آیه 5 سوره طه
<<4 | آیه 5 سوره طه | 6>> | ||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آن خدای مهربانی که بر عرش (عالم وجود و کلیه جهان آفرینش به علم و قدرت) مستولی و محیط است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
عرش: تخت حكومت در اصل به معنى بالا بردن است، عرش آن گاه كه به خدا نسبت داده شود، گاهى مراد از آن، موجود خارجى است، مثل «وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ» (زمر/ 75) و گاهى كنايه از حكومت و تدبير جهان است چنان كه در اين آيه.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى «5»
(او خداوندى بخشنده و) رحمان است كه بر عرش (تخت فرمانروايى هستى)، تسلّط دارد.
لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى «6»
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين و آنچه در ميان آنها و آنچه در زير زمين است، براى اوست.
وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى «7»
و اگر سخنت را آشكار بگويى (و يا پنهان كنى، تفاوتى ندارد)، پس همانا او اسرار (شما) و پنهانتر (از آن) را مىداند.
اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى «8»
(زيرا او) خدايى است كه معبودى جز او نيست (و) بهترين نامها براى اوست.
نکته ها
در اين چند آيه، چهار صفت از صفات بارز خداوند مطرح شده است؛
الف: خالقيّت. «خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ»
ب: حاكميّت. «عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى»
ج: مالكيّت. لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما ...
د: عالميّت. «يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى»
تسلّط پروردگار بر عرش كه در سورههاى ديگر قرآن با عبارت «اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ»* آمده است، كنايه از احاطه و سلطه خداوند بر جهان هستى است. مثلًا وقتى در فارسى مىگويند:
فلانى بر تخت نشست، و يا فلانى را از تخت به پايين كشيدند، يعنى او حاكم شد و يا قدرت و حكومت را از او گرفتند.
جلد 5 - صفحه 323
معمولًا همراه با عبارت «اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ»* و شبه آن، جملهاى مىآيد كه به منزلهى تفسير آن است، مانند:
«ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ» «1» او بر عرش سلطه دارد و با شب، روز را مىپوشاند؛ «ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ» «2» او بر هستى احاطه دارد و امور را تدبير مىكند؛ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما ... «3» او بر هستى تسلّط دارد وهمه چيز را مىداند؛ «ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ» «4» او بر عرش سلطه دارد و جز او سرپرستى نيست؛ ودر اين آيه: «عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ»
كلمه «ثَرى» به معناى خاك نمناك است و «تَحْتَ الثَّرى» شامل اموات، گنجها و هر چيز ديگرى كه در خاك پنهان شده مىباشد.
«اسماء حسنى» همان صفات خداوند است كه بنا بر روايات، 99 اسم مىباشد و اگر در دعا خداوند با اين اسامى ياد شود، بركات و آثار فراوانى به همراه مىآورد. اسماى الهى منحصر به اينها نيست و در بعضى ادعيه، مثل دعاى جوشن كبير، تا هزار اسم ذكر شده است. البتّه توسّل به اين اسما، تنها حفظ و قرائت آنها نيست، بلكه بايد خود را به آن صفات نزديك كرد.
مفرد آمدن «الْحُسْنى» با آنكه موصوف آن «اسماء» جمع است، شايد به دليل مقدّر گرفتن كلمهى «هذه» باشد، يعنى «هذه الاسماء الحسنى»، هرچند نمونههاى ديگرى نيز در قرآن هست، مانند: «مَآرِبُ أُخْرى» «5» و «حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ» «6». «7»
در روايات مىخوانيم كه امامان معصوم عليهم السلام فرمودهاند: به خدا سوگند، ما اسماء حسناى الهى هستيم. «8»
امام صادق عليه السلام فرمودند: «سرّ» آن چيزى است كه در دل پنهان مىكنى و «أَخْفى» آن
«1». اعراف، 54.
«2». يونس، 3.
«3». حديد، 4.
«4». سجده، 4.
«5». طه، 18.
«6». نمل، 60.
«7». تفاسير نمونه، مجمعالبيان، طبرى و تبيان.
«8». تفسير نمونه.
جلد 5 - صفحه 324
است كه از ذهنت عبور كرده، ولى آن را فراموش كردهاى. «1» يعنى نه تنها از ديگران پنهان است، بلكه خود نيز از آن غافل شدهاى.
خداوند بر همه چيز آگاه است، «يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى» غيب آسمانها و زمين را مىداند، «أَعْلَمُ غَيْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «2»، حمل مادهى باردار را مىداند، «يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى» «3»، هدف و معناى نگاهها را مىداند، «يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ» «4»، خطورات قلبى را مىداند، «يَعْلَمُ ما فِي قُلُوبِكُمْ» «5» و هيچ برگى از درخت نمىافتد مگر اينكه او مىداند. «وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُها» «6»
پیام ها
1- تسلّط خداوند بر هستى، رحيمانه است، نه جبّارانه. «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى»
2- نزول قرآن جلوهاى از رحمانيّت و اقتدار خداوند بر هستى است. تَنْزِيلًا مِمَّنْ خَلَقَ ... الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى
3- تسلّط خداوند بر همهى هستى، يكسان است. «7» «عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى»
4- خداوند، هم آفريدگار هستى است و هم نگهدار و حاكم برآن. خَلَقَ ... عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى
5- خداوند بر تمام آنچه ديدنى و ناديدنى است، آگاهى و مالكيّت مطلقه دارد. لَهُ ما فِي السَّماواتِ ... وَ ما تَحْتَ الثَّرى
6- يكى از راههاى جلوگيرى از منكرات، توجّه مردم به علم الهى بر پنهان و آشكار آنهاست. «يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى»
7- نام نيكو وزيبا چه در لفظ و چه در معنا، يك ارزش است و خداوند، هم خود جميل است و هم بهترين و نيكوترين نامها را دارد. «لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى»
«1». تفسير صافى.
«2». بقره، 33.
«3». رعد، 8.
«4». غافر، 19.
«5». احزاب، 51.
«6». انعام، 59.
«7». تفسير نورالثقلين؛ كافى، ج 1، ص 128.
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 325
پانویس
- پرش به بالا ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم