آیه 6 سوره صف

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 6 صف)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ ۖ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَٰذَا سِحْرٌ مُبِينٌ

مشاهده آیه در سوره


<<5 آیه 6 سوره صف 7>>
سوره : سوره صف (61)
جزء : 28
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

و هنگامی که عیسی مریم به بنی اسرائیل گفت: من همانا رسول خدا به سوی شما هستم و به حقانیت کتاب تورات که مقابل من است تصدیق می‌کنم و نیز (شما را) مژده می‌دهم که بعد از من رسول بزرگواری که نامش (در انجیل من) احمد است بیاید. چون آن رسول ما با آیات و معجزات به سوی خلق آمد گفتند: این سحری آشکار است.

و [یاد کن] هنگامی را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل! به یقین من فرستاده خدا به سوی شمایم، تورات را که پیش از من بوده، تصدیق می کنم، و به پیامبری که بعد از من می آید و نامش «احمد» است، مژده می دهم. پس هنگامی که [احمد] دلایل روشن برای آنان آورد، گفتند: این جادویی است آشکار!!

و هنگامى را كه عيسى پسر مريم گفت: «اى فرزندان اسرائيل، من فرستاده خدا به سوى شما هستم. تورات را كه پيش از من بوده تصديق مى‌كنم و به فرستاده‌اى كه پس از من مى‌آيد و نام او «احمد» است بشارتگرم.» پس وقتى براى آنان دلايل روشن آورد، گفتند: «اين سحرى آشكار است.»

و عيسى‌بن‌مريم گفت: اى بنى اسرائيل، من پيامبر خدا بر شما هستم. توراتى را كه پيش از من بوده است تصديق مى‌كنم، و به پيامبرى كه بعد از من مى‌آيد و نامش احمد است، بشارتتان مى‌دهم. چون آن پيامبر با آيات روشن خود آمد، گفتند: اين جادويى است آشكار.

و (به یاد آورید) هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: «ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم در حالی که تصدیق‌کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده [= تورات‌] می‌باشم، و بشارت‌دهنده به رسولی که بعد از من می‌آید و نام او احمد است!» هنگامی که او [= احمد] با معجزات و دلایل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: «این سحری است آشکار»!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

And when Jesus son of Mary said, ‘O Children of Israel! Indeed I am the apostle of Allah to you, to confirm what is before me of the Torah, and to give the good news of an apostle who will come after me, whose name is Ahmad.’ But when he brought them manifest proofs, they said, ‘This is plain magic.’

And when Isa son of Marium said: O children of Israel! surely I am the apostle of Allah to you, verifying that which is before me of the Taurat and giving the good news of an Apostle who will come after me, his name being Ahmad, but when he came to them with clear arguments they said: This is clear magic.

And when Jesus son of Mary said: O Children of Israel! Lo! I am the messenger of Allah unto you, confirming that which was (revealed) before me in the Torah, and bringing good tidings of a messenger who cometh after me, whose name is the Praised One. Yet when he hath come unto them with clear proofs, they say: This is mere magic.

And remember, Jesus, the son of Mary, said: "O Children of Israel! I am the messenger of Allah (sent) to you, confirming the Law (which came) before me, and giving Glad Tidings of a Messenger to come after me, whose name shall be Ahmad." But when he came to them with Clear Signs, they said, "this is evident sorcery!"

معانی کلمات آیه

«بَیْنَ یَدَیَّ»: پیش از من. «أَحْمَدُ»: محمد مراد است. احمد یکی از نامهای پیغمبر اسلام است که در انجیلها به شکل فارقلیط، و پارقلیطا، و پیرکلتوس آمده است. «جَآءَهُمْ»: به پیش ایشان آمد. بعضی گفته‌اند فاعل عیسی و برخی گفته‌اند محمد است. ولی به قرینه آیات بعد، باید محمد باشد. «هذا»: این چیزهائی که با خود آورده است. وجود خودش.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِذْ قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يا بَنِي إِسْرائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِينٌ «6»

و آنگاه كه عيسى پسر مريم به بنى اسرائيل گفت: همانا من فرستاده خدا به سوى شما هستم و توراتى را كه پيش از من بوده است، تصديق مى‌كنم و نسبت به پيامبرى كه بعد از من خواهد آمد و نامش احمد است، مژده مى‌دهم. پس چون معجزات روشنى براى آنان آورد، گفتند: اين جادويى آشكار است.

جلد 9 - صفحه 607

نکته ها

بدون شك آنچه امروز در دست يهوديان و مسيحيان به نام تورات و انجيل قرار دارد، كتاب‌هاى نازل شده بر پيامبران بزرگ خدا، حضرت موسى و حضرت مسيح عليهما السلام نيست، بلكه مجموعه‌اى از كتاب‌هايى است كه به وسيله ياران آنها يا افرادى كه بعد از آنها متولّد شده‌اند، تأليف شده است. يك مطالعه اجمالى در اين كتاب‌ها گواه زنده اين مدّعاست و خود يهوديان و مسيحيان نيز ادّعايى بيش از اين ندارند.

البتّه شك نيست كه قسمتى از تعليمات موسى‌ و عيسى‌ و محتواى كتاب‌هاى آنها در ضمن گفته‌هاى پيروانشان به اين كتاب‌ها انتقال يافته است، به همين دليل نمى‌توان همه آنچه را كه در عهد قديم (تورات و كتاب‌هاى وابسته به آن) و عهد جديد (انجيل و كتاب‌هاى وابسته به آن) آمده است، انكار كرد، بلكه محتواى كتاب‌هاى فوق، مخلوطى از تعليمات اين دو پيامبر بزرگ خدا و افكار و انديشه‌هاى ديگران است.

در كتاب‌هاى موجود، تعبيرات گوناگونى كه بشارتِ ظهور پيامبر بزرگى در آينده كه نشانه‌هاى او جز بر پيامبر اسلام تطبيق نمى‌كند، ديده مى‌شود.

جالب آنكه غير از پيشگويى‌هايى كه در اين كتاب‌ها ديده مى‌شود و بر شخص پيامبراسلام صلى الله عليه و آله تطبيق مى‌كند، در سه مورد از انجيلِ «يوحنّا»، روى كلمه «فارقليط» تكيه شده كه در ترجمه‌هاى فارسى، به «تسلّى دهنده» ترجمه شده است. اكنون به متن انجيل يوحنّا به نقل از تفسير نمونه توجّه كنيد:

«و من از پدر خواهم خواست و او «تسلّى دهنده‌ى» ديگر به شما خواهد داد كه تا ابد با شما خواهد ماند.» «1»

و در باب 15 آمده است: «و چون آن «تسلّى دهنده» بيايد ... در باره‌ى من شهادت خواهد داد.» «2»

و در باب 16 نيز مى‌خوانيم: «ليكن به شما راست مى‌گويم كه شما را مفيد است كه من بروم‌

«1». انجيل يوحنّا، باب 14، جمله 16.

«2». انجيل يوحنّا، باب 15، جمله 26.

جلد 9 - صفحه 608

كه اگر من نروم، آن «تسلّى دهنده» به نزد شما نخواهد آمد، امّا اگر بروم او را به نزد شما خواهم فرستاد.» «1»

مهمّ اين است كه در متن سريانى اناجيل كه از اصل يونانى گرفته شده است، به جاى تسلّى دهنده، «پارقليطا» آمده و در متن يونانى «پيركلتوس» كه از نظر فرهنگ يونانى به معنى «شخص مورد ستايش» و معادل واژه‌هاى «محمّد و احمد» در زبان عربى است.

ولى هنگامى كه ارباب كليسا متوجّه شدند انتشار چنين ترجمه‌اى ضربه‌ى شديدى به تشكيلات آنها وارد مى‌كند، به جاى «پيركلتوس»، كلمه‌ى «پاراكلتوس» را نوشتند كه به معناى «تسلّى دهنده» است و با اين تحريف آشكار، اين سند زنده را دگرگون ساختند، هر چند با وجود اين تحريف، بشارت روشنى از ظهور يك پيامبر بزرگ در آينده مشهود است. «2»

در دايرة المعارف بزرگ فرانسه، در اين باره آمده است:

«محمّد، مؤسّس دين اسلام و فرستاده‌ى خدا و خاتم پيامبران است. كلمه «محمّد» به معنى بسيار حمد شده است و از ريشه‌ى «حمد» به معنى تجليل و تمجيد، گرفته شده و نام ديگرى كه آن هم از ريشه‌ى «حمد» است و هم معنى لفظ «محمّد» مى‌باشد، «احمد» است كه احتمال قوى مى‌رود، مسيحيان عربستان، آن لفظ را به جاى «فارقليط» به كار مى‌بردند. احمد يعنى بسيار ستوده شده و بسيار مجلل، كه ترجمه‌ى لفظ «پيركلتوس» است و اشتباهاً لفظ «پاراكلتوس» را به جاى آن گذاشته‌اند و به اين ترتيب نويسندگان مذهبى مسلمان مكرّر گوشزد كرده‌اند كه مراد از اين لفظ، بشارت ظهور پيامبر اسلام است. قرآن مجيد نيز آشكارا در آيه ششم سوره صف به اين موضوع اشاره مى‌كند.» «3»

آيا نام پيامبر اسلام، «احمد» بوده است؟

الف) در كتاب‌هاى تاريخى آمده است كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله از كودكى داراى دو نام بوده و مردم او را با هر دو نام خطاب مى‌كردند كه يكى «محمّد» و ديگرى «احمد» بوده است. نام اوّل را

«1». انجيل يوحنّا، باب 16، جمله 8.

«2». تفسير فرقان.

«3». دايرة المعارف بزرگ فرانسه، ج 23، ص 4176، به نقل از تفسير نمونه.

جلد 9 - صفحه 609

جدّ پيامبر عبدالمطلب، و نام احمد را مادرش آمنه براى او انتخاب كردند. اين مطلب در سيره حلبى مشروحاً ذكر شده است.

ب) يكى از كسانى كه به دفعات، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را با نام «احمد» ياد كرده، عموى آن حضرت، «ابوطالب» است و امروزه در كتابى كه به نام «ديوان ابوطالب» در دست ما قرار دارد، اشعار زيادى ديده مى‌شود كه در آن از پيامبر گرامى اسلام با عنوان «احمد» ياد شده است‌ «1» مانند:

ارادوا قتل احمد ظالموهم‌

و ليس بقتلهم فيهم زعيم‌

ستمگران تصميم به قتل او گرفتند ولى براى اين كار رهبرى نيافتند.

ج) در اشعار «حسان بن ثابت» شاعر معروف عصر پيامبر نيز اين تعبير ديده مى‌شود:

مفجعة قد شفها فقد احمد

فظلت لآلاء الرّسول تعدّد

مصيبت زده‌اى كه فقدانِ احمد او را بى‌تاب كرده بود، پيوسته عطايا و مواهب رسول را بر مى‌شمرد. «2»

در حديث مى‌خوانيم كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمودند: «نام من در زمين، «محمّد» و در آسمان‌ها، «احمد» است». «3»

پیام ها

1- تاريخ زندگانى حضرت عيسى عليه السلام قابل توجّه و به ياد ماندنى است‌ «وَ إِذْ قالَ عِيسَى»

2- عيسى، رسول خدا است، او را خدا ندانيد. «أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ»

3- در تربيت الهى، كلاس‌هاى متعدّدى وجود دارد كه هر كلاس، مقدّمه‌ى كلاس بعدى و هر استاد تصديق كننده استاد قبلى است. و مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ‌ ...

«1». ديوان ابوطالب، ص 25 تا 29، و تاريخ ابن عساكر، ج 1، ص 275، به نقل از تفسير نمونه.

«2». ديوان حسان بن ثابت، ص 59، به نقل از تفسير نمونه.

«3». تفسير برهان.

جلد 9 - صفحه 610

4- اسلام، كامل‌ترين اديان است، زيرا بشارت، در مورد چيز بهتر و كامل‌تر است.

«وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ»

5- در نزد اولياى خدا، به جاى حسادت، بشارت است. «مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي»

6- عيسى‌ هم مبشَّر است، هم مبشّر. او به آمدن پيامبر اسلام بشارت مى‌دهد مُبَشِّراً بِرَسُولٍ‌ ... و خداوند از وجود او بشارت مى‌دهد. «يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ» «1»

7- در دعوت‌ها، هم به گذشته توجّه كنيد مُصَدِّقاً ...، هم زمان خود را در نظر بگيريد، «إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ» و هم آينده را در نظر داشته باشيد. ... مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ

8- در معرفى افراد آن گونه عمل كنيد كه هيچ ابهامى باقى نماند. ... اسْمُهُ أَحْمَدُ

9- لجاجت، عنصرى است كه باعث مى‌شود، نه بشارت‌هاى قبلى كارساز باشد و نه نشانه‌هاى موجود. «فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِينٌ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِذْ قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يا بَنِي إِسْرائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِينٌ «6»

وَ إِذْ قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ‌: و ياد بياور زمانى را كه گفت حضرت عيسى پسر مريم، مر امت خود را، يا بَنِي إِسْرائِيلَ‌: اى فرزندان يعقوب عليه السّلام، إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ‌: بدرستى كه من فرستاده خدايم به سوى شما به حجت و برهان، مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَ‌: در حالتى كه تصديق كننده‌ام مر آن چيزى را كه‌

جلد 13 - صفحه 148

پيش از من است، مِنَ التَّوْراةِ: از كتاب تورات كه بر حضرت موسى عليه السّلام نازل شد، وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ‌: و بشارت دهنده‌ام به پيغمبرى كه، يَأْتِي مِنْ بَعْدِي‌:

مى‌آيد بعد از من دين كامل، اسْمُهُ أَحْمَدُ: نام او احمد است صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، يعنى ستايش او مر خداى را نسبت به ستايش انبياء بيشتر است.

در روايت آمده ترجمه كلام حضرت عيسى عليه السّلام به حواريين بر اين وجه است: انّى ذاهب الى ربّى و ربكم و الفار قليطا جاء. من مى‌روم به جانب پروردگار شما، و حضرت احمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه خاتم پيغمبران است خواهد آمد.

و محمد بن جبير بن معطم از پدر خود روايت نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: انّ لى اسماء انا احمد و انا محمّد و انا الماحى الّذى يمحو اللّه بي الكفر، انا الحاشر الّذى يحشر النّاس على قدمى و انا العاقب الّذى ليس بعدى نبىّ. «1» مرا نامهاى متعدّده است، من احمد و محمدم و ماحى‌ام كه حق تعالى به سبب من محو كفر نمود. و من حاشرم كه مردمان به قدم من محشور شوند، و عاقبم كه هيچ پيغمبرى در عقب من نيايد.

كعب الاحبار نقل كند كه حواريون به عيسى عليه السّلام گفتند: يا روح اللّه آيا بعد از ما امتى خواهند بود؟ فرمود: نعم امّة احمد علماء ابرار اتقياء كأنّهم من الفقه انبياء يرضون من اللّه باليسير من الرّزق و يرضى اللّه منهم باليسير من العمل:

بلى، بعد از من امت احمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خواهد بود كه خاتم پيغمبران است، و ايشان حكيمان و عالمان و نيكوكاران و پرهيزكاران و در علم شريعت به مرتبه‌اى باشند كه گوئيا پيغمبرانند، خشنود باشند از خدا به اندك روزى، و خدا از ايشان راضى باشد به اندك عملى.

تنبيه: آيه شريفه دال است بر آنكه حضرت عيسى عليه السّلام، بشارت داده به وجود حضرت محمدى صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، و اصحاب خود را اخبار

«1» منهج الصادقين، جلد 9، صفحه 266.

جلد 13 - صفحه 149

نموده به نبوّت و رسالت او، و امر فرموده ايشان را به ايمان آوردن به آن سرور؛ و اين بشارت متضمّن است معجزه حضرت عيسى عليه السّلام را نزد ظهور آن حضرت، و نيز برهانى مى‌توان استدلال نمود بر بطلان مذهب مجعوله بهائيه بدين تقرير:

چنانچه حضرت عيسى عليه السّلام اخبار فرمود بنى اسرائيل را به آمدن پيغمبر بعد از خود به صريح آيه شريفه كه: وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ، اگر بعد از حضرت [رسول‌] صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبرى از جانب خدا مبعوث مى‌شد، هر آينه البته بر خداى تعالى لازم بود كه در كتاب قرآن مجيد صريحا اخبار به نام او بفرمايد، و حال آنكه فاقد است. و حديث مشهور: ظهر بكتاب جديد ذو شرع جديد؛ كه در باره امام زمان عجل اللّه فرجه باشد، اثبات دين جديد را ننمايد؛ زيرا امام، صاحب شريعت نخواهد بود، بلكه چون به مرور زمان، احكام اسلام متروك شود، و زمان ظهور آن حضرت جريان فرمايد، به نظر مردمان جديد آيد؛ و حال آنكه همان احكام قرآن است نه غير آن. بنابراين ادعاى مدعيان از درجه اعتبار ساقط باشد.

فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَيِّناتِ‌: پس آن هنگام كه آمد حضرت [محمّد] صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به ايشان به معجزات روشن و آيات هويدا، قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِينٌ‌:

گفتند اكثر بنى اسرائيل: اينست سحر آشكارا كه بر هيچكس پوشيده نيست. يا چون آمد عيسى عليه السّلام به ايشان با معجزات بينه مانند زنده كردن مردگان و شفاى اكمه و ابرص، گفتند: اين سحر آشكار است كه به ما مى‌نمايد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذْ قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يا بَنِي إِسْرائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِينٌ «6» وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُوَ يُدْعى‌ إِلَى الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «7» يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ «8» هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‌ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ «9»

ترجمه‌

و هنگاميكه گفت عيسى پسر مريم اى بنى اسرائيل همانا من پيغمبر خدايم بسوى شما با آنكه تصديق كننده‌ام آنچه را كه پيش روى من است از تورية و مژده دهنده‌ام به پيغمبرى كه ميآيد بعد از من كه نامش احمد است پس چون آمد نزد آنها با معجزات روشن گفتند اين جادوئى آشكار است‌

و كيست ستمكارتر از كسى كه ببندد بر خدا دروغ را با آنكه او خوانده ميشود بسوى اسلام و خدا هدايت نميكند گروه ستمكاران را

ميخواهند خاموش كنند نور خدا را بدهانهاشان و خدا كامل گرداننده است نور خود را اگر چه كراهت داشته باشند كافران‌

او است كسيكه فرستاد پيغمبر خود را براهنمائى و دين حق تا غالب سازد آنرا بر همه اديان اگر چه كراهت داشته باشند مشركان.

تفسير

خداوند سبحان بعد از ذكر سلوك بنى اسرائيل با حضرت موسى تذكر داده است پيغمبر خود و خلق را بارسال حضرت عيسى بر آن طايفه و ادّعاء نبوّت او و تصديق تورية و بشارت بظهور خاتم انبياء باسم و رسم بعد از او و قمّى ره نقل نموده كه بعضى از يهود از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال نمودند كه چرا ناميده‌

جلد 5 صفحه 196

شدى تو به احمد فرمود چون من در آسمان احمدم يعنى ستوده‌ترم از خود در زمين و ظاهرا چون حضرت عيسى از عالم بالا اطّلاع بنام گرامى آنحضرت پيدا كرده بوده و نام زمينى او هنوز وضع نشده بوده بهمان نام آسمانى بشارت داده است ولى مستفاد از روايات آنستكه انبياء عظام هر يك بنوبه خود بشارت بظهور خاتمشان داده‌اند هر يك به اسمى كه براى آنحضرت در كتابشان ذكر شده بوده و نام او در انجيل احمد است و تمام اعتماد در تعيين خارجى بذكر اوصاف و بيان نسب بوده كه مكرّر نقل شده است و بين حضرت عيسى و خاتم انبياء صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر حسب بعضى از روايات پانصد سال فاصله شده و چون آنحضرت مبعوث برسالت گرديد و اظهار فرمود با معجزات باهرات مشركين قريش گفتند اين سحرى است واضح و آشكار لذا خداوند ميفرمايد كيست ستمكارتر بخود و خلق از كسيكه افتراء بسته است بر خدا بدروغ كه پيغمبرى نفرستاده و كتابى نازل نفرموده با آنكه او خوانده ميشود بدين اسلام كه يگانه دين حقّ الهى است و احكامش مطابق با عقل و صلاح بشر است تا روز قيامت و آنكه تأييدات الهيّه به بيانيكه در ذيل آيات سابقه گذشت شامل حال ستمكاران نخواهد شد اينها باين نسبت‌هاى دروغ و انكار معجزات ميخواهند نور خدا را كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امام عليه السّلام و قرآن و دين اسلام و مذهب جعفرى است بدهانهاشان خاموش نمايند ولى خداوند بمنتهاى كمال و تماميّت ميرساند نور خود را اگر چه بر طبع كفّار گران باشد براى آنكه دماغشان بخاك ماليده شود خداوند عالم آنذات مقدّسى است كه فرستاد پيغمبر خود را براى راهنمائى خلق ببهشت و بيان دين حق كه اسلام و ايمان است تا غلبه دهد آنرا بحجّت و شمشير بر تمام اديان در تمام روى زمين اگر چه اهل شرك و نفاق كراهت داشته باشند و اين وعده كه در صدر اسلام داده شده بمقداريكه دهان معاندين بسته شود انجاز شد و اسلام در عالم منتشر گرديد ولى كمال و تماميّت آن در زمان ظهور امام زمان خواهد شد كه در دنيا دينى جز دين اسلام و مذهب اثنى عشرى نباشد چنانچه از اخبار عديده استفاده ميشود و شمّه‌ئى از آن ذيل اين آيه در سوره‌

جلد 5 صفحه 197

توبه گذشت با بياناتى كه تكرار آن مناسب با وضع كتاب نيست اجمال امر آنكه اين يكى از معجزات قرآن ميباشد و چون ظاهر از آيه اخيره غلبه خارجى آشكار بر تمام اديان است از ادلّه مذهب ما است كه ميگوئيم روزى بايد بيايد كه تمام عالم داراى يك دين حقّ باشند و چون وعده خدا خلف ندارد خواهد آمد انشاء اللّه تعالى.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِذ قال‌َ عِيسَي‌ ابن‌ُ مَريَم‌َ يا بَنِي‌ إِسرائِيل‌َ إِنِّي‌ رَسُول‌ُ اللّه‌ِ إِلَيكُم‌ مُصَدِّقاً لِما بَين‌َ يَدَي‌َّ مِن‌َ التَّوراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُول‌ٍ يَأتِي‌ مِن‌ بَعدِي‌ اسمُه‌ُ أَحمَدُ فَلَمّا جاءَهُم‌ بِالبَيِّنات‌ِ قالُوا هذا سِحرٌ مُبِين‌ٌ «6»

و ياد كن‌ زماني‌ ‌که‌ فرمود عيسي‌ پسر مريم‌ خطاب‌ ‌به‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌که‌ مبعوث‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ ‌شده‌ ‌بود‌ اي‌ بني‌ اسرائيل‌ محققا ‌من‌ فرستاده‌ خداي‌ متعال‌ هستم‌ بسوي‌ ‌شما‌ و تصديق‌ كننده‌ام‌ ‌از‌ ‌براي‌ پيغمبري‌ ‌که‌ قبل‌ ‌از‌ ‌من‌ ‌بود‌ ‌که‌ موسي‌ ‌باشد‌ و كتاب‌ ‌او‌ ‌که‌ تورات‌ ‌باشد‌ و بشارت‌ دهنده‌ام‌ برسولي‌ ‌که‌ بيايد ‌بعد‌ ‌از‌ ‌من‌ اسم‌ ‌او‌ احمد ‌است‌، ‌پس‌ چون‌ آمد اينها ‌را‌ ‌آن‌ پيغمبر ‌با‌ معجزات‌ باهرات‌ گفتند: ‌اينکه‌ سحر آشكارا ‌است‌.

كلام‌: ‌در‌ ‌اينکه‌ آيه ‌در‌ چند جمله‌ واقع‌ مي‌شود.

جمله اولي‌: وَ إِذ قال‌َ عِيسَي‌ ابن‌ُ مَريَم‌َ يا بَنِي‌ إِسرائِيل‌َ إِنِّي‌ رَسُول‌ُ اللّه‌ِ إِلَيكُم‌ نظر باين‌ ‌که‌ دين‌ و شريعت‌ ابراهيم‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌او‌ باقي‌ ‌بود‌ ‌در‌ دو طايفه‌ ‌از‌ اولاد ابراهيم‌ بني‌ اسماعيل‌ و بني‌ اسرائيل‌ امّا ‌در‌ بني‌ اسماعيل‌ باقي‌ ‌بود‌ ‌تا‌ زمان‌ بعثت‌ حضرت‌ ‌رسول‌ (ص‌) و دوازده‌ وصي‌ داشت‌ ‌که‌ آخري‌ ‌آنها‌ حضرت‌ ابي‌ طالب‌ پدر امير المؤمنين‌ ‌بود‌، و امّا ‌در‌ بني‌‌-‌ اسرائيل‌ باقي‌ ‌بود‌ ‌تا‌ زمان‌ بعثت‌ موسي‌ ‌که‌ نسخ‌ شد، و دين‌ موسي‌ باقي‌ ‌بود‌ ‌تا‌ زمان‌ عيسي‌ ‌که‌ نسخ‌ شد و دين‌ عيسي‌ ‌تا‌ زمان‌ حضرت‌ خاتم‌ ‌که‌ نسخ‌ شد، لذا عيسي‌ مي‌فرمايد: ‌من‌ ناسخ‌ شريعت‌ موسي‌ هستم‌ و ‌رسول‌ ‌خدا‌ ‌بر‌ ‌شما‌ بني‌ اسرائيل‌.

جمله‌ دوم‌: وظيفه تمام‌ انبياء ‌است‌ ‌که‌ تصديق‌ انبياء سلف‌ ‌را‌ بكنند، چنانچه‌ قرآن‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ سور خبر مي‌دهد و شرح‌ حال‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بيان‌ مي‌فرمايد ‌از‌ آدم‌ شيث‌ ادريس‌ الياس‌ نوح‌ ابراهم‌ اسماعيل‌ اسحاق‌ يعقوب‌ يوسف‌ لوط شعيب‌ موسي‌

جلد 16 - صفحه 514

زكريا يحيي‌ يونس‌ ذا الكفل‌ عيسي‌ داود سليمان‌ و ‌غير‌ اينها، بلكه‌ بسيار ‌از‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بطور كلّي‌ خبر داده‌ ‌که‌ مي‌فرمايد وَ لَقَد أَرسَلنا رُسُلًا مِن‌ قَبلِك‌َ مِنهُم‌ مَن‌ قَصَصنا عَلَيك‌َ وَ مِنهُم‌ مَن‌ لَم‌ نَقصُص‌ عَلَيك‌َ مؤمن‌ آيه 78. لذا مي‌فرمايد: مُصَدِّقاً لِما بَين‌َ يَدَي‌َّ مِن‌َ التَّوراةِ چون‌ صحف‌ انبياء قبل‌ ‌از‌ موسي‌ دست‌ رس‌ احدي‌ نبود و تورية اوّل‌ كتابي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌ موسي‌ نازل‌ شد الواح‌ ‌آن‌.

جمله سوّم‌: ‌اينکه‌ ‌که‌ تمام‌ انبياء سلف‌ مكلّف‌ بودند ‌که‌ بشارت‌ بآمدن‌ پيغمبر خاتم‌ (ص‌) بدهند، چنانچه‌ مي‌فرمايد: وَ إِذ أَخَذَ اللّه‌ُ مِيثاق‌َ النَّبِيِّين‌َ لَما آتَيتُكُم‌ مِن‌ كِتاب‌ٍ وَ حِكمَةٍ ثُم‌َّ جاءَكُم‌ رَسُول‌ٌ مُصَدِّق‌ٌ لِما مَعَكُم‌ لَتُؤمِنُن‌َّ بِه‌ِ وَ لَتَنصُرُنَّه‌ُ قال‌َ أَ أَقرَرتُم‌ وَ أَخَذتُم‌ عَلي‌ ذلِكُم‌ إِصرِي‌ قالُوا أَقرَرنا قال‌َ فَاشهَدُوا وَ أَنَا مَعَكُم‌ مِن‌َ الشّاهِدِين‌َ آل‌ عمران‌ آيه 75.

لذا مي‌فرمايد: وَ مُبَشِّراً بِرَسُول‌ٍ يَأتِي‌ مِن‌ بَعدِي‌ اسمُه‌ُ أَحمَدُ اسامي‌ مقدّسه‌ حضرت‌ رسالت‌ بسيار ‌است‌ ‌در‌ بعض‌ اخبار دارد

(‌هو‌ ‌في‌ السماء احمد و ‌في‌ الارض‌ ابي‌ القاسم‌ ‌محمّد‌ (ص‌))

و كلمه احمد افعل‌ التفضيل‌ ‌است‌ و دو معني‌ كرده‌اند بمعني‌ اسم‌ فاعلي‌ و بمعني‌ مفعولي‌.

امّا بمعني‌ فاعلي‌ ‌يعني‌ ‌او‌ بيشتر و بالاتر ‌از‌ انبياء و ملائكه‌ و مقرّبان‌ حمد الهي‌ مي‌كند. و بمعني‌ مفعولي‌ ‌يعني‌ مقام‌ و رتبه‌ و شئونات‌ و قرب‌ بمقام‌ ربوبي‌ ‌او‌ بيشتر ‌است‌ ‌از‌ تمام‌ انبياء و ملائكه‌ و مقربان‌ درگاه‌ الهي‌ و ‌اينکه‌ معناي‌ دوّم‌ اقرب‌ بنظر مي‌آيد بقرينه آيه شريفه‌ ‌که‌ مي‌فرمايد: وَ مِن‌َ اللَّيل‌ِ فَتَهَجَّد بِه‌ِ نافِلَةً لَك‌َ عَسي‌ أَن‌ يَبعَثَك‌َ رَبُّك‌َ مَقاماً مَحمُوداً بني‌ اسرائيل‌ آيه 81. ‌که‌ مقام‌ محمود اختصاص‌ بآن‌ حضرت‌ دارد ‌که‌ تمام‌ انبياء و ملائكه‌ تمجيد ميكنند و احتياج‌ بشفاعت‌ ‌او‌ دارند ‌در‌ بهشت‌ شفاعت‌ كند ‌آنها‌ ‌را‌ ‌بر‌ ارتفاع‌ درجه‌ و زيادتي‌ رتبه‌ و عصات‌ مؤمنين‌ ‌هم‌ ‌که‌ بشفاعت‌ ‌او‌ نجات‌ پيدا كنند، و اسامي‌ ‌آن‌ حضرت‌ بسيار ‌است‌، و اما بشارت‌ عيسي‌ ‌را‌ ‌در‌ مجلّد اوّل‌ كلم‌ الطّيب‌ ‌در‌ باب‌ نبوّت‌ خاصّه‌ ‌از‌ كتب‌ يهود و نصاري‌ ‌که‌ ‌آنها‌ كتب‌ وحي‌ ميدانند و نمي‌توانند انكار كنند مخصوصا همين‌ تورية رائج‌ و همين‌ اناجيل‌ نصاري‌ بشارتهايي‌ ‌که‌ بوجود مقدس‌ ‌او‌ داده‌اند نقل‌ كرده‌ايم‌ حتّي‌ يهود قبل‌ ‌از‌ بعثت‌ آمدند مدينه‌ و بأهل‌ مدينه‌ بشارت‌ ميدادند و چون‌ حضرت‌ مبعوث‌ شد

جلد 16 - صفحه 515

ديدند ‌از‌ بني‌ اسرائيل‌ نيست‌ انكار كردند. فَلَمّا جاءَهُم‌ بِالبَيِّنات‌ِ قالُوا هذا سِحرٌ مُبِين‌ٌ همين‌ نسبت‌هايي‌ ‌که‌ كفّار بتمام‌ انبياء ميدادند ‌که‌ معجزات‌ ‌آنها‌ ‌را‌ سحر ميگفتند و ‌آنها‌ ‌را‌ ساحر و مجنون‌ و كذّاب‌ و مفتري‌ مي‌شمردند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 6)- من بشارت ظهور «احمد» را آورده‌ام! در این آیه به مسأله رسالت حضرت عیسی (ع) و کارشکنی و تکذیب بنی اسرائیل در مقابل او اشاره کرده، می‌افزاید «و (به یاد آورید) هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم، این در حالی است که تصدیق کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده [- تورات] می‌باشم» (و اذ قال عیسی ابن مریم یا بنی اسرائیل انی رسول الله الیکم مصدقا لما بین یدی من التوراة).

«و بشارت دهنده به رسولی که بعد از من می‌آید و نام او احمد است» (و مبشرا برسول یأتی من بعدی اسمه احمد).

بنابر این من حلقه اتّصالی هستم که امت موسی و کتاب او را به امت پیامبر آینده (پیامبر اسلام) و کتاب او، پیوند می‌دهم.

گرچه جمعی از بنی اسرائیل به این پیامبر موعود ایمان آوردند، اما گروه عظیمی سرسختانه در برابر او ایستادند، و حتّی معجزات آشکار او را انکار کردند و لذا در پایان آیه می‌افزاید: «هنگامی که او [- احمد] با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنان آمد گفتند: این سحری است آشکار»! (فلما جاءهم بالبینات قالوا هذا سحر مبین).

عجب این که: طایفه یهود، قبل از مشرکان عرب، این پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را شناخته بودند، اما با این همه بسیاری از بت‌پرستان، ایمان آوردند ولی بسیاری از یهود بر لجاج و عناد و انکار باقی ماندند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع