آیه 7 سوره جمعه
<<6 | آیه 7 سوره جمعه | 8>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و حال آنکه در اثر آن کردار بد که به دست خود (برای آخرت خویش) پیش فرستادهاند ابدا آرزوی مرگ نخواهند کرد (بلکه از مرگ سخت ترسان و هراسانند) و خدا به (کردار) ستمکاران داناست.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ»: به سبب کارهائی که پیشتر کردهاند. به خاطر اعمالی که انجام دادهاند و پیشاپیش به آخرت فرستادهاند.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ يا أَيُّهَا الَّذِينَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «6»
بگو: اى يهوديان! اگر گمان مىكنيد كه تنها شما اولياى خدا هستيد نه ساير مردم، اگر (در اين پندار) راست مىگوييد، آرزوى مرگ كنيد (تا به پاداشهايى كه خداوند براى اولياى خود مقرّر كرده، برسيد!).
وَ لا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ «7»
ولى آنان به خاطر آنچه پيش از اين انجام دادهاند، (تحريف كتاب و كتمان صفات پيامبر و ...) هرگز آرزوى مرگ نخواهند كرد و خداوند به ستمگران به خوبى آگاه است.
نکته ها
در آياتى از قرآن آمده است كه يهود، خود را برتر از ديگران و حتى خود را فرزندان خدا مىدانستند و شعار «نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ» «1» سر مىدادند، با اين كه مردمى ثروتاندوز و دنيادوست بودند، چنانكه قرآن مىفرمايد: «أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى حَياةٍ» «2» اين آيه گويا با آنان مباهله مىكند كه اگر راست مىگوييد كه از اولياى خدا هستيد، بايد به استقبال مرگ برويد.
شما كه مىگوييد: تنها اهل بهشت ما هستيم، «لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كانَ هُوداً أَوْ
«1». مائده، 18.
«2». بقره، 96.
جلد 10 - صفحه 34
نَصارى» «1»، پس چرا حاضر نيستيد آرزوى مرگ كنيد. «قُلْ إِنْ كانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» «2»
چرا از مرگ مىترسيم؟
اگر سفر به سوى آخرت را به سفرهاى دنيوى تشبيه كنيم، مىبينيم كه نگرانىهاى يك راننده در مسافرت، مىتواند دلايل مختلفى داشته باشد:
الف) گاهى نگرانى به خاطر كمبود بنزين است، امّا كسى كه براى آخرت خود توشه برداشته است، نگران نيست. «تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى» «3»
ب) گاهى نگرانى به خاطر وسيله نقليه مىباشد كه سرقتى است، امّا كسىكه درآمدش حلال است، نگران نيست.
ج) گاهى نگرانى براى جنس قاچاقى است كه به همراه دارد، اما كسىكه بار گناه به دوش ندارد، نگران نيست.
د) گاهى نگرانى براى سرعت غير مجاز است، امّا كسىكه اهل افراط و تفريط نيست، «كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» «4» و زندگىاش بر اساس اعتدال و ميانهروى بوده است، «لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً» «5»، ترسى ندارد.
ه) گاهى نگرانى به خاطر همسفران ناشناس و نادرست است، ولى كسىكه در دنيا همراه و همنشين ابرار بوده است، نگران نيست.
و) گاهى از تنها بودن در جاده مىترسد، ولى كسىكه در كاروان ابرار قرار دارد و ارتباط او با مؤمنان است تنها نيست.
ز) گاهى از نرسيدن به مقصد ترس و دغدغه دارد، ولى كسىكه معتقد است ذرّهاى از عمل او هدر نمىرود، نگران نيست. فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ ... «6»
از ابوذر پرسيدند: چرا از مرگ مىترسيم؟ فرمود: «انكم عمرتم الدنيا و خربتم الآخرة
«1». بقره، 111.
«2». بقره، 94.
«3». بقره، 197.
«4». كهف، 28.
«5». فرقان، 67.
«6». زلزال، 6 و 7.
جلد 10 - صفحه 35
فتكرهون ان تنتقلوا من عمران الى خراب» «1» شما دنيا را آباد و آخرت را خراب كردهايد، پس كراهت داريد كه از آبادى به سوى خرابى برويد.
حضرت على عليه السلام مىفرمود: «و الله ابن ابيطالب آنس بالموت من الطفل بثدى امه» «2» به خدا سوگند انس من (على) به مرگ از انس طفل به سينه مادرش بيشتر است. و هنگام ضربت خوردن در محراب مسجد كوفه فرمود: «فزت و رب الكعبة» به پروردگار كعبه سوگند كه رستگار شدم.
امام حسين عليه السلام ضمن خطبه مفصّلى مىفرمايند: «خط الموت على ولد آدم مخط القلادة على جيد الفتاة» «3» مرگ براى فرزندان آدم، مثل گردنبند بر گردن عروسان، زيباست.
گرچه خطاب اين آيه به يهوديان است، ولى آمادگى براى مرگ، وسيلهاى براى سنجش همه مدّعيان ايمان و ولايت الهى است. «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ»
پیام ها
1- خداوند، شيوه بحث و استدلال با اديان ديگر و محاجّه با مخالفان را به پيامبر و امّت او آموزش مىدهد. «قُلْ يا أَيُّهَا الَّذِينَ هادُوا»
2- با منطق وجدان، شبهات و برداشتهاى پوچ را پاسخ دهيد. «إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ»
3- انحصارطلبى در امور معنوى و دينى، ممنوع است. «مِنْ دُونِ النَّاسِ»
4- جلوى بلند پروازىها و تخيّلات نابهجا را بايد گرفت. إِنْ زَعَمْتُمْ ... فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ»
«1». محجة البيضاء، ج 8، ص 258.
«2». نهج البلاغه، خطبه 5.
«3». مقتل خوارزمى، ج 2، ص 241.
جلد 10 - صفحه 36
5- معيار صداقت در ادّعاى ايمان، آمادگى براى مرگ است. «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» هر دوستى، به ملاقات دوست خود علاقمند است، اگر شما دوست خدا هستيد، چرا به ملاقات خداوند علاقمند نيستند؟ إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ ... فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ
6- آن گونه استدلال كنيد كه دشمن حرفى براى زدن نداشته باشد. فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ ... وَ لا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً
7- ريشه فرار از مرگ، اعمال خود انسانهاست. «وَ لا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ»
8- چه بسا كسانى به دروغ ادّعاىِ اولياء اللّه بودن دارند، اما خداوند به باطن ناپاك آنان آگاه است. «وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ»
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم