آیه 6 سوره عنکبوت

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<5 آیه 6 سوره عنکبوت 7>>
سوره : سوره عنکبوت (29)
جزء : 20
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و هر که (در راه ایمان) جهد و کوشش کند به سود خود کند که خدا از (طاعت و عبادت) عالمیان البته بی‌نیاز است.

و کسی که [در راه خدا] بکوشد فقط به سود خودش می کوشد؛ زیرا خدا از جهانیان بی نیاز است.

و هر كه بكوشد، تنها براى خود مى‌كوشد، زيرا خدا از جهانيان سخت بى‌نياز است.

هر كه جهاد كند به سود خود كرده است، زيرا خدا از همه جهانيان بى‌نياز است.

کسی که جهاد و تلاش کند، برای خود جهاد می‌کند؛ چرا که خداوند از همه جهانیان بی نیاز است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Whoever strives, strives only for his own sake. Indeed Allah has no need of the creatures.

And whoever strives hard, he strives only for his own soul; most surely Allah is Self-sufficient, above (need of) the worlds.

And whosoever striveth, striveth only for himself, for lo! Allah is altogether Independent of (His) creatures.

And if any strive (with might and main), they do so for their own souls: for Allah is free of all needs from all creation.

معانی کلمات آیه

  • جاهد: جهد (بفتح اول و ضم آن) وادار كردن خود بر مشقت است (تلاش توأم با رنج) قاموس و مفردات، آن را صعوبت و مشقت گفته‌‏اند. به هر حال آن به معنى تلاش توأم با رنج است خواه در جنگ باشد يا در كار ديگر.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ «6»

وهركس تلاش كند پس براى خود مى‌كوشد، زيرا خداوند از جهانيان بى‌نياز است.

نکته ها

مراد از جهاد در اين آيه، تنها جهاد با شمشير و با دشمنان نيست، بلكه مراد هرگونه تلاش و كوشش است؛ خواه اين تلاش در راه خودسازى و به اصطلاح جهاد با نفس باشد يا مبارزه با وسوسه‌هاى شيطان و يا با دشمنان خارجى.

پیام ها

1- خداوند به تلاش ما نياز ندارد. «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ»

من نكردم خلق تا سودى كنم‌

بلكه تا بر بندگان جودى كنم‌

2- براى تشويق مردم به تلاش‌هاى مثبت، از گرايش‌هاى درونى و فطرى، همچون حبّ نفس استفاده كنيم. (انسان فطرتاً به دنبال سود و منافع خويش است) «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ»

3- بى‌نيازى خداوند، واقعى و حتمى است. (بر خلاف اظهار بى‌نيازى ما كه در عين نياز است.) «إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ»

4- خداوند، هم از انسان‌ها بى نياز است و هم از فرشتگان و هم ديگر موجودات.

«لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌7، ص: 115

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ «6»

چون حق تعالى ترغيب بندگان فرمود در تحقق رجا يا خوف به فعل طاعت،

«1» كثافت، ج 3، ص 183 (چاپ مصر 1354 هجرى)

«2» كثافت، ج 3، ص 183 (چاپ مصر 1354 هجرى)

جلد 10 - صفحه 203

در عقب آن به مجاهده نفس كه معظم طاعت است ترغيب مى‌فرمايد:

وَ مَنْ جاهَدَ: و هر كه جهاد كند با هواى نفس خود به صبر در طاعت و ترك معصيت و تحمل مصيبت و مشقت، فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ‌: پس جز اين نيست كه جهاد مى‌كند براى نفس خود، زيرا ثواب و اجر و مصيبت و منفعت آن در دنيا و آخرت عايد او خواهد شد. إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ‌:

بدرستى كه خدا هر آينه بى‌نياز است از طاعات و مجاهدات تمام عالميان، و محتاج به آن نيست، بلكه تكليف بندگان به عبادات و مجاهدات، به جهت صلاح احوال آنها و درك فيوضات و نزول رحمات و بركات الهى است.

تنبيه: يكى از اركان سعادات و رسيدن به مقامات عاليات، مجاهده است با نفس و هوى كه شخص مؤمن از مستلذات نفسانى صرف نظر نمايد براى رضاى خالق سبحان و نيل به فيوضات جاودانى، و البته همت بزرگى لازم براى ثبات و استقامت در آن، و اين مجاهده با نفس و شيطان، اعظم است از محاربه با كفار و معاندان.

در جعفريات- از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام مروى است كه: انّ رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله بعث سريّة، فلما رجعوا قال: مرحبا بقوم قضوا الجهاد الاصغر و بقى عليهم الجهاد الاكبر. فقيل: يا رسول اللّه: و ما الجهاد الاكبر؟ قال: جهاد النّفس.

حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله فرستاد لشكرى را به جهاد، چون مراجعت كردند فرمود: مرحبا به قومى كه بجا آوردند جهاد اصغر را و باقى است بر ايشان جهاد اكبر. پس عرض شد: يا رسول اللّه جهاد اكبر چيست؟ فرمود: جهاد با نفس‌ «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ «6» وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ «7» وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ حُسْناً وَ إِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بِي ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «8» وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ «9» وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذابِ اللَّهِ وَ لَئِنْ جاءَ نَصْرٌ مِنْ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَ وَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِما فِي صُدُورِ الْعالَمِينَ «10»

ترجمه‌

و كسيكه مجاهده نمايد جز اين نيست كه مجاهده ميكند براى خودش همانا خدا بى نياز است از جهانيان‌

و آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى نيكو هر آينه محو مى‌كنيم البتّه از ايشان گناهانشان را و هر آينه جزا ميدهيم بآنها بهترين جزاى كارى كه ميكردند

و توصيه كرديم بانسان در باره پدر و مادرش به نيكى و اگر مجاهده نمايند با تو كه شريك قرار دهى براى من چيزى را كه نيست تو را بآن علمى پس اطاعت مكن آن دو را بسوى من است باز گشت شما پس خبر ميدهم شما را بآنچه بوديد كه ميكرديد

و آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى نيكو هر آينه داخل مى‌كنيم‌

البته ايشانرا در شايستگان‌

جلد 4 صفحه 217

و از مردمان كسانى هستند كه ميگويند ايمان آورديم بخدا پس چون آزار رسانده شوند در راه خدا قرار ميدهند آزار مردمان را مانند عذاب خدا و اگر آيد نصرتى از پروردگار تو هر آينه ميگويند همانا ما بوديم با شما آيا نيست خدا داناتر بآنچه باشد در سينه‌هاى جهانيان.

تفسير

خداوند متعال بعد از بيان تحقّق بعث و ثواب و عقاب بر طبق اقوال و اعمال عباد ميفرمايد هر كس با نفس امّاره خود جهاد نمايد و براى تحصيل توشه آخرت بكوشد براى نفع خود سعى و كوشش نموده چون خداوند بى نياز از اطاعت و عبادت بندگان است و كسانيكه ايمان به يگانگى خدا و نبوّت پيغمبر خاتم و امامت ائمه اطهار و روز جزا آوردند و اعمال شايسته نمودند خداوند گناهان سابق ايشانرا از نامه عملشان محو ميفرمايد و براى اعمال خوبى كه بعدا از آنها صادر شده بهترين جزا را كه بهشت عنبر سرشت است مقرّر فرموده و البته بآنها عطا خواهد فرمود و بنابراين مراد عطاى جزاى احسن است و بعضى گفته‌اند مراد عطاى جزاى اعمال حسنه آنها در اسلام است از عبادات و اطاعات كه بهتر است از ساير اعمال آنها در حال كفر كه معفوّ است و در حال اسلام از غير عبادات و اطاعات و ميفرمايد ما به بنى آدم سفارش و توصيه نموديم كه نسبت بپدر و مادر احسان و محبّت و از آنها تمكين و اطاعت نمايند ولى در صورتى كه آنها بخواهند و سعى نمايند كه اولاد خودشان را مشرك و از اطاعت خدا خارج نمايند نبايد بدستور آنها عمل نمايند و بپرستند معبوديرا كه باستحقاق آن براى پرستش و ستايش علم ندارند يا عبادت شيطان را نمايند و او را شريك قرار دهند با خدا در اطاعت با آنكه او را مستحق طاعت نميدانند و بازگشت تمام خلائق بحضور در محضر الهى است براى مشاهده اعمال و جزاى آن از خير و شرّ و كسانيكه ايمان آوردند بآنچه ذكر شد با اعمال حسنه در زمره سعداء و صلحاء محشور و با آنها در مقامات عاليه بهشتى شريك و مصاحب خواهند بود و بعضى از مردم سست عنصر بزبان ميگويند ايمان آورديم بخدا و پيغمبر صلى اللّه عليه و اله ولى چون در راه خدا بمحنت و اذيّت و آزارى گرفتار شدند دست از دين خودشان بر ميدارند بتصوّر آنكه عذاب دائم الهى هم مانند رنج و زحمت دو روزه است كه از مردم خدانشناس‌

جلد 4 صفحه 218

بآنها رسيده آنهم براى امتحانشان كه معلوم شود در دعوى ايمان صادق بوده‌اند يا خير گويا ميگويند همانطور كه ما دست از كفر بر داشتيم از ترس عذاب خدا اكنون دست از ايمان بر ميداريم از ترس آزار كفّار غافل از آنكه فرسنگها فاصله است بين اين عذاب و آن عذاب و عجب در آنستكه همين اشخاص وقتى مشاهده نصرت و ظفر الهى را مينمايند كه نصيب مسلمانان شده ميگويند ما با شما بوده و هستيم و تقاضا داريم سهم ما را از غنائم بپردازيد اين مردم منافق گمان ميكنند خدا از ضمير آنها آگاه نيست با آنكه خداوند داناتر است از خود آنها بباطنشان و بآنچه در ضمائر ساير جهانيان است و قمّى ره نصر من ربّك را بظهور امام زمان عليه السّلام تفسير و تأويل فرموده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ مَن‌ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفسِه‌ِ إِن‌َّ اللّه‌َ لَغَنِي‌ٌّ عَن‌ِ العالَمِين‌َ «6»

و كسي‌ ‌که‌ جهاد كند

جلد 14 - صفحه 292

جز ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ جهاد كرده‌ ‌براي‌ نفس‌ ‌خود‌ و نفعش‌ عائد ‌خود‌ ‌او‌ ميشود بدرستي‌ ‌که‌ خداوند بي‌ نياز ‌است‌ ‌از‌ عالمين‌.

‌از‌ ‌براي‌ جهاد سه‌ قسم‌ جهاد داريم‌:

«1» جهاد ‌با‌ كفار و مشركين‌ ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ فروع‌ دين‌ ‌است‌ و شرطش‌ حضور امام‌ ‌است‌.

و ‌در‌ دوره‌ غيبت‌ دفاع‌ ‌است‌.

«2» جهاد ‌با‌ فساق‌ و ظلمه‌ و تاركين‌ فرائض‌ بامر بمعروف‌ و نهي‌ ‌از‌ منكر و ارشاد جاهل‌ و هدايت‌ ضال‌ و دلالت‌ گم‌ شدگان‌ بشرائط مقرره ‌آنها‌.

«3» جهاد ‌با‌ نفس‌ ‌در‌ ترك‌ معاصي‌ و فعل‌ واجبات‌ ‌که‌ جهاد اكبرش‌ گويند، چشم‌ جهاد دارد، گوش‌ جهاد دارد، زبان‌ دست‌، پا، عورت‌، قلب‌، شكم‌ ‌که‌ ‌از‌ كليه‌ محرمات‌ ‌آن‌ اجتناب‌ و ‌در‌ فرائض‌ امتثال‌.

وَ مَن‌ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفسِه‌ِ مثوبات‌ ‌آن‌ ‌را‌ حيازت‌ ميكند و مضرات‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌خود‌ دفع‌ ميكند مخصوصا دفع‌ وساوس‌ شيطان‌ و هواهاي‌ نفساني‌.

إِن‌َّ اللّه‌َ لَغَنِي‌ٌّ عَن‌ِ العالَمِين‌َ نه‌ ايمان‌ و عبادات‌ ‌شما‌ نفعي‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ دارد و نه‌ كفر و معاصي‌ ضرري‌ باو متوجه‌ ميشود كسي‌ منتي‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ ندارد يَمُنُّون‌َ عَلَيك‌َ أَن‌ أَسلَمُوا قُل‌ لا تَمُنُّوا عَلَي‌َّ إِسلامَكُم‌ بَل‌ِ اللّه‌ُ يَمُن‌ُّ عَلَيكُم‌ أَن‌ هَداكُم‌ لِلإِيمان‌ِ إِن‌ كُنتُم‌ صادِقِين‌َ (حجرات‌ ‌آيه‌ 17) و ‌از‌ ‌براي‌ غنا نوع‌ مفسرين‌ بمعني‌ بي‌نيازي‌ و ‌از‌ صفات‌ سلبيه‌ شمرده‌اند و لكن‌ بعقيده‌ ‌ما اعظم‌ صفات‌ ثبوتيه‌ ‌است‌ بمعني‌ دارايي‌ داراي‌ جميع‌ كمالات‌ و لازمه‌ ‌او‌ تنزه‌ ‌از‌ جميع‌ عيوب‌ و نواقص‌ و احتياجات‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 6)- این آیه در حقیقت تعلیلی است برای آنچه در آیه قبل گذشت، می‌گوید: این که دستور داده شده مؤمنان به «لقاء اللّه» آنچه در توان دارند فرو گذار نکنند به خاطر این است که «هر کسی جهاد و تلاش و کوششی کند (و تحمل مصائب و مشکلاتی نماید) در حقیقت برای خود جهاد کرده است، چرا که خدا از همه جهانیان بی‌نیاز است» (وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ).

برنامه آزمون الهی، جهاد با هوای نفس، و مبارزه با دشمنان سر سخت برای حفظ ایمان و پاکی و تقوا، به سود خود انسان است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی،ج‏8، ص: 104

منابع