در صورتی که آنها پیش از این به حق کافر بودند و از جایی دور (از مقام علم و یقین) نسبت ناروا (ی جنون و سحر و کذب به رسول حق) میدادند.
[اینان] پیش از این [که در دنیا می زیستند] به حق کافر شدند، و ناآگاهانه و دور از معرفت و علم [درباره حق به عنوان اینکه شعر، جادو، افسانه خرافی و دورغ ساختگی است] سخن پراکنی می کردند.
و حال آنكه پيش از اين منكر او شدند، و از جايى دور، به ناديده [تير تهمت] مىافكندند.
پيش از اين به او كافر شده بودند و به گمان خويش به او تهمت مىزدند.
آنها پیش از این (که در نهایت آزادی بودند) به آن کافر شدند و دورا دور، و غائبانه (و بدون آگاهی). نسبتهای ناروا میدادند.
when they denied it in the past—shooting at something invisible from a far-off place—
And they disbelieved in it before, and they utter conjectures with regard to the unseen from a distant place.
When they disbelieved in it of yore. They aim at the unseen from afar off.
Seeing that they did reject Faith (entirely) before, and that they (continually) cast (slanders) on the unseen from a position far off?
معانی کلمات آیه
«یَقْذِفُونَ بِالْغَیْبِ»: نسبتهای ناروائی به جهان غیب میدادند و سخنان نادرستی درباره آن اظهار میکردند. گمانهای نادرستی درباره ماوراء طبیعت داشتند. «مَکَانٍ بَعیدٍ»: دورادور. نقطه دور دست. مراد دور از حقیقت است.
(سرانجام) ميان آنان و آن چه مىخواستند جدايى افتاد، همان گونه كه از دير باز با امثال ايشان چنين شد، زيرا آنان در شك و ترديد سختى بودند.
پیام ها
1- كسانى كه ديروز به پيامبر و قرآن تهمت مىزدند، امروز كه در تنگنا قرار گرفتهاند ايمان مىآورند ولى چه سود؟ «وَ قَدْ كَفَرُوا- وَ يَقْذِفُونَ»
2- كفّار از پيامبر و قرآن، شناخت روشنى نداشتند؛ تهمتهاى آنان مانند تير انداختن در تاريكى و پرتاب از راه دور بود. «يَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ»
وَ قَدْ كَفَرُوا بِهِ: و حال آنكه ايمان نياوردند به پيغمبر يا به خدا يا به بعث، وَ يَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ: و مىافكندند به پوشيدنى سخنان نالايق را، يعنى به گمان سخنانى مىگفتند كه علم به آن نداشتند و بر آنها مخفى بود كه آن اسناد سحر و كذب و جنون بود به پيغمبر و طعن به قرآن. يا مىگفتند كه ما معذب نشويم، چه خدا اكرام ما نموده در دنيا به انواع نعم، و ما مستحق آن هستيم، پس ما را به عذاب شديد گرفتار نخواهد كرد، بلكه در آخرت مانند دنيا متنعم هستيم و اين قذفى بود به غيب از «مكان بعيد». چنانچه رمى به نشانه دور نخواهد رسيد، همچنين اين گمان اينها واقع نخواهد داشت هر چند جهد كنند.
و اگر به بينى هنگاميكه ترسان شوند پس از دست نروند و گرفته شوند از مكانى نزديك
و گويند ايمان آورديم بآن و از كجا باشد برايشان نائل
جلد 4 صفحه 372
شدن از جاى دور
و بتحقيق كافر شدند بآن از پيش و مىافكنند بجاى پنهان از جاى دور
و جدائى افكنده شود ميانشان و ميان آنچه ميخواستند چنان كه بجا آورده شد بهمكارانشان پيش از اين همانا آنها بودند در شكى متزلزل كننده.
تفسير
خداوند متعال باز بنغمه ديگرى از كفّار تهديد فرموده كه خطاب بپيغمبر خود فرموده ميفرمايد و اگر به بينى تو وقتى را كه بفزع در آيند و هراسان شوند در وقت مرگ يا بعث براى حشر يا در جنگ بدر بر حسب اختلاف اقوال مفسّرين هر آينه ديدهئى امر عجيبى را پس هيچ يك از دست عزرائيل يا صور احضار اسرافيل يا شمشير اهل ايمان و امير ايشان نميتوانند فرار كنند و گرفته ميشوند از جاى نزديك كه بستر و بالين يا قبر و قالب مثال يا ميدان جنگ باشد يا بدست خدا كه بهمه بر هر تقدير نزديك است و در آنوقت گويند ايمان آورديم ما به پيغمبر يا قرآن و كجا و چگونه ممكن باشد تناول و وصول بنفع ايمان براى آنها از جاى دور كه عالم آخرت يا برزخ يا مشاهده عذاب باشد كه بيرون است از زمان تكليف و از انظار اهل اين عالم با آنكه قبلا كافر شدند بحق با مشاهده آيات آن و هر نسبت ناروائى را كه دلشان خواست از سحر و شعر و جنون و كذب و غيرها به پيغمبر و قرآن دادند با آنكه از باطن امر خبردار نبودند مانند كسيكه سنگى بنقطه ناپديدى از جاى دورى بيندازد كه البتّه بهدف نخواهد رسيد و در آنروز و آنهنگام حائل شود عذاب بين آنها و تمام مشتهيات و آمال و آرزوهاشان كه نه بدنيا برميگردند و نه ايمان آنها پذيرفته ميشود و نه از جهنّم نجات پيدا ميكنند و نه به بهشت ميروند چنانچه با اقوام سابقه كه انبياء را تكذيب نمودند همين معامله شد و بعذاب الهى گرفتار شدند چون آنها هم مانند اينها شكّاك و بد گمان به انبياء و اولياء بودند و در مسلك و مرام با هم شركت داشتند و باين مناسبت اطلاق اشياع بر آنها شده و توصيف شك بمريب ظاهرا براى تأكيد است مانند عجب عجيب و شعر شاعر و ظلّ ظليل و امثال اينها و محتمل است براى تقييد شك بموجب تزلزل و اتّهام و تشويش خاطر باشد در هر حال آنچه تاكنون ذكر شد بمقتضاى ظاهر آيات شريفه و اقوال مفسّرين بود ولى بمقتضاى روايات از
جلد 4 صفحه 373
صيحه آسمانى است و اخذ كفار از مكان قريب بدون فوت احدى خسف است كه از زير قدمهاى عساكر سفيانى در زمين بيداء كه بين مدينه و مكه است در وقت ظهور امام زمان واقع ميشود و ايمانشان بآنحضرت بعد از نزول امر قبول نميشود در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه دو سوره حمد يعنى سوره سبا و فاطر را در يك شب بخواند خداوند او را حفظ و نگهدارى فرمايد و اگر در روز آنشب هم بخواند هيچ مكروهى در آنروز باو نرسد و خداوند از خير دنيا و آخرت بقدرى باو عطا ميفرمايد كه بر قلبش خطور نكرده و آرزويش را ننموده باشد و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
(آیه 52)- در این آیه حال آنها را به هنگام گرفتار شدن در چنگال مجازات الهی بیان کرده، میفرماید: «آنها میگویند: ما به آن (قرآن و آورندهاش و مبدأ و معاد) ایمان آوردیم» (وَ قالُوا آمَنَّا بِهِ).
«ولی چگونه آنها میتوانند از آن فاصله دور دسترسی به آن پیدا کنند»؟! (وَ أَنَّی لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ).
آری! با فرارسیدن مرگ و عذاب استیصال درهای بازگشت بکلی بسته میشود، و میان انسان و جبران خلاف کاریهای گذشته گویی سدّ محکمی ایجاد میگردد، به همین دلیل اظهار ایمان در آن هنگام گویی از نقطه دور دستی انجام میگیرد.
اصولا چنین ایمانی که جنبه اضطراری دارد، ارزشی ندارد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: