آیه 5 سوره نبأ

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ

مشاهده آیه در سوره


<<4 آیه 5 سوره نبأ 6>>
سوره : سوره نبأ (78)
جزء : 30
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

و باز چنین نیست (که منکران پنداشته‌اند) البته به زودی آگاه می‌شوند.

باز هم نه چنین است [که می پندارند] به زودی [به حتمی بودن وقوع آن] آگاه خواهند شد.

باز هم نه چنان است، بزودى خواهند دانست.

باز هم آرى، به زودى خواهند دانست.

باز هم چنین نیست که آنها می‌پندارند، و بزودی می‌فهمند (که قیامت حق است)!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

No indeed! Soon they will know for once again!

Nay! Nay! they shall soon know.

Nay, again, but they will come to know!

Verily, verily they shall soon (come to) know!

معانی کلمات آیه

«کَلاّ»: تکرار برای تأکید است. «سَیَعْلَمُونَ»: مراد بعد از زنده شدن و سر برآوردن از گورها است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


عَمَّ يَتَساءَلُونَ «1» عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ «2» الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ «3» كَلَّا سَيَعْلَمُونَ «4» ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ «5»

درباره چه از يكديگر مى‌پرسند؟ از خبر بزرگ. همان كه ايشان در باره آن اختلاف دارند. چنين نيست؛ زود است كه بدانند. باز چنين نيست؛ زود است كه بدانند.

جلد 10 - صفحه 359

نکته ها

واژه «نبأ» به معناى خبرِ مهم و حتمى است كه از آيات بعد فهميده مى‌شود مراد از آن خبر برپاشدن قيامت و رستاخيز است.

در روايات، حضرت على عليه السلام به عنوان يكى از مصاديقِ‌ «نَبَأٌ عَظِيمٌ» معرّفى شده است. «1»

درباره معاد، كفار چند گروهند: «الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ» بعضى آنرا محال و برخى بعيد دانسته و برخى ترديد مى‌ورزند و برخى ديگر لجاجت مى‌كنند.

سؤال، گاهى براى فهميدن مطلب است كه مورد تأييد و تأكيد قرآن است، چنانكه مى‌فرمايد: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ» «2»* امّا گاهى سؤال، براى ايجاد تشكيك و ترديد در ذهن ديگران است، آنهم در امور قطعى و حتمى مانند وقوع قيامت كه قرآن در اين آيات، آن را مورد مذمّت قرار مى‌دهد.

پیام ها

1- شروع سخن با طرح سؤال، در تأثير كلام مؤثّر است. «عَمَّ يَتَساءَلُونَ»

2- تشكيك در قيامت، كار كافران است. «يَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ»

3- اگر سوال طبيعى بود بايد جواب داد: يسئلونك ... قل ولى اگر شيطنت بود.

برخورد لازم است. «كَلَّا سَيَعْلَمُونَ»

4- در برابر طعنه و كنايه به مقدّسات و باورهاى قطعى، با قاطعيّت بايد سخن گفت. «كَلَّا»

5- در برابر ترديد، بايد حرف حق را تكرار كرد. كَلَّا سَيَعْلَمُونَ‌ ... كَلَّا سَيَعْلَمُونَ‌

6- قيامت دورنيست. «سَيَعْلَمُونَ» (حرف سين رمز نزديك بودن است)

7- قيامت، روز كشف حقائق است. «سَيَعْلَمُونَ»

«1». تفسير نورالثقلين.

«2». نحل، 43.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 360

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ثُمَّ كَلاَّ سَيَعْلَمُونَ «5»

ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ‌: پس عن قريب عالم شوند در آخرت، به خبث عقيده و [و] بطلان قول خود.

نكته- تكرير ردع با وعيد، جهت تشديد و مبالغه و اشعار است به آنكه وعيد دوم شديدتر و سخت‌تر خواهد بود از اول. و اكثر برآنند كه اول نزد نزع و دوم در قيامت است.

پس حق سبحانه تعداد نعم خود مى‌فرمايد بر ايشان بدانچه معاينه مى‌بينند از

«1» تفسير برهان (چ علميه- قم)، ج 4، ص 419 روايت 1. و نيز اصول كافى، چاپ دار الكتب الاسلاميه، ج 1، ص 207، روايت 3.

«2» عيون اخبار الرضا (عليه السّلام)، (چ نجف 1390 ق) ج 2، ص 6، روايت 13.

جلد 14 - صفحه 11

عجايب صنع، كه دالّ است بر كمال قدرت سبحانى، تا تنبيه باشد بر وجه استدلال بر صدقيّت آنچه در او اختلاف مى‌كنند؛ و مى‌فرمايد:

نعمت اوّل:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

عَمَّ يَتَساءَلُونَ «1» عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ «2» الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ «3» كَلاَّ سَيَعْلَمُونَ «4»

ثُمَّ كَلاَّ سَيَعْلَمُونَ «5» أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً «6» وَ الْجِبالَ أَوْتاداً «7» وَ خَلَقْناكُمْ أَزْواجاً «8» وَ جَعَلْنا نَوْمَكُمْ سُباتاً «9»

وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِباساً «10» وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً «11» وَ بَنَيْنا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِداداً «12» وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً «13» وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً «14»

لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَ نَباتاً «15» وَ جَنَّاتٍ أَلْفافاً «16»

ترجمه‌

از چه سؤال ميكنند از يكديگر

از خبر بزرگى‌

كه آنان در آن اختلاف دارند

نه چنين است زود است كه بدانند

پس نه چنين است زود است كه بدانند

آيا قرار نداديم زمين را فرشى گسترده‌

و كوهها را ميخها

و آفريديم شما را جفت‌ها مرد و زن‌

و قرار داديم خوابتان را آسايش‌

و قرار داديم شب را پوشش‌

و قرار داديم روز را وقت معيشت‌

و بنا كرديم بالاى سر شما هفت طبقه محكم‌

و قرار داديم چراغى درخشان‌

و فرو فرستاديم از ابرهاى متراكم بفشار بر يكديگر آب ريزان پى در پى را

تا بيرون آوريم بآن حبوبات و گياه را

و بوستانهائى كه بهم پيچيده باشد درختان آنها.

تفسير

گفته‌اند بعد از بعثت حضرت ختمى مرتبت و اخبار او از توحيد خدا و حشر مردم در روز جزا و تلاوت آيات قرآن كفّار مكه از يكديگر بر سبيل تعجّب و انكار سؤال مينمودند كه اين چه سخنانى است محمّد ميگويد لذا خداوند براى اهميّت دادن بقضيّه و آنچه از آن سؤال مينمودند ميفرمايد از چه امر اين مردم از يكديگر سؤال ميكنند و بيان ميفرمايد از خبر بزرگى كه در آن اختلاف دارند و عمّ در اصل عن ما بوده نون قلب بميم و در ميم ادغام شده و الف براى اتّصال ما بحرف جرّ حذف شده و گفته‌اند عمده نظر آنها باخبار پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از اوضاع‌

جلد 5 صفحه 331

قيامت بوده ولى در روايات ائمه اطهار نبأ عظيم بولايت امير المؤمنين عليه السّلام و وجود مبارك آنحضرت تفسير شده و آنكه نبأ و آيتى بزرگتر از او نيست و آنكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بآن تصريح نموده و ظاهرا نبأ عظيم شامل است تمام معارف حقّه را از توحيد و عدل و نبوّت و امامت و معاد روز قيامت و آنچه را مورد اختلاف است در بين مردم و در روايات بيان مصداق شده كه اختصاص بمعاد داده نشود و اختلاف در مقام امير المؤمنين عليه السّلام بيشتر از ساير معارف حقّه شده لذا با آنحضرت انسب است و بعدا خداوند منع فرموده سؤال از يكديگر را و به اشاره وعده مجازات بر آن داده چون فرموده نه چنين است كه تصوّر نموده‌اند بعد از اين ميدانند كه حق است آنچه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از آن خبر داده و باز تأكيد فرموده اينمعنى را براى مبالغه و بكلمه ثمّ اشاره فرموده به اشدّيّت وعيد دوّم از اوّل و محتمل است اوّل اشاره ببعد از مرگ باشد و دوم اشاره بقيامت و بيان فرموده آيات توحيد و قدرت كامله خود را باين تقريب كه آيا قرار نداديم زمين را بساط گسترده مهيّا براى سكونت و آرامش و تصرّفات شما و نگردانيديم كوهها را ميخهاى محكم زمين تا متزلزل و متمايل به اطراف نگردد و آفريديم شما را جفتها مرد و زن تا با يكديگر مأنوس شويد و نسل شما در زمين باقى بماند و قرار داديم خواب شما را قاطع حس و حركت براى آسايش و استراحت و قرار داديم شب را براى شما مانند پوششى كه مستور دارد شما را از انظار يكديگر اگر بخواهيد از هم مخفى شويد و قمّى ره نقل فرموده كه قرار ميدهد شب را لباس براى روز و قرار داديم روز را وقت معيشت يعنى طلب معاش حلال براى شما و قرار داديم در بالاى سر شما هفت سقف محكم معظم مبرم را كه بمرور ايّام كهنه و خراب نگردد و قرار داديم خورشيد را چراغى پر نور و درخشان و با حرارت كه منافع آن بيشمار است و نازل نموديم از ابرهاى متراكم بفشار بر يكديگر باران شديد پى در پى را تا بيرون آوريم بسبب آن حبوباتى را كه ارزاق مردم است و روئيدنيهائى را كه خوراك حيوانات است و باغهائى را كه درختان سبز و خرّم آن سر در گريبان يكديگر كرده و بهم پيچيده شده‌اند اينها همه براى آنستكه شما بوظائف خود عمل نمائيد و مستحق مقام‌

جلد 5 صفحه 332

برترى شويد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ثُم‌َّ كَلاّ سَيَعلَمُون‌َ «5»

‌ثم‌ ‌براي‌ تراخي‌ ‌است‌ ‌پس‌ ‌از‌ مردن‌ ‌در‌ قبر سؤال‌ نكيرين‌ ‌که‌ ‌پس‌ ‌از‌ سؤال‌:

(‌من‌ ربك‌ و ‌ما دينك‌ و ‌من‌ نبيك‌ و ‌ما كتابك‌)

ميپرسند:

‌من‌ امامك‌

! و ‌در‌ عالم‌ برزخ‌ ‌در‌ وادي‌ ‌السلام‌ حشر ‌با‌ انبياء و ائمه‌ و صلحا و مؤمنين‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ برهوت‌ حشر ‌با‌ كفار و مشركين‌ و

جلد 17 - صفحه 351

معاندين‌ و مخالفين‌، و ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ كنار جسر جهنم‌ ‌که‌ ‌علي‌ (ع‌) قسيم‌ الجنة و النار ‌است‌ و ساير عقبات‌ جهنم‌ ‌از‌ سؤال‌ و ميزان‌ ‌تا‌ دخول‌ ‌در‌ جنت‌ ‌ يا ‌ جحيم‌ ‌بر‌ تمام‌ معلوم‌ ميشود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 5)- «باز هم چنین نیست و به زودی می‌فهمند» (ثم کلا سیعلمون).

«آن روز با خبر می‌شوند که فریاد وا حسرتای آنها بلند است، و از تفریط و کوتاهی خود سخت پشیمان می‌شوند». (زمر/ 56) آن روز که امواج عذاب گرداگرد آنها را می‌گیرد، و تقاضای بازگشت به دنیا را می‌کنند «آیا راهی به بازگشت وجود دارد». (شوری/ 44) حتی در لحظه مرگ که حجابها از برابر چشم انسان کنار می‌رود و حقایق عالم دیگر در برابر او آشکار می‌شود و به برزخ و معاد یقین پیدا می‌کند در همان لحظه نیز فریادش بلند می‌شود که:

«مرا بازگردانید تا عمل صالحی انجام دهم». (مؤمنون/ 99 و 100)

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع