منابع و پی نوشتهای متوسط
مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
عنوان بندی ضعیف
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

قیام توابین

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


پس از شهادت ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام و یاران وفادارش در کربلا و عدم یارى آن حضرت از سوى مسلمانان و دوستداران اهل بیت علیهم‌السلام، یک حالت سرخوردگى و پشیمانى در مسلمانان پدید آمد. در شهر کوفه که بزرگترین مرکز شیعیان عالم اسلام بود، ندامت و پشیمانى شیعیان به خاطر عدم نصرت امام حسین علیه‌السلام و تنها گذاشتن وى در کربلا شدت بیشترى داشت و از این بابت، خودشان را سرزنش کرده و خطاکار مى ‌دانستند.

آنان پس از مراسم‌ هاى عزادارى امام حسین علیه‌السلام و گفتگوهاى جمعى به این نتیجه رسیدند که این ننگ و ندامت را نمى‌ توانند از خود دور کنند، مگر با کشته‌شدن در راه اهداف ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام و گرفتن انتقام از قاتلان وى.[۱]

رهبرى این جنبش را چند تن از سران سالخورده شیعه عراق بر عهده داشتند که معروفترین آنان عبارت بودند از: سلیمان بن صرد خزاعی، عبدالله بن وال تمیمى، رفاعة بن شداد بجلى، عبدالله بن سعد ازدى و مسیب بن نجبه فزارى.

قیام توابین از سال ۶۱ قمرى پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام شکل گرفت و به تدریج فراگیر شد و طرفداران بسیارى پیدا کرد و به مدت چهار سال شکل‌ گیرى جنبش نیرو و امکانات قابل توجهى فراهم گردید. بدین منظور رهبران قیام، نخستین روز ربیع الاول - یا به نقلی ربیع الثانی - سال ۶۵ قمرى را آغاز رسمى حرکت خود از شهر بزرگ کوفه تعیین کردند.

در این زمان، "یزید بن معاویه" به هلاکت رسیده بود و "مروان بن حکم" در شام و غرب عالم اسلام و "عبدالله بن زبیر" در مکه و شرق و جنوب عالم اسلام، حکمرانى مى‌ کردند و شهر کوفه در سیطره عبدالله بن زبیر و طرفدارانش قرار داشت.

در آغاز عده اى درصدد درگیر کردن توابین با عامل عبدالله بن زبیر در کوفه را داشتند، ولى با زیرکى استاندار وقت کوفه و اعلام پشتیبانى وى از توابین، هیچ گونه جنگى در کوفه به وقوع نپیوست.[۲]

توابین که تعدادشان چهار هزار نفر بود، از کوفه به پادگان "نخیله" و از نخیله به سوى کربلا حرکت کردند و مدتى در آنجا به سوگوارى پرداختند و بسیار گریه و ناله کرده و از خدا به خاطر گناه و جرم خویش، طلب غفران نمودند و آن‌گاه به سوى سرزمین "جزیره (بین النهرین)" رهسپار شدند.

شامیان که از خروج توابین باخبر شده بودند، سپاهی سنگین به فرماندهی عبیدالله بن زیاد برای نبرد با توابین بسوی عراق اعزام کردند. حصین بن نمیر، شرحبیل بن ذی الکلاع حمیری‏، ادهم بن محرز باهلى‏، ربیعة بن مخارق عنوى‏ و جبلة بن عبدالله خثعمى‏ وی را همراهی می‌کردند.[۳]

توابین قبل از رسیدن لشکر شام، در منطقه عین الورده اردو زده و پنج روز در آنجا به استراحت پرداختند. سلیمان در روز کارزار به تبیین پیکار و سفارشات جنگی پرداخت و جانشینان خویش را معرفی کرد. وی خطاب به حضار گفت: اگر من کشته شدم فرمانده سپاه مسیب بن نجبه فزارى است و پس از او، عبدالله بن سعد بن نفیل فرماندهی سپاه را بر عهده بگیرد. پس از کشته شدن او، عبدالله بن وال و رفاعه بن شداد، دیگر فرماندهان نبرد توابین هستند.[۴]

در ۲۲ یا ۲۵ جمادی الاول، دو سپاه برابر یکدیگر قرار گرفتند و نبرد بین توابین و لشکر شام آغاز شد.[۵] تعداد کل توابین، چهار هزار رزمنده و تعداد جنگ جویان شامی بیش از سی هزار تن بود. در آغاز، گروهى از توابین به فرماندهى "مسیب بن نجبه" با گروهى از سپاه عبیدالله بن زیاد درگیر شدند و با مجاهدت و دلاورى‌‌ هاى توابین، سپاه عبیدالله متحمل شکست سنگین شد و بسیارى از شامیان کشته و بسیارى زخمى گردیدند و تنها عده اى موفق به فرار از صحنه نبرد شدند.

عبیدالله بن زیاد که تعداد سى هزار نفر از شامیان را فرماندهى مى ‌کرد، براى بار دوم سپاهى به استعداد دوازده هزار مرد جنگنده به فرماندهى "حصین بن نمیر" به نبرد توابین فرستاد و این بار نیز پیروزى با توابین بود ولى تاریکى شب، مانع پیروزى نهایى آنان گردید.[۶]

در این هنگام توابین با روحیه‌ای سرشار از پیروزی از شامیان درخواست کردند که دست از جنگ برداشته و تنها عبیدالله بن زیاد و سایر جنایت‌کاران واقعه کربلا را به آنان تحویل دهند تا آن‌ها از این جنایت‌کاران انتقام گیرند. شامیان از این أمر سرباز زده و در مقابل از توابین درخواست نمودند که خود را تسلیم شامیان نموده و با خلیفه وقت مروان بن حکم بیعت کنند.

بار سوم عبیدالله بن زیاد در همان شامگاه با تمام نیرو و تجهیزات جنگى به نبرد توابین شتافت و جنگ خونینى میان طرفین شعله‌ور گردید. سلیمان بن صرد که با سپاهى سنگین از دشمن روبرو شده بود، از زین اسب به پایین آمد و شمشیرش را از غلاف بیرون آورد و غلاف آن را شکست و به یاران خود گفت: «عبادالله! من اراد البکور الى ربه، والتوبة من ذنبه، والوفاء بعهده، فإلَیّ»؛ اى بندگان خدا! هر کسى مى‌ خواهد که بامداد فردا در نزد پروردگارش باشد، از گناه و جرمش توبه کند و به پیمان خویش وفا کند، پس با من بیاید.

در این هنگام، تعداد زیادى از یاران او از اسب پیاده شده و بى‌ باکانه به صفوف عظیم دشمن زدند. تعداد اندک توابین، صحنه میدان را بر انبوه جنایتکاران شام تیره و تنگ کردند و اگر پیروزى‌ هاى آنان به همان صورت ادامه مى‌ یافت، پیروزى نهایى نصیب آنان مى ‌شد، ولى شامیان به جاى نبرد تن به تن توابین را آماج تیرهاى بى‌ امان خویش قرار دادند و در این میان فرمانده توابین، یعنى "سلیمان بن صرد"، مورد اصابت تیر "یزید بن حصین بن نمیر" قرار گرفت و کشته شد و پس از او "مسیب بن نجبه" فرماندهى توابین را بر عهده گرفت ولى پس از مبارزاتى، او نیز کشته شد.[۷]

از آن پنج فرمانده و امیر توابین هر کدام پس از دیگرى، فرماندهى را بر عهده گرفته و با سربازان عبیدالله بن زیاد به نبرد پرداختند ولى در میان میدان کشته شدند. تا اینکه فرماندهی توابین به رفاعة بن شداد بجلی رسید و او نیز مبارزه را ادامه داد تا تاریکی شب فرارسید.

تعداد اندکی از توابین، باقی‌مانده و اکثر قریب به اتفاق آنان کشته و یا زخمی و از کار افتاده شده بودند. رفاعة بن شداد آنان را در تاریکی شب گردآورد و درباره ادامه مبارزه به مشورت و گفتگو پرداخت و پس از شنیدن دیدگاه‌های گوناگون به این نتیجه رسید که مبارزه و ادامه نبرد را در این جا متوقف کرده و به شهرهای خویش بازگردند تا با تجدید قوا و تجهیز نیروی بیشتر، بار دیگر بسوی شام هجوم آورند. بدین جهت از تاریکی شب استفاده کرده و به سوی کوفه برگشتند.

هنگامی که به شهر "هیت" رسیدند با سعد بن حذیفة بن یمان روبرو شدند که با سپاهی از اهالی مدائن به یاری توابین حرکت کرده بود. سعد بن حذیفه، آنان را تسلیت و تعزیت گفت و با آنان همدردی نمود و به مداوای زخمیانشان همت گماشت و آنان را کمک و یاری نمود تا به شهرهای خود برگردند.

بدین سان، سعد بن حذیفه و لشکریان او به مدائن و رفاعة بن شداد و بازماندگان توابین بسوی کوفه برگشتند و منتظر قیام دیگری ماندند تا بار دیگر بر خلافت سراسر جور و ستم امویان بتازند و در یاری اهل بیت علیهم‌السلام جهاد و از جان گذشتگی کنند. این فرصت برای آنان در قیام مختار بن ابی‌عبیده ثقفی فراهم گردید و با پیوستن به او عاقبت الأمر انتقام شهدای کربلا را گرفته و جنایت‌کاران واقعه کربلا را بسزای اعمالشان رسانیدند.[۸]

در منابع تاریخی رابطه سیاسی خاصی بین توابین و امام سجاد علیه السلام گزارش نشده است و هیچ مدرکی یافت نشده است که اذن امام سجاد علیه السلام یا حتی رضایت آن حضرت به آن قیام پس از آن را نشان دهد.

پانویس

  1. المنتظم فى تاریخ الامم والملوک، ج ۶، ص ۲۸.
  2. همان.
  3. بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۴ق، ج۶، ص ۳۷۰.
  4. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۸ق، ج۸، ص۲۷۸.
  5. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ق، ج۴، ص۱۸۲.
  6. همان، ص ۳۶.
  7. همان.
  8. البدایه و النهایه (ابن کثیر)، ج ۸، ص ۲۵۳ و ص ۲۷۸؛ مروج الذهب (مسعودی)، ج ۳، ص ۱۰۰؛ تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۵۵۱؛ مقتل الحسین علیه‌السلام (ابومخنف ازدی)، ص ۳۰۰.

منابع

  • مؤسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام.
  • سید تقى واردى، روز شمار تاریخ اسلام، جلد چهارم، ماه جمادی الاول.
11.jpg
واقعه عاشورا
قبل از واقعه
شرح واقعه
پس از واقعه
بازتاب واقعه
وابسته ها