آیه 7 سوره صف
<<6 | آیه 7 سوره صف | 8>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و آیا از آن کس که به راه اسلام و سعادتش میخوانند و او همان دم بر خدا افترا و دروغ میبندد کسی ستمکارتر هست؟ و خدا هم هیچ قوم ستمکاری را هدایت نخواهد کرد.
و ستمکارتر از کسی که بر خدا دروغ می بندد، در حالی که به اسلام دعوت می شود کیست؟ و خدا مردم ستمکار را هدایت نمی کند.
و چه كسى ستمگرتر از آن كس است كه با وجود آنكه به سوى اسلام فراخوانده مى شود، بر خدا دروغ مىبندد؟ و خدا مردم ستمگر را راه نمىنمايد.
كيست ستمكارتر از آن كس كه به خدا دروغ مىبندد، در حالى كه او را به اسلام دعوت مىكنند؟ و خدا ستمكاران را هدايت نمىكند.
چه کسی ظالمتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته در حالی که دعوت به اسلام میشود؟! خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمیکند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- كذب: (بر وزن كتف) اسم مصدر است به معنى دروغ (و بر وزن جسر) مصدر است به معنى دروغ گفتن.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُوَ يُدْعى إِلَى الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «7»
و كيست ستمكارتر از آن كه بر خدا دروغ بست (و قرآن را سحر خواند)، در حالى كه به اسلام دعوت مىشود و خداوند قوم ستمكار را هدايت نمىكند.
نکته ها
در قرآن، شانزده مرتبه كلمه «أَظْلَمُ» به كار رفته كه پانزده مورد آن مربوط به مسايل اعتقادى و فرهنگى است نظير:
«افْتَرى عَلَى اللَّهِ» 9 مرتبه
«كَتَمَ شَهادَةً» 1 مرتبه
«1». آل عمران، 45.
جلد 9 - صفحه 611
«كَذَّبَ بِآياتِ اللَّهِ» 2 مرتبه
«مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ» 1 مرتبه
«ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْها» 2 مرتبه
ظلم بر سه نوع است: ظلم به خود، ظلم به مردم و ظلم به مكتب و از اين ميان، ظلم به دين و مكتب، مهمّترين و بزرگترين نوع ظلم است. «1»
پیام ها
1- كسى كه نه بشارت عيسى و نه معجزات پيامبر اسلام را مىپذيرد و همه را يكسره سحر مىداند، مرتكب بزرگترين افترا گرديده و ظالمترين فرد است.
«سِحْرٌ مُبِينٌ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى»
2- افترا به انبياى الهى، افترا بر خداست. آنان به پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند: «سِحْرٌ مُبِينٌ»، خداوند عمل آنان را افترا بر خدا معرفى مىكند.
3- افترا بر خدا و دين خدا، بدترين نوع افتراست. «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ»
4- بزرگترين ظلم، جلوگيرى از رشد و معرفت و حق گرايى و عبادت مردم است. «مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ»
5- بدترين نوع ظلم آن است كه بر ظالم، اتمام حجّت شده باشد و او ظلم كند.
وَ مَنْ أَظْلَمُ ... وَ هُوَ يُدْعى إِلَى الْإِسْلامِ
6- نتيجه افترا بر خداوند، محروميّت از هدايت الهى است. «وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»
7- هدايت و ضلالت به دست خداوند است، ليكن انسان زمينههاى آن را با اختيار و اراده خود فراهم يا نابود مىكند. «لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»
«1». تفسير اطيب البيان.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 612
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُوَ يُدْعى إِلَى الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «7»
شأن نزول: نضر بن حارث مىگفت: روز قيامت لات و عزى شفاعت
جلد 13 - صفحه 150
خواهند كرد نزد خدا، و شفاعت آنها قبول خواهد شد؛ آيه در رد او نازل شد:
وَ مَنْ أَظْلَمُ: و كيست ظالمتر «استفهام تقريرى»، يعنى هيچكس ظالمتر نيست، مِمَّنِ افْتَرى: از كسى كه افترا كند، عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ: بر خداى تعالى دروغ را، يعنى پيغمبر او را تكذيب كند، وَ هُوَ يُدْعى إِلَى الْإِسْلامِ: و حال آنكه او خوانده مىشود به سوى اسلام كه مشتمل است بر خير و صلاح دنيا و رستگارى عقبى، يا معجزات ظاهره و آيات باهره پيغمبر را سحر داند كه مستلزم كذب باشد، يا ادعا نمايد كه شفاعت بتان نزد خدا مقبول است؛ و اين افترا بر ذات سبحانى است. وَ اللَّهُ لا يَهْدِي: و خدا هدايت ننمايد به اجبار، الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ: گروه ستمكاران را كه به سبب رسوخ كفر، از صراط مستقيم و دين قويم اعراض نمودند، لا جرم به حالت كفر واگذاشته شدند. زيرا ايمان به اختيار است نه به اجبار، و ثواب و عقاب دائر مدار تكليف، و آن منوط به اختيار است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذْ قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يا بَنِي إِسْرائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِينٌ «6» وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُوَ يُدْعى إِلَى الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «7» يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ «8» هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ «9»
ترجمه
و هنگاميكه گفت عيسى پسر مريم اى بنى اسرائيل همانا من پيغمبر خدايم بسوى شما با آنكه تصديق كنندهام آنچه را كه پيش روى من است از تورية و مژده دهندهام به پيغمبرى كه ميآيد بعد از من كه نامش احمد است پس چون آمد نزد آنها با معجزات روشن گفتند اين جادوئى آشكار است
و كيست ستمكارتر از كسى كه ببندد بر خدا دروغ را با آنكه او خوانده ميشود بسوى اسلام و خدا هدايت نميكند گروه ستمكاران را
ميخواهند خاموش كنند نور خدا را بدهانهاشان و خدا كامل گرداننده است نور خود را اگر چه كراهت داشته باشند كافران
او است كسيكه فرستاد پيغمبر خود را براهنمائى و دين حق تا غالب سازد آنرا بر همه اديان اگر چه كراهت داشته باشند مشركان.
تفسير
خداوند سبحان بعد از ذكر سلوك بنى اسرائيل با حضرت موسى تذكر داده است پيغمبر خود و خلق را بارسال حضرت عيسى بر آن طايفه و ادّعاء نبوّت او و تصديق تورية و بشارت بظهور خاتم انبياء باسم و رسم بعد از او و قمّى ره نقل نموده كه بعضى از يهود از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال نمودند كه چرا ناميده
جلد 5 صفحه 196
شدى تو به احمد فرمود چون من در آسمان احمدم يعنى ستودهترم از خود در زمين و ظاهرا چون حضرت عيسى از عالم بالا اطّلاع بنام گرامى آنحضرت پيدا كرده بوده و نام زمينى او هنوز وضع نشده بوده بهمان نام آسمانى بشارت داده است ولى مستفاد از روايات آنستكه انبياء عظام هر يك بنوبه خود بشارت بظهور خاتمشان دادهاند هر يك به اسمى كه براى آنحضرت در كتابشان ذكر شده بوده و نام او در انجيل احمد است و تمام اعتماد در تعيين خارجى بذكر اوصاف و بيان نسب بوده كه مكرّر نقل شده است و بين حضرت عيسى و خاتم انبياء صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر حسب بعضى از روايات پانصد سال فاصله شده و چون آنحضرت مبعوث برسالت گرديد و اظهار فرمود با معجزات باهرات مشركين قريش گفتند اين سحرى است واضح و آشكار لذا خداوند ميفرمايد كيست ستمكارتر بخود و خلق از كسيكه افتراء بسته است بر خدا بدروغ كه پيغمبرى نفرستاده و كتابى نازل نفرموده با آنكه او خوانده ميشود بدين اسلام كه يگانه دين حقّ الهى است و احكامش مطابق با عقل و صلاح بشر است تا روز قيامت و آنكه تأييدات الهيّه به بيانيكه در ذيل آيات سابقه گذشت شامل حال ستمكاران نخواهد شد اينها باين نسبتهاى دروغ و انكار معجزات ميخواهند نور خدا را كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امام عليه السّلام و قرآن و دين اسلام و مذهب جعفرى است بدهانهاشان خاموش نمايند ولى خداوند بمنتهاى كمال و تماميّت ميرساند نور خود را اگر چه بر طبع كفّار گران باشد براى آنكه دماغشان بخاك ماليده شود خداوند عالم آنذات مقدّسى است كه فرستاد پيغمبر خود را براى راهنمائى خلق ببهشت و بيان دين حق كه اسلام و ايمان است تا غلبه دهد آنرا بحجّت و شمشير بر تمام اديان در تمام روى زمين اگر چه اهل شرك و نفاق كراهت داشته باشند و اين وعده كه در صدر اسلام داده شده بمقداريكه دهان معاندين بسته شود انجاز شد و اسلام در عالم منتشر گرديد ولى كمال و تماميّت آن در زمان ظهور امام زمان خواهد شد كه در دنيا دينى جز دين اسلام و مذهب اثنى عشرى نباشد چنانچه از اخبار عديده استفاده ميشود و شمّهئى از آن ذيل اين آيه در سوره
جلد 5 صفحه 197
توبه گذشت با بياناتى كه تكرار آن مناسب با وضع كتاب نيست اجمال امر آنكه اين يكى از معجزات قرآن ميباشد و چون ظاهر از آيه اخيره غلبه خارجى آشكار بر تمام اديان است از ادلّه مذهب ما است كه ميگوئيم روزى بايد بيايد كه تمام عالم داراى يك دين حقّ باشند و چون وعده خدا خلف ندارد خواهد آمد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ مَن أَظلَمُ مِمَّنِ افتَري عَلَي اللّهِ الكَذِبَ وَ هُوَ يُدعي إِلَي الإِسلامِ وَ اللّهُ لا يَهدِي القَومَ الظّالِمِينَ «7»
و كيست ظالمتر از كسي که افترا بزند بر خدا دروغ را و او دعوت ميشود بسوي اسلام و خداوند هدايت نميفرمايد قوم ستم كاران را.
وَ مَن أَظلَمُ مِمَّنِ افتَري عَلَي اللّهِ الكَذِبَ كساني که معجزات انبياء را سحر ميشمارند و رسالت آنها را منكر ميشوند و از راه كذب افتري بخدا ميزنند که خدا اينها را نفرستاده و اينکه قرآن و كتب آسماني را خدا نفرموده و اينکه دستورات از جانب او نيست اينها ظالمترين ظلمه هستند، و كيست ظالمتر از اينها.
وَ هُوَ يُدعي إِلَي الإِسلامِ دو نحوه تفسير شده يكي آنكه مرجع ضمير هو بمن در ممّن برگردد که منافقين باشند که اظهار اسلام ميكنند و مع ذلک قلبا كافر هستند، ديگر كفّار که قلبا ميفهمند و يقين پيدا ميكنند ولي انكار ميكنند که مفاد فَلَمّا جاءَتهُم آياتُنا مُبصِرَةً قالُوا هذا سِحرٌ مُبِينٌ وَ جَحَدُوا بِها وَ استَيقَنَتها أَنفُسُهُم ظُلماً وَ عُلُوًّا فَانظُر كَيفَ كانَ عاقِبَةُ المُفسِدِينَ نمل آيه 13 و 14 با اينكه او دعوت ميشود بسوي اسلام.
اقول: ظلم به سه قسمت ظلم بنفس ظلم بغير ظلم بدين و هر كدام درجاتي دارد اعلي درجاتش افتراء بخداي متعال است، زير بار معجزاتي که بدست انبياء داده شده و فعل مختص بخدا است و از قدرت بشر و جنّ و ملك خارج است نروند و اينکه را حمل بسحر كنند افتراء بخداي متعال است، و اينکه معني شامل جميع كفار و منافقين و مشركين ميشود، بلكه ميتوان گفت که نصب خلافت امير المؤمنين را بگويند پيغمبر پيش خود براي اينكه علي داماد او بود و خدا نصب نكرده اينها از تمام كفار ظالمترند، زيرا حقا يقرا بيشتر از آنها درك كردند مع ذلک العياذ پيغمبر را دروغگو و جعال ميشمارند خذلهم اللّه و شاهد بر اينکه دعوي آيه بعد است که ميفرمايد:
516
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 7)- در آیه قبل خواندیم که چگونه گروهی معاند و لجوج علی رغم بشارت پیامبر پیشین حضرت مسیح (ع) در باره ظهور پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله، و علی رغم توأم بودن دعوت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله با «بینات» و دلائل روشن و معجزات، چگونه
ج5، ص173
به مقابله و انکار برخاستند، در اینجا عاقبت کار این افراد، و سرنوشت آنها را تشریح میکند.
نخست میفرماید: «چه کسی ظالمتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته در حالی که دعوت به اسلام میشود» (و من اظلم ممن افتری علی الله الکذب و هو یدعی الی الاسلام).
آری! چنین کسی که دعوت پیامبر الهی را دروغ، معجزه او را سحر و آئین او را باطل میشمرد ستمکارترین مردم است، چرا که راه هدایت و نجات را به روی خود و سایر بندگان خدا میبندد.
در پایان آیه میافزاید: «و خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمیکند» (و الله لا یهدی القوم الظالمین).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص142
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم