آيا (آن پيامبر) به شما وعده مىدهد كه وقتى مرديد و خاك و استخوانهايى (پوسيده) شديد، شما (از قبر) بيرون آورده مىشويد؟!
هَيْهاتَ هَيْهاتَ لِما تُوعَدُونَ «36»
دور است دور، آنچه به شما وعده داده شده است.
نکته ها
در قرآن، كلمهى «هَيْهاتَ» دو بار، آن هم در همين آيه به كار رفته است، كه سران كفر وقوع قيامت را بسيار دور مىپندارند.
شعارهاى كفّار:
پيامبر يك انسان معمولى است. «بَشَراً»
بر ديگران امتيازى ندارد. «مِثْلَكُمْ»
پيروى از پيامبران خسارت است. «لَخاسِرُونَ»
قيامت و زندگى دوباره دور است. «هَيْهاتَ هَيْهاتَ» (چون انبيا مكرّر و هميشه وعدهى قيامت مىدادند، «تُوعَدُونَ» مخالفان هم كلمه «هَيْهاتَ» را تكرار كردند)
آنچه ذكر شد، برخى از شعارهاى لجوجانه يا فريبندهى كافران و حقّ ستيزان است. آنان با تبليغات گسترده، پيروى از پيامبران را خسارت مىدانند ولى هدفشان اين است كه مردم را مطيع خود سازند و با شعار آزادى، ملّتها را به بردگى كشانند.
وَ لَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَراً مِثْلَكُمْ: و اگر هرآينه پيروى كنيد آدمى را مثل شما است، إِنَّكُمْ إِذاً لَخاسِرُونَ: بدرستى كه شما آن هنگام كه تابع او شويد و آنچه مىگويد اطاعت كنيد، هر آينه زيانكاران باشيد، زيرا نفس خود را ذليل و خوار گردانيده، زير دست و تابع مثل خودى مىشويد. اين جواب آنان است كه با ايشان مقاوله مىكردند از قوم ايشان، يعنى چون ضعفاى قوم با اشراف خود مقاوله و گفتگو نمودند در آنكه پيروى هود پيغمبر را نمايند، ايشان در جواب گفتند: آنگاه كه شما تابع او شويد، در عقول خود زيانكار، و در آراى خود فريب خورده، از جمله سفيهان و بىخبران باشيد. اين نهايت شقاوت شخص باشد با آنكه خود گمراه و در وادى ضلالت گرفتار است، راضى به هدايت ديگران نشده مانند شيطان وسوسه نمايد تا سايرين را هم مانند خود كافر و گمراه و عذاب و عقوبت خود را زائد گرداند. نعوذ باللّه تعالى من هذا الحال.
پس فرستاديم در آنان پيمبرى از خودشان كه بپرستيد مر خدا را نيست مر شما را خدائى جز او آيا پس نميپرهيزيد
و گفتند گروه توانگر از قومش آنانكه كافر شدند و تكذيب كردند ملاقات آخرت را و متنعم كرديم ايشانرا در زندگانى دنيا نيست اين مگر انسانى مانند شما ميخورد از آنچه ميخوريد از آن و ميآشامد از آنچه ميآشاميد
و هر آينه اگر فرمان بريد انسانى مثل خودتان را همانا شمائيد در آنهنگام هر آينه زيانكاران
آيا وعده ميدهد شما را كه شما چون مرديد و شديد خاك و استخوانها همانا شمائيد بيرون آورده شدگان
دور است دور مر آنچه وعده داده ميشويد
نيست آن مگر زندگانى مادر دنيا ميميريم و زنده ميشويم و نباشيم برانگيخته شوندگان
نيست او مگر مردى كه ميبندد بر خدا دروغ و نيستيم ما مر او را گروندگان.
تفسير
- خداوند سبحان بعد از قوم نوح عليه السّلام قوم عاد يا قوم ثمود را بوجود آورد و حضرت هود يا حضرت صالح را از ميان آنها برگزيد و برسالت خود مبعوث فرمود چون ظاهر اين آيه كه دلالت بر بعديّت بلافاصله دارد آنستكه اينها قوم عاد بودند كه قبل از قوم ثمود بوجود آمدند و در سوره اعراف و هود بيان احوال آنها گذشت و مفاد آيه اخيره كه از احوال آنها در اين سوره ذكر شده آنستكه آنها معذّب بصيحه سماوى شدند و اين دلالت دارد بر آنكه آنها قوم ثمود بودند كه معذّب باين عذاب شدند و در سور ديگر باين تصريح شده و آنكه عذاب قوم عاد ريح عقيم بوده كه سابقا بيان شده است در ذيل احوال آنها و بعدا بيايد انشاء اللّه تعالى و بنظر حقير بهتر آنستكه ظاهر اين آيه حفظ شود و آيه اخيره حمل بر تعدّد عذاب يا سببيّت صيحه براى ريح گردد چنانچه از عذاب قوم ثمود كه گاهى برجفه و گاهى بصيحه و گاهى بصاعقه تعبير شده بايد بهمين حمل توسل جست و اهل يك عصر را باعتبار مقارنت آنها با يكديگر قرن گويند و آن پيغمبر مرسل مردم را دعوت بعبادت خداى يگانه و ترك بتها و پرستش آنها فرمود و از عقوبت الهى بيم داد و
جلد 3 صفحه 639
جماعت اعيان از قوم او كه كافر بخدا و منكر ملاقات روز جزا بودند و خداوند آنها را متنعّم بنعم خود و سر گرم بلذائذ دنيا فرموده بود بسايرين گفتند اينهم بشرى است مانند شما از هر چه شما ميخوريد ميخورد و از هر چه ميآشاميد ميآشامد و مزيّتى بر شما ندارد و اگر شما اطاعت كنيد از انسانى عادى كه مانند خودتان است از هر جهت در اوامر و نواهيش زيانكار خواهيد بود چون بىجهت خودتان را ذليل نمودهايد و نيز بر سبيل انكار اظهار نمودند كه آيا وعده ميدهد اين شخص بشما كه وقتى شما مرديد و خاك شديد و استخوان مجرد از گوشت و پوستى از شما باقى ماند دو مرتبه زنده ميشويد و از قبر بيرون آورده هيهات هيهات بسيار بعيد و دور بلكه نزديك بمحال است آنچه وعده داده ميشويد از بعث و نشور نيست حيات و زندگى مگر همين زندگانى چند روزه دنيا بعضى ميميرند و بعضى بدنيا ميآيند و ما ديگر بار زنده و برانگيخته نميشويم نيست آنكس كه چنين ادّعائى ميكند مگر مردى كه چيزى از خود در آورده و بخدا افترا بسته بدروغ كه ميگويد او چنين كارى را خواهد كرد ما تصديق نميكنيم او را ..