آیه 6 سوره حشر

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 6 حشر)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَىٰ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ

مشاهده آیه در سوره


<<5 آیه 6 سوره حشر 7>>
سوره : سوره حشر (59)
جزء : 28
نزول : مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و آنچه را که خدا از (مال) آنها به رسم غنیمت به رسول خود باز داد (متعلق به رسول است، زیرا) شما سپاهیان اسلام بر آن هیچ اسب و شتری نتاختید و لیکن خدا رسولانش را بر هر که خواهد مسلّط می‌گرداند و خدا بر هر چیز تواناست.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

The spoils that Allah gave to His Apostle from them, you did not spur any horse for its sake, nor any riding camel, but Allah makes His apostles prevail over whomever He wishes, and Allah has power over all things.

معانی کلمات آیه

  • افاء: فى‏ء (به فتح قاف): رجوع. «فاء فيئا: رجع» افاءة» رجوع و ارجاع، «فى‏ء» اموالى است كه از كفّار به رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و ولى امر بر مى‌‏گردد، آن، مصدر به معنى مفعول مى‌‏باشد.
  • اوجفتم: وجف و و جوف: اضطراب. «وجف الشي‏ء: اضطرب» ايجاف: تاختن شتر و اسب: «او جفت البعير: اسرعته» منظور از آن در آيه رفتن به جايى با شتر يا اسب است.
  • خيل: اسبان. اسم جمع است، از لفظ خود مفرد ندارد به نظر طبرسى علّت اين تسميه آنست كه اسب در راه رفتن متكبّر است، خيلاء به معنى تكبر مى‏‌باشد.
  • ركاب: شتران. در اقرب الموارد گويد: مفرد آن راحله است.[۱]

نزول

ابن عباس گوید: آیه 7 درباره اموال اهل القرى که عبارت از بنوالنضیر و بنوقریظه است، نازل گردیده و آن دو طایفه در مدینه و فدک که سه میلى مدینه است. اقامت داشته اند و نیز عبارت از اهل خیبر و قراء عرینه و ینبع بوده که این قراء را خداوند به رسول خویش واگذاشته بود که هر قسم اراده کند، انجام دهد.

در اینجا گروهى از مسلمین گفته بودند چرا رسول خدا صلی الله علیه و آله اموال این قراء را تقسیم نکرده است سپس این آیة نازل گردید و نیز گویند: آیه 6 درباره اموال بنوالنضیر نازل شده و آیه 7 راجع به اموالى است که بدون جنگ نصیب آنان گردیده بود و همچنین گویند: نتیجه و منظور هر دو آیه یکى است و آیه 7 مبین آیه 6 مى باشد.[۲]

محمد بن العباس بعد از سه واسطه از عمرو بن ابى‌المقدام و او از پدرش روایت کند و گوید: از امام باقر علیه‌السلام درباره آیه 7 سؤال کردم. فرمود: این آیه درباره ما بخصوص نازل گردیده زیرا آنچه مربوط به خدا و رسول اوست، اختصاص به ما دارد زیرا ما اولوالقربى مى باشیم.[۳]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‌ رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى‌ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ «6»

و آنچه را خداوند از (اموال) آنان به رسولش باز گرداند (شما براى آن زحمتى نكشيده)، نه اسبى بر آن تاختيد و نه شترى رانديد، بلكه خداوند، پيامبران را بر هر كه بخواهد، مسلط مى‌سازد و خداوند بر هر چيزى قادر است.

نکته ها

«أَفاءَ» از «فيئ» به معناى بازگشت است و مقصود، اموال و غنايمى است كه بدون جنگ و خونريزى، در اختيار رهبر مسلمانان قرار مى‌گيرد. شايد دليل آنكه به آن «فيئ» گويند، اين باشد كه اموال به صاحب اصلى خود كه اولياى الهى هستند برمى‌گردد، زيرا خداوند تمام مواهب جهان را براى مؤمنان و پيش از آنان، براى پيامبران آفريده است و ديگران گرچه به صورت شرعى يا عرفى مالكند، ولى مالك اصلى، آن بزرگواران هستند.

«أَوْجَفْتُمْ» به معناى تاختن با اسب و شتر است. «خَيْلٍ» يعنى اسب و «رِكابٍ» يعنى شتر.

اموالى كه در اختيار مسلمانان قرار مى‌گيرد، چند نوع است:

الف) اموالى كه در جبهه از طريق جنگ به دست مى‌آيد كه غنيمت نام دارد و مجاهدان مالك آن مى‌شوند ولى بايد خمس آن را بدهند.

ب) اموالى كه بدون درگيرى و حمله بدست مى‌آيد كه نام آن «فيئ» است و در اين آيه حكم آن بيان شده است.

ج) اموالى مثل زمين‌هاى موات، كوه‌ها، رودخانه‌ها و نيزارها كه نامش انفال است و در اول سوره انفال حكم آن آمده است.

بر اساس اين آيه، اموالى كه بدون تاخت و تاز نصيب مسلمانان مى‌شود، در اختيار پيامبر است، نه مجاهدان و پيامبر طبق صلاحديد خود كه در آيه بعد مى‌گويد، ميان گروه‌هايى تقسيم مى‌فرمايد.

جلد 9 - صفحه 542

دستورات اسلام حكيمانه است، در آنجا كه با شركت در جبهه چيزى به دست آيد، مالك مى‌شوند ولى در مواردى كه زحمت‌نكشيده مالى حاصل شود، مربوط به رهبر آسمانى است.

پیام ها

1- در مسائل مالى، حتى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بدون اذن خدا دست به تصرف نمى‌زند.

«ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‌ رَسُولِهِ»

2- تمام پيروزى‌ها، از راه جنگ و جهاد نيست. «فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ»

3- سلطه اولياى خدا، چون به اراده و فرمان اوست، ارزشمند است. «يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى‌ مَنْ يَشاءُ»

4- آنجا كه اراده الهى باشد، دژها و حصارها اثرى ندارند. مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ‌ ... وَ لكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى‌ مَنْ يَشاءُ

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص90-91
  2. پرش به بالا تفسیر مجمع البیان.
  3. پرش به بالا البرهان فی تفسیر القرآن.

منابع