آیه 78 سوره یس

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 78 یس)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ ۖ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ

مشاهده آیه در سوره


<<77 آیه 78 سوره یس 79>>
سوره : سوره یس (36)
جزء : 23
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و برای ما مثلی (جاهلانه) زد و آفرینش خود را فراموش کرد، گفت: این استخوانهای پوسیده را باز که زنده می‌کند؟

ترجمه های انگلیسی(English translations)

He draws comparisons for Us, and forgets his own creation. He says, ‘Who shall revive the bones when they have decayed?’

معانی کلمات آیه

  • رميم: استخوان پوسيده. در ماده فعيل مذكر و مؤنّث و جمع و مفرد يكسان آيد، لذا وصف العظام، رميم آمده است.[۱]

نزول

«شیخ طوسى» گویند: قتاده گوید: گوینده این گفتار ابى بن خلف بوده است، سعید بن جبیر گوید: عاص بن وائل السهمى بوده.

ابن عباس گوید: عبدالله بن ابى بن سلول بوده، حسن بصرى گوید: امیه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و استخوان پوسیده اى با خود آورد و به پیامبر گفت: یا محمد آیا مى پندارى که خداوند این استخوان پوسیده را دوباره زنده کند و برانگیزاند؟ فرمود: بلى، سپس این آیه نازل گردید.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ «77»

آيا انسان نديد (و نيانديشيد) كه ما او را از نطفه‌اى (بى مقدار) آفريديم؟ پس اينك ستيزه جويى آشكار شده است.

وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ «78»

و براى ما مثلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد؛ گفت: چه كسى اين استخوان‌ها را در حالى كه پوسيده است زنده خواهد كرد؟

تفسير نور(10جلدى)، ج‌7، ص: 562

قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ «79»

(به او) بگو: همان كسى كه بار اول آن را آفريد، (بار ديگر) آن را زنده خواهد كرد و او بر هر آفريده‌اى آگاه است.

الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ «80»

(اوست) آن كه براى شما از درخت سبز، آتش آفريد پس هرگاه بخواهيد از آن آتش مى‌افروزيد.

نکته ها

يكى از مشركان، قطعه استخوان پوسيده‌اى را در برابر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله كرد و بر زمين ريخت و گفت: چه كسى اين استخوان‌هاى پوسيده را زنده مى‌كند؟ اين آيات در پاسخ اين شبهه و سؤال نازل شد. «1»

مقصود از درخت در اين آيه، دو نوع چوب آتش زنه به نام مَرخ و عَفار است كه عرب‌ها با زدن يكى به ديگرى جرقه توليد مى‌كردند، درست مانند كبريت‌هاى امروزى. «2»

تهيه آتش از درخت سبز، مثالى است كه عوام مى‌فهمند ودانشمندان نيز به خاطر ذخيره شدن انرژى در درخت، راه علمى آن را به دست مى‌آورند. «مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً»

پیام ها

1- اگر انسان به ياد ضعف و حقارت خود باشد، هرگز گردنكشى نمى‌كند. «أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ»

2- توجّه به آفرينش انسان از نطفه، ايمان به معاد را در انسان تقويت مى‌كند. «مِنْ نُطْفَةٍ»

3- بدتر از اصل خصومت، آن است كه خصومت شديد و آشكارا باشد. «خَصِيمٌ مُبِينٌ»

«1». تفسير نورالثقلين.

«2». تفسير راهنما.

جلد 7 - صفحه 563

4- ستيزه‌جوئى انسان با خدا، دور از انتظار و شگفت آور است. «فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ» (كلمه «اذا» براى كار غير منتظره به كار مى‌رود.)

5- نقل و بيان افكار باطل براى پاسخگوئى به آن مانعى ندارد. «ضَرَبَ لَنا مَثَلًا»

6- ريشه‌ى بسيارى از اشكالات در مورد قدرت خداوند، توجّه نكردن به نمونه‌هاى مشابه و فراموش كردن سوابق است. «وَ نَسِيَ خَلْقَهُ»

7- منكران معاد برهان ندارند، هر چه هست استبعاد است. «مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ؟»

8- آزادى در اسلام به قدرى است كه منكران خدا و معاد با كمال شهامت در برابر رهبر مسلمانان با صراحت حرف خود را مى‌زنند. «مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ»

9- سؤال مانعى ندارد، آن چه بد است انگيزه‌هاى لجوجانه و مغرورانه است. «مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ»

10- ريشه‌ى بعضى از اشكالات عقيدتى، مقايسه ميان قدرت انسان با خداوند است. «مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ»

11- شبهات عقيدتى بايد پاسخ داده شود، گرچه القاى شبهه از يك نفر باشد. قالَ‌ ... قُلْ‌

12- معاد جسمانى است. «يُحْيِ الْعِظامَ»

13- معاد به دو چيز نياز دارد: يكى قدرتِ خدا در آفريدن دوباره انسان‌ها و ديگرى علم او به عملكرد مردم. اين آيه به هر دو اشاره مى‌كند؛ «أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ» نشانه‌ى قدرت او و «هُوَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ»* نشانه‌ى علم اوست.

14- خداوند جمع ميان اضداد مى‌كند، آب و آتش كه با يكديگر سازگارى ندارند. «مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌7، ص: 564

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص109

منابع