بگو: عاقبت مرگی که از آن میگریزید شما را البته ملاقات خواهد کرد و پس از مرگ به سوی خدایی که دانای پیدا و پنهان است بازگردانیده میشوید و او شما را به آنچه میکردهاید آگاه میسازد.
بگو: بی تردید مرگی را که از آن می گریزید با شما دیدار خواهد کرد، سپس به سوی دانای نهان و آشکار بازگردانده می شوید، پس شما را به اعمالی که همواره انجام می دادید، آگاه خواهد کرد.
بگو: «آن مرگى كه از آن مىگريزيد، قطعاً به سر وقت شما مىآيد؛ آنگاه به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانيده خواهيد شد، و به آنچه [در روى زمين] مىكرديد، آگاهتان خواهد كرد.»
بگو: آن مرگى كه از آن مىگريزيد شما را درخواهد يافت و سپس نزد آن داناى نهان و آشكارا برگردانده مىشويد تا به كارهايى كه كردهايد آگاهتان سازد.
بگو: «این مرگی که از آن فرار میکنید سرانجام با شما ملاقات خواهد کرد؛ سپس به سوی کسی که دانای پنهان و آشکار است بازگردانده میشوید؛ آنگاه شما را از آنچه انجام میدادید خبر میدهد!»
Say, ‘The death that you flee will indeed encounter you. Then you will be returned to the Knower of the sensible and the Unseen, and He will inform you about what you used to do.’
Say: (As for) the death from which you flee, that will surely overtake you, then you shall be sent back to the Knower of the unseen and the seen, and He will inform you of that which you did.
Say (unto them, O Muhammad): Lo! the death from which ye shrink will surely meet you, and afterward ye will be returned unto the Knower of the Invisible and the Visible, and He will tell you what ye used to do.
Say: "The Death from which ye flee will truly overtake you: then will ye be sent back to the Knower of things secret and open: and He will tell you (the truth of) the things that ye did!"
معانی کلمات آیه
«الْغَیْبِ»: آنچه از دائره دید، و روح، و بُرد دانش بشری فراتر است. «الشَّهادَةِ»: آنچه در معرض دید، و نیروی روح و در فاصله بُرد دانش بشری است.
(اى پيامبر!) بگو: همانا مرگى را كه از آن فرار مىكنيد قطعاً ملاقات كننده شما است، سرانجام به نزد آن كه به غيب و شهود آگاه است، برگردانده مىشويد، پس او شما را به آنچه انجام دادهايد خبر خواهد داد.
نکته ها
انسانها براى فرار از مرگ، هزاران تدبير مىانديشند، ولى چه سود؟ از جبهه جنگ فرار مىكنند، اما خداوند مىفرمايد: هرگز اين فرار جلوى قتل يا مرگ شما را نخواهد گرفت.
«قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ» «1» خانههاى بسيار محكم مىسازند، ولى باز هم مرگ به سراغشان مىآيد. «أَيْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ» «2» آرى، در دنيا نمىتوان از مرگ فرار كرد همان گونه كه در آخرت نمىتوان از قهر و كيفر الهى فرار كرد. «يَقُولُ الْإِنْسانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ» «3»
ايمان و باور به اين كه در قيامت دوباره زنده شده و حضور خواهيم يافت و جرمها كشف خواهد شد، بهترين عامل براى رعايت تقوا در دنيا است. «فَيُنَبِّئُكُمْ»
«1». احزاب، 16.
«2». نساء، 78.
«3». قيامت، 10.
جلد 10 - صفحه 37
پیام ها
1- اراده خداوند بر اراده انسان غالب است. تَفِرُّونَ ... مُلاقِيكُمْ
2- بين مرگ و قيامت، فاصله زيادى است. «فَإِنَّهُ مُلاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ» ( «ثُمَّ» براى تأخير به كار مىرود.)
3- علم خداوند نسبت به حاضر و غايب و ظاهر و باطن يكسان است. «عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ»
4- مجرم بايد ابتدا از جرم خود آگاه شود، سپس به كيفر برسد. «فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
آنچنانى كه مىگريزيد از آن، فَإِنَّهُ مُلاقِيكُمْ: پس بتحقيق كه آن رسنده است به شما، يعنى البته به شما رسد و شما را فانى سازد، و فرار شما فايده ندهد؛ چه فرار و عدم فرار، مساوى است در ملاقات، ثُمَّ تُرَدُّونَ: پس بازگردانيده شويد، إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ: به سوى داناى آشكارا و پنهان، فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ: پس آگاه سازد شما را به جزاى آنچه هستيد كه عمل مىكنيد از خير و شر و طاعت و معصيت.
بگو اى كسانيكه يهودى شديد اگر گمان ميكنيد كه شما دوستان
جلد 5 صفحه 203
خدائيد بدون ساير مردم پس آرزو كنيد مرگ را اگر هستيد راستگويان
و آرزو نميكنند آنرا هرگز بسبب آنچه پيش فرستاد دستهاشان و خدا دانا است به ستمكاران
بگو همانا مرگى كه ميگريزيد از آن پس همانا آن ملاقات كننده شما است پس بازگردانيده ميشويد بسوى داناى پنهان و آشكار پس خبر ميدهد شما را بآنچه بوديد كه عمل ميكرديد
اى كسانيكه ايمان آورديد چون ندا شود براى نماز در روز جمعه پس بشتابيد بسوى ذكر خدا و واگذاريد خريد و فروش را اين بهتر است براى شما اگر هستيد كه ميدانيد
پس چون بجا آورده شود نماز پس پراكنده شويد در زمين و طلب كنيد از فضل خدا و ياد كنيد خدا را بسيار شايد كه شما رستگار شويد
و چون بهبينند مال التّجاره يا ساز و نوائى را پراكنده شوند و بروند بسوى آن و واگذارند تو را ايستاده بگو آنچه نزد خدا است بهتر است از ساز و نوا و از مال التجاره و خدا بهترين روزى دهندگان است.
تفسير
گفتهاند يهود مدّعى بودند كه ما اولياء خدا و دوستان اوئيم نه غير ما و خداوند بمناسبت ذكر آنها بمثل در آيات سابقه به پيغمبر خود خطاب فرموده كه بآنها بفرمايد اگر راست ميگوئيد اولياء خدا منحصر بشما است آرزو و طلب مرگ كنيد چون دوست طالب ملاقات دوست است و لابد حال شما بعد از مرگ بهتر از زمان زندگى است ولى آنها بهيچ وجه چنين طلبى نخواهند نمود چون خودشان ميدانند چه اعمال ناشايستهاى داشتهاند و مستحق عقابند و خدا هم ميداند كه آنها ستم نمودند بر خود بمعصيت و بر پيغمبر خاتم بانكار حق او با آنكه ديده و شنيده بودند اوصاف او را در تورية و غيرها و خدا از ستمكاران نميگذرد و بجزاى اعمالشان خواهد رسانيد ولى تحقيق حقّ و منقول از امام عليه السّلام همانستكه در سوره بقره ذيل آيه قل ان كانت لكم الدّار الآخرة گذشت و تكرار نميشود و چون معلوم شد تنفّر آنها از مرگ بترك طلب و تمنّا پيغمبر اكرم بايد بآنها تذكّر دهد كه همان مرگى كه از آن فرار ميكنيد و ميترسيد كه از خدا طلب كنيد مبادا بشما برسد البتّه بملاقات شما خواهد آمد در وقت مقدّر و بعد از آن در پيشگاه كسيكه عالم است به اعمال نهانى و آشكار شما حاضر كرده ميشويد پس
جلد 5 صفحه 204
او يادآورى ميكند شما را و پاداش آنرا از خير و شرّ خواهد داد و خداوند بعد از ملامت يهود بر عقائد و اعمال ناشايسته اهل ايمان را مخاطب قرار داده و مأمور فرموده به بهترين اعمال كه نماز است خصوصا نماز جمعه كه افضل افراد آنست باين تقريب كه چون نداى مؤذن براى نماز كه آن نماز در روز جمعه است بلند شود سعى نمائيد كه زودتر خود را بآن برسانيد كه ياد خدا و توجّه باو اعظم عبادات بنده است و البته هيچ امريرا از بيع و شرى و كارهاى ديگر نبايد مانع آن قرار داد چون حضور در نماز جمعه بهتر است براى شما از كارهاى ديگر و اگر شما بدانيد مصالح و مفاسد امور را ميدانيد كه آن بهتر است از هر كار و آداب و شرايط نماز جمعه و حكم آن از وجوب عينى يا تخييرى يا استحباب يا حرمت در زمان غيبت امام عليه السّلام موكول بكتب فقهيّه و رسائل عمليّه است و چون از نماز فراغت پيدا شود نهى از بيع و شرى و اقدام بامور ديگر برداشته ميشود و لذا خداوند تجويز فرموده بصيغه امر متفرّق شدن اهل ايمان را در هر جا باشند براى طلب روزى و ساير اعمال و البته اشتغال بأعمال عبادى و ذكر خدا در چنين روز شريفى كه ثواب اعمال بندگان بر حسب نقل از ائمه اطهار مضاعف است موجب رستگارى است و راجع بآيه اخيره آنچه از نقل قمّى ره و غيره استفاده ميشود آنستكه در يكى از روزهاى جمعه وقتى كه اذان نماز گفته شده بود و مردم براى اداء فريضه در مسجد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مجتمع شده بودند و آنحضرت ايستاده در منبر مشغول خطبه خواندن بود چون در نماز جمعه دو خطبه قبل از نماز كه دو ركعت است واجب ميباشد كاروانى كه حامل مال التجاره و ارزاق عمومى بود وارد مدينه شد و از مقابل مسجد گذشت با آنكه در جلو آن جمعى مشغول بساز زدن بودند يا ناى و نوائى داشتند لذا اصحاب از استماع خطبه منصرف شده براى تماشا يا معامله بيرون رفتند و بروايت جابر بن عبد اللّه دوازده نفر بيشتر باقى نماندند و حضرت از اين پيش آمد متأثر گرديد و اين آيه نازل شد كه دلالت دارد بر ملامت آنها براى اقبالشان بتجارت و صوت لهوى و اعراضشان از نفع اخروى و حفظ احترام كلام خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با آنكه ثواب الهى بمراتب برتر و بهتر بود براى آنها و هر كس
جلد 5 صفحه 205
از استماع صوت لهوى و انتفاع از متاع دنيوى و ظاهرا عمده اقبال آنها بمال- التجاره بوده چون بضيق معاش مبتلا بودند لذا از اقبال آنها به آندو كه در خارج متّحد و يك واقعه بوده به انفضّوا اليها كه مشتمل بر ضمير مفرد مؤنّث و مناسب با تجارت است تعبير شده و در ذيل آيه فرموده خدا بهترين روزى دهندگان است پس بايد باو توكّل نمود و روزى را از او خواست نه آنكه مرتكب چنين بىادبى شد براى تحصيل روزى يا طلب ازدياد آن و در بعضى از روايات است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قسم ياد فرمود كه اگر همه رفته بودند همانجا بآتش غضب الهى ميسوختند و نكته تقديم تجارت بر لهو اولا و تأخير آن ثانيا شايد اشاره به اتّحاد واقعه باشد و شايد ملاحظه ترقّى در تقبيح عمل آنها و در خيريّت ثواب الهى شده باشد و اللّه اعلم در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه واجب است بر هر مؤمنى كه از ما پيروى مينمايد آنكه بخواند در شب جمعه سوره جمعه و سبّح اسم ربّك الاعلى را در نماز خود و در نماز ظهر سوره جمعه و منافقين را و چون چنين كند پس گويا عمل نموده بعمل پيغمبر خدا و ثواب و جزاى او بر خدا بهشت است وفقنا اللّه تعالى و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
، قرآن، زمين که روي او عمل واقع شده، ملائكه، حفظه، و كرام الكاتبين و غير اينها از شهود قيامت.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 8)- ولی مسلما این وحشت و اضطراب مشکلی را حل نمیکند مرگ، شتری است که بر در خانه همه خوابیده است لذا قرآن میگوید: ای پیامبر! به آنها «بگو: این مرگی که از آن فرار میکنید سر انجام با شما ملاقات خواهد کرد» (قل ان الموت الذی تفرون منه فانه ملاقیکم).
«سپس به سوی کسی که دانای پنهان و آشکار است بازگردانده میشوید آنگاه شما را از آنچه انجام میدادید خبر میدهد» (ثم تردون الی عالم الغیب و الشهادة فینبئکم بما کنتم تعملون).
ج5، ص182
قانون مرگ از عمومیترین و گستردهترین قوانین این عالم است، انبیا بزرگ الهی و فرشتگان مقرب همه میمیرند، و جز ذات پاک خداوند در این جهان باقی نمیماند، «کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام».
(الرحمن/ 26 و 27) هم مرگ از قوانین مسلم این عالم است، و هم حضور در دادگاه عدل خدا و حسابرسی اعمال و هم خداوند از تمام اعمال بندگان دقیقا آگاه است.
بنابر این تنها راه برای پایان دادن به این وحشت، پاکسازی اعمال، و شستشوی دل از آلودگی گناه میباشد که هر کس حسابش پاک است از محاسبهاش چه باک.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: