آیه 52 سوره انعام

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 52 انعام)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ۖ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ

مشاهده آیه در سوره


<<51 آیه 52 سوره انعام 53>>
سوره : سوره انعام (6)
جزء : 7
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و آنان را که صبح و شام خدا را می‌خوانند و قصدشان فقط خداست از خود مران، که نه چیزی از حساب آنها بر تو و نه چیزی از حساب تو بر آنهاست، پس اگر آن خداپرستان را از خود برانی از ستمکاران خواهی بود.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Do not drive away those who supplicate their Lord morning and evening desiring His face. Neither are you accountable for them in any way, nor are they accountable for you in any way, so that you may drive them away and thus become one of the wrongdoers.

معانی کلمات آیه

شفيع: واسطه. شفع در اصل به معنى جمع كردن دو چيز است.

تطرد: طرد: راندن از روى بى اعتنايى. «لا تطرد»: مران، بى اعتنا مباش.

غداة: بامداد يا از اول صبح تا طلوع آفتاب.

عشى: از اول ظهر تا غروب آفتاب.

وجهه: وجه: صورت و چهره، روى هر چيز، اشرف هر چيز. به معنى مصدر (توجه كردن) نيز آمده است. به معنى «ذات» نيز آيد.[۱]

نزول

محل نزول:

این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]

شأن نزول:

«شیخ طوسی» گوید: درباره سبب نزول آیه چنان كه ابن مسعود و دیگران روایت كنند آنست كه اشراف قریش و بنا به گفته فراء عده‌اى از كفار كه از زمره آنان عیینة بن حصین بودند، گفتند: یا رسول الله اگر این فقیران را كه اطراف تو هستند از خود دور كنى اشراف قوم نزد تو آمده و مسلمان خواهند شد و البته این پیشنهاد مكر و خدعه‌اى بیش نبود و خداوند از باطن آن‌ها آگاه بوده است. سپس این آیه نازل گردید[۳][۴][۵].[۶]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ وَ ما مِنْ حِسابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ «52»

و كسانى را كه بامداد و شامگاه پروردگارشان را مى‌خوانند، در حالى كه رضاى او را مى‌طلبند، از خود مران. چيزى از حساب آنان بر عهده‌ى تو نيست و از حساب تو نيز چيزى بر عهده‌ى آنان نيست كه طردشان كنى و در نتيجه از ستمگران شوى.

نکته ها

در شأن نزول اين آيه آمده است: جمعى از كفّار پولدار، چون ديدند فقيرانى مانند: عمار و بلال و خباب و ... دور پيامبر را گرفته‌اند، پيشنهاد كردند كه آن حضرت، اينان را طرد كند تا آنان گرد او جمع آيند. به نقل «تفسير المنار» خليفه‌ى دوّم گفت: به عنوان آزمايش، طرح را بپذيريم، آيه‌ى فوق نازل شد. مشابه اين مطلب در سوره‌ى كهف، آيه‌ى 28 نيز آمده است.

جلد 2 - صفحه 467

در تفسير قُرطبى آمده است: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پس از نزول اين آيه، از مجلس فقرا بر نمى‌خاست تا آنكه اوّل فقيران برخيزند.

منظور از خواندن خدا در صبح و شب، ممكن است نمازهاى روزانه باشد. «1»

پیام ها

1- حفظ نيروهاى مخلص و فقير و مجاهد، مهم‌تر از جذب سرمايه‌داران كافر است. «لا تَطْرُدِ»

2- هدف، وسيله را توجيه نمى‌كند. براى جذب سران كفر، نبايد به مسلمانان موجود اهانت كرد. «لا تَطْرُدِ»

3- اسلام، مكتب مبارزه با تبعيض، نژاد پرستى، امتياز طلبى و باج خواهى است. (با توجّه به شأن نزول)

4- اغلب طرفداران انبيا، پابرهنگان بوده‌اند. (با توجّه به شأن نزول)

5- بهانه گيران، اگر از رهبر و مكتب نتوانند عيب بگيرند، از پيروان و وضع اقتصادى آنان عيب‌جويى مى‌كنند. (با توجّه به شأن نزول)

6- هيچ امتيازى با «ايمان» برابرى نمى‌كند. «يُرِيدُونَ وَجْهَهُ»

7- ميزان، حال فعلى اشخاص است. اگر مؤمنان فقير، خلاف قبلى داشته باشند، حسابشان با خداست. «ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ»

8- حساب همه با خداست، حتّى رسول اكرم نيز مسئول انتخاب وعمل ديگران نيست، «ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ» و خود نيز حساب و كتاب دارد. «وَ ما مِنْ حِسابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ»

9- طرد پابرهنگان و محرومان مخلص، ظلم است. «فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ»


«1». تفسير الميزان.

پانویس

  1. پرش به بالا تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. پرش به بالا طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌4، ص 421.
  3. پرش به بالا صاحب مجمع البیان از ثعلبى نقل نماید كه از روایت مستند از عبدالله بن مسعود چنین برمى آید كه اشراف قریش نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمدند در حالتى كه صهیب و خباب و بلال و عمار و دیگران كه از فقرا مسلمین بودند، نشسته بودند. گفتند: یا رسول الله اگر اینان را كه دور تو هستند از خود دور نمائى. اشراف به تو خواهند پیوست. سلمان و خباب گویند: این آیه درباره ما نازل شده هنگامى كه اقرع بن حابس التمیمى و عیینة بن حصین الفزارى و عده‌اى از مؤلفه قلوب نزد پیامبر آمدند و چنین سخنانى را به زبان آوردند».
  4. پرش به بالا ابن حبان و حاكم از سعد بن ابى وقاص روایت كنند كه این آیه درباره شش نفر نازل شد كه من هم از آنان بودم و نیز عبدالله بن مسعود و چهار نفر دیگر هم بوده‌اند.
  5. پرش به بالا در تفسیر على بن ابراهیم چنین آمده كه در مدینه فقیران مؤمنى بودند كه به آنان اهل صفة مى‌گفتند. پیامبر دستور داده بود كه آنان را در صفه جاى دهند و خود شخصاً به امور آنان رسیدگى مى كرد و گاهى اتفاق مى افتاد كه خود پیامبر از براى آنان غذا و طعام مى‌برد و با آن‌ها نشست و برخاست می‌نمود و با آن‌ها انس و الفت مى‌گرفت تا جائى كه اگر اشراف و توانگران كه با پیامبر كارى مى‌داشتند. وقتى كه رسول خدا صلی الله علیه و آله را با آن‌ها مى‌دیدند از رفتن نزد پیامبر كه با آنان نشسته بود، خوددارى مى‌كردند. تا این كه مردى از انصار نزد پیامبر آمد در حالتى كه یك نفر از اصحاب صفه نزد وى بود و خود را بسیار نزدیك پیامبر قرار داده بود و با وى به سخن گفتن مشغول بود. مرد انصارى خود را دور داشت، پیامبر به مرد انصارى فرمود كه جلو بیاید. او گوش نكرد، پیامبر فرمود: آیا مى‌ترسى اگر نزدیك بیائى فقر این مرد به تو سرایت كند؟ مرد انصارى گفت: یا رسول الله او را از خود دور كن تا نزد تو بیایم سپس این آیه نازل گردید.
  6. پرش به بالا محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 335.

منابع