مسیح پسر مریم پیغمبری بیش نبود که پیش از او پیغمبرانی آمدهاند و مادرش هم زنی راستگو و با ایمان بود و هر دو (به حکم بشریت) غذا تناول میکردند. بنگر چگونه ما آیات خود را روشن بیان میکنیم، آن گاه بنگر که آنان چگونه از حق برگردانیده میشوند؟
مسیح، فرزند مریم جز فرستاده ای [از سوی خدا] نیست که پیش از او هم فرستادگانی گذشته اند. و مادرش زن بسیار راستگو [و درست کاری] بود. هر دو [مانند انسان های دیگر] غذا می خوردند. با تأمل بنگر چگونه نشانه ها را برای آنان بیان می کنیم [تا بدانند متولد شدگان و نیازمندان به خوراک، خدا نیستند]؛ سپس با تأمل بنگر که آنان چگونه [از حق به باطل] منحرف می شوند؟!
مسيح، پسر مريم جز پيامبرى نبود كه پيش از او [نيز] پيامبرانى آمده بودند؛ و مادرش زنى بسيار راستگو بود. هر دو غذا مىخوردند. بنگر چگونه آيات [خود] را براى آنان توضيح مىدهيم؛ سپس ببين چگونه [از حقيقت] دور مىافتند.
مسيح پسر مريم جز پيامبرى نبود، كه پيامبرانى پيش از او بودهاند، و مادرش زنى راستگوى بود كه هر دو غذا مىخوردند. بنگر كه چگونه آيات را برايشان بيان مىكنيم. سپس بنگر كه چگونه از حق روى مىگردانند.
مسیح فرزند مریم، فقط فرستاده (خدا) بود؛ پیش از وی نیز، فرستادگان دیگری بودند، مادرش، زن بسیار راستگویی بود؛ هر دو، غذا میخوردند؛ (با این حال، چگونه دعوی الوهیّت مسیح و پرستش مریم را دارید؟!) بنگر چگونه نشانه را برای آنها آشکار میسازیم! سپس بنگر چگونه از حق بازگردانده میشوند!
The Messiah, son of Mary, is but an apostle. Certainly, [other] apostles have passed before him, and his mother was a truthful one. Both of them would eat food. Look how We clarify the signs for them, and yet, look, how they go astray!
The Messiah, son of Marium is but an apostle; apostles before him have indeed passed away; and his mother was a truthful woman; they both used to eat food. See how We make the communications clear to them, then behold, how they are turned away.
The Messiah, son of Mary, was no other than a messenger, messengers (the like of whom) had passed away before him. And his mother was a saintly woman. And they both used to eat (earthly) food. See how We make the revelations clear for them, and see how they are turned away!
Christ the son of Mary was no more than a messenger; many were the messengers that passed away before him. His mother was a woman of truth. They had both to eat their (daily) food. See how Allah doth make His signs clear to them; yet see in what ways they are deluded away from the truth!
معانی کلمات آیه
خلت: خلاء و خلو: خالى شدن. «خلت»: گذشت.
صديقة: صديق مبالغه در صدق است. كسى كه قول و فعل و عقيده او همه صدق باشد.
انى: اسم زمان است به معنى «كجا» و نيز به معنى «چگونه». در اينجا معنى دوم مراد است.
يؤفكون: افك: ساخته و برگرداندن چيزى از حقيقتش. «يؤفكون» برگردانده مى شوند.[۱]
مسيح پسر مريم، فرستادهاى بيش نيست كه پيش از او نيز پيامبرانى بودند ومادرش بسيار راستگو و درست كردار بود، آن دو (همچون ساير انسانها) غذا مىخوردند. (پس هيچ كدام خدا نيستند،) بنگر كه چگونه آيات را براى مردم بيان مىكنيم، پس بنگر كه اين مردم چگونه (از حقّ) روىگردان مىشوند.
جلد 2 - صفحه 348
نکته ها
در اين آيه، خداوند سه دليل مىآورد كه عيسى عليه السلام خدا نيست:
1. او از مادر متولد شد و پسر مريم است.
2. پيامبرانى مثل او نيز بودهاند و او بى همتا نيست.
3. او هم مانند ديگران نياز به غذا داشت و قدرتش را از لقمه نانى به دست مىآورد، پس از خود قدرت ندارد تا خدا باشد. آرى، آنكه نياز به غذا دارد، نمىتواند خالق باشد. اينها بيان روشن و عمومى و همه فهم قرآن است.
«صديق» كسى است كه بسيار راستگو باشد و راستگويى خود را با كردار درستش ثابت كند.
در آيهى ديگر، صدّيقه بودن حضرت مريم چنين بيان شده است كه او كلمات الهى را تصديق مىكرد و از عابدان بود. «صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ» «1»
پیام ها
1- داشتن برخى امتيازات و امور استثنايى، دليل بر الوهيّت نيست. حضرت آدم هم بدون پدر و مادر بود و كسى او را خدا نپنداشت. «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ»
2- مريم، از اولياى خداست. قرآن از او تجليل مىكند و او را «صدّيقه» مىشمارد.
«أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ»
3- مرگ، براى همهى انبيا قطعى است. «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ» بنابراين عيسى فناپذير است و خدا نيست.
4- اگر عناد به ميان آيد، روشنترين برهانها و دلايل هم كارساز نخواهد بود.
كَيْفَ نُبَيِّنُ ... أَنَّى يُؤْفَكُونَ
5- زن مىتواند به بالاترين درجات معنوى برسد تا آنجا كه خداوند ثناگويش شود. «وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ»
«1». تحريم، 12.
جلد 2 - صفحه 349
6- آشنايى با تاريخ گذشته وريشهيابى آن، براى آيندگان مفيد است. ثُمَّ انْظُرْ ...
چون حق تعالى ذكر مقالات باطله نصارى نمود، در عقب آن ردّ قول ايشان را بر طريق احتجاج مىفرمايد:
مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ: نيست مسيح پسر مريم مگر رسول خدا.
«1» ثواب الاعمال، صدوق، صفحه 197، حديث اوّل (ثواب الاستغفار)- جامع الاخبار، فصل 26، حديث 8.
«2» بحار الانوار، جلد 73، صفحه 355، حديث 62- جامع الاخبار، فصل 26، حديث 9.
«3» بحار الانوار، جلد 78، صفحه 356، حديث 11 (با تفاوت مختصر)- جامع الاخبار، فصل 26، حديث 17.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 150
قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ: بدرستى كه گذشتهاند پيش از او فرستادگان و پيغمبران، و عيسى را معجزات داده چنانكه ايشان را عطا فرموده. اگر مرده به دم عيسى زنده مىشد، عصاى موسى اژدهاى زنده مىگشت، و آن عجيبتر است. و اگر او بىپدر مخلوق شد، آدم عليه السّلام بىپدر و مادر موجود گشته، و آن غريبتر است. پس كسى كه ادعاى الهيت در حق عيسى عليه السّلام نمايد، مثل كسى است كه ادعاى الوهيت نسبت به تمام انبياء نمايد به جهت تساوى ايشان در منزلت، و حال آنكه معجزات انبياء، ايشان را از معبوديت بيرون نمىبرد و در الوهيت داخل نمىسازد. وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ: و مادر عيسى يعنى مريم كثير الصدق و ملازم بر آن بود، كه دال است بر عظم منزلت او يا تصديق انبيا و آيات ربّانى مىكرد كما قال: «وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ» «1» بعد دليل عدم الوهيت ايشان را فرمايد به التزام كه: كانا يَأْكُلانِ الطَّعامَ: بودند پسر و مادر كه مىخوردند طعام را و مانند ساير حيوانات محتاج غذا، يا لازمه طعام مدفوع است؛ پس با وجود چنين احتياجى چگونه صفت ربوبيت را بر ايشان اطلاق كنيد (تعالى اللّه).
حق تعالى اوّل بيان مرتبه عيسى و مريم را نمود به اينكه اين كمال، موجب الوهيت ايشان نشود؛ زيرا بسيارى از مردمان شريك ايشانند در مثل اين كمال، و بعد از آن تنبيه فرمود بر نقص ايشان و ذكر آنچه منافى ربوبيت و مقتضى مخلوقيت و احتياج ايشان. بعد بر وجه تعجيب، نسبت به كسى كه دعوى ربوبيت آنها نمايد با وجود امثال اين ادله ظاهره، مىفرمايد: انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآياتِ: نظر كن چگونه بيان مىكنيم براى ايشان دلايل توحيد را. ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ: پس نظر نما در حال ايشان چگونه بر گرديده مىشوند و منقلب گردند از دريافتن حق و تأمل نمودن در آن.
نكته- «ثمّ» براى تفاوت بين العجبين است، يعنى بيان كردن ما آيات را عجيب، و اعراض ايشان اعجب و اغرب چيزها است. در مجمع «2» فرمايد: نظر
«1» تحريم، آيه 12.
«2» مجمع البيان، ج 2 ص 230.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 151
اول به فعل جميل او سبحانه است در نصب آيات و ازاله علل. و نظر ثانى به افعال قبيحه، ترك تدبر ايشان در آيات است.
نيست مسيح پسر مريم مگر پيغمبرى كه بتحقيق گذشتند پيش از او پيغمبران و مادرش بسيار راست گوى كه بودند ميخوردند طعام را بنگر چگونه بيان مىكنيم براى ايشان دلائل را پس بنگر چگونه برگردانده ميشوند.
تفسير
خداوند تعالى پس از ذكر اقوال فاسده نصارى بيان فرموده حق مطلب را در شأن حضرت عيسى و مادرش باين بيان كه مسيح نه خدا بود نه پسر خدا و نه شريك خدا پيغمبرى بود مانند پيغمبران سابق داراى معجزاتى مانند معجزات آنها اگر او مرده زنده مىكرد حضرت موسى هم عصا را اژدها مينمود اگر او بىپدر بود حضرت آدم هم بىپدر بود و مادر او يعنى حضرت مريم هم زنى بود كه هميشه راست مىگفت يا تصديق مينمود انبياء عظام و كتب آسمانى را و آندو مانند ساير مردم غذا ميخوردند و كسيكه احتياج بغذا دارد خدا نيست چون خدا محتاج نميشود و در عيون از حضرت رضا (ع) نقل نموده كه مراد از غذا خوردن آندو دفع نمودن است و قمى ره فرموده مراد آنستكه از آندو حدث سر ميزد و غذا خوردن كنايه از اين معنى است خلاصه آنكه اوّلا خداوند نفى دليل بر خدائى آندو نمود ثانيا اقامه دليل بر بندگى آندو و در ضمن اثبات فرمود براى مسيح (ع) صفاتى را كه منافى با ربوبيت و مسلم كل است كه آن رسالت و تأخر از
جلد 2 صفحه 252
رسل و مادر داشتن و حاجت بغذا خوردن و دفع آن داشتن است كه هر يك از آنها دليل مستقلى است بر بندگى او و پس از اين بيان جامع اولا انشاء تعجب فرمود از كيفيّت بيان خود دلائل توحيد را بعبارت ساده جامع جالب ثانيا انشاء تعجب فرمود از انصراف آنها از حق و دلائل آن براى عدم تفكر و تدرّب و فصل فرمود بين دو عجب بكلمه ثم براى تفاوت ميان آندو يعنى حال آنها اعجب از بيان ما است با اشاره بآنكه بحال طبيعى ممكن نيست چنين ادله واضحه را قبول ننمايند پس برگرداننده دارند از حق و او شيطان است ..
در این آیه با دلایل روشنی در چند جمله کوتاه اعتقاد مسیحیان به الوهیت مسیح را ابطال می کند، نخست می گوید: «چه تفاوتی در میان مسیح و سایر پیامبران بود که عقیده به الوهیت او پیدا کردهاید، مسیح پسر مریم نیز فرستاده خدا بود و پیش از آن رسولان و فرستادگان دیگری از طرف خدا آمدند» (مَا المَسِیحُ ابنُ مَریمَ إِلّا رَسُولٌ قَد خَلَت مِن قَبلِهِ الرُّسُلُ).
اگر رسالت از ناحیه خدا دلیل بر الوهیت و شرک است پس چرا در باره سایر پیامبران این مطلب را قائل نمی شوید!
سپس برای تأیید این سخن می گوید: «مادر او، زن بسیار راستگویی بود» (وَ أُمُّهُ صِدِّیقَةٌ).
اشاره به این که کسی که دارای مادر است و در رحم زنی پرورش پیدا می کند چگونه می تواند خدا باشد!
و دوم این که اگر مادر او محترم است به خاطر این است که او هم در مسیر رسالت مسیح با او هماهنگ بود و از رسالتش پشتیبانی می کرد، و به این ترتیب بنده خاص خدا بود و نباید او را همچون یک معبود همانطور که در میان مسیحیان رایج است که در برابر مجسمه او تا سر حد پرستش خضوع می کنند، عبادت کرد.
بعد به یکی دیگر از دلایل نفی ربوبیت مسیح اشاره کرده، می گوید: «او و مادرش هر دو غذا می خوردند» (کانا یأکلانِ الطَّعامَ).
و در پایان آیه اشاره به روشنی این دلایل از یک طرف و سرسختی و نادانی آنها در برابر این دلایل آشکار از طرف دیگر کرده، می گوید: «بنگر چگونه دلایل را به روشنی برای آنها شرح می دهیم و سپس بنگر چگونه اینها از قبول حق بازگردانده می شوند» (انظُر کیفَ نُبَینُ لَهُمُ الآیاتِ ثُمَّ انظُر أَنّی یؤفَکونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: