و چون آیات ما بر آنها تلاوت شود گویند: به آن ایمان آوردیم که این قرآن به حق از جانب پروردگار ما نازل شده، ما پیش از این نیز تسلیم فرمان خدا بودیم.
و هنگامی که بر آنان خوانند، می گویند: به آن ایمان آوردیم، یقیناً این قرآن از سوی پروردگارمان حق و درست است، البته ما پیش از نزول آن [به سبب راهنمایی های تورات و انجیل] تسلیم بودیم.
و چون بر ايشان فرو خوانده مىشود، مىگويند: «بدان ايمان آورديم كه آن درست است [و] از طرف پروردگار ماست؛ ما پيش از آن [هم] از تسليمشوندگان بوديم.»
و چون بر آنان تلاوت شد گفتند: بدان ايمان آورديم. حقى است از جانب پروردگار ما و ما پيش از آن تسليم بودهايم.
و هنگامی که بر آنان خوانده شود میگویند: «به آن ایمان آوردیم؛ اینها همه حق است و از سوی پروردگار ماست؛ ما پیش از این هم مسلمان بودیم!»
and when it is recited to them, they say, ‘We believe in it. It is indeed the truth from our Lord. Indeed we were Muslims [even] before it [came].’
And when it is recited to them they say: We believe in it surely it is the truth from our Lord; surely we were submitters before this.
And when it is recited unto them, they say: We believe in it. Lo! it is the Truth from our Lord. Lo! even before it we were of those who surrender (unto Him).
And when it is recited to them, they say: "We believe therein, for it is the Truth from our Lord: indeed we have been Muslims (bowing to Allah's Will) from before this.
معانی کلمات آیه
«مِن قَبْلِهِ»: پیش از نزول قرآن و تلاوت آن. «مُسْلِمِینَ»: ایمانداران. فرمانبرداران. مؤمنین به بعثت محمّد و نزول قران بر او.
نزول
شأن نزول آیات 51 تا 55:
«شیخ طوسى» گویند: قتاده گوید: این آیات درباره عبدالله بن سلام و تمیم الدّارى و جارود العبدى و سلمان فارسى نازل گردیده، هنگامى که مسلمان شده بودند. دیگرى گوید: این آیات درباره چهل نفر از اهل انجیل نازل شده که قبل از بعثت رسول خدااسلام آورده بودند که سى و دو نفر آنها از اهل حبشه بوده که هنگامى که جعفر بن ابىطالب وارد حبشه شده بود، اسلام خود را آشکار ساختند و هشت نفر آنها از اهل شام که عبارت بودند از: بحیرا، ابرهة، اشرف، عامر، ایمن، ادریس، نافع و از مملکت مزبور آمده بودند.
قتاده گوید: خداوند به آنان دو بار اجر داده، یکبار به خاطر ایمان آوردن به کتاب اول (انجیل) و یکبار به خاطر ایمان آوردن به کتاب ثانى (قرآن).[۱][۲]
آنان به خاطر صبرشان، دو برابر پاداش داده مىشوند. و (آنانند كه) بدىها را با نيكى دفع مىكنند و از آنچه روزى آنان كردهايم (به ديگران) انفاق مىنمايند.
پیام ها
1- طالبان حقّ، به دنبال حقّ هستند و توجّهى به اينكه چه كسى، از چه نژادى و با چه زبانى آن را مىگويد ندارند. إِذا يُتْلى ... قالُوا آمَنَّا ( «يُتْلى» به صورت مجهول، يعنى گوينده مطرح نيست.)
2- اگر روح پاك باشد، با شنيدن حقّ ايمان مىآورد. يُتْلى ... آمَنَّا (به عكس، اگر زمينه فراهم نباشد، با تلاوت پيوسته هم اميدى به ايمان نيست.)
جلد 7 - صفحه 72
3- ايمانى ارزش دارد كه بر اساس معرفت و شناخت حقّ باشد. «آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ»
وَ إِذا يُتْلى عَلَيْهِمْ: و چون خوانده شود قرآن بر ايشان، قالُوا آمَنَّا بِهِ:
گويند ايمان آورديم به آن و دانستهايم كه كلام خداى تعالى است. إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا: بدرستى كه آن حق است از جانب پروردگار ما نازل گرديده. اين كلام استيناف است براى بيان آنچه موجب ايمان ايشان شده. إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ: بدرستى كه ما بوديم پيش از نزول قرآن يا قبل از تلاوت آن بر ما، تسليم شدگان و اسلام آرندگان به جهت آنكه در كتب متقدمه ذكر آن را يافته و حقيقت آن را شناخته بوديم. اين كلام استيناف دوم است براى دلالت بر آنكه ايمان ايشان از اين قبيل نيست كه تازه ايمان آورده باشند بعد از نزول قرآن يا بعد از تلاوت آن، بلكه در تقادم عهد متصف به ايمان بودهاند به سبب ذكر آن در كتب آسمانى قبل.
و بتحقيق پى در پى آورديم براى آنان گفتار را باشد كه آنان پند گيرند
آنانكه داديم بايشان كتابرا پيش از آن ايشان بآن ايمان ميآورند
و چون خوانده شود بر ايشان گويند ايمان آورديم به آن كه آن حق است از پروردگار ما همانا ما بوديم پيش از آن منقادان
آنگروه داده شوند مزدشانرا دو بار بسبب آنكه صبر كردند و دفع ميكنند بسبب خوبى بدى را و از آنچه روزى داديم ايشانرا انفاق ميكنند
و چون شنوند سخن بيهوده را روى گردانند از آن و گويند براى ما است كردارهاى ما و براى شما است كردارهاتان سلام بر شما نمىخواهيم نادانانرا.
تفسير
خداوند متعال براى تذكّر و تنبّه و ارشاد عباد آيات قرآن مجيد را بتعاقب و تدريج لدى الاقتضاء نازل فرمود و متّصل نمود دعوت را به حجّت و امر و نهى را بوعد و وعيد و موعظه و نصيحت را بموجبات تنبّه و عبرت براى تذكّر و اعتبار آنان و با اينهمه مراعات حسن نظم و ترتيب در انزال قرآن از طرف خداوند منّان قلوب مشركين مكّه بايمان معطوف نشد ولى از اهل كتاب آنانكه در كتب سماوى اوصاف پيغمبر خاتم و احوالش را يافته بودند قبل از بعثت او و نزول كتابش باو و قرآن ايمان مىآوردند و چون پيغمبر خاتم يا بعضى از اهل ايمان مانند جعفر بن أبي طالب عليه السّلام آيات قرآن را براى ايشان تلاوت مينمودند ميگفتند ايمان آورديم بآن و تصديق نموديم كه آن حقّ است و از جانب خدا نازل شده و ما از پيش مؤمن بمحمّد صلى اللّه عليه و اله و قرآن و مسلمان بوده و هستيم مانند سلمان فارسى و عبد اللّه سلام و كسانيكه در حبشه بتلاوت قرآن جعفر طيّار باين
جلد 4 صفحه 197
افتخار نائل شدند و با آنحضرت بمدينه هجرت نمودند اينجماعت دو مرتبه اجر بردند يكى اجر بر ايمان قبلى و صبر بر تقيّه از كفّار و كتمان امر قلبى از ترس ايذاء و آزار و ديگر اجر بر ايمان رسمى و آشكار بعد از رفع تسلّط آنها بفضل پروردگار و اين اشخاص دفع ميكنند بحسن سلوك و مداراى با كفار بدى و شرّ آنها را از خودشان و از آنچه خداوند بايشان كرم فرموده در راه خير صرف مينمايند و چون گفتار ناهنجار و سخن بيهوده و طعن در عقيده و عمل خودشان را از كفّار بشنوند اعتنا نكنند و از جواب آن صرف نظر نمايند و بگويند عقائد و اعمال ما نفع و ضررش براى ما است بشما ربطى ندارد و عقايد و اعمال شما براى خودتان است و مربوط بما نيست از طرف ما بشما آزارى نميرسد خدا حافظ ما طالب معاشرت با مردم نادان نيستيم و از آنها كنارهگيرى نمايند و اين سلام را سلام توديع گويند كه بجاى خدا حافظ است در كافى از امام كاظم عليه السّلام و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده هر يك بعبارتى كه از آن استفاده ميشود مراد از توصيل قول وصل نمودن امام بامام و نصب هر يك بعد از ديگرى است و مستفاد از بعضى روايات مفسّره اين آيات از امام صادق عليه السّلام آنستكه مراد از موصوفين بصفات مذكوره در كلام الهى ائمه اطهار و شيعيان اخيار ايشانند كه با داشتن ايمان كامل صبر نمودند بر تقيّه از مخالفين و مأجور شدند باجر آن بعد از اجر ايمان و تلافى نمودند بديهاى مردم را بايشان بخوبى نمودن بآنها و مستفاد از حديث نبوى آنستكه اگر از كسى سيّئه و گناهى صادر شود و بعدا ثوابى نمايد و حسنهئى بجا آورد آن سيّئه را محومى نمايد و معلوم است مراد بيان مصداق و توسعه مدلول است نه انحصار معنى بآن ذوات مقدّسه و نفوس شريفه و اللّه اعلم.
توضيح كلام اينكه قبل از بعثت حضرت رسالت جماعتي از يهود آمدند مدينه سكونت پيدا كردند و خبرهايي که در كتب خود مشاهده كرده بودند بر اهل مدينه بيان ميكردند که ما در كتب خود داريم که پيغمبري در همين اوان در مكه مبعوث ميشود باين اوصاف و اينکه خصوصيات و از مكه هجرت ميفرمايد بمدينه و مدينه مركز سكونت او ميشود و ما آمدهايم که موقعي که تشريف ميآورد خدمتش مشرف شويم و باو ايمان آوريم و همين اخبار يهود منشأ اينکه شد که موقعي که صداي بعثت حضرت را اهل مدينه شنيدند همه ساله جماعتي ميآمدند مكه و اوصاف او را مشاهده ميكردند و ايمان ميآوردند و اصرار بليغ داشتند بر هجرت آن حضرت، حضرت ميفرمود تا امر الهي نرسد من هجرت نميكنم و موقعي که هجرت فرمود اهل مدينه استقبال شاياني از آن حضرت كردند و فوج فوج بشرف اسلام مشرف ميشدند
جلد 14 - صفحه 253
و اما يهود آنهايي که عناد و عصبيت نداشتند و از روي حقيقت درك كردند که در اينکه آيات مدح آنها را ميكند بشرف اسلام مشرف شدند اما جماعتي از يهود که اعدي عدو اسلام بودند متعذر شدند که آن پيغمبري که ما انتظار او را داشتيم از بني اسرائيل است و هنوز نيامده چنانچه امروز هم يهود همين مقاله را دارند و ما در همان مجلد که اشاره كرديم در كلم الطيب از كتب خود آنها اثبات كرديم که صريح است که آن پيغمبر موعود از بني اسرائيل نيست و از بني اسمعيل است چنانچه پس از مراجعه بر شما مكشوف ميشود و همين اسلام آوردن اينکه جماعت يهود يك حجت بالغه است بر ساير يهود و همچنين نصاري.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 53)- سپس میافزاید: «و هنگامی که (این آیات) بر آنها خوانده میشود میگویند: به آن ایمان آوردیم، اینها مسلما حق است، و از سوی پروردگار ما است، وَ إِذا یُتْلی عَلَیْهِمْ قالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا.
ج3، ص468
سپس اضافه میکند: نه تنها امروز تسلیم سخنان پروردگاریم که «ما پیش از این هم مسلمان بودیم» (إِنَّا کُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِینَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
پرش به بالا ↑ صاحب مجمع البیان از میان اهل شام که به پیامبر ایمان آورده بودند، تمیم را اضافه نموده است.
پرش به بالا ↑ طبرى و طبرانى در تفاسیر خود از رفاعة القرظى روایت نموده اند که آیه 51 درباره ده نفر نازل شده که من یکى از آنها مى باشم و نیز طبرى از على بن رفاعة نقل نماید که ده طائفه از اهل کتاب که از آن جمله رفاعة بوده به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ایمان آورده بودند و مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و آیه 52 درباره آنها نازل شده است، چنان که در آیه 28 سوره حدید نیز نظیر این شأن و نزول موجود است.