آیه 34 سوره نجم

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از آیه 34 نجم)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
مشاهده آیه در سوره

وَأَعْطَىٰ قَلِيلًا وَأَكْدَىٰ

مشاهده آیه در سوره


<<33 آیه 34 سوره نجم 35>>
سوره : سوره نجم (53)
جزء : 27
نزول : مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و اندک صدقه‌ای داد سپس به کلّی قطع احسان کرد؟ (مفسّرین گفتند: آیات مربوط به عثمان است که شتری با بار به عبد اللّه سعد داد که در محشر بار گناه عثمان را به دوش گیرد).

ترجمه های انگلیسی(English translations)

gave a little and held off?

معانی کلمات آیه

  • اكدى: كدى: حبس و منع، كديه زمينى است كه از جوشيدن آب مانع شود، اكداء: در آيه به معنى منع و بخل است «اكدى فلان:قطع العطاء و بخل».[۱]

نزول

شأن نزول آیات 33 و 34:

«شیخ طوسى» گویند: مجاهد گوید: این آیه درباره ولید بن مغیرة نازل شده که مال اندکى مى بخشید براى این که عذاب آخرت از او برداشته شود و از آنچه مى بایست انفاق نماید، امتناع مى ورزید و نیز گویند: درباره مرد منافقى که چنین کارى انجام می‌داده، نازل شده است.[۲]

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى «33» وَ أَعْطى‌ قَلِيلًا وَ أَكْدى‌ «34»

پس آيا ديدى آن كه را اعراض كرد. و اندكى (از مال) بخشيد و دست كشيد؟

أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرى‌ «35»

آيا علم غيب نزد اوست و او (حقايق را) مى‌بيند؟!

أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِما فِي صُحُفِ مُوسى‌ «36» وَ إِبْراهِيمَ الَّذِي وَفَّى «37»

آيا از آنچه در تورات موسى (درباره كمك به محرومان) آمده، او را خبر نداده‌اند؟ و (نيز صُحُفِ) ابراهيم كه (حق را) به طور كامل ادا كرد.

جلد 9 - صفحه 331

نکته ها

«أَكْدى‌» از «كدية» يعنى بخل و دست كشيدن از انفاق كه در اصل به معنى زمين سخت است. «وَفَّى» يعنى حضرت ابراهيم در همه موارد به وعده و تعهدش وفا كرد.

در شأن نزول آيه اول گفته‌اند: اين آيات در مورد شخصى است كه اهل انفاق و كمك به مردم بود، ديگران به او گفتند: در آينده نيازمند خواهى شد. او از انفاق دست كشيد و گرفتار بخل شد.

خداوند حضرت ابراهيم را با اوصاف گوناگونى در قرآن ستايش فرموده است، از جمله: اوّاه، حليم، بصير، مخلص، قانت، شاكر، صدّيق، مؤمن، محسن، وفىّ، خليل، امام، اسوة، امّة، عابد، حنيف و مسلم.

در قرآن، دو بار صحف ابراهيم و موسى در كنار هم ذكر شده است: يكى در اين سوره و يكى در سوره اعلى آيه 19. «صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى‌»

شايد به خاطر آن باشد كه حضرت موسى مورد قبول اهل كتاب و حضرت ابراهيم مورد قبول مشركان مكّه بود، لذا نام اين دو بزرگوار در كنار هم بيان شده است.

در برابر بخل، سخن از وفا و ايثار حضرت ابراهيم مطرح شده است او كه همه چيز خود را در راه خدا داد: «بذل نفسه للنيران و قلبه للرحمن و ولده للقربان و ماله للاخوان» جان را تسليم آتش، دل را تسليم خدا، فرزند را براى قربانى شدن و ثروت را براى برادران ايمانى خود قرار داد.

پیام ها

1- در تربيت، از الگو و نمونه‌هاى در دسترس استفاده كنيد. أَ فَرَأَيْتَ‌ ...

2- هم گرايش و علاقه قلبى لازم است و هم كار زياد و هم استمرار آن و نبود هر يك نقص است. ( «تَوَلَّى»، نشانه گرايش نداشتن است، «أَعْطى‌ قَلِيلًا» انتقاد از كم كارى و «أَكْدى‌» اشاره به استمرار نداشتن است.)

3- در تربيت، نام افراد مهم نيست، بيان روحيات و خصلت‌ها مهم است. الَّذِي تَوَلَّى‌ ... أَعْطى‌ ... أَكْدى‌

جلد 9 - صفحه 332

4- هر يك از عروج يا سقوط انسان، مراحلى دارد كه مرحله اول اعتقادى است، سپس عملى. تَوَلَّى‌ ... أَعْطى‌ قَلِيلًا

5- كسى كه نادار است و مقدار كم‌انفاق مى‌كند، قابل ستايش است، «لا يَجِدُونَ إِلَّا جُهْدَهُمْ» «1» ولى اگر فرد دارا و متمكّن به مقدار قابلى كمك نكند، شايسته توبيخ است. «أَعْطى‌ قَلِيلًا»

6- كمى انفاق گاهى حكيمانه است، نظير غذاى كم به كودك كه اگر زياد شد موجب ضرر و زيان مى‌شود، ولى گاهى ريشه آن بخل است كه مورد انتقاد مى‌باشد. «أَعْطى‌ قَلِيلًا وَ أَكْدى‌»

7- راه درمان بخل، يادآورى سخاوتمندان و ايثارگران است. أَعْطى‌ قَلِيلًا وَ أَكْدى‌ ... إِبْراهِيمَ الَّذِي وَفَّى‌

8- از كجا مى‌دانيد كه آينده فقير مى‌شويد و از حالا بخل مى‌ورزيد. «أَعْطى‌ قَلِيلًا وَ أَكْدى‌ أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرى‌»

9- گرچه در كتب آسمانى تحريفاتى صورت گرفته ولى باز هم جاهايى از آنها قابل استناد است. «أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِما فِي صُحُفِ مُوسى‌»

10- اديان آسمانى، اصول مشتركى دارند. «أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِما فِي صُحُفِ مُوسى‌ وَ إِبْراهِيمَ»

11- با نام بردن از كمالات و خدمات ديگران، به آنان ارج نهيم. «مُوسى‌ وَ إِبْراهِيمَ»

12- در تبليغ و ارشاد از نمونه‌هاى مورد قبول استفاده كنيم. «مُوسى‌ وَ إِبْراهِيمَ» (اين دو پيامبر در عصر بعثت، معروف و شناخته شده بودند.)

13- در تربيت، الگوهاى مثبت و منفى، هر دو را بايد ارائه كرد. أَعْطى‌ قَلِيلًا ... إِبْراهِيمَ الَّذِي وَفَّى‌

14- وفادارى در راه حق، از بزرگ‌ترين كمالات است. «وَفَّى»

«1». توبه، 79.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 333

پانویس

  1. پرش به بالا تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص414
  2. پرش به بالا صاحب مجمع البیان گوید: این آیه با شش آیه بعد از آن درباره عثمان بن عفان نازل شده که تصدق می‌نمود و مال خویش را انفاق می‌کرد سپس برادر رضاعى او بنام عبدالله بن ابى سرح او را به خاطر این انفاق مورد سرزنش قرار داد. عثمان در جواب او گفت: گناهانى دارم می‌خواهم با این وسیله رضا و خشنودى خدا را بدست آورم تا مرا ببخشد. عبدالله به او گفت: ناقه خودت را به من بده تا تمام گناهان تو را به گردن بگیرم. عثمان ناقه اى به وى داد و او را به شهادت گرفت و از آن پس انفاق کردن را قطع نمود و به کسى چیزى نمى بخشید سپس این آیه نازل گردید پس از نزول آیه عثمان با نفاق کردن خویش ادامه داد چنان که ابن عباس و سدى و کلبى و جماعتى از مفسرین نقل نموده اند و نیز گویند: این آیه درباره عاص بن وائل السهمى نازل شده که در بعضى از امور با رسول خدا صلی الله علیه و آله موافقت می‌نمود چنان که سدّى روایت کرده است و نیز گویند درباره ابوجهل نازل گردیده که مى گفت: به خدا قسم محمد به ما امر نمى کند مگر به مکارم اخلاق و آیه «وَأَعْطى قَلِیلًا وَ أَکدى » درباره اوست که حکایت از ایمان نیاوردن و اسلام اختیار ننمودن او می‌کند چنان که محمد بن کعب القرظى روایت نموده است، صاحب کشف الاسرار گوید: گوینده این سخنان عاص بن وائل السهمى بوده است. ابن ابى حاتم در تفسیر خود از عکرمة نقل نماید که پیامبر به جنگى می‌رفت مردى نزد او آمد و از او سوارى خواست، پیامبر مرکوبى نداشت که به او بدهد. آن مرد به یکى از دوستانش برخورد و از او سوارى خواست. او گفت: اگر گناهان مرا به گردن بگیرى این بچه شتر خود را به تو می‌دهم. قبول کرد سپس این آیات نازل گردید و طبرى صاحب جامع البیان از ابن زید روایت کند که مردى مسلمان شده بود بعضى از کفار که او را ملاقات کرده بودند او را از اسلام آوردن سرزنش مى کردند و مى گفتند که از آئین بزرگان قوم خویش برگشته به خیال این که که آن‌ها در آتش جاوید خواهند بود. این مرد مسلمان گفت: من از عذاب خدا مى ترسم به او گفتند که ما تمام عذاب تو را تحمل می‌نمائیم و گناهان تو را به گردن مى گیریم و در این باره شهادت و کتابت رد و بدل نمودند تا این که این آیات نازل گردید (شأن و نزول مذکور از قول مفسرین، مربوط به آیات 38 و 39 و 40 و 41 نیز خواهد بود).

منابع