حمزة بن قاسم علوی
حمزة بن قاسم بن علی (معروف به ابویعلی)، از محدثان موثق شیعه در قرن چهارم هجری و یکی از نوادگان حضرت ابوالفضل (علیهالسلام) است. نجاشى ابویعلی را روای ثقة، جلیل القدر و کثیر الحدیث توصیف کرده و «کتاب التوحید» و «کتاب الزیارات و المناسک» را از آثار او برمیشمرد.
نام کامل | ابویعلی حمزة بن قاسم علوی |
وفات | قرن چهارم هجری |
مدفن | حله، عراق |
اساتید |
سعد بن عبدالله اشعری، حسن بن متیل، محمد بن اسماعیل برمکى، جعفر بن محمد بن مالک فزارى،... |
شاگردان |
هارون بن موسی تلعکبری، على بن محمد القلانسى، حسین بن ابراهیم المؤدب، على بن احمد الدقاق،... |
آثار |
کتاب التوحید، کتاب الزیارات و المناسک، کتاب الردّ على محمد بن الأسدى،... |
ولادت و نسب
حمزة بن قاسم، مکنّى به «ابویعلى» از نوادگان حضرت ابوالفضل (ع) است که نسبش با پنج واسطه به آن حضرت مىرسد. حمزه به دلیل انتساب به امیرمؤمنان (ع) به «علوى» و به دلیل انتسابش به حضرت عباس (ع) به «عباسى» شهرت دارد.[۱]
نسبت جناب حمزه ابویعلى را چنین بیان کردهاند: حمزة بن قاسم بن على بن حمزة بن حسن بن عبیدالله بن ابىالفضل العباس (ع).[۲] او در خاندانى که به ادب، شعر و حدیث مشهور بودند و از سرآمدان عصر به شمار مىآمدند دیده به جهان گشود.
حمزة بن قاسم، در اوایل قرن چهارم هجرى مىزیست؛ از آن رو که از سعد بن عبدالله (م، ٣٠١ ق) روایت کرده و تَلعَکبرى (م، ٣٨۵ ق) نیز از او روایت کرده است.[۳] مامقانى در کتاب رجال خود، مى نویسد: «وى تا سال ۳۳۹ قمری زنده بود.»[۴]
فعالیتهای علمى
دو نکته مهم در زندگى علمى حمزة بن القاسم مشهود بود: فراوانى احادیث نقل شده از او و تألیف چندین کتاب. ابویعلى از راویان مورد اعتماد و بلندمرتبه در حدیث و از عالمان بزرگ شیعه به شمار مىآمد و دانشمندان بسیارى، افتخار شاگردى ایشان را داشتند. با توجه به سلسله اسناد احادیث، جایگاه حدیثى حمزة بن قاسم و مشایخ و شاگردان او مشخص مىشود؛ وی از سعد بن عبدالله اشعری، محمد بن اسماعیل البرمکى، حسن بن متیل، جعفر بن محمد بن مالک الفزارى و على بن جنید الرازى روایت نقل مىکند. از سوى دیگر، هارون بن موسی تلعکبری، على بن محمد القلانسى، حسین بن ابراهیم بن احمد بن هشام المؤدب، على بن احمد بن محمد الدقاق از او روایت نقل مىکنند.[۵]
عالمان رجال، ضمن بیان فعالیتها و آثار علمی حمزة بن القاسم، شخصیت او را چنین وصف نموده اند:
احمد بن على نجاشى (م، ۴۵٠ ق) مىنویسد: «حمزة بن القاسم بن على بن حمزة بن الحسن بن عبیدالله بن العباس بن على بن أبىطالب (ع) أبو یعلى، ثقة، جلیل القدر من أصحابنا، کثیر الحدیث. له کتاب من روى عن جعفر بن محمد (ع) من الرجال و هو کتاب حسن، و کتاب التوحید، و کتاب الزیارات و المناسک، کتاب الردّ على محمد بن الأسدى...»؛[۶] حمزة بن قاسم... ابویعلى، ثقة جلیل القدرى است از اصحاب ما؛ حدیث بسیار روایت مىکرده؛ از او کتابى است در ذکر افرادى که از جعفر بن محمد (ع) روایت کردهاند. همچنین کتاب التوحید، کتاب الزیارات و المناسک کتاب الردّ على محمد بن (جعفر) الاسدى از اوست.
شیخ طوسى (م، ۴۶٩ ق) مىنویسد: «حمزة بن القاسم العلوى العباسى؛ حمزة بن القاسم بن محمد بن عبدالله بن عبیدالله بن الحسن بن عبیدالله بن العباس بن على بن أبىطالب (ع) یروى عن سعد بن عبدالله، روى عنه التلعکبرى إجازة»؛ حمزة بن القاسم... از سعد بن عبدالله روایت مىکند؛ تلعکبرى نیز از او روایت مىکند.[۷]
علامه حلى (م، ٧٢۶ ق) مىنویسد: «حمزة بن القاسم ... أبویعلى ثقة جلیل القدر من أصحابنا کثیر الحدیث له کتاب من روى عن جعفر بن محمد (ع) من الرجال»؛[۸] حمزة بن القاسم... ثقه جلیل القدرى است از أصحاب ما و احادیث بسیارى نقل کرده است. از او کتابى است در ذکر مردانى که از جعفر بن محمد (ع) روایت کردهاند.
ابن داود حلى در «رجال»،[۹] سید مصطفى تفرشى در «نقد الرجال»،[۱۰] حائرى مازندرانى در «منتهى المقال»،[۱۱] شیخ عباس قمى[۱۲] و سید ابوالقاسم خویى[۱۳] نیز به بزرگى از ابىیعلى یاد کردهاند.
مدفن حمزه ابویعلی
مزار حمزه بن قاسم در جنوب شهر حله در عراق واقع است. آیت الله مامقانی مینویسد: قبر این بزرگوار الآن در روستای مزیدیه، از روستاهای شرقی شهر حله است و در چهار فرسخی آن و میان رودخانه دجله و فرات قرار دارد.[۱۴] اطراف حرم مسکونى بوده و به نام «حمزه» یا «حمزة الغربى» معروف است. این مزار باشکوه و معروف با گنبد، ضریح، رواق و صحن بزرگ، زائران بسیارى را پذیراست.[۱۵]
پیشتر اما این گمان وجود داشت که این حرم از آنِ حمزة فرزند موسى الکاظم (ع) است، ولیکن توجه به این مزار و اختصاصش به ایشان، با حکایتى ارتباط دارد که برخى از محدثان و اندیشمندان بنام بدان اشاره کردهاند. این ماجرا درباره محل دفن حمزة بن قاسم حدود ۱۵۰ سال قبل رخ داده و نشان دهنده عنایت امام زمان عجل الله تعالی فرجه به وی است. محدث نوری در کتاب شریف «نجم الثّاقب» به سند معتبر، از فرزند آیت الله سید مهدی قزوینی، که صاحب کرامات فراوان است، نقل میکند:
«پدرم (مرحوم سید مهدی قزوینی) گفت: من همواره به یکی از جزایری که بین رودخانه دجله و فرات واقع است، برای تبلیغ و ارشاد عشایر بنی زبید میرفتم. چون آنان از اهل سنت بودند، میکوشیدم آنان را به مذهب اهل بیت علیهمالسلام هدایت کنم. (با تلاشهای پدرم همه آنان به تشیع گرایش یافتند و اینک بر همین عقیده باقیاند.) پدرم فرمود: در همان جزیره، مزاری است معروف به مرقد حمزه فرزند حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام. مردم او را زیارت میکنند و کرامات زیادی هم برای او نقل میکنند. در نزدیک آن بارگاه، روستایی حدود صد خانوار بود. هرگاه به جزیره میرفتم، از کنار مرقد حمزه میگذشتم و او را زیارت نمیکردم؛ چون در نزد من ثابت شده بود که قبر او در شهر ری نزدیک قبر حضرت عبدالعظیم حسنی است.
روزی نزد اهل آن روستا مهمان بودم. اهالی آنجا از من درخواست کردند که من صاحب آن قبر را زیارت کنم؛ ولی من نپذیرفتم و به آنان گفتم: مزاری را که نشناسم، زیارت نمیکنم. این سخن موجب کاهش رغبت مردم بدانجا شد. آن گاه از آن روستا به مزیدیه رفتم و شب نزد بعضی از سادات آنجا مهمان بودم. سحرگاه برخاستم و نافله شب گزاردم. نشسته بودم و مشغول ذکر و دعا و منتظر طلوع فجر بودم، ناگهان سیدی را که میشناختم و از اهل تقوا و صلاح و سداد بود، داخل خانه شد و بر من سلام کرد و نشست. آن گاه گفت: مولای من! دیروز مهمان اهل روستای حمزه بودی و او را زیارت نکردی؟ گفتم: آری. گفت: چرا؟ گفتم: آن را که نشناسم، زیارت نمیکنم؛ حمزه در شهر ری مدفون است. گفت: چه بسا چیزهایی که شهرت دارد ولی اصل و اساسی ندارد. این قبری که در اینجا هست، قبر حمزه پسر امام کاظم علیهالسلام نیست، هر چند مشهور شده؛ بلکه آن قبرِ ابویعلی حمزة بن قاسم علوی عباسی است که یکی از عالمان اجازه و اهل حدیث است و دانشمندان علم رجال، او را ستایش کردهاند.
پدرم سید مهدی گفت: من با خود گفتم: این از عوام سادات است و اهل اطلاع بر دانش رجال نیست. شاید این سخن را از بعضی عالمان آنجا فراگرفته است. آن گاه برخاستم تا ببینم که آیا فجر طالع شده یا نه؟ آن سید هم برخاست و رفت و من غفلت کردم که از او بپرسم این مطلب را از چه کسى فراگرفته، و چون صبح شد و نماز صبح را خواندم و نشستم براى تعقیب نماز صبح تا آنکه آفتاب طلوع کرد و چون همراه من چند جلد از کتب رجال بود، آنها را مطالعه کردم؛ دیدم بیان سید درست است؛ این بزرگوار ابویعلى حمزه بن قاسم علویست.
سپس اهل قریه به دیدن من آمدند و سیدى شبیه سید یاد شده در میان آنها بود؛ پس از او تشکر کردم که سحر پیش من آمدى و مرا از قبر جناب حمزه بن قاسم علوى خبر دادى. بگو ببینم این مطلب را از کجا گفتى و از چه کسى شنیدى؟ پس سید گفت: به خدا قسم من پیش از این ساعت نزد شما نیامدم و من شب گذشته در بیرون قریه بودم و شنیدم شما آمدهاید، پس امروز مشرف شدم به زیارت شما. من سپس به اهالی روستا گفتم: حالا باید به جهت زیارت قبر حمزه برگردم و تردید ندارم آن شخصی را که دیدم، حضرت صاحب الزمان علیهالسلام بود. من و تمام اهل آن روستا برای زیارت جناب حمزه حرکت کردیم. از این پس، مردمان بسیاری از راههای دور برای زیارت او میآیند و شأن و منزلت او بیش از پیش آشکار شد».[۱۶]
پانویس
- ↑ رجال الشیخ، الأبواب، ص ۴٢۴؛ معجم رجال الحدیث، ج ٧، ص ٢٩٠.
- ↑ رجال النجاشى، ص ١۴٠.
- ↑ آقابزرگ تهرانى، الذریعه، ج ۴، ص ۴٧٨.
- ↑ تنقیح المقال، ج۱ ص۳۶۶.
- ↑ موسوعة طبقات الفقهاء، با اشراف آیةالله سبحانى، ج ۴، ص ١٨۶.
- ↑ النجاشى، فهرست أسماء مصنفى الشیعة، ص ١۴٩.
- ↑ رجال شیخ طوسی، ص ۴٢۴.
- ↑ رجال العلامه الحلّى، ص ۵٣.
- ↑ رجال ابن داود، ص ١٣۴.
- ↑ نقد الرجال، ج ٢، ص ١۶٨.
- ↑ ابوعلى حائرى، منتهى المقال فى أحوال الرجال، ج ٣، ص ١٣٩.
- ↑ محدث قمى، منتهى الآمال، ج ١، ص ٣۵٧ - ٣۵٩.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج ٧، ص ٢٩٠.
- ↑ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۳۷۷.
- ↑ الذریعه، ج ١، ص ٩۴؛ منتهى الآمال، ج ١، ص ٣۵٧ - ٣۵٩؛ معجم رجال الحدیث، ج ٧، ص ٢٩٠.
- ↑ نجم الثاقب، ص ۳۶۷،؛ فوائد الرضویة، ص ۶۷۴؛ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۳۷۶.
منابع
- مجله فرهنگ زیارت، "حیات و مزار حمزة علیهالسلام"، دیماه سال ۱۳۸۹ شماره ۸.
- ابوالحسن ربانی سبزواری، ستارگان حرم، جلد ۱۳.