آیه 7 سوره ماعون
<<6 | آیه 7 سوره ماعون | 7>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و زکات و احسان را (از فقیران و هر خیر کوچک را حتی قرض را هم از محتاجان) منع کنند.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- ماعون: هر چه در آن منفعتى است «كل ما فيه منفعة» در اقرب الموارد آمده: «الماعون: المعروف ... و كل ما انتفعت به» كلمه «معن» در اصل به معنى جارى شدن است «معن الماء معنا: سأل».[۱]
نزول
شأن نزول آیات 4 تا 7:
طریف بن ابى طلحه از ابن عباس روایت کند که این آیات درباره منافقین نازل شده که وقتى که با مؤمنین بودند، نماز میخواندند که آنها ببینند و وقتى که با آنها نبودند، نماز نمى خواندند و نیز از دادن اشیاء عاریة خوددارى نموده و دیگران را از دادن عاریة منع مى کردند.[۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ «1» فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ «2» وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ «3» فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ «4» الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ «5» الَّذِينَ هُمْ يُراؤُنَ «6» وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ «7»
«1» آيا كسى كه قيامت را انكار مىكند ديدهاى؟ «2» او همان كسى است كه يتيم را با خشونت مىراند. «3» و ديگران را بر اطعام مسكين تشويق نمىكند. «4» پس واى به حال نمازگزاران. «5» آنان كه از نمازشان غافلند. «6» آنان كه پيوسته ريا مىكنند.
«7» و از دادن زكات (و وسايل ضرورى زندگى) باز مىدارند.
نکته ها
اين سوره سيماى افراد منفى را معرفى مىكند:
كسانى كه نسبت به دين، ديدگاه منفى دارند. «يُكَذِّبُ بِالدِّينِ»
نسبت به يتيم و مسكين منفى هستند و آنان را طرد مىكنند. «يَدُعُّ الْيَتِيمَ وَ لا يَحُضُّ»
در عبادت و نماز منفى هستند و اخلاص ندارند. «ساهُونَ- يُراؤُنَ»
در خدمت به مردم منفى هستند. «يَمْنَعُونَ الْماعُونَ»
مراد از «دين» در اينجا روز قيامت است، مانند «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ»
«دع» راندن همراه با خشونت و «حض» تشويق و ترغيب ديگران است.
مراد از تكذيب دين و معاد در اين سوره، تكذيب قلبى است، نه قولى؛ زيرا مخاطب
جلد 10 - صفحه 603
سوره، كسانى هستند كه نماز مىخوانند ولى نمازشان همراه با ريا و خودنمايى و سهو و غفلت است.
«ماعون» از «معن» به معناى ابزار و وسايلى است كه معمولًا همسايگان به يكديگر عاريه مىدهند تا آنكه نيازشان برطرف شود. مثل ظروف غذاخورى در مهمانىها.
دين يك مجموعه به هم پيوسته است. نمازش از اطعام مسكين و رسيدگى به محرومين جدا نيست.
در روايات، «ساهُونَ» به معناى سستى، ترك و ضايع كردن نماز آمده است. «1»
حساب حضور در نماز جماعت، به خاطر حفظ شعائر الهى، از حساب ريا و خودنمائى به خاطر اهداف نفسانى جداست.
در حديث مىخوانيم: كسى كه از دادن لوازم منزل خود به همسايگان دريغ ورزد، خدا روز قيامت لطف خود را نسبت به او دريغ خواهد كرد. «2» البته در حديث ديگرى مىخوانيم كه پرسيدند: ما همسايگانى داريم كه هرگاه وسائلى به آنان عاريه مىدهيم، مىشكنند يا خراب مىكنند، آيا گناه است كه به آنان ندهيم؟ حضرت فرمود: در اين صورت مانعى ندارد. «3»
در حديث مىخوانيم: هر كس به اوقات نماز بىاعتنائى كند و نماز را در اول وقت نخواند، ويل دارد. «4»
امام صادق عليه السلام فرمودند: ماعون، شامل قرض الحسنه و هر كار نيك درباره ديگران و در اختيار قراردادن وسائل خانه و از جمله زكات است. «5»
سنگدلى انسان به جائى مىرسد كه:
نسبت به سختترين نوع فقر كه مسكين است.
نسبت به ضرورىترين نياز كه خوراك است.
آن هم به مقدار مصرف نه ذخيره.
نه خود اقدامى مىكند و نه ديگران را تشويق مىكند.
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير كنزالدقائق.
«3». تفسير نورالثقلين.
«4». تفسير نورالثقلين.
«5». كافى، ج 3، ص 499.
جلد 10 - صفحه 604
نگاهى به مسئله ريا
ريا و سُمعه دو خطر و آفت بزرگ هستند كه افراد مؤمن را تهديد مىكند. ريا آن است كه انسان كارى را براى ديدن مردم انجام دهد و سُمعه آن است كه كارى را بجا آورد و هدفش آن باشد كه كارش به گوش مردم برسد. اين دو كار از نشانههاى نفاق است. چنانكه قرآن درباره منافقان مىفرمايد: «إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى يُراؤُنَ النَّاسَ» «1» چون به نماز مىايستند، نمازشان با كسالت و رياكارى است، همان گونه كه به ديگران كمك نمىكنند مگر در حال كراهت و نارضايتى. «وَ لا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كارِهُونَ» «2»
بر اساس روايات، رياكار ظاهرى زيبا و باطنى مريض دارد؛ در ظاهر اهل خشوع و تواضع است، ولى در باطن دست از گناه بر نمىدارد. او در ظاهر گوسفند و در باطن گرگ است. به جاى آنكه از دنيا آخرت را بدست آورد، از آخرت به سراغ دنيا مىرود و از پردهپوشى خداوند سوء استفاده كرده و گناه مىكند. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: سختترين عذابها براى كسى است كه مردم در او خير ببينند در حالى كه در او خيرى نيست. فرشتگان اعمال برخى انسانها را بالا مىبرند، ولى خطاب مىرسد: هدفش خدا نبوده است، آن را برگردانيد.
در فرهنگ اسلامى، ريا، نوعى شرك است و امام صادق عليه السلام درباره كسى كه عمل نيكى انجام دهد، اما نه براى خدا، بلكه براى اينكه مردم بشنوند و او را ستايش كنند، فرمود: او مشرك است، سپس آيه «لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً» «3» را تلاوت فرمود. «4»
علامت رياكار آن است كه اگر ستايش شود كار نيكش را توسعه مىدهد و اگر ستايش نشود از كار خود مىكاهد. ناگفته نماند كه اين همه توبيخ و انتقاد براى كسانى است كه از ابتدا، كار را براى غير خداوند انجام مىدهند، ولى اگر انسان از آغاز هدفى جز خداوند نداشت، و مردم از كار او آگاه شدند، مانعى ندارد. امام باقر عليه السلام فرمود: هيچ كس نيست مگر آنكه دوست دارد خوبىهايش در مردم ظاهر شود، به شرط آنكه از ابتدا نيّت او مردم نباشد. «اذا لم يكن صنع ذلك لذلك» «5»
«1». نساء، 143.
«2». توبه، 54.
«3». كهف، 110.
«4». مجموعه روآيات، از ميزان الحكمة بحث ريا.
«5». كافى، ج 2، ص 297.
جلد 10 - صفحه 605
اخلاص
در برابر ريا و سمعه، اخلاص است كه در حديث مىخوانيم: خداوند جز خالصان را نمىپذيرد «أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ» «1» و هر كس چهل روز خود را خالص كند، چشمههاى حكمت از قلب او به زبانش جارى مىشود. «من اخلص لله اربعين صباحا ظهرت ينابيع الحكمة من قلبه الى لسانه» «2» و نشانه ايمان كامل آن است كه حُب و بغض و بخشيدن و نبخشيدن براى خدا باشد و افضل عبادت اخلاص است و از فاطمه زهرا عليها السلام نقل شده كه فرمود: «من اصعد الى اللّه خالص عبادته اهبط اللّه عزّ و جلّ افضل مصلحته» «3» هر كس عبادت خالص به درگاه خداوند فرستاد، خداوند بهترين مصلحت او را برايش نازل مىكند.
پیام ها
1- تكذيب عملى قيامت از سوى اهل ايمان، امرى شگفتآور و جاى سؤال است. «أَ رَأَيْتَ الَّذِي»
2- طرد يتيم انسان را از خدا دور مىكند. يُكَذِّبُ بِالدِّينِ ... يَدُعُّ الْيَتِيمَ
3- نشانه ايمان، يتيم نوازى و توجه به گرسنگان و محرومان است و هركس بىتوجه باشد بىدين است. يُكَذِّبُ بِالدِّينِ ... يَدُعُّ الْيَتِيمَ
4- ميان عقيده و عمل رابطه تنگاتنگ است. (مسائل جزئى مثل طرد يتيم را جزئى نگيريد كه گاهى از مسائل مهمى مثل تكذيب دين خبر مىدهد). يُكَذِّبُ بِالدِّينِ ... يَدُعُّ الْيَتِيمَ
«1». زمر، 3.
«2». جامع الاخبار، ص 94.
«3». بحار، ج 67، ص 249.
جلد 10 - صفحه 606
5- نيازهاى عاطفى، مقدم بر نيازهاى جسمى است. (اول محبت به يتيم، سپس سير كردن مسكين) يَدُعُّ الْيَتِيمَ ... طَعامِ الْمِسْكِينِ
6- هر نمازى ارزش ندارد و هر نمازگزارى بهشتى نيست. «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ»
7- سهو اگر برخاسته از تقصير و بىاعتنائى باشد، سرزنش دارد. «عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»
8- سهو در نماز قابل جبران و بخشش است ولى سهو از نماز، به معناى رها كردن آن، قابل بخشش نيست. «عَنْ صَلاتِهِمْ» (نه «فِي صَلاتِهِمْ»)
9- خطر آنجاست كه كار زشت سيره دائمى انسان شود. يُكَذِّبُ ... يَدُعُ ... لا يَحُضُ (قالب فعل مضارع بيانگر استمرار كار است)
10- اخلاص، شرط قبولى نماز و عبادت است. فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ ... يُراؤُنَ
11- اطعام فقرا مخصوص توانگران نيست، همه وظيفه دارند، گرچه از طريق تحريك و تشويق ديگران باشد. «لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ»
12- كسى كه گاهى از نماز غافل مىشود، مشمول ويل است، پس وضع تاركان دائم نماز چيست! فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ ... عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ
13- بىتفاوتى نسبت به نيازهاى ضرورى مردم كيفر دارد. فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ ... يَمْنَعُونَ الْماعُونَ
14- خدمت به مردم در كنار نماز است. فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ ... يَمْنَعُونَ الْماعُونَ
15- غفلت از نماز، بستر غفلت از مردم است. عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ ... يَمْنَعُونَ الْماعُونَ
16- بى اعتنائى به گرسنگان، نشانه بىاعتقادى به قيامت است. يُكَذِّبُ بِالدِّينِ ... وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ «1»*
17- سهو از اصل و حقيقت نماز مهم است، نه از تعداد ركعات كه گاهى عارض مىشود و قابل جبران است. «عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»
18- افرادى كه از خدا جدا شوند، به دنبال كسب جايگاهى در نزد ديگران با ريا كارى هستند. يُكَذِّبُ ... يُراؤُنَ
19- بخل، ويژگى منكران معاد است، كه حتى از عاريه دادن چيزهاى كوچك و ناچيز بخل مىورزند. يُكَذِّبُ ... يَمْنَعُونَ الْماعُونَ
«والحمدللّه ربّ العالمين»
«1». حاقّه، 34.
جلد 10 - صفحه 608
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج12، ص370
- پرش به بالا ↑ تفسیر ابن المنذر.
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.