نمیبینی آنان را که دعوی پاکدلی کنند؟ خداست که هر که را خواهد از رذائل پاک و منزّه دارد، و به قدر فتیلی (رشته خرما) به کسی ستم نشود.
آیا به کسانی که خود را به پاکی می ستایند، ننگریستی؟ [این خودستایی هیچ ارزشی و اعتباری ندارد] بلکه خداست که هر که را بخواهد [بر اساس ملاک های تعیین شده از سوی خود] می ستاید، و [گروهی که به ناحق، خود را می ستایند در کیفر و مجازات] به اندازه رشته میان هسته خرما مورد ستم قرار نمی گیرند.
آيا به كسانى كه خويشتن را پاك مىشمارند ننگريستهاى؟ [چنين نيست،] بلكه خداست كه هر كه را بخواهد پاك مىگرداند، و به قدر نخ روى هسته خرمايى ستم نمىبينند.
آيا آنان را نديدهاى كه خويشتن را پاك و بىعيب جلوه مىدهند؟ آرى خداست كه هر كه را كه خواهد از عيب پاك گرداند. و به هيچ كس حتى به قدر رشتهاى كه در شكاف هسته خرماست ستم نشود.
آیا ندیدی کسانی را که خودستایی میکنند؟! (این خود ستاییها، بیارزش است؛) بلکه خدا هر کس را بخواهد، ستایش میکند؛ و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد.
Have you not regarded those who style themselves as pure? Indeed, it is Allah who purifies whomever He wishes, and they will not be wronged [so much as] a single date-thread.
Have you not considered those who attribute purity to themselves? Nay, Allah purifies whom He pleases; and they shall not be wronged the husk of a date stone.
Hast thou not seen those who praise themselves for purity? Nay, Allah purifieth whom He will, and they will not be wronged even the hair upon a date-stone.
Hast thou not turned Thy vision to those who claim sanctity for themselves? Nay-but Allah Doth sanctify whom He pleaseth. But never will they fail to receive justice in the least little thing.
معانی کلمات آیه
يزكون: تزكيه: پاك كردن و نيز مدح كردن و پاك نشان دادن. از ماده زكاء به معنى زيادت و نمو.
فتيل: فتل: تابيدن . فتيل: تابيده. ليف شيار هسته خرما. چركى كه ميان دو انگشت گردانده شود.
شىء ناچيز را بدان مثل زنند، مراد از آيه همين است.[۱]
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲]
شأن نزول:
اين آيه درباره جماعتى از يهوديان مانند بحر بن عمرو و نعمان بن اوفى و مرحب بن زيد آمده كه مى گفتند: ما پسران خدا و دوستان او هستيم و اطفال خود را نزد پيامبر آوردند و گفتند: يا محمد آيا اينان داراى گناه مى باشند؟ پيامبر فرمود: نه، سپس گفتند: ما نيز مانند اينها هيچ گناهى نداشته و پاك مى باشيم زيرا هر گناهى كه در روز مرتكب شويم در شب از طرف خداوند چشمپوشى ميشود و هر گناهى كه در شب مرتكب شويم. در روز چشمپوشى مى گردد سپس اين آيه نازل شد.[۳]
چنان كه از ابن عباس[۴] و نيز از عكرمة و مجاهد و ابومالك[۵] نظير آن را روايت كرده اند و نيز گويند: كه اينان فرزندان خود را جلو انداخته و در نماز به آنان اقتداء مينمودند[۶] و شيخ بزرگوار ما در اين باره بدون عنوان شأن و نزول ذكر مختصرى به ميان آورده است.[۷]
آيا نديدى كسانى كه خود را پاك و بىعيب مىشمردند؟ (چنين نيست) بلكه خداوند، هر كس را بخواهد پاك مىگرداند و آنان به اندازه نخ هسته خرما ظلم نمىشوند.
نکته ها
خودستايى و خويشتن را بىعيب دانستن و خود را برگزيده و ممتاز ديدن، مورد نكوهش
«1». كافى، ج 2، ص 284.
جلد 2 - صفحه 81
قرآن است، چنانكه مىفرمايد: «فَلا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى» «1» از خود ستايش نكنيد، خداوند داناتر است كه متّقى كيست. حضرت على عليه السلام در خطبهى «همام» يكى از نشانههاى متّقين را اين مىداند كه هرگاه ستايش شوند، مىهراسند.
پیام ها
1- خودستايى كه برخاسته از غرور وبزرگبينى است، جايز نيست. «يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ»
2- تزكيهاى ارزش دارد كه بر اساس دستورات الهى باشد، نه ارشادات بشرى.
«بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ»
3- كيفرهاى الهى، نتيجه اعمال ناپسند انسان است، نه ظلم خدا. «لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا»
شأن نزول: چون به مضمون آيه قبل كه شرك، مغفور نيست، يهود را كه عبده عجل و پرستندگان عزير بودند، وعيد و تهديدى عظيم حاصل شد. از روى انكار و جحود گفتند: ما مشرك نيستيم، بلكه خود را از خواص بارگاه عزت و مقرّبان درگاه محبت مىدانيم. پدران ما، مالكان ممالك نبوت و سالك مسالك فتوتند و بنا به منوال ايشان، معزز و مكرميم. حق تعالى انكار عزت نفس آنها نمود و بر سبيل تعجب فرمود:
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ: آيا نديدى به ديده بصيرت، و علم ندارى به سوى آنانكه از روى مفاخرت مىستايند و ثنا مىگويند نفسهاى خود را به اينكه: نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ: و يا پاكيزگى و بىگناهى را به خود نسبت مىدهند، چنانچه منقول است كه بحر بن عمر، و نعمان بن اوفى، و مرحب بن زيد، اطفال خود را در خدمت حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آورده، گفتند: اينها را گناهى هست؟ حضرت فرمود: بىگناهند. ايشان قسم خوردند به خداى موسى كه ما نيز در بى گناهى مثل ايشانيم، زيرا گناهان شب ما را به روز در مىگذرند و خطئات روز ما را به شب محو كنند؛ حق تعالى فرمود تزكيه شما پيش من اعتبارى ندارد. بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشاءُ. بلكه خداى تعالى به پاكى ياد فرمايد و بستايد هر كه را خواهد و مستحق آن داند. اين تنبيه است بر آنكه تزكيه حق تعالى معتد به است، نه تزكيه غير او. چه او عالم است
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 463
به آنچه منطوى است بر آدمى از حسن و قبح. و لهذا ذم ايشان نمود بر خبث عقايد و ظواهر آنها و تزكيه بندگان مؤمن نمود كه طيب نفس و عقيده صالحه را كامل كردهاند به عمل صالح. وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا: و اين گروه مدعيان تزكيه نفس، ظلم كرده نخواهند شد در عقاب آن به مقدار رشته ضعيف كه در ميان شكاف هسته خرما باشد، يا قشر باطن آن.
و «حسن» گفته: فتيل آن چيزى است كه در بواطن نواة (هسته خرما) است؛ و نقير، آنچه بر ظهر آن؛ و قطمير، قشر آن. يا نقير فتيلهاى است از رنج ميان دو انگشت پديد آيد. و بر هر تقدير، اين ضرب المثل است در حقارت و پستى و كمى، و اشاره است به آنكه ذات اقدس الهى نه مصدر ظلم قليل است و نه كثير. فى المجمع- فى هذه الاية: دلالة على تنزيه اللّه تعالى عن الظّلم و انّما ذكر الفتيل ليعلم انّه تعالى لا يظلم قليلا او كثيرا.
آيا نظر نكردى بآنانكه ستايش مينمودند خودهاشان را بلكه خدا ستايش ميكند هر كس را كه ميخواهد و ستم كرده نميشوند بمقدار رشته ميان هسته خرما.
تفسير
در مجمع از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه اين آيه در باره يهود و نصارى نازل شده كه ميگفتند ما پسران خدا و دوستان اوئيم و كسى داخل بهشت
جلد 2 صفحه 65
نميشود مگر آنكه يهودى يا نصرانى باشد و قمى فرموده آنها كسانى بودند كه خودشان را صدّيق و فاروق و ذو النورين ناميده بودند و حق آنستكه جز خداوند كسى عالم بر ضمائر و سرائر نيست و كاملا نميتواند تنزيه و تقديس از كسى بنمايد مخصوصا خود شخص كه علاوه بر آنكه محاط است عاشق نفس خود است و از عيب معشوق آگاه نيست و تزكيه مرد خود را از اقبح قبائح است مگر غرض اهمّى در بين باشد پس تزكيه حقيقيّه مخصوص بذات احديت است كه كاملا مطابق با واقع باشد و در باره كسى ظلم نشود كمتر ظلمى ناشى از توصيف خدا او را كمتر يا زيادتر از واقع و رشته باريكى كه در وسط هسته خرما است در لسان عرب ضرب المثل در حقارت است و آنرا فتيل گويند و مقصود آنستكه خداوند بهيچ كس و بهيچ قدر ظلم نخواهد فرمود.
تزكيه نفس يكي از اخلاق رذيله و صفات خبيثه و ملكات قبيحه است و از امير المؤمنين عليه السّلام در جامع السعاده نقل كرده فرمود
(تزكية المرء لنفسه قبيحه)
و در ميان مردم معروف است که ميگويند تعريف خود كردن فلان خوردن است و اينکه صفت خبيثه از روي جهل بعيوبات و نواقص خود است و از شعب كبر و قريب المعني با افتخار است.
جلد 5 - صفحه 98
و انسان بايد اولا متوجه باشد که سر تا سر ممكنات سر تا پا ناقص است (الممكن في حد ذاته ان يکون ليس و له من علته ان يکون ايس).
سيه رويي ز ممكن در دو عالم
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 49)
شأن نزول:
یهود و نصاری برای خود امتیازاتی قائل بودند و همان طور که در آیات قرآن نقل شده گاهی میگفتند: «ما فرزندان خداییم» (مائده: 18) و گاهی میگفتند: «بهشت مخصوص ماست و غیر از ما، در آن راهی ندارد». (بقره: 111) این آیه و آیه بعد نازل شد و به این پندارهای باطل پاسخ گفت.
تفسیر:
خودستایی- در این آیه به یکی از صفات نکوهیده اشاره شده که گریبانگیر بسیاری از افراد و ملتها میشود و آن خودستایی و خویشتن را پاک نشان دادن و فضیلت برای خود ساختن است، میگوید. «آیا ندیدی کسانی را که خودستایی میکنند» (أَ لَم تَرَ إِلَی الَّذِینَ یزَکونَ أَنفُسَهُم).
و تنها اوست که از روی حکمت و مشیت بالغه بدون کم و زیاد، افراد را طبق شایستگیهایی که دارند، مدح و ستایش میکند «و هرگز به هیچ کس، سر سوزنی ستم نخواهد شد» (وَ لا یظلَمُونَ فَتِیلًا).