اگر کافران بدانند وقتی که آتش دوزخ هر طرف از پیش روی و پشت سر به آنها احاطه میکند که نه خود دفع آن توانند و نه از سوی کسی یاری شوند (آن وقت از قیامت آگاه میشوند و دیگر درخواست عذاب نکنند).
اگر کافران به آن وقتی که نمی توانند آتش را از چهره ها و پشتشان باز دارند و یاری هم نمی شوند، آگاهی داشتند [عجولانه عذاب را نمی خواستند.]
كاش آنان كه كافر شدهاند مىدانستند آنگاه كه آتش را نه از چهرههاى خود و نه از پشتشان بازنمىتوانند داشت، و خود مورد حمايت قرار نمىگيرند [چه حالى خواهند داشت].
كافران، آنگاه كه نتوانند آتش را از چهره و پشت خويش بازدارند و كسى به ياريشان برنخيزد، خواهند دانست.
ولی اگر کافران میدانستند زمانی که (فرا میرسد) نمیتوانند شعلههای آتش را از صورت و از پشتهای خود دور کنند، و هیچ کس آنان را یاری نمیکند (این قدر درباره قیامت شتاب نمیکردند)!
If only the faithless knew about the time when they will not be able to keep the Fire off their faces and their backs, nor will they be helped!
Had those who disbelieve but known (of the time) when they shall not be able to ward off the fire from their faces nor from their backs, nor shall they be helped.
If those who disbelieved but knew the time when they will not be able to drive off the fire from their faces and from their backs, and they will not be helped!
If only the Unbelievers knew (the time) when they will not be able to ward off the fire from their faces, nor yet from their backs, and (when) no help can reach them!
معانی کلمات آیه
«حِینَ»: مفعولبه فعل (یَعْلَمُ) است. «لا یَکُفُّونَ»: بازنمیدارند. نمیتوانند به دور کنند. «وُجُوهِهِمْ ... ظُهُورِهِمْ»: مراد از روها و پشتها، پیش و پس است که اشهر جوانب و اطراف انسان است، والاّ آتش از بالا و پائین و راست و چپ و روبرو و پشت سر و بالاخره از درون و بیرون، دوزخیان را در برمیگیرد.
لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لا يَكُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَ لا عَنْ ظُهُورِهِمْ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ «39»
اگر كفّار مىدانستند زمانى كه (آنروز فرا رسد، ديگر) نمىتوانند شعلههاى آتش را از صورتها و از پشتهايشان دور كنند و (هيچ چيز و هيچ) كسى آنان را يارى نمىكند، (اين قدر دربارهى قيامت شتاب نمىكردند).
نکته ها
در اين آيه به نمونهاى از عجلهى انسان اشاره شده وآن اينكه كفّار مرتّباً از پيامبر صلى الله عليه و آله سؤال مىكردند: قيامت موعود و زمانى كه به خاطر كفرمان عذاب مىشويم، چه زمانى است؟ و بدين وسيله مايهى ناراحتى حضرت مىشدند. خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله تسلى خاطر مىدهد كه اگر آنها از روزى كه نه تنها از پيشروى و از پشت سر، بلكه از همه سوى آتش بر آنان احاطه پيدا خواهد كرد و هيچ راه فرارى هم نخواهند داشت، آگاه بودند وشتابى در رسيدن آن نداشتند.
پیام ها
1- عجله انسان، به خاطر جهل است. لَوْ يَعْلَمُ ... (اگر مىدانستند عجله نمىكردند)
2- علم به خطرات قيامت، مانع حقّ ستيزى است. لَوْ يَعْلَمُ ...
3- كفر مانع شفاعت است. «وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ»
4- معبودهاى ديگر فاقد هر گونه كارآيى هستند. «وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ»
5- كفّار در قيامت، نه خود توان دور كردن آتش را دارند و نه از جانب بتها و طاغوتها به آنان كمكى خواهد شد. «وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 452
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لا يَكُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَ لا عَنْ ظُهُورِهِمْ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (39)
خداوند سبحان به جهت رفع حزن از قلب مبارك پيغمبر و جواب كفار مىفرمايد:
لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا: اگر بدانند آنانكه كافر شدند. حِينَ لا يَكُفُّونَ عَنْ
جلد 8 - صفحه 391
وُجُوهِهِمُ النَّارَ: وقتى را كه باز نتوانند داشت از صورتهاى خود آتش را. وَ لا عَنْ ظُهُورِهِمْ: و نه از پشتهاى ايشان، يعنى آتش به ايشان محيط شده و هيچ نتوانند از خود آن را باز دارند. وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ: و نه ايشان را يارى كنند، يعنى هيچكس يارى نكند آنها را، بلكه عذاب يك مرتبه تمام شراشر وجود آنها را احاطه نمايد و نتوانند آن را دفع كنند. جواب- «لو» محذوف است تقدير آنكه اگر بدانند صدق آنچه وعده داده شده به ايشان از عذاب محيط است بر آنان، هر آينه عجله نمىكردند در وقوع آن و نمىگفتند: كى خواهد بود اين وعدهاى كه مىگوئى.
نكته: تخصيص وجوه و ظهور به ذكر به معنى قدام و خلف، به جهت آنكه اين دو، اشهر جوانب و احاطه به آنها مستلزم است احاطه به تمام بدن را به حيثيتى كه قدرت ندارند بر دفع آن.
- و چون بينند تو را آنانكه كافر شدند نميگيرند تو را جز باستهزاء ميگويند آيا اين است آنكه ياد ميكند ببدى خدايان شما را و آنها بياد خدا آنان كافرانند
آفريده شد انسان از شتاب زود باشد بنمايم بشما آيتهاى خود را پس شتاب مكنيد
بمن و ميگويند كى باشد اين وعده اگر باشيد راستگويان
اگر بدانند آنانكه كافر شدند وقتى را كه باز ندارند از رويهاشان آتش را و نه از پشتهاشان و نه آنها يارى كرده شوند
بلكه بيايد آنها را ناگهان پس مبهوت كند آنها را پس نتوانند بر گردانيدن آنرا و نه آنها مهلت داده شوند.
تفسير
- كفّار و مشركين مكّه وقتى پيغمبر اكرم را ملاقات مينمودند بر سبيل توهين و استهزاء با يكديگر ميگفتند اين همان است كه خدايان شما را ببدى ياد ميكند و ميگويد آنها جمادند و نميتوانند ضرر و منفعتى بشما برسانند لذا خداوند اينمعنى را به پيغمبر خود خبر داده و فرموده آنها منكر خداوند بخشنده و اوصاف زيبنده اويند و براى مزيد نسبت كفر در تحقير و توهين و تأكيد آن لفظ هم مكرّر
جلد 3 صفحه 553
شده اگر خدا را باوصاف جمال و جلال شناخته بودند بتها را شريك او قرار نميدادند و انتظار تقديس و تعظيم آنها را از تو نداشتند و چه قدر عجله دارند مانند آنكه انسان از عجله خلق شده باشد با آنكه بزودى علائم صدق تو و وعده حق بفتوحات اسلام بر آنها ظاهر خواهد شد باهل ايمان ميگويند پس كى و چه زمان وعده عذاب ما ميرسد اگر شما راست ميگوئيد پس بعجله انتظار صدور امرى از من نداشته باشند اگر بدانند روز قيامت چگونه آتش بآنها احاطه ميكند كه نميتوانند آنرا از جلو رو و پشت سرشان دور كنند و كسى يارى از آنها نميكند عجله در آن نمينمايند اين جواب شرط است كه در آيه حذف شده ولى وعده عذاب آنان ناگهان و بىخبر بر آنها وارد ميشود پس مبهوت و متحيّر ميكند آنها را و نميتوانند آنرا از خود دفع نمايند و مهلت داده نميشوند كه توبه و عذر خواهى نمايند و كسى اعتنائى بحال آنها ندارد چنانچه در جنگ بدر و فتح مكّه بظهور پيوست و بنابراين ضمير در تأتيهم راجع بآيات است عجل و عجله و تعجيل شتابزدگى و پيش انداختن امرى است كه هنوز وقت مناسب و لايق آن نرسيده و مذموم است مگر در كار خير براى احتمال فوت آن در نهج البلاغه فرموده دورى كن از عجله در امور پيش از اوان آنها و از تأخير انداختن امور در وقت امكان آنها و قمّى ره نقل فرموده كه چون خداوند جارى فرمود روح را در آدم عليه السّلام از دو پايش پس رسيد بدو سر زانوى او خواست بايستد نتوانست پس خداوند فرمود خلق الانسان من عجل و قريب به اين معنى را در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و بنابراين گفتهاند مراد از انسان آدم عليه السّلام است و بنظر حقير روايت دلالت بر اينمعنى ندارد بلى دلالت دارد بر آنكه عجله امر طبيعى انسان است بطوريكه مناسب است در مقام مبالغه گفته شود آدمى از عجله خلق شده مانند آنكه در مقام مدح از كسى ميگويند فلانى از خير خلق شده يا در مقام قدح ميگويند از شرّ خلق شده خداوند هم در آنحال در باره آدم عليه السّلام فرمود چنانچه در اين آيه بمناسبت حال كفّار فرموده نه آنكه خداوند در اينجا بيان حال آدم عليه السّلام را فرموده و مراد از انسان آدم عليه السّلام است چنانكه گفتهاند با آنكه واضح است كه نيست و اقوال مترتّبه بر آن خلاف ظاهر و سياق آيه شريفه است.
جلد 3 صفحه 554
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لَو يَعلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لا يَكُفُّونَ عَن وُجُوهِهِمُ النّارَ وَ لا عَن ظُهُورِهِم وَ لا هُم يُنصَرُونَ (39)
(الَّذِينَ كَفَرُوا): تمام طبقات كفار را شامل ميشود از طبيعي و مشرك و يهود و نصاري و كساني که در حكم كفّار هستند، يا داخل در كفر مثل ناصبي و مرتد و مبدع و معاند و مخالف و أمثال اينها.
(وَ لا هُم يُنصَرُونَ): نه بتها و آلهه آنها به فرياد آنها ميرسند، و نه موسي عليه السلام به فرياد يهود ميرسد، و نه عيسي عليه السلام به فرياد نصاري و نه ملائكه به فرياد عبده
جلد 13 - صفحه 178
آنها، و نه شمس و قمر و كواكب و نه گاو و گوساله و نه شيطان که ميگويد:
«إِنِّي بَرِيءٌ مِنكُم إِنِّي أَري ما لا تَرَونَ إِنِّي أَخافُ اللّهَ وَ اللّهُ شَدِيدُ العِقابِ» انفال آيه 50.
و بالجمله ناصري ندارند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 39)- این آیه به آنها پاسخ میدهد، و میگوید: «اگر کافران میدانستند زمانی را که نمیتوانند شعلههای آتش را از صورت و پشت خود دور سازند، و هیچ کس به یاری آنها نخواهد شتافت» هرگز تعجیل در عذاب نمیکردند، و نمیگفتند: قیامت کی فرا میرسد» (لَوْ یَعْلَمُ الَّذِینَ کَفَرُوا حِینَ لا یَکُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَ لا عَنْ ظُهُورِهِمْ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: