دعای ۵۱ صحیفه سجادیه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

موضوع دعا: اظهار تضرع ‌و‌ فروتنی به‌ درگاه خدا

تقسیمات: این دعا به چهار بخش تقسیم شده است.

عبارت آغاز دعا در صحیفه سجادیه:

وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیهِ السَّلَامُ فِی التَّضَرُّعِ وَ الِاسْتِکانَةِ:
از دعاهاى ‌آن حضرت است در‌ تضرع ‌و‌ زارى به‌ درگاه خداوند:

متن و ترجمه دعا:

ترجمه دعا از ترجمه صحیفه حسین انصاریان گرفته شده. برای مشاهده سایر ترجمه های دعا و شرح های آن به لینک قرار داده شده در ذیل هر بخش مراجعه کنید.

--بخش اول--

إِلَهِي أَحْمَدُكَ وَ أَنْتَ لِلْحَمْدِ أَهْلٌ عَلَى حُسْنِ صَنِيعِكَ إِلَيَّ، وَ سُبُوغِ نَعْمَائِكَ عَلَيَّ، وَ جَزِيلِ عَطَائِكَ عِنْدِي، وَ عَلَى مَا فَضَّلْتَنِي بِهِ مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ أَسْبَغْتَ عَلَيَّ مِنْ نِعْمَتِكَ، فَقَدِ اصْطَنَعْتَ عِنْدِي مَا يَعْجِزُ عَنْهُ شُكْرِي.
خداوندا تو را می‌ستایم - و تو سزاوار سپاسی - در برابر احسانت به من، و فراوانی نعمت‌هایت بر من، و عطای بزرگت به نزد من، و بر رحمتی که مرا به آن فضیلت دادی، و نعمتی که بر من فراوان فرمودی، زیرا که آنقدر به من عنایت کردی که شکر من از آن قاصر است،
وَ لَوْ لَا إِحْسَانُكَ إِلَيَّ وَ سُبُوغُ نَعْمَائِكَ عَلَيَّ مَا بَلَغْتُ إِحْرَازَ حَظِّي، وَ لَا إِصْلَاحَ نَفْسِي، وَ لَكِنَّكَ ابْتَدَأْتَنِي بِالْإِحْسَانِ، وَ رَزَقْتَنِي فِي أُمُورِي كُلِّهَا الْكِفَايَةَ، وَ صَرَفْتَ عَنِّي جَهْدَ الْبَلَاءِ، وَ مَنَعْتَ مِنِّي مَحْذُورَ الْقَضَاءِ.
و اگر احسان و لطف تو نسبت به من، و کمال نعمتت بر من در میان نبود، هرگز در به دست آوردن بهره‌ام، و اصلاح خویش موفق نمی‌شدم، این تو بودی که احسان را نسبت به من آغاز فرمودی، و کفایت در تمام کارهایم را روزی من نمودی، و رنج و زحمت بلا را از من گرداندی، و قضای دهشت زا را از من منع کردی.
إِلَهِي فَكَمْ مِنْ بَلَاءٍ جَاهِدٍ قَدْ صَرَفْتَ عَنِّي، وَ كَمْ مِنْ نِعْمَةٍ سَابِغَةٍ أَقْرَرْتَ بِهَا عَيْنِي، وَ كَمْ مِنْ صَنِيعَةٍ كَرِيمَةٍ لَكَ عِنْدِي
خداوندا چه بسا بلای جانکاه که از من گرداندی! و چه بسا نعمت فراوانی که دیده‌ام را به آن روشن ساختی! و چه بسا خوبی‌های ارجمندی که به من ارزانی داشتی!

--بخش دوم--

أَنْتَ الَّذِي أَجَبْتَ عِنْدَ الِاضْطِرَارِ دَعْوَتِي، وَ أَقَلْتَ عِنْدَ الْعِثَارِ زَلَّتِي، وَ أَخَذْتَ لِي مِنَ الْأَعْدَاءِ بِظُلَامَتِي.
تویی که به وقت اضطرار دعایم را اجابت کردی، و به وقت درافتادن از لغزشم گذشتی، و حق مرا از دشمنان گرفتی.
إِلَهِي مَا وَجَدْتُكَ بَخِيلًا حِينَ سَأَلْتُكَ، وَ لَا مُنْقَبِضاً حِينَ أَرَدْتُكَ، بَلْ وَجَدْتُكَ لِدُعَائِي سَامِعاً، وَ لِمَطَالِبِي مُعْطِياً، وَ وَجَدْتُ نُعْمَاكَ عَلَيَّ سَابِغَةً فِي كُلِّ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِي وَ كُلِّ زَمَانٍ مِنْ زَمَانِي، فَأَنْتَ عِنْدِي مَحْمُودٌ، وَ صَنِيعُكَ لَدَيَّ مَبْرُورٌ.
خداوندا وقتی به درگاهت به گدایی برخاستم تو را بخیل نیافتم، و چون قصد تو کردم تو را گرفته ندیدم، بلکه تو را شنونده دعایم، و عطاکننده خواسته‌هایم دیدم، و نعمت‌های تو را بر خود کامل دیدم در هر حالی از حالاتم، و هر زمانی از زمان‌هایم، تو نزد من ستوده‌ای، و احسانت در نظرم پسندیده است،
تَحْمَدُكَ نَفْسِي وَ لِسَانِي وَ عَقْلِي، حَمْداً يَبْلُغُ الْوَفَاءَ وَ حَقِيقَةَ الشُّكْرِ، حَمْداً يَكُونُ مَبْلَغَ رِضَاكَ عَنِّي، فَنَجِّنِي مِنْ سُخْطِكَ.
جان و زبان و خرد من تو را می‌ستایند، چنان ستایشی که به کمال و کنه شکر رسد، ستایشی که در نهایت خشنودی تو از من باشد، پس مرا از خشم خود رهایی ده.‌

--بخش سوم--

يَا كَهْفِي حِينَ تُعْيِينِي الْمَذَاهِبُ وَ يَا مُقِيلِي عَثْرَتِي، فَلَوْ لَا سَتْرُكَ عَوْرَتِي لَكُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِينَ،
ای پناه من به وقتی که راهها مرا خسته کند، و‌ای درگذرنده لغزشهایم، اگر عیب پوشی تو بر من نبود از رسوایان بودم،
وَ يَا مُؤَيِّدِي بِالنَّصْرِ، فَلَوْ لَا نَصْرُكَ إِيَّايَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَغْلُوبِينَ، وَ يَا مَنْ وَضَعَتْ لَهُ الْمُلُوكُ نِيرَ الْمَذَلَّةِ عَلَى أَعْنَاقِهَا، فَهُمْ مِنْ سَطَوَاتِهِ خَائِفُونَ،
و‌ ای دستگیر من از سر نصرت و یاری، اگر یاری تو نبود از شکست خوردگان بودم، و‌ ای آن که سلاطین در پیشگاهت یوغ خواری و ذلّت بر گردن‌هایشان نهاده‌اند، و از سطوت حضرتت در خوف و وحشتند،‌
وَ يَا أَهْلَ التَّقْوَى، وَ يَا مَنْ‏ «لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى»‏، أَسْأَلُكَ أَنْ تَعْفُوَ عَنِّي، وَ تَغْفِرَ لِي فَلَسْتُ بَرِيئاً فَأَعْتَذِرَ، وَ لَا بِذِي قُوَّةٍ فَأَنْتَصِرَ، وَ لَا مَفَرَّ لِي فَأَفِرَّ.
ای آن که سزاواری که از تو پروا گیرند،‌ ای آن که نام‌های نیکو از آن توست، از تو خواهش دارم که از من بگذری، و مرا مورد مغفرت قرار دهی، چون از گناه پاک نیستم تا معذور باشم، و نیرومند نیستم تا پیروز شوم، و گریزگاهی ندارم که بگریزم،
وَ أَسْتَقِيلُكَ عَثَرَاتِي، وَ أَتَنَصَّلُ إِلَيْكَ مِنْ ذُنُوبِيَ الَّتِي قَدْ أَوْبَقَتْنِي، وَ أَحَاطَتْ بِي فَأَهْلَكَتْنِي، مِنْهَا فَرَرْتُ إِلَيْكَ -رَبِّ- تَائِباً فَتُبْ عَلَيَّ، مُتَعَوِّذاً فَأَعِذْنِي، مُسْتَجِيراً فَلَا تَخْذُلْنِي، سَائِلًا فَلَا تَحْرِمْنِي مُعْتَصِماً فَلَا تُسْلِمْنِي، دَاعِياً فَلَا تَرُدَّنِي خَائِباً.
از تو می‌خواهم که لغزشم را نادیده بگیری، و از گناهانم که مرا دچار ساخته، و سراپایم را فرا گرفته و سبب هلاکتم شده پوزش می‌طلبم، من از گناهانم در حال توبه به جانب تو گریخته‌ام پس توبه‌ام را بپذیر، به تو پناهنده شده‌ام پس پناهم بده، از تو زنهار می‌طلبم پس دست از یاری‌ام مکش، سائل درگاهت هستم پس محرومم مگردان، دست به دامان توام پس رهایم مکن، دعاکننده‌ام پس نومیدم مساز.
دَعَوْتُكَ -يَا رَبِّ- مِسْكِيناً، مُسْتَكِيناً، مُشْفِقاً، خَائِفاً، وَجِلًا، فَقِيراً، مُضْطَرّاً إِلَيْكَ.
خدای من، تو را در حالی که مسکین، مستکین، ترسنده، هراسناک، بیمناک، فقیر و بیچاره درگاهت هستم خواندم،
أَشْكُو إِلَيْكَ يَا إِلَهِي ضَعْفَ نَفْسِي عَنِ الْمُسَارَعَةِ فِيمَا وَعَدْتَهُ أَوْلِيَاءَكَ، وَ الْمُجَانَبَةِ عَمَّا حَذَّرْتَهُ أَعْدَاءَكَ، وَ كَثْرَةَ هُمُومِي، وَ وَسْوَسَةَ نَفْسِي.
خداوندا از ضعف نفسم که نمی‌توانم در آنچه دوستانت را وعده داده‌ای پیشی گیرم، و از آنچه دشمنانت را برحذر داشته‌ای دوری کنم، و از اندوه زیاد، و وسوسه‌های نفس خود به حضرتت شکایت آورده‌ام.

--بخش چهارم--

إِلَهِي لَمْ تَفْضَحْنِي بِسَرِيرَتِي، وَ لَمْ تُهْلِكْنِي بِجَرِيرَتِي، أَدْعُوكَ فَتُجِيبُنِي وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ تَدْعُونِي، وَ أَسْأَلُكَ كُلَّمَا شِئْتُ مِنْ حَوَائِجِي، وَ حَيْثُ مَا كُنْتُ وَضَعْتُ عِنْدَكَ سِرِّي، فَلَا أَدْعُو سِوَاكَ، وَ لَا أَرْجُو غَيْرَكَ
خداوندا مرا به نیت سوئم رسوا ننمودی و به گناهم هلاک نساختی، تو را می‌خوانم و تو مرا پاسخ می‌گویی گرچه هنگامی که تو مرا می‌خوانی در پاسخ تو کند هستم، و هر حاجتی که دارم از تو می‌طلبم، و هر کجا که باشم رازم را پیش تو می‌سپارم، پس غیر تو کسی را نمی‌خوانم، و به غیر حضرتت به احدی امید ندارم،
لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ، تَسْمَعُ مَنْ شَكَا إِلَيْكَ، وَ تَلْقَى مَنْ تَوَكَّلَ عَلَيْكَ، وَ تُخَلِّصُ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ، وَ تُفَرِّجُ عَمَّنْ لَاذَ بِكَ.
لبّیک، لبّیک، تو شکایت شاکی به درگاهت را می‌شنوی، و به کسی که به تو اعتماد کند رو می‌آوری، و هرکه را به دامان رحمتت درآویزد رهایی می‌دهی، و هر که به تو پناهنده شود غمش را می‌زدایی،
إِلَهِي فَلَا تَحْرِمْنِي خَيْرَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى لِقِلَّةِ شُكْرِي، وَ اغْفِرْ لِي مَا تَعْلَمُ مِنْ ذُنُوبِي.
خداوندا پس مرا به خاطر کمی شکرم از خیر دنیا و آخرت محروم مکن، و گناهانی را که از من خبرداری ببخش،
إِنْ تُعَذِّبْ فَأَنَا الظَّالِمُ الْمُفَرِّطُ الْمُضَيِّعُ الْآثِمُ الْمُقَصِّرُ الْمُضَجِّعُ الْمُغْفِلُ حَظَّ نَفْسِي، وَ إِنْ تَغْفِرْ فَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ.
اگر مرا عذاب کنی من آنم که بر خود ستم روا داشتم و از حدّ و مرز خود پای نهادم و فرمانت را چنانکه باید مواظبت نکردم و از نصیب خویش از جانب تو غفلت ورزیدم، و چنانچه مرا مورد آمرزش قرار دهی پس تو مهربان‌ترین مهربانانی.