و (ای رسول ما) هرگز مپندار که خدا از کردار ستمکاران غافل است، بلکه (کیفر) ظالمان را به تأخیر میافکند تا آن روزی که چشمها (یشان) در آن روز خیره و حیران است.
و خدا را از آنچه ستمکاران انجام می دهند، بی خبر مپندار؛ مسلماً [کیفر] آنان را برای روزی که چشم ها در آن خیره می شود، به تأخیر می اندازد.
و خدا را از آنچه ستمكاران مىكنند غافل مپندار. جز اين نيست كه [كيفر] آنان را براى روزى به تأخير مىاندازد كه چشمها در آن خيره مىشود.
و مپندار كه خدا از كردار ستمكاران غافل است. عذابشان را تا آن روز كه چشمها در آن خيره مىماند، به تاخير مىافكند.
گمان مبر که خدا، از آنچه ظالمان انجام میدهند، غافل است! (نه، بلکه کیفر) آنها را برای روزی تأخیر انداخته است که چشمها در آن (به خاطر ترس و وحشت) از حرکت بازمیایستد...
Do not suppose that Allah is oblivious of what the wrongdoers are doing. He is only granting them respite until the day when the eyes will be glazed.
And do not think Allah to be heedless of what the unjust do; He only respites them to a day on which the eyes shall be fixedly open,
Deem not that Allah is unaware of what the wicked do. He but giveth them a respite till a day when eyes will stare (in terror),
Think not that Allah doth not heed the deeds of those who do wrong. He but giveth them respite against a Day when the eyes will fixedly stare in horror,-
معانی کلمات آیه
تشخص: شخوص چشم، خيره شدن آنست . آن اين است كه چشم گشاده بماند و بسته نشود.
الأبصار: بصر (بر وزن شرف): قوه بينايى، چشم، علم. منظور از آيه، چشم است . جمع آن، ابصار مى باشد.[۱]
خداوند را از آنچه ستمگران انجام مىدهند غافل مپندار، همانا او (كيفر و حساب) آنان را براى روزى به تأخير مىاندازد كه چشمها (از حيرت و وحشت) آن روز خيره مىماند.
نکته ها
سؤال: خداوندى كه عادل است و قدرت دارد، چرا جلو ستمگران را نمىگيرد؟
پاسخ: خداوند هم عادل است و هم قادر و هم به عملكرد ستمگران عالم، ليكن تأخير كيفر به خاطر آن است كه دنيا ظرفيّت پاداش يا كيفر كامل را ندارد و سنّت خداوند بر اين است كه بندگانش را مهلت دهد تا اگر قابليّت داشته باشند، توبه كنند و اگر قابل نبودند، در قيامت به حسابشان برسد.
پیام ها
1- زود قضاوت نكنيد و خداوند را غافل مپنداريد. «لا تَحْسَبَنَّ»
2- مهلت دادن به ستمگران، نشانهى غفلت خداوند يا رضايت پروردگار از آنان نيست. «وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا»
3- سنّت خداوند بر مهلت دادن است. «إِنَّما يُؤَخِّرُهُمْ» بنابراين در برابر ظالم، نه ساكت شويد و نه مأيوس، به وظيفه خود عمل كنيد كه خدا در كمين آنهاست.
جلد 4 - صفحه 427
4- كيفر و پاداش الهى، زمانبندى دارد. «لِيَوْمٍ»
5- روز قيامت، چنان ترسآور و وحشتزاست كه چشمها خيره مىشود.
و چون حق تعالى ذكر روز حساب فرمود، بيان فرمايد كه امهال كافران نه به جهت غفلت است، بلكه براى تأكيد و اتمام حجت باشد.
وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا: و مپندار و گمان مكن خداى را غافل و بىخبر.
«1» بحار الانوار، جلد 15، صفحه 11، حديث 12، (روايتى با مضمون مشابه) و نيز رجوع كنيد به تفاسير عامّه و خاصّه، ذيل آيه 219 سوره شعراء.
«2» تفسير عياشى، جلد 2، صفحه 114.
جلد 7 - صفحه 69
عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ: از آنچه مىكنند ستمكاران و كافران. خطاب به حضرت، مراد امت است، يعنى ثابت باشيد بر آنچه دانستهايد از عقابى كه متوجه ظالمان است. در انوار گفته: خطاب به حضرت، و مراد تثبيت او است بر آنچه مطلع فرموده خداوند او را بر احوال ظلمه و افعال ايشان و مخفى نبودن چيزى بر او و وعيد به آنكه او معاقب ايشان است بر كم و زياد ظلم و علم ازلى الهى احاطه دارد به تمام جزئيات، يا خطاب نسبت به هر كسى است كه به سبب جهل به صفات سبحانى، توهّم غفلت الهى را نموده و مغرور شده به واسطه امهال حضرت بارى. نزد بعضى آيه شريفه در مقام تسليه مظلوم و تهديد ظالم است. پس مىفرمايد: إِنَّما يُؤَخِّرُهُمْ: اينست و جز اين نيست كه تأخير مىاندازد خداى تعالى عذاب ستمكاران را. لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصارُ:
براى روزى كه خيره شود در آن روز چشمها از مشاهده احوال و اهوال قيامت.
و مپندار البتّه خدا را بيخبر از آنچه بجا مىآورند ستمكاران جز اين نيست كه تأخير مىاندازد عذاب آنها را براى روزى كه خيره ميشود در آن چشمها
شتابندگان ببالا دارندگان سرهاشان را بر نميگردد بسوى آنها ديدگانشان و دلهاشان تهى است
و بيم ده مردم را از روز كه ميآيد آنها را عذاب پس ميگويند آنانكه ستم كردند پروردگار ما تأخير انداز عذاب ما را تا مدّتى نزديك اجابت ميكنيم دعوت تو را و متابعت مينمائيم پيغمبران را آيا نبوديد كه سوگند ياد مينموديد پيش از اين كه نيست براى شما زوالى
و ساكن شديد در مسكنهاى آنانكه ستم نمودند بر خودهاشان و ظاهر شد بر شما چگونه رفتار كرديم با ايشان و زديم براى شما مثلها را..
جلد 3 صفحه 239
تفسير
خداوند متعال براى آنكه كفّار تصوّر نكنند تأخير عقاب آنها براى بى خبرى و غفلت خداوند است از حال و كار آنها و نيز تسليت خاطر ستم زدگان خطاب به پيغمبر خود فرموده ولى مقصود ديگرانند و ميفرمايد كه گمان منما خداوند غافل است از اعمال ستمكاران بخويش و خلق جز اين نيست كه تأخير مىاندازد عذاب آنها را براى روز كه سر از قبرها بيرون ميآورند در حاليكه چشمهاى آنها گشاده و خيره است از هول و وحشت قيامت و شتابندگان و روى آورندگانند بصحراى محشر براى اجابت داعى الهى در حاليكه از شدّت بيم و هراس و حيرت سر بهوا راه مىپيمايند و قادر بر چشم بهمزدن نيستند و دلهاى آنها خالى و تهى از عقل و فهم و قوّت و جرئت است و قمّى ره فرموده يعنى دلهاشان پاره پاره باشد از خفقان و بنظر حقير اين تعبير بمنزله آنستكه در فارسى ميگويند دلهاشان آب شد يعنى بىتاب و قرار گرديد مقصود تشبيه بآب و هوا است در بىتابى و بىقرارى و بيم ده اى پيغمبر مردم را از روز قيامت كه روز نزول عذاب است بر آنها پس ميگويند ستمكاران بر خويش و خلق از روى عجز پروردگارا ما را بدنيا برگردان و مدت كمى مهلت ده بما تا ما دعوت تو را بتوحيد و ساير معارف حقه اجابت نمائيم و بدستور انبياء عمل كنيم و خودمان را از استحقاق عذاب بيرون بياوريم و خطاب مستطاب الهى بآنها ميرسد كه آيا شما نبوديد كه از فرط جهالت و غرور قسم ميخورديد كه ما بهمين حال باقى خواهيم ماند و حشر و نشر و حساب و عذابى نيست در صورتى كه پيغمبران حجّت را بر شما تمام نموده بودند و قصص انبياء گذشته و امّتهاى آنها بتواتر براى شما نقل و ثابت شده بود كه خداوند چگونه آنها را معذب فرمود با آنكه شما در اراضى و ديار آنها منزل و مسكن نموده بوديد و از مشاهده آثار باقيه در آن امكنه عارف باحوال آنها شده بوديد و ميدانستيد خداوند با آنها چه معاملهاى فرمود با تمام اينها باز دست از كفر و نفاق و ظلم و شقاق برنداشتيد حال هم اگر بر گرديد بدنيا همانكه بوديد خواهيد بود ما براى تعليم و ارشاد و تنبيه و انذار شما از هيچ چيز فرو گذار نكرديم علاوه بر دليل و برهان حكاياتى نقل نموديم و مثلهائى زديم كه شايد موجب اعتبار شما شود و شما چنان سرگرم بدنيا بوديد كه هيچ اعتناء نداشتيد حال عمر دنيا تمام شد و اينجا دار آخرت است كه باقى و برقرار خواهد بود.
(آیه 42)- روزی که چشمها از حرکت باز میایستد: از آنجا که در آیات گذشته سخن از «روز حساب» به میان آمد، به همین مناسبت در اینجا وضع ظالمان و ستمگران را در آن روز مجسم میسازد.
ج2، ص515
ضمنا با بیان این بخش از مسائل معاد، بخشهای توحیدی گذشته تکمیل میگردد.
نخست با لحنی تهدید آمیز (تهدیدی نسبت به ظالمان و ستمگران) چنین آغاز میکند: ای پیامبر! گمان مبر که خداوند، از آنچه ظالمان انجام میدهند، غافل است» (وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ).
این سخن در حقیقت پاسخی است به سؤال کسانی که میگویند اگر این عالم خدایی دارد، خدایی عادل و دادگر، پس چرا ظالمان را به حال خود رها کرده است؟
قرآن در برابر این سؤال میگوید: خدا هرگز غافل نیست، اگر به فوریت آنها را مجازات نمیکند به خاطر آن است که این جهان میدان و محل آزمایش و پرورش انسانهاست، و این هدف بدون آزادی ممکن نیست.
سپس میگوید: «خدا مجازات آنها را به روزی تأخیر میاندازد که در آن روز، چشمها (از شدت ترس و وحشت) از حرکت میایستد و به یک نقطه دوخته شده، بیحرکت میمانند» (إِنَّما یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصارُ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: