آیه 86 سوره انبیاء

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا ۖ إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<85 آیه 86 سوره انبیاء 87>>
سوره : سوره انبیاء (21)
جزء : 17
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و ما آنها را به رحمت (خاص) خود درآوردیم، زیرا آنان از نیکان عالم به شمار بودند.

و آنان را در رحمت خود درآوردیم، چون از شایستگان بودند.

و آنان را در رحمت خود داخل نموديم، چرا كه ايشان از شايستگان بودند.

آنان را مشمول بخشايش خويش گردانيديم و همه از شايستگان بودند.

و ما آنان را در رحمت خود وارد ساختیم؛ چرا که آنها از صالحان بودند.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

We admitted them into Our mercy. Indeed, they were among the righteous.

And We caused them to enter into Our mercy, surely they were of the good ones.

And We brought them in unto Our mercy. Lo! they are among the righteous.

We admitted them to Our mercy: for they were of the righteous ones.

معانی کلمات آیه

«أَدْخَلْنَاهُمْ فِی رَحْمَتِنَا»: آنان را غرق رحمت خود کردیم. ایشان را به بهشت وارد کردیم.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ «85»

و اسماعيل و ادريس و ذى الكفل (را ياد كن كه) همه از شكيبايان بودند.

وَ أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ «86»

و ما آنانرا در رحمت خويش وارد ساختيم. بدرستى كه آنان از شايستگان بودند.

نکته ها

اسماعيل عليه السلام فرزند برومند حضرت ابراهيم و جدّ بزرگوار رسول گرامى اسلام است. او

جلد 5 - صفحه 485

زيباترين حماسه‌ى اطاعت از فرمان حقّ و صبر بر دستور الهى را در ماجراى رؤياى صادقه‌ى كشتن او توسط پدرش به نمايش گذاشت.

حضرت ادريس جدّ حضرت نوح و اوّلين كسى است كه به طرح علم نجوم پرداخت، طرز دوختن لباس را به ديگران آموخت و با قلم، خط نوشت و به نويسندگى پرداخت. گفته‌اند كه سى صحيفه بر او نازل شد و سرانجام به آسمان‌ها بالا رفت و اكنون نيز زنده است. «1» «وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا» «2»

حضرت ذوالكفل عليه السلام يكى از پيامبران الهى است كه بعد از حضرت سليمان و قبل از حضرت عيسى زندگى مى‌كرده است. «3» چنانكه مشهور است قبر او در مسير كربلا به نجف قرار دارد.

در تفسير تبيان مى‌خوانيم: چون اين پيامبر الهى با خود عهد كرده بود كه روزها را روزه بگيرد و شب‌ها را به عبادت بپردازد، و تنها از روى حقّ قضاوت نمايد و جز براى رضاى خداوند خشمگين نشود و تا آخر به آنچه متكفّل شده و تعهّد كرده بود وفادار ماند، او را «ذَا الْكِفْلِ» يعنى «داراى تعهّد» ناميدند. بعضى نيز همچون فخررازى معتقدند كه‌ «ذَا الْكِفْلِ» لقب حضرت الياس پيامبر است و مشهور به اين نام و يكى از صالحان بوده است، ولى ما با عنايت به روايتى كه در تفسير مجمع‌البيان از عبدالعظيم حسنى از امام جواد عليه السلام نقل شده كه خداوند براى هدايت انسان‌ها يكصد و بيست چهار هزار پيامبر مبعوث فرمود كه از اين ميان، سيصد و سيزده نفر آنان مرسل هستند و ذى‌الكفل يكى از آن مرسلين است، ذى‌الكفل را نه لقب حضرت الياس، بلكه يكى از انبيا و مرسلين مى‌دانيم.

حضرت اسماعيل عليه السلام در مقابل فرمان الهى مبنى بر ذبح او توسّط پدرش حضرت ابراهيم صبر كرد و حضرت ادريس نيز 365 سال مردم را به دين حقّ دعوت نمود، امّا كسى به اوايمان نياورد. «4»


«1». تفسير اطيب‌البيان.

«2». مريم، 57.

«3». تفسير اطيب‌البيان.

«4». تفسير اطيب‌البيان.

جلد 5 - صفحه 486

پیام ها

1- نام بزرگان را زنده نگاه داريم و كمالات آنانرا بازگو نماييم. وَ إِسْماعِيلَ وَ ...

2- صبر، خصلت ارزشمندى است كه خداوند، دارندگان آن را مى‌ستايد. «كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ»

3- صبر، زمينه‌ساز ورود انسان در رحمت الهى است. «كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ وَ أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا»

4- كسب درجات و مقامات، پس از موفّقيّت در آزمايشات الهى است. «الصَّابِرِينَ وَ أَدْخَلْناهُمْ»

5- برخوردارى از رحمت الهى در گرو عمل صالح است. «أَدْخَلْناهُمْ‌- مِنَ الصَّالِحِينَ»

6- صبر و صلاح، از صفات انبيا است، و هر كه به آنها متصف باشد، نشان از پيامبران دارد. وَ إِسْماعِيلَ وَ ... مِنَ الصَّابِرِينَ‌- مِنَ الصَّالِحِينَ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ (86)

وَ أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا: و داخل ساختيم انبياء مذكوره را در نعمت ما.

مراد نبوت است در دنيا، و بهشت است در آخرت. إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ‌:

بدرستى ايشان از شايستگان در رفتار و نيكان در گفتار بودند. اين تعليل است براى داخل نمودن در رحمت، يعنى اينست و جز اين نيست ايشان را داخل در رحمت خود فرموديم به جهت آنكه از شايستگان و نيكان بودند.

(قصه هشتم: حضرت يونس عليه السلام).


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ عاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلى‌ الْأَرْضِ الَّتِي بارَكْنا فِيها وَ كُنَّا بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عالِمِينَ (81) وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ (82) وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى‌ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ (83) فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى‌ لِلْعابِدِينَ (84) وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ (85)

وَ أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ (86)

ترجمه‌

و مسخّر نموديم براى سليمان باد را كه بشدّت وزنده بود جارى ميشد بفرمان او تا آنزمين كه بركت داديم در آن و مائيم بهمه چيز دانايان‌

و از سر كشان كسانيرا كه بدريا فرو ميرفتند براى او و ميكردند كارى غير آن و بوديم مر آنها را نگهدارندگان‌

و ياد كن ايّوب را هنگامى كه خواند پروردگارش را كه‌

جلد 3 صفحه 570

بتحقيق رسيد مرا آزار و تو رحم كننده‌ترين رحم كنندگانى‌

پس اجابت نموديم مر او را و برطرف كرديم آنچه باو رسيده بود از آزار و داديم باو كسانش را و مانند آنها را با آنها براى رحمتى از نزد خود و پندى براى عبادت كنندگان‌

و اسمعيل و ادريس و ذا الكفل را كه هر يك بودند از صبر كنندگان‌

و در آورديم ايشانرا در رحمت خود همانا ايشان بودند از شايستگان.

تفسير

خداوند متعال بعد از بيان تسخير كوهها براى حضرت داود عطف فرمود بآن شمّه‌ئى از الطاف خود را نسبت بفرزندش حضرت سليمان باين تقريب كه و نيز مسخّر نموديم براى حضرت سليمان باد را در حالى كه بشدّت ميوزيد و در حالى كه جريان داشت بفرمان او از پايتختش كه گفته‌اند بعلبك يا شهر استخر بود تا بيت المقدّس يا شام كه در آنجا ساختمان ميكرد و معمولا صبح ميرفت و شب برميگشت با آنكه يك ماه راه متعارف بود باين كيفيّت كه بر تختش نشسته و كرسى نشينان در اطرافش و پرندگان بالها را بر سرش افراشته و عساكر در گرد آنها صف كشيده بودند و همه در بساطى جاى داشتند كه باد آنرا ميبرد و اينها از قدرت خدا عجيب نيست چون او بمقتضاى حكمت در هر امرى عالم است و امور را بر طبق آن جارى ميفرمايد و نيز گفته‌اند تندى و كندى باد هم باراده او بود و پر بركت بودن اراضى شام و بيت المقدّس قبلا بيان شد و از ديوان و عناصر سركش كسانى بودند كه خداوند آنها را مسخّر آنحضرت فرموده بود و براى او غوّاصى مينمودند يعنى بقعر دريا فرو ميرفتند و جواهرات بيرون ميآوردند و كارهاى ديگر هم ميكردند از قبيل ساختمان و صنايع غريبه و اختراعات عجيبه و تصوير صور بديعه و خداوند در هر حال حافظ و نگهدار و نگهبان آنها بود كه بر حسب طبع اوّليشان پيرامون سركشى و طغيان و فساد نگردند و خداوند لطف خود را از حضرت ايّوب پيغمبر هم دريغ نفرمود وقتى كه خواند پروردگار خود را بدعاى لطيفى كه متضمّن موجب آن و موجب اجابت بود بدون عرض حاجت چون عرضه داشت خدا يا بمن ضرر جانى رسيده و تو ارحم الرّاحمينى و مطلوب خود را محوّل باراده الهى نمود گفته‌اند او از اهل روم و از اولاد عيص بن اسحق بن ابراهيم عليه السّلام بود و زوجه‌اش رحمه دختر حضرت يوسف يا نواده او بود و خداوند باو عمر و مال و اولاد و احفاد

جلد 3 صفحه 571

زيادى داده بود و عوائد املاك و عدد احشام و اغنام او بحساب در نميآمد و اخيرا بمقتضاى حكمت از قبيل آزمايش مقام صبر و شكر آنحضرت و تعليم بخلق و معرفت آنها بحدّ او و قدرت خداوند تمام آنها را از او گرفت و فقير و مريض شد و او در تمام احوال صابر و شاكر بود تا كار بجائى رسيد كه زوجه‌اش از روى اضطرار گيسوى خود را بريد و براى او تهيّه معاش نمود و آنحضرت مطّلع از اين امر گرديد و مورد شماتت خلق شد و صبرش بپايان رسيد و دعا كرد و خداوند او را شفا داد و تمام اموال و اولادش را دو برابر باو عنايت فرمود و اين است مراد از آتيناه اهله و مثلهم معهم ولى در روايات ما به احياء كسانيكه از او فوت كرده بودند بأجلهاى خودشان پيش از بليّه و احياء كسانيكه از او هلاك شده بودند در وقت نزول بلا تفسير شده و تصريح فرموده‌اند كه از او گناهى سر نزده بود و در هر حال شكر نعمت حقّ را بجا آورد و ابتلاء او براى حكم و مصالحى بود كه شمّه‌ئى از آن ذكر شد و تحقيق اينمقال و تفصيل اين اجمال در سوره ص بيايد انشاء اللّه تعالى و اين تفضّلات اخيره الهيه رحمتى بود از خداوند نسبت باو و موجب تذكر و تنبّهى براى عبادت و اطاعت كنندگان كه بايد در تمام مراتب بلا صابر و شاكر باشند تا مشمول عنايات خاصه الهيّه شوند و ياد بايد نمود بامر الهى حضرت اسماعيل جدّ امجد حضرت ختمى مرتبت را كه صبر فرمود بر توقف در وادى غير ذى زرع و بناء كعبه و اطاعت حقّ و ترك معصيت و مفارقت پدر و اقارب و تسليم در مقام ذبح و ساير مشاق و ادريس عليه السّلام را كه صبر فرمود بر فعل طاعت و ترك معصيت و دعوت بحق و آزار خلق تا هلاك قومش و عروج او بآسمان و ذو الكفل را كه در عيون از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه او يوشع بن نون است و بنابراين ذو الكفل لقب آنحضرت بوده چون كفل بمعناى نصيب و بهره و حظّ است و باعتبار كثرت حظوظ الهيّه او ملقّب باين لقب شده و لابدّ در مشاق امور و بلايا صابر و شاكر بوده كه خداوند از هر سه ايشان توصيف بصبر فرموده و از حضرت عبد العظيم عليه السّلام و ابن عبّاس و ساير مفسّرين اقوال مختلفه‌ئى راجع بهويّت و وجه تسميه آنحضرت باين اسم ذكر شده كه حقير نقل آنها را لازم ندانستم و خداوند تمام انبياء را داخل در محيط رحمت بى‌پايان خود و مستغرق در آن فرمود در دنيا و آخرت چون از صلحا بودند و عمل‌

جلد 3 صفحه 572

ايشان شايسته بود پس هر كس اعمال خود را شايسته نمايد برحمت بى‌منتهاى حقّ واصل و مستغرق در نعمت او در دنيا و آخرت خواهد گرديد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ أَدخَلناهُم‌ فِي‌ رَحمَتِنا إِنَّهُم‌ مِن‌َ الصّالِحِين‌َ (86)

و داخل‌ كرديم‌ ‌ما ‌اينکه‌ انبياء ‌را‌ ‌در‌ رحمت‌ ‌خود‌. زيرا ‌آنها‌ ‌از‌ بنده‌گان‌ صالح‌ ‌ما بودند.

امّا اسماعيل‌ ‌را‌ خداوند چه‌ دولت‌ و مكنت‌ و عزّت‌ عنايت‌ كرد ‌که‌ بالاترين‌ ‌آنها‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ نسل‌ ‌او‌ محمّد صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و ‌سلّم‌ و آل‌ ‌او‌ ‌را‌ قرار داد و ‌تا‌ دامنه قيامت‌ ذراري‌ پيغمبر ‌از‌ نسل‌ اوست‌ بالاخص‌ حضرت‌ مهدي‌ (عج‌).

و امّا ادريس‌ ‌که‌ مي‌فرمايد: «وَ اذكُر فِي‌ الكِتاب‌ِ إِدرِيس‌َ إِنَّه‌ُ كان‌َ صِدِّيقاً نَبِيًّا وَ رَفَعناه‌ُ مَكاناً عَلِيًّا» مريم‌ آيه 57 و 58.

و امّا ذي‌ الكفل‌ ‌که‌ شرحش‌ گذشت‌. و ‌از‌ سياق‌ ‌آيه‌ استكشاف‌ مي‌شود ‌که‌ نبي‌ّ بوده‌ چنانچه‌ ‌از‌ آيات‌ بعدهم‌ ميتوان‌ استفاده‌ كرد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 86)- سپس بزرگترین موهبت الهی را در برابر این صبر و استقامت برای آنان چنین بیان می‌کند: «و ما آنها را در رحمت خود داخل کردیم، چرا که آنها از صالحان بودند» (وَ أَدْخَلْناهُمْ فِی رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع