آیه 56 سوره الرحمن

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ

مشاهده آیه در سوره


<<55 آیه 56 سوره الرحمن 57>>
سوره : سوره الرحمن (55)
جزء : 27
نزول : مدینه

ترجمه های فارسی

در آن بهشتها زنان زیبای با حیائی است (که به چشم پر ناز جز به شوهر خود ننگرند) و دست هیچ کس از جن و انس پیش از آنها بدان زنان نرسیده است.

در آن بهشت ها زنانی هستند که فقط به همسرانشان عشق می ورزند، و پیش از آنان دست هیچ انس و جنی به آنان نرسیده است.

در آن [باغها، دلبرانى‌] فروهشته‌نگاهند كه دست هيچ انس و جنى پيش از ايشان به آنها نرسيده است.

در آنجاست زنانى كه جز به شوهر خويش ننگرند، و پيش از بهشتيان هيچ آدمى و جنى به آنها دست نزده است.

در آن باغهای بهشتی زنانی هستند که جز به همسران خود عشق نمی‌ورزند؛ و هیچ انس و جنّ پیش از اینها با آنان تماس نگرفته است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

In them are maidens of restrained glances, whom no human has touched before, nor jinn.

In them shall be those who restrained their eyes; before them neither man nor jinni shall have touched them.

Therein are those of modest gaze, whom neither man nor jinni will have touched before them.

In them will be (Maidens), chaste, restraining their glances, whom no man or Jinn before them has touched;-

معانی کلمات آیه

  • قاصرات: منحصر كنندگان نگاه. ظاهرا منظور آنست كه به غير شوهران خود نگاه نمى‏‌كنند و علاقه ندارند.
  • لم يطمثهن: طمث: ازاله بكارت و خون حيض «طمثت المرأة» يعنى حائض شد يا ازاله بكارت شد.[۱]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


مُتَّكِئِينَ عَلى‌ فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ «54» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «55»

بهشتيان بر بسترهايى كه پوشش داخلى آنها از ديبا و ابريشم ضخيم است، تكيه زده‌اند و ميوه‌هاى آن دو باغ براى چيدن در دسترس است. پس كدام يك از نعمت‌هاى پروردگارتان را انكار مى‌كنيد؟

فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ «56» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «57»

«1». اربعين امام خمينى، 221.

«2». اربعين امام خمينى، 226.

جلد 9 - صفحه 406

در آنجا، همسرانى هستند كه نگاهشان از بيگانه كوتاه و پيش از اينان، هيچ جنّ و انسى آنان را لمس نكرده است. پس كدام يك از نعمت‌هاى پروردگارتان را انكار مى‌كنيد؟

كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ «58» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «59»

گويا آنان ياقوت ومرجان هستند. پس كدام يك از نعمت‌هاى پروردگارتان را انكار مى‌كنيد؟

نکته ها

«بطائن» جمع «بطانة» به معناى آستر و پوشش داخلى و «إِسْتَبْرَقٍ» ابريشم ضخيم است.

«جَنَى» به معناى چيدن ميوه است و «دانٍ» به معناى نزديك و در دسترس بودن.

«قاصِراتُ الطَّرْفِ» يا به معناى چشم ندوختن به ديگران است يا اين‌كه به خاطر جذّابيت و زيبايى كه دارند، همسرانشان حاضر نيستند چشم از آنان بردارند و نگاه به ديگران كنند.

در اين آيات، به كاميابى‌هاى مادى و طبيعى بهشت اشاره شده است:

1. سكونت در باغ و بستان و كنار چشمه‌ها. «جَنَّتانِ‌، أَفْنانٍ‌، عَيْنانِ»

2. بهره‌مندى از انواع خوراكى‌ها و ميوه‌ها. «كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ»

3. آسايش و آرامش كامل. «مُتَّكِئِينَ»

4. همسرانى پاك و زيبا. «1» «قاصِراتُ الطَّرْفِ»

زنان بهشتى، هم عفيف و پاكدامن هستند، «قاصِراتُ الطَّرْفِ» هم باكره و دست نخورده، لَمْ يَطْمِثْهُنَ‌ ... و هم لطيف و زيبا. «كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ»

پیام ها

1- خوف امروز، آرامش فرداست. وَ لِمَنْ خافَ‌ ... مُتَّكِئِينَ عَلى‌ فُرُشٍ‌ ...

2- بهشتيان داراى تمايلات جنسى هستند. «فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ»

«1». تفسير كبيرفخررازى.

جلد 9 - صفحه 407

3- جنّ نيز داراى غريزه جنسى است. «لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ»

4- تمايل انسان به پاكى، بكارت و زيبايى همسر، خواسته‌اى اصيل است، نه تمايلى تلقينى و زائيده فرهنگ و محيط. لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ‌ ...

5- زنان بهشتى غير از همسران بهشتيان در دنيا هستند. زيرا احدى با آنها تماس نگرفته است. «لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ»

6- اول عفّت زن بعد زيبايى او. ابتدا «لَمْ يَطْمِثْهُنَّ» و سپس‌ «كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ (56)

فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ‌: در بهشتها يا در قصور و منازل اين دو بهشت، حورانى باشند كه چشم فرو خوابانيده باشند از نگريستن به غير شوهران خود. از ابن عباس نقل است كه هر يك از زنان، شوهران خود را گويند: قسم به جلال پروردگارم كه در بهشت هيچ چيز زيباتر از تو نمى‌بينم، شكر مر خداى را كه تو را جفت من و مرا جفت تو گردانيد. لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ‌: دست‌

«1» بحار الانوار، ج 8، ص 140، ح 57.

جلد 12 - صفحه 431

دراز نكرده باشد و بكارت ايشان را نبرده باشد آدميان پيش از خائفان كه در بهشت شوهران ايشان باشند، وَ لا جَانٌ‌: و نه از جنيان. مراد آنست كه حوريانى كه براى آنها مقرر شده، دست هيچكس به آن نرسيده.

در كتاب كافى- از حضرت باقر عليه السّلام در ذيل حديثى فرمايد: اطيب و الذّ همه نعمتها آنكه براى هر مؤمنى هفتاد حوراء و چهار زن از آدميين است كه ساعتى با حوراء خلوت نمايد و ساعتى با آن زنان و ساعتى بر سرير خود تكيه نمايد، ناگاه مشاهده كند كه نور او را فرا گرفته، به خدام خود گويد: اين چه نورى است كه درخشيده است شايد اين نور از لحظات نور پروردگار است كه لمعان نموده؟ خدام گويد: قدّوس قدّوس جلّ جلاله، نه از نور پروردگار است، بلكه اين نور حوراء از زنان تو كه هنوز داخل بر تو نشده و اكنون از خيمه خود بيرون آمده و مشرف بر تو شده. چون نظر نمود كه تو بر سرير خود تكيه كرده‌اى تبسم نموده از روى شوق و محبت به تو و اين نورى كه تو را فرا گرفت، از ضياء و روشنى دندانهاى او باشد كه بر تو تابيده، پس ولى خدا به خدام گويد اذن دهيد او را كه داخل شود بر من. به مجرّد اذن ولىّ خدا، مبادرت نمايند هزار خادم و هزار خادمه براى آنكه بشارت دهند به آن حورا كه ولىّ خدا اذن داده كه تو داخل شوى، پس آن حوراء داخل شود و حال آنكه پوشيده باشد هفتاد حله بافته شده از طلا و نقره مكلل به درّ و ياقوت و زبر جد به الوان مختلفه رنگ شده باشد از مشك و عنبر كه مى‌بيند مؤمن مغز ساق او را از وراء هفتاد حله ... تا آخر حديث كه فرمايد ولىّ خدا با آن حورا معانقه نمايد مدت طويلى كه هيچيك از ديگرى ملول نشوند «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ (46) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (47) ذَواتا أَفْنانٍ (48) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (49) فِيهِما عَيْنانِ تَجْرِيانِ (50)

فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (51) فِيهِما مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ (52) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (53) مُتَّكِئِينَ عَلى‌ فُرُشٍ بَطائِنُها مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ (54) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (55)

فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ (56) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (57) كَأَنَّهُنَّ الْياقُوتُ وَ الْمَرْجانُ (58) فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (59) هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ (60)

فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ (61)

ترجمه‌

و براى كسيكه بترسد از مقام خود در پيشگاه پروردگارش دو بهشت است‌

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد

داراى انواع درختها و ميوه‌ها ميباشند

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد

در آن دو است دو چشمه كه روان ميباشند

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد

در آن دو از هر ميوه‌اى دو قسم است‌

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد

آنان تكيه زنندگانند بر بسترهائى كه آسترهاى آنها از ديبا است و ميوه رسيده آن دو بهشت نزديك زمين است‌

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد

در آنها است زنان فروهشته چشم كه دست درازى نكرده باشد بآنها انسانى پيش از آنان و نه جنيان‌

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد

گوئيا آنان ياقوت و مرجانند

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد

آيا هست پاداش نيكى جز نيكى‌

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد.

تفسير

خداوند سبحان بعد از ذكر احوال اهل جهنم و انواع عذاب آنها

جلد 5 صفحه 120

بيان حال اهل بهشت را فرموده باين تقريب كه براى كسيكه بترسد از وقت اقامت خود در پيشگاه الهى براى حساب اعمال و جزاى آنها و باين جهت مرتكب معصيت خدا نشود دو بهشت است كه بمنزله داخل و خارج و بيرونى و اندرونى يا منزل مسكونى و باغ تفريحى براى او باشد كه در دنيا مردم طالب آنند و در كافى از امام صادق عليه السّلام در تفسير اين آيه نقل فرموده كه كسيكه بداند خدا او را مى‌بيند و سخن او را ميشنود و بر مقاصد او مطّلع است پس اين دانش باز دارد او را از اعمال قبيحه پس آنكس آنست كه ترسيده از مقام پروردگار خود و باز داشته خود را از هوى و هوس و در فقيه از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه كسيكه پيش آمد كند براى او كار زشتى يا شهوترانى‌اى پس اجتناب نمايد از آن از ترس خدا حرام فرمايد خدا بر او آتش جهنّم را و ايمن نمايد او را از فزع اكبر و انجاز فرمايد براى او وعده خود را در كتابش كه فرموده و لمن خاف مقام ربّه جنّتان و آن دو باغ داراى انواع نعم و ميوه‌ها يا اقسام اشجار و اثمارند چون افنان يا جمع فنن بمعناى شاخه درخت است كه برگ و ميوه ميدهد و سايه دارد يا جمع فن بمعناى گونه و نوع و در آن دو باغ دو چشمه آب جارى است هر يك مخصوص بباغى كه در كنار نهرها و زير قصرها گردش ميكند و در آن دو باغ از هر نوع ميوه دو قسم موجود است يك قسم معمولى و متعارف كه در دنيا مشاهده شده و يك قسم غير متعارف كه مانند آن مشهود نشده و بعضى گفته‌اند از هر ميوه‌اى دو صنف شبيه بهم مانند رطب و تمر و انگور و مويز موجود است ولى خشك از هر ميوه‌اى از تازه آن در خوبى كمتر نيست و ايشان استناد و اتّكاء دارند بر بالشها و بسترهائيكه آسترهاى آنها از ديبا و حرير است و رويه آنها را ديگر خدا ميداند كه از چيست چون وقتى آستر حرير باشد رويه را نميشود بيان كرد كه چه چيز است كه از حرير بالاتر است و از خصوصيّات ميوه بهشتى آنست كه در دسترس اهل بهشت است بطوريكه در هر حال كه بخواهند بچينند در دست آنها است خواه ايستاده باشند خواه نشسته خواه خوابيده پس ميشود گفت نزديك بآنها است و ميشود گفت نزديك بزمين است و در آن باغهاى بهشتى كه به هر پرهيزكارى دو باغ از آنها داده ميشود يا در آن بسترهاى حرير كه براى ايشان گسترده شده زنانى بزير افكنده‌

جلد 5 صفحه 121

چشم از غير شوهرانند كه دست احدى از جن و انس قبلا بآنها نرسيده بلكه بكر و پاك و پاكيزه‌اند و قمّى ره نقل فرموده كه حور العين از نور رويشان چشمها بزير افكنده شود و بعضى گفته‌اند آن زنان دو نوعند انسيّه و جنيّه بزنان انسيّه دست انس نرسيده و بزنان جنيّه دست جن و هر يك از دو نوع مخصوص بهم جنس خودشانند از اهل ايمان و تقوى و در هر حال آن زنان دست نخورده بهشتى در رنگ و ضياء و بهاء و صفاء و جلاء مانند ياقوت و مرجانند كه در آيات سابقه بيان شد و در روايات توصيف شده لطافتشان بآنكه مغز ساق پاى آنها از زير هفتاد حلّه حرير بهشتى نمايان است آيا پاداش كسيكه نيكوكار باشد جز نيكى چيزى است و مستفاد در بيان اين آيه از چند روايت آنست كه نيست جزاء معرفت بخدا و توحيد او مگر بهشت و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه اين آيه جارى است در باره مؤمن و كافر و نيكوكار و بدكار هر كس در باره كسى خوبى كند بايد تلافى كند آنرا بخوبترى و الّا تلافى نكرده چون فضل در ابتداء بخوبى است پس هيچ يك از نعم الهيّه را نبايد انكار نمود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فِيهِن‌َّ قاصِرات‌ُ الطَّرف‌ِ لَم‌ يَطمِثهُن‌َّ إِنس‌ٌ قَبلَهُم‌ وَ لا جَان‌ٌّ (56) فَبِأَي‌ِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبان‌ِ (57)

جلد 16 - صفحه 387

‌در‌ ‌آن‌ فراش‌ها حورياني‌ هستند ‌که‌ فقط نگاه‌ ‌به‌ زوج‌ ‌خود‌ مي‌كنند و قصر مي‌كنند نگاه‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌به‌ زوج‌ و ‌به‌ ‌غير‌ ‌او‌ نظر نمي‌كنند و طمع‌ نمي‌كنند نزديكي‌ نكرده‌ ‌آنها‌ ‌را‌ قبل‌ ‌از‌ زوج‌ ‌خود‌ احدي‌ نه‌ ‌از‌ انس‌ و نه‌ ‌از‌ جن‌ّ.

فِيهِن‌َّ نظر ‌به‌ اينكه‌ ‌به‌ طريق‌ جمع‌ فرموده‌ ظاهر اينست‌ ‌که‌ مرجع‌ ضمير فيهن‌ّ ‌به‌ فرش‌ ‌بر‌ مي‌گردد نه‌ ‌به‌ جنّتين‌ چنانچه‌ ‌در‌ جاي‌ ديگر مي‌فرمايد ‌در‌ همين‌ سوره‌ چند آيه ‌بعد‌ حُورٌ مَقصُورات‌ٌ فِي‌ الخِيام‌ِ ‌که‌ اصلا ‌از‌ حجله‌گاه‌ ‌خود‌ بيرون‌ نمي‌آيند ‌که‌ چشم‌ ديگري‌ ‌به‌ ‌آنها‌ نيفتد.

قاصِرات‌ُ الطَّرف‌ِ ‌به‌ خلاف‌ حوري‌هاي‌ دنيا ‌که‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌به‌ تمام‌ زينت‌ آرايش‌ مي‌كنند و ‌به‌ ‌هر‌ كس‌ و ناكس‌ نمايش‌ مي‌دهند ‌در‌ حديث‌ داريم‌ ‌که‌ پيغمبر (ص‌) ‌از‌ فاطمه زهرا پرسيدند چه‌ صفتي‌ ‌از‌ ‌براي‌ زن‌ بهترين‌ صفات‌ ‌است‌! عرض‌ كرد آنكه‌ ‌در‌ مدّت‌ عمر چشمش‌ ‌به‌ نامحرم‌ نيفتد و چشم‌ نامحرم‌ ‌هم‌ ‌به‌ ‌او‌ نيفتد.

لَم‌ يَطمِثهُن‌َّ إِنس‌ٌ قَبلَهُم‌ وَ لا جَان‌ٌّ طمث‌ اطلاق‌ ‌بر‌ نكاح‌ و نزديكي‌ مي‌شود و ‌بر‌ حيض‌ و ‌بر‌ دم‌ بكارت‌ حوري‌هاي‌ بهشت‌ نه‌ احدي‌ قبل‌ ‌از‌ زوج‌ ‌خود‌ نزديكي‌ كرده‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نه‌ انس‌ و نه‌ جن‌ و نه‌ حيض‌ مي‌شوند و نه‌ دم‌ بكارت‌ دارند هميشه‌ باكره‌ هستند يك‌ ثيبه‌ ‌در‌ بهشت‌ وجود ندارد.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 56)- همسران زیبای بهشتی: در آیات گذشته پنج قسمت از مواهب و ویژگیهای این دو باغ بهشتی عنوان شده بود، در اینجا ششمین نعمت را بازگو می‌کند و آن همسران پاک بهشتی است، می‌فرماید: «در آن باغهای بهشتی زنانی هستند که جز به همسران خود عشق نمی‌ورزند» (فِیهِنَّ قاصِراتُ الطَّرْفِ).

«و هیچ انس و جن پیش از اینها با آنها تماس نگرفته است» (لَمْ یَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ).

بنابر این آنها دوشیزه‌اند، و دست نخورده، و پاک از هر نظر.

از «أبو ذر» نقل شده است که: «همسر بهشتی به شوهرش می‌گوید: سوگند به عزت پروردگارم که در بهشت چیزی را بهتر از تو نمی‌یابم، سپاس مخصوص خداوندی است که مرا همسر تو، و تو را همسر من قرار داد».

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص492

منابع