آیه 65 سوره بقره

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<64 آیه 65 سوره بقره 66>>
سوره : سوره بقره (2)
جزء : 1
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

و محققا دانسته‌اید جماعتی از شما را که عصیان ورزیده حرمت شنبه را نگاه نداشتند، گفتیم: بوزینه شوید و راندگانی (دور از قرب حق).

بی تردید شما [سرگذشتِ کسانی از هم مسلکان خود را] که در روز شنبه [از فرمان خدا که صید ماهی را حرام کرده بود] عصیان ورزیدند دانستید که [به کیفر عصیانشان] به آنان نهیب زدیم که به صورت بوزینگانی خوار و رانده شده درآیید.

و كسانى از شما را كه در روز شنبه [از فرمان خدا] تجاوز كردند نيك شناختيد، پس ايشان را گفتيم: «بوزينگانى طردشده باشيد.»

و شناخته‌ايد آن گروه را كه در آن روز شنبه از حد خود تجاوز كردند، پس به آنها خطاب كرديم: بوزينگانى خوار و خاموش گرديد.

به طور قطع از حال کسانی از شما، که در روز شنبه نافرمانی و گناه کردند، آگاه شده‌اید! ما به آنها گفتیم: «به صورت بوزینه‌هایی طردشده درآیید!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

And certainly you know those of you who violated the Sabbath, whereupon We said to them, ‘Be you spurned apes.’

And certainly you have known those among you who exceeded the limits of the Sabbath, so We said to them: Be (as) apes, despised and hated.

And ye know of those of you who broke the Sabbath, how We said unto them: Be ye apes, despised and hated!

And well ye knew those amongst you who transgressed in the matter of the Sabbath: We said to them: "Be ye apes, despised and rejected."

معانی کلمات آیه

سبت: آن در اصل به معنى قطع است: سبت يهود عبارت از قطع و دست كشيدن از كار در شريعت موسى عليه السّلام است و آن مطابق با روز شنبه است.

قردة: بوزينه ها مفرد آن قرد (بر وزن جسر) است.

خاسئين: خسأ به معنى طرد شدن و طرد كردن است. «خاسئين»: طرد شدگان.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«65» وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ‌

جلد 1 - صفحه 131

قطعاً شما از (سرنوشت) كسانى از خودتان كه در روز شنبه، نافرمانى كردند (و به جاى تعطيل كردن كار در اين روز، دنبال كار رفتند) آگاهيد، ما (به خاطر اين نافرمانى) به آنان گفتيم: به شكل بوزينه باشيد در حالب كه مطرود هستيد.

نکته ها

يكى از احكام تورات، وجوب تعطيل كردن شنبه بود كه حرص و آز، گروهى از بنى‌اسرائيل را به كار واداشت و با حيله‌اى كه بعداً خواهيم گفت، روزهاى شنبه، كار مى‌كردند. لذا خداوند، افراد حيله‌گر را به صورت بوزينه در آورد تا درس عبرتى براى ديگران باشد. اين ماجرا علاوه بر اين آيه در سوره اعراف‌ «1» نيز آمده است. و اصولًا مسخ چهره، يكى از عذاب‌هاى الهى و تحقّق قهر خداوندى است. گروهى از مسيحيان نيز بعد از نزول مائده آسمانى، كفر ورزيدند كه به شكل بوزينه و خوك در آمدند. «وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازِيرَ» «2»

كلمه‌ى «سبت» به معناى قطع و دست كشيدن از كار است. چنانكه در آيه‌اى ديگر، درباره‌ى نقش خواب فرموده است: «وَ جَعَلْنا نَوْمَكُمْ سُباتاً» «3» و لذا شنبه، روز تعطيلى يهود، «يوم السبت» ناميده شده است.

«خاسِئِينَ» از ماده «خسأ» به معنى «طرد نمودن» است. اين واژه ابتدا براى طرد سگ بكار رفته، ولى سپس به طور عام استعمال شده است. در آيه بجاى «قردة خاسئة»، «خاسِئِينَ» فرموده كه صفت براى جمع مذكّر عاقل است، شايد اين استعمال براى آن است كه جسم آنان تبديل به بوزينه شده، نه روح و عقل انسانى آنان. زيرا در اين صورت، عذابِ بيشترى مى‌كشند. هر چند كه برخى، همانند مراغى در تفسير خود، مراد از بوزينه شدن را يك تشبيه دانسته و گفته‌اند: اين آيه نيز نظير آيه‌ى‌ «كَمَثَلِ الْحِمارِ» و يا «كَالْأَنْعامِ»* است.

يعنى مسخ معنوى آنان منظور است، نه مسخ صورى و ظاهرى. ولى در تفسير اطيب‌البيان روايتى از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمودند: خداوند هفتصد امّت را در تاريخ به خاطر كفرشان، تغيير چهره داده و به سيزده نوع حيوان، تبديل شده‌اند. «4»

«1». اعراف، 163- 166.

«2». مائده، 60.

«3». نبأ، 9.

«4». بحار، ج 14، ص 787.

جلد 1 - صفحه 132

همان گونه كه در روايات مى‌خوانيم دامنه مسخ در قيامت با توجّه به خصوصيّات روحى افراد، گسترده‌تر خواهد بود. در قيامت مردم ده گونه محشور مى‌شوند:

1. شايعه‌سازان، به صورت ميمون. 2. حرام خواران، به صورت خوك. 3. رباخواران، واژگونه.

4. قاضى ناحقّ، كور. 5. خودخواهان مغرور، كر و لال. 6. عالم بى‌عمل، در حال جويدن زبان خود. 7. همسايه آزار، دست و پا بريده. 8. خبرچين، آويخته به شاخه‌هاى آتش. 9. عيّاشان، بد بوتر از مردار. 10. مستكبران، در پوششى از آتش. «1»

پیام ها

1- از دانستنى‌هاى تاريخ، عبرت بگيريد. «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ»

2- كسى كه حكم خدا را نسخ كند، خود را مسخ كرده است. تغيير وتحريف چهره دين، تغيير چهره انسانيّت را بدنبال دارد. «اعْتَدَوْا ... كُونُوا قِرَدَةً»

3- در جهان طبيعت، تبديل موجودى به موجود ديگر ممكن است. «كُونُوا قِرَدَةً»

4- حيوانات، از رحمتِ خداوند دور نيستند، ولى حيوان شدن انسان، نشانه‌ى قهر و طرد الهى است. «كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ (65)

بعد از آن شأمت عاقبت مخالفين فرمان سبحانى را بيان فرمايد:

وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ‌: و هر آينه دانستيد و به تواتر به شما رسيده (خطاب به يهود زمان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است) الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ‌: خبر آن كسانى كه تجاوز كردند از شماها در حكم روز شنبه، كه نهى شده بودند از صيد ماهى در زمان حضرت داود عليه السلام.

نكته: اصل سبت به معنى قطع است. چون در اين روز مأمور شده بودند به ترك صيد، و قطع كارهاى دنيا را نموده از صبح تا شام مشغول عبادت خدا شوند، لذا موسوم به سبت گرديد.

خدعه اهل سبت: جماعتى از بنى اسرائيل در زمان حضرت داود عليه السلام به شهر ايله در ساحل بحر اخضر مقيم بودند. مخالفت در حكم سبت نموده در آن روز صيد ماهى كردند. در روايت آمده كه روز شنبه ماهيان تمامى در دريا به آن مكان جمع مى‌شدند و سر از آب بيرون كرده ايمن بودند از اينكه كسى متعرض آنها نمى‌شد، چه مدت متمادى بود كه در اين روز هيچكس صيد آنها نمى‌كرد، لذا دانسته دليرانه مجتمع و آخر روز همه مى‌رفتند و از آنها اثرى ديده نمى‌شد تا شنبه ديگر. اجتماع ماهيان را روز شنبه دو جهت بيان نموده: يكى آنكه امتحانى بود براى اهل آن قريه و ديگر آن روزى كه حضرت يونس عليه السلام به شكم ماهى رفت روز شنبه بود. لذا ماهيان در آن روز به زيارت ماهى كه حامل پيغمبر بود، مى‌آمدند.

«1» منهج الصادقين، جلد اوّل، صفحه 206.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 167

خلاصه اين امر بر سكنه آن قريه شاقّ آمده آخر الامر حيله نمودند و در ساحل دريا حفره‌ها كندند، و از آب دريا در آن مى‌گشادند. روز شنبه آن حفره‌ها را باز و پر از ماهى مى‌شد، آخر روز راه را مسدود مى‌نمودند، تا ماهيان نتوانند برگردند. روز يكشنبه صيد مى‌كردند و مى‌گفتند: روز يكشنبه صيد ماهى كنيم. صاحب جمعيت و مال زياد شدند. در اين واقعه سه دسته شدند: فاعله، ساكته، ناهيه. فاعله- كسانى بودند كه بدين طريق صيد نمودند. ساكته- كسانى بودند كه ساكت شده بكنار رفتند. ناهيه- كسانى بودند كه بناى نهى از منكر را گذاشتند، كه از خدا بترسيد و مخالفت امر الهى نكنيد كه عاقبت وخيم است. چون منتهى نشدند، از آنها انزوا اختيار كرده ترك مخالطه و مناكحه و معامله با آنها نمودند.

چون تجاسر در فرمان الهى و طغيان آنها از حد گذشت، مستوجب شدند عذاب را. فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ‌: پس فرمان داديم ايشان را بعد از مخالفت امر، باشيد بوزينه‌گان رانده شده و خوار گشته. يعنى هم مسخ به صورت بوزينه، هم طرد از رحمت واسعه الهيه. به محض اراده، فورا دو دسته فاعله و ساكته هر دو مسخ شدند، به صورت بوزينه. يعنى با حقيقت انسانى تبديل صورت آنها شد به صورت حيوانى.

مروى است كه صبح آن شب كه عذاب نازل شد طايفه ناهيه كه از آنها خارج شده بودند، هيچ آوازى و صدائى از آنها نشنيده و در خانه‌ها بسته و كسى را نديدند. پس بالاى ديوار شهر آمده نظاره كردند، همه را به صورت بوزينه يافتند، شكر خدا بجاى آورده در طاعت افزودند، و آن مسوخات سه روز باقى و بعد همگى مردند.

در مجمع البيان ابن عباس گويد: خداى تعالى آنها را مسخ نمود، به جهت عقوبت و سه روز باقى بودند و طعام و آب و تناسل نداشتند. پس هلاك شدند و باد آنها را به دريا ريخت و هيچ قومى را حق تعالى مسخ ننمود مگر آنكه هلاك فرمود، و اين ميمونها و خوكها از نسل مسوخات نيستند، بلكه به صورت و شكل آنها هستند براى عبرت.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 168

و اجماع مسلمين بر اينست كه نيست فردى در بوزينه‌ها و خوكها كه اولاد آدم باشد و اگر اينها از اولاد مسوخات بودند، هر آينه از بنى آدم بودند «1». و حال آنكه متعقل نيست.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ (65)

ترجمه‌

و هر آينه بتحقيق دانستيد آنانرا كه تعدى كردند از شما در شنبه پس گفتيم مر ايشانرا كه بوده باشيد بوزينه‌هائى راندگان..

تفسير

گفته‌اند اين آيه هم خطاب بيهود است كه در زمان حضرت داود مأمور شده بودند كه روز شنبه ماهى نگيرند و عبادت كنند پس بعضى از آنها در قريه ايله كه بر ساحل بحر اخضر بود مقيم شده بودند و ماهى‌هاى دريا در روز شنبه چون مأمون از تعرض بودند براى آنكه مدتها بود كسى در آنروز مزاحم آنها نميشد و حس كرده بودند در آنجا جمع مى‌شدند و آنها حيله كرده در كنار دريا حوضهائى حفر نمودند و بساقيه متصل بدريا كردند روز شنبه آنحوض‌ها از ماهى پر ميشد آخر روز ساقيه را مسدود و يكشنبه آنها را صيد مينمودند هر چند صلحا آنها را منع نمودند نه پذيرفتند تا خداوند بر آنها غضب فرمود و بدعاى حضرت داود آنها را مسخ فرمود بصورت ميمون و سه روز زنده بودند و بعد همه مردند اما اين بعد از آن بود كه صلحا از آنها كناره گيرى نمودند و قريه را ميان خود و آنها تقسيم كرده بهيچ وجه با آنها معامله و معاشرت و آميزش نداشتند پس معلوم ميشود دعاى صلحا و علما بر ما لازم است كه خداوند ببركت وجود آنها عذاب بر ما نازل نفرمايد و الا اعمال ما خصوص در اينزمان طورى است كه استحقاق هزار گونه بلا را داريم ملاحظه نمائيد آنها بر حسب ظاهر مرتكب معصيت نشده بودند بلكه حيله شرعيه كرده بودند خداوند چه معامله با آنها فرمود پس محفوظ ماندن صورت ما براى احترام پيغمبر خاتم (ص) و ائمه اطهار و وجود علما

جلد 1 صفحه 99

و صلحا است و بايد شكر گذارى نمود و بدانكه مسخ عبارت از حلول روح انسان در بدن حيوان نيست كه محال است بلكه تغيير صورت ظاهر انسان يا ظهور صورت باطنيه او است در عالم عيان زيرا حيله و مكر و بازيگرى مناسب با ميمون است و از اينجا معلوم ميشود كه نبايد با خداوند مكر و حيله نمود و كلاه شرعى درست كرد بلكه بايد آدم حسابى بى‌قلب و غش بود تمام اينها غلط است اگر بناى مكر باشد خداوند از همه بهتر ميتواند مكر نمايد و خاسئين بدور شدگان از هر خير تفسير شده و ظاهرا خبر بعد از خبر است يعنى خداوند آنها را بامر تكوينى بوزينه و دور از هر خير فرمود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَقَد عَلِمتُم‌ُ الَّذِين‌َ اعتَدَوا مِنكُم‌ فِي‌ السَّبت‌ِ فَقُلنا لَهُم‌ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِين‌َ (65)

(و ‌هر‌ آينه‌ بتحقيق‌ شناختيد كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌در‌ روز شنبه‌ تجاوز نمودند ‌پس‌ گفتيم‌ بصورت‌ ميمون‌ها شويد ‌در‌ حالي‌ ‌که‌ مطرودانيد) علمتم‌ بمعني‌ عرفتم‌ ‌است‌ چه‌ ‌اگر‌ علم‌ يك‌ مفعولي‌ ‌باشد‌ (مانند همين‌ جا) ‌يعني‌ تعلق‌ بذات‌ شيئي‌ بگيرد بمعني‌ عرف‌ ‌است‌، و ‌اگر‌ دو مفعولي‌ ‌باشد‌ ‌يعني‌ تعلق‌ باحوال‌ و صفات‌ شيئي‌ بگيرد بمعني‌ علم‌ (دانست‌) ‌است‌. و اعتدوا بمعني‌

1‌-‌ مجلد اول‌ ص‌ 482

جلد 2 - صفحه 52

تجاوزوا ‌است‌ و السبت‌ بمعني‌ شنبه‌ ‌است‌ و شرح‌ قصه‌ چنانچه‌ ‌در‌ سوره‌ اعراف‌ ‌است‌ وَ سئَلهُم‌ عَن‌ِ القَريَةِ الَّتِي‌ كانَت‌ حاضِرَةَ البَحرِ إِذ يَعدُون‌َ فِي‌ السَّبت‌ِ إِذ تَأتِيهِم‌ حِيتانُهُم‌ يَوم‌َ سَبتِهِم‌ شُرَّعاً وَ يَوم‌َ لا يَسبِتُون‌َ لا تَأتِيهِم‌ كَذلِك‌َ نَبلُوهُم‌ بِما كانُوا يَفسُقُون‌َ«1» اينست‌ ‌که‌ قومي‌ بودند ‌از‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌که‌ ‌در‌ نزديكي‌ دريا زندگي‌ ميكردند و روز شنبه‌ خداوند آنان‌ ‌را‌ ‌از‌ صيد ماهي‌ نهي‌ فرموده‌ ‌بود‌ و ماهيان‌ بغريزه‌ خدايي‌ چون‌ حس‌ نمودند روزهاي‌ شنبه‌ كسي‌ متعرض‌ ‌آنها‌ نميشود بيشتر ‌در‌ آب‌ ظاهر ميشدند و روزهاي‌ ديگر نمي‌آمدند و اينها چون‌ ميديدند نميتوانند ‌آنها‌ ‌را‌ صيد كنند ناراحت‌ ميشدند، ‌از‌ اينجهت‌ تمهيدي‌ زدند و گودالهايي‌ اطراف‌ دريا احداث‌ نموده‌ و راه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بدريا باز نمودند و روز شنبه‌ ‌که‌ ماهيها بآن‌ گودالها ميآمدند عصر ‌آن‌ روز راه‌ مراجعت‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ مي‌بستند و روز يكشنبه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ صيد مينمودند و ميگفتند ‌ما روز شنبه‌ ماهي‌ صيد ننموديم‌ و باصطلاح‌ كلاه‌ شرعي‌ درست‌ ميكردند و ‌هر‌ چند صلحاء آنان‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ عمل‌ نهي‌ مي‌نمودند مؤثر واقع‌ نميشد ‌تا‌ اينكه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ترك‌ گفتند و عذاب‌ الهي‌ ‌بر‌ آنان‌ نازل‌ شد و بصورت‌ بوزينه‌ مسخ‌ شدند و سه‌ روز زنده‌ مانده‌ و سپس‌ هلاك‌ گرديدند و كونوا امر تكويني‌ و بمعني‌ جعل‌ و خلق‌ ‌است‌ و قردة جمع‌ قرد بمعني‌ بوزينه‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ حيوان‌ جزو مسوخ‌ ‌است‌ و مسوخ‌ بنا ‌بر‌ خبري‌ ‌که‌ ‌در‌ سفينه‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ نموده‌ سيزده‌اند «

2» الفيل‌ و الدّب‌ و الارنب‌ و العقرب‌ و الضّب‌ و العنكبوت‌ و الدعموص‌ و الجري‌ و الوطواط و القرد و الخنزير و الزهرة و السهيل‌»«

1‌-‌ ‌سورة‌ الاعراف‌ ‌آيه‌ 164

2‌-‌ الدعموص‌ كرمي‌ ‌است‌ سياه‌ ‌که‌ ‌در‌ گودالهاي‌ آب‌ هنگام‌ فرو رفتن‌ آب‌ پيدا ميشود و جري‌ بكسر جيم‌ و تشديد راء و ياء نوعي‌ ‌از‌ ماهي‌ ‌است‌ دراز و املس‌ ‌که‌ پولك‌ ندارد و وطواط بمعني‌ خفاف‌ ‌است‌ و بمعني‌ خطاف‌ (پرستوك‌) ‌است‌ و مراد ‌از‌ زهره‌ و سهيل‌ دو حيوان‌ دريايي‌ ‌است‌ ‌که‌ بنام‌ ‌اينکه‌ دو ستاره‌ ناميده‌ شده‌اند.

جلد 2 - صفحه 53

و مرحوم‌ مجلسي‌ ‌در‌ مجلد 14 بحار صفحه‌ 787 فرموده‌:

«ان‌ّ المسوخ‌ ثلاثون‌ صنفا ‌علي‌ ‌ما يحصل‌ ‌من‌ الاخبار و هي‌ «‌ما ذكر بزيادة» الوزغ‌ و العظاية و الكلب‌ و الطاوس‌ و الزنبور و البعوض‌ و الخفاش‌ و الفار و القملة و العنقاء و القنفذ و الحيّة و الخنفساء و الزمير و المار ماهي‌ و الوبر و الورك‌، لكن‌ يرجع‌ بعضها ‌الي‌ بعض‌»«1» و ‌از‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ روايت‌ ميكند ‌که‌ فرموده‌ «

ان‌ّ اللّه‌ مسخ‌ سبعمائة امّة عصوا الاوصياء ‌بعد‌ الرسل‌».

و ‌اينکه‌ حيوانات‌ ‌را‌ مسوخ‌ گفته‌اند ‌براي‌ اينكه‌ امتهايي‌ ‌که‌ مسخ‌ شدند بصورت‌ اينها مسخ‌ شده‌اند نه‌ اينكه‌ ‌اينکه‌ حيوانات‌ ‌از‌ ‌آنها‌ باشند و خداوند كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ مسخ‌ مينمود ‌از‌ روي‌ غضب‌ و عذاب‌ ‌بود‌ و سه‌ روز بيشتر زنده‌ نمي‌ماندند و اما مسئله‌ تناسخ‌ و اقوال‌ طوائف‌ چهارگانه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌ما ‌در‌ مجلد سوم‌ كلم‌ الطيب‌ صفحه‌ 44‌-‌ 47 عنوان‌ نموده‌ و بطلان‌ ‌آن‌ ‌را‌ بيان‌ نموده‌ايم‌ بآنجا مراجعه‌ شود و خاسئين‌ بمعني‌ باعدين‌ و مبعدين‌ و خسأ قريب‌ المعني‌ ‌با‌ رجم‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 65)- عصیانگران روز شنبه! این آیه به روح عصیانگری و نافرمانی حاکم بر یهود و علاقه شدید آنها به امور مادّی اشاره می‌کند، نخست می‌گوید:

«قطعا حال کسانی را که از میان شما در روز شنبه نافرمانی و گناه کردند دانستید» (وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ).

و نیز دانستید که «ما به آنها گفتیم: به صورت بوزینه‌گان طرد شده‌ای درآیید و آنها چنین شدند» (فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع