مناقب الطاهرین (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مناقب الطاهرین

«مناقب الطاهرین»، اثر عمادالدین حسن بن على طبرى (طبرسى)، عالم شیعى قرن هفتم هجرى، درباره امامت و زندگى چهارده معصوم(ع) به زبان فارسى است.

موضوع و محتوای کتاب

محقق درباره موضوع کتاب، مى‌گوید: موضوع کتاب، زندگانى و اثبات امامت و ولایت چهارده معصوم است و بخش عمده آن به نقل معجزات اختصاص دارد و شاید بتوان گفت که ترجمه همه کتاب الثاقب فی المناقب نوشته ابن حمزه طوسى (سده ۶ ق) در این اثر آمده است.[۱]

در کتاب حاضر، فصل‌بندى و عنوان‌گذارى خاصى وجود ندارد، مگر آنکه مؤلف هر باب را به یک معصوم اختصاص داده و ذیل آن فصل‌هایى را آورده و عناوینى را به زبان عربى به این فصل‌ها داده است. بسیارى از فصل‌ها هم بدون عنوان است. مؤلف از عبارات عربى در کتاب بسیار استفاده کرده و آنها را به فارسى برنگردانده است. متن فارسى هم مربوط به دوره‌اى است که هنوز کلمات فارسى و عربى کاملا به‌هم‌آمیخته بوده و گاه فهم عبارت را مشکل مى‌سازد. ضمن اینکه گاه عبارات فارسى مؤلف نیز واضح و گویا نیست و به‌سختى مى‌توان منظور او را فهم کرد.

در این کتاب، مطالب زیادى از مناقب و معجزات ائمه نقل شده و گاه به افراط کشیده شده و مطالبى که در منابع معتبر دیده نمى‌شود، نقل شده است؛ چنان‌که این مطالب در کتب دیگر مؤلف نیز به چشم مى‌خورد و مقتضاى آن دوران بوده که تشیع تازه رو به گسترش نهاده و فضاى مناسبى براى بیان معارف خود مى‌دیده است.

کتاب در دو جلد منتشر شده است. جلد نخست، تا پایان زندگى امام على(ع) است و جلد دوم به امام دوم تا دوازدهم مى‌پردازد. در ابتداى جلد دوم، کلیاتى درباره مناقب ائمه آمده است.

یکى از کرامات حضرت فاطمه(س) چنین نقل شده است: اسامة بن زید گوید: رسول(ص) مرا به طلب على(ع) بفرستاد. على را یافتم در سجده خداى تعالى به تضرع و ابتهال و فاطمه را یافتم بر دست راست تکیه کرده و روى را پوشیده به جلبابى از پشم شتر و آسیا مى‌گردید و دو دست که وصف آن نتوان کرد، یکى آسیا مى‌گردانید و دیگرى غله در دهان آسیا مى‌انداخت.

اسامه گوید: من خرّم به خدمت رسول(ص) آمدم و حال بگفتم. رسول(ص) گفت: خداى تعالى بدان سجده على(ع) هفتاد مغفرت به وى داد؛ یکى از گناه وى مقدم و مؤخر و باقى مدخر است براى شیعه وى و خداى تعالى شدت و مکابدت فاطمه(ع) بدید در شب و روز، دو حورى از بهشت بفرستاد تا مدد وى دهند و ایشان به طرفة العین به زمین آیند. پس گفت: یا اسامه تو را براى آن فرستادم تا تو آن حال مشاهده کنى و به امت من رسانى.[۲]

پانويس

  1. مقدمه محقق، ج۱، ص۹
  2. متن کتاب، ج۱، ص۲۹۶

منبع

ویکی نور