آنهایی که چون یاد خدا شود دلهاشان هراسان شود و (در راه او) هر چه مصیبت بینند صبور باشند و نماز به پا دارند و از آنچه روزیشان کردیم انفاق کنند.
همانان که وقتی خدا یاد شود، دل هایشان می هراسد، و بر آنچه [از بلا و حادثه] به آنان می رسد، شکیبایند و برپا دارندگان نمازند و از آنچه روزی آنان نمودیم، انفاق می کنند.
همانان كه چون [نام] خدا ياد شود، دلهايشان خشيت يابد و [آنان كه] بر هر چه برسرشان آيد صبر پيشهگانند و برپا دارندگان نمازند، و از آنچه روزيشان دادهايم انفاق مىكنند.
آنان كه چون نام خدا برده شود در دل بترسند و بدان هنگام كه به آنها مصيبتى رسد شكيبايانند و نمازگزارانند و از آنچه روزيشان دادهايم انفاق مىكنند.
همانها که چون نام خدا برده میشود، دلهایشان پر از خوف (پروردگار) میگردد؛ و شکیبایان در برابر مصیبتهایی که به آنان میرسد؛ و آنها که نماز را برپا میدارند، و از آنچه به آنان روزی دادهایم انفاق میکنند.
—those whose hearts tremble with awe when Allah is mentioned, and who are patient through whatever visits them, and who maintain the prayer and spend out of what We have provided them.
(To) those whose hearts tremble when Allah is mentioned, and those who are patient under that which afflicts them, and those who keep up prayer, and spend (benevolently) out of what We have given them.
Whose hearts fear when Allah is mentioned, and the patient of whatever may befall them, and those who establish worship and who spend of that We have bestowed on them.
To those whose hearts when Allah is mentioned, are filled with fear, who show patient perseverance over their afflictions, keep up regular prayer, and spend (in charity) out of what We have bestowed upon them.
محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیهالسلام نقل نماید و گوید: از امام درباره این قسمت از آیه 34 «وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ» و آیه 35 سؤال کردم، فرمود: درباره ما اهل البیت علیهمالسلام بخصوص نازل شده است.[۲]
(مُخبتين) كسانى هستند كه هرگاه نام خدا برده شود دلهايشان از خوف (خداوند) مىلرزد و بر آنچه (از سختىها) به آنان مىرسد مقاومند و برپاكنندگان نمازند و از آنچه به آنان روزى دادهايم انفاق مىكنند.
نکته ها
ياد خدا هم آرامبخش و هم براى اهلايمان است، خوفآور، همانند كودكى كه با ياد والدين، هم آرام مىگيرد وهم از آنان پروا مىكند وحساب مىبرد.
پیام ها
1- ترس از خدا و پرواى درونى، يك ارزش است. «وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»
2- تقوا، بر همهى كمالات مقدّم است. وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ ... وَ الصَّابِرِينَ ...
3- زيربناى انجام وظيفه بعد از تقوا، مقاومت و صبر است. «وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابِرِينَ»
4- صبرى ارزش دارد كه در برابر مشكلات دوام بياورد. «الصَّابِرِينَ عَلى ما أَصابَهُمْ»
5- رابطه با خدا، از رابطه با محرومان جدا نيست. «وَ الْمُقِيمِي الصَّلاةِ- يُنْفِقُونَ»
6- بخشش، مخصوص مال نيست، از علم و آبرو و هنر نيز مىتوان انفاق كرد.
«مِمَّا رَزَقْناهُمْ»
7- انفاقى ارزش دارد كه دائمى باشد. ( «يُنْفِقُونَ» فعل مضارع نشانه استمرار است)
جلد 6 - صفحه 44
8- در انفاق نيز اعتدال و ميانهروى لازم است. وَ مِمَّا ...
9- اموال و دارائىهاى انسان رزق الهى است. «رَزَقْناهُمْ»
الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ: آنانكه چون ياد كرده شود خدا نزد ايشان،
«1». تفسير على بن ابراهيم قمى، ج 2، ص 84.
«2». تفسير برهان، ج 3، ص 92 به نقل از محمّد بن العبّاس.
جلد 9 - صفحه 54
وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ: بترسد قلبهاى ايشان از هيبت اشراق اشعه جلال ربانى و طلوع انوار عظمت سبحانى. يا هرگاه ترسيده شوند به عذاب و عقاب الهى، دلهاى ايشان ترسان و هراسان شود.
صفت دوم آنان: وَ الصَّابِرِينَ عَلى ما أَصابَهُمْ: و صبر كنندگان بر آنچه رسيده و مىرسد به ايشان از زحمت تكاليف و محن و بلوى.
صفت سوم آنان: وَ الْمُقِيمِي الصَّلاةِ: و بپاى دارند نماز را و ادا كنندگان آن در اوقات خود به شرايط و آدابى كه مأمور شدهاند به آن.
صفت چهارم آنان: وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ: و از آنچه روزى دادهايم ايشان را انفاق مىكنند در وجوه خير، يعنى خرج مىكنند در مصارف واجبه و مستحبه.
ابن عباس گويد: حضرت على عليه السّلام و سلمان، از جمله مخبتان و از صالحان و اقامه كنندگان نماز و منفقان مىباشند. «1» تنبيه: آيه شريفه آگاهى است مؤمنين را به آنكه بشارت الهى به توسط رسول سبحانى به تقرب درگاه كبريائى و رسيدن به نعيم ابدى، خاصه كسانى است كه اوصاف چهارگانه مذكوره را دارا باشند. و البته كسانى كه طالب قرب الهى و سعادت سرمدى هستند، سعى نموده كه اين صفات را دارا شده و خود را از جمله مشمولين آيه شريفه قرار دهند؛ حسرت و ندامت براى كسانى است كه از چنين مقامات عاليه محروم باشند.
امر اين است و كسيكه بزرگ كند علامتهاى خدا را پس همانا آن از پرهيزكارى دلها است
مر شما را است در آنها منفعتها تا مدّتى نامبرده پس جايگاه آنها بسوى خانه آزاد شده است
و از براى هر گروهى قرار داديم قربانىء را تا ياد كنند نام خدا را بر آنچه روزى كرد آنها را از زبان بستگان شتر و گاو و گوسفند پس خداى شما خداى يگانه است پس مر او را تسليم شويد و بشارت ده فروتنان را
آنانكه چون ذكر شود خدا بترسد دلهاشان و شكيبايان بر آنچه رسيد
جلد 3 صفحه 606
بايشان و بر پا دارندگان نماز و آنانكه از آنچه روزى داديمشان انفاق ميكنند.
تفسير
- كلمه ذالك چنانچه در آيات سابقه ذكر شد براى فصل بين دو كلام ذكر ميشود يعنى امر از اين قرار است و شعائر يا جمع شعاره بكسر است يا جمع شعيره بفتح و در صورت اول مراد مطلق علائم و اعلام و معالم دين و مناسك حج است و در ثانى مراد خصوص قربانيهاى نشاندار براى حج يا شتران شكافته كوهان از جانب راست براى نشان قربانى است و در هر حال تعظيم و بزرگ شمردن و خوب انجام دادن آنها ناشى از پرهيزكارى باطنى و دلبستگى بخدا است و ضمير فانّها راجع بتعظيم شعائر است و باعتبار مضاف اليه كه جماعت است مؤنّث آورده شده قمّى ره نقل فرموده كه مراد تعظيم شتران قربانى و خوب بودن آنها است و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه همانا جزاء صيد زياد ميشود در كمتر از شتر فربه و چون بشتر فربه رسيد زياده متصوّر نيست چون آن بزرگترين قربانيها است خداوند فرموده و من يعظّم شعائر اللّه فانّها من تقوى القلوب و از آنحضرت نقل شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در حجّة الوداع شصت و چهار يا شصت و شش قربانى سوق فرمود و امير المؤمنين عليه السّلام سى و چهار يا سى و شش قربانى آورد و شايد كمتر آوردن آنحضرت بمراعات ادب بوده و براى مردم است منافع آن قربانيها از سوار شدن بامدارا در صورت احتياج و دوشيدن شيرشان بقدريكه مضرّ بآنها نباشد و امثال آن تا منى در حج و تا مكّه در عمره مفرده مقابل كعبه كه بايد آنجا ذبح يا نحر شوند و مراد از محلّ آنها است چنانچه در روايات مأثوره و كلمات علماء اماميّه ذكر شده و منتهاى مدّت سير آنها اجل مسمّى و زمان مقدّر براى زندگى و وصول بمحلّ ذبح و نحر است كه منى و مكّه باشد و وجه تسميه كعبه به بيت عتيق در آيات سابقه ذكر شد و كلمه الى شايد براى اشاره بآن باشد كه محلّ حريم كعبه است نه خود آن و خداوند براى هر امّت و اهل دين و ملّتى عبادت و قربانىء مقرّر فرموده بود كه موجب تقرّب آنها بخدا شود و اين عمل مخصوص بدين اسلام نبوده براى آنكه نام خداوند را در وقت ذبح آنها ببرند نه نام بتها را تا عمل ايشان خالص باشد و اداء شكر الهى را بر نعم نامتناهى او نموده باشند و بدانند كه منظور اصلى از اعمال عبادى توجّه بخدا و ياد حق است كه يكتا و بىهمتا است پس بايد تسليم
جلد 3 صفحه 607
اوامر او باشند و پيغمبر، صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بايد مژده دهد به كسانيكه تواضع و فروتنى را شعار خود نموده و در مقام عبادت و بندگى از تكبّر و سركشى خوددارى نمودند و بوظيفه خود قيام و اقدام كردند بقضاء حوائج و نيل بسعادت دنيا و آخرت و آنها كسانى هستند كه در وقت ياد خدا دلهاشان از هيبت تابش انوار جلال الهى بيمناك است و در مصائب صابرند و از اقامه نماز در اوقات مقرّره و انفاق در راه خدا در مواقع لازمه خوددارى نمينمايند و قمّى ره نقل فرموده كه مراد از مخبتين عابدين است و معلوم است كه عبادت لازمه تواضع و فروتنى و اطمينان بوعده و فضل و كرم الهى است كه معناى لغوى اخبات است ..
نبود بلكه انفاق علم ميكردند و ابدان خود را در خدمت به جامعه و قواي خود را صرف ميكردند، اينها مخبتين هستند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 35)- در این آیه صفات «مخبتین» (تواضع کنندگان) را در چهار قسمت- که دو قسم جنبه معنوی و روانی دارد و دو قسمت جنبه جسمانی- توضیح میدهد:
نخست میگوید: «همانها که چون نام خدا برده میشود دلهایشان پر از خوف (پروردگار) میگردد» (الَّذِینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ).
نه این که از غضب او بیجهت بترسند، و یا در رحمت او شک و تردید داشته باشند، بلکه این ترس به خاطر مسؤولیتهایی است که بر دوش دارند و شاید در انجام آن کوتاهی کردهاند، این ترس به خاطر درک مقام با عظمت خداست.
دیگر این که: «آنها در برابر حوادث دردناکی که در زندگیشان رخ میدهد صبر و شکیبایی پیش میگیرند» (وَ الصَّابِرِینَ عَلی ما أَصابَهُمْ).
عظمت حادثه هر قدر زیاد و ناراحتی آن هر قدر سنگین باشد در برابر آن زانو نمیزنند لب به کفران نمیگشایند و خلاصه ایستادگی میکنند و پیش میروند و پیروز میشوند.
ج3، ص216
سوم و چهارم این که: «آنها نماز را بر پا میدارند و از آنچه به آنها روزی دادهایم انفاق میکنند» (وَ الْمُقِیمِی الصَّلاةِ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ).
از یک سو ارتباطشان با خالق جهان محکم است و از سوی دیگر پیوندشان با خلق خدا مستحکم.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید: