مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

معجزات حضرت عیسی(ع)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

در قرآن کریم برای حضرت عیسی علیه‌السلام معجزاتی بیان شده که می‌تواند نشانه‌ی صدق ادعای نبوت او باشد. نحوه ولادت، تکلّم در طفولیت، شفای بیماران و زنده کردن مردگان، از معجزات این پیامبر الهی است.

تعریف معجزه

إعجاز از ماده "عجز" در لغت به معنای ضعف است؛[۱] در اصطلاح علوم قرآنی به این معناست که انسان کار فوق‌العاده‌ای انجام دهد و با آن کار، دشمن خویش را ناتوان کند و دیگران از انجام آن کار عاجز باشند.[۲]

به عبارت دیگر، معجزه عبارت است از امر خارق‌العاده‌ای که با اراده‌ی خدای متعال بدست مدعی نبوت انجام گیرد و نشانه‌ی صدق ادعای نبوت وی باشد.[۳]

افرادی که به عنوان رهبر جامعه از سوی خداوند تعیین می‌شوند، باید علم کافی و سند روشنی برای ارتباط خود با خدا ارائه دهند تا با این دو وسیله مأموریت هدایت مردم را عهده‌دار باشند.[۴]

سیمای حضرت عیسی در قرآن

حضرت عیسی علیه السلام فرزند حضرت مریم از جمله پیامبران اولوالعزم الهی، صاحب رسالت، شریعت[۵] و دارای کتاب آسمانی به نام انجیل بود.[۶]

در قرآن از ایشان با نام‌های عیسی، عیسی بن مریم، مسیح، رسول الله، کلمه و روح یاد شده و اوصاف، امتیازات و معجزات[۷] ویژه‌ای بر این بزرگوار توصیف شده است.

عیسی بن مریم حدود ۶۰۰ سال قبل از ظهور دین اسلام بر قوم بنی‌اسرائیل مبعوث شده بود که قوم او به قوم نصاری و یا مسیحیت معروف شد.[۸]

معجزات حضرت عیسی در قرآن

معجزات حضرت عیسی علیه السلام را می‌توان به دو بخش کلی، معجزات پیش از آغاز رسالت و معجزات پس از رسالت تقسیم کرد:

معجزات پیش از رسالت

ولادت عیسی بن مریم:

قرآن کریم اولین معجزه‌ای که بر وجود مبارک حضرت عیسی علیه السلام بیان نموده، ولادت آن بزرگوار است که شرح مسئله را به صورت تفصیلی در سوره‌ی مبارکه‌ی مریم بیان نموده و چگونگی تولد حضرت را تشریح کرده است.[۹]

خدای حکیم به حضرت مریم دختر حضرت عمران فرزندی عطا می‌کند؛ در حالی‌ که مریم دختری باکره بود و همسری نداشت: «إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ...»؛[۱۰] (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای [وجود باعظمتی‌] از طرف خودش بشارت می‌دهد که نامش "مسیح، عیسی پسر مریم" است... .

این که خداوند حضرت عیسی علیه السلام را به "کلمه" توصیف کرده و با واژه‌ی "منه" به خودش نسبت داده، یعنی این جنین بدون اسباب عادی به وجود آمده و مخالف با عادت جاری در تکوین جنین است.[۱۱] لذا این امر عجیب و عظیم را معجزه‌ای برای رسالت و نبوت فرزندش معرفی می‌کند: «...وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ...»؛[۱۲] ...و او را برای مردم نشانه‌ای قرار دهیم... .

یعنی ولادت حضرت عیسی بن مریم به این نحو که بدون پدر متولد شود، برهان قاطعی بر قدرت خارق‌العاده‌ی الهی و دلیل محکمی بر صدق رسالت عیسوی است.[۱۳]

در آیه‌ی دیگر راجع به حضرت مریم و فرزندش می‌فرماید: «...فَنَفَخْنَا فِيهَا مِنْ رُوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ»؛[۱۴] ...و ما از روح خود در او دمیدیم و او و فرزندش [مسیح‌] را نشانه‌ی بزرگی برای جهانیان قرار دادیم!

دمیدن روح در وجود حضرت مریم همان کلمه‌ی خدا بود، نه این که نطفه‌ای در کار باشد و شکل بگیرد؛ لذا تشبیه حضرت عیسی به حضرت آدم علیه السلام در آیه‌ی شریفه[۱۵] مربوط به خلقت آن دو نبی است که هر دو بدون نطفه آفریده شده‌اند؛ پس همچون ولادتی معجزه بود و این آیت قائم به هر دو بزرگوار (مریم و مسیح) بود؛[۱۶] چرا که این امر دلالت بر قدرت بی‌کران خداوندی است که فرزندی را بدون پدر خلق کند. اما این که "آیة" فرموده نه "آیتین"، چون شأن و أمر مادر و فرزند هر دو آیت و معجزه بود و از این بُعد یک امر محسوب می‌شد.[۱۷]

تکلم عیسی بن مریم در طفولیت:

حضرت مریم از امر حاملگی و تولد فرزندی بدون پدر به شدت در ترس و اضطراب بود تا این که در زیر درخت خرمای خشکیده‌ای به امر پروردگار عالم فرزند به دنیا آمد. آیات سوره‌ی مریم فضای بهتری از سخنان عیسی بن مریم را در طفولیت ترسیم نموده که بخشی از این سخنان، تسلی بخش مریم مقدس و بخش دیگر در دفاع از مادرشان در جمع بنی‌اسرائیل بیان شده است: «فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِ...»؛[۱۸] ناگهان از طرف پایین پایش او را صدا زد که: غمگین مباش!...

ظاهر سیاق آیات می‌رساند که ضمیر فاعلی "ناداها" به عیسی علیه السلام برگردد، نه این که منظور روح باشد که در آیات قبل ذکر شد و این ظهور را قید "مِنْ تَحْتِها" تایید می‌کند؛ چون با حال مولود نسبت به مادرش در حین وضعِ حمل مناسب‌تر است؛ همچنان‌ که برگشت ضمیر در جملات قبل و بعد به عیسی، مؤید دیگری بر این معناست.

حضرت عیسی بعد از تولد به مادرش از آن اندوه و غم شدیدی که به وی دست داده بود و آن بانوی عابد، زاهد و مطهره به بدنامی متهم شده بود، تسلی و دلداری داد و به مادرش سفارش کرد که با احدی حرف نزند، بلکه خود حضرت در مقام دفاع از مادرش برمی‌آید و این حجتی بود که از هیچ دفع کننده‌ای صادر نمی‌شد؛ زیرا پاسخ دادن کودک وقتی غریب و معجزه است که در گهواره و طفل باشد:[۱۹]

«وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا...»[۲۰] همچنین در سوره‌ مائده/۱۱۰ می‌فرماید: «تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا»؛ و با مردم در گهواره و در حالت کهولت (و میانسال شدن) سخن خواهد گفت... .

بنابراین بعد از این که حضرت مریم در برابر مردم و انتقاد و اتهام شدید آنان قرار گرفت، گفتند: این کودکی که در گهواره است، سخن بگوید؟! یعنی کسی که کودک است، گفتگو با او ممکن نیست!‌ در همان حین آثار معجزه در وجود مبارک حضرت عیسی علیه السلام ظاهر شد و با پاسخ خود مادرش را از هر گونه اتهام، تبرئه نموده و جلالت خویش را به مردم آشکار کرد:[۲۱]

«قَالَ إِنِّي عَبْدُاللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا»؛[۲۲] (ناگهان عیسی زبان به سخن گشود و) گفت: من بنده‌ی خدایم؛ او کتاب (آسمانی) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است.

آن جناب اصلاً متعرض مساله‌ی ولادتش نشد، - با این که تمام مشکل مردم همین امر بود - به این جهت که سخن گفتن کودک تازه تولد یافته معجزه‌ای است که هر چه بگوید جای تردیدی در حقیقت بودن خود نمی‌گذارد؛ به خصوص توجه به آخر گفتارش که بر خود سلام کرد و بر نزاهت و امنیت خویش از هر قذارت و خباثتی شهادت داد و از پاکی و طهارت تولدش به مردم خبر داد. همچنین اوصاف و شخصیت ملکوتی خود را به مردم بیان نمود و این که سخن خود را با جمله‌ی "إِنِّی عَبْدُاللَّهِ" آغاز نمود تا با اعتراف به عبودیت خود برای خدای متعال، از غلو غالیان جلوگیری کند و حجت را بر آنان تمام سازد؛ همچنان‌که در آخر کلامش به این مسئله‌ی توحیدی تکیه می‌کند.[۲۳]

معجزات بعد از رسالت

حضرت عیسی مسیح پس از وصول به مقام رسالت، برای اثبات رسالت و نبوت خود بنی‌اسرائیل را مورد خطاب قرار داد و فرمود: من از سوی پروردگارتان معجزه و نشانه‌هایی برای شما آورده‌ام؛ یعنی بدون معجزه مدعی رسالت نیستم بلکه با معجزه آمده‌ام و به‌ طور یقین در این معجزات اگر از اهل ایمان باشید، برای شما هر آینه آیتی است.[۲۴] معجزات حضرت عیسی بن مریم که در قرآن کریم بیان شده و با دست مبارک ایشان صورت گرفته، موارد ذیل است:

جان دادن به مجسمه:

حضرت مسیح علیه السلام در مرتبه‌ی اول جهت اثبات ارتباط و رسالت خود، با خوارق و معجزاتی آمد که در نظر آنها بسیار جالب توجه بود.[۲۵]

«...أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ...»؛[۲۶] ... من از گِل، چیزی به شکل پرنده می‌سازم سپس در آن می‌دمم و به فرمان خدا، پرنده‌ای می‌گردد... .

سرّ اعجاز در این است که تصویرسازی گِل برای تمام بشر مقدور است، اما این که حقیقتاً پرنده‌ای گردد، فقط از ناحیه‌ی خدای سبحان مقدور است یا با إذن الهی که در تصویرسازی حضرت مسیح جهت تثبیت رسالت الهی روح بر آن دمیده شد و به إذن خدای سبحان حقیقتاً پرنده‌ای گردید.[۲۷] و در آسمان پرواز می‌کرد؛[۲۸] چنان‌که در سوره‌ی مائده به وضوح این حقیقت را بیان کرده است.[۲۹]

ساختن شکل و هیئت پرنده از خاک و دمیدن روح در آن، هم دقیق‌تر است و هم از نظر علمی و فنی بسیار مشکل‌تر؛ چون در این برنامه نظم و قوای ظاهری بدن و تشکیلات لازم در میان نبود؛ همچنین روح حیوانی که حاکم بر بدن باشد، وجود نداشت؛ بلکه تنها به وسیله‌ی اراده‌ی الهی و نفخه‌ی روحانی صورت گرفت، بدون این که احتیاج به مقدماتی داشته باشد؛ اما این که ماده‌ی طین انتخاب شد چون این ماده از مواد پایین‌تر عالم مادی است و در عین حال نرم، بدون شکل خاص و قابل انعطاف است.[۳۰]

از سیاق آیه چنین برمی‌آید که در زمان حضرت عیسی پیکرسازان بسیار وجود داشت؛ حتی یهودی‌ها تصاویر گوناگون مثل صورت انبیاء و ملائکه و غیر آنها می‌تراشیدند و به آنها سجده می‌کردند. این پیکرسازی از گِل و دمیدن جان به آن مجسمه‌ی بی‌روح و دست ساخته به اذن الهی، از جمله معجزات حضرت عیسی مسیح بود که به عنوان حجتی برای حقانیت رسالت خویش اقامه نمود.[۳۱]

شفای بیماران لاعلاج:

از دیگر معجزات حضرت عیسی علیه السلام این بود که کور مادرزاد را شفا می‌داد و بیماران مبتلا به پیسی را بهبود می‌بخشید: «... وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ...»؛[۳۲] ...و به اذن خدا، کورِ مادرزاد و مبتلایان به برص [پیسی‌] را بهبودی می‌بخشم‌... .

"أکمه" کور مادرزاد یا مطلق کوری است؛ یعنی کسی که از نعمت بینایی و نیروی باصره محروم بوده و علاج آن جز با قدرت الهی امکان‌پذیر نیست و "برص" بیماری پوستی است که لکه‌های سفیدی در پوست انسان ظاهر می‌شود و از جمله بیماریهای صعب‌العلاج است و "إبراء" به معنای برطرف کردن نقص و ضعف بوده به‌ طوری‌ که به بهبودی کامل برسد؛[۳۳] چنان‌که خدای تبارک در آیه‌ی دیگر خطاب به حضرت عیسی بن مریم می‌فرماید: «و کور مادرزاد و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من، شفا می‌دادی».[۳۴]

دلیل ذکر شدن این دو بیماری یا به این علت است که أطباء در معالجه‌ی این نوع بیماران عاجز مانده بودند، با این که پزشکان آن روز معالجات حیرت‌آوری انجام می‌دادند؛ یا مردم شفا یافتن این نوع بیماران را به عیان مشاهده می‌کردند و جایی برای انکار باقی نمی‌ماند. پس عیسی بن مریم با دست مسیحایی خویش چشم نابینا و مبتلایان به برص را مسح می‌کرد و همان حین مبتلایان به إذن الهی به طور معجزه‌آسا شفای کامل می‌یافتند.[۳۵]

زنده کردن مردگان:

زنده کردن مردگان نیز همچون دمیدن روح در پرنده‌ی گِلی، معجزه‌ی مسیح بود:[۳۶] «...وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّه‌...»؛[۳۷] ...و مردگان را با اذن خدا زنده می‌کنم... .

از تعبیر زنده کردن مردگان که به صورت جمع بیان شده، فهمیده می‌شود که حضرت مسیح بارها مرده را زنده کرده بود[۳۸] و زمانی که مرده‌ای را زنده می‌کرد، با او سخن می‌گفت بعد دوباره او را می‌میراند.[۳۹] در سوره‌ی مائده خدای سبحان خطاب به حضرت عیسی می‌فرماید: «...وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِي»؛[۴۰] ...و مردگان را (نیز) به فرمان من زنده می‌کردی.

مراد از "تُخرجُ" خارج کردن مردگان از قبور است؛ یعنی اخراج اطلاق شده اما لازمه‌ی آن که زنده کردن باشد، اراده شده است؛ چون میت به خاطر میت بودن در قبر قرار می‌گیرد و از قبر خارج می‌شود به دلیل سببی که در قبر قرار گرفته که لازمه‌ی آن خارج کردن از آن مکان است.[۴۱] در آیات دیگر نیز خروج به معنای إحیاء آمده است.[۴۲] پس بیرون کردن مردگان کنایه از زنده کردن آنان است و امواتی که مسیح زنده می‌کرده، مردگان مدفون بوده‌اند که آن جناب با بیرون کردن از قبور به آنان حیات می‌داد و این که لفظ "مَوتی" در خروج مردگان نیز جمع آمده، بیان‌گر این است که مرده زنده کردن مسیح مکرر اتفاق افتاده است.[۴۳]

خبر دادن از غیب:

یکی دیگر از معجزاتی که عیسی مسیح در قرآن از آن یاد می‌کند، خبر دادن از غیب است: «...وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ...»؛[۴۴] ...و از آنچه می‌خورید و در خانه‌های خود ذخیره می‌کنید، به شما خبر می‌دهم... .

إخبار به غیب مختص به خداست و در مرتبه‌ی دوم رسولانی که خدای متعال به وسیله‌ی وحی به آنان آگاهی داده که خود معجزه‌ای دیگر است. این خبر دادن از غیب را کسی در معجزه بودنش شک نمی‌کند؛ برای‌ این که هیچ احدی عادتا ‌تردیدی ندارد از این که چه چیزی خورده و در خانه‌ی خود چه چیزی را ذخیره کرده است‌. اما این که معجزه‌ی إخبار از غیب را مقید به اذن خدا نکرده، با این که هیچ معجزه‌ای بدون اذن خدا تحقق نمی‌یابد،[۴۵] برای این که از این معجزه تعبیر به إخبار کرده و خبر دادن غیر از خلق نمودن، زنده کردن و امثال اینهاست که حقیقتاً فعل خداست و اگر به عیسای مسیح نسبت داده شده، باز با اذن خدا خواهد بود و رسول خدا در این امور استقلالیت ندارد. از سویی در موارد پیشین ممکن بود توهم الوهیت عیسی به وجود بیاید لذا تاکید به اذن خدای سبحان در آن افعال این شبهه را برطرف می‌کند؛ ولی در مورد إخبار از غیب چون امری طبیعی بوده و هر کسی با اندکی ریاضت می‌تواند به آن برسد، دیگر از اذن خداوند چیزی نگفت.[۴۶]

نزول مائده آسمانی:

داستان مائده‌ی آسمانی که در قرآن به عنوان معجزه و نعمت الهی بیان شده، مربوط به حواریون عیسای مسیح است که با درخواست مسیح از ناحیه‌ی خدای متعال جهت نشان دادن قدرت الهی و تصدیق نبوت خویش به حواریون نازل شد. از ناحیه‌ی خدای سبحان به حواریون که از صحابه‌ی مخلص عیسای مسیح بودند، الهام شد: به من و رسول من ایمان بیاورید! آنها نیز امتثال امر کردند و شهادت دادند که تسلیم و مطیع امر الهی هستیم.

بعد قرآن ماجرای مائده‌ی آسمانی حواریون را بازگو می‌کند: «إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ...»؛[۴۷] در آن هنگام که حواریون گفتند: ای عیسی بن مریم! آیا پروردگارت می‌تواند مائده‌ای از آسمان بر ما نازل کند؟...

مراد حواریون از استطاعت پروردگار رضایت الهی بر انجام این فعل بود؛ چون آنها اولا از اهل ایمان بودند و به قدرت الهی علم داشتند؛ ثانیا اراده‌ی آنها از این درخواست، مشاهده‌ی این مائده با چشم خود و رسیدن به اطمینان قلبی بود؛ همچنان‌که حضرت ابراهیم علیه السلام از خداوند خواست که زنده کردن مردگان را به ایشان نشان بدهد تا با این امر به اطمینان قلبی برسد. پس علم نظری مد نظر نبود بلکه علم معاینه و مشاهده می‌خواست که شبهه‌بردار نیست. لذا اراده‌ی حواریون با درخواست نزول طعام آسمانی این بود که اطمینان قلبی، یقین به قدرت بی‌کران الهی، یقین به صدق نبوت عیسای مسیح در وجودشان زیاد شود؛ چون دلالت علم حسی برای رساندن انسان به مطلوب، خیلی قوی‌تر از علم نظری است که نیاز به براهین دارد.[۴۸]

حضرت عیسی در پی این خواسته، از خدای تبارک مائده‌ی آسمانی درخواست نمود؛ سفره‌ی طعامی که چند ویژگی داشته باشد: «قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِنْكَ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ».[۴۹]

عیسی بن مریم عرض کرد: خداوندا! پروردگارا! از آسمان مائده‌ای بر ما بفرست! تا برای اول و آخر ما عیدی باشد و نشانه‌ای از تو و به ما روزی ده! تو بهترین روزی دهندگانی!

مراد این است که روز نزول مائده برای حواریون و دیگران که در عصر عیسی بن مریم می‌زیستند و اقوام بعدی که از امت و پیروان حضرت باشند، به عنوان عید باشد؛ یعنی روزی که آن را با عظمت و با شرافت بشمارند و از سویی به عنوان رزق جسم و جان آنها بوده و همچنین این مائده نشانه و معجزه‌ی رسالت باشد.[۵۰]

خدای متعال نیز در برابر این درخواست رسول خدا مائده‌ی آسمانی را برای آنها نازل کرد و در مقابل به منکران این اعجاز عذاب شدید و بی‌نظیری وعده داد.[۵۱]

پانویس

  1. پرش به بالا ابن منظور، محمد بن مکرم‌؛ لسان العرب‌، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۴ق،‌ چاپ سوم‌، ج ۵، ص۳۶۹.
  2. پرش به بالا طریحی، فخرالدین؛‌ مجمع البحرین، تحقیق سید احمد حسینی،‌ تهران، کتابفروشی مرتضوی، ۱۳۷۵ش،‌ چاپ سوم‌، ج۴، ص۲۴.
  3. پرش به بالا معرفت، محمدهادی؛ التمهید فی علوم القرآن، قم، موسسه فرهنگی تمهید، ۱۳۸۶ش، چاپ اول، ج۴، ص۲۳ و موسوی خویی، ابوالقاسم؛ البیان فی تفسیر القرآن، نجف اشرف، آداب، ۱۳۸۵ق، چاپ دوم، ص۳۵.
  4. پرش به بالا تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی؛ تفسیر نمونه‌، تهران‌، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ش‌، چاپ اول، ج۲، ص۵۵۴.
  5. پرش به بالا سوره احقاف/۳۵، سوره احزاب/۷ و سوره شوری/۱۳.
  6. پرش به بالا سوره مائده/۴۶، سوره حدید/۲۷ و سوره مریم/۳۰.
  7. پرش به بالا سوره بقره، ۸۷ و ۲۵۳.
  8. پرش به بالا تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۳۲.
  9. پرش به بالا سوره مریم/۱۶–۲۶.
  10. پرش به بالا سوره آل عمران/۴۵.
  11. پرش به بالا ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر والتنویر، بی‌تا، ج۳، ص۹۶.
  12. پرش به بالا سوره مریم/۲۱.
  13. پرش به بالا صادقی تهرانی، محمد؛ الفرقان فی تفسیرالقرآن بالقرآن‌، قم‌، فرهنگ اسلامی،‌ ۱۳۶۵ش‌، چاپ دوم‌، ج۱۸، ص۲۹۰.
  14. پرش به بالا سوره انبیاء/۹۱.
  15. پرش به بالا سوره آل‌ عمران/۵۹.
  16. پرش به بالا طباطبایی، سید محمدحسین؛ المیزان فی تفسیرالقرآن، قم‌، جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم، ‌۱۴۱۷ق،‌ چاپ پنجم، ج۱۴، ص۳۱۶ و ۳۱۷.
  17. پرش به بالا رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی‌سعد؛ کشف الأسرار و عدة الأبرار، تهران‌، امیرکبیر، ۱۳۷۱ش‌، چاپ پنجم، ج۶، ص۳۰۴.
  18. پرش به بالا سوره مریم/۲۴.
  19. پرش به بالا المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱۴، ص۴۲ و ۴۳.
  20. پرش به بالا سوره آل عمران/۴۶.
  21. پرش به بالا المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱۴، ص۴۵ و طبرسی، فضل‌ بن‌ حسن‌؛ مجمع‌البیان فی تفسیرالقرآن‌، تهران‌، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش‌، چاپ سوم، ج۲، ص۷۵۰.
  22. پرش به بالا سوره مریم/۳۰.
  23. پرش به بالا المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱۴، ص۴۷.
  24. پرش به بالا أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۳، ص۲۰۷.
  25. پرش به بالا مصطفوی، حسن‌؛ تفسیر روشن، تهران‌، مرکز نشر کتاب‌، ۱۳۸۰ش‌، چاپ اول، ج۴، ص۲۱۶.
  26. پرش به بالا سوره آل عمران/۴۹.
  27. پرش به بالا بلاغی نجفی، محمدجواد؛ آلاءالرحمان فی تفسیر القرآن، قم، بنیاد بعثت، ۱۴۲۰ق، چاپ اول، ج۱، ص۲۸۵ و موسوی سبزواری، سید عبدالاعلی؛ مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه اهل بیت علیهم السلام، ۱۴۰۹ق، چاپ دوم، ج۵، ص۲۹۹.
  28. پرش به بالا مدرسی، سید محمدتقی؛ من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین، ۱۴۱۹ق، چاپ اول، ج۱، ص۵۶۴.
  29. پرش به بالا سوره مائده/۱۱۰.
  30. پرش به بالا مصطفوی، حسن‌؛ تفسیر روشن، ج۴، ص۲۱۶.
  31. پرش به بالا اطیب البیان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۲۰۷.
  32. پرش به بالا سوره آل عمران/۴۹.
  33. پرش به بالا مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۳۰۰ و تفسیر روشن، ج۴، ص۲۱۷.
  34. پرش به بالا سوره مائده/۱۱۰.
  35. پرش به بالا اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۰۸؛ مواهب الرحمان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۳۰۰.
  36. پرش به بالا ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر والتنویر، ج۳، ص۱۰۲.
  37. پرش به بالا سوره آل عمران/۴۹.
  38. پرش به بالا المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۹۹.
  39. پرش به بالا ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر والتنویر، ج۳، ص۱۰۲.
  40. پرش به بالا سوره مائده/۱۱۰.
  41. پرش به بالا ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر والتنویر، ج۵، ص۲۶۱.
  42. پرش به بالا سوره ق/۱۱ و سوره مومنون/۳۵.
  43. پرش به بالا المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۲۱.
  44. پرش به بالا سوره آل عمران/۴۹.
  45. پرش به بالا سوره غافر/۷۸.
  46. پرش به بالا المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۳، ص۳۱۴.
  47. پرش به بالا سوره مائده/۱۱۲.
  48. پرش به بالا زحیلی، وهبة بن‌ مصطفی؛ التفسیر المنیر فی‌العقیدة والشریعة والمنهج،‌ بیروت، دارالفکر المعاصر، ۱۴۱۸ق‌، چاپ دوم، ج۷، ص۱۱۲–۱۱۴.
  49. پرش به بالا سوره مائده/۱۱۴.
  50. پرش به بالا اطیب البیان فی تفسیرالقرآن، ج۴، ص۵۰۲.
  51. پرش به بالا سوره مائده/۱۱۵.

منابع