آیه 53 سوره زمر
<<52 | آیه 53 سوره زمر | 54>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
(ای رسول رحمت) بدان بندگانم که (به عصیان) اسراف بر نفس خود کردند بگو: هرگز از رحمت (نامنتهای) خدا نا امید مباشید، البته خدا همه گناهان را (چون توبه کنید) خواهد بخشید، که او خدایی بسیار آمرزنده و مهربان است.
بگو: ای بندگان من که [با ارتکاب گناه] بر خود زیاده روی کردید! از رحمت خدا نومید نشوید، یقیناً خدا همه گناهان را می آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است؛
بگو: «اى بندگان من -كه بر خويشتن زيادهروى روا داشتهايد- از رحمت خدا نوميد مشويد. در حقيقت، خدا همه گناهان را مىآمرزد، كه او خود آمرزنده مهربان است.
بگو: اى بندگان من كه بر زيان خويش اسراف كردهايد، از رحمت خدا مأيوس مشويد. زيرا خدا همه گناهان را مىآمرزد. اوست آمرزنده و مهربان.
بگو: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- اسرفوا: اسراف به معنى تجاوز از حد است در هر كارى كه انسان مىكند هر چند كه در انفاق مال مشهورتر است (راغب).
- لا تقنطوا: قنوط (بضمّ اول) مأيوس شدن از خير. «قنط قنوطا: يئس».[۱]
نزول
ابن بابویه بعد از شش واسطه از ثمالى و او از امام باقر علیهالسلام نقل نماید که فرمود: این آیه درباره اولاد فاطمه علیهمالسلام به خصوص نازل گردیده است و نیز محمد بن العباس بعد از پنج واسطه از ابوحمزة ثمالى روایت نموده که فرمود: این آیه درباره اولاد فاطمه بخصوص نازل شده است.[۲]
و نیز بعد از چهار واسطه از ابوحمزه ثمالى و او از امام باقر علیهالسلام نقل گردیده که فرمود: این آیه درباره شیعه امیرالمؤمنین على علیهالسلام و اولاد فاطمه علیهاالسلام بخصوص نازل شده است.[۳]
ابن عباس گوید: این آیه درباره مشرکین مکه نازل شده است.[۴] (چنانکه طى آیه 68 سوره فرقان صفحه 586 ذکر شده است) و نیز عبدالله بن عمر گوید که ما معتقد بودیم که تباهکاران و فتنهانگیزان داراى توبه نبوده و توبه آنها پذیرفته نخواهد شد. مخصوصاً پس از ترک کردن آنان دین اسلام را تا این که این آیه بعد از وارد شدن رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلم به مدینه نازل گردید[۵] و نیز ابن عباس گوید: این آیه درباره وحشى قاتل حمزه نازل شده است (و ما جریان مفصل آن را طى ذکر شأن و نزول آیه 48 سوره نساء صفحه 203 ذکر نموده ایم) گویند: بعد از مسلمان شدن وحشى پیامبر بر روى او نظر نمى افکند و مایل به دیدار او نبود وحشى مى پنداشت که با این کیفیت اسلام او درست نخواهد بود سپس این آیه نازل گردید و از آن پس پیامبر بر روى او مى نگریست.[۶]
عبدالله بن عمر گوید: این آیه درباره عیاش بن ابى ربیعة نازل شده و نیز درباره ولید بن ولید و جماعتى دیگر که مسلمان شده بودند ولى به مدینه هجرت نکرده بودند، نازل گردیده و مشرکین آنها را آزار میدادند تا از اسلام برگردند.[۷]
و نیز گویند: این آیه درباره مشرکین مکه آمد و سبب نزول آن این بود که مشرکین مى گفتند: محمد صلى الله علیه و آله ادعا مینماید که هر که به خداوند شرک بیاورد و خون ناحق بریزد خداوند او را نیامرزد ولى ما که هر دو گناه را مرتکب شده ایم تکلیف ما چه خواهد بود. بنابراین چرا پیامبر ما را به اسلام دعوت مینماید سپس این آیه نازل گردید.[۸]
درباره شأن و نزول این آیه شریفه در میان احادیث فریقین (شیعه امامیه و اهل سنت و جماعت) مراحل افراط و تفریط مشاهده مى گردد چه آن که در میان احادیث امامیه کسانى که مشمول آیه واقع مى گردند، طبقه خاصى مورد نظر قرار گرفته اند و در میان احادیث اهل سنت مشرکین و مطرودین تازه مسلمان مشمول این آیه واقع گشته اند و در حدیث منقول از عبدالله بن عمر پا فراتر نهاده شده و به کسانى که از دین اسلام برگشته و آن را ترک گفته اند نیز سرایت داده شده است و از جمع بین احادیث فریقین و مخصوصاً حدیث منقول از صاحب تفسیر روض الجنان از مفسرین خاصه که ایشان هم شأن و نزول آن را درباره مشرکین که اسلام اختیار نموده، دانسته اند. میتوان استنباط کرد که مراد از خطاب خداوند به جمله (اى بندگان من) عموم مسلمین مى باشد که اگر درباره خویشتن اسراف ورزیده و پا از دائره عصمت بیرون نهند از لطف و عنایت بىمنتهاى پروردگار خود در صورت توبه کردن ناامید نگردند و مأیوس نباشند.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ «53»
بگو: «اى بندگان من كه بر نفس خويش اسراف (و ستم) كردهايد! از رحمت خداوند مأيوس نشويد، همانا خداوند همهى گناهان را مىبخشد، زيرا كه او بسيار آمرزنده و مهربان است.»
نکته ها
آيات قبل تهديدى براى افراد مغرور بود و اين آيه به گناهكاران پشيمان بشارت مىدهد.
در تمام كلمات اين آيه لطف و مهر الهى نهفته است:
1. پيام بشارت را رسول خدا صريحاً اعلام كند. «قُلْ»
2. خداوند انسان را مخاطب قرار داده است. «يا»
3. خداوند همه را بندهى خود و لايق دريافت رحمتش دانسته است. «عِبادِيَ»
4. گناهكاران بر خود ستم كردهاند و به خدا ضررى نرساندهاند. «أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ»
5. يأس از رحمت، حرام است. «لا تَقْنَطُوا»
6. رحمت او محدود نيست. «رَحْمَةِ اللَّهِ» ( «رَحْمَةِ اللَّهِ» به جاى «رحمتى» رمز جامعيّت رحمت است، چون لفظ «اللَّهِ» جامعترين اسم اوست).
7. وعدهى رحمت قطعى است. «إِنَّ اللَّهَ»
8. كار خداوند بخشش دائمى است. «يَغْفِرُ»
9. خداوند همهى گناهان را مىبخشد. «الذُّنُوبَ»
10. خداوند بر بخشش همهى گناهان تأكيد دارد. «جَمِيعاً»
11. خدا بسيار بخشنده و رحيم است. «إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»
خداوند با اين همه رأفت و مهربانى اعلام مىكند كه تهديدهاى آيات قبل، براى تربيت انسانهاست نه انتقام و كينه.
جلد 8 - صفحه 188
در فرهنگِ قرآن، اسراف معناى وسيعى دارد كه علاوه بر اسراف در مال، شامل اسراف در نفس و جان نيز مىشود. بدين معنى كه انسان در بهرهگيرى از استعدادها و ظرفيّتهاى وجودى خود از حدّ اعتدال خارج شده و دچار افراط و تفريط گردد.
مراد قرآن از اينكه مىفرمايد: خداوند همه گناهان را مىبخشد، آن نيست كه انسان گناه كند و بگويد خدا مىآمرزد، بلكه مراد آن است كه همه گناهان هر قدر هم بزرگ باشند قابل آمرزش است و نبايد از رحمت الهى مأيوس بود و طبيعتاً راه دريافت آمرزش الهى، توبه و جبران گناه است كه در آيه بعد آمده است.
پیام ها
1- قوانين و احكام الهى در حد اعتدال است و نافرمانى مردم، تجاوز از حدّ اعتدال است. «أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ»
2- در بخشش الهى نوع گناه و مقدار آن تفاوتى ندارد. «الذُّنُوبَ جَمِيعاً»
3- يأس از رحمت الهى جايز نيست. «لا تَقْنَطُوا»
4- آمرزش گناه اقتضاى رحمت خداوند است. «رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ»
5- اميد به مغفرت زمينه آمرزش است. لا تَقْنَطُوا ... إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ
6- اين خداوند است كه همه لغزشها را مىبخشد. «إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ» به جاى «انه الغفور»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (53)
قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ: بگو اى پيغمبر كه خداى تعالى فرمايد اى بندگان من آنانكه، أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ: اسراف كردند بر نفسهاى خود به ارتكاب گناهان كبيره و خطاهاى كثيره و از حد گذرانيدند، لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ:
نااميد نشويد از بخشش خدا، إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً: بدرستى كه خداى تعالى بيامرزد گناهان را تماما صغيره و كبيره اگرچه از حد متجاوز باشد مگر كافر كه به حالت شرك و كفر بميرد. إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ: بدرستى كه خداى تعالى بسيار بسيار آمرزنده و مهربان است بر بندگان.
تنبيه:
در آيه شريفه چند مطلب است:
1- آيه در باره اشخاصى است كه معصيت كرده باشند و به وساوس شيطانى شبهه نااميدى در آنها خلجان نمايد، حق تعالى اميدوارى تام به آنها
جلد 11 - صفحه 257
فرمايد كه مأيوس نشوند و توبه نمايند، نه آنكه به شنيدن اين آيه اشخاص مغرور گشته اسراف نمايند در نافرمانى و هتاكى، زيرا باعث اغراء به جهل و معصيت، و از خداوند حكيم قبيح است.
2- چون آيات قرآنى عبرت به عموم لفظ است، پس عموميت دارد نسبت به مسرفين در معصيت در هر عصر و زمان به عدم يأس از غفران.
3- اجماع امت واقع شده كه جميع گناهان تائب موحد، مغفور است، و غير او معلق به مشيت الهى است، اگر خواهد به عدل عذاب فرمايد، و اگر خواهد به فضل خود او را بيامرزد، چنانچه فرمايد: «وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ»*. «1» 4- آيه شريفه از اميدوارترين آيات قرآنى است، چنانچه حضرت امير المؤمنين فرمايد: نيست در قرآن آيتى كه رحمت و مغفرت در او اوسع و اكثر باشد از آيه «يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا ...» «2» بنابراين هر قدر بنده گناهكار باشد نبايد از رحمت واسعه الهى مأيوس شود، البته البته اگر على الحقيقه بازگشت كند بدرگاه سبحانى، غفران شامل حال او گردد.
تتميم:
روزى يكى از اصحاب خدمت رسول آمد گريان، حضرت پرسيد: چرا گريه مىكنى؟ گفت: جوانى بر در ايستاده گريان، از بسيارى گريه مرا به گريه درآورده؛ فرمود او را آوردند، پرسيد: چرا گريانى؟ گفت: از گناه خود و خشم خدا مىترسم. فرمود: موحدى يا مشرك؟ گفت: موحد هستم. فرمود: گريه مكن كه خدا تو را مىآمرزد اگرچه مثل هفت آسمان و هفت زمين گناه كرده باشى. گفت:
گناه من عظيمتر است. فرمود: گناه عظيم خداى كريم بيامرزد، بعد فرمود: اى جوان بگو گناهت چيست؟ گفت: شرم دارم زيرا گناه من از عرش عظيمتر و از كرسى ثقيلتر. حضرت فرمود: گناه تو عظيمتر است يا خدا؟ گفت: خدا.
فرمود: خداى عظيم گناه عظيم را بيامرزد، بگو چه گناه كردى كه به اين مرتبه
«1» نساء/ 48 و 116.
«2» تفسير الصافى (چ سعيد- مشهد) ج 4. ص 326.
جلد 11 - صفحه 258
نوميد شدى از مغفرت خدا؟ گفت: يا رسول اللّه من نبّاش بودم و هفت سال قبر مىشكافتم و كفن مردهها را مىبردم. اتفاقا روزى دخترى از انصار وفات و من قبر او را شكافتم و كفن او را بيرون كردم، شهوت نفسانى بر من غلبه، با او مواقعه نمودم، چون فارغ شدم آوازى آمد كه: اى جوان، واى بر تو از ديوان يوم الدين انديشه نكردى، مرا برهنه كردى و اين رسوائى به من نمودى در جرگه مردگان مرا پليد كردى، نزد خدا و رسول چه جواب دهى؟
چون حضرت اين سخن شنيد، فرمود: اين فاسق را بيرون كنيد كه از او به جهنم نزديكتر نيست (امر حضرت به جهت اضطراب او بود تا مستوجب رحمت شود) جوان بيرون آمده روى به بيابان نهاد، شب و روز تضرع مىكرد آخر گفت: خدايا به حق انبياى مرسل توبه مرا قبول فرما و از من بگذر اگر توبه من قبول است پيغمبر خود را بفرما و الّا آتشى بفرست تا مرا بسوزاند. جبرئيل نازل كه خدا فرمايد توبه جواب را قبول نمودم و از او درگذشتم، او را بازطلب اعلام نما، حضرت او را طلبيد مژده مغفرت را به او رسانيد. «1»
تكمله:
در اين آيه چند چيز است: 1- فرمود (يا عبادى) كه متضمن لطف است، نفرموده «يا ايها العصاة» كه مشعر بر قهر باشد. 2- ايثار «اسرفوا» بر «اخطؤا»، چه آن محتوى رفق باشد دون ثانى. 3- «لا تقنطوا» صريح بر نهى از قنوط، و آن مستلزم حرمت يأس است. 4- مبالغه به «ان اللّه يغفر الذنوب جميعا». 5- وضع مظهر «ان اللّه» تا اسناد مغفرت به صريح نام خود. 6- استيعاب مغفرت خود به تمام گناهان. 7- تأكيد به «انه هو الغفور الرحيم». 8- به ايراد ضمير فصل ميان اسم و خبر، حصر مغفرت و رحمت خود نموده تا نهايت تأكيد باشد. 9- مقدم شدن مغفرت بر رحمت دلالت بر شدت عنايت سبحانى.
10- انضمام رحمت، دال بر استيعاب رحمت و شمول آن بر تمام خلق.
«1» منهج الصادقين، ج 8، ص 109- 110.
جلد 11 - صفحه 259
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِينَ (51) أَ وَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (52) قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (53) وَ أَنِيبُوا إِلى رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ (54) وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ (55)
ترجمه
پس رسيد بآنها بديهاى آنچه كسب كردند و كسانيكه ستم كردند از اينها بزودى ميرسد بآنها بديهاى آنچه كسب كردند و نيستند آنها عاجز كنندگان
آيا ندانستند كه خدا فراخ ميگرداند روزى را براى هر كه بخواهد و تنگ ميگرداند همانا در اين هر آينه آيتها است براى گروهى كه ايمان مى آورند
بگو اى بندگان من كه زياده روى نموديد بر ضرر خودتان نوميد نشويد از رحمت خدا همانا خدا ميآمرزد گناهان را تمامى همانا او آمرزنده مهربانست
و بازگشت كنيد بسوى پروردگارتان و انقياد نمائيد براى او پيش از آنكه بيايد شما را عذاب پس يارى كرده نشويد
و پيروى كنيد بهترين چيزى را كه فرستاده شد بسوى شما از پروردگارتان پيش از آنكه بيايد شما را عذاب ناگاه با آنكه
جلد 4 صفحه 504
شما ندانيد وقت آن را.
تفسير
خداوند متعال جزاى بد اعمال بد قارون و اتباع او را كه در گفتار تبعيت از او نمودند يا قول او را پسنديدند بآنها رسانيد و اينكه از جزاء ببد تعبير شده و ميشود براى ازدواج كلام يعنى جور بودن سخن است مانند و جزاء سيئة سيئة مثلها و از كفار قريش و امثال آنها هم كه در باره پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و اهل بيت اطهارش از هيچگونه ظلمى دريغ ننمودند انتقام خواهد كشيد و جزاء بد اعمال بدشان را در دنيا و آخرت بآنها خواهد رسانيد و آنان نميتوانند خدا را عاجز از اجراء مراد خود كنند و مقصود او را از او فوت نمايند چنانچه در مكه مبتلا بقحط و غلا شدند و در جنگ بدر بزرگانشان مقتول و اسير گشتند و صدق وعده خداوند ظاهر گرديد و عجب در آنست كه آنها امر توسعه و تضييق روزى را بدست خدا ميدانستند و با وجود اين بمال و جاه خودشان مغرور و از ياد خدا غافل ميشدند و اظهارات سابقه را مينمودند كه ما بدانش خودمان ثروتمند شديم با آنكه خداوند بر حسب مصلحت بندگان را غنى و فقير مينمايد و اهل ايمان ميدانند حكمت آنرا و در بسيارى از موارد معرفت بآن پيدا ميكنند و از آن معرفتشان بخداى يگانه زياد ميشود و بندگان خدا هر قدر معصيت كار باشند و بر خودشان بزيادى گناه جنايت وارد نموده باشند نبايد مأيوس از رحمت خدا باشند چون يأس از رحمت حق بخودى خود از معاصى كبيره است و خداوند تمام گناهان را هر قدر بزرگ باشد مىآمرزد چون او بسيار آمرزنده و مهربان است اگر مقرون بتوبه و انابه بدرگاه خدا و انقياد از احكام او و اخلاص در عمل گردد پيش از مشاهده عذاب الهى نه بعد كه ديگر وقت توبه گذشته و خدا و اولياء او با چنين مجرمى كمك نخواهند نمود و غير شرك را بدون توبه هم ممكن است بيامرزد چون آمرزش آن را معلّق بمشيّت خود فرموده و فضل و كرم او بيش از اينها است ولى منوط بقبول ولايت ائمه اطهار است چون اگر كسى قائل بولايت يكى از آن ذوات مقدسه نباشد محكوم بكفر واقعى است اگر چه بعضى از احكام اسلام از قبيل طهارت ظاهرى بر او مرتب شود و توبه از كفر بايمان و انقياد از او امر خدا و پيغمبر و امام است و آن عبارت از متابعت و
جلد 4 صفحه 505
پيروى بهترين كتب آسمانى است كه قرآن منزل از جانب خدا است بسوى بندگان خود براى هدايت آنها بوسيله بيانات خانواده و بيتى كه محيط وحى و تنزيل است و اينكه بعضى از مفسّرين متابعت از بهترين نازل شده را عبارت از پيروى واجب و حرام دانستهاند و بعضى از واجب و مستحب و بعضى از ناسخ و غير اينها را كه منسوخ و مباح و مرخّص باشد غير احسن خواندهاند بنظر حقير حسنى ندارد چون تمام احكام قرآن بجاى خود حسن و احسن و دين اسلام اكمل اديان است و بايد بهتر بودن آن از ساير اديان حقّه در زمان خود و ساير كتب سماوى مراد باشد نه بهتر بودن بعضى از احكام اين دين از بعضى ديگر كه ذكر شد و در خاتمه تأكيد فرموده نزول عذاب را براى تهديد و تصريح بآنكه ناگهانى و بىخبر خواهد بود و ظاهرا همان عذاب موعود در آيه اوّل است كه بيان شد و بر آنها وارد گرديد و در روايات متعدّده از ائمه اطهار تصريح شده كه آيه دالّه بر مغفرت گناهان هر قدر باشد مخصوص بشيعيان امير المؤمنين و ائمه طاهرين عليهم السّلام است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه نيست در قرآن آيهئى كه وسيعتر باشد در رحمت و مغفرت از يا عبادى الّذين أسرفوا تا آخر و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل شده كه دوست ندارم كه دنيا و ما فيها از آن من باشد و اين آيه نباشد و گفتهاند در باره بعضى از اهل ارتداد و كسانيكه تصوّر مينمودند گناهشان مغفور نميشود مانند وحشى قاتل حمزه سيّد الشهداء نازل شده ولى اعتبار بعموم كلام است نه خصوص مورد و واضح است كه مراد مغفرت تمام گناهان بدون قيد و شرط نيست چون لازمه اين الغاء تمام عقوبات معاصى است بلكه يا معلّق به مشيّت است كه در آيات ديگر ذكر شده و يا مقيّد بتوبه و انابه و لذا بلا فاصله بعد از اين آيه امر بآن شده و اين اقوى در نظر است و اللّه اعلم
جلد 4 صفحه 506
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسرَفُوا عَلي أَنفُسِهِم لا تَقنَطُوا مِن رَحمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ يَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِيمُ (53)
بفرما اي بندگان من كساني که زياده روي كرديد در معاصي بر نفوس خود نااميد نشويد از رحمت الهي بدرستي که خداوند ميآمرزد گناهان را جميع آنها را بدرستي که او خود او هم بسيار آمرزنده و هم بسيار رحم كننده است.
در اخبار دارد که اينکه آيه شريفه
ارجي آية في كتاب اللّه
است يعني از تمام آيات الهي اميدوارتر است.
قُل خطاب بپيغمبر است که بندگان من را از قول من بفرما بآنها يا عِبادِيَ اخبار بسياري داريم که اينکه آيه مخصوص بشيعيان است لكن مراد حفظ ايمان است که اگر با ايمان از دنيا رفت و موفق بتوبه شد و لو مشرك باشد موحد شد كافر باشد ايمان آورد ضال باشد هدايت شد مؤمن باشد گنهكار موفق بتوبه شد که خلاصه با ايمان از دنيا رفت مشمول ( يا عبادي) است الَّذِينَ أَسرَفُوا عَلي أَنفُسِهِم اسراف در معاصي نموده و لو زيادتر از كف درياها باشد يا از ريگ بيابانها باشد يا از ستاره آسمانها باشد لا تَقنَطُوا مِن رَحمَةِ اللّهِ که نااميدي از رحمت گناهش بزرگتر است از ساير معاصي.
إِنَّ اللّهَ يَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً جمع محلّي بالف و لام و تأكيد بجميعا دلالت بر عموم دارد و اينکه آيه شريفه منافي با آيه شريفه وَ لَيسَتِ التَّوبَةُ لِلَّذِينَ يَعمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتّي إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ إِنِّي تُبتُ الآنَ- الايه نساء آيه 22 نيست زيرا اولا مغفرت با توبه فرق دارد توبه يكي از
جلد 15 - صفحه 331
اسباب مغفرتست ممكن است خداوند بدون توبه هم بيامرزد چنانچه در حديث قدسيست که فرمود
«اغفر و لا ابالي»
و ثانيا توبه بعد از معاينه اجباريست توبه نيست مثل توبه كفار و مشركين در روز قيامت و مثل توبه فرعون که أَدرَكَهُ الغَرَقُ قالَ آمَنتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَت بِهِ بَنُوا إِسرائِيلَ و ثالثا اينکه آيه شريفه ترغيب بندهگانيست بتوبه که مأيوس نباشند و قبل از معاينه موفق بتوبه شوند.
إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِيمُ غفور است ميآمرزد حتي از نامه عمل هم محو ميفرمايد و از نظر ملائكه كتبه هم ميبرد و احدي نيست که شهادت دهد و رحيم است بازاء هر معصيتي عبادتي در نامه عملش ثبت ميشود چنانچه ميفرمايد إِلّا مَن تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُولئِكَ يُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِم حَسَناتٍ فرقان آيه هفتاد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 53)- خداوند همه گناهان را میآمرزد: به دنبال تهدیدهای مکرری که
ج4، ص238
در آیات گذشته در مورد مشرکان و ظالمان آمده بود در اینجا راه بازگشت را توأم با امیدواری به روی همه گنهکاران میگشاید زیرا هدف اصلی از همه این امور تربیت و هدایت است نه انتقامجوئی و خشونت، با لحنی آکنده از نهایت لطف و محبت آغوش رحمتش را به روی همگان باز کرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده، میفرماید: «به آنها بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد زیرا که او آمرزنده و مهربان است» (قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً).
دقت در تعبیرات این آیه نشان میدهد که از امید بخشترین آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است، و گستردگی آن به حدی است که طبق روایتی امیر مؤمنان علی علیه السّلام فرمود: «در تمام قرآن آیهای وسیعتر از این آیه نیست».
این وعده غفران مشروط بر این است که: بعد از ارتکاب گناه به خود آیند، و تغییر مسیر دهند، رو به سوی درگاه خدا آورند، در برابر فرمانش تسلیم باشند و با عمل، صداقت خود را در این توبه و انابه نشان دهند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.