دعای ۵۱ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش سوم)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فهرست دعاهای صحیفه سجادیه

متن دعای ۵۱ صحیفه سجادیه

شرح و ترجمه دعا:

بخش اول - بخش دوم - بخش سوم - بخش چهارم

یا کهْفِی حِینَ تُعْیینِی الْمَذَاهِبُ وَ یا مُقِیلِی عَثْرَتِی، فَلَوْ لَا سَتْرُک عَوْرَتِی لَکنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِینَ، وَ یا مُؤَیدِی بِالنَّصْرِ، فَلَوْ لَا نَصْرُک إِیای لَکنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِینَ، وَ یا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوک نِیرَ الْمَذَلَّةِ عَلَى أَعْنَاقِهَا، فَهُمْ مِنْ سَطَوَاتِهِ خَائِفُونَ، وَ یا أَهْلَ التَّقْوَى، وَ یا مَنْ‏ «لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى»‏، أَسْأَلُک أَنْ تَعْفُوَ عَنِّی، وَ تَغْفِرَ لِی فَلَسْتُ بَرِیئاً فَأَعْتَذِرَ، وَ لَا بِذِی قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَ، وَ لَا مَفَرَّ لِی فَأَفِرَّ.

وَ أَسْتَقِیلُک عَثَرَاتِی، وَ أَتَنَصَّلُ إِلَیک مِنْ ذُنُوبِی الَّتِی قَدْ أَوْبَقَتْنِی، وَ أَحَاطَتْ بِی فَأَهْلَکتْنِی، مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیک -رَبِّ- تَائِباً فَتُبْ عَلَیّ، مُتَعَوِّذاً فَأَعِذْنِی، مُسْتَجِیراً فَلَا تَخْذُلْنِی، سَائِلًا فَلَا تَحْرِمْنِی، مُعْتَصِماً فَلَا تُسْلِمْنِی، دَاعِیاً فَلَا تَرُدَّنِی خَائِباً.

دَعَوْتُک -یا رَبِّ- مِسْکیناً، مُسْتَکیناً، مُشْفِقاً، خَائِفاً، وَجِلًا، فَقِیراً، مُضْطَرّاً إِلَیک. أَشْکو إِلَیک یا إِلَهِی ضَعْفَ نَفْسِی عَنِ الْمُسَارَعَةِ فِیمَا وَعَدْتَهُ أَوْلِیاءَک، وَ الْمُجَانَبَةِ عَمَّا حَذَّرْتَهُ أَعْدَاءَک، وَ کثْرَةَ هُمُومِی، وَ وَسْوَسَةَ نَفْسِی.

ترجمه‌ها

ترجمه انصاریان

ای پناه من به وقتی که راهها مرا خسته کند، و ‌ای درگذرنده لغزشهایم، اگر عیب پوشی تو بر من نبود از رسوایان بودم، و‌ای دستگیر من از سر نصرت و یاری، اگر یاری تو نبود از شکست خوردگان بودم، و‌ ای آن که سلاطین در پیشگاهت یوغ خواری و ذلّت بر گردن‌هایشان نهاده‌اند، و از سطوت حضرتت در خوف و وحشتند،‌ ای آن که سزاواری که از تو پروا گیرند،‌ ای آن که نام‌های نیکو از آن توست، از تو خواهش دارم که از من بگذری، و مرا مورد مغفرت قرار دهی، چون از گناه پاک نیستم تا معذور باشم، و نیرومند نیستم تا پیروز شوم، و گریزگاهی ندارم که بگریزم،

از تو می‌خواهم که لغزشم را نادیده بگیری، و از گناهانم که مرا دچار ساخته، و سراپایم را فرا گرفته و سبب هلاکتم شده پوزش می‌طلبم، من از گناهانم در حال توبه به جانب تو گریخته‌ام پس توبه‌ام را بپذیر، به تو پناهنده شده‌ام پس پناهم بده، از تو - زنهار می‌طلبم پس دست از یاری‌ام مکش، سائل درگاهت هستم پس محرومم مگردان، دست به دامان توام پس رهایم مکن، دعاکننده‌ام پس نومیدم مساز.

خدای من، تو را در حالی که مسکین، مستکین، ترسنده، هراسناک، بیمناک، فقیر و بیچاره درگاهت هستم خواندم،

خداوندا از ضعف نفسم که نمی‌توانم در آنچه دوستانت را وعده داده‌ای پیشی گیرم، و از آنچه دشمنانت را برحذر داشته‌ای دوری کنم، و از اندوه زیاد، و وسوسه‌های نفس خود به حضرتت شکایت آورده‌ام.

شرح‌ها

دیار عاشقان (انصاریان)

«یا کهْفِی حِینَ تُعْیینِی الْمَذَاهِبُ وَ یا مُقِیلِی عَثْرَتِی فَلَوْ لاَ سَتْرُک عَوْرَتِی لَکنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِینَ

وَ یا مُؤَیدِی بِالنَّصْرِ فَلَوْ لاَ نَصْرُک إِیای لَکنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِینَ وَ یا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوک نِیرَ الْمَذَلَّةِ عَلَى أَعْنَاقِهَا فَهُمْ مِنْ سَطَوَاتِهِ خَائِفُونَ

وَ یا أَهْلَ التَّقْوَى وَ یا مَنْ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى أَسْأَلُک أَنْ تَعْفُوَ عَنِّی وَ تَغْفِرَ لِی فَلَسْتُ بَرِیئاً فَأَعْتَذِرَ وَ لاَ بِذِی قُوَّة فَأَنْتَصِرَ وَ لاَ مَفَرَّ لِی فَأَفِرَّ

وَ أَسْتَقِیلُک عَثَرَاتِی وَ أَتَنَصَّلُ إِلَیک مِنْ ذُنُوبِی الَّتِی قَدْ أَوْبَقَتْنِی وَ أَحَاطَتْ بِی فَأَهْلَکتْنِی

مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَیک ـ رَبِّ ـ تَائِباً فَتُبْ عَلَی مُتَعَوِّذاً فَأَعِذْنِی مُسْتَجِیراً فَلاَ تَخْذُلْنِی سَائِلاً فَلاَ تَحْرِمْنِی مُعْتَصِماً فَلاَ تُسْلِمْنِی دَاعِیاً فَلاَ تَرُدَّنِی خَائِباً

دَعَوْتُک ـ یا رَبِّ ـ مِسْکیناً مُسْتَکیناً مُشْفِقاً خَائِفاً وَجِلاً فَقِیراً مُضْطَرّاً إِلَیک

أَشْکو إِلَیک یا إِلَهِی ضَعْفَ نَفْسِی عَنِ الْمُسَارَعَةِ فِیمَا وَعَدْتَهُ أَوْلِیاءَک وَ الْمُجَانَبَةِ عَمَّا حَذَّرْتَهُ أَعْدَاءَک وَ کثْرَةَ هُمُومِی وَ وَسْوةَ نَفْسِی»:

"اى پناه من آنگاه که راهها مرا خسته کند، و اى درگذرنده لغزشهایم، که اگر عیب پوشیت نبود از رسوا شدگان بودم، و اى دستگیر من از سر یارى، که اگر یاریت نبود از مغلوبین بودم، و اى کسى که پادشاهان یوغ خوارى بر گردنهایشان در پیشگاهت نهاده اند و از سطوتت بیمناکند، اى آن که سزاوارى که از تو بیم دارند، اى کسى که نامهاى نیکو از آن توست، از تو مى خواهم که از من درگذرى و مرا بیامرزى چون بى گناه نیستم تا معذور باشم، و نیرومند نیستم که غالب و پیروز شوم، و گریزگاهى ندارم که بگریزم، و از تو مى خواهم که لغزشم را نادیده بگیرى، و از گناهانم که مرا گرفتار ساخته اند و بر من احاطه کرده و نابودم ساخته اند بیزارى مى جویم.

از آنها به سوى تو در حال توبه گریخته ام توبه ام بپذیر، و پناه جسته ام پس پناهم ده، و زینهار خواهانم پس مرا وامگذار، خواستارم پس محرومم مگردان، دست به دامانم پس رهایم مکن، خواهش کننده ام پس نومیدم مساز، تو را در حالى که مسکین و زار و ترسنده و هراسان و بیمناک و فقیر و بیچاره درگاهت هستم خواندم، و از ناتوانى خود در شتاب نمودن به سوى آنچه به دوستانت وعده داده اى و در دورى گزیدن از آنچه دشمنانت را بیم داده اى و از بسیارى اندوهها و وسوسه نفسم به تو شکایت مى کنم."