آیه 50 سوره طه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ

مشاهده آیه در سوره


<<49 آیه 50 سوره طه 51>>
سوره : سوره طه (20)
جزء : 16
نزول : مکه

ترجمه های فارسی

موسی پاسخ داد که خدای ما آن کسی است که همه موجودات عالم را نعمت وجود خاص خودش بخشیده و سپس (به راه کمالش) هدایت کرده است.

گفت: پروردگار ما کسی است که به هر موجودی، آفرینش [ویژه] او را [آن گونه که سزاوارش بود] به وی عطا کرده، سپس هدایت نمود.

گفت: «پروردگار ما كسى است كه هر چيزى را خلقتى كه درخور اوست داده، سپس آن را هدايت فرموده است.»

گفت: پروردگار ما همان كسى است كه آفرينش هر چيزى را به او ارزانى داشته، سپس هدايتش كرده است.

گفت: «پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده؛ سپس هدایت کرده است!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

He said, ‘Our Lord is He who gave everything its creation and then guided it.’

He said: Our Lord is He Who gave to everything its creation, then guided it (to its goal).

He said: Our Lord is He Who gave unto everything its nature, then guided it aright.

He said: "Our Lord is He Who gave to each (created) thing its form and nature, and further, gave (it) guidance."

معانی کلمات آیه

«خَلْقَهُ»: آفرینش آن. وجود آن. «هَدَی»: رهنمودش کرده است. بدو مسیر داده است. برای انجام وظیفه خاصّ خود، راهنمائی کرده است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى‌ «49»

(فرعون) گفت: اى موسى! پس پروردگار شما دو نفر كيست؟!

قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌ «50»

(موسى) گفت: پروردگار ما كسى است كه به هر چيزى آفرينش خاص آن را عطا كرده وآنگاه (آن را به راه كمال) هدايت فرمود.

قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى‌ «51»

(فرعون) گفت: پس حال نسل‌هاى پيشين چگونه است؟!

نکته ها

«بالُ» به معناى فكر است، ولى به معناى حال نيز بكار مى‌رود.

آنچه در نزد فرعون مطرح بود، ربوبيّت است، نه الوهيت و خالقيت، زيرا او ادعاى خالقيت نمى‌كرد و خود نيز الهه داشت؛ «وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ» «1» و ساير كفّار نيز «اللَّهُ» را بعنوان خالق قبول داشتند، وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ* ... لَيَقُولُنَّ اللَّهُ‌ «2»*، بلكه ادعاى فرعون، رهبرى و حاكميّت مطلقه خودش بود، از اين روى موسى عليه السلام در جواب فرمود: خالق، مدبّر و حاكم هستى يكى است.

همه‌ى انبيا مردم را دعوت به توحيد كرده و تنها راه كمال و هدايت را از جانب خدا دانسته‌اند: حضرت ابراهيم عليه السلام فرمود: «الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ» «3»، خدايى كه مرا آفريد پس او مرا هدايت كرد. موسى عليه السلام فرمود: «أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌» «4» او به هر چيز آفرينش داده و هدايت كرد و حضرت محمّد صلى الله عليه و آله فرمود: «الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى، وَ الَّذِي قَدَّرَ


«1». اعراف، 127.

«2». عنكبوت، 61.

«3». طه، 50.

«4». شعراء، 78.

جلد 5 - صفحه 351

فَهَدى‌» «1» خدايى كه آفريد سپس تعديل كرد وكسى كه اندازه گرفت‌ وهدايت كرد.

رهبرى حركت وقيام با موسى عليه السلام بود. «يا مُوسى‌» اگر چه موسى و هارون به سوى‌ فرعون رفتند و او ابتدا گفت: «فَمَنْ رَبُّكُما»، ولى رهبر موسى بود، لذا فرعون بلافاصله اضافه كرد: «يا مُوسى‌».

پیام ها

1- آنچه مورد ادّعا و نزاع است، ربوبيّت خداوند است، نه خالقيّت. «فَمَنْ رَبُّكُما»

2- روحيّه‌ى استكبار و غرور طاغوتى حتّى در گفتار و شيوه‌ى سؤال نيز مشهود است. به جاى اينكه بپرسد «مَن ربّى»، گفت: «فَمَنْ رَبُّكُما»

3- ما از خداوند طلبى نداريم، هر چه هست عطاى اوست. «أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ»

4- خداوند يكتا، هم مى‌آفريند و هم با هدايت تكوينى اداره مى‌كند. «أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌» (آرى او پس از آفرينش، راه ادامه‌ى زندگى و كمال را نيز در آنان قرار داده است. «ثُمَّ هَدى‌»)

5- خداوند به هر موجودى، آفرينش كامل و ويژگى‌هايى متناسب با او عطا كرده است. «خَلْقَهُ»

6- لازمه‌ى ربوبيت الهى، هدايت اوست. رَبُّنَا ... ثُمَّ هَدى‌

7- ربوبيّت، حقِ كسى است كه آفريدگار است. «رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ»

8- همه‌ى موجودات، مشمول هدايت الهى هستند. تمام قوانين حاكم بر هستى و غرايز موجود در انسان‌ها و حيوانات، از هدايت الهى است. «خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌»

9- در برابر منطق نبايد به راه نياكان تكيه كرد. «فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى‌»

موسى عليه السلام با منطق سخن مى‌گويد ولى فرعون، مسير بحث را به تاريخ مى‌كشاند، تا عواطف مردم را تحريك كند. «فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى‌»


«1». اعلى، 2- 3.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 352

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى‌ (49)

خلاصه موسى و هارون به حكم الهى به دربار فرعون آمدند، بعد از مدتى كه ملاقات ميسر شد، گفتند: ما رسولان پروردگار توئيم و تو را به پرستش و ستايش دعوت كنيم:

قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى‌: فرعون گفت پس كيست پروردگار شما اى موسى كه مرا به پرستش او مى‌خوانيد.

تنبيه: در خطاب فرعون با موسى و هارون و بعد از آن تخصيص موسى به نداء، آنست كه موسى اصل بود در تبليغ رسالت، و هارون وزير و تابع او بود. يا آنكه فرعون مى‌دانست بر زبان موسى عقده باشد، و هارون در كمال فصاحت است، پس خواست او را نزد حضار مجلس شرمسار كند و از حل عقده او خبر نداشت، لذا خطاب به موسى و از او جواب طلبيد، موسى به زبان فصيح و بيان مليح در مقام احتجاج برآمده:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالا رَبَّنا إِنَّنا نَخافُ أَنْ يَفْرُطَ عَلَيْنا أَوْ أَنْ يَطْغى‌ (45) قالَ لا تَخافا إِنَّنِي مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى‌ (46) فَأْتِياهُ فَقُولا إِنَّا رَسُولا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْناكَ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكَ وَ السَّلامُ عَلى‌ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى‌ (47) إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنا أَنَّ الْعَذابَ عَلى‌ مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى (48) قالَ فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى‌ (49)

قالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى‌ كُلَّ شَيْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌ (50) قالَ فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولى‌ (51) قالَ عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي فِي كِتابٍ لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى‌ (52) الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَكَ لَكُمْ فِيها سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّى (53) كُلُوا وَ ارْعَوْا أَنْعامَكُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِأُولِي النُّهى‌ (54)

مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى‌ (55) وَ لَقَدْ أَرَيْناهُ آياتِنا كُلَّها فَكَذَّبَ وَ أَبى‌ (56)

ترجمه‌

- گفتند پروردگار ما همانا ما ميترسيم كه پيشى گيرد بر ما يا آنكه زياد كند سركشى خود را

گفت نترسيد همانا من با شمايم ميشنوم و مى‌بينم‌

پس برويد نزد او و بگوئيد همانا ما دو فرستاده پروردگار توايم پس بفرست با ما بنى- اسرائيل را و عذاب مكن آنها را بتحقيق آورديم تو را معجزه‌اى از پروردگارت و سلام بر آنكه پيروى كند از راه هدايت‌

همانا وحى شد بما كه عذاب بر كسى است كه تكذيب كرد و روى گردانيد

گفت پس كيست پروردگار شما اى موسى‌

گفت پروردگار ما آنكسى است كه عطا كرد بهر چيزى صورت هستى او را پس راهنمائى نمود

گفت پس چيست حال مردم عصرهاى گذشته‌

گفت علم آن نزد پروردگار من است در نوشته‌اى نه خطا ميكند پروردگار من و نه فراموش ميكند

آنكسى كه گردانيد از براى شما زمين را بسترى و پديد آورد براى شما در آن راههائى و فرستاد از آسمان آبيرا پس بيرون آورديم بسبب آن اصنافى از روئيدنيهاى گوناگون‌

بخوريد و بچرانيد چهار پايان خود را همانا در آن آيتهائى است براى صاحبان خردها

از آن آفريديم شما را و در آن باز ميگردانيم شما را و از آن بيرون‌

جلد 3 صفحه 509

ميآوريم شما را بار ديگر

و بتحقيق نموديم باو معجزاتمان را تمامى پس تكذب كرد و امتناع نمود.

تفسير

- چون حضرت موسى و هارون با يكديگر ملاقات نمودند روى بدرگاه الهى نموده عرضه داشتند پروردگارا ما ميترسيم كه تا ما فرعون را دعوت كنيم هنوز سخن ما بپايان نرسيده مبادرت بعقوبت و آزار ما نمايد يا بر كفر و الحاد خود بيفزايد و زبان جسارت بساحت مقدّس تو دراز كند خداوند فرمود نترسيد من با شما هستم گفتار شما و او را ميشنوم و رفتارتان را با يكديگر مى‌بينم و از تعدّى و دست درازى او جلوگيرى ميكنم و موجب نصرت شما را بر او فراهم مينمايم پس برويد نزد او و بگوئيد كه ما دو پيغمبر خدائيم و از نزد او براى تو پيغامى آورده‌ايم و آن اين است كه اولاد يعقوب پيغمبر را كه سالها است در مصر اقامت دارند و اخيرا تو آنها را باعمال شاقه وادار نمودى و اسير خود كردى آزاد كن و بگذار با ما بيايند برويم در شام و كنعان كه وطن اصلى ما است سكونت نمائيم و اگر باور نميكنى ما معجزه‌اى هم داريم كه خداوند براى اتمام حجّت بما عنايت فرموده براى تو اظهار ميكنيم و سلامتى از عذاب الهى براى كسى است كه متابعت و پيروى از هدايت و راهنمائى حقّ نموده در راه راست و دين قويم خدائى مشى نمايد و بما وحى شده از جانب خداوند كه هر كس پيغمبران او را تكذيب كند و از قبول سخنانشان رو گردان شود بعذاب الهى در دنيا و آخرت گرفتار خواهد گرديد فرعون چون حس كرد كه مدبّر امور موسى است و هارون كمك و معاون او است يا براى خبث طينت خود خواست با هارون كه افصح از موسى بود مكالمه نكند تا كندى زبان موسى عليه السّلام آشكار گردد و در انظار موهون شود غافل از آنكه خداوند دعاء او را مستجاب نموده و كندى زبانش رفع شده لذا خطاب بموسى نمود و گفت پروردگار شما كيست كه از طرف او براى من پيغام آورديد موسى عليه السّلام جواب فرمود پروردگار ما آن قادر حكيم و عليم است كه هر موجودى را بصورت و شكل لايق بخود وجود داده و بكمال مناسب خود دلالت تكوينى و هدايت تشريعى فرموده و چون اين جواب موجز در نهايت فصاحت و بلاغت و متانت بود و دلالت داشت بر آنكه خداوند غنى بالذّات و منعم على الاطلاق‌

جلد 3 صفحه 510

است و تمام موجودات محتاج و ريزه خوار خوان احسان اويند فرعون مبهوت در جواب شد و عنان سخن را بجانب ديگرى كه خارج از مقصود بود معطوف نمود و پرسيد پس حال اقوام سابقه كه معرفت بچنين خدائى نداشتند چه خواهد بود آيا در نعمتند يا در عذاب حضرت موسى هم نخواست بفرمايد كه در عذابند براى آنكه بطبع شنوندگان گران نيايد فرمود علم بحال بندگان از شقاوت و سعادت نزد خدا است و در لوح محفوظ ثبت شده و خداوند نه جاى آنرا گم ميكند و نه آنرا فراموش مينمايد آنچنان خداوندى است كه قرار داده است براى بندگان خود زمين را مانند بستر و فرش گسترده و پديد آورده در آن راههائى در كوهها و واديها و صحراها كه مردم در آن سكونت و عبور و مرور نمايند و از فوائد آن بهره‌مند گردند و باران رحمت خود را نازل فرموده و بيرون آورده بسبب آن اصناف و انواع نباتات و حبوبات و ميوجات گوناگون متعدّد متشتّت مختلف را كه بخورند و بچرانند احشام و اغنام خودشان را و شكر خدا را بجا آورند و در آنچه بيان شد آثار و علائمى است بر وجود صانع حكيم قدير براى كسانيكه داراى عقل و معرفتند و خداوند بندگان را از خاك زمين خلق نموده در بدو خلقت چون آدم ابو البشر از خاك خلق شده و اولاد او هم كه از نطفه خلق ميشوند اصلا از خاكند چون نطفه از مأكولات مولوده از زمين توليد ميشود و بعد از مردن هم در خاك پنهان ميگردند و اجزاء بدنشان جز و خاك ميشود و روز قيامت هم از خاك بيرون ميآيند و اجزاء بدنشان جمع و متّصل ميگردد و بصورت اوّليه بر ميگردند و روح اصلى ببدنشان باز گشت ميكند و در محضر الهى حاضر ميشوند و خداوند تمام آيات وجود و علم و قدرت خود را بفرعون ارائه داد ولى او از فرط عناد و لجاج و غرور و نخوت تكذيب كرد و امتناع از قبول نمود و ظاهرا از قول خداوند فاخرجنا ببعد كلام مستقلّ خود خدا است كه وصل فرموده بكلام خود كه حكايت از قول موسى عليه السّلام بود براى اشاره بصحّت آن مقال و صدور آن از مبدء وحى و الهام ولى فيض ره فرموده از باب التفات از غيبت بتكلّم است و نظائر آن در قرآن زياد است و بعضى گفته‌اند مراد از ارائه تمام آيات بفرعون تمام معجزاتى است كه بموسى عليه السّلام داده شده بود و آن نه معجزه بود كه بجاى خود ذكر شده و خواهد

جلد 3 صفحه 511

شد و در اخبار ائمه اطهار اولى النهى باخيار و صلحا كه داراى اخلاق حسنه و اعمال صالحه‌اند و ائمه هدى عليهم السلام تفسير شده و ظاهرا مراد بيان افراد كامله است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ فَمَن‌ رَبُّكُما يا مُوسي‌ (49) قال‌َ رَبُّنَا الَّذِي‌ أَعطي‌ كُل‌َّ شَي‌ءٍ خَلقَه‌ُ ثُم‌َّ هَدي‌ (50)

‌گفت‌ فرعون‌ ‌پس‌ كيست‌ پروردگار ‌شما‌ دو نفر اي‌ موسي‌! موسي‌ فرمود پروردگار ‌ما ‌آن‌ خداونديست‌ ‌که‌ اعطاء فرمود بهر چيزي‌ خلق‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ هدايت‌ فرموده‌.

(قال‌َ فَمَن‌ رَبُّكُما يا مُوسي‌) اولا حضرت‌ موسي‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آيه‌ قبل‌ دعوت‌ فرمود فرعون‌ ‌را‌ ‌در‌ دو موضع‌ تعبير بربّك‌ فرمود يكي‌ (إِنّا رَسُولا رَبِّك‌َ) ديگر (قَد جِئناك‌َ بِآيَةٍ مِن‌ رَبِّك‌َ) مناسب‌ ‌بود‌ فرعون‌ بگويد فمن‌ ربي‌ كيست‌ پروردگار ‌من‌! لكن‌ زير بار ‌اينکه‌ نرفت‌ ‌که‌ فرض‌ ربّي‌ ‌بر‌ ‌خود‌ كند ‌گفت‌ فمن‌ ربّكما.

و ثانيا كلمه‌ فمن‌ ربكما خطاب‌ بموسي‌ و هارون‌ ‌است‌ و كلمه‌ ‌ يا ‌ موسي‌ خطاب‌ بموسي‌ فقط ‌است‌ سرّ ‌اينکه‌ تعبير چيست‌! و ‌آن‌ اينست‌ ‌که‌ طرف‌ خطاب‌ حضرت‌ موسي‌ بوده‌ ميگويد اي‌ موسي‌ پروردگار ‌شما‌ دو نفر كيست‌ مثل‌ اينكه‌ جمعي‌ مطلبي‌ داشته‌ باشند نزد كسي‌ بروند بزرگ‌ ‌آنها‌ ‌از‌ جانب‌ همه‌ ‌آنها‌ تكلم‌ كند ‌که‌ ‌ما آمده‌ايم‌ و فلان‌ تقاضا ‌را‌ داريم‌ طرف‌ بان‌ بزرگ‌ ‌آنها‌ ميگويد تقاضاي‌ ‌شما‌ چيست‌!

و ثالثا فرعون‌ توهّم‌ كرد ‌که‌ پروردگار ‌آنها‌ ‌از‌ جنس‌ بشر ‌است‌ ‌ يا ‌ جن‌ ‌ يا ‌ ملك‌ ‌ يا ‌ جنس‌ ديگريست‌ حضرت‌ موسي‌ نظر ‌به‌ اينكه‌ خداوند ‌را‌ بذاته‌ نميتوان‌ شناخت‌ زيرا صرف‌ وجود ‌است‌ ماهيّت‌ ندارد و ‌غير‌ متناهي‌ ‌است‌ سبزواري‌ ميگويد (وجوده‌ ‌من‌ اعرف‌ الاشياء و كنهه‌ ‌في‌ غاية الخفاء) حضرت‌ رسالت‌ عرض‌ ميكند

(‌ما عرفناك‌ حق‌ّ معرفتك‌ و ‌ما عبدناك‌ حق‌ّ عبادتك‌)

لذا ‌خدا‌ ‌را‌ بافعال‌ ‌او‌ بايد شناخت‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ موسي‌ فرمود:

(قال‌َ رَبُّنَا الَّذِي‌ أَعطي‌ كُل‌َّ شَي‌ءٍ خَلقَه‌ُ ثُم‌َّ هَدي‌) چون‌ فرعون‌ گفته‌ ‌بود‌ (فَمَن‌ رَبُّكُما) حضرت‌ موسي‌ بافتخار بعبوديت‌ ‌خود‌ و ربوبيّت‌ حضرت‌ حق‌ فرمود (رَبُّنَا) چنانچه‌ امير المؤمنين‌ ‌در‌ مناجاتش‌ عرض‌ ميكند

(كفاني‌ فخرا ‌ان‌ اكون‌ لك‌

جلد 13 - صفحه 42

عبدا و كفاني‌ عزّا ‌ان‌ تكون‌ لي‌ ربّا).

(الَّذِي‌ أَعطي‌ كُل‌َّ شَي‌ءٍ خَلقَه‌ُ) تمام‌ موجودات‌ عالم‌ امكان‌ ‌که‌ اطلاق‌ شيئي‌ ‌بر‌ ‌او‌ مي‌شود ‌از‌ عالم‌ مجرّدات‌ و ماديّات‌ ‌از‌ جمادات‌ و نباتات‌ برّي‌ و بحري‌ ‌از‌ طيور و هوام‌ و انعام‌ و جن‌ّ و انس‌ ‌هر‌ ‌که‌ بمقدار لياقت‌ و احتياجات‌ ‌خود‌ موافق‌ حكمت‌ و صلاح‌ ‌پس‌ ‌از‌ خلقت‌ ‌آنها‌ بآنها اعطاء فرموده‌ (مهندسي‌ ‌که‌ بكل‌ نكهت‌ و بكل‌ جان‌ داد بهر ‌که‌ آنچه‌ سزاوار حكمت‌ ‌است‌ ‌آن‌ داد) (اي‌ كريمي‌ ‌که‌ ‌از‌ خزانه غيب‌ كبري‌ ترسا وظيفه‌ خورداري‌ دوستان‌ ‌را‌ كجا كني‌ محروم‌ تو ‌که‌ ‌با‌ دشمنان‌ نظر داري‌).

(ثُم‌َّ هَدي‌) ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ راه‌ نمايي‌ كرد ‌آنها‌ ‌را‌ بطريق‌ تحصيل‌ روزي‌ و امر معاش‌ و تحصيل‌ مسكن‌ و منكح‌ و توليد و تناسل‌ و جلب‌ منافع‌ و دفع‌ مضار و آنچه‌ ‌در‌ امر زند. گاني‌ محل‌ّ احتياج‌ ‌آنها‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 49)- در اینجا قرآن مجید مستقیما به سراغ گفتگوهای موسی و هارون با فرعون می‌رود.

هنگامی که موسی در برابر فرعون قرار گرفت، جمله‌های حساب شده و مؤثری را که خداوند به هنگام فرمان رسالت به او آموخته بود باز گو کرد که در آیات قبل خواندیم.

سپس هنگامی که فرعون این سخنان را شنید نخستین عکس العملش این

ج3، ص124

بود «گفت: بگویید ببینم پروردگار شما کیست ای موسی»؟ (قالَ فَمَنْ رَبُّکُما یا مُوسی).

عجیب این که فرعون مغرور و از خود راضی حتی حاضر نشد بگوید پروردگار من که شما مدعی هستید کیست؟ بلکه گفت: پروردگار شما کیست؟

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع