. . مفردات، ص ۶۷۲، «قصد».
  15. . التحریروالتنویر، ج ۶، ص ۲۵۴-۲۵۵.
  16. . جامع‌البیان، مج ۴، ج ۵، ص ۴۱۲؛ التبیان، ج ۳، ص ۵۸۶.
  17. . التبیان، ج ۳، ص ۵۸۶؛ مجمع‌البیان، ج۳، ص۳۴۲.

منابع

  • "امت مقتصده"، ابوالفضل خوش‌منش، دائرةالمعارف قرآن کریم.