محافل المؤمنین فی ذیل مجالس المؤمنین (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Ketab391.jpg
نویسنده محمدشفیع حسینی عاملی
موضوع شرح‌حال بزرگان شيعه
زبان فارسی
تعداد جلد ۱
تحقیق ابراهيم عرب‌پور و منصور جغتایی

«محافل المؤمنين فی ذيل مجالس المؤمنين» تألیف محمدشفيع حسينى عاملى، تکمیل و ذيلى بر كتاب «مجالس المؤمنين» اثر قاضی نورالله شوشتری (م، ۱۰۱۹ ق)، در معرفی علما و بزرگان شيعه است.

معرفى کتاب

محمدشفيع حسينى عاملى کتاب «محافل المؤمنين» را به سال 1190 ق، در زمان دولت كريم خان زند تأليف كرده است. نويسنده هدف از تأليف اين اثر را تحقيق حالات مؤمنين و كسانى كه در طريق ترويج دين مبين اسلام و سنت پيامبر(ص) سعى نموده‌اند، ذكر كرده است.

كتاب «محافل المؤمنين» بر همان روش و اسلوب «مجالس المؤمنين» قاضی نورالله شوشتری تأليف شده است. مؤلّف نام شمارى از بزرگان شيعه را كه از كتاب «مجالس المؤمنين» فوت شده و يا همزمان قاضى و يا بعد از او زيسته‌اند، در اين كتاب ياد كرده است.

به گفته استاد گلچين معانى، مؤلّف نيمى از مطالب كتاب را از «مجالس المؤمنين» و نيم ديگر آن را از «تاریخ عالم‌آراى عباسى» گرفته است. اين ادّعاى استاد گلچين معانى تا حدودى درست است؛ زيرا در برخى موارد مؤلّف «محافل المؤمنين» چندين صفحه پى‌درپى را از «مجالس المؤمنين» يا از «عالم‌آراى عباسى» گرفته است كه مصححان در تعليقات و پانوشت‌ها، به پاره‌اى از آن‌ها اشاره كرده‌اند.

گرچه مؤلّف مطالب فراوانى را از اين دو كتاب نقل كرده، اما از مآخذ فراوان ديگرى نيز سود جسته كه از آن جمله است: «أمل الآمل»، «كتاب الغيبة» شيخ طوسى، «عالم آراى وحيد قزوينى» (عباسنامه)، رساله «شقّ القمر» ابن ترکه اصفهانی.

از ويژگى‌هاى مهمّ «محافل المؤمنين» آن كه این كتاب، مأخذ بسيارى از مصادر و منابع بعد از خود واقع شده است. حاج شيخ عبّاس قمى در تأليفات رجالى خود از اين كتاب و اثر ديگر مؤلّف، يعنى «تاريخ العرفا» سود جسته است. استاد مدرّس رضوى نيز در تصحيح كتاب «مجمل التّواريخ گلستانه» از اين كتاب سود جسته و هرجا روايتى مخالف با روايات گلستانه و يا توضيحى و تصحيحى درباره واقعه‌اى تاريخى مشاهده كرده و يا آن را براى تعيين سال واقعه‌اى مفيد دانسته، از آن استفاده كرده است.

محتوای کتاب

كتاب با مقدمه مصححان آغاز شده است. مطالب اثر نيز دربردارنده ديباچه در سبب تأليف كتاب و غرض مؤلّف است. سپس افتتاح كتاب مشتمل بر شرح‌حال جمعى از بزرگان فرقه ناجيه شيعه است كه شرح‌حال برخى از آنان -به ويژه معاصران مؤلّف- در هيچ مأخذ ديگرى يافت نمى‌شود. و به دنبال آن، تراجم پادشاهان صفويه و افشاريه تا كريم خان زند و امرا و صدور آنان و احوال قطب شاهيان دكن و عادل شاهيان بيجاپور و بعضى از سلاطين تيمورى هند و شاعران، خوشنويسان، علما و بزرگان شیعه، بدون ترتيب زمانى يا الفبايى است.

در اين كتاب به مناسبت از مسائل امامت، به ويژه مسأله غيبت امام عصر(عجل الله تعالی فرجه) بحث شده كه اين امر نيز بر اهميت كتاب افزدوده است.

از ديگر ويژگى‌هاى برجسته كتاب آن است كه قصايد غرّا و تواريخ نادره از شعرا و حكايات غريبه از عرفا كه در كتب متداوله ديگر نيست، در اين اثر درج شده است. در اين اثر، گاهى در ضمن شرح احوال دانشمندان، كتابشناسى‌هاى خوبى انجام شده است.

با اين حال، گاهی اشتباه‌ها، اجمال‌ها و ابهام‌هایى به اين كتاب راه يافته كه بخشى از آن‌ها از كاتب نسخه است. برخى از آن‌ها، به شرح زير مى‌باشد:

مؤلّف، شرح‌حال و نام و نشان مير سيد احمد حسينى مشهدى را با ميرزا محمّد فرزند ميرزا اشرف -كه هردو خوشنويس بودند- به‌هم آميخته است. با توجّه به اين‌كه مصنّف، مطالب مندرج در ذيل شرح‌حال سيد احمد را عيناً از «عالم آراى عبّاسى» نقل كرده است، بااطمينان مى‌توان اين به‌هم آميختگى را براساس تاريخ عالم آراى عبّاسى تصحيح كرد.

يكى ديگر از اشتباه‌هاى مصنّف اين است كه ميان «والهى قمى» و مولانا «ملك قمى» خلط كرده است. او تأليف كتاب گلزار ابراهيم را كه به نام ابراهيم عادلشاه بيجاپورى تسميه شده و با شركت ملك قمى و ظهورى ترشيزى انجام يافته، به ظهورى و مير والهى نسبت داده و شرح‌حال ملك قمى را در ذيل والهى قمى آورده است.

مصنّف در ترجمه مير محمّد فرزند مير شمس الدّين على از سادات بنى المختار دچار اشتباه شده است. وى او را از سادات كتكن دانسته و گفته است: «مير سيد محمّد از سادات كتكن من اعمال سبزوار است» درحالى‌كه كتكن (كدكن) در گذشته از توابع نيشابور بوده و اكنون از توابع تربت حيدريه است. مير محمّد مذكور از اهالى كسكن سبزوار است نه كتكن و علاوه بر اين، مؤلّف مطالب را عيناً از «عالم‌آراى» عباسى نقل كرده است و در آن‌جا كسكن آمده است.

يكى ديگر از اشتباه‌هاى مؤلّف در اين كتاب آن است كه ترجمه مير كلان استرآبادى را ذيل عنوان مير عبدالحسين استرآبادى ذكر كرده است.

مؤلّف در شيعه‌شناسى نیز دچار اشتباه شده است. او جلال الدّين اكبر شاه را در اين كتاب جزو پادشاهان شيعه به شمار آورده است، درحالى‌كه به گواهى همه مآخذ، وى نخست سنّى مذهب بود و سپس در ايام سلطنت خود آيينى را به نام «دين الهى اكبرشاهى» ارائه داد.

از ديگر كسانى كه مؤلّف او را شيعه شناسانده، اورنگ زيب است. حكايتى كه مؤلّف دليل بر تشيع او دانسته است، مأخذ معتبرى ندارد؛ وانگهى همه مآخذ دلالت بر آن دارد كه اورنگ زيب سنّى متعصّب بوده است و شمار زيادى از شيعيان به دستور او به قتل رسيده‌اند.

منابع

  • نرم افزار دانشنامه تاریخ تشیع، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.