محمدحسن متوسل آراني
آیت الله متوسل آرانی ملقب به خیراندیش آگاه (1300 - 1371 ش)، از استادان عالیمقام حوزه علمیه قم، عالمی جهادی، مهذّب، خوش خلق، متواضع و خیر رسان بود. بیمارستان سیدالشهدا علیه السلام آران و بیدگل از جمله فعالیت های خیر ایشان می باشد.
نام کامل | محمدحسن متوسل آرانی |
زادروز | 1300 شمسی |
زادگاه | آران - اصفهان |
وفات | 1371 شمسی |
مدفن | قم- قبرستان ابوحسین |
اساتید |
حضرات آیات: بروجردی، امام خمینی، سید محمدرضا گلپایگانی و سید شهاب الدین نجفی مرعشی |
| |
| |
محتویات
تولد
محمدحسن متوسل آرانی، فرزند نخست حاج آقا محمد متوسل در تاریخ بیست و نهم دی ماه سال 1300، در کوی «وشاد» آران و خانوادهای مشهور به علم، تدین و تقوا متولد شد.
تحصیلات
محمدحسن از کودکی دارای استعدادی فوقالعاده بود. وی خواندن و نوشتن و دانشهای روز را در مدارس جدید فراگرفت و لیاقت و شایستگیهای خود را در امر تحصیل و آموزش نشان داد. پدرش به خاطر این استعداد و شایستگی، بیشتر به او علاقهمند شد و در دل آرزو کرد که این فرزند در سلک عالمان دینی درآید. در این سالها که پدر به سفر زیارتی عتبات عالیات موفق گردید در یکی از شبها که به حرم مولا امیرمؤمنان امام علی علیهالسلام مشرف شد، پس از نماز، دعا و توسل در کنار ضریح و قبر مطهر از خدا خواست که فرزندش را در جهت خواسته و میلش هدایت کند.
دعای خیر پدر در حق فرزند مستجاب شد و فردای آن شب در دل آقای متوسل کشش به سوی طلبه شدن و تحصیل علوم دینی ایجاد شد. وی صبح همان روز به دنبال تحصیل رفت.[۱] او مقدمات دروس حوزوی را در زادگاهش، آران نزد آیت الله افتخارالاسلام دربندی سپری نمود و در همان سال به دست مبارک حضرت آیت الله آقا میرزا احمد عاملی آرانی ملبس به لباس روحانیت گردید. سپس برای ادامه تحصیل به کاشان رفت و نزد آیات عظام: آقا شیخ محمود نجفی (۱۳۸۵ ق) و آقا میر سید علی یثربی (۱۳۷۹ ق) کتاب های درسی متداول حوزه را آموخت. پس از آن وی با مشورت آیت الله یثربی برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت کرد و در مدرسه فیضیه سکونت گزید. آقای متوسل، دروس سطح عالی حوزه را نزد استادان مشهور و معروف زمانش؛ یعنی حجج الاسلام: سید محمدباقر طباطبایی سلطانی (۱۴۱۸ ق)، عبدالجواد جبل عاملی اصفهانی (۱۴۰۷ ق)، میرزا محمد مجاهدی تبریزی (۱۳۸۰ ق) و آیت الله میرزا علی مشکینی اردبیلی (رئیس مجلس خبرگان رهبری) تحصیل نمود.
او با اتمام دروس دوره سطح به طور مرتب و منظم در درس خارج فقه و اصول آیت الله بروجردی (۱۳۸۰ ق) شرکت کرد و مقداری از بحث فقه آن مرجع بزرگ را به رشته تحریر درآورد. پس از رحلت این استاد بزرگ حوزه در دروس خارج فقه و اصول آیات عظام: محقق داماد (۱۳۸۸ ق)، امام خمینی (۱۴۰۹ ق)، سید محمدرضا گلپایگانی (۱۴۱۴ ق) و سید شهاب الدین نجفی مرعشی (۱۴۱۱ ق) حاضر شد و با برخی از فضلا و همدورهای هایش از جمله: حجج الاسلام حاج سید محمد حسینی کاشانی، مقدسی مازندرانی سالها به مباحثه پرداخت و به اندوختههای علمی خود افزود.
آقای متوسل در دوران تحصیل و پس از آن به طور رسمی جلسه درس و تدریس نداشت؛ اما زمانی که در کاشان تحصیل میکرد، برای برخی طلاب هم شهری که علاقمند به تحصیل دروس حوزوی بودند قسمتی از مقدمات را تدریس کرد وی زمانی که در قم اقامت گزید و در مسجد آبشار امام جماعت بود، برای چند نفر از طلاب، بحث تفسیر قرآن را به طور خصوصی برگزار نمود.[۲]
فعالیتهای تبلیغی
حجة الاسلام متوسل در دوران تحصیل؛ چه آن زمان که در کاشان بود و چه پس از آن که به قم رفت و آمد مینمود، به طور مستمر در پایان هر هفته و ایام و مناسبتهای تبلیغی در مسجد زادگاهش، در کنار پدر به کار تبلیغ و آموزش های دینی میپرداخت. از جمله فعالیتهای آموزشی ایشان تشکیل جلسه هفتگی آموزش قرائت، قواعد و تجوید و تفسیر قرآن بود که سالها به صورت سیار در محلههای مختلف آران برقرار بود. این برنامه در ماه مبارک رمضان هر شب ادامه داشت و علاقهمندان بسیاری با اشتیاق در آن شرکت میکردند و بهره میبردند. از آثار این جلسه تربیت قاریان و معلمان قرآن بود که بعدها هر یک از آنان در محل خود به تشکیل جلسه فوق اقدام نمودند و جلسات یاد شده منشأ خدمات ارزشمند و برکات فراوانی گردید که در برخی از محلهها تاکنون نیز ادامه دارد.
فعالیت تبلیغی دیگر ایشان مبارزه و مقابله فرهنگی و اقتصادی با فرقه ضاله بهاییان در آران بود؛ چرا که بهاییان از سال ۱۳۱۶ ش. فعالیت تبلیغی خود را در منطقه شروع کردند. آنان در سالهای بعد از تاریخ یاد شده با حمایت مستقیم و غیرمستقیم رژیم طاغوت و نفوذ در افراد و ارکان دولت وقت و دستگاه اجرایی کشور، تبلیغات گسترده و همه جانبهای را در سراسر نقاط؛ به ویژه مناطقی که مانند کاشان و اطراف آن که از لحاظ گرایش به مذهب تشیع بر دیگر شهرها سبقت گرفته بودند آغاز کردند.
در بخش بزرگ آران، مبلغان بهایی با برخوردهای صمیمی و ملایم، نشان دادن پاکی و نظافت ظاهری و تطمیع، افراد ساده و زودباور را به خود جذب میکردند. برای افراد کمسواد و برخی مذهبیهای سست عقیده و لاابالی جلسه تشکیل میدادند و در آن جلسات با القاء شبهه در مسائل اعتقادی (بیشتر پیرامون مهدویت) آنان را میفریفتند. مبلغان بهایی در اثر کمبود روحانی در منطقه و نابسامانیهای اقتصادی؛ از جمله بیکاری، زمینه را برای خود مساعد ساخته بودند به طوری که بیم آن میرفت جمعیت زیادی بهایی شوند. آنان در بُعد فعالیتهای اقتصادی، بافتن قالی دستی را رواج دادند. خانهای نبود که آن ها در آن نفوذ نداشته باشند. پیرزنان برای آنان پشم ریسی میکردند. کشاورزان مستأجر آنان بودند و زنان و دختران و برخی مردان برایشان قالی میبافتند. لوازم مورد نیاز قالی بافی به طور مجانی و تعمیر قالیباف خانه به صورت رایگان از طرف آنان انجام میشد. هنگام سرکشی به قالی یا خرید آن به ویژه به بچهها انعام میدادند و ذهن و فکر بچهها را به خود مشغول میساختند. بهاییان مغازههای خوار و بار، داروخانه، نانوایی و... را در مراکز محلهها در اختیار داشتند و اجناس مورد احتیاج مردم را از سایر مغازهداران مسلمان ارزانتر میفروختند...! در چنین شرایطی آقای متوسل و چند تن از همفکران محلی وی که از ثروتمندان و انسانهای متعهد بودند، در برابر بهاییان قد علم کرده و به مقابله و مبارزه فرهنگی و اقتصادی با آنان برخاستند.
در مقابل فعالیتهای تبلیغاتی این گروه ضاله، جلسات متعددی در محلهها تشکیل و به دفع شبهات القا شده و افشای نیرنگها و نقشههای آنان پرداخته شد. این گروه مبارز با آوردن مبلغان دانشمندی چون حجج الاسلام: حاج شیخ علیاکبر تربتی، آقا شیخ حسن سه چهاری اصفهانی، شیخ مرتضی انصاری قمی و آیت الله شیخ حسین وحید خراسانی و برپایی مجالس عمومی، ذهن افراد فریب خورده را روشن و موجبات طرد و قطع ارتباط با بهاییان را فراهم ساختند. آنان طرحهای از پیش تعیین شده اربابان این فرقه عامل انگلیس را در منطقه، نقش بر آب ساختند و فعالیتهای چندین ساله آنان را خنثی نمودند. آقای متوسل و همفکران وی برای برادران مسلمانِ بیکار، ایجاد شغل نمودند و با دادن سرمایه و کمکهای مالی، قالی بافی دستی را رواج دادند. آقای حاج سید عباس حسینی آرانی که از تجار نیکوکار و متدین و از همکاران و همفکران آقای متوسل بود میگوید: «من و حاج آقای متوسل و... در مقابل کار بهاییها اقدام به نصب دار قالی و در اختیار گذاشتن سرمایه و مواد اولیه فرش برای برادران مسلمان کردیم. البته در آغاز، پدرم اقدام نمود سپس ماها برای مبارزه اقتصادی علیه بهاییان این گونه شروع کردیم...».[۳]
هجرت به قم
آقای متوسل در سال ۱۳۳۲ ش. برای سکونت دائمی، به قم مهاجرت کرد. او حدود دو سال در محله حاج زینل مستأجر بود. سپس در کوی آبشار اقامت گزید. سالهای بعد برادران و بستگانش یکی پس از دیگری از آران به قم آمدند و در این محل ساکن شدند. از اقدامات آقای متوسل در این محل تاسیس مسجد آبشار بود. وی در آغاز با یاری و همکاری اهالی، زمین مسجد را که مساحتش بالغ بر ۲۰۰ مترمربع بود خرید و با کمک آنان بنای آن را شروع کرد و آن مکان را به تجهیزات لازم مجهز نمود. از آن جا که او نمیخواست خودش در این مسجد امامت نماید، به همراهی اهالی محل به منزل آیت الله العظمی نجفی مرعشی رفت و از ایشان درخواست کرد تا کسی را برای امامت جماعت این مسجد تعیین نماید. حجةالاسلام آقای مرندی از سوی آیت الله نجفی تعیین شد و وی تا قبل از پیروزی انقلاب این سمت را عهدهدار بود.
پس از وی و در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی اهالی محل از آیت الله خزعلی که در این محل ساکن بود درخواست کردند امامت جماعت مسجد را قبول کند، ولی ایشان چون به طور مستمر در قم نبودند برای مدتی پذیرفت و پس از آن از آقای متوسل درخواست کرد تا این سمت را بپذیرد. آقای متوسل از آغاز پیروزی انقلاب تا سال وفاتشان در اوقات سهگانه در این مسجد اقامه جماعت مینمود و در مناسبتهای مختلف به وعظ و ارشاد میپرداخت. با شروع نهضت در قم، از نهضت و جوانان انقلابی محل حمایت مینمود و بدین مناسبت نیز یک بار از سوی ساواک بازداشت گردید.[۴]
در سالهای دفاع مقدس، این مسجد از پایگاه های جذب و اعزام نیرو به جبهه و محل جمع آوری و ارسال کمکهای مردمی به مناطق جنگی بود. از این مسجد همان طور که در دوران نهضت شهیدانی چون شهید حسین خزعلی، شهید علی عبداللهی آرانی و... تقدیم انقلاب شدند، در دوران جنگ تحمیلی نیز بیش از ۵۰ نفر از جوانان این محل و پایگاه شربت شهادت نوشیدند و تعدادی جانباز و آزاده گردیدند.
بعد از وفات آقای متوسل، مردم محل برای اقامه نماز و امامت آن از آیت الله مظاهری اصفهانی دعوت کردند. وی که سالها در این مسجد حلقه تدریس سطح و خارج داشت این مسئولیت را پذیرفت. در زمان ایشان به خاطر سخنرانیها و ارشادات، مسجد و بیرون آن؛ به ویژه در ماه مبارک رمضان مملو از جمعیت میشد. به دلیل ازدحام جمعیت، اهالی بر آن شدند تا مسجد را توسعه دهند. برای این کار شخص خیری از اهالی کویت هزینه تجدید بنای مسجد را به عهده گرفت. ساکنان و نیکوکاران محل برای توسعه مسجد، خانههای اطراف آن را خریداری کرده و به زمین مسجد افزودند. این مکان از نو در دو طبقه ساخته شد و به سرویسهای خدماتی مجهز گردید. با مهاجرت آیت الله مظاهری به اصفهان حجةالاسلام والمسلمین آقای مرتضوی از سوی ایشان انتخاب و تاکنون به عنوان امام جماعت راتب مسجد به اقامه نماز جماعت و فعالیتهای فرهنگی میپردازد. این مسجد از آغاز تاسیس تاکنون، محل عبادت، تبلیغ، ارشاد، تدریس، تعلیم و تشکیل جلسات سوگواری و جشنهای مذهبی و منشأ برکات و آثار ارزشمندی بوده است.
دیگر خدمات وی
از دیگر اقدامات آقای متوسل در این محل تشکیل جلسات هفتگی آموزش قرائت قرآن، بیان احکام و تفسیر قرآن برای اهالی محلو همشهریان و فامیل و بستگان بوده که هنوز هم ادامه دارد. این جلسات در ماه مبارک رمضان هر شب ادامه داشت. جلسات با خواندن دعای افتتاح سپس قرائت یک جزء از قرآن شروع و با سخنرانی ایشان پایان مییافت.
بخشی از خدمات آقای متوسل ایجاد اشتغال برای خانوادههای روستایی اطراف قم بود. وی برای آنان که درآمد چندانی نداشتند و از بیکاری رنج میبردند وسایل و لوازم قالی بافی دستی را آماده کرده و در اختیارشان میگذاشت و با وامهای درازمدت و تسهیلات یاد شده آنان را بکار وامیداشت. وی پس از پرداخت مزد آنان بخشی از سودهای حاصله این کار را برای صرف در امور خیریه اختصاص داده بود.
حسن تدبیر، مقام علمی و آشنایی آقای متوسل به احکام دینی و مسائل شرع از یک طرف و اعتماد و اطمینان برخی از مراجع همچون آیات عظام محقق داماد، گلپایگانی، حاج شیخ مرتضی حائری و استادان حوزه علمیه به وی موجب شد که از سوی آنان مأمور رسیدگی به دعاوی و مسئول حل و فصل اختلافات و مشکلات حقوقی کسبه و بازاریان قم باشد. این مسئولیت که پیش از انقلاب به وی محول شده بود تا چند سال پس از پیروزی انقلاب هم بر عهده ایشان بود.
ویژگیهای اخلاقی
آقای شیخ محمدحسن متوسل عالمی مؤدب، مهذب، خوش خلق، متواضع، صبور و مشکلگشا بود. وی در خانه، محل کار و جلساتی که شرکت میکرد منظم بود و اموری را که به وی محول میشد به نیکوترین وجه انجام میداد. صورت جلسات موجود در بایگانی صندوق قرض الحسنه علوی، دفاتر ثبت دریافت و پرداخت جلسه مبارزه با فقر، و نیز دفاتر روزانه حجره محل کارش گویای این مطلب است. وی به اقامه نماز جماعت در اول وقت و آداب آن، مقید و به تهجد، قرائت قرآن و خواندن دعای صباح و تعقیبات و زیارت عاشورا در هر روز مداومت داشت.
او در شبهای ماه مبارک رمضان به طور مرتب در جلسه قرائت قرآن محل شرکت میکرد و پس از خواندن دعای افتتاح و تلاوت جزئی از قرآن به تفسیر و توضیح برخی آیات و فرازهایی از دعا میپرداخت. او سحرهای ماه مبارک رمضان خواندن دعای ابوحمزه، جزو برنامههایش بود. آقای متوسل در امر به معروف و نهی از منکر نهایت دقت را داشت و در عمل، شرایط و موازین آن را رعایت مینمود.
وی در تمام دوران تحصیل و پس از آن تا زمانی که خود مشغول تولید فرش دستی شد به دلیل برخورداری از وضعیت مالی مناسب پدر و کمکهای وی هیچ گاه از وجوه شرعی (سهم امام) استفاده نکرد؛ بلکه به دلیل برخورداری از تمکن مالی از پرداخت کنندگان وجوهات شرعی به مراجع تقلید بود و به مراکز خیریه و عام المنفعه کمک مینمود. وی به سادات و علویان احترام میگذاشت و همچون پدر و اجدادش علاقه وافر خود را به اهل بیت عصمت و طهارت علیهالسلام ابراز میکرد. او با این اعتقاد و علاقه، در اقامه عزا و مراسم سوگواری حضرت سیدالشهداء علیهالسلام و یارانش و حضرت صدیقه طاهره علیهاالسلام پرتلاش بود و متجاوز از سی سال در خانه مسکونیاش؛ در ایام محرم و فاطمیه مجلس عزا برپا کرد.
وفات
سرانجام این روحانی مخلص، خدمتگزار خستگی ناپذیر در عصر جمعه هشتم آبان ماه سال 1371، مطابق با ۳ ربیع الثانی ۱۴۱۳ قمری، در اثر عارضه قلبی در بیمارستان آبان تهران دارفانی را وداع گفت. پس از انتقال پیکرش به قم، مراسم تشییع باشکوهی با حضور علما و فضلا و کسبه و بازاریان و مؤمنین انجام شد. آیت الله سید حسین بدلا بر جنازهاش نماز خواند و پس از خواندن زیارت عاشورا در قبرستان ابوحسین قم در کنار پدر و سایر مؤمنین به خاک سپرده شد.
در وصیت نامه ایشان آمده است: ... بعد از وفات مدت ده سال و هر سال ده روز مراسم روضه خوانی حضرت سیدالشهداء علیهالسلام را برگزار کنید. برای ازدواج ده پسر جوان سید و ده دختر جوان سیده کمک نقدی کنید و جهیزیه تهیه نمایید. هر چه از ثلث اموال زیاد آمد به مصرف هزینههای بیمارستان سیدالشهدای آران برسانید. به تمام فرزندانم توصیه میکنم که از دین مبین اسلام و مذهب حقه اثنی عشریه دست برندارند و نسبت به یکدیگر رئوف و مهربان باشند. همه را به تقوای الهی سفارش میکنم و نیز انتظار دارم مرا از یاد نبرند و با قرائت قرآن و فاتحه و نماز و خیرات مرا یاد کنند... .
پانویس
- ↑ به نقل از: آقای محمدرضا محرابی آرانی، از همسایگان و مریدان آقای حاج محمد متوسل که خاطره فوق را خود آقای حاج محمدحسن متوسل برایشان تعریف کرده است.
- ↑ به نقل از: حاج محمدعلی متوسل (برادر) و حاج محمدمهدی متوسل (پسر بزرگ) آقای متوسل.
- ↑ آقای حسینی علاوه بر فعالیتهای فوق پیوسته افراد مستعد را برای طلبه شدن و تحصیل علوم دینی و حوزوی تشویق میکرد و از لحاظ مالی کمکهای شایانی مینمود. وی در هنگام نوشتن این سطور یعنی پایان سال ۱۳۸۲ دارفانی را وداع گفت.
- ↑ به نقل از فرزندشان آقای محمدمهدی متوسل.
منبع
حبيب الله سلماني آراني، ستارگان حرم، جلد 20، صفحه 157-175