سپس بر روى آن (غذا) مخلوطى از آب جوشان و سوزنده براى آنان خواهد بود. پس بازگشت آنان به سوى دوزخ است.
جلد 8 - صفحه 35
نکته ها
كلمهى «طلع» به معناى شكوفهى خرماست، گويى هنگام طلوع ميوه است. كلمهى «شوب» به معناى مخلوط و آميخته است. به نوشيدنى بعد از غذا از آن جهت كه در معده با غذا مخلوط مىشود، شوب مىگويند.
چون «شيطان» در فرهنگ مسلمانان به موجودى زشت و بد ذات و خبيث گفته مىشود، در اين آيه مىفرمايد: شكوفههاى درخت زقوم كه بايد زيبا و دلربا باشد، گويا سرهاى شيطان است، همان گونه كه در فرهنگ مردم فرشته مظهر خوبى و كرامت است تا آن جا كه زنان مصر در ستايش يوسف گفتند: «إِنْ هذا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ» «1»
پیام ها
1- دوزخيان نيز همچون بهشتيان، خوردنى و آشاميدنى دارند، امّا نه تنها لذيذ و دلپسند نيست بلكه بد شكل و بد مزه و آزار دهنده است. كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ ... لَشَوْباً مِنْ حَمِيمٍ
2- براى دورى از غذاهاى دوزخى نه راه فرارى است و نه راه طفره. لَآكِلُونَ ...
فَمالِؤُنَ
3- دوزخيان به قدرى گرسنه هستند كه از بدترين غذا شكم خود را پر مىكند.
«فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ»
4- عذابهاى قيامت مقطعى نيست، بلكه دوزخ قرارگاه ابدى است. «ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ» (شايد دوزخيان را براى خوراندن و نوشاندن زقّوم و حَميم به جايى مىبرند و دوباره آنها را به محلّ اول برمىگردانند.)
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْها: پس بدرستى كه جهنميان هر آينه خورند از آن شجره يا ثمره.
فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ: پس پر كنند از آن شكمها را به اجبار و اكراه يا از شدت گرسنگى.
مروى است كه حق تعالى علت جوع را برايشان مسلط سازد بر وجهى كه به جهت شدت آن عذابهاى ديگر را فراموش كنند و از مالك طلب طعام كنند.
مالك ميوه درخت زقوم با برگهاى آن به خورد ايشان دهد، و آنها از غايت گرسنگى شكمها را پر كنند. بعد از آن تشنگى بر آنها غالب شود، طلب آب كنند، مالك بعد از مدتى آبى كه در غايت گرمى است به آنها نشان دهد. «1»
پس همانا آنها هر آينه خورندگانند از آن پس پركنندگانند از آن شكمها را
پس همانا براى آنها است بر روى آن هر آينه آميختهاى از آب گرم
پس همانا بازگشت آنها بسوى دوزخ است
همانا آنها يافتند پدرانشان را گمراهان
پس آنها در پيروى كارهاى آنان شتابان ميشوند.
تفسير
ظاهرا آيه اوّل نقل كلام اهل بهشت است در ضمن آيات سابقه چنانچه بيان شد و محتمل است كلام الهى باشد از قبل خود يعنى براى مانند اين نعيم كه در آيات اولئك لهم رزق معلوم تا كأنّهنّ بيض مكنون ذكر شد بايد كار كنند كاركنان و در هر حال خداوند ميفرمايد آيا اين نعيم مذكور در آيات سابقه مفصّلا خوب است كه تشريفات ورودى مهمان باشد يا درخت زقّوم كه در مقابل آن تشريفات ورودى كه براى اهل بهشت تهيّه شده بود براى اهل جهنّم تهيّه شده و پذيرائيهاى بعدى هر يك از دو دسته هم بهمين مناسبت خواهد بود و گفته شده زقوم نام درختى است كه در نهامه ميرويد و داراى برگهاى كوچك تلخ بدبو است و در مجمع نقل نموده كه قريش وقتى آيه انّ شجرة الزّقوم طعام الأثيم را شنيدند گفتند ما چنين درختى را نمىشناسيم و ابو جهل گفت محمد گمان ميكند آتش درخت ميروياند در صورتى كه درخت را ميسوزاند پس نازل شد انّا جعلناها فتنة
جلد 4 صفحه 434
للظّالمين يعنى ما آن درخت را موجب آزمايش كفّار قرار داديم كه بدون تأمّل در قدرت خدا آنرا منكر شدند و موجب مزيد عذاب آخرت آنها گرديد پس فتنه هم بمعناى امتحان و هم بمعناى عذاب اينجا مناسب است علاوه بر آنكه چنين نزل يعنى تهيّه بدوى براى وارد بخودى خود هم عذاب و بلا است و اگر اين شأن نزول نبود حمل بر عذاب و بلا ميشد و گفته شده چون آنها اظهار عدم اطّلاع از چنين درختى نمودند خدا آنرا معرّفى فرموده كه آن درختى است كه از ته جهنّم بيرون مىآيد و شاخههايش بلند ميشود و بتمام طبقات جهنّم ميرسد و چون از آتش ميرويد در آتش نميسوزد و ميوه آن در وقت طلوع از شاخه مانند سرهاى شياطين است و اين يك نوع تشبيه لطيفى از امر حسّى است بامر خيالى مانند تشبيه سر نيزه بدندان غول در شعر امرء القيس يا روى خوب برخسار پرى كه رايج است با آنكه نه غول را كسى ديده نه پرى را شياطين را هم نمىبينند ولى در عالم خيال صورت قبيحى براى آنها تصوّر مينمايند كه ترس آور است و كفّار قبل از ورود بجهنّم از شدّت گرسنگى شكم را از آن پر ميكنند و عطش بر آنها غلبه مينمايد پس مدّتى تشنه ميمانند تا مايعى مركّب از چرك و خون بد بوى مشوب و مخلوط بزرداب جوشانى بآنها داده ميشود كه امعائشان متلاشى ميگردد و بعدا بجايگاه خودشان از جهنّم منتقل خواهند شد و گناه آنها آنستكه ديدند پدرانشان در ضلالت و گمراهى كفر و شرك بسر ميبرند و بدون تأمّل و تفكر و تحقيق و تدقيق تقليد از آنها نمودند و در پيروى آنها شتابان شدند مانند آنكه كسى آنها را تعقيب نموده و بسرعت ميراند بسوى آن و گفته شده حميم جاى مخصوصى دارد خارج از جهنّم آنها را مانند شتر ميبرند بر سر آن مايع جوشان و سيراب نموده بجهنّم برميگردانند بدليل قول خداوند هذه جهنّم الّتى يكذّب بها المجرمون يطوفون بينها و بين حميم آن پناه مىبريم بخداى مهربان.
(آیه 66)- سر انجام قرآن میگوید: آنها [مجرمان] از آن میخورند و شکمها را از آن پر میکنند»! (فَإِنَّهُمْ لَآکِلُونَ مِنْها فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ).
این همان فتنه و عذابی است که در آیات قبل به آن اشاره شد، خوردن از این گیاه دوزخی با آن بوی بد و طعم تلخ با آن شیرهای که تماسش با بدن مایه سوزندگی
ج4، ص145
و تورم است، آن هم خوردن به مقدار زیاد، عذابی است دردناک.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: