و شما مؤمنان مانند آن کسان (یعنی کافران) نباشید که برای هوس و غرور و ریا و تظاهر از دیار خویش خارج شدند و از راه خدا منع میکنند. و (بترسند که) علم خدا به هر چه کنند محیط است.
و مانند کسانی مباشید که از خانه هایشان از روی مستی و غرور، و برای خودنمایی بیرون آمدند و مردم را از راه خدا بازمی داشتند [ولی سرانجام دچار شکست ذلت باری شدند]؛ و خدا به آنچه انجام می دهند، احاطه دارد.
و مانند كسانى مباشيد كه از خانههايشان با حالت سرمستى و به صرف نمايش به مردم خارج شدند و [مردم را] از راه خدا باز مىداشتند، و خدا به آنچه مىكنند احاطه دارد.
همانند آن كسان مباشيد كه سرمست غرور و براى خودنمايى از ديار خويش بيرون آمدند و ديگران را از راه خدا بازداشتند. و خدا به هركارى كه مىكنند احاطه دارد.
و مانند کسانی نباشید که از روی هوی پرستی و غرور و خودنمایی در برابر مردم، از سرزمین خود به (سوی میدان بدر) بیرون آمدند؛ و (مردم را) از راه خدا بازمیداشتند؛ (و سرانجام شکست خوردند) و خداوند به آنچه عمل میکنند، احاطه (و آگاهی) دارد!
Do not be like those who left their homes vainly and to show off to the people, and to bar [other people] from the way of Allah, and Allah comprehends what they do.
And be not like those who came forth from their homes in great exultation and to be seen of men, and (who) turn away from the way of Allah, and Allah comprehends what they do.
Be not as those who came forth from their dwellings boastfully and to be seen of men, and debar (men) from the way of Allah, while Allah is surrounding all they do.
And be not like those who started from their homes insolently and to be seen of men, and to hinder (men) from the path of Allah: For Allah compasseth round about all that they do.
معانی کلمات آیه
بطرا: بطر (بر وزن شرف): طغيان و سركشى.
رئاء: رأى: ديدن و دانستن. رئاء: تظاهر و نشان دادن به خير.
آن اين است كه كار خوبى كند و قصدش نشان دادن به غير باشد.
[۱]
نزول
محمد بن کعب القرظى گوید: وقتى که قریش از مکه براى جنگ بدر بیرون آمده بودند با دف و ساز و آواز خارج شدند و خداوند این آیه را نازل فرمود.[۲] شیخ بزرگوار نیز به این موضوع اشاره نموده ولى به عنوان شأن و نزول نیاورده است.[۳]
و مثل كسانى نباشيد كه از روى سرمستى و خودنمايى و غرور و ريا در برابر مردم، از خانههاى خود (به سوى جبهه) خارج شدند و مردم را از راه خدا بازمىداشتند وحال آنكه خداوند، به آنچه انجام مىدهند احاطه دارد.
نکته ها
چون كاروان تجارتى ابوسفيان- از دست مسلمانان- سالم به مكّه رسيد، ابوسفيان به ابوجهل پيغام داد كه ما به سلامت به مكّه رسيديم، شما كه براى يارى ما رفتهايد، برگرديد.
ابوجهل مغرورانه گفت: تا مسلمانان را سركوب نكنيم و به افتخار پيروزى شراب ننوشيم و قدرت خود را نشان ندهيم، برنمىگرديم. امّا سرانجام شكست خوردند و ابوجهل در آن جنگ، جام مرگ را نوشيد.
در اين آيه و دو آيهى قبل، عوامل موفقيّت چنين بيان شده است: ثبات قدم، ياد خدا، اطاعت از رهبرى، پرهيز از اختلاف، صبر، پرهيز از غرور، ريا و دنياطلبى.
پیام ها
1- غرور و ريا، از آفات قدرت در جبههى جنگ است. «خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ»
2- تفاوت اصولى جنگهاى اسلامى و غير اسلامى در هدف است. هدف مسلمانان از جنگ، رفع فتنه است (آيهى 39 اين سوره)، امّا هدف ديگران، سلطهجويى و قدرتنمايى است. «بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ»
3- هنگام عزيمت به جبهه، نيّت خود را خالص سازيد و به فكر خودنمايى نباشيد. «رِئاءَ النَّاسِ» (گرچه سياق آيات، به جنگ بدر مربوط مىشود، امّا شامل منافقان كه رياكارانه و براى خودنمايى و ياشايعهپراكنى و تضعيف روحيه به جبهه مىروند نيز مىشود.)
جلد 3 - صفحه 332
4- جبههى باطل براى بستن راه حقّ و جلوگيرى از حركت معنوى و الهى جامعه، تلاش مىكند. «وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»
5- دشمنان بدانند با همه تلاشى كه در برابر خدا مىكنند، امّا هرگز از تحت قدرت الهى خارج نمىشوند. «وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ»
وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيارِهِمْ: و نباشيد مانند كسانى كه بيرون شدند از شهرها و منازل خود، بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ: از روى سركشى و فخر و نمايش مردم. مراد اهل مكهاند كه به جماعت كاروان بيرون آمدند در جحفه.
سفير أبو سفيان رسيد كه باز گرديد، ما كاروان را به سلامت آورديم. پس مردم
جلد 4 صفحه 353
برگشتند. أبو جهل گفت: به بدر مىرويم مىرويم به شرب خمر مشغول، و مغنيان سرود كنند، و دف زنيم، و مردم را طعام دهيم تا آوازه ابهت و كرم ما در عرب منتشر، و از شجاعت ما حساب برند. پس حق تعالى فرمايد: اى مؤمنان شما بايد مثل كفار از شهر خود بيرون نرويد، زيرا آنها ياغى و مرائيند.
وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ: و منع مىكنند و باز مىدارند مردم را از دين خدا كه راه حق است، وَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ: و خداى تعالى به آنچه آنها مىكنند دانا است به نحوى كه احاطه كلى دارد به تمام جزئيات، پس بر آنها جزا خواهد داد. خلاصه أبو جهل و تابعان او كه به قصد سر كشى و تعيش به بدر آمدند، بجاى ميهمانى و كشتن شتر، خود را به كشتن دادند، و بجاى خمر، كاس مرگ چشيدند، و بجاى تغنى، بر آنها نوحه نمودند و مقابل طمع عزت، ذلت يافتند.
اى آنكسانيكه ايمان آورديد چون ملاقات كنيد گروهى را پس ثابت باشيد و ياد كنيد خدا را بسيار اميد است كه شما رستگار شويد
و اطاعت كنيد خدا و پيغمبرش را و نزاع ننمائيد پس سستى كنيد و برود شوكت شما و صبر كنيد همانا خداوند با صابران است
و مباشيد مانند آنانكه بيرون آمدند از منزلهاشان با تكبّر و نشاط و براى وانمود بمردم و باز ميدارند از راه خدا و خدا بآنچه ميكنند احاطه دارد.
تفسير
امر است به ثبات قدم در مقابل لشگر مخالف با توسّل بدعا و توجّه بخدا و طلب نصرت از او كه موجب ظفر و رستگارى است و ارشاد است بوجوب اطاعت خدا و پيغمبر و امام و نهى است از نزاع و اختلاف داخلى كه موجب بد دلى بيكديگر و ضعف و سستى و كسر صولت و نقص دولت است چون ريح در كلام عرب كنايه از شوكت و دولت است براى مشابهت در نفوذ امر چنانچه باد در فارسى كنايه از تكبّر و نخوت است و گفته شده است كه هميشه فتح بعد از وزيدن نسيمى است كه بامر خدا مىوزد و باين جهت پيغمبر (ص) فرموده من نصرت يافتم بصبا و قوم عاد هلاك شدند بدبور كه بادى است از مغرب ميوزد مقابل صبا و بنابر اين ريح در معنى حقيقى خود استعمال شده است و مراد آنستكه كارى نكنيد كه نسيم فتح بر شما نوزد و صبر كنيد كه خداوند حافظ و ناصر صبر كنندگان است صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند بر اثر صبر نوبت ظفر آيد و آنانكه بيرون آمدند از ديار خودشان اهل مكه بودند كه براى حمايت از كاروانشان و جنگ با مسلمانان حركت كردند با تمام لوازم عشرت و نشاط و نخوت و غرور و چون بجحفه كه يكى از مواقيت حجّ است در سه منزلى مكه رسيدند قاصد ابو سفيان رسيد و آنها را از سلامتى كاروان آگاه نمود و دستور مراجعت داد ولى أبو جهل ابا كرد و گفت ممكن نيست مگر آنكه ببدر رويم و شراب بنوشيم و زنان مغنّيه براى ما سرود بخوانند و اطعام نمائيم عرب را تا معروف
جلد 2 صفحه 540
بشجاعت و سماحت شويم و نگذاريم امر محمد (ص) نفوذ پيدا كند ولى تدبير آنها با تقدير الهى موافق نبود لذا بجاى شراب شربت ناگوار مرگ را چشيدند و بجاى تغنّى زنان بر آنها نوحهسرائى كردند و موّفق باطعام نشدند ولى طعمه شمشير مسلمانان شدند و نفوذ اسلام در جزيرة العرب منتشر گرديد و خداوند احاطه علمى دارد به نيّات و افعال آنها و بر طبق آن پاداش داده و خواهد داد ..
و نباشيد شما مسلمين مثل كفار قريش که از مكه و مركز خود خارج شدند با زنهاي مغنيّه و شرب خمر و ساز و آواز و ميخواستند بسائر ناس عظمت و شوكت خود را بنمايند با اينكه قلبا و باطنا بيم و خوف داشتند و ديگران را منع ميكردند از راه حق و دين مقدس اسلام و حال آنكه خداوند بتمام كارهاي آنها احاطه علمي و قدرتي دارد.
(آیه 47)- ششم: در این آیه مسلمانان را از پیروی کارهای ابلهانه و اعمال غرورآمیز و بیمحتوا و سر و صداهای توخالی و بیمعنی باز میدارد، و با اشاره به جریان کار ابو جهل و طرز افکار او و ادیانش میفرماید: «و مانند کسانی نباشید که از سرزمین خود از روی غرور و هوی پرستی و خود نمایی در برابر مردم (بسوی میدان بدر) خارج شدند» (وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ).
«همانها که (مردم را) از راه خدا باز میداشتند» و سر انجام شکست خوردند (وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ). هم هدفشان نامقدّس بود و هم وسایل رسیدنشان به این هدف.
«خداوند به کارهایی که این گونه افراد انجام میدهند محیط است و از اعمالشان باخبر» (وَ اللَّهُ بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: