و اينگونه ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان داديم تا (يقين پيدا كند و) از اهل يقين باشد.
نکته ها
دربارهى ملكوت، بزرگان سخنانى گفتهاند كه برخى را در اينجا نقل مىكنيم:
جلد 2 - صفحه 493
كلمهى «مَلَكُوتَ» از «ملك» است و «واو» و «تاء» براى تأكيد و مبالغه به آن افزوده شده است. ملكوت آسمانها يعنى مالكيّت مطلق و حقيقى خداوند نسبت به آنها و مشاهده ملكوت يعنى مشاهده اشيا از جهت انتساب آنها با خداوند. ديد ملكوتى يعنى درك توحيد در هستى و باطل بودن شرك. «1»
عوالم هستى به چهار بخش تقسيم شده است: لاهوت (عالم الوهيّت كه جز خدا كسى از آن آگاه نيست)، جبروت (عالم مجرّدات)، ملكوت (عالم اجسام) و ناسوت (عالم كون و فساد و تغيير و تحوّلات). «2»
عالم ملكوت، عالم اسرار و نظم و شگفتىها و جهان غيب است. «3»
ملكوت آسمانها، عجايب آنهاست. «4»
ابراهيم با ديدن ملكوت آسمانها و زمين، بيشتر با سنّت، خلقت، حكمت و ربوبيّت الهى آشنا شد. به فرمودهى امام باقر عليه السلام خداوند به چشم ابراهيم عليه السلام، قدرت و نورى بخشيد كه عمق آسمانها و عرش و زمين را مشاهده مىكرد. «5»
استدلال محكم و برخورد علمى با ديگران، نيازمند ايمان قلبى است. حضرت ابراهيم هم پس از يقين، «لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» وارد استدلال مىشود كه در آيات پس از اين مىآيد. «6»
حرف «واو» در جملهى «وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» رمز آن است كه ديد ملكوتى چند هدف داشته كه يكى از آن اهداف، به يقين رسيدن حضرت ابراهيم بوده است.
پیام ها
1- آنكه حقّ را شناخت و به آن دعوت كرد و از چيزى نهراسيد، خداوند «ديدِ ملكوتى» به او مىبخشد. (همچون حضرت ابراهيم، به مقتضاى آيه قبل) وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ ... آرى، يك جوان هم مىتواند با رشد معنوى، به ديد ملكوتى دست يابد. چون طبق تفاسير متعدّد، ابراهيم در آن زمان نوجوان بود.
«1». تفسير الميزان.
«2». تفسير اطيبالبيان.
«3». قاموس، معجمالوسيط.
«4». تفسير روحالمعانى.
«5». تفسير نورالثقلين.
«6». تفسير الميزان.
جلد 2 - صفحه 494
2- يقين، عالىترين درجهى ايمان است. «وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ»
3- به يقين رسيدن، نياز به امداد الهى دارد. نُرِي ... الْمُوقِنِينَ
وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: و چنانچه او را بينا گردانيدم بر ضلالت و گمراهى قوم، همچنين نشان داديم ابراهيم را آثار ربوبيت و ملك يا عجائب و بدايع آسمانها و زمينها را از ذروة عرش تا تحت الثرى بر او منكشف شد تا استدلال كند بر قدرت كامله سبحانى وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ: و تا باشد از تصديقكنندگان در علم استدلالى. در اخبار صحيحه معتبره بسيار از ائمه اطهار مروى است كه در تفسير اين آيه فرمودند: ديده ابراهيم عليه السّلام را آنقدر قوت دادند كه از آسمانها گذشت و گشودند براى او موانع را از زمين، تا ديد زمين را و آنچه در زير زمين است و آسمانها را از ملائكه و ديد عرش و كرسى و آنچه فوق عرش و كرسى بود. و چنين كردند نسبت به حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و هر امام از امامان شما بيشتر از آنچه به حضرت ابراهيم عليه السّلام نمودند. «1» شرح واقعه- حضرت ابراهيم عليه السّلام در زمان نمرود بن كنعان و از زمان ايجاد آدم تا ولادت او 2607 سال و نمرود از فرزندان سام بن نوح است. مروى است چهار نفر پادشاه تمام روى زمين شدند: دو كافر نمرود و بخت النصر، و دو مسلمان سليمان و ذو القرنين. و اوّل كسى كه تاج به سر نهاد نمرود و همه مردم را به عبادت خود امر نمود؛ پايتختش بابل و سفير به اطراف براى دعوت مىفرستاد.
چون مدتى بر اين منوال گذشت شبى در خواب ديد كوكبى از افق بلد طلوع كه شعشعه جمال او نور شمس و قمر را نابود كرد. از غايت فزع بيدار و حكما را طلبيد. تعبير نمودند در اين سال مولودى خجسته طالع، ظاهر شود كه هلاك تو و مملكت تو به دست او باشد. و هنوز اين مولود از مستقر صلب به مستودع رحم نپيوسته، نمرود فرمان داد به تفريق زنان و مردان و بر هر ده نفر زن، موكلى مقرر تا هر مولود پسر متولد شود او را بكشد.
«تارخ» يكى از مقربان نمرود، شبى با زوجه خود مخفيانه خلوت و او حامله شد. به حضرت ابراهيم صبح كاهنان خبر دادند ديشب نطفه او مستقر شد.
«1» مجمع البيان ج 2 ص 322 (روايت از امام باقر عليه السّلام)
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 312
نمرود در غضب امر نمود قابلهها تفحص احوال زنان، هر كه اثر حمل دارد بكشند. تجسس نمودند، مادر ابراهيم اثر حمل نداشت، از او گذشتند تا وقت وضع حمل نزديك شد. بترسيد، پس در شب تنها از شهر خارج و در غارى داخل و حضرت ابراهيم متولد شد. او را در خرقه پيچيده همانجا گذارد و درب غار را به سنگ مسدود و برگشت. حق تعالى مقرر فرمود كه انگشت خود را مىمكيد شير از آن تناول مىنمود و هر روز به قدر هفته، و هر هفته به قدر ماه، و هر ماه به قدر سال ديگران بزرگ مىشد. بعد از پانزده ماه از غار بيرون آمد.
و همچنين مىنموديم ابراهيم را پادشاهى وسيع آسمانها و زمين را و تا بوده باشد از يقين كنندگان.
تفسير
چنانچه خداوند بحضرت ابراهيم ارائه فرمود بطلان شرك و ضلالت بت پرستان را ارائه فرمود سلطنت مطلقه خود را در آسمانها و زمين و لفظ نرى اگر چه فعل مضارع است ولى بر سبيل حكايت از ماضى است و در مجمع از امام باقر (ع) نقل نموده است كه خداوند برداشت براى حضرت ابراهيم حجاب را از طبقات زمين تا ديد آنها را و آنچه در زير آنها است و از آسمانها تا ديد آنها را و آنچه در آنها است از ملائكه و حاملان عرش و عيّاشى و قمى رحمة اللّه عليهما از حضرت صادق عليه السلام نقل نمودهاند كه برداشته شد حجاب از براى او از زمين و هر كس مستقر بر آن است و از آسمان و هر كس در آن است و ملكيكه حامل آن باشد و عرش و كسيكه مستقر بر آن است و قمى اضافه فرموده كه اين كار براى پيغمبر خاتم (ص) و امير المؤمنين (ع) هم شد و در روايت ديگرى وارد شده كه براى ائمه عليهم السلام هم روى داد و در روايت عياشى ره از حضرت باقر (ع) است اين مشاهده براى محمد (ص) روى داد مانند حضرت ابراهيم و من ميدانم كه براى صاحب شما هم روى داده است و نيز از آنحضرت روايت شده است كه خداوند بچشم او قوّتى عطا فرمود كه نفوذ كرد در آسمانها پس ديد آنچه را در آنها است و ديد عرش
جلد 2 صفحه 339
و آنچه را فوق آن است و ديد آنچه را در زمين و آنچه در زير آن است و در كافى و مجمع و عياشى و قمى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه حضرت ابراهيم وقتى مشاهده فرمود ملكوت آسمانها و زمين را ديد مرديرا كه زنا ميكند پس نفرين كرد او را و مرد باز ديد مرد ديگرى را و نفرين كرد و مرد پس سه نفر را ديد و نفرين كرد و مردند پس خداوند وحى فرمود بآنحضرت كه دعاى تو مستجاب است ولى نفرين نكن بر بندگان من اگر مىخواستم من آنها را بدعاى تو بميرانم خلق نمىكردم من بندگان خود را بر سه صنف خلق كردم يك صنف عبادت مرا مىكنند و چيزى را شريك من قرار نمىدهند بآنها ثواب مىدهم و يك صنف عبادت غير مرا ميكنند پس هر وقت بخواهم پاداش عمل آنها را ميدهم و يك صنف عبادت غير مرا مىكنند و از صلب آنها بيرون ميآورم من كسيرا كه عبادت مرا مىكند و لفظ ملكوت مبالغه در ملك است و واو و تاء براى افاده مبالغه اضافه شده است و باصطلاح حكما مراد از آن عالم نفوس است كه ارواح كليّه موجودات باشد و گفتهاند مراد آنستكه خداوند حقائق موجودات را براى حضرت ابراهيم كشف فرمود در هر حال اين براى آن بود كه بقدرت و عظمت دستگاه ربوبيّت پى برد و موجب مزيد يقين او بوحدانيّت و قدرت و حكمت الهى شود ..
در تعقیب نکوهشی که ابراهیم از بتها داشت، قرآن به مبارزات منطقی ابراهیم با گروه های مختلف بت پرستان اشاره می کند نخست می گوید: «همانطور که ابراهیم را از زیانهای بت پرستی آگاه ساختیم همچنین مالکیت مطلقه و تسلط پروردگار را بر تمام آسمان و زمین به او نشان دادیم» (وَ کذلِکَ نُرِی إِبراهِیمَ مَلَکوتَ السَّماواتِ وَ الأَرضِ).
و در پایان آیه می فرماید: «و هدف ما این بود که ابراهیم اهل یقین گردد» (وَ لِیکونَ مِنَ المُوقِنِینَ).
شک نیست که ابراهیم یقین استدلالی و فطری به یگانگی خدا داشت، اما با مطالعه در اسرار آفرینش این یقین به سر حد کمال رسید.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: