آیه 89 سوره مائده
<<88 | آیه 89 سوره مائده | 90>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
خدا به قسمهای لغو بیهوده، شما را مؤاخذه نخواهد کرد، ولیکن بر (شکستن) آن قسمی که از روی عقیده قلبی یاد کنید مؤاخذه خواهد نمود. و کفاره آن قسم طعام دادن ده فقیر است از آن طعام متوسط که بر اهل خود غالباً تهیه میکنید، یا جامه بر آنها پوشانده و یا یک بنده آزاد کنید، و هر کس توانایی آن ندارد سه روز روزه بدارد. این است کفاره (شکستنِ) سوگندهایی که یاد میکنید؛ و باید (حرمت) سوگندهای خود را نگاه دارید. خدا بدین گونه روشن آیات خود را برای شما بیان میکند، شاید که شکر او به جای آرید.
خدا شما را به خاطر سوگندهای لغو و بی هدفتان مجازات نمی کند، ولی به سبب [شکستنِ] سوگندهایی که به طور جدّی و با قصد و اراده خورده اید، مؤاخذه می کند؛ پس کفّاره [شکستن] این گونه سوگندها، طعام دادن به ده نفر مسکین از غذاهای متوسطی است که به خانواده خود می خورانید، یا لباس پوشاندن بر آن ده نفر، یا آزاد کردن یک برده. و کسی که هیچ یک [از این کفّاراتِ سه گانه] را نیابد کفّاره اش سه روزْ روزه است. این است کفّاره سوگندهایتان زمانی که سوگند خوردید [و آن را شکستید]. لازم است سوگندهای خود را حفظ کنید. این گونه خدا آیاتش را برای شما بیان می کند تا سپاس گزارید.
خدا شما را به سوگندهاى بيهودهتان مؤاخذه نمىكند، ولى به سوگندهايى كه [از روى اراده] مىخوريد [و مىشكنيد] شما را مؤاخذه مىكند. و كفارهاش خوراك دادن به ده بينواست -از غذاهاى متوسطى كه به كسان خود مىخورانيد- يا پوشانيدن آنان يا آزاد كردن بندهاى. و كسى كه [هيچ يك از اينها را] نيابد [بايد] سه روز روزه بدارد. اين است كفاره سوگندهاى شما وقتى كه سوگند خورديد. و سوگندهاى خود را پاس داريد. اين گونه خداوند آيات خود را براى شما بيان مىكند، باشد كه سپاسگزارى كنيد.
خداوند شما را به سبب سوگندهاى لغوتان بازخواست نخواهد كرد. ولى به سبب شكستن سوگندهايى كه به قصد مىخوريد، بازخواست مىكند و كفاره آن اطعام ده مسكين است از غذاى متوسطى كه به خانواده خويش مىخورانيد يا پوشيدن آنها يا آزاد كردن يك بنده، و هر كه نيابد سه روز روزه داشتن. اين كفاره قسم است، هرگاه كه قسم خورديد. به قسمهاى خود وفا كنيد. خدا آيات خود را براى شما اينچنين بيان مىكند، باشد كه سپاسگزار باشيد.
خداوند شما را بخاطر سوگندهای بیهوده (و خالی از اراده،) مؤاخذه نمیکند؛ ولی در برابر سوگندهایی که (از روی اراده) محکم کردهاید، مؤاخذه مینماید. کفاره اینگونه قسمها، اطعام ده نفر مستمند، از غذاهای معمولی است که به خانواده خود میدهید؛ یا لباس پوشاندن بر آن ده نفر؛ و یا آزاد کردن یک برده؛ و کسی که هیچ کدام از اینها را نیابد، سه روز روزه میگیرد؛ این، کفاره سوگندهای شماست به هنگامی که سوگند یاد میکنید (و مخالفت مینمایید). و سوگندهای خود را حفظ کنید (و نشکنید!) خداوند آیات خود را این چنین برای شما بیان میکند، شاید شکر او را بجا آورید!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
لغو: كلام بى فايده.
منظور از آن در آيه،كلام بدون قصد است.
ايمان: يمين: سوگند. ايمان: سوگندها. يمين در اصل به معنى دست راست و طرف راست است. به قولى سوگند و پيمان را از آن يمين گفته اند كه عرب وقت پيمان بستن و هم سوگند شدن، دست راست يكديگر را مى فشردند. (قاموس قرآن).
عقدتم: عقد: بستن و گره زدن. تعقيد يمين آن است كه سوگند از روى قصد و نيت باشد. «عَقَّدْتُمُ الْأَيْمانَ» يعنى سوگندها را از روى قصد ياد كرديد. گويى لفظ را با قصد و نيت گره مى زنند.
كفارة: مستور كننده. جبران كننده. كفر: پوشانيدن.
كسوتهم: كسوت: پوشاك.
تحرير رقبة: حر: آزاد. تحرير: آزاد كردن. رقبه: گردن. مراد از آن ، برده است (آن را تسميه كل به اسم جزء گويند).
حلفتم: حلف: سوگند. «حلفتم» سوگند ياد كرديد.[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
«شیخ طوسی» گوید: ابن زيد گويد: اين آيه درباره عبدالله بن رواحة نازل گرديد كه شبى ميهمانى داشت، زوجه او در پذيرائى غذاى ميهمان تأخير نمود. عبدالله قسم ياد كرد كه طعام نخورد. زوجه وى نيز به خاطر شوهر خود سوگند ياد نمود كه تا شوهرش طعام نخورد او هم دست به غذا براى خوردن نزند. ميهمان آنها نيز قسم ياد كرد كه اگر زن و مرد ميزبان غذا نخورند، او هم نخورد. سپس عبدالله به خوردن غذا پرداخت زوجه و ميهمان او هم خوردند. خبر به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم رسيد عبدالله را تحسين فرمود[۳][۴].[۵]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمانِكُمْ وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَيْمانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكِينَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ ذلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمانِكُمْ إِذا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظُوا أَيْمانَكُمْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «89»
خداوند، شمارا به خاطر سوگندهاى لغو وبيهوده بازخواست نمىكند، ليكن براى شكستن سوگندهايى كه (از روى اراده) بستهايد، مؤاخذه مىكند، پس كفاره آن (شكستن سوگند) طعام دادن به ده بينواست، از نوع متوسط آنچه به خانوادهى خود مىخورانيد، يا پوشاندن ده فقير است، يا آزاد كردن بردهاى. پس كسى كه (غذا و لباس براى ده فقير نداشت و بردهاى) نيافت، سه روز روزه بگيرد. اين كفارهى سوگندهاى شماست، هرگاه كه سوگند خورديد، (و آن را شكستيد) و سوگندهايتان را مراقبت كنيد، اين گونه خداوند آيات خود را براى شما بيان مىكند، تا او را شكر كنيد.
نکته ها
سوگندهايى كه بدون قصد و توجّه يا بىهدف و از روى عادت يا در حال هيجان وغضب، يا بر پايهى مطالب نادرست، يا براى انجام كارهاى خلاف باشد، سوگندهاى لغو است. اينها كفّاره ندارد؛ ولى سوگندى كه از روى قصد و براى كار مفيد باشد، الزامآور است و بايد طبق آن عمل كرد، وگرنه كفاره دارد.
جلد 2 - صفحه 363
امام صادق عليه السلام در تفسير واژهى «لغو» در سوگند فرمود: گفتن «لا و اللَّه» و «بلى و اللَّه» بدون آنكه قصد جدّى داشته باشد، سوگند لغو است. «1»
كلمهى «أَوْسَطِ» را برخى به بهترين نوع غذا تفسير كردهاند. نظير آيهى سورهى قلم كه «قالَ أَوْسَطُهُمْ» يعنى بهترين و برترينشان چنين گفت.
لباس پوشاندن به محرومان كه در كفّارهى قسم است، شامل هر نوع پوشش زمستانى، تابستانى، زنانه و مردانه مىشود.
يك آئين جهانى و هميشگى بايد مقرّرات ومجازاتش قابل توسعه باشد، مثل آزادكردن برده، يا اطعام دادن فقير، يا پوشاندن بينوا كه در هر زمان براى هر فردى و در هر جا قابل عمل است.
امام صادق عليه السلام فرمود: «بعضى بيش از ده سير غذا مىخورند و بعضى كمتر از ده سير بنابراين حد وسط براى مقدار يك غذا را ده سير (يك مُد) حساب كنيد». «2»
امام كاظم عليه السلام در توضيح آيهى فوق فرمود: «كسىكه بيش از قوت عيال خود ندارد مصداق جمله «لَمْ يَجِدْ» است. «3»
پیام ها
1- برداشتن جريمه از سوگندهاى بىهدف، يك تفضّل و لطف الهى است. لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ ... (ما نيز براى جسارتهايى كه مردم در حال عصبانيّت به ما مىكنند، حساب باز نكنيم)
2- اسلام، دين آسان است و براى سوگندهاى غير جدّى، كفّاره قرار نداده است. لا يُؤاخِذُكُمُ ... (ملاك در گفتهها و كردارها قصد و نيّت است)
3- در اسلام، جريمهى مالى هم وجود دارد. إِطْعامُ ... أَوْ كِسْوَتُهُمْ ...
«1». كافى، ج 7، ص 443 و تفسير نورالثقلين.
«2». كافى، ج 7، ص 453 و تفسير نورالثقلين.
«3». كافى، ج 7، ص 452 و تفسير نورالثقلين.
جلد 2 - صفحه 364
4- قوانين اسلام در مسير فقرزدايى است و احكام فردى اسلام با مصالح جامعه هماهنگ است. (اطعام يا پوشاندن يا برده آزاد كردن) فكفّارته اطعام عشرة مسكين ...
5- ميانه روى و عدالت، در همه جا حتّى در نوع جريمه، يك ارزش است. مِنْ أَوْسَطِ ... (بنابر اينكه مراد از «أَوْسَطِ» متوسط باشد نه بهترين)
6- جريمه بايد با وضع مالى افراد متناسب باشد. «ما تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ»
7- انجام تكليف منوط به توان و قدرت است. فَمَنْ لَمْ يَجِدْ ...
8- در جريمه و كفاره، بايد حد وسط زندگى روزمرّه و معمولى افراد را به حساب آورد، نه روزهاى استثنايى. «مِنْ أَوْسَطِ» (بنابر اينكه مراد از «أَوْسَطِ» متوسّط باشد)
9- در پرداخت كفّاره، روحيّه و شخصيّت فقرا را نشكنيم و آنان را مانند خانوادهى خود حساب كنيم. «تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ»
10- جرأت سوگند شكنى خود را با سختى روزه يا پرداخت جريمه، جبران كنيد. (پرداخت جريمه وكفّاره در اسلام، يك برنامه خودسازى است.) فَكَفَّارَتُهُ ...
11- اسلام از هر فرصتى براى آزادى بردگان استفاده كرده است. «تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ» (حتّى براى جبران و كفّارهى برخى اعمال، دستور به آزادى برده داده است.)
12- براى نام مقدّس خداوند، حريم قائل شويم. يا سوگند نخوريم، يا حتماً عمل كنيم يا با پرداخت كفّاره جبران كنيم. «وَ احْفَظُوا أَيْمانَكُمْ»
13- بعضى خيال نكنند كه حقّ دارند هر لحظه قسم بخورند و جريمه بپردازند. «وَ احْفَظُوا أَيْمانَكُمْ» (ما در برابر سوگندهايمان مسئوليم)
14- كسى كه توان مالى ندارد، بايد از توانايى جسمى خود مايه بگذارد. «فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ»
15- باز بودن راه جبران كوتاهىها، نعمتى الهى و شايسته سپاسگزارى است. ذلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمانِكُمْ ... يُبَيِّنُ اللَّهُ ... لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
جلد 2 - صفحه 365
16- عملكردن به احكام، بهترين شكر است. «لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (از اينكه به جاى «يبيّن اللَّه لكم آياته لعلّكم تعملون» فرمود: «لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»، استفاده مىشود كه عملكردن بهترين شكر است.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمانِكُمْ وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَيْمانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكِينَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ ذلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمانِكُمْ إِذا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظُوا أَيْمانَكُمْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (89)
«1» بقره، آيه 3.
«2» تفسير نور الثقلين، جلد 5، صفحه 662، حديث 13.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 168
شأن نزول «1»- بعد از نزول دو آيه سابقه اصحاب گفتند: يا رسول اللّه، سميع و مطيع توايم، اما چه كنيم با سوگندهاى خود. آيه شريفه نازل شد:
لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمانِكُمْ: مؤاخذه نفرمايد خداى تعالى به بيهوده در سوگندهاى شما. علما را در سوگند لغو اختلاف است: 1- سوگند، غضبان است. 2- يمين ظانّ كه شخصى سوگند خورد به گمان آنكه چنان است و حال آنكه نباشد. 3- قول لا و اللّه و بلى و اللّه است به قصد سوگند، و اين قول از حضرت صادق عليه السّلام و باقر عليه السّلام مروى است. «2» پس حاصل معنى آيه آنست كه اگر شما به قصد تأكيد كلام بلا و اللّه و بلى و اللّه قسم خوريد بدون قصد، حق تعالى شما را به آن معذب نسازد و كفارهاى لازم شما نگردد. وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَيْمانَ: و لكن مؤاخذه فرمايد يعنى معذب مىسازد شما را به آنچه عقد بنديد قسمها را. يعنى به زبان و دل قصد نمائيد و بعد حنث آن نمائيد. فَكَفَّارَتُهُ: پس كفّاره قسم و شكستن آنكه موجب تكفير و گناه، آن را زايل گرداند إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكِينَ: طعام دادن ده مسكين هر يكى را مدى نزد اصحاب ما، و به هر تقدير طعام بايد داد. مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ: از ميانه آنچه مىدهيد اهل خود را، يعنى نه اعلا نه دون بلكه متوسط. أَوْ كِسْوَتُهُمْ:
يا پوشش و جامه ده فقير هر يكى يك جامه بنا بقول اصحاب ما. أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ: يا كفاره آن آزاد كردن بنده مؤمن باشد. فَمَنْ لَمْ يَجِدْ: پس هر كه نيابد يكى از كفارات ثلاثه را. فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ: پس كفاره آن روزه داشتن سه روز است به طريق تتابع به اجماع اصحاب ما و شافعى. ذلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمانِكُمْ: اين
«1» مجمع البيان ج 2 ص 237.
«2» تفسير صافى، جلد 2، صفحه 80.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 169
كه مذكور شد كفاره قسمهاى شماست، إِذا حَلَفْتُمْ: وقتى كه قسم خوريد و بشكنيد. وَ احْفَظُوا أَيْمانَكُمْ: و محافظت نمائيد قسمهاى خود را يا حفظ قسم خود كنيد. به اين معنى كه قسم مخوريد بر هر امرى كه شما را حادث گردد.
كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ: همچنين كه كفاره سوگند را بيان نمود. مبيّن فرمايد خداى تعالى براى شما، آيات و نشانههاى شريعت مطهره اسلام را لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ: شايد كه شكر نمائيد اين نعمت تبيين و تعليم را. چه مثل اين تبيين، موجب خروج شما است از سختى مخالفت قسم. (اقسام و احكام سوگند، مراجعه به رسائل عمليه است).
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لا يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمانِكُمْ وَ لكِنْ يُؤاخِذُكُمْ بِما عَقَّدْتُمُ الْأَيْمانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساكِينَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ ذلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمانِكُمْ إِذا حَلَفْتُمْ وَ احْفَظُوا أَيْمانَكُمْ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (89)
ترجمه
مؤاخذه نميكند خدا شما را به بيهوده گوئى در سوگند هاتان ولى مؤاخذه ميكند بآنچه بسته كرديد سوگندهاتان را پس كفّاره آن طعام دادن ده فقير است از حد وسط آنچه اطعام ميكنيد خانواده خودتان را يا پوشش آنها است يا آزاد نمودن بنده است
جلد 2 صفحه 261
پس كسيكه نيابد پس روزه سه روز است اين كفاره سوگندهاى شما است چون سوگند ياد كنيد و حفظ نمائيد سوگندهاتان را اين چنين بيان ميكند خدا از براى شما آيتهاى خود را باشد كه شما شكرگزار شويد.
تفسير
گفتهاند سوگند لغو قسمى است كه از روى قصد نباشد و بر وفق عادت بر زبان جارى شود چنانچه در كافى و فقيه و عياشى ره از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه سوگند لغو گفتن نه بخدا و بلى بخدا است كه بسته بر چيزى نباشد و مفسرين حمل بر اين معنى نمودهاند و در مقابل اين قسم قسمى است كه از روى قصد باشد و جدا انشاء نمايد كه گفتهاند اگر تخلف از آن نموده بايد كفاره بدهد و در سوره بقره در ذيل آيه كه صدر آن با اين آيه موافق است و آيه قبل از آن شمه از ادله و احكام آن ذكر شد ولى بنظر حقير مراد از قسم لغو در اين آيه بقرينه مقابله با قسم معقّد كه ذيلا تصريح شده است به ثبوت كفاره در آن قسمى است كه بسته بر امرى نباشد در خارج كه اگر موجود شود وفاء بآن باشد و الا تخلّف از آن خلاصه آنكه متعلق آن التزام بامر خارجى نباشد و مراد از مؤاخذه همان ثبوت كفاره است و عقاب بر تخلّف و قسم اگر بسته بر امرى نباشد خواه بدون قصد و بر حسب عادت باشد خواه با قصد و از روى جدّ تخلف و وفاء در آن تصور نميشود تا عقاب بر تخلّف داشته باشد و كفاره هم ندارد فقط اگر دروغ باشد معصيت دارد اگر راست باشد معصيت هم ندارد و اين قسمى است كه براى تأكيد اخبار از گذشته ياد مينمايد مثل اينكه ميگويند و اللّه چنين امرى را بجا آوردم يا نياوردم بلى اگر چنين قسمى سهوا يا خطاء صادر شود عقاب هم ندارد چنانچه در آيه سابقه در سوره بقره اشاره بآن شده بود و مقابل آن قسمى ذكر شده بود كه از روى جدّ و با قصد باشد و مراد از مؤاخذه در آنجا عقاب بود كه بر قسم دروغ جدّى مترتب بود يا اعم از عقاب و عتاب تا بر مطلق قسم جدى مرتب شود چون سوگند راست هم قطعا مكروه و مرجوح است خصوص زيادش و بدون ضرورت و مراد از قسم معقّد اينجا سوگندى است كه براى تأكيد التزام بامر آينده ياد مينمايند مثل اينكه ميگويند و اللّه چنين ميكنم يا نمىكنم كه با اجتماع شرائطش منعقد ميشود و واجب است بر طبق آن عمل نمايند و حرام است تخلف از آن و در صورت تخلف بايد كفاره بدهند و آن را يمين عقد گويند و فقهاء در كتاب مخصوصى از فقه احكام آنرا ذكر نمودهاند و تعجب اين است كه در روايت امام صادق (ع)
جلد 2 صفحه 262
كه ذكر شد تصريح باين معنى شده است و مفسرين توجّه نفرمودهاند با آنكه خودشان در اين مقام روايت را نقل نمودهاند امام ميخواهد بفرمايد قسم لغو قسمى است كه معقّد نيست و بستگى بجائى ندارد كه انعقاد و وفا و حنثى داشته باشد خواه با قصد باشد خواه بدون قصد كفاره ندارد و اگر مراد چنان باشد كه مفسرين فرمودهاند ظاهر آيه آنستكه بر مطلق قسم جدى كفاره مرتب شود با آنكه خودشان ملتزم بآن نشدهاند و گفتهاند تقدير آيه آنستكه اگر حنث نموديد پس كفاره بدهيد و مجوز تقدير را وضوح آن دانستهاند با آنكه واضح نيست زيرا اگر مراد از عقد قسم مقصود بودن آن باشد ممكن است گفته شود قسم مقرون بقصد دروغ كفاره دارد چنانچه از شافعى و جمعى از عامه نقل نمودهاند و اگر مراد از عقد قسم يمين عقد باشد كه فقهاء متعرض شدهاند تقدير واضح است زيرا كفاره بر گناه مرتب ميشود و خدا فرموده مؤاخذه ميشويد بر آنچه قسمها را بآن بستهايد و معلوم است كه در صورت تخلف است و در صورت وفا گناهى نيست تا كفاره باشد و بنابر مذاق مفسرين اين آيه با آيه سابقه در سوره بقره مفادش يكيست و بنابر اين بيان هر كدام ناظر بيك نوع از قسم است و اينها همه از مرجّحات اين معنى است با وجود اين ما ترجمه را بمذاق مشهور نموديم و حكومت را بذوق خوانندگان واگذار مينمائيم در اين مقام اختيار قلم از دست خارج و مطلب علمى نوشته شد معذرت ميخواهم و اميدوارم دقّت فرمايند شايد حق مكشوف شود. شرائطى كه فقهاء براى انعقاد قسم ذكر فرمودهاند اجمالش آنستكه بايد كسيكه سوگند ياد مينمايد عاقل و بالغ و مختار و قاصد باشد و سوگند بايد بذات خداوند يا صفات مختصه باو باشد بلفظى كه دلالت بر آن داشته باشد و متعلق قسم بايد راجح باشد اعمّ از واجب و مستحب و ترك حرام و مكروه و رجحان عقلى دنيوى و بعضى بعدم مرجوحيّت اكتفا نمودهاند و اين احوط بلكه اقوى است و گفتهاند با منع پدر و شوهر و مولى صحيح يا لازم نيست و آنها ميتوانند آن را حلّ نمايند و قسم براى طلاق و عتق و برائت از مقدّسات دينى منعقد نميشود و مكلف مخير است كه ده فقير را از طعام متعارف سير كند يا بهر يك يك چارك تسليم نمايد از اغذيه متعارفه و بهتر آنستكه گندم يا آرد يا خرما باشد و بايد از جنس پست نباشد يا آنها را بپوشاند بلباسيكه خارج از متعارف كهنه نباشد و احوط آنستكه دو قطعه باشد و دوخته باشد يا يك بنده مؤمن يا مؤمنه را آزاد نمايد كه سالم از عيوبى باشد كه موجب انعتاق ميشود قهرا مانند
جلد 2 صفحه 263
كورى و مرض خره و زمين گيرى و اگر از تمام اينها عاجز باشد بايد سه روز روزه بگيرد پى در پى و افطار و روزه ديگرى فاصله نشود و در كافى از حضرت كاظم عليه السلام نقل نموده كه حد عجز آنستكه زياده از قوت خود و عيالش نداشته باشد و كفاره موجب محو گناه حنث يا تخفيف آن است و بايد قسم را حفظ نمود و بر فعل مرجوح خود را بقسم ملتزم ننمود و بر غير آن در صورت التزام بقسم حنث نكرد و در صورت حنث بايد كفاره داد و اصلا بايد خود را نگهدارى نمود و قسم زياد ياد نكرد خداوند بيان احكام شريعت را فرموده تا مردم بآن عمل نمايند و شكر نعمت تعليم را بجا آورند و در كافى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه يمين بر سه قسم است يكى قسمى كه كفاره ندارد مانند آنكه قسم ياد نمايد كه كار خوبى را بجا نياورد كه كفاره آن آنستكه او را بجا آورد ديگر آنكه كفاره دارد مانند آنكه كار بدى را قسم ياد نمايد كه بجا نياورد كه اگر بجا آورد بايد كفاره بدهد سوم يمين غموس است كه موجب دخول در آتش است مانند آنكه قسم ياد كند براى ندادن مال مردم و در خصال از آنحضرت نقل نموده كه حنث و كفاره نيست بر كسيكه از باب تقيّه قسم ياد نموده است براى دفع ظلم از خود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لا يُؤاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغوِ فِي أَيمانِكُم وَ لكِن يُؤاخِذُكُم بِما عَقَّدتُمُ الأَيمانَ فَكَفّارَتُهُ إِطعامُ عَشَرَةِ مَساكِينَ مِن أَوسَطِ ما تُطعِمُونَ أَهلِيكُم أَو كِسوَتُهُم أَو تَحرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَم يَجِد فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيّامٍ ذلِكَ كَفّارَةُ أَيمانِكُم إِذا حَلَفتُم وَ احفَظُوا أَيمانَكُم كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُم آياتِهِ لَعَلَّكُم تَشكُرُونَ (89)
جلد 6 - صفحه 456
مؤاخذه نميكند خدا شما را بقسمهاي بيهوده که بدون قصد باشد و لكن قسمهايي که از روي قصد بسته شده مورد مؤاخذه است که نبايد تخلف كرد که كفاره دارد پس كفاره او اطعام ده فقير از آنچه اطعام ميكنيد خانواده خود را بمقدار حد وسط يا ده مسكين را لباس دهيد يا يك بنده آزاد كنيد و اگر متمكن از اينها نيستيد سه روز روزه بگيريد اينست كفاره قسمهاي شما اگر قسم ياد كرديد بايد حفظ قسم كنيد اينکه نحو خدا آيات خود را براي شما بيان ميفرمايد باشد که شكرگزار باشيد.
و قريب بهمين آيه در سوره بقره آيه 225 گذشت که فرمود لا يُؤاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغوِ فِي أَيمانِكُم وَ لكِن يُؤاخِذُكُم بِما كَسَبَت قُلُوبُكُم وَ اللّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ و توضيح كلام اينكه قسم اقسامي دارد: 1- قسم در مورد اخبار که خبر از چيزي ميدهد و مؤكد ميكند او را بقسم مثل فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الأَرضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ ذاريات آيه 23، و اينکه نوع قسم اگر صادق باشد در اخبار حرام نيست لكن مذموم است و از اينکه باب است قسم در باب مرافعات که اگر مدعي شاهد و بينه ندارد و حاكم حكم بقسم داد و منكر قسم ياد كرد دعوي ساقط ميشود چنانچه فرمود
البينة علي المدعي و اليمين علي من انكر
و اگر بر خلاف واقع باشد حرام است و از معاصي كبيره است و آن را يمين غموس ميگويند قسم دروغ و غمس بمعني فرو رفتن و اينکه قسم صاحبش را فرود ميبرد در عذاب.
2- قسمي است که از روي قصد و اختيار در مقام انشاء بر ايجاد فعلي يا ترك آن ميخورد بشرائطي که در فقه ذكر شده بصيغ مخصوصه بر امر مباحي و اينکه قسم است که متعلق او واجب ميشود و در حنث و مخالفت آن كفاره تعلق ميگيرد که بيانش انشاء اللّه تعالي خواهد آمد.
جلد 6 - صفحه 457
3- قسم لغو است که بدون قصد يا قصد غير مشروع ياد شود و اينکه هم اقسامي دارد يكي در مقام اكراه كسي را مكره كنند بر امري و وادار كنند بر قسم که اينکه بدون قصد و اختيار است يا آنكه در حال شدة غضب بر امري قسم ياد كند يا آنكه لقلقه لسانش باشد که در خبر تعبير فرموده
بلا و اللّه بلي و اللّه
و اينکه نوع قسم است که ميفرمايد لا يُؤاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغوِ فِي أَيمانِكُم نه متعلقش واجب ميشود و نه كفاره دارد و نه مؤاخذه ميشود و از همين قسم است اگر قسم ياد كند بر ترك واجبي مثل نماز يا ترك مستحبي مثل صدقه يا بر فعل حرامي مثل شرب خمر و همين است قسمهاي بعض صحابه بر تحريم طيبات که در آيه قبل ذكر شد و باصطلاح ايمان لغو منعقد نميشود و تكليف نميآورد.
وَ لكِن يُؤاخِذُكُم بِما عَقَّدتُمُ الأَيمانَ که يمين منعقد ميشود و مكرر گفتهايم که بناي اينکه تفسير فقط بر سياهي قرآن است که عقدتم بالتشديد است و اما قرائت بتخفيف يا تلفظ عاقدتم اعتبار ندارد و احتياج بتوجيهات بارده از روي سليقه و اجتهاد و تمسك باشعار عربيه نداريم و شرط انعقاد يمين يكي بايد بالفاظ جلاله باشد (باللّه، تاللّه، و اللّه) يكي بايد متعلق يمين امر مباح باشد يكي از روي قصد و اختيار باشد.
فَكَفّارَتُهُ كفاره ملازم با معصيت است و معصيت در مخالفت قسم است که حنث يمين ميگويند و مخالفت قسم حرام است جائز نيست و نميتواند بگويد من مخالفت ميكنم و كفاره ميدهم كفاره در صورتي که معصيت كرد و مخالفت نمود تعلق ميگيرد و كفاره قسم دو نحوه است تخييري و ترتيبي، اما تخييري مخير است بين سه امر إِطعامُ عَشَرَةِ مَساكِينَ اطعام دو نحوه است يا يك مد از حنطه و بعضي احتياط كردند دو مد و مد ربع صاع است که مطابق با سه كيلو يا نصف من شاهي تقريبا يا يك من تبريزي است، يا اشباع مسكين بنان و خورش (من اوسط ما
جلد 6 - صفحه 458
تطعمون اهليكم) نان و گوشت لازم نيست چلو مرغ باشد و نون و نمك هم كافي نيست أَو كِسوَتُهُم در لباس معروف و مشهور يك پيراهن (قميص) و يك زير جامه (ازار) و بعضي بيك لباس هم گفتهاند و اينکه بعيد است زيرا كسوه پوشانيدن است و بقميص تنها يا ازار تنها پوشيده نميشود.
أَو تَحرِيرُ رَقَبَةٍ اطلاق رقبه شامل ميشود مؤمنه و كافره رجل و مرأة، كبير و صغير و لكن در اينکه عصر ميسور نيست مخير بين دو اطعام و كسوه است، و اما ترتيبي بعد از اينكه متمكن از اطعام و كسوه و تحرير رقبه نشد که مفاد فَمَن لَم يَجِد است بايد سه روز روزه بگيرد فَصِيامُ ثَلاثَةِ أَيّامٍ و احوط اينست که متواليا بگيرد ذلِكَ كَفّارَةُ أَيمانِكُم اگر مخالفت قسم كردند و حنث يمين شد إِذا حَلَفتُم موقعي که قسم منعقد شد.
وَ احفَظُوا أَيمانَكُم اگر ميخواهيد معصيت نكنيد و گرفتار كفاره نشويد اولا قسم ياد نكنيد و در صورت وقوع قسم ايستادگي داشته باشيد و حفظ قسم كنيد و بر طبق آن عمل كنيد.
كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُم آياتِهِ از تحليل طيبات و منع از تحريم آنها و قسم بر طبق آنها را لغو شمرده و بر مخالفتش مؤاخذه نفرموده و كفاره جعل نكرده.
لَعَلَّكُم تَشكُرُونَ سزاوار است بنده در هر حال شكرگزار نعم الهيه باشد چه تشريعي يا نعم تكويني دنيوي و اخروي.
(تنبيهان)
اول- اگر قسم بر فعل واجبي ياد كرد مثل صلوة وجوب آن مؤكد ميشود و بر تركش هم عقوبت تارك الصلاة را دارد و هم كفاره تعلق ميگيرد و همچنين اگر بر ترك حرامي قسم ياد كرد در فعل آن هم عقوبت مرتكب حرام را دارد و هم كفاره دارد. دوم بعضي علماء كفاره عهد را هم مثل كفاره قسم دانسته و بعضي مثل كفاره
جلد 6 - صفحه 459
نذر که تحرير رقبه باشد يا صيام شهرين متتابعين يا اطعام ستين مسكينا.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 89)
سوگند و کفّاره سوگند
در این آیه در باره سوگندهایی که در زمینه تحریم حلال و غیر آن خورده می شود، بطور کلی بحث کرده و قسمها را به دو قسمت تقسیم می کند:
نخست می گوید: «خداوند شما را در برابر قسمهای لغو مؤاخذه و مجازات نمی کند» (لا یؤاخِذُکمُ اللّهُ بِاللَّغوِ فِی أَیمانِکم).
منظور از سوگند لغو چنانکه مفسران و فقها گفته اند، سوگندهایی است که دارای هدف مشخص نیست و از روی اراده و تصمیم سرنمیزند.
قسم دوم از سوگندها، سوگندهایی است که از روی اراده و تصمیم و بطور جدّی یاد می شود، در باره این نوع قسمها، قرآن در ادامه آیه چنین می گوید: «خداوند شما را در برابر چنین سوگندهایی که گره آن را محکم کردهاید مؤاخذه می کند و شما را موظف به عمل کردن به آن می سازد» (وَ لکن یؤاخِذُکم بِما عَقَّدتُمُ الأَیمانَ).
البته جدّی بودن سوگند به تنهایی برای صحت آن کافی نیست بلکه باید محتوای سوگند لااقل یک امر مباح بوده باشد و باید دانست که سوگند جز به نام خدا معتبر نیست.
بنابراین اگر کسی به نام خدا سوگند یاد کند واجب است به سوگند خود عمل کند و اگر آن را شکست کفاره دارد. «و کفاره چنین سوگندی (یکی از سه چیز است: نخست) اطعام ده نفر مسکین» (فَکفّارَتُهُ إِطعامُ عَشَرَةِ مَساکینَ).
منتها برای این که بعضی از اطلاق این حکم چنین استفاده نکنند که می توان از هر نوع غذای پست و کمارزشی برای کفاره استفاده کرد، تصریح می کند که «این غذا باید لااقل یک غذای حد وسط بوده باشد که معمولا در خانواده خود از آن تغذیه می کنید» (مِن أَوسَطِ ما تُطعِمُونَ أَهلِیکم).
دوم: «پوشاندن لباس، بر ده نفر نیازمند» (أَو کسوَتُهُم).
البته ظاهر آیه این است که لباسی بوده باشد که بطور معمول تن را بپوشاند و بر حسب فصول و مکانها و زمانها تفاوت پیدا می کند.
در این که آیا از نظر کیفیت حد اقل کافی است و یا در اینجا نیز باید حد وسط مراعات شود، به مقتضای اطلاق آیه هر گونه لباس کافی است.
سوم: «آزاد کردن یک برده» (أَو تَحرِیرُ رَقَبَةٍ).
اما ممکن است کسانی باشند که قدرت بر هیچ یک از اینها نداشته باشند و لذا بعد از بیان این دستور می فرماید: «آنهایی که دسترسی به هیچ یک ندارند باید سه روز، روزه بگیرند» (فَمَن لَم یجِد فَصِیامُ ثَلاثَةِ أَیامٍ).
سپس برای تأکید می گوید: «کفاره سوگندهای شما این است که گفته شد» (ذلِکَ کفّارَةُ أَیمانِکم إِذا حَلَفتُم).
ولی برای این که کسی تصور نکند با دادن کفاره، شکستن سوگندهای صحیح حرام نیست می گوید: «سوگندهای خود را حفظ کنید» (وَ احفَظُوا أَیمانَکم).
و در پایان آیه می فرماید: «این چنین خداوند آیاتش را برای شما بیان می کند، تا شکر او را بگذارید و در برابر این احکام و دستوراتی که ضامن سعادت و سلامت فرد و اجتماع است، او را سپاس گویید» (کذلِکَ یبَینُ اللّهُ لَکم آیاتِهِ لَعَلَّکم تَشکرُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 3، ص 231.
- ↑ صاحب تفسير برهان در ذيل آيه 87 همين سوره از قول على بن ابراهيم بعد از سه واسطه از امام صادق عليهالسلام چنين گويد: كه على عليهالسلام سوگند ياد كرده بود كه شبها براى عبادت خدا تا صبح نخوابد و بلال نيز قسم ياد كرده بود كه روزها چيزى نخورد و عثمان بن مظعون هم قسم خورده بود كه با زن نزديكى ننمايد. زوجه عثمان كه زنى زيباروى بود نزد عائشه آمد، عائشه كه هميشه او را با زينت و آرايش ميديد به وى گفت: تو را چه شده است كه آرايش ننموده اى؟ زوجه عثمان گفت: براى چه كسى خود را آرايش كنم در حالتى كه مدتى است شوهرم به من نزديك نمى شود و رهبانيت اختيار نموده و گوشهگير شده است و از دنيا هم دورى جسته است. عائشه موضوع را به پيامبر گفت: پيامبر دستور داد كه مردم در مسجد براى نماز جمع شوند سپس به منبر رفت و حمد و ثناى خدا گفت: سپس فرمود: چرا عده اى به خود رنج و زحمت داده و اشياء حلال را بر خويش حرام نموده اند، بدانيد كه من شبها به خواب ميروم و ازدواج ميكنم و روزها غذا ميخورم و هر كس از اين روش من پيروى نكند از من نخواهد بود سپس عده اى از جا برخاسته و گفتند: يا رسول الله ما درباره ادامه اين روش ها سوگند ياد كرده ايم بنابراين تكليف سوگندهاى ما چه خواهد شد؟ سپس اين آية نازل گرديد. صاحبان روض الجنان و مجمع البيان گويند: بعد از نزول آيه 87 مردم گفتند: يا رسول اللّه تكليف ما با سوگندهائى كه ياد نموده ايم چه خواهد بود؟ خداوند اين آيه را نازل فرمود.
- ↑ ابن ابىحاتم در تفسير خود بنا به روايت از زيد بن اسلم اين شأن و نزول را درباره آيه 87 آورده است.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 311.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.