جامعیت مقاله رعایت نشده است
کیفیت پژوهش پایین است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابن ندیم

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از محمد بن اسحاق الندیم)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«محمد بن اسحاق النديم» معروف به «ابن النديم» (م، ۳۸۵ ق)، کتاب‌شناس، فهرست‌نگار و محقق بغدادی در قرن ۴ قمری است. اثر معروف ابن نديم با عنوان «الفهرست»، شامل معرفی علوم رایج و شرح‌حال همه عالمان و تألیفات گذشته تا روزگار مؤلف مى‌باشد. برخی ابن نديم را از علمای شیعه دانسته‌اند.

نام کامل محمد بن اسحاق النديم
زادگاه بغداد
وفات ۳۸۵ قمری
مدفن بغداد

Line.png

اساتید

سری بن احمد کندی، ابوعلی بن سوار کاتب، ابوالحسن علی بن هارون، ابودلف ینبوعی، بوسعید سیرافی، ابوسلیمان سجستانی، ابوالفرج اصفهانی،...


آثار

الفهرست، الاوصاف و التشبیهات،...

زندگی‌نامه

دربارۀ احوال و زندگی علمی «ابوالفرج محمد بن ابی‌یعقوب اسحاق»، آگاهی اندکی در دست است. یاقوت حموی (م، ۶۲۶ ق) در شرح حالی مختصر و برگرفته از الفهرست ابن‌ندیم، به ستایش از او و این اثر پرداخته، و دانش مؤلف را در کتاب‌شناسی و علوم مختلف نشان می‌دهد. قفطی (م، ۶۴۹ ق) با ذکر نام او، تبحرش را در کتاب‌شناسی می‌ستاید. بررسی این مآخذ نشان می‌دهد که اطلاعات آنها دربارۀ ابن‌ندیم، بیشتر برگرفته از کتاب الفهرست است.

دربارۀ خاستگاه ابن‌ندیم نمی‌توان به قطع سخن گفت، اما با توجه به اینکه وی در نسبت یا وابستگی خود به قبیله‌ای از قبایل عرب در الفهرست مطالبی نیاورده، می‌توان گفت که احتمالاً عرب نبوده است. همچنین شواهدی چون نپرداختن ابن‌ندیم به ادیان ایرانی در بخش مربوط به مذاهب و ادیان الفهرست و نیز مطالبی که در صفحات ۲۳۹-۲۴۰ آن آورده است، می‌تواند احتمال ایرانی نبودن وی را تقویت کند. از سوی دیگر، علاقۀ ابن‌ندیم به علوم اوائل و دوستی وی با عالمان مسیحی بغداد و شناخت درخور ستایش او از وضعیت بین‌النهرین پیش از اسلام، شاید بتواند شاهدی برای انتساب او به اقوامی باشد که قبل از ظهور اسلام در بین‌النهرین ساکن بودند، چنانکه نام پدر و نیایش ـ اسحاق ـ و کنیه‌های خود او و پدرش ـ ابوالفرج و ابویعقوب ـ به این احتمال قوت می‌بخشد. «ندیم» لقب پدر او اسحاق بوده است.

از موطن ابن‌ندیم نیز اطلاعی در دست نیست، تنها می‌دانیم که در بغداد می‌زیسته و مدتی در موصل اقامت داشته است. در مورد تاریخ تولد ابن‌ندیم گزارشی که خود او در الفهرست دربارۀ ملاقاتش با فقیه خارجی، ابوبکر بردعی در ۳۴۰ قمری به دست داده، تا حدودی راهگشاست. باتوجه به اطلاعاتی که ابن‌ندیم از آثار و عقاید بردعی در این دیدار گردآوری کرده، می‌توان دریافت که وی در زمان ملاقات، از بلوغ علمی برخوردار بوده است. دیدار ابن‌ندیم از کتابخانۀ علی بن احمد عمرانی (م، ۳۴۴ ق) نیز در این‌باره قابل تأمل است.

در مورد شغل ابن‌ندیم، گرچه یاقوت حموی احتمال داده که او ورّاق بوده است و برخی منابع دیگر ظاهراً او را به عنوان ورّاق و نسخه نويس می‌شناخته‌اند، اما در خود کتاب الفهرست در این‌ باره ناهمگونی به چشم می‌خورد؛ در بسیاری از موارد می‌توان «وراق» را مربوط به پدر و در برخی از موارد مربوط به خود ابن‌ندیم دانست. با اینهمه ابن‌ندیم با فن وراقی آشنا بوده است، چنانکه بخشی از کتاب «الاوصاف و التشبیهات» وی به کتابت و ادوات آن اختصاص داشته است. ظاهراً اطلاعات او را در این زمینه باید مأخوذ از پدرش دانست.

صفدی زمان درگذشت ابن‌ندیم را ۳۸۰ ق. نوشته و مقریزی «چهارشنبه ۲۰ شعبان ۳۸۰ در بغداد» ضبط کرده است. همچنین بر مبنای سخن ابن‌نجار در یک جا درگذشت ابن‌ندیم «چهارشنبه ۲۰ شعبان ۳۸۵» و در جای دیگر «شعبان ۴۳۸ ق» آمده است. برخی از معاصران باتوجه به تاریخ اخیر، زمان مرگ او را اوایل سدۀ ۵ ق. نوشته‌اند. در مورد اول ظاهراً تصحیفی رخ داده و دومی باتوجه به آنچه در مورد زمان تولد ابن‌ندیم ذکر شد، بعید به نظر می‌رسد. گفتنی است که تاریخهای بعد از ۳۸۰ ق. که در الفهرست دیده می‌شود، به گمان قریب به یقین از اضافات ناسخان است، خاصه اینکه مؤلف خود در کتابش از خوانندگان خواسته است که در تکمیل اثر او بکوشند.

مذهب ابن‌ندیم

اختلاف نظری که در مورد مذهب ابن‌ندیم دیده می‌شود، از تشتت و گوناگونی آراء وی در «الفهرست» ریشه می‌گیرد. با توجه به تسامح وی می‌توان محملی برای گفته‌های به ظاهر متناقض او و راهی جهت روشن‌تر شدن گزارشهایی، به ویژه در بخش فقه و کلام، ارائه نمود. قرائن موجود در الفهرست بر میل او به اعتزال دلالت دارد. از آن جمله است: نقل اظهارات معتزله در باب پیامبر (ص) به عنوان سرچشمۀ اندیشۀ اعتزال؛ ذکر و مدح ابن ابی دوُاد معتزلی که از مؤلفان نبود، تنها به دلیل دفاعش از اعتزال و معتزله؛ تقسیم معتزله به ۲ گروه «مخلص» و «بدعت‌گذار»؛ اطلاق عنوان «اهل العدل و التوحید» بر معتزله و در مقابل، «حشویه» بر اهل سنت؛ ذکر ابوالحسن اشعری در بخش متکلمان «مجبّره» و «حشویه». گرچه از عبارتی که سبکی دربارۀ ابن‌ندیم آورده است، چنین بر می‌آید که آشنایی وی با علم کلام چندان عمیق نبوده است، ولی مسلم است که او در باب اعتزال و معتزله اطلاعات کافی داشته است.

نظر به اینکه او از برخی امامان شیعه و فرزندانشان با جملۀ «علیه السلام» یاد کرده و اهل بیت پیامبر (ص) را همچون فردی شیعی می‌ستاید و برای شیخین، دیگر خلفا و کسانی چون طلحه، زبیر و عایشه تعبیر «رضی الله عنه» را به کار نمی‌برد، می‌توان گفت که شیعی مذهب بوده است. باید افزود که از عبارت «ترضیه» که در برخی موارد در کتاب الفهرست چاپی برای عمر بن خطاب و دیگران دیده می‌شود، در نسخه‌های اصلی آن اثری نیست، ازاین‌رو می‌توان دریافت که این تعابیر توسط ناسخان اضافه شده است.

قرائن دیگری نیز وجود دارد که می‌تواند بر تشیع وی دلالت کند: ذکر تعبیر «خاصه» برای شیعیان و «عامه» برای اهل سنت؛ نقل روایتی از واقدی مبنی بر آنکه حضرت علی (ع) معجزۀ پیامبر بوده است؛ حسن المذهب خواندن واقدی که خود، او را شیعی می‌داند؛ ستایش از هشام بن حکم که به امامت امام صادق (ع) گروید.

با اینهمه با دقت در روش ابن‌ندیم در الفهرست و نیز اطلاعات نسبتاً محدود و گاه مغلوط وی از تشیع و تعبیرش نسبت به شیخ مفید که گفته است: «او را دیدم و بسیار دانشمند یافتم»، می‌توان چنین استنباط کرد که ابن‌ندیم، گرچه شیعی مذهب و از لحاظ فکری، معتزلی بوده است، از جهت فقهی ارتباط زیادی با جامعۀ امامیۀ بغداد نداشته باشد. با دقت در بخش مربوط به ابوحنیفه در الفهرست می‌توان چنین استنباط کرد که ابن‌ندیم به او و مذهب حنفی هم علاقه داشته است، چه در شرح حال ابوحنیفه وی را مدح بلیغی کرده است. در جای دیگر مناظرۀ معروف میان ابوحنیفه و مؤمن الطاق را که ناظر بر قدح ابوحنیفه بود، ظاهراً به گونه‌ای تحریف شده نقل کرده است. شاید علاقۀ ابن‌ندیم به ابوحنیفه متأثر از عقاید استادش ابوسعید سیرافی در این باب بوده باشد. به هر روی کسی چون ابن‌ندیم با گرایشهای معتزلی و اندیشۀ خردگرایی و فلسفی خود، نمی‌توانست با ابوحنیفه بیگانه باشد، چنانکه فلاسفه‌ای چون ابوالحسن عامری نیز به ابوحنیفه و فقه او گرایش داشتند.

ابن‌ندیم را با همۀ گرایشهای شیعی، معتزلی و حنفی نمی‌توان زیدی دانست، چنانکه عبارت وی «و زعم بعض الزیدیة» و نیز دیدگاه او دربارۀ ائمه (ع) می‌تواند مؤید این نظر باشد. رجال‌نویسان اهل سنت نیز همواره بر گرایش ابن‌ندیم به تشیع و اعتزال تصریح و گاه از او به سختی انتقاد کرده‌اند. اما علمای امامیه نیز چون شیخ طوسی و نجاشی، با اینکه از الفهرست بهره گرفته‌اند، شاید به سبب آنچه در باب مذهب ابن‌ندیم گفته شد، او را از جملۀ رجال امامیه محسوب نداشته‌اند.

فعالیت‌های علمی

در مورد تحصیلات و استادان ابن‌ندیم نیز اطلاعات اندکی در دست است، زیرا بعید نیست مشایخی که ابن‌ندیم سخنانشان را بدون واسطه در الفهرست نقل کرده، درواقع استاد وی نباشند و وی، تنها برای تکمیل کتاب خود از گفته‌های آنان بهره برده باشد. در میان این مشایخ می‌توان از سری بن احمد کندی، ابوعلی بن سوار کاتب، ابوالحسن علی بن هارون، ابوالفتح ابن‌نحوی، ابودلف ینبوعی، ابوالخیر ابن‌خمار و مهم‌تر از همه ابوسعید سیرافی، ابوسلیمان منطقی سجستانی، ابوالفرج اصفهانی، ابوعبیدالله مرزبانی و احتمالاً یحیی بن عدی نام برد. ابن‌حجر عسقلانی نیز در میان مشایخ وی، اسماعیل صفار، از محدثان مشهور بغداد را نام برده است.

با دقت در الفهرست می‌توان استنباط کرد که ابن‌ندیم با علوم مختلف آشنایی نسبی داشته و احتمالاً در برخی زمینه‌ها صاحب‌نظر بوده است. از آن جمله است: ادبیات عرب و علوم اوائل، به ویژه فلسفه و تاریخ فلسفه. درواقع اگر او نزد ابوسلیمان سجستانی فلسفه خوانده باشد، باید برای او در این علم مقامی بلند فرض نمود. با این وصف نباید در مورد دانش ابن‌ندیم مبالغه کرد، زیرا الفهرست بیشتر به مثابۀ دانشنامه‌ای است که به جای بحث و بررسی عمیق در علوم مختلف، به ذکر فهرست آثار پرداخته است، به‌ویژه اینکه بسیاری از مطالب کتاب مذکور را نقل قول دیگران تشکیل می‌دهد.

از خصوصیات ابن‌ندیم که با مطالعۀ الفهرست می‌توان به آنها پی برد، آزاداندیشی و تسامح، دقت به ضبط، ذوق سلیم و ابتکار در مسائل علمی است که از مصاحبتش با کسانی چون ابوسلیمان سجستانی و مشرب معتزلی و خرد گرایش و نیز از مطالعاتش در باب ادیان و مذاهب، نشأت می‌گیرد.

از تألیفات ابن‌ندیم، كتاب مشهور «الفهرست» است كه گنجينه اى است شامل تمام كتب مؤلفه عالم اسلامى تا اواخر قرن چهارم هجری است. آشنايى او با كتاب هاى گوناگون، انگيزه اى براى نوشتن كتاب «الفهرست» را در او ايجاد كرد. ابن نديم در كتابش همه علوم رايج عصر خود را كه موجب شكوفايى تمدن اسلامى گرديده معرفى كرده و سپس به شرح زندگانى دانشمندان مشهور در آن علوم پرداخته است. ابن نديم در اين كتاب همچنين اخبار كتاب و رسالاتى را كه دانشمندان درباره اين علوم نگاشته اند برشمرده و شرح حال كاملى درباره نويسندگان آنها، آورده است. او همچنين از تحقيق درباره ى اديان و مذاهب معروف زمان خود نيز غافل نبود و در اين زمينه هم، مطالبى گردآورى كرده است.

ابن‌ندیم علاوه بر الفهرست، کتابی با عنوان «الاوصاف و التشبیهات» نیز داشته است که اکنون از آن نشانی در دست نیست.

منابع