آیه 36 سوره زمر
<<35 | آیه 36 سوره زمر | 37>> | |||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
آیا خدای (مهربان) برای بندهاش کافی نیست؟ و مردم (مشرک) تو را از قدرت غیر خدا میترسانند! و هر که را خدا به گمراهی خود واگذارد دیگر او را هیچ راهنمایی نخواهد بود.
آیا خدا برای بنده اش [در همه امور] کافی نیست؟ و مشرکان [به پندار خود] تو را از کسانی که غیر خدا هستند، می ترسانند و هر که را خدا به کیفر [کفر و عناد] ش گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود؛
آيا خدا كفايتكننده بندهاش نيست؟ و [كافران] تو را از آنها كه غير اويند مىترسانند و هر كه را خدا گمراه گرداند برايش راهبرى نيست.
تو را به كسانى كه سواى خدا هستند، مىترسانند. آيا خدا براى نگهدارى بندهاش كافى نيست؟ و هر كس را كه خدا گمراه سازد هيچ راهنمايى نخواهد بود.
آیا خداوند برای (نجات و دفاع از) بندهاش کافی نیست؟! امّا آنها تو را از غیر او میترسانند. و هر کس را خداوند گمراه کند، هیچ هدایتکنندهای ندارد!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«کَافٍ»: کافی و بسنده.
نزول
معمر گوید: مردى به من گفت که مشرکین و کفار به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند: باید از طعن و شتم خدایان ما دست بردارى و در غیر این صورت ممکن است به تو از جانب ما صدمات و لطماتى وارد آید سپس این آیه نازل گردید.[۱]
مفسرین گویند: این آیه نازل گردید همچنانی که سوره فاتحه نیز دو بار نازل گردیده است، یکبار در مکه و بار دیگر در مدینه، این آیه نیز یکبار براى رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد.
هنگامى که کفار مکه براى هلاک پیامبر کوشش نمودند و خواستند با مکر و حیله نیت پلید خود را اجرا نمایند و بار دیگر براى خالد بن ولید نازل گردید هنگامى که پیامبر او را مامور نموده بود که درختى را که کفار معبود خویش قرار داده و مى پرستیدند از بیخ و بن برکند مشرکین نزد خالد آمدند و او را از عاقبت اجراى این دستور ترسانیدند و به او گفتند: اگر این کار را انجام دهد لات و عزى او را دیوانه کند و نابود سازد. خالد بن ولید نیز ترسید و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و این آیه نازل گردید و خالد رفت و درخت مزبور را از بیخ و بن برکند.[۲]
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ وَ يُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ «36»
آيا خداوند براى بندهاش كافى نيست؟ و مردم تو را از غير خدا مىترسانند و هر كه را خدا گمراه كند پس هيچ راهنمايى براى او نخواهد بود.
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 171
وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَ لَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انْتِقامٍ «37»
و هر كه را خداوند هدايت كند، پس هيچ گمراه كنندهاى براى او نيست، آيا خداوند، نفوذناپذير و صاحب انتقام نيست.
نکته ها
بت پرستان به پيامبر اسلام مىگفتند: اگر بتهاى ما را تحقير كنى، به تو بلا و آزار مىرسد. اين آيه نازل شد و به حضرت دلدارى داد كه: «أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ»
قرآن، با تعبيرهاى گوناگونى مصونيّت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را از انواع توطئهها مطرح كرده است: نظير آيهى «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» «1» و «إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ» «2» چنانكه خداوند نوح را از غرق شدن و ابراهيم را از آتش و موسى را از خطر فرعون و عيسى را از به دار آويخته شدن حفظ كرد.
وظيفهى ما در هر شرايطى بندگى خداست. در حديث مىخوانيم: «من أصبح و همومه هم واحد، كفاه الله هموم الدنيا و الآخرة» «3» كسى كه همهى تلاش و همتش بندگى خدا باشد، خداوند خواستههاى دنيا و آخرتش را برآورده مىكند.
پیام ها
1- اگر انسان بندهى خدا شد، بيمه مىشود و خداوند امور او را كفايت و كفالت مىكند. «أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ»
2- در برابر تهديدهاى دشمنان، با ياد امداد و تكفّل الهى، خود را آرام كنيم. «أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ وَ يُخَوِّفُونَكَ»
3- ابزار كافران، ايجاد محيط رعب و وحشت است. «يُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ»
4- هدايت و ضلالت به دست خداست، «يُضْلِلِ اللَّهُ- يَهْدِ اللَّهُ» لكن مقدّمات دريافت هدايت يا محروم شدن از آن، به دست انسان است. چنانكه در آيات
«1». مائده، 67.
«2». حجر، 95.
«3». تفسير روح البيان.
جلد 8 - صفحه 172
ديگر مىخوانيم: «يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ» «1» و «لا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ» «2»
5- از كمى تعداد و امكانات نترسيد، از اين بترسيد كه از مدار بندگى خدا بيرون رويد، كه اگر بندهى او باشيد هيچ قدرتى شما را نمىشكند. «فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ»
6- انسان موجودى است كه در سنگدلى به جايى مىرسد كه هيچ راهنمايى در او مؤثّر نيست. «فَما لَهُ مِنْ هادٍ» و در ايمان به جايى مىرسد كه هيچ حادثهاى او را منحرف نمىكند. «فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ»
7- گمراه شدن انسان از سوى خداوند بى مقدّمه نيست، كيفر عملكرد خود انسان است. «ذِي انْتِقامٍ»
8- حمايت خداوند گاهى در قالب تكفل بنده است و گاهى در قالب انتقام از مخالفان. «ذِي انْتِقامٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ وَ يُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (36)
چون حضرت رسالت مذمت الهه نمود، كفار تخويف نمودند كه چنين مگو كه
جلد 11 - صفحه 245
بواسطه آن ضررى از جانب خدايان ما به تو رسد؛ آيه شريفه نازل شد:
أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ: آيا نيست خدا كفايت كننده بنده خود (استفهام تقريرى است)، يعنى البته خداى كفايت كننده است بنده خود را كه حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله است از جميع انواع ضرر، وَ يُخَوِّفُونَكَ: و مىترسانند تو را مشركان، بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ: به آنانكه مىپرستند غير خداى به حق و مىگويند بتان به تو ضرر خواهند رسانيد؛ و شبههاى نيست اسناد اضرار به جمادات، از فرط جهالت و غايت حماقت است، و حق تعالى حافظ بلاها و كافى مهمات است و كفايت شر كفار را خواهد كرد. وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ: و هر كه را تخليه فرمايد خدا و واگذارد او را در كفر به سبب انهماك او در گمراهى بسوء اختيار بنده، فَما لَهُ مِنْ هادٍ: پس نيست او راه نماينده كه او را به راه راست آورد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ وَ يُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ (36) وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَ لَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انْتِقامٍ (37) وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كاشِفاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ (38) قُلْ يا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلى مَكانَتِكُمْ إِنِّي عامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (39) مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ (40)
ترجمه
آيا نيست خدا كفايت كننده بندهاش را و ميترسانند تو را بآنانكه غير اويند و كسيرا كه گمراه كند خدا پس نيست براى او راهنمائى
و كسيرا كه راهنمائى كند خدا پس نيست براى او گمراه كنندهئى آيا نيست خدا غالب صاحب انتقام
و اگر بپرسى از آنها چه كس آفريد آسمانها و زمين را هر آينه خواهند گفت البته خدا بگو پس خبر دهيد از آنچه را كه ميخوانيد غير از خدا اگر بخواهد خدا براى من آسيب و ضررى آيا آنها برطرف كنندهاند ضرر او را يا اگر بخواهد او براى من نعمت و رحمتى آيا آنها بازدارندهاند رحمت او را بگو بس است مرا خدا بر او توكّل مينمايند توكّل كنندگان
بگو اى قوم من كار
جلد 4 صفحه 498
كنيد با تمام تمكّنى كه داريد همانا من هم كار كنندهام پس زود باشد كه بدانيد
كسيرا كه وارد ميشود باو عذابى كه خوار كند او را و نازل ميشود بر او عذابى كه دائم است.
تفسير
گفته شده است كه كفّار قريش به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم عرضه داشتند كه ما ميترسيم از طرف خدايان ما بتو آسيبى برسد چون تو متعرّض آنها ميشوى و قمّى ره فرموده مراد آنستكه ميگويند بتو اى محمّد ما را از متابعت على معاف بدار و ميترسانند تو را از ملحق شدن خودشان بكفّار و در هر حال خداوند وعده داده است به پيغمبر خود كه كفايت و نگهدارى نمايد او و امير المؤمنين عليه السّلام را از شرّ دشمنان و براى آنكه خاطر آنحضرت ملول نباشد از بقاء آنها بر كفر فرموده كسيكه خدا مقدّر فرموده كه گمراه باشد و بحال خودش واگذار نموده كسى نميتواند هدايت نمايد او را پس هدايت كنندهاى براى او نيست و كسيكه خدا مقدّر فرموده كه هدايت شود و توفيق ايمان و عمل صالح باو عنايت فرموده كسى نميتواند او را گمراه نمايد پس گمراه كنندهاى براى او نيست آيا خداوند غالب و قادر و انتقام كشنده از ظالم نيست كه بتواند تلافى تعدّيات آنها را نسبت به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و وصىّ او بنمايد و انتقام مظلوم را از ظالم بكشد البتّه هست و خواهد كشيد و چون مشركين مكّه قبول داشتند كه خالق آسمانها و زمين خداى يگانه است و اگر او اراده نمايد وقوع امرى را كسى نميتواند مانع شود و عبادت بتها را وسيله تقرّب بخدا ميدانستند و آنها را شفعاء خودشان ميپنداشتند كه مكرّر ذكر شده خداوند ميفرمايد و اگر از آنها سؤال نمائى كه خالق آسمانها و زمين كيست ميگويند خدا است پس از آنها بپرس كه اگر خدا بخواهد بر من آسيبى وارد نمايد آيا بتها ميتوانند برطرف كنند آسيب او را يا اگر بخواهد از خود نفعى بمن برساند بتها ميتوانند جلوگيرى كنند منفعت او را لابد خواهند گفت خير آنها نميتوانند مانع از نفوذ اراده الهى شوند يا ساكت ميشوند و روايت شده كه ساكت شدند پس نازل شد بگو كافى است براى نگهدارى من از شرّ اشرار خداوندى كه واگذار ميكنند امور خود را باو آنانكه داراى اين صفت پسنديدهاند كه توكّل و اميدوارى بحفظ الهى باشد حال اى قريش كه از اقوام و خويشان منيد
جلد 4 صفحه 499
بكوشيد با تمام قواء موجوده خودتان براى نابود نمودن من و همراهانم من هم ميكوشم در حدّ وسع خودم براى هدايت شما پس چندى نميگذرد كه خواهيد دانست خدا كدام يك از ما و شما را بعذاب خوارى و ذلّت در دنيا و بعذاب ثابت هميشگى در آخرت گرفتار خواهد فرمود و چيزى نگذشت كه فتوحات اسلامى از جنگ بدر شروع شد و بفتح مكّه خوارى و ذلّت آنها بحدّ كمال رسيد ولى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله فتوّت و آقائى فرمود و همه را آزاد كرد و صدق وعده خداوند بر عالميان ظاهر گرديد و ارجاع ضمير مؤنث بمعبودهاى باطل شايد براى تحقير و توهين آنها باشد بر فرض تصوّر ادراك و قدرتى براى آنان و اللّه اعلم
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ لَيسَ اللّهُ بِكافٍ عَبدَهُ وَ يُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِن دُونِهِ وَ مَن يُضلِلِ اللّهُ فَما لَهُ مِن هادٍ (36)
آيا نيست خداوند به اينكه بنده خود را كفالت و حفظ فرمايد از كليه شرور و آفات و اينکه مشركين و كفار و منافقين ميترسانند تو را که رسول محترم هستي بكساني که و چيزهايي که از غير خدا هستند و كسي را که خداوند او را گمراه دارد پس نيست از براي او هدايت كنندهاي.
انسان اگر بوظائف ديني خود عمل كند و تقصيري از او سر نزند خداوند او را از كليه خطرات حفظ ميفرمايد و براي او كافيست که در كنف حفظ الهي باشد و تسليم مقدرات الهي باشد و لو تمام اهل دنيا در مقام اذيت و آزار او برآيند
اگر تيغ عالم بجنبد زجا
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 36-
شأن نزول:
نقل کردهاند که: بت پرستان مکه پیامبر صلّی اللّه علیه و اله را از خشم و غضب بتها بر حذر میداشتند، و میگفتند: از آنها بدگوئی مکن، و بر خلاف آنها اقدام منما که تو را دیوانه میکنند و آزار میرسانند! (آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت).
تفسیر:
«خدا» کافی است! به دنبال تهدیدهائی که خداوند در آیات گذشته نسبت به مشرکان بیان فرمود، و وعدههائی که به پیامبرش داده است در این آیه سخن از تهدیدهای کفار به میان میآورد و میگوید: «آیا خداوند برای (نجات و دفاع از) بندهاش (در برابر دشمنان) کافی نیست؟ اما آنها تو را از غیر او میترسانند» (أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ وَ یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ).
خداوندی که قدرتش برتر از همه قدرتهاست و از نیازها و مشکلات بندگانش به خوبی آگاه است و نسبت به آنها نهایت لطف و مرحمت را دارد چگونه ممکن است بندگان با ایمانش را در برابر طوفان حوادث و موج عداوت دشمنان تنها بگذارد؟ هنگامی که او پشتیبان بندهاش باشد،
اگر تیغ عالم بجنبد ز جای نبرد رگی چون نخواهد خدای!
و هنگامی که بخواهد کسی را یاری کند،
هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک
ج4، ص228
چه رسد به بتها که موجوداتی بیارزش و بیخاصیتند.
این آیه نویدی است برای همه پویندگان راه حق و مؤمنان راستین مخصوصا در محیطهائی که در اقلیت قرار دارند و از هر سو مورد تهدیدند.
در دنباله این آیه و آیه بعد اشاره به مسأله «هدایت» و «ضلالت» و تقسیم مردم به دو گروه «گمراه» و «هدایت یافته» و این که همه اینها از ناحیه خدا است میکند، تا روشن شود تمامی بندگان نیازمند درگاه اویند، و بیخواست او چیزی در عالم رخ نمیدهد، میفرماید: «و هر کس را خداوند گمراه کند هیچ هدایت کنندهای ندارد» (وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.